فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۹۹ مورد از کل ۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقطهی ش کست ضربان قلب (HRDP) نقطهی انحراف ضربان قلب از خط مستقیم در بررسی ارتباط بین بار کار و زمان تعریف می شود که به عنوان ملا کی برای برنامه ریزی شدت تمرینات هوازی مورد استفاده واقع می شود. هدف از اجرای تحقیق حاضر ارزیابی همگرایی پروتکل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیر فعال بود. بدین منظور، تعداد 20 نفر از دختران غیرفعال به عنوان آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره، گروه پروتکل وابسته به زمان (گروه الف): سن 02/1±19 سال، قد 14/7±11/163سانتی متر، وزن74/7±00/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی14/1±89/32میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و گروه پروتکل وابسته به مسافت (گروه ب): سن 15/1±20 سال، قد 91/7±80/162سانتی متر، وزن 14/12±30/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 35/1±21/33میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)[جایگزین شدند. آزمودنی های گروه الف، پروتکل وابسته به زمان و آزمودنی های گروه ب، پروتکل وابسته به مسافت را با فاصله زمانی 72 ساعت تکرار کردند. HRDP تعیین شده با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا مورد توجه قرار گرفت. برای ثبت لحظه به لحظه منحنی عملکرد ضربان قلب (HRPC) از دستگاه تله متری استفاده شد. برای پردازش داده ها و تعیین همگرایی بین پروتکل ها، از مدل گرافیکی بلاند-آلتمن و روش آماری Intraclass Correlation (ICC) استفاده شد. نتایج نشان داد پروتکل وابسته به زمان با روش مبنا همگرایی ندارد (ICC= -0.0191 ; ±1.96 ; 95% CI = -8.9 to +26.5 b/min). در حالی که یافته ها همگرایی متوسط به پایینی را بین پروتکل وابسته به مسافتو روش مبنا نشان داد (ICC= 0.4002 ; ±1.96 ; 95% CI = -5.1 to +35.5 b/min). بر اساس نتایج می توان گفت در تعیین HRDP، پروتکل وابسته به مسافت نسبت به پروتکل وابسته به زمان، با روش مبنا همگرایی بالاتری دارد. با این حال برای تعیین HRDP با استفاده از این پروتکل باید تردید نمود.
تأثیر یک برنامه تمرینی اصلاحی منتخب بر وضعیت قرارگیری استخوان کتف و مفصل شانه در دختران مبتلا به ناهنجاری شانه گرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استخوان کتف روی عملکرد شانه تأثیر دارد. در واقع وضعیت قرارگیری استخوان کتف ارتباط مستقیمی با ثبات کتف و تولید نیروهای عضلانی دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره برنامه تمرینی بر ناهنجاری شانه گرد (RS) و موقعیت قرارگیری استخوان کتف دانش آموزان دختر می باشد. با استفاده از صفحه شطرنجی افراد با وضعیت شانه گرد غربالگری شده و از بین آنها 20 نفر (7 /0± 78 /10 سال، 37 /5± 7 /143 سانتی متر، 93 /4±5 /34 کیلوگرم) بصورت تصادفی گزینش شده و رضایت نامه را تکمیل کردند. پس از آن وضعیت شانه گرد با دستگاه چهارگوش دوگانه و فاصله بین کتف ها با استفاده از کالیپر ورنیر اندازه گیری شد و آزمودنی ها با توجه به وضعیت شانه ( فاصله شانه هایشان از دیوار ) به دو گروه همگن کنترل و تجربی تقسیم شدند. برای تعیین قدرت عضلات ثابت کننده ی کتف از آزمون حرکت جانبی کتف (LSST ) استفاده شد. گروه تجربی، پروتکل اصلاحی درمانی متشکل از تمرینات کششی - قدرتی را به مدت 6 هفته و هفته ای 3 روز اجرا کردند. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که میزان شانه گرد در گروه تجربی به طور معناداری، 12 درصد کاهش یافت (008 /0=p) ولی در گروه کنترل اختلاف معناداری مشاهده نگردید (462 /0p=) و همچنین فاصله بین کتف ها در گروه تجربی به طور معناداری، 9 درصد کاهش یافت (001 /0p=) ولی در گروه کنترل اختلاف معناداری مشاهده نگردید (177 /0p= ) و نتایج تقارن استخوان های کتف در زوایای صفر (040 /0p=) و 45 درجه (028 /0p=) در گروه تجربی معنادار شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اجرای تمرینات منتخب اصلاحی موجب بهبود وضعیت شانه گرد، فاصله و تقارن استخوان های کتف ( افزایش قدرت عضلات ثابت کننده کتف) دختران شانه گرد 10-12 ساله می شود.
