فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه اثر حاد انقباض های ارادی (PAP) در شدت ها و زمان های متفاوت بر توان انفجاری، سرعت و چابکی در بازیکنان فوتبال است. به این منظور 13 نفر با میانگین سنی 63/0±7/17 سال، وزن 9/6±9/57 کیلوگرم و قد 4/5±9/167سانتی متر به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند. برای هر یک از متغیرهای توان انفجاری، سرعت و چابکی طی هفت جلسه به صورت تصادفی پروتکل های گرم کردن بدون بار، اجرای نیم اسکات 45 درصد، 65 درصد، 85 درصد 1RMپس از 4 دقیقه و اجرای نیم اسکات 45 درصد، 65 درصد، 85 درصد 1RMپس از 15 دقیقه برگزار و آزمون های دوی سرعت 35متر، پرش عمودی سارجنت و چابکی ایلی نویز گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد در اثر حاد تقویت پس از فعالیت با 05/0P≤ بین توان انفجاری بازیکنان با شدت های متفاوت بعد از 4 دقیقه اختلاف معناداری وجود ندارد، اما پس از 15 دقیقه در شدت های 65 و 85 درصد اختلاف معناداری در توان انفجاری نسبت به پروتکل گرم کردن مشاهده شد. بین سرعت بازیکنان در تقویت پس از فعالیت بعد راز4 دقیقه در شدت 65 درصد و بعد از 15 دقیقه در شدت های 65 و 85 درصد تفاوت معناداری نسبت پروتکل گرم کردن وجود دارد. بین چابکی بازیکنان در تقویت پس از فعالیت بعد از 4 دقیقه در شدت های 65 و 85 درصد و بعداز 15 دقیقه در شدت 65 درصد اختلاف معناداری بین شدت ها وجود دارد. به طور کلی زمان در اثر حاد تقویت پس از فعالیت (انقباض های ارادی) به خصوص پس از 15 دقیقه، نقش مؤثرتری در بهبود فعالیت های توانی و سرعتی ورزشکاران در شدت های متوسط و بیشینه و چابکی با شدت متوسط دارد.
ارتباط بین سرعت در نقطه چرخش لاکتات (vLTP) و سرعت در لحظه رسیدن به...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسة تأثیر سه شیوة تمرین ترکیبی بر غلظت تستوسترون، کورتیزول و قدرت عضلانی زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه مقایسه تأثیر سه شیوه تمرین ترکیبی بر غلظت تستوسترون، کورتیزول، نسبت تستوسترون به کورتیزول و قدرت عضلانی زنان سالمند بود. به این منظور 40 نفر از زنان سالمند (دامنه سنی 82/0±34/60 سال) به طور تصادفی ساده در یکی از چهار گروه تمرین استقامتی+ قدرتی (E+S) (n=9)، قدرتی+ استقامتی (S+E) (n=10)، ترکیبی چرخشی (ACT) (n=12) و کنترل (n=9) قرار گرفتند. برنامه های تمرینی به مدت 8 هفته و 3 روز در هفته انجام گرفت. برنامه تمرین استقامتی شامل کار روی دوچرخه ثابت و برنامه تمرین قدرتی شامل چندین تمرین منتخب بالاتنه و پایین تنه بود. از آزمون تی وابسته و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه به منظور تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد 8 هفته تمرین تغییری در میزان تستوسترون گروه S+E و ACT نداشت، اما کاهش معناداری در میزان تستوسترون در گروه E+S مشاهده شد (007/0=P). نتایج نشان دهنده وجود اختلاف معنادار در میزان تستوسترون بین گروه های E+S و ACT بود (01/0=P ). علاوه بر این، در میزان کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول (T/C) پس از تمرین تغییر معنا داری مشاهده نشد. همچنین، افزایش معنادار قدرت بالاتنه فقط در گروه های E+S و ACT و قدرت پایین تنه در همه گروه های تمرین مشاهده شد. با توجه به عدم تغییر شایان توجه در سطح پایه هورمون ها در سه گروه تمرین ترکیبی، این افراد وضعیت کاتابولیکی مزمنی را تجربه نکردند و از آنجا که قدرت در همه گروه ها افزایش یافته است، به نظر می رسد بین وضعیت هورمونی و کسب قدرت در این مطالعه رابطه ای وجود ندارد.
مقایسه و روایی سنجی ابزارهای منتخب برآورد درصد چربی در دختران غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، مقایسه و روایی سنجی روش های منتخب برآورد درصد چربی بود. بدین منظور30 دانشجوی دختر غیرفعال دانشگاه شهید رجایی با میانگین سنی 91/1±93/20 سال، قد57/4±73/164 سانتی متر و وزن 02/8± 65/56کیلوگرم به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و در قالب طرح متقاطع در چهار روز مجزا و در هر روز به طور تصادفی در یکی از حالت های مختلف چهارگانه (کالیپرهای دیجیتال، هارپندن، پلاستیکی و دستگاه بایوایمپدانس الکتریکی) برای محاسبه درصد چربی قرار گرفتند. اندازه گیری ها از سه ناحیه سه سر، فوق خاصره و ران صورت گرفت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی تفاوت معناداری را بین کالیپر هارپندن با پلاستیکی (045/0p=) و کالیپر دیجیتال با پلاستیکی (003/0p=) نشان داد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که بالاترین ارتباط بین کالیپر هارپندن و دیجیتال (898/0 =r و 000/0 = p) وجود دارد. همچنین بالاترین ضریب رگرسیون به کالیپر دیجیتال (817/0=β) و بعد از آن به بیوایمپدانس الکتریکی اختصاص داشت (244/0=β). کالیپر پلاستیکی نیز کمترین ضریب رگرسیونی را نشان داد ) 14/0= β). شایان ذکر است که میزان همپوشانی متغیرهای پیشگوی کالیپر هارپندن (839/0 = R 2) بود. بنابر نتایج مذکور، توصیه می شود نخست از کالیپر هارپندن برای تخمین درصد چربی استفاده شود. درصورت عدم دسترسی به این کالیپر، به ترتیب می توان از کالیپر دیجیتال و بیوایمپدنس الکتریکی استفاده کرد. همچنین از کالیپر پلاستیکی، باید با احتیاط استفاده کرد.
تأثیر 10 هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات می باشد. بدین-منظور، 24 نفر از بیماران مبتلا به سرطان غیر متاستاتیک پروستات به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری تجربی (با میانگین سنی 1/6± 73 سال، قد 2/5 ± 5/172 سانتی متر و وزن 6/8± -4/75 کیلوگرم) و کنترل (با میانگین سنی 3/5± 72 سال، قد 3/8 ± 1/171 سانتی متر و وزن 8/6± 5/75 کیلوگرم) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 10 هفته به انجام تمرین پرداخت، اما بیماران گروه کنترل به درمان عادی خود ادامه دادند. علاوه براین، قبل و بعد از این دوره تمرینی، قدرت عضلات دو سر بازویی، سه سر بازویی، چهارسر رانی و همسترینگ تمامی بیماران با استفاده از داینامومتر ارزیابی شد. هورمون تستوتسترون نیز اندازه گیری گردید. همچنین، نتایج با استفاده از تی وابسته و مستقل تجزیه و تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که در گروه تجربی به دنبال 10 هفته تمرین مقاومتی، در مقایسه با قبل از تمرین، قدرت عضلات دو سر بازویی دست راست و چپ (P
در مردان 40 سال به بالای شهر اهواز و ارتباط آن با عوامل خطرزای قلبی- عروقی و دیابت (whr) هنجاریابی نسبت دور کمر دور لگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی سلامت روانی دانش آموز ان دوره ی متوسطه در فعالیت های هوازی و بی هوازی
حوزههای تخصصی:
تأثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر ترکیب بدنی مردان سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی یک دوره برنامه تمرینی منتخب در کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر در ترکیب بدنی مردان سندروم داون بود. در این تحقیق نیمه تجربی که در مرکز توانبخشی معلولان نمونه تهران انجام گرفت، 24 مرد سندروم داون به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (سیزده نفر) و کنترل (یازده نفر) تقسیم شدند. کلیه اعضای گروه تجربی به مدت دوازده هفته و هر هفته سه جلسه یک دوره برنامه تمرینی منتخب را دنبال کردند. نتایج نشان داد که متعاقب دوازده هفته برنامه تمرینی منتخب متغیر های درصد چربی بدن کاهش معنادار ( 05/0P<) و توده بدون چربی بدن و عملکرد عضلانی (در پنج آزمون از شش آزمون برای سنجش قدرت، استقامت و توان عضلانی) افزایش معناداری داشتند (05/0P<) و کلیه این متغیرها در گروه کنترل تفاوت معناداری نشان ندادند (05/0P>). همچنین مشخص شد که یک برنامه تمرینی چندبعدی به شکل انجام گرفته در این تحقیق می تواند موجب بهبود سلامت جسمانی از طریق کاهش درصد چربی بدن و افزایش بافت و عملکرد عضلانی بزرگسالان سندروم داون شود و عوارض جسمانی ناشی از اختلال سندروم داون را به نفع بهبود سلامت جسمانی کاهش دهد.
تأثیر شیوه های گوناگون تمرین ورزشی بر سطوح پلاسمایی IL-6 و IL-10 موش های صحرایی نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه ی تأثیر شیوه های مختلف فعالیت ورزشی بر IL-6 و IL-10 و کنترل وزن موش های صحرایی نر بالغ بود. در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، به طور تصادفی به 5 گروه مساوی 8 تایی کنترل، فعالیت ورزشی استقامتی(ET-Endurance Training) ، فعالیت ورزشی تناوبی شدید (HIIT-High Intensity Interval Training)، فعالیت ورزشی تداومی شدید (ST-Sprint Training) و فعالیت ورزشی بر سطح شیب دارITW-Incline Treadmill Workout) ) تقسیم شدند. گروه کنترل هیچ گونه برنامه تمرینی نداشت و گروه های فعالیت ورزشی به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته فعالیت ورزشی انجام دادند. IL-6 و IL-10 با روش الایزا سنجیده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با 05/0p < تحلیل شدند. پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر IL-6 و IL-10 پلاسمایی پس از 8 هفته، در هیچ یک از گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت(05/0p
میزان، نوع و علل مصرف مکمل های غذایی در ورزشکاران ایرانی شرکت کننده در بازی های المپیک 2012 لندن بر اساس مدل رفتار با برنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواد و روش ها: 42 نفر از ورزشکاران ایران (شرکت کننده در المپیک 2012 لندن) در تحقیق حاضر شرکت کردند. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه (پرسشنامه استاندارد زمینه یابی مکمل های ورزشی (دارای 4 مقیاس) و پرسشنامه محقق ساخته) استفاده شدند. تمامی تحلیل ها توسط نرم افزار های SPSS16 و AMOS انجام گرفت. جهت تعیین شاخص های نکویی برازش از مولفه های خی دو، NFI و RMSEA استفاده شد. یافته ها: اصلی ترین منبع پیشنهاد دهنده در بین ورزشکاران المپیکی ایران برای مصرف مکمل، متخصصین تغذیه (43%) بود. مهمترین دلایل مصرف مکمل از دیدگاه ورزشکاران افزایش سرعت و چابکی (48%) و افزایش قدرت و توان (47%) گزارش شد. بیشترین مکمل های مصرفی در ورزشکاران به ترتیب ب کمپلکس (92%) بود. برخلاف مطالعات قبلی، هنجارهای ذهنی قویترین شاخص پیش بین بود (β= 0/91) در حالی که نگرش ها با (β= 0/23) دومین شاخص پیش بین و کنترل رفتاری ادراک شده با (β= 0/13) ضعیف ترین شاخص پیش بین بودند. نتیجه گیری: عدم تاثیر گذاری کنترل رفتاری ادراک شده با مطالعات قبلی همخوانی دارد اما فقدان تاثیر گذاری نگرشها مبهم است زیرا اعتقاد بر این است که نیت رفتاری قویا از طریق پذیرش آنچه هنجار محسوب می شود کنترل می شود نه نگرش ها به سمت مکمل. این یافته ها نشان می دهند که در بین ورزشکاران المپیکی ایران، هنجارهای ذهنی هنگام شکل گیری نیت رفتاری برای مصرف مکمل های غذایی احتمالا اهمیت بیشتری دارد.
اثر هیپرگلیسمی بر متالیسم کربوهیدرات در طول یک فعالیت شدید استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درتحقیق حاضر، اثر هیپرگلیسمی برمتابولیسم کربوهیدرات درطول یک فعالیت شدید استقامتی مورد بررسی قرار گرفت.بدین منظور هشت آزمودنی مرد ورزشکار برای دو نوبت ودرهرنوبت به مدت 120 دقیقه روی دوچرخه ی ارگومتربا شدت تقریباً70 درصدازحداکثراکسیژن ،مصرفی ‹ › رکاب زدند.در آزمایش کلمپ گلوکز‹A› 30 دقیقه قبل از شروع ورزش وزمان ورزش غلظت گلوکز خون آزمودنی ها با تزریق وریدی گلوکزدر حدود 12 میلی مول در لیتر،نگاه داشته شدودرآزمایش کنترل ‹B›به مقدار حجم مشابهی که درآزمایش اول گلوکز تزریق شده بود،محلول9/0 درصد سالین تزریق گردید. با محاسبه ی مقدار کل اکسیداسیون کربوهیدراتمشخص شدکه درآزمایشA اکسیداسیون کربوهیدراتنسبت به آزمایش Bبطور معنی داری ‹P<0/001› بالاتر است وحداکثر مقدارگلوکز دریافتی بین دقایق 100 تا 120 ورزش بین 33/1 وg/min 78/2 متغیر می باشد مقدار گلیکوژن عضله پس از هردو آزمایش نسبت به زمان استراحت بطور معنی داری ‹P<0/01›کاهش یافته بود‹3/170 درمقابل ?mol/g dry Wt 206 ›.تفاوت در کاهش گلیکوژن عضله دربین دو آزمایش را می توان مربوط به ذخیره شدن 6/22 گرم گلوکز ،درزمان 30 دقیقه ی تزریق اولیه ی آن دانست.نتایج این تحقیق نشان می دهد که حفظ هیپرگلیسمی موجب افزایش اکسیداسیون کربوهیدرات ودریافت گوکز می شود وتاثیری در ذخیره سازی گلیکوژن عضلات ندارد.اگرچه هیپرگلیسمی ممکن است منجر به ذخیره سازی منابع دیگر کربوهیدرات به ویژه ذخایر کبدی نیزشود.
اثر 12 هفته تمرین هوازی بر سطوح کاتکولامین ها و آمادگی قلبی تنفسی دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر 12 هفته تمرین هوازی بر سطوح کاتکولامین ها و آمادگی قلبی تنفسی در دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بود. در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، 60 نفر دانش آموز بیش فعال مقطع ابتدایی از بین دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از پرسش نامه تشخیصی کانرز به صورت داوطلبانه انتخاب شده و سپس، به صورت تصادفی در 2 گروه کنترل (30 نفر) و تجربی (30 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی در یک برنامه تمرین هوازی به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه با شدت 85-60% ضربان قلب ذخیره بیشینه به تمرین پرداختند. در حالی که گروه کنترل در طول این دوره در هیچ برنامه فعالیت بدنی منظمی شرکت نکردند. نمونه ادرار برای اندازه گیری سطوح کاتکولامین ها و اوج اکسیژن مصرفی با استفاده از دستگاه گازآنالایزور بر روی نوار گردان برای اندازه گیری آمادگی قلبی تنفسی، قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی اجرا گردید. بعد از 12 هفته برنامه تمرین هوازی، افزایش معناداری در اوج اکسیژن مصرفی و کاهش معناداری در ضربان قلب استراحت و سطوح اپی نفرین در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (p<0.05). علی رغم کاهش معنادار سطوح نوراپی نفرین در گروه تجربی (p<0.001)، تفاوت معناداری در سطوح نوراپی نفرین بین گروه ها پس از 12 هفته تمرین هوازی مشاهده نشد (p<0.05). یافته های پژوهش حاضر نشان داد که یک برنامه 12 هفته ای تمرین هوازی ممکن است در بهبود سطوح کاتکولامین ها، به ویژه اپی نفرین و آمادگی قلبی تنفسی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کم توجهی مؤثر باشد.
مقایسه سطح فعالیت الکتریکی عضلات کمربند شانه ای هنگام اجرای دو روش متفاوت کشش بارفیکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مربیان ورزشی برای اندازه گیری استقامت عضلات کمربند شانه ای و اندام فوقانی، از آزمون کشش بارفیکس یا بارفیکس اصلاح شده استفاده می کنند. علی رغم به کارگیری آزمون های فوق در سطوح مختلف، همواره این پرسش وجود دارد که الگوی فعالیت عضلانی در هر یک از دو آزمون چه تفاوتی با یکدیگر دارد؟ در مطالعات انجام شده، نقش عضلات ذوزنقه، بخش قدامی و خلفی دلتوئید و پشتی بزرگ کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش تأثیر دو نوع کشش بارفیکس ایستاده واصلاح شده برالگوی فعالیت الکترومیوگرافی عضلات کمربند شانه (دلتوئید قدامی، دلتوئید خلفی، ذوزنقه، پشتی بزرگ، دوسربازویی، سه سربازویی و سینه ای بزرگ) مورد بررسی قرار گرفت. 10 نفر مرد سالم (میانگین سنی: 95/3± 32/25 سال و میانگین وزن 24/7± 31/72 کیلوگرم) که قادر به اجرای حداقل 5 بارفیکس ایستاده بودند انتخاب شدند. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات با روش باسمجیان و دلوکا جمع آوری شد. مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی عضلات در دو نوع کشش بارفیکس با آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری انجام شد (05/0p ). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که فعالیت عضلات دلتوئید قدامی، دلتوئید خلفی و ذوزنقه به طور معنی داری در کشش بارفیکس اصلاح شده بیشتر از بارفیکس ایستاده است، در حالی که فعالیت عضلات دوسربازویی، سه سربازویی و سینه ای بزرگ به طور معنی داری در بارفیکس ایستاده بیشتر است
مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر که از نوع علی - مقایسه ای بود، با هدف مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه که در گذشته ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بودند، اجرا شد. نمونه آماری شامل بیست زن ورزشکار یائسه در دو گروه با و بدون تحمل وزن بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه با تحمل وزن (هندبال و بسکتبال،10 نفر) با میانگین سن 7/2± 50/54 سال، قد 69/4±60/ 163 سانتی متر و وزن 02/9±50/70 کیلوگرم و گروه بدون تحمل وزن (شنا، 10 نفر) با میانگین سن 54/1 ±80/54 سال، قد 29/5±0/159 سانتی متر و وزن 10/4± 55/64 کیلوگرم بودند. تراکم استخوان از طریق جذب سنجی رادیوگرافیک با انرژی دوگانه (DEXA) اندازه گیری شد. روش های آماری شامل آزمون t مستقل و تحلیل کوواریانس بود. نتایج نشان داد که بین میزان تراکم استخوان (BMD) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران (001/0≥P) و تروکانتر ران (05/0≥P) نسبت به گروه بدون تحمل وزن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان تراکم استخوان بیشتری درنواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران و تروکانتر ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. همچنین از نظر محتوای مواد معدنی استخوان (BMC) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، تروکانتر ران (001/0≥P) و کل استخوان ران (05/0≥P) گروه با تحمل وزن بدن نسبت به گروه بدون تحمل وزن بدن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان محتوای مواد معدنی استخوانی بیشتری در نواحی گردن ران، تروکانتر ران و کل استخوان ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. در سایر نواحی اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رشته های با تحمل وزن که در آن فشارهای مکانیکی وارد بر بدن زیاد است، نسبت به رشته های بدون تحمل که در آن فشار مکانیکی وزن بدن کمتراست، موجب افزایش بیشتری در میزان تراکم استخوان و محتوای مواد معدنی استخوان در زنان در سنین بالاتر و دوران یائسگی می شود. به افرادی که ورزش های بدون تحمل وزن مانند شنا را انجام می دهند، توصیه می شود ورزش های با تحمل وزن و در خشکی را نیز انجام دهند.
بر روی استرس و عوامل آمادگی جسمی و حرکتی دانشجویان prt بررسی و مقایسه تأثیر برنامه تمرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۱ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی و چگونگی بهره گیری از نوعی تمرینات تخصصی در ورزشکاران پژوهشی در زمینه بررسی چگونگی کاربرد برنامه تمرینی PRT انجام گرفت بدین منظور تعداد 60 نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به مدت نه هفته در قرار معرض برنامه RPT گرفتند ابزار جمع آوری اطلاعات شکل تغییر یافته پرسشنامه استرس سنج هایسکا والکساندر آزمون های مقدماتی و نهایی مربوط به استقامت عضلانی و چابکی حرکتی تست تعادلی نلسون بود یافته ها مشخص نمود که میزان استرس و تنش های ذهنی دانشجویان گروه آزمایش پس از اجرای تمرینات PRT نسبت به آزمون مقدماتی 38% کاهش نشان داد کهدر سطح 5%=P معنی دار بود در مورد زمان عکس العمل و هماهگی دست ها میان آزمون های مقدماتی ونهایی آزمون های گروه PRT تفاوت معنی داری در سطح 1%=P مشاهده شد اجرای برنامه تمرینی PRT بر روی گروه آزمایش نسبت به آزمون مقدماتی به صورت در صدی 25% بهبود استقامت عضلانی نسبت به گروه کنترل نشان داد که در سطح 1% بر =P معنی دار بود
تأثیر تمرینات منتخب پیلاتس بر قدرت عضلانی، تعادل و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران زن مبتلا به دیابت نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیابت با اختلال در ارگان های مختلف همراه بوده و پیامدهای ناشی از آن شایان توجه است. پیلاتس روش مفیدی به منظور کنترل بیماری است. هدف از این مطالعه تعیین اثر بخشی تمرینات منتخب پیلاتس بر قدرت عضلانی، تعادل و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع2 بود. 30 بیمار زن مبتلا به دیابت در دامنه سنی 45-30 سال به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی هشت هفته تمرینات پیلاتس را انجام دادند. قدرت با دستگاه دینامومتر، تعادل ایستا و پویا با آزمون های ایستادن روی یک پا و ایستادن و رفتن و هموگلوبین گلیکوزیله از طریق آزمایش خون، پیش و پس از هشت هفته اندازه گیری شد. به منظور آنالیز داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که پس از هشت هفته بهبود معناداری در قدرت عضلانی، تعادل ایستا و هموگلوبین گلیکوزیله گروه تجربی مشاهده شد و در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد ( 05/0≥P). همچنین نتایج تغییر معناداری را در تعادل پویا در هر دو گروه تجربی و کنترل نشان نداد ( 05/0≥P). نتایج نشان داد از این تمرینات می توان به عنوان روش درمانی مکمل سودمند برای این بیماران استفاده کرد.[1]
تأثیر دو نوع فعالیت بدنی، بر پاسخ VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله سازگاری های مهمی که در پی تمرینات ورزشی رخ می دهد، افزایش چگالی مویرگی یا آنژیوژنز است. فاکتور رشد آندوتلیال عروقی (VEGF) نقش میتوژنیک برای سلول های آندوتلیال دارد و واسطه مهمی در فرایند آنژیوژنز به شمار می رود. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تأثیر دو نوع فعالیت بدنی بر پاسخ VEGF-A سرمی در مردان غیر ورزشکار بود. به همین منظور 11 مرد غیر ورزشکار (میانگین سنی80/23 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید پرداختند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا گرفته شد. از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری (Repeated Measures)، برای بررسی تغییرات درون گروهی VEGF و از آزمون آمار استنباطی t مستقل برای مقایسه داده های برآمده از دو نوع فعالیت بدنی استفاده شد. اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده موجب افزایش VEGF-A سرمی بلافاصله بعد از اجرا شد (44/31 درصد). همچنین دو ساعت بعد از اجرای این فعالیت، سطح VEGF-A سرمی همچنان به افزایش خود ادامه داد و نسبت به سطح استراحتی 90/59 درصد افزایش یافت. بلافاصله بعد از اجرای فعالیت تناوبی شدید، سطح VEGF-A سرمی کاهش یافت (74/10 درصد)، اما دو ساعت بعد از اجرا نسبت به سطح استراحتی، افزایش 20/13درصدی نشان داد. بررسی های مقایسه ای بین دو فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید نشان داد که اختلاف معناداری بین این دو نوع فعالیت در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار، در سه مرحله قبل (257/0P=)، بلافاصله (620/0P=) و دو ساعت بعد از اجرا (704/0P=) وجود ندارد. بر اساس یافته های این تحقیق، اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و یک جلسه فعالیت تناوبی شدید، به یک اندازه می توانند سطوح فاکتور آنژیوژنیکی VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار را تحت تأثیر قرار دهند.
پاسخ آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز نسبت به فاصله استراحتی بین ست ها طی فعالیت مقاومتی در مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز نسبت به فواصل استراحتی بین نوبت ها طی فعالیت مقاومتی بود. به همین منظور، تعداد 20 دانشجوی مرد تمرین نکرده ( با میانگین سنی6/1±5/22 سال، قد 4/3±174 سانتی متر و وزن 5/3±2/73 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی در یکی از دو گروه فعالیت مقاومتی با فاصله استراحتی 90 ثانیه و 180 ثانیه قرار گرفتند. فعالیت مقاومتی با شدت حداکثر شش تکرار بیشینه در چهار نوبت انجام شد. همچنین، نمونه گیری پیش از شروع پروتکل فعالیت، بلافاصله پس از اتمام آن و در شش، 24 و 48 ساعت بعد از آن نیز دنبال شد. نتایج نشان می دهد آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز 24 ساعت پس از فعالیت در هر دو گروه افزایش معنا داری یافته و این افزایش تا 48 ساعت پس از فعالیت نسبت به استراحت تداوم داشته است(≤ 0.0001 P). بااین وجود ، در نوع فعالیت مقاومتی × زمان در کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز تفاوت معناداری بین دو فعالیت مقاومتی دیده نمی شود (P>0.05)؛ بنابراین، فاصله استراحتی بر تغییرات دو آنزیم مذکور تأثیری نداشته است. نتیجه گیری می شود که فاصله استراحتی بین نوبت ها در فعالیت مقاومت نمی تواند متغیر تأثیر گذار مهمی بر میزان آسیب سلولی باشد.