فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۳۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
گمان می رود نگارش متون عرفانی در ادب فارسی از نیمة دوم قرن پنجم هجری آغاز شده است. در این آثار بسیاری از آیات قرآن کریمو احادیث به طور پراکنده شرح و تفسیر می شود؛ البته اطلاعات دقیقی از نخستین تفسیرهای عرفانی قرآن کریمو احادیث به زبان فارسی و شیوة بیان آنها در جمع های علمی و عرفانی در دست نیست. از قرن ششم تفسیرهای سنتی فارسی رشد بسیاری یافت. برپایة اسناد و متون موجود به نظر می رسد برخی از حکیمان و عارفان با جهان بینی عرفانی و با تأکید بر جنبه های معرفتی آیات و احادیث به تفسیر روی آوردند. اکنون دو رساله در تفسیر آیات و احادیث موجود است که از نخستین نمونه های کم یاب در این زمینه است. این دو رساله با نگارش مستقل و مجزا در مجموعة دست نوشته های سلیم آغا و کتابخانة سلیمانیه نگهداری می شود. فروزانفر یکی از این دو رساله را با عنوان تفسیر سورة محمد و سورة فتحبه صورت تک نسخه تصحیح کرد؛ اما رسالة ترجمه و تفسیر احادیث همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این جستار شیوة شکل گیری و دگرگونی تاریخی تفسیرهای عرفانی فارسی قرآن کریمتحلیل و یکی از کهن ترین نمونه های تفسیر عرفانی احادیث نبوی نیز معرفی و بررسی می شود.
متن شناسی و بررسی ساختاری ده مجلس اسفزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این نوشتار بررسی ده مجلساسفزاری است. این اثر از نثرهای خطابی و تعلیمی فارسی از قرن نهم هجری است. کتاب در ده بخش و به شیوة مجلس گویان و به صورت شفاهی بیان شده است. مریدان و علاقه مندان، آن را برپایة سخنان اسفزاری نوشته اند یا به اصطلاح املا کرده اند. نویسنده در این مقاله می کوشد تا این نسخة خطی ارزشمند دورة تیموری را با روش توصیف و تحلیل محتوا معرفی و از زاویة مجلس گویی، متن و ساختار این اثر را بررسی کند؛ همچنین ویژگی های ممتاز سبکی آن را شرح دهد. از مهم ترین یافته های پژوهش، جنبة آشکار عرفانی اثر است. افزون بر این، سخنور در بیشتر قسمت ها آیات و احادیث بسیاری را گواه می گیرد و می کوشد این موضوعات را شرح و تفسیر کند. بیان حکایات مذهبی و عرفانی و اشعار زیبا و سخنان عارفان نیز سبب گیرایی نثر کتاب شده است. سادگی و رعایت اقتضای حال و مقام نیز همه جا منظور اسفزاری بوده است. این نکته ها سبب شده است تا ده مجلسدر شمار آثار ممتاز منثور عصر تیموری در بخش نثرهای خطابی جای گیرد.
بررسی و مقایسه شرح شطحیّات روزبهان بقلی شیرازی و جواهرالاسرار شیخ آذری اسفراینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی وجوه اشتراک و افتراق میان شرح شطحیّاتروزبهان بقلی شیرازی و جواهرالاسرارشیخ آذری اسفراینی است. نتایج به دست آمده حاکی است که مؤلفان مذکور با آسیب شناسی عرفان و تصوف از سویی به نقد، و از دیگر سو به دفاع از شطّاحان همت گمارده اند. فارسی بودن زبان هر دو کتاب، نگاه توأم با تکریمِ مؤلفان به مشایخِ عرفان و تصوف، شرح حروف مقطّعه و کلام شِبه شطح حضرت رسول (ص) و شطحیّات مشایخ صوفیه، برخی از مشترکات این دو کتاب می باشند. اما در باب تفاوت ها می توان چنین گفت که پرداختن به کلام شِبه شطح خلفای اربعه از اختصاصات شرح شطحیّاتاست؛ و در مقابل، پرداختن به شطحیّات منظوم متصوفه از اختصاصات جواهرالاسرار؛ دیگر اینکه روزبهان هم خود شطّاح بوده و هم علاقه او به شطحیّاتِ حلاج کاملاً در تألیف او پیداست، این در حالی است که از آذری هیچ شطحی گزارش نشده، او را می توان در مکتب صحو تعریف کرد و اینکه شرح شطحیّاتِ مشایخ گویا برای او بالسّویه بوده است. نوع جهان بینی مؤلّفان از دیگر عواملی است که بر محتوای این دو مکتوب تأثیر داشته است. همچنین نثر فنّی روزبهان، در مقابل نثر نسبتاً روان شیخ آذری از دیگر وجوه این تمایز است.
