فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در چند دهه اخیر روش های مختلفی جهت تقویت توان و قدرت انفجاری عضلات اندام تحتانی در بازیکنان والیبال به منظور افزایش پرش عمودی به کارگرفته شده است. هدف: پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه تمرینی ارتعاش کل بدن و برنامه تمرین پلایومتریک بر میزان پرش عمودی بازیکنان والیبال مرد جوان بود. روش شناسی: تعداد 20 بازیکن والیبال در رده جوانان باشگاه پیکان تهران انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه ده نفره تمرینات ارتعاش کل بدن ( 4 هفته) و تمرینات پلایومتریک (8 هفته) قرار گرفتند. عملکرد بازیکنان والیبال در پرش عمودی ، توسط آزمون پرش عمودی سارجنت اندازه-گیری شد. نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون آماری t همبسته (در هر گروه) و مستقل (بین دو گروه) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج تحلیل آماری نشان داد انجام 8 هفته برنامه تمرینی پلایومتریک و4 هفته برنامه تمرینی ارتعاش کل بدن به شکل معناداری میزان پرش عمودی را در بازیکنان جوان باشگاهی افزایش می دهد (0001/0>P). همچنین نتایج آزمون t مستقل نیز نشان داد که در میانگین تغییرات پرش عمودی بین گروه پلایومتریک و ارتعاش کل بدن تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>). بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تمرین ارتعاش کل بدن می تواند به عنوان یکی از شیوه های نوین تمرینی در مقایسه با سایر روش های معمول در بازه زمانی کوتاهتری باعث افزایش قدرت و توان انفجاری عضلات اندام تحتانی در بازیکنان والیبال شود و میزان پرش عمودی آنها را افزایش دهد.
مقایسه اثر تمرین تناوبی شدید و اختیاری در محیط غنی شده حرکتی بر بیان پروتئین های آیریزین و آدیپونکتین در بافت هیپوکمپ رت های مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اگر چه نقش مطلوب تمرینات ورزشی بر سلامت بیماران مبتلا به آلزایمر (AD) گزارش شده است، اما سازوکار این اثار بر عملکرد نورونی در این بیماران هنوز به خوبی شناخته نشده است. لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین در محیط غنی شده حرکتی (RE) بر بیان پروتئین های آیریزین و آدیپونکتین در بافت هیپوکمپ رت های آلزایمری طراحی شد.مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی 25 سر موش صحرایی به گروه های (1) کنترل، (2) شم Sh)، 3) آلزایمری شده با استرپتوزوتوسین AD)،4) تمرین تناوبی شدید (HIIT) و (5) تمرین در محیط غنی شده حرکتی (RE) تقسیم شدند. گروه HIIT به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و هر جلسه در 9 تناوب 90 ثانیه ای با شدت 85 درصد سرعت بیشینه به تمرین بر روی تردمیل پرداختند و گروه تمرین RE در قفس های ویژه غنی شده از نظر حرکتی قرار گرفتند. به منظور تایید مدل آلزایمری رنگ آمیزی تیوفلاوینی انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل استنباطی یافته ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه همراه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (0.05>P < span lang="FA">). یافته ها: در حالیکه انجام تمرینات RE موجب افزایش معنادار سطح آیریزین در مقایسه با گروه آلزایمری (0.009=P < span lang="FA">) شد، تمرینات HIIT تغییر معنادار در سطح آیریزین ایجاد نکرده است. همچنین هیچ یک از روش های تمرینی تغییرات معنادار در سطح آدیپونکتین ایجاد نکرده اند (0.05>P < span lang="FA">).بحث و نتیجه گیری: انجام فعالیت در محیط غنی سازی شده حرکتی از طریق سازوکار آیریزین آثار مطلوب تری در کاهش نشانه های AD دارد.
تاثیر هفت هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن ناقلهای لاکتات عضلات اسکلتی موشهای صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با وجود مشخص بودن تاثیر تمرین بر بیان مونوکربوکسیلات ترانسپورترها (MCTs)، عوامل تنظیمی این تغییرات هنوز به طور کامل شناخته نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر 7 هفته تمرین استقامتی بر میزان بیان MCT1 و MCT4 در عضلات نعلی و باز کننده طویل انگشتان (EDL) و تعیین ارتباط بین بیان بسجین (CD147) و بیان این انتقال دهنده ها بود. روش شناسی: تعداد 20 موش صحرایی نر نژاد ویستار با دامنه وزنی 4/208 – 1/173 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه همسان و مساوی کنترل و تمرینی تقسیم شدند. تمرین استقامتی به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی اعمال گردید. 48 ساعت پس از اتمام برنامه تمرینی حیوانات تشریح و عضله نعلی وEDL استخراج شدند. سنجش بیان ژن با تکنیک Real time – PCR انجام و بیان نسبی هرژن با روش 2 –ΔΔCT محاسبه گردید. تفاوتهای بین گروهی با آزمون t مستقل و معنی دار بودن روابط بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون سنجیده شد.