بررسی تأثیر یک برنامه فعالیت های بدنی منتخب بر رشد مهارت های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی (ADHD) و کودکان اوتیسم (HFA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک برنامة فعالیت های بدنی منتخب بر رشد مهارت های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا می باشد. در این مطالعة نیمه تجربی تعداد 20 کودک (7 /0 ± 8 /8 سال) مبتلا به اختلال HFA و 10 کودک (4 /1 ± 9 /7) مبتلا به اختلال ADHD از بین جوامع مورد نظر به صورت کاملاً تصادفی و براساس پیش آزمون انتخاب شدند. مجموعة آزمون تبحر حرکتی برونینکس – اوزرتسکی برای کودکان ADHD و آزمون رشد حرکتی درشت – ویرایش دوم برای کودکان HFA مورد استفاده قرار گرفت. برنامة حرکتی منتخب (برنامة حرکتی اسپارک) که شامل فعالیت های تقویتی، بازی و ورزش برای کودکان است، به مدت 18 جلسه برای کودکان ADHD و 12 جلسه برای کودکان ADHD اجرا شد. آزمون K-S جهت تعیین نرمال بودن توزیع داده ها و آزمون های t همبسته و t مستقل و آزمون لوین و تحلیل کوواریانس جهت مقایسه میانگین ها استفاده گردید. در کودکان ADHD و HFA تمرین برنامة حرکتی منتخب در گروه تجربی تغییرات معناداری در اکثر متغیرها ایجاد کرد ولی در مورد گروه کنترل اینگونه نبود. باتوجه به نتایج می توان ادعا کرد برنامة فعالیت بدنی منتخب (SPARK) مورد استفاده احتمالاً می تواند باعث بهبود مهارت های حرکتی در کودکان مبتلا به ADHD و HFA شود.
تأثیر یک برنامة حرکات ریتمیک بر توانایی های ادراکی – حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامة حرکت ریتمیک بر توانایی های ادراکی – حرکتی و هوشبهر کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. نمونة 24 دختر عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر، با میانگین (± انحراف معیار) سن 1 /43 ± 11 /98 سال و ضریب هوشی 9 /95 ± 70 /58 بودند. نمونه براساس ضریب هوشی و عملکردشان در توانایی های ادراکی – حرکتی همتراز و در گروه های مداخله و کنترل جایگزین شدند. گروه مداخله در برنامة حرکات ریتمیک هشت هفته ای، سه جلسة 45 – 40 دقیقه ای در هفته، شرکت کردند. جمع آوری اطلاعات برای کل آزمودنی ها به شکل پیش آزمون / پس آزمون، از توانایی های ادراکی حرکتی (مقیاس اوزرتسکی) و هوش (آزمون ریون)، انجام گرفت. براساس نتایج، توانایی های ادراکی _حرکتی گروه مداخله پس از برنامة حرکات ریتمیک نسبت به گروه کنترل بهبود یافت (5P>). نتیجه اینکه با طراحی برنامة حرکات ریتمیک مناسب می توان توانایی های ادراکی _ حرکتی کودکان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
تأثیر6 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل پویای کم توانان ذهنی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل کم توانان ذهنی و سالم است. نمونه آماری پژوهش شامل 31 دانش آموز پسر عقب مانده ذهنی است که در دو گروه (کنترل 14 نفر با میانگین سن 02/3±07/11 سال، قد 86/7±152 سانتی متر) و (17 نفر تجربی با میانگین سن 95/1±23/11 سال، قد 07/7±147 سانتی متر) و یک گروه دانش آموز سالم (15 نفر با میانگین سن 516/.±53/11سال، قد 77/4±33سانتی متر) بودند که به صورت تصادفی هدف دار انتخاب شدند. گروه های تجربی برنامه تمرینی که شامل تمرین های مرتبط با ثبات مرکزی بود به مدت 6 هفته (3 بار در هفته) انجام دادند. در سه هفته اول آزمودنی ها تمرینات مذکور را 2 نوبت با 5 تکرار و در سه هفته دوم 2 نوبت با 10 تکرار انجام دادند برای ارزیابی تعادل پویا از تستY استفاده گردید (91درصدr=). از آزمون t مستقل برای مقایسه پیش آزمون و پس آزمون و برای مقایسه تفاوت های بین گروه از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد (5p≤./.). نتایج نشان داد تعادل پویا در بین گروه های تجربی در جهت خلفی داخلی معنی دار بود و در بررسی بین سه گروه آزمودنی در جهات خلفی خارجی و خلفی داخلی تفاوت معنی داری مشاهده گردید (5p≤./.). با توجه به نتایج این تحقیق مربیان و معلمان می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی و افراد سالم استفاده کنند
تأثیر گرم کردن با دو شدت متفاوت بر میزان پلاسمایی آنزیمهای ضد اکسایشی و شاخصهای تخریب لیپیدی، پروتئینی و دی.ان.ای بعد از فعالیت شدید در دانشجویان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر گرمکردن با دو شدت متفاوت بر میزان پلاسمایی آنزیمهای ضد اکسایشی و شاخصهای تخریب لیپیدی، پروتئینی و دی.ان.ای
بعد از فعالیت شدید در دانشجویان غیرورزشکار بود. 21 نفر از دانشجویان غیرورزشکار دانشگاه خوارزمی برای پژوهش انتخاب شدند. ابتدا میزان
آزمودنیها با دستگاه گازآنالیزر روی چرخ کارسنج اندازهگیری و میزان کار در شدتهای کم و زیاد گرمکردن محاسبه شد. سپس آزمودنیها در سه VO2peak
جلسه با فاصله 84 ساعت به سه گروه گرمکردن با شدت کم و گرمکردن با شدت زیاد و بدون گرم کردن تقسیم شدند. در ابتدای هرجلسه خونگیری استراحتی
را بهمدت ششدقیقه انجام دادند سپس اجرای فعالیت شدید آغاز شد و گروه دوم )VO2peak %80-% انجام شد. سپس، گروه اول گرمکردن با شدت کم ) 05
و سپس فعالیت شدید را انجام دادند و گروه سوم مستقیم بدون گرمکردن فعالیت شدید را انجام دادند. دو )VO2peak %50-% گرمکردن با شدت زیاد ) 45
ساعت پس از فعالیت شدید خونگیری صورت گرفت. در روزهای دیگر بهصورت متقاطع جای اعضای گروهها عوض شد. از تحلیل واریانس اندازهگیریهای
- کربونیل-پروتئین و 4 ،MDA برای تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین میانگین تغییرات LSD مکرر و آزمون تعقیبی
نسبت به حالت استراحتی در سه حالت GPX و CAT ،SOD هیدروکسی 1-دزوکسی گوانوزین و همچنین بین میانگین تغییرات آنزیمهای ضد اکسایشی
در حالت گرمکردن با شدت کم کمتر از حالتهای دیگر بود. ولی این کاهش معنیدار نبود. SOD و MDA تفاوت معنیداری وجود داشت. میانگین تغییرات
متغیرهای دیگر در حالت بدون گرمکردن کمترین مقدار و در گرمکردن شدید بیشترین مقدار را داشتند. نتایج پژوهش نشان داد که گرمکردن با شدت کم میتواند
اثری ندارد. گرمکردن با شدت زیاد نیز میتواند باعث افزایش هر سه نوع تخریب شود. DNA تخریب لیپیدی را کاهش دهد، ولی بر تخریب پروتئینی و
بنابراین در مردان غیرورزشکار گرمکردن با شدت کم بهتر از شدت زیاد است
اثر 8 هفته برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر تعادل دانش آموزان معلول شنوایی
حوزه های تخصصی:
راستای آناتومیکی اندام تحتانی به عنوان عامل خطرآفرین برای آسیب دیدگی های اندام تحتانی مطرح می شود. آزمون های عملکردی، اندازه گیری های دینامیکی هستند که اغلب برای ارزیابی عملکرد اندام تحتانی استفاده می شوند اما پژوهش های محدودی دربارة نقص های عملکردی در بیماران مبتلا به پای چرخش یافته به داخل فزاینده وجود دارند. بنابراین هدف از این پژوهش، مقایسة نقص های عملکردی در زنان ورزشکار دانشگاهی مبتلا به پای چرخش یافته به داخل فزاینده است. بیست آزمودنی مبتلا به پای چرخش یافته به داخل فزاینده در این پژوهش شرکت کردند. شرایط ورود آزمودنی ها به مطالعه عبارت بودند از: عدم آسیب دیدگی در اندام تحتانی در سه ماه گذشته و نداشتن سابقة بیماری های اسکلتی – عصبی – عضلانی یا سابقة جراحی قبلی.آزمودنی ها ابتدا پرسشنامة دموگرافی را کامل کردند و سپس اندازه گیری های پروتکل شروع شد. پای طبیعی ازمودنی به عنوان پای کنترل در نظر گرفته شد. آزمون های عملکردی جهش به شکل هشت لاتین و جهش جانبی برای اندازه گیری نقص های عملکردی در هر دو پا مورد استفاده قرار گرفتند. زمان کلی آزمون با زمان سنج دستی با دقت 01 /0 ثبت شد. افت ناوی با استفاده از تکنیک اصلاح شدة برودی اندازه گیری شد. آزمون تحلیل واریانس برای مقایسة نقص های عملکردی در پای چرخش یافته به داخل فزاینده و طبیعی در پای برتر و غیربرتر آزمودنی ها مورد استفاده قرار گرفت (05 /0 ≥ P) . نتایج آزمون های عملکردی نشان داد که میانگین زمان کلی عملکردی – اجرایی در پای طبیعی نسبت به پای چرخش یافته به داخل فزاینده کمتر بود و تفاوت معناداری در نقص های عملکردی بین دو طرف مشاهده شد (05 /0 P≤). بین پای برتر و غیربرتر و همچنین تعامل بین پای برتر و غیربرتر با پای چرخش یافته به داخل فزاینده و طبیعی تفاوت معناداری ملاحظه نشد (05 /0 P≤). یافته ها نشان داد که پای چرخش یافته به داخل فزاینده برآزمون های عملکردی پا تأثیر می گذارد.
بررسی تعادل ایستا و پویا د رعقب ماندگان ذهنی با و بدون سندروم داون
حوزه های تخصصی:
سندروم داون، متداول ترین بیماری ژنتیکی با عقب ماندگی ذهنی خفیف تا متوسط و همچنین شیوع 1 در 800 تا 1000 تولد زنده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تعادل ایستا و پویا در دو گروه عقب مانده ذهنی با و بدون سندروم داون و ارتباط تعادل با IQ و سن است. نمونه آماری پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر عقب مانده ذهنی با سندروم داون (میانگین سن 77/1 ± 96/13، قد 19/8 ± 40/135، وزن 21/9 ± 86/42 و 73/3 ± 12/59) و 30 دانش آموز دختر عقب مانده ذهنی بدون سندروم داون (میانگین سن 96/1 ± 30/14، قد 07/8 ± 30/136، وزن 67/8 ± 46/41 و 02/5 ± 73/61) است که به صورت تصادفی هدفدار به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. اطلاعات فردی، قد، وزن و سوابق پزشکی با استفاده از پرونده پزشکی دانش آموزان مبتلا به سندروم داون جمع آوری شد. برای ارزیابی تعادل ایستا از تست اصلاح شده لک لک و برای ارزیابی تعادل پویا از تست راه رفتن پاشنه به پنجه استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین تعادل ایستا و پویا در دو گروه عقب مانده ذهنی با و بدون سندروم داون وجود دارد (05/0 ≥ P). همچنین بین تعادل ایستا و پویا با IQ و سن در مبتلایان به سندروم داون رابطه معنی داری وجود داشت (05/0 ≥ P). مبتلایان به سندروم داون در مقایسه با افراد طبیعی و افراد عقب مانده ذهنی بدون سندروم داون سطح پایین تری از رشد کینتیکی دارند که به نظر می رسد موجب ضعف تعادل در آنها می شود. باتوجه به ضعف تعادل در مبتلایان به سندروم داون و هنچنین اهمیت تعادل در انجام فعالیت های روزانه و اجرای مهارت های ورزشی، طراحی و اجرای برنامه های با هدف بهبود تعادل در آنان ضروری به نظر می رسد.
تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی منتخب بر قدرت، تعادل و کیفیت زندگی بیماران MS
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک دوره تمرین منتخب ترکیبی بر قدرت، تعادل و کیفیت زندگی بیماران MS بود. 45 نفر از بیماران مراجعه کننده به انجمن MS ایران به طور داوطلبانه برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند که باتوجه به معیارهای ورودی و خروجی پژوهش، فقط 38 نفر آنها انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (میانگین سن 001/6 ± 631/31 سال، وزن 194/12 ± 684/62 کیلوگرم، قد 587/7 ± 115/165 سانتی متر) (19 = n) و تجربی (میانگین سن 031/6 ± 500/32 سال، وزن 915/9 ± 527/64 کیلوگرم و قد 557/8 ± 055/165 سانتی متر) (19 = n) تقسیم شدند. گروه تجربی، یک نوع تمرین منتخب ترکیبی فزاینده شامل تمرینات کششی، هوازی، قدرتی و تعادلی را به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا کردند. گروه کنترل در این مدت هیچ فعالیت ورزشی نداشتند. از آزمودنی ها یک هفته قبل و بعد از دوره تمرینی، آزمون قدرت، تعادل و کیفیت زندگی به عمل آمد. آزمون قدرت از طریق اجرای یک تکرار بیشینه (1RM) حرکت باز کردن زانو، تعادل از طریق آزمون برگ (BBS) و کیفیت زندگی با ابزار MSQOL - 54 سنجیده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج آزمون تی زوجی نشان داد که قدرت و تعادل بیماران در گروه تجربی به دنبال ترکیبی افزایش معنی داری داشت. همچنین پژوهش حاضر نشان داد که 8 هفته تمرین ترکیبی موجب بهبود وضعیت جسمانی و احساسی کیفیت زندگی بیماران می شود، ولی این بهبود، معنی دار نیست. باتوجه به یافته های تحقیق، می توان با طراحی یک برنامه تمرینی ترکیبی مناسب، بیماران MS را از مزایای انواع تمرینات ورزشی به طور همزمان بهره مند ساخت.
تاثیر یک دوره تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر میزان FEV1 و FVC، تحمل فعالیتی، و میزان تنگی نفس در جانبازان شیمیایی ریوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثیر یک دوره برنامه تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر میزان FEV1 و FVC، تحمل فعالیت، و میزان تنگی نفس جانبازان شیمیایی ریوی مبتلا به برونشیولیت ابلیترانس بر اثر تحمیل گاز خردل. 14 نفر از جانبازان شیمیایی ریوی که بر اثر تماس با گاز خردل دچار ضایعه ریوی در حد متوسط شدند، با میانگین سنی 08/8±89/44 سال، وزن 57/12±41/77 کیلوگرم، (FEV1)42/9±81/61 درصد پیش بین انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (6نفر) و تجربی (8نفر) تقسیم شدند. ابتدا میزان تنگی نفس بیماران از طریق پرسش نامه ATS ارزیابی شد. بیماران مانور اسپیرومتری FVC و FEV1را انجام دادند. آزمون تحمل فعالیت (آزمون میدانی مسافت 6 دقیقه راه رفتن) در روز دیگر به اجرا درآمد. سپس، برای تعیین HRmax، آزمون بیشینه اصلاحی بروس روی نوارگردان انجام گرفت. گروه تجربی به مدت 4 هفته برنامه تمرین هوازی منتخب روی چرخ کارسنج را با شدت 70 تا 80 درصد HRmax در هر نوبت به مدت 20 تا 30 دقیقه و سه بار در هفته اجرا کردند. بعد از اتمام برنامه تمرینی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در تحلیل آماری داده ها، از t همبسته و مستقل استفاده شد. اختلاف معناداری آماری در سطح 05/0≥P در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد اجرای برنامه تمرین هوازی بر میزان FEV1 و FVC گروه تجربی اثرگذار بود و در پس آزمون با اندکی افزایش مواجه شد، اما معنادار نبود (مقادیر p به ترتیب361/0و 09/0). از سوی دیگر، تغییرات بین گروهی FEV1 و FVCبه دنبال تمرین تفاوت معناداری نداشت (مقادیرP به ترتیب 724/0و 443/0). اما به دنبال تمرین تفاوت معناداری در میانگین تحمل فعالیت گروه تجربی (000/0P=) و در مقایسه با گروه کنترل به دست آمد (000/0P=). میانگین میزان تنگی نفس گروه تجربی، در پس آزمون (000/0P=) و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نشان داد (001/0P=). به طور خلاصه می توان گفت که برنامه تمرین منتخب، میزان FEV1 وFVC جانبازان شیمیایی ریوی را به طور معناداری دگرگون نکرد، در حالی که میزان تحمل آنان در برابر اجرای فعالیت هوازی و میزان تنگی نفس بیماران به طور معناداری بهبود پیدا کرد.
اثر مکمل کافئین بر سوخت و ساز و فرآورده های متابولیکی در پی فعالیت ویلچر رانی تناوبی پیشرونده در افراد معلول پاراپلژیک
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور بررسی اثر مکمل کافئین در پی ویلچررانی تناوبی پیشرونده بر اسید چرب آزاد (FFA) ، لاکتات (LA) ، اپی نفرین و نوراپی نفرین در افراد معلول پاراپلژیک انجام شد. آزمودنی ها تحقیق 7 فرد معلول قطع نخاعی پاراپلژیک با فلج اندام تحتانی با میانگین سنی 13/2 ±9/38 ، درصد چربی 89/6 ±53/26 و وزن 12/4 ±33/82 بودند. آزمودنی ها در دو مرحله ویلچررانی سرعتی و تناوبی را با یک هفته فاصله بین دو مرحله اجرا کردند که در مرحله اول بدون مصرف کافئین و در آزمون دوم با مصرف کافئین انجام گرفت. آزمودنی ها مکمل کافئین را (6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) یک ساعت قبل از اجرای آزمون و به صورت محلول در آب ولرم مصرف کردند. از آزمون t همبسته برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. کلیه اطلاعات در سطح(05/0 P£ ) محاسبه شد. نتایج حاصله نشان داد که تغییرات اسید چرب آزاد (FFA)، اپی نفرین و نوراپی نفرین درمرحله فعالیت بدون مصرف کافیئن معنی دار نبود ولی میزان لاکتات (LA) افزایش معنی داری داشت (05/0 P£). اطلاعات به دست آمده پس از مصرف کافئین نشان داد که تغییرات اسید چرب آزاد (FFA)، لاکتات و اپی نفرین معنی دار بوده و بیانگر افزایش در این متغیرها بود (05/0 P£) ، ولی مقدار نوراپی نفرین تغییر معنی داری نشان نداد. با توجه به یافته های حاصله می توان نتیجه گرفت که مصرف کافئین با تحریک لیپولیز از طریق تحریک رهایش هورمون های اپی نفرین و نوراپی نفرین موجب افزایش سوخت و ساز چربی در افراد معلول پاراپلژی می شود که در نتیجه آن برداشت سلولی چربی ها افزایش می یابد و در نهایت این فرایند به کنترل وزن افراد معلول کم تحرک کمک می کند.
رابطه بین فعالیت های ورزشی و سلامت عمومی جانبازان و معلولین قطع عضو ورزشکاران ایران
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق مقایسه وضعیت سلامت عمومی جانباز قطع عضو ورزشکار و غیرورزشکار بوده است. 2000 آزمودنی در سرار کشور به عنوان آزمودنی در این تحقیق به شیوه تصادفی نمونه گیری شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه سلامت عمومی بوده که شامل چهار خرده مقیاس علائم جسمانی, اضطراب, اختلال در کنش وری اجتماعی و افسردگی شدید هستند. نتایج تحقیق نشان داد که ورزشکاران جانباز نسبت به غیر ورزشکاران در مورد چهار خرده مقیاس سلامت عمومی وضعیت برتری دارند. همچنین نتایج نشان داد که بین سن و سلامت عمومی این افراد رابطه معنی داری وجود ندارد. نتیجه این که انجام فعالیت های بدنی در مورد افراد جانباز و معلول دارای منافع روانی نیز می باشد.