تحلیل بازتاب آیة تجلی در متون عرفانی فارسی تا پایان قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الفاظ و معانی بلند قرآن کریم، سرشار از اصطلاحات و رمزهایی است که بیشتر، شالوده و بنیان عرفان اسلامی را تشکیل می دهد. آیة رؤیت یا آیة تجلی (اعراف: 143) یکی از پرکاربردترین آیات قرآن کریمدر تبیین مبانی عرفانی است. شرح معراج موسی (ع)و قرارگرفتن در خطاب «لن ترانی»، در متون عرفانی منظوم و منثور فارسی بازتاب بسیاری داشته است. عارفان به تفسیر و تحلیل اندک و سادة مفسران از این آیه بسنده نکرده اند. آنان همواره کوشیده اند تا با توسل به داستان موسی (ع)،برداشت های نو و ژرفی از آیه ارائه دهند و افزون بر بیان آموزه های عرفانی از احوال سالک در مسیر سلوک نیز یاد کنند. هدف این مقاله مقایسه و تبیین جنبه های تمایز و تشابه آرای مفسران و عارفان دربارة این آیه و بررسی و تحلیل بهره گیری عارفان از محتوای آن است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل تطبیقی متون انجام می شود. آنچه با مطالعه و کنکاش در این آثار به دست می آید، بیانگر استشهادهای پیاپی این دو گروه به آیة تجلی در پنج بحث اصلی است: تقاضای رؤیت، شهود پروردگار، پاسخ لن ترانی خداوند، تجلی بر کوه طور، بیهوشی موسی (ع). عارفان با استفاده از زبان رمزی و اشاری خود از آنها به محبت، شوق، مشاهده، غیرت، تجلی و فنای سالک یاد کرده اند و این مباحث را شرح و تبیین می کنند.
تأثیر آخرت اندیشی بر عرفان سنایی در حدیقةالحقیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معمولاً حدیقةالحقیقهرا به دلیل در بر داشتن اصطلاحات، حکایات و مضامین عرفانی، نخستین منظومة عرفانی می خوانند. با وجود این به نظر می رسد عرفان نقشی مرکزی در این منظومه ندارد. مقالة حاضر بر آن است تا ضمن شناسایی مضمون و اندیشة اصلی و غالب در حدیقةالحقیقه، تأثیر آن را بر تلقی سنایی از اصطلاحات و مفاهیم عرفانی نشان دهد. برای دست یابی به این اهداف، با استفاده از روشی ساختاری، به تحلیل روابط معنایی واژگان و مفاهیم اصلی پرداخته شده است. می توان گفت تقابل دنیا و آخرت مضمون و تقابل اصلی حدیقةالحقیقهرا تشکیل می دهد. وابسته های معنایی طرفین تقابل نشان می دهند که تلقی سنایی از دنیا و آخرت تفاوتی با تلقی رایج در متون غیر عرفانی ندارد. قدرت این تقابل تا حدی است که معنای اصطلاحات و مؤلفه های عرفانی را نیز به نفع خود تغییر داده و آن ها را به عناصری به دور از باطن گرایی رایج در سنت تصوف تبدیل کرده است.
کلان ساختار مقامات های صوفیان و نقش ایدئولوژیک آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا نشان داده ایم که در مقامات های صوفیان، کلان ساختاری وجود دارد که در این ژانر همواره تکرار می شود. آن گاه نقش ایدئولوژیک هر یک از عناصر این کلان ساختار را تشریح نموده و به نقش آن در روابط قدرت نیز پرداخته ایم. کلان ساختاری که شاکلة مقامات های صوفیان است از ذکر اصل و نَسَب مشایخ آغاز می شود و با بیان پیشگویی های دیگران دربارة درخشش معنوی آن ها، ریاضت های طاقت فرسا و کرامت ها ادامه می یابد و با مرگ شگفت انگیز آن ها به پایان می رسد. در این ساختار، کرامت نقشی برجسته دارد و کل ساختار را تحت تأثیر قرار می دهد. اصل و نسب سازی ها و پیشگویی ها و ریاضت ها همگی در حکم «تمهیداتی» برای ظهور کرامت عمل می کنند و مرگ-های شگفت و تنازع های گفتمانی در حکم «امتداد» نیروی کرامت اند. نقش عمده این کلان ساختار در مقامات های صوفیان این است که ضمن اثبات کرامت و امور خارق عادت برای مشایخ تصوف، دسترسی دیگران را به منبع قدرت گفتمان تصوف؛ یعنی کرامت، محدود یا غیرممکن سازد. این کارکرد ویژه موجب می شود تا در مفصل بندی گفتمان تصوف تغییراتی پدید آید و خُرده گفتمانی جدید به نام «گفتمان اهل کرامت» شکل بگیرد. همین گفتمان راه را برای ورود گفتمان تصوف در مناسبات سیاسی و اجتماعی هموار می سازد.