یافته ها: افزایش معنی دار 47 درصدی در بیان MCT1 عضله EDL ) 05/0< p) و 19 درصدی در بیان MCT4 عضله EDL ) 05/0 < p ) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در مقایسه با گروه کنترل، بیان CD147 در گروه تمرینی در عضله نعلی بدون تغییر و در EDL، 21 درصد افزایش معنی دار داشت ) 05/0 < p). بین بیان CD147 و MCT1 فقط در عضله نعلی ارتباط معنی دار یافت شد ) 01/0< p)
نتیجه گیری: بطور خلاصه نتایج تحقیق نشان داد بخشی از افزایش بیان MCT1 و MCT4 در عضلات اسکلتی متعاقب تمرین استقامتی از طریق افزایش در ساز وکار های پیش ترجمه ای و به روش مختص به ایزوفرم اتفاق می افتد. بیان CD147 در عضلات اسکلتی با بیان MCT1 در رابطه است.
مقایسه اثر تمرین هوازی در آب در دو دمای مختلف با محیط خارج از آب بر شاخص امواج با فرکانس خیلی پایین تغییرپذیری ضربان قلب در مردان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پاسخ قلبی به تغییرات دمای مرکزی بدن با استفاده از پارامتر امواج با فرکانس خیلی پایین سنجیده می شود.هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرپذیری امواج با فرکانس خیلی پایین ضربان قلب در اثر دمای متفاوت تمرین ورزشی هوازی در آب و خشکی می باشد.مواد و روش ها: 40 مرد فعال دانشگاهی به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس تمامی آزمودنی ها به صورت تصادفی در گروه های مختلف پژوهش (کنترل = 10 نفر؛ تمرین هوازی بر روی تردمیل = 10 نفر؛ تمرین هوازی در آب با دمای معمولی = 10 نفر و تمرین هوازی در آب با دمای گرم = 10 نفر) تقسیم بندی گردیدند. در دوره پیش آزمون و بعد از مداخله تمرینی، پارامتر امواج با فرکانس خیلی پایین با استفاده از هولتر مانیتور قلبی اندازه گیری گردید. به منظور مقایسه تفاوت ها از تحلیل واریانس در اندازه های تکراری در سطح معنی داری 0.05 استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه با گروه های پژوهش، اجرای تمرین هوازی به مدت 21 روز متوالی در محیط خشکی با دمای معمولی 20 درجه سانتی گراد سبب افزایش معنی دار در مقادیر ارزشی امواج با فرکانس پایین (0.02=P < span lang="FA">) و فرکانس خیلی پایین (0.04=P < span lang="FA">) می گردد. اجرای تمرین هوازی در آب با دمای 29 درجه سانتی گراد در مقادیر ارزشی امواج با فرکانس پایین (0.21=P < span lang="FA">) و خیلی پایین (0.35=P < span lang="FA">) و آب با دمای 39 درجه سانتی گراد در مقادیر ارزشی امواج با فرکانس پایین (0.18=P < span lang="FA">) و خیلی پایین (0.41=P < span lang="FA">) سبب تغییر معنی دار نمی گردد.بحث و نتیجه گیری: در شرایط اجرای تمرین هوازی در خشکی به دلیل تعریق، دمای سطحی و مرکزی بدن کاهش یافته و باعث افزایش تغییرپذیری ضربان قلب می گردد. شرایط محیط آبی و دماهای متفاوت آب اثر معنی داری بر تغییرپذیری ضربان قلب ندارد.
تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر برخی شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان بهبودیافته از بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: عوارض ناشی از ابتلا به بیماری کرونا شامل طیف گسترده ای از مشکلات جسمانی و روانی می باشد که این عوارض در برخی موارد ممکن است هفته ها یا ماه ها پس از بهبودی ادامه داشته باشد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر برخی شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان بهبودیافته از بیماری کرونا انجام گرفت.مواد و روش ها: جامعه آماری تحقیق حاضر را زنان 30 الی 45 ساله شهرستان بناب تشکیل دادند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب شد که 15 نفر آن ها در گروه کنترل و 15 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. پروتکل تمرینی گروه آزمایش به مدت 12 هفته شامل 15 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه تمرین روی تردمیل و 15 دقیقه تمرینات تنفسی به صورت کششی انجام گرفت. شاخص های چاقی، فشارخون، حداکثر توان هوازی، پرسشنامه کیفیت زندگی، شاخص های متابولیک و سلامت عمومی مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته ها: تمرینات هوازی در بهبود شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی گروه آزمایش نقش چشمگیری دارند. شاخص های کلسترول تام، LDL، گلوکز ناشتا، مقاومت انسولین، سلامت عمومی، کیفیت زندگی، توده چربی بدن، توده بدون چربی، توده بدنی، توان هوازی و سطح اشباع اکسیژن شریانی با گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد (0.05>P < span lang="FA">). همچنین بر اساس نتایج بین شاخص های HDL، درصد چربی، فشارخون استراحتی، ضربان قلب استراحتی در مرحله پس آزمون با گروه کنترل تفاوت معنی دار مشاهده نشد (0.05
). بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که اجرای تمرینات هوازی در زنان بهبود یافته از کرونا، باعث بهبود شاخص های متابولیکی، سلامت عمومی و کیفیت زندگی می گردد.
مقایسه عملکرد و قدرت اندام فوقانی در زنان والیبالیست نیمه حرفه ای با و بدون آسیب شانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مفصل شانه، یکی از مهم ترین مفاصل درگیر در برخی از رشته های ورزشی مانند والیبال، هندبال و شنا است. کاهش یا افزایش قدرت گروه های مختلف عضلانی آن نیز یکی از عوامل مهم در بروز آسیب در این مفصل می باشد. این مفصل، از مفاصل متحرک بدن است که برای انجام حرکات طبیعی، نیازمند تعادل بین ثبات و حرکت می باشد تا آزادی حرکتی زیادی برای اندام فوقانی مهیا کند. هدف از این مطالعه، مقایسه عملکرد و قدرت اندام فوقانی زنان والیبالیست نیمه حرفه ای با و بدون آسیب شانه بود. به همین منظور، 40 والیبالیست در دو گروه آسیب دیده (تعداد: 20 نفر، سن: 89/2 ± 60/25 سال، قد: 07/0 ± 63/1 متر، وزن: 71/4 ± 55/59 کیلوگرم، شاخص توده بدنی: 50/2 ± 46/22 کیلوگرم بر متر مربع) و بدون آسیب شانه (تعداد: 20 نفر، سن: 76/2 ± 50/24 سال، قد: 04/0 ± 61/1 متر، وزن: 17/5 ± 20/58 کیلوگرم، شاخص توده بدنی: 60/2 ± 36/22 کیلوگرم بر متر مربع) به عنوان آزمودنی در این مطالعه شرکت کردند. اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات در مورد سابقه آسیب دیدگی و سابقه ورزشی توسط پرسشنامه جمع-آوری شد. قدرت فلکشن، اکستنشن، ابداکشن، اداکشن، چرخش داخلی و چرخش خارجی به وسیله قدرت سنج دستی (MMT)، ارزیابی گردید. همچنین ورزشکاران با آسیب شانه از ناتوانی در عملکرد که با پرسشنامه DASH مورد ارزیابی قرار گرفت، بودند. برای مقایسه نسبت قدرت عضلات اندام برتر و غیربرتر بین گروه ها از آزمون t مستقل (05/0>P) و آزمون یو من - ویتنی استفاده شد. نتایج، نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار بین ناتوانی عملکردی (001/0=p)، نسبت قدرت عضلات فلکسور به اکستنسور (03/0=p)، ابداکتور به اداکتور (03/0=p) و چرخاننده داخلی به چرخاننده خارجی (001/0=p) در دست برتر بود. با این حال تفاوت معنی داری بین نسبت قدرت عضلات دست غیربرتر مشاهده نشد. با توجه به نتایج تحقیق به نظر می رسد که حضور طولانی مدت و انجام حرکات تکراری باعث تغییرات ایمبالانس قدرت عضلانی شانه شده که این تغییرات با بروز آسیب و تغییر الگوی حرکتی در مفصل آسیب دیده مرتبط است.
پاسخ حاد گرلین تام پلاسما به تمرین مقاومتی دایره ای شدید در دو حالت ناشتایی و تغذیه پرکربوهیدرات در مردان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فعالیت های ورزشی شدید به دلیل ماهیتشان منجر به تعادل انرژی منفی حاد می شوند، اما در برخی موارد تغییرات ناشی از ورزش در محرک های عصبی یا هورمونی می تواند اختلال متابولیکی طولانی مدتی را به وجود آورد. گرلین یک پپتید مترشحه از معده است و نقش مهمی در تعادل انرژی، چاقی و رفتار دریافت غذا ایفا می کند. این هورمون به عنوان تحریک کننده اشتها و اکتساب وزن عمل می کند. هدف این پژوهش بررسی پاسخ حاد گرلین تام پلاسما به یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای با شدت80 درصد یک تکرار بیشینه در دو حالت ناشتایی و تغذیه پرکربوهیدرات در مردان جوان سالم بود. روش شناسی: چهل دانشجوی پسر (میانگین سن 08/1±10/22 سال، قد 03/5±55/173 سانتی متر، وزن 63/7±24/65 کیلوگرم و نمایه ی توده ی بدنی33/0± 02/21 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و دو گروه شاهد تقسیم شدند و سطوح گرلین تام، هورمون رشد، گلوکز و انسولین پلاسمای آزمودنی ها قبل و بلافاصله بعد از یک جلسه تمرین اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس دو سویه نشان داد یک جلسه تمرین مقاومتی با شدت۸۰ درصد یک تکرار بیشینه در حالت تغذیه پرکربوهیدرات و ناشتایی اثر معنی داری بر سطوح گرلین تام، انسولین و GH پلاسما نداشت (05/0p). نتیجه گیری: افزایش گلوکز پلاسما احتمالا در اثر افزایش روند فرایند گلیکوژنولیز کبدی است که منجر به اعمال اثر مهاری گلوکز بر گرلین و عدم افزایش معنی دار گرلین شده است؛ هرچند ممکن است زیر گروه های گرلین تام تغییر نموده باشند. علی رغم بهبود عملکرد ورزشی متعاقب تغذیه پر کربوهیدرات، این احتمال وجود دارد که عدم تغییر سطح گرلین پلاسما پس از فعالیت شدید مقاومتی، نتواند احساس گرسنگی یا مقدار دریافت غذا پس از فعالیت را تحریک و متعاقب آن ذخایر از دست رفته انرژی را جبران نماید.