مقایسه نگرش افراد معلول ورزشکار و غیر ورزشکار نسبت به خود از بعد اجتماعی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نگرش افراد معلول ورزشکار و غیر ورزشکار نسبت به خود از بعد اجتماعی می باشد. ده درصد از افراد معلول جامعه را قشر معلول تشکیل داده و بحث اجتماعی شدن این افراد از مباحث روز سازمان بهداشت (w.H.O) می باشد. لذا نظر به اینکه افراد معلول به عنوان عضوی از جامعه، حقوقی برابر با سایر افراد جامعه دارند، به اجرای این تحقیق همت گمارده شد. در این پژوهش 242 نفر افراد معلول جسمی – حرکتی به عنوان نمونه انتخاب و در قالب دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار با هم مقایسه شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه ای مشتمل بر 49 سوال بسته خود ساخته بود که پس از تعیین روایی محتوایی و پایایی آن (82درصد) مورد استفاده قرار گرفت و نتایج با نرم افزار SPSS. Ver9 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بخشی از یافته های تحقیق به شرح زیر می باشد: بین نگرش افراد معلول ورزشکار و غیر ورزشکار نسبت به خود با سن، طول مدت معلولیت، رابطه معنی دار بدست نیامد. بین نگرش افراد معلول ورزشکار و غیر ورزشکار نسبت به خود با تحصیلات، وضعیت تاهل، وضعیت شغل، نوع معلولیت، علت معلولیت، تفاوت معنی دار وجود نداشت. بین نگرش افراد معلول ورزشکار تیمی و انفرادی نسبت به خود از بعد اجتماعی تفاوت معنی دار وجود نداشت. بین نگرش افراد معلول ورزشکار و غیر ورزشکار نسبت به خود از بعد اجتماعی رابطه معنی دار بدست نیامد. نتایج یافته ها در هیچ یک از فرضیه های معنی دار نبوده لیکن مقایسه میانگین بدست آمده در دو گروه نشان داد که ورزش می تواند، در نگرش افراد موثر باشد. بنابراین توصیه می شود در تشویق و ترغیب پرداختن افراد معلول به ورزش از هیچ کوششی فروگذار نگردد.
بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت جانبازان و معلولین (با تأکید بر نقش تربیت بدنی و ورزش)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۷۹ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت اوقات فراغت وکارکردهای بهداشتی ،درمانی وفرهنگی آن ،در تحقیق حاضر به بررسی پیرامون این موضوع پرداخته شده است. این مطالعه در مورد جانبازان ومعلولینی به اجرا درآمده که از ویژگی های منحصر به فردی نظیر بالا بودن میزان ساعات فراغت ،مشکلات جسمانی ،حرکتی و روحی برخوردارند.بعد دیگری که مورد توجه قرار گرفته است،نقش تربیت بدنی وورزش است که از توانمندی های فراوانی برای جهت دهی وغنی سازی اوقات فراغت انسان ها برخوردار می باشد. این تحقیق از نوع بررسی های موردی وزمینه ای است که دراجرای آن از پرسشنامه ومصاحبه استفاده شده است. تعداد 404 جانباز و206 معلول که همگی مرد بودند در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند.در نمایش وتحلیل اطلاعات به ترتیب از آمار توصیفی وروش آماری Chi Square استفاده شده است.نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شکل فعلی گذراندن اوقات فراغت مطلوب نیست وموجب نارضایتی قشر مورد مطالعه است.در این خصوص کمبود امکانات ووسایل وتنگناهای مالی ورواج روش های نامطلوب قابل توجه اند، همچنین کثرت ساعات فراغت جانبازان ومعلولین نکته ی مهمی است . روش ها ووسایل مطلوبی که مورد توجه افراد مورد مطالعه اند عبارتند از:تماشای تلویزیون ،پرداختن به ورزش ،فعالیت های آموزشی وعلمی وحضور در گردشگاه ها وطبیعت که باید طی یک برنامه ی هدفمند مورد بهره برداری قرار بگیرند.تحلیل روابط میان متغیرهایی نظیر جانباز یا معلول بودن،ورزشکار بودن ،محل سکونت،تاهل ونحوه گذران اقات فراغت نیز مبین یافته های قابل توجهی است که به بحث گذاشته شده است.