نظریات دلاکتو، کفارت و هب، گویای اهمیت فعالیت هـای حرکتی در رشد ذهنی و شناختی انسان است که انسجام سیستم های حرکتی و ذهنی او را برای یادگیری فراهم می سازد . از این نظریات می توان در تدوین کتاب های درسی فارسی دانش آموزان با توجه به اصول تعلیم و تربیت و تعیین جایگاه فعالیت های بدنی استفاده کرد. هدف این تحقیق توصیف و تحلیل نوع نگرش تدوین کنندگان کتاب های درسی فارسی بخوانیم و بنویسیم پایه های اول تا سوم دبستان به فعالیت هـای بدنی است که درمجموع شامل 6 کتاب با 132 موضوع درسی و 860 صفحه بود. کتاب های یاد شده واژه به واژه، خط به خط و تصویر به تصویر توسط چک لیست های محقق ساخته براساس نگرش های مثبت، خنثی و منفی در زمینه مقوله فعالیت های بدنی بررسی شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار ناپارامتریک خی دو استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر سه پایه فعالیت های بدنی بیشتر دارای نگرش مثبت بود که هر چه از پایه اول به سوم پیش می رود، نگرش مثبت افزایش می یابد. متغیرهای ورزش و انواع آن در کتاب های سوم و تصاویر حرکتی در کتاب های دوم و سوم از نگرش مثبت 100% برخوردار بودند. استمرار در توجه متغیرها در محتوای کلیه کتاب ها مشاهده شد، اما پیوستگی و فزایندگی نداشتند.
پژوهش حاضر به بررسی اثر پیاده روی منظم بر اضطراب کلی، صفتی، و حالتی دوران بارداری می پردازد. جامعه آماری 155 خانم باردار مراجعه کننده به کلینیک مراقبتهای دوران بارداری شهرستان قم بودند که از بین آنها دو گروه 10 نفره در سه ماهه دوم و دو گروه 10 نفره در سه ماهه سوم بارداری به صورت در دسترس انتخاب شدند. در ابتدا و انتهای پژوهش سطح اضطراب با استفاده از پرسش نامه اضطراب کتل ارزیابی شد. به گروه های تجربی، برنامه ویژه 8 هفته ای پیاده روی با شدت50% تا 65% MHR داده شد. یافته ها نشان داد، بین پیش و پس آزمون اضطراب کلی، صفتی، و حالتی گروه تجربی در سه ماهه دوم و سوم بارداری کاهش معناداری وجود داشت (05/0>P). بین پیش و پس آزمون اضطراب کلی، صفتی، و حالتی گروه کنترل در سه ماهه دوم بارداری تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). بین پیش و پس آزمون اضطراب کلی، صفتی، و حالتی گروه کنترل در سه ماهه سوم بارداری افزایش معناداری وجود داشت (05/0>P). نتیجه آنکه فعالیت بدنی هوازی با شدت متوسط و منظم درمان غیردارویی ای است که در کاهش اضطراب دوران بارداری مفید است.
هدف تحقیق: هدف تحقیق حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی خودپایی و احساس جویی در ورزشکاران (نخبه و غیرنخبه) و غیر ورزشکاران بود.
روش تحقیق: 120 نفر از ورزشکاران مرد رشته های ورزشی بسکتبال، هندبال، والیبال، جودو و کاراته که عضو تیم های ملی و باشگاهی (60 نفر عضو تیم ملی و 60 نفر عضو لیگ دسته دوم و سوم باشگاهی ) بودند و 60 مرد غیر ورزشکار با دامنه سنی 30-20 سال، به صورت داوطلبانه انتخاب و پرسشنامه های خودپایی و احساس جویی را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف معیار، تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی توکی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که به طور کلی متغیر خودپایی در ورزشکاران و غیر ورزشکاران تفاوت معنی داری دارد (001/0 < P). به بیان دیگر، خودپایی در ورزشکاران نخبه و غیر نخبه بالاتر از افراد غیر ورزشکار بود و ورزشکاران نخبه نیز در مقایسه با ورزشکاران غیر نخبه از خودپایی بالاتری برخوردار بودند (001/0 < P). همچنین آزمودنی های سه گروه از نظر میزان احساس جویی تفاوت معنی داری داشتند (001/0 < P). سطح احساس جویی در ورزشکاران نخبه و غیر نخبه از افراد غیر ورزشکار پایین تر بود و ورزشکاران نخبه نیز در مقایسه با ورزشکاران غیر نخبه از احساس جویی پایین تری برخوردار بودند (001/0 < P). علاوه براین، بین متغیر خودپایی و احساس جویی هر سه گروه همبستگی منفی و معنی داری مشاهده شد (001/0 < P).
بحث و نتیجه گیری: به طور کلی مربیان، روانشناسان ورزشی و دست اندرکاران تربیت بدنی و ورزش قهرمانی با به کارگیری نتایج حاصل از این تحقیق می توانند در ارتقای عملکرد ورزشکاران تاثیر مثبت بگذارد. زیرا شناخت به موقع مؤلفه های شخصیتی ورزشکاران در تصمیم گیری آن ها برای انتخاب و شناسایی استعدادهای مناسب در سطوح قهرمانی می تواند تاثیر گذار باشد.
هدف از این تحقیق، بررسی رابطه آموزش های ضمن خدمت با خودکارامدی معلمان تربیت بدنی بود. بدین منظور، 242 نفر (134 مرد و 108 زن) از معلمان تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی براساس جدول مورگان به طور تصادفی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه استفاده شد که اعتبار آنها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0 و 81/0 محاسبه شد. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، t مستقل و در سطح معناداری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین خودکارامدی معلمان تربیت بدنی و شرکت آنها در کلاس های ضمن خدمت ارتباط معناداری وجود ندارد، همچنین بین خودکارامدی معلمان تربیت بدنی شرکت کرده در مسابقات علمی – تخصصی و شرکت نکرده در این مسابقات تفاوت معناداری وجود ندارد. در پایان می توان نتیجه گرفت که آموزش های ضمن خدمت تاثیری بر خودکارامدی معلمان تربیت بدنی ندارد