تأثیر سه روز متوالی و غیرمتوالی دوی 1600 متر بر گلبول های سفید تام خون دختران فعال 22 18 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱
30-37
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سه روز متوالی و غیر متوالی دوی 1600 متر بر گلبول های سفید تام خون دختران فعال بود. برای این منظور، 25 نفر از دانشجویان دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه مازندران در محدوده سنی 22-18 سال به طور تصادفی انتخاب و مجدداً به طور تصادفی به گروه های تجربی- متوالی و غیر متوالی- (تعداد 13 نفر، وزن 18/10 + 90/58 کیلوگرم، حداکثر اکسیژن مصرفی 79/3 + 68/38 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه، شاخص توده بدنی 09/3 + 88/22 کیلوگرم بر متر مربع و سابقه فعالیت ورزشی 57/2 + 46/3 سال) و کنترل (تعداد 12 نفر، وزن 48/12 + 36/59 کیلوگرم، حداکثر اکسیژن مصرفی 37/4+ 64/38 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه، شاخص توده بدنی 08/2 + 34/21 کیلوگرم بر متر مربع سابقه فعالیت ورزشی 27/2 + 75/3 سال) تقسیم شدند.در این پژوهش که از نوع نیمه تجربی بود، آزمودنی های گروه تجربی ابتدا سه روز غیر متوالی را در روزهای شنبه، دوشنبه و چهار شنبه دویدند و سپس با یک هفته استراحت مجدداً همان آزمودنی ها سه روز متوالی را در روزهای شنبه، یک شنبه و دوشنبه دویدند. نمونه های خونی به منظور تجزیه و تحلیل گلبول های سفید تام خون، بلافاصله پس از آزمون روزهای اول، دوم و سوم به طور مجزا از هر دو گروه تمرینی اخذ گردید.نمونه های خونی از گروه کنترل نیز همزمان و همانند با گروه تجربی انجام شد. به منظور تعیین مقادیر استراحتی 48 ساعت قبل از اولین خون گیری، از گروه های تجربی و کنترل همزمان نمونه خونی تحت عنوان پیش آزمون اخذ شد. نمونه های خونی با استفاده از دستگاه الکترونیکی شمارش گر سلولی اندازه گیری شد و سپس داده ها با استفاده از روشهای آماری مناسب شامل آزمون اندازه گیری های مکرر و آنالیز واریانس و آزمونهای تعقیبی LSD و شفه در سطح معناداری05/0 P≤ در نرم افزار SPSS نسخه 13 تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد تغییرات درون گروهی مقادیر گلبول های سفید تام خون در گروه تجربی- متوالی و غیر متوالی- افزایش معناداری داشته است. همچنین،افزایش معناداری در مقادیر این شاخص بین گروه تجربی- متوالی و غیر متوالی- با گروه کنترل به دنبال پس آزمون اول، دوم و سوم مشاهده شد.بر اساس این یافته ها می توان گفت که اجرای فعالیت ورزشی متوالی و غیر متوالی در یک دوره زمانی کوتاه تأثیر تقریباًمشابهی بر دستگاه ایمنی دارد.
تأثیر یک وهله فعالیت هوازی بیشینه صبح و عصر بر سطوح پلاسمایی هورمون های رشد و کورتیزول در زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ورزش با شدت متوسط تا شدید، محرک قدرتمندی برای ترشح هورمون رشد وکورتیزول است و عوامل مختلفی از جمله ریتم شبانه روزی می تواند پاسخ این دو هورمون به ورزش را تعدیل کند. هدف این تحقیق تعیین تاثیر زمان تمرین روزانه بر پاسخ هورمون رشد و کورتیزول نسبت به ورزش می باشد. روش شناسی: بیست و دو دانشجوی دختر (میانگین و انحراف استاندارد سن 24/2±59/21سال، نمایه ی توده بدنی 75/2±05/21کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 20/3±28/27 درصد) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها در دو روز جداگانه آزمون هوازی بیشینه بروس روی تردمیل را متعاقب 12 ساعت ناشتایی انجام دادند. آزمون اول، ساعت 8 صبح و آزمون دوم، ساعت 6 بعد از ظهر انجام شد. نمونه گیری خون در هر دو مرحله تمرین، به میزان 10 سی سی بلافاصله قبل و پس از تمرین جمع آوری شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس درون گروهی و تعقیبی توکی افزایش معنی داری را در میانگین سطح هورمون رشد در گروه تجربی بلافاصله پس از تمرین صبح و عصر نشان داد (001/0=p)؛ سطح کورتیزول گروه تجربی تنها پس از آزمون صبح افزایش معناداری داشت(05/0p < ) ؛ نسبت سطح هورمون رشد به کورتیزول گروه تجربی در پس آزمون عصر در مقایسه با پیش آزمون عصر افزایش معناداری یافت (001/0p < ). بحث و نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن نسبت سطح هورمون رشد به کورتیزول در تمرین عصر، به نظر می رسد در تمرین عصرگاهی شرایط آنابولیسم بهتری بر بدن حاکم باشد.
اثر یک جلسه تمرین غیر رقابتی کیک بوکسینگ به شیوه دایره ای بر برخی متغیر های لکوسیت و ترومبوسیت خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: همچون سایرارگان های بدن، خون نیز به هر نوع فعالیت بدنی ویژه پاسخ یکسانی نمی دهد. نوع فعالیت، زمان، شدت و مدت، شرایطی هستند که بدن به آن واکنشی مناسب از خود نشان می دهد و با توجه به اینکه در رابطه با ورزش کیک بوکسینگ مطلبی گزارش نشده است؛ بنابراین ضرورت دیدیم که به بررسی اثر یک جلسه تمرین غیررقابتی کیک بوکسینگ به شیوه دایره ای بر برخی از متغیرهای لکوسیت و ترومبوسیت خون در کیک بوکسورهای جوان بپردازیم. روش شناسی: 13 پسر کیک بوکسور جوان به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. یک تمرین دایره ای شامل 6 تکنیک کیک بوکسینگ برای 7 دور متناوب، بدون توقف در ایستگاه ها و فقط استراحت در دورها انجام شد. در زمان های 30 دقیقه قبل، بلافاصله بعد، 45 و 90 دقیقه پس از تمرین نمونه گیری خونی به عمل آمد. یافته ها: پس از تصحیح حجم پلاسمایی مشاهده شد که تعداد گلبول سفید، تعداد لنفوسیت و تعداد پلاکت افزایش معنی داری را بلافاصله پس از تمرین نشان دادند؛ ولی تعداد پلاکت های غیرطبیعی، قطر متوسط پلاکتی و حجم متوسط پلاکتی تغییر معنی داری نداشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، حدس زده می شود که تغییرات در متغیرهای لکوسیتی و ترومبوسیتی در پاسخ به تمرین، احتمالاً به دلیل فرآیند دیمارژینیشن و یا به دلیل تصفیه آدرنالین (اپی نفرین) باشد.
تاثیر مصرف کوتاه مدت HMB بر تغییرات LDH و CRP ناشی از یک جلسه فعالیت ورزشی مقاومتی شدید در دانشجویان پسر غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت HMB بر تغییرات LDH و CRP ناشی از یک جلسه فعالیت ورزشی مقاومتی شدید در دانشجویان پسر غیر ورزشکار بود.
روش شناسی: جامعه آماری پژوهش، دانشجویان پسر غیر ورزشکار کوی دانشگاه تهران بود که 15 نفر (با میانگین سنی 06/2±4/23 سال، قد 77/6±96/173سانتی متر، وزن17/12±07/70 کیلوگرم، BMI 96/2±05/23 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی62/5 ±49/17) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مکمل(8=n) و دارونما (7=n) تقسیم شدند. آزمودنی ها مکمل(HMB، روزانه سه گرم) یا دارونما( گلوکز، روزانه سه گرم) را 6 روز قبل از یک جلسه کار با وزنه با شدت 70 تا 75% 1RM مصرف کردند. مقادیر خونی LDH و CRP قبل، 1 و 24 ساعت پس از فعالیت گرفته شد. برای بررسی نرمال بودن گروه ها، آزمون کولموگروف_اسمیرنوف به عمل آمد و برای بررسی تفاوت های درون گروهی و بین گروهی از آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دادند مصرف HMB قبل از فعالیت ورزشی مقاومتی شدید تاثیر معناداری بر مقادیر LDH دارد(038/0=P)، اما تاثیر آن بر CRP معنادار نیست (129/0=P).
بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که به نظر می رسد مصرف HMB می تواند بر آسیب عضلانی تاثیر بگذارد اما در التهاب تاثیر ندارد.
واژه های کلیدی: بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیرات، لاکتات دهیدرژناز، CRP، فعالیت ورزشی مقاومتی و آسیب عضلانی.
تاثیر تمرین ورزشی با شدت متوسط بر میزان اشتها و مقادیر گرلین آسیل دار و لپتین در زنان چاق تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اشتها از موارد تاثیرگذار بر همئوستاز انرژی است که تنظیم آن نقش مهمی در کنترل تعادل انرژی بازی می کند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر تمرین ورزشی با شدت متوسط بر میزان اشتها و مقادیر گرلین آسیل دار و لپتین در زنان چاق تمرین نکرده بود.
روش شناسی: روش انجام تحقیق به صورت نیمه تجربی بود. 25 آزمودنی به صورت تصادفی در دو گروه شدت متوسط (15 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها برنامه تمرینات دویدن را س ه جلسه در هفت ه به مدت شش هفته و با شدت 76-64 درصد حداکثر ضربان قلب انجام دادند. دو مرحله خون گیری در حالت ناشتا انجام شد و پرسش نامه ی اشتها تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس اندازه های تکراری نوع دو استفاده شد.
یافته ها: درصد چربی (53/0=P ) و وزن بدن (48/0=P ) پس از تمرینات ورزشی تغییر معناداری نداشت، ولی توان هوازی پس از تمرینات ورزشی افزایش معناداری داشت (03/0=P ). تمرینات ورزشی با شدت مت وسط بر مقادیر لپتین (93/0=P ) و گرلی ن آسیل دار پلاسما (86/0=P ) اثر معناداری نداشت. به علاوه، تفاوت معناداری در احساس اشتها (76/0=P ) و کالری دریافتی روزانه (58/0=P ) بین دو گروه وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیری: عدم ایجاد تعادل منفی چشمگیر انرژی طی پروتکل پژوهش و در نتیجه عدم کاهش وزن قابل ملاحظه، سب ب شده پاسخ های جبرانی اشتها ایجاد نشود. به نظر می رسد برای تغییر اشتها و هورمون های مرتبط، مدت تمرین ورزشی باید بیشتر باشد تا تعادل منفی ایجاد شود.
روزه داری و ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی پویایی اکسیژن مصرفی دوره ریکاوری پس از دو فعالیت بیشینه پیوسته و اینتروال در بازیکنان بسکتبال زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پویایی اکسیژن پس از تمرین به عنوان شاخص مهم آمادگی و سلامت قلب و عروق محسوب می شود. هدف از این تحقیق، مقایسه پویایی اکسیژن دوره ریکاوری پس از دو فعالیت بیشینه پیوسته و اینتروال در بازیکنان بسکتبال زن است.
روش شناسی: در این پژوهش 7 بازیکن بسکتبال زن انتخاب و در 3 جلسه جداگانه با فاصله 48 ساعت در این آزمون شرکت کردند. جلسه اول شامل پروتکل ورزش فزاینده جهت تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی و جلسه دوم شامل پروتکل فعالیت بیشینه پیوسته بالک و ویر(1959) تا سرحد واماندگی و جلسه سوم شامل پروتکل فعالیت بیشینه اینتروال با وهله های 1 دقیقه دویدن روی نوارگردان با شدت 120 درصد Vvo2 max و 2 دقیقه استراحت تا رسیدن به سرحد واماندگی اجرا شد. به منظور ارزیابی متغیرهای پژوهش، تغییرات گازهای تنفسی در تمام طول مدت فعالیت و 10 دقیقه از دوره ریکاوری ثبت گردید.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده آزمون t همبسته در سطح0/05< P انجام گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد پس از دو فعالیت بیشینه پیوسته و اینتروال در نصف زمان ریکاوری اکسیژن (0/330= P ) و نصف زمان ریکاوری نبض اکسیژن (0/821= P ) و کل اکسیژن مصرفی دوره ریکاوری (0/760= P )تفاوت معناداری مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به تحلیل داده ها مشخص می شود که روند تغییرات اکسیژن مصرفی در دوره ی ریکاوری پس از این دو نوع فعالیت ورزشی مشابه می باشد.
پاسخ شاخص های هورمونی و خونی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 به تمرین هوازی در آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: دیابت یکی از شایع ترین بیماری های غدد درون ریز است که مشخصه آن افزایش مزمن قند خون و اختلال در متابولیسم کربوهیدرات، چربی و پروتئین می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین در آب بر مقادیر HbA1C، RBP4، انسولین، گلوکز و نیمرخ لیپیدهای سرم زنان مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد. روش شناسی: 20 نفر از بین زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 شهرستان مرند با دامنه سنی 60-50 سال به روش غیر احتمالی انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه تجربی (10 نفر) و گروه شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 12 هفته (3 جلسه در هفته) تمرینات هوازی در آب را با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه انجام داد. گروه شاهد در طول دوره پژوهش هیچ گونه فعالیت بدنی نداشت. نمونه های خونی در حالت ناشتا قبل و بعد از تمرین برای هر دو گروه بدست آمد. مقادیر HbA1C، RBP4 و انسولین توسط روش الایزا و گلوکز و نیمرخ های لیپیدی با روش کالریمتری آنزیمی اندازه گیری شد. برای محاسبه شاخص مقاومت انسولینی از روش HOMA-IR استفاده شد. تحلیل داده ها در سطح خطای آلفای 5 درصد و توسط نرم افزارSPSS نسخه 18 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد پس از 12 هفته برنامه تمرینی، سطوح گلوکز، نیمرخ لیپیدی، HbA1C و RBP4 بطور معناداری کاهش یافت؛ همچنین مقاومت انسولینی در گروه تجربی کاهش معناداری را نشان داد (05/0 < P). سطوح انسولین سرم نیز افزایش داشت با این حال این افزایش معنادار نبود (05/0> P). بحث و نتیجه گیری: برطبق نتایج پژوهش حاضر تمرینات هوازی در آب با تغییرات شاخص های خونی و هورمونی اثر شبه انسولینی خود را در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 نشان داد.
پاسخ های فیزیولوژیک و ایمونولوژیک متعاقب تغییر وضعیت هیدراسیون و اجرای کارسنج دستی در کشتی گیران فرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ورزش موجب تغییرات فیزیولوژیکی قابل توجهی در سیستم ایمنی می شود، اما اثر استرس محیطی و فیزیکی در محیط گرم و تغییر وضعیت هیدراسیون ناشی از آن بر برخی شاخص های فیزیولوژیک و دستگاه ایمنی هومورال کاملا روشن نیست. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ های فیزیولوژیک و ایمونولوژیک متعاقب تغییر وضعیت هیدراسیون بدن در کشتی گیران فرنگی کار بود. روش شناسی: 14 مرد جوان سالم داوطلب به طور تصادفی به دوگروه تجربی و کنترل تقسیم شدند.گروه تجربی3 تا 4 % وزن بدن خود را با آبزدایی-در سونا خشک با تناوبهای 10 دقیقه ای از دست دادند. نمونه گیری خون و ادرار در سه مرحله قبل، بعد و 18 ساعت بعد سونا انجام شد. آزمون کارسنج دستی به صورت 6 دقیقه تمرین تناوبی شدید (8 تناوب 15 ثانیه ای با شدت بالا و 30 ثانیه بازگشت فعال بدون بار) در سه مرحله اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده افزایش معنادار شمار لکوسیت ها، لنفوسیت ها، نوترفیل ها و منوسیت ها پس ازآبزدایی است، این تغییرات در مقایسه با وضعیت آبگیری طبیعی و مجدد معنادار است. هموگلوبین گروه تجربی با آبزدایی وآبگیری مجدد به ترتیب 5 تا 7 % افزایش وکاهش داشت. هماتوکریت با آبزدایی74/2% افزایش و با آبگیری مجدد 24/2% کاهش یافت. افزایش فیبرینوژن پس از آبزدایی، همچنین در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود. بحث و نتیجه گیری: از دست دادن آب بدن ناشی از سونا و فعالیت در محیط گرم و مرطوب باعث تغییرات نامطلوب فاکتورهای فیزیولوژیک و سیستم ایمنی هومورال شده و می تواند سلامت فرد را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین مصرف مایعات در شرایط محیطی خاص به تمامی افرادی که درپی دستیابی به اهداف سلامتی ورزش می باشند توصیه می شود.
تاثیر الگوی باردهی در پروتکل های درمانده ساز بر آستانه بی هوازی دختران جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آستانه بی هوازی بعنوان شدت کار یا میزان اکسیژن مصرفی (VO2) تعریف شده است که با تغییرات در تبادل گازهای تنفسی به دنبال شروع اسیدوز سوخت و سازی همراه است. هدف: پژوهش حاضر برای ارزیابی تاثیر تغییر الگوی بار دهی در دو پروتکل درمانده ساز برای تعیین آستانه بی هوازی در دختران جوان غیرفعال انجام شد. روش شناسی: به همین منظور، تعداد 15 نفر از دانشجویان دختر غیر فعال با میانگین و انحراف استاندارد سنی 12/1±42/20 سال، قد 8/5±64/161 سانتی متر، وزن 48/5±92/54 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 43/3±23/26 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه به صورت در دسترس انتخاب شدند. آستانه بی هوازی آز مودنی ها با استفاده از نقطه جبران تنفس در دو پروتکل درمانده ساز محاسبه شد.پروتکل اول با شیب 10% و سرعت 5/2 کیلومتر بر ساعت آغاز و در هر سه دقیقه شیب 2% و سرعت 1 کیلومتر برساعت تا مرحله بازماندگی آزمودنی افزوده می شد؛ در حالی که در پروتکل دوم، آزمون با 75 درصد ضربان قلب بیشینه آزمودنی آغاز و به مدت یک دقیقه ادامه می یافت. در هر دقیقه سرعت نوارگردان به میزان 2 کیلومتر بر ساعت تا مرحله بازماندگی آزمودنی افزوده شد. در طول اجرای هر دو پروتکل، گازهای تنفسی آزمودنی ها توسط دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از دو مدل آماری مختلف استفاده شد. برای ارزیابی همگرایی بین دو پروتکل، از مدل گرافیکی بلاند- آلتمن و روش آماری ICC و برای مقایسه آستانه بی هوازی برآورد شده در دو پروتکل از آزمون تی همبسته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد گرچه تغییر نوع پروتکل در مانده ساز، با استفاده از آزمون تی همبسته تفاوت معنی داری را در آستانه بی هوازی برآورد شده نشان نمی دهد؛ با این حال، با استفاده از مدل گرافیکی بلاند- آلتمن و روش آماری ICC ، همگرایی متوسطی در دو پروتکل مشاهده شد (2/20+ تا 8/21- CI= 95% ،96/1± ؛ 4399/0 =ICC ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان نتیجه گیری نمود که با توجه به همگرایی نه چندان قابل اعتماد بین آستانه بی هوازی برآورد شده در دو پروتکل، با افزایش مدت اجرای آزمون درمانده ساز، آستانه بی هوازی برآورد شده تحت تاثیر قرار می گیرد که با استفاده از آزمون تی همبسته قابل تشخیص نیست و از این رو، نه تنها در استفاده از این نوع پروتکل ها برای برآورد آستانه بی هوازی باید تردید نمود، بلکه باید از روش های آماری قوی تر برای تفسیر نتایج بهره جست.
تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی با و بدون مصرف آب انار بر شاخص های سندرم متابولیک زنان میانسال دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی با و بدون مصرف آب انار بر شاخص های سندرم متابولیک زنان میانسال دارای اضافه وزن بود. پژوهش حاضر نیمه تجربی و آزمایشگاهی بود. جامعه آماری این پژوهش زنان میانسال منطقه 9 شهر مشهد بودند که توسط فراخوان انتخاب شدند. نمونه آماری از بین زنان میانسال با دامنه سنی 40 تا 50 سال، ۳۰ نفر به صورت تصادفی به 3 گروه 10 نفری (گروه کنترل، هیچ گونه فعالیتی را انجام نمی دادند، گروه تمرین ترکیبی با مصرف آب انار و گروه تمرین ترکیبی بدون مصرف آب انار) تقسیم شدند. قبل و پس از اجرای برنامه تمرینی ترکیبی (هوازی-مقاومتی) اندازه گیری های اولیه شامل وزن، قد، قندخون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، لیپوپروتئین های پلاسما و مقاومت به انسولین انجام گردید. نتایج نشان داد که بین سه گروه مورد بررسی در شاخص قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت به انسولین، لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی بالا تفاوت وجود دارد (05/0>p). شاخص قندخون و هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت به انسولین، لیپوپروتئین با چگالی پایین در هر سه گروه از پیش آزمون به پس آزمون کاهش یافت (05/0>p)؛ اما در گروه تمرین با و بدون مصرف آب انار کاهش معنی دار بود. شاخص لیپوپروتئین با چگالی بالا در هر دو گروه تمرین از پیش آزمون به پس آزمون افزایش داشت (05/0>p). بنابراین، یک دوره تمرین مقاومتی و هوازی با و بدون مصرف آب انار موجب بهبود شاخص قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت به انسولین، لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی بالا می شود.
تأثیر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر بیان mRNA نوروتروفین-4/5 و گیرنده تیروزین کینازB در عضلات کند و تند انقباض موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: فرض شده است که نوروتروفین-4/5 و گیرنده تیروزین کیناز B در سازگاری هماهنگ دستگاه عصبی عضلانی به افزایش فعالیت درگیر هستند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک جلسه تمرین مقاومتی بر بیان mRNA نوروتروفین-4/5 و گیرنده تیروزین کیناز B در عضلات کند و تند انقباض موش های صحرایی بود. روش شناسی: در این تحقیق، تعداد 16 سر موش نر ویستار به طور تصادفی در دو گروه 8 تایی [تمرین مقاومتی ( T ) و کنترل ( C) ] قرار گرفتند. تمرین مقاومتی شامل بالارفتن از یک نردبان یک متری بود، همراه با وزنه هایی که به دم حیوانات بسته شده بود. 24 ساعت بعد از جلسه تمرینی اصلی حیوانات دو گروه T و C بیهوش شده و عضلات نعلی و خم کننده بلند انگشتان آنها جدا شد. برای اندازه گیری بیان ژن های نوروتروفین-4/5 و گیرنده تیروزین کیناز B از Quantitative Real time RT-PCR استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و روش آماری t-test استفاده شد. سطح معنی داری نیز 05/0 ≥ p در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که یک جلسه تمرین مقاومتی باعث کاهش معنی دار بیان mRNA نوروتروفین-4/5 در عضله نعلی شد (05/0 ≥ p )؛ در حالی که، هیچ تغییری در عضله خم کننده بلند انگشتان دیده نشد (05/0 < p ). همچنین، داده ها نشان داد که یک جلسه تمرین مقاومتی تاثیری بر بیان mRNA گیرنده تیروزین کیناز B در هر دو عضله نعلی و خم کننده بلند انگشتان نداشت (05/0 < p ). بحث و نتیجه گیری: کاهش بیان mRNA نوروتروفین-4/5 در عضله نعلی احتمالاً به خاطر ارتباط این نورورتروفین با بیان زنجیره سنگین مایوزین نوع کند می باشد. همچنین، عدم تغییر بیان mRNA گیرنده تیروزین کیناز B در هر دو عضله به نقش احتمالی گیرنده دیگر نوروتروفین-4/5 یعنی گیرنده 75 P اشاره دارد.
مقایسه تغییرات ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان فوتبال طی فصل مسابقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آمادگی جسمانی یکی از عوامل کلیدی موفقیت بازیکنان به هنگام مسابقه فوتبال است. در این میان عواملی چون ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی نقش اساسی در موفقیت تیم دارند. بنابر این هدف ما از این تحقیق مقایسه تغییرات ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان فوتبال طی فصل مسابقات بود. روش شناسی: در این تحقیق 24 بازیکن (8 مدافع، 8 هافبک و 8 مهاجم) از تیم فوتبال پاسارگاد مشهد حاضر در لیگ دسته دوکشور، به روش نمونه گیری انتخابی و در دسترس به طور داوطلبانه شرکت کردند. در شروع فصل مسابقات و بعد از انجام 15 مسابقه با استفاده از دستگاه سنجش ترکیب بدن، پروتکل نوارگردان آستراند و آزمون رست به ترتیب نمایه توده بدن، درصد چربی بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان اندازه گیری و با استفاده از آزمون تی استیودنت همبسته و آنالیز واریانس نتایج در سطح معنی داری 0.05≥P مقایسه شد. یافته ها: در طی فصل مسابقه، نمایه توده بدن بازیکنان مدافع(0.001=P)، میانی(0.001=P) و مهاجم(0.0009=P) کاهش معنیدارینشان داد. درصد چربی بازیکنان میانی(0.001=P) و مهاجمان(0.015=P) کاهش معنیداری داشت؛ ولی این کاهش در مدافعان معنی-دار نبود. حداکثر اکسیژن مصرفی بازیکنان میانی(0.006=P) و مهاجم(0.001=P) افزایش، و مدافعان(0.013=P) کاهش معنی داری داشت. توان بیهوازی مدافعان و مهاجمان افزایش معنیداری نشان داد(0.001=P). بحث و نتیجه گیری: فصل مسابقات احتمالاً میتواند تغییراتی در نیمرخ ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان مدافع، میانی و مهاجم ایجاد کند؛ البته این تغییرات به ویژگی وظایف پستها و سبک یا روش بازی تیم بستگی دارد. این یافته ها به مربیان توصیه می کند که با انجام آزمون هایی در طی فصل مسابقات از میزان تغییرات آگاهی یابند و تمرینات فصل را مطابق با وظایف پستی طرح کنند تا آمادگی بازیکنان دچار نقصان نشود.