بررسی تأویل و پیوند آن با تداعی معانی در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا به اشکال گوناگونی در شعر و نثر طرح نو درافکنده اند و آثاری متفاوت با ویژگی های ادبی شاخص، خلق کرده اند. بهاءولد نیز عارفی است دارای سبک و اثری پدید آورده است که به لحاظ ویژگیِ تأویلی- تفسیری قابل تأمل است. در این پژوهش، روش های تأویلی بهاءولد و نسبت تأویل با تداعی معانی بررسی شده است. روش تحقیق به صورت تحلیلی- توصیفی است؛ بدین صورت که با استخراج و بررسی کلیه تأویل های اثر و تطبیق آن ها با معانی مفسران، تفاوت برداشت ها و هم چنین خلاقیت مؤلف نشان داده شده است. بررسی مصادیق نشان می دهد که مهم ترین اصول و مبانی عرفانی با بسامد های متفاوت در آفرینش تأویل های معارفمؤثر بوده است، اما اصل «محو هستی» بیشترین اهمیت و بسامد را دارد، علاوه بر آن، «عشق»، از دیگر مبانی مهم عرفان بهاءولد در خلق تأویل به شمار می آید. این پژوهش همچنین نشان می دهد که مؤلف از روش هایی مانند «تعریف و بازتعریف»، «ترکیب»، «تخصیص»، «تعلیل» و «دگرگونی های روایی»، در خلق تأویل بهره برده است، اما تداعی معانی شیوه خلّاقانه و مبدعانه او به شمار می آید؛ روشی که در آن بر اساس اصول تداعی و به کمک تشبیه، استعاره، تمثیل، تضاد، جناس و دیگر آرایه های بلاغی، بخشی از مهم ترین تأویل های معارف خلق شده است و ملهم این دیدگاه است که میان تأویل، بلاغت و تداعی نسبتی برقرار است و نیز تأویل همواره روشی برای رسیدن به معنای متن نیست؛ بلکه شیوه ای برای خلق معانی نوی است که رویی به سوی متن مرجع و سری در دنیای خلاقانه مؤلف دارد.
تحلیل منطق الطیر و مصیبت نامه ی عطار نیشابوری بر اساس نظریه ی سازنده گرایی ویگوتسکی و برونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازنده گرایی به عنوان نظریه ای نوین در حوزه ی فلسفه ی تعلیم و یادگیری، قابلیت تحلیل و بررسی متن های تعلیمی و عرفانی را داراست. طبق این نظریه، انسان ها در درک و یادگیری مفاهیم و واقعیت ها به نحو بارزی سهیم هستند. بنابر این دیدگاه، انسان ها درک و فهم و دانش تازه ی خود را از راه تعاملِ بین آنچه از قبل می دانند، با اندیشه ها، رویدادها و فعالیت هایی که با آن ها روبرو می شوند، می سازند. در این مقاله، تلاش شده است، دو منظومه ی منطق الطیر و مصیبت نامه ی عطار نیشابوری، بر اساس شیوه های سازنده ی تعالیم عرفانی، ضمن تمرکز بر تعالیم راهنما بررسی شود. مهم ترین نتایج برآمده از این پژوهش، حاکی از انطباق بارز مؤلفه های این نظریه در این دو منظومه است که در آن دو، عطار در رابطه ی تربیتی مراد و مرید در پی تبیین فرایند سلوک عارفانه با رهبری مراد و رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همچنین انگیزش درونی سالکان، فعال بودن و مشارکت بحث گروهی، در مسیر سفر قرار گرفتن و شناخت موقعیتی، فرآیند تسهیل و روش های یادگیری اکتشافی ، از بارزترین مؤلفه هایی است که در این آثار قابل درک و دریافت است.
زمان فراتاریخی در تجربه عرفانی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیال انگیز در غزل های او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاه شمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحت های مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. با واکاوی معانی زمان ازل در شعر حافظ که حتی شعر خود را نیز میراثی از عهد الست یا زمان ازل می داند، می توان بن مایه های اندیشة عرفانی وی را از زاویة اسطوره شناختی بازخوانی کرد. تصاویر رازآلود و اساطیری از زمان ازل که بیانگر وجهی زیباشناختی از رخدادهای شگفت انگیز اسطوره ای همانند آغاز آفرینش آدم است، نشانگر حضور فراتاریخی شاعر در زمان بدایت ها است. حافظ در شعر خود شخصیت های شعرش را از مرز تاریخ و زمان ناسوتی فرا می گذراند و رنگ اسطوره به آنها می زند. زمان در شعر حافظ نه به عنوان پدیده ای آفاقی، بلکه ادراکی است که به تجربة درونی و روحی شاعر در ساحت اسطوره مرتبط می شود. در این نگرش اسطوره ای، زمان تاریخی و فراتاریخی درهم می آمیزد و شاعر همچون واسطه ای میان جهان غیب و جهان شهادت، از اعماق تجربههای درونی خود خبر می دهد
بررسی و تحلیل تصویر در شرح شطحیات روزبهان بقلی شیرازی (606-522)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روزبهان بقلی شیرازی یکی از مشهورترین عارفانی است که آثار گوناگونی از او در زمینه های عرفان و حدیث و تفسیر و فقه، به زبان های فارسی و عربی بر جای مانده است. شرح شطحیاتیکی از مهم ترین آثار فارسی اوست. این اثر افزون بر اهمیتش در شطح و دفاع از کلام شورانگیز عارفان، ازنظر نثر شاعرانه و زبان تصویری و خیال انگیز نیز درخور توجه است. این پژوهش با بررسی شگردهای تصویرساز روزبهان در شرح شطحیات، نمونه هایی از آن را برای مخاطبان بیان می کند. التباس و رؤیت و مصدرهای جعلی، استعاره های محوری روزبهان را در این کتاب تشکیل می دهند که گویا در نظریة جمال پرستی او ریشه دارند. ضعف زبان روزمره و ناتوانی آن در بیان تجربه های ناب روحی، کلام او را از تخیل و استعاره و رمز و دیگر عناصر خیال انگیز سرشار می کند. یافته های این پژوهش در شرح شطحیاتبیانگر آن است که تشبیه و استعاره، به ویژه به طور فشرده، شمار بیشتری نسبت به عناصر دیگر خیال دارد. همچنین شگردهای دیگر تصویرسازی مانند تشخیص، بیان نقیضی، تکرار، رمزگرایی، مصدرهای جعلی و انتزاعی به آشنایی زدایی نثر کتاب انجامیده و باعث یکتایی و برجستگی این اثر در بین نثرهای دیگر عرفانی شده است. خاستگاه عنصرهای تصویرساز شرح شطحیاتاز حوزة طبیعت است. شمار بسیار استعاره های تجریدی این اثر، بیانگر تصوف پارسی روزبهان در برابر تصوف تمثیلی خراسان است.
تأثیرپذیری متون عرفانی از افسانههای وهب بن مُنَبِّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسراییلیّات، اصطلاحی است که علمای اسلامی برای عقاید و داستان های خرافی ای به کار بردند که علمای اهل کتاب از قرن اوّل هجری درمیان مسلمانان رواج دادند. این افسانه های ساختگی، برخی از مفسّران و تاریخ نویسان بزرگ مانند طبری، یعقوبی، ابن اثیر و... را تحت تأثیر قرار داد. شاعران و نویسندگان ادب فارسی با متون تفسیری و تاریخی مأنوس بوده اند و به همین سبب از این افسانه ها و احادیث ساختگی تأثیر گرفتند و ناخواسته مانند مفسّران و تاریخ نگاران در ترویج اسراییلیّات نقش اساسی داشتند. متأسفانه بخش اصلی این افسانه بافی ها دربارة زندگی انبیاست. یکی از معروف ترین چهره های مؤثّر در گسترش اسراییلیّات، وهب بن مُنَبِّه است که بسیاری از داستان ها وافسانه های او دربارة انبیا در نظم و نثر فارسی ازجمله متون عرفانی بازتاب فراوانی داشته است. گفتنی است بسیاری از این افسانه ها برخاسته از منابع یهودی و نصرانی است. نگارندة این جستار می کوشد تا با بیان ریشه و خاستگاه اصلی این افسانه ها پیشگاه مقدس انبیا را از این گونه اهانت ها پاک کند.
گل در آیینه تأویلات ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گل در طول تاریخ بشر اهمیت بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها داشته است. گل تجلی زیبایی است و در باور تأویلی عارفان و صوفیان، مظهر خداشناسی و توحید است؛ همچنین نمادی از معارف باطنی اهل معرفت و حقایق مکشوف روحانی آنان است. در این مقاله معانی تأویلی گل از دیدگاه عارفان و صوفیان بررسی می شود. مبانی معناگرایانه و تأویلی عارفان با عنصر خیال و رویکرد زیباآفرینی می آمیزد و همواره در آیینه ادبیات عرفانی انعکاس می یابد. این مقاله با تمرکز بر تأویل گل ها می کوشد مبانی متون ادبیات عرفانی را تبیین کند و به زوایای تفکر در ادبیات عرفانی دست یابد. در این جستار می توان دریافت، گل در باور عارفان یکی از بهترین لطایف عالم عرفان است که همواره به آن نظر داشته اند و برای اظهار اسرار و باورهای پنهان خود در تبیین تجلیات نزولی ظهوری و تجلیات صعودی شهودی، از آن بهره برده اند؛ بنابراین عارفان از گل و انواع آن، تأویل های عرفانی مختلفی برداشت می کنند.
تحلیل نگرش هجویری در کشف المحجوب نسبت به مذهب تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی بن عثمان هجویری از زعما و بزرگان تاریخ ادبیات عرفانی صوفیه است که با تأسی به معارف قرآن و فرهنگ نبوی و با استغراق در سخنان صوفیان صافی ضمیر موفق به تألیف کشف المحجوب شده است. هجویری به سبب تأثر از شرایط زمانی، مکانی و جایگاه مذاهب کلامی، به ویژه غلبه اشعریت، مواضعی پرلغزش و پرتشتت در باب مذهب تشیع برگزیده و گزارشگر گزاره هایی عقل ستیز و باورسوز دربارة این مذهب بوده است. این پژوهش درصدد نقد آرای هجویری در باب مذهب تشیع از طریق بررسی کلی روش ها و رویکردهای عرفانی- کلامی مؤلف در قالب نقد محتوایی با نگرش درون دینی و با سنجش نگره هایی چون تناقض های درونی، مخالفت با قرآن، سنت و تاریخ، گزینش و حذف، پذیرش و رد متعصبانه در تحلیل کلی سامان یافته است. نگارندگان به این نتیجه رسیده اند که هجویری به شیوه پیچیده پیشوایان خود، صحیح و ناصحیح را آمیخته و دچار مغالطه در باب مذهب تشیع بوده است.
بررسی تطبیقی حکایتی از مثنوی معنوی «داستان جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود» با مآخذ روایی آن بر اساس رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنویاز مواریث عرفانی و ادبی پیش از خود بهره برده است. در این پژوهش «داستان جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود» از مثنویبا ترجمه رساله قشیریهو تذکرة الاولیابر اساس رویکرد نورمن فرکلاف مورد مقایسه و تحلیل انتقادی گفتمان قرار گرفته است. در سه اثر مذکور به بیان احوال عارفانه پرداخته شده است. گفتمان غالب در بستر عرفان در حکایت مثنوی، «ولی و عارف واصل»، در رساله قشیریه«مقام رضا» و در تذکرة الاولیا«تسلیم» است. در این حکایات بیش از هر چیز دغدغه های عارفانه روایت برجسته شده است. در این بستر، موقعیت هایی قابل ردیابی است و تأثیر و نشانه های دوری از خویشتن، یقین، قدرت روحی ولی، عطوفت حقیقی، توجه به حق، قدرت و سلطه به خصوص در تبیین جایگاه عارف و نظام معنایی آن مورد تبیین قرار گرفته است. مولوی، عطار نیشابوری و ابوالقاسم قشیری با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط عرفان، در قالب ژانری از پیش موجود، روایتی روحانی و معنوی را از نو بازتولید کرده اند. سه اثر مذکور به منزلة رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از اندیشه شاعر نیستند بلکه با انتقاد از عملکردهای مادیگرایانه و دلبستگی های موقّتی و عاریتی، نظم گفتمانی ویژه ای را خلق می کنند. این آثار در به چالش کشیدن ویژگی های عرفانی و تقویت گفتمان عارفانه موفق بوده اند.
شناسایی و بررسی انواع منابعِ حاویِ خوارق عادات صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوارق عادات و کرامات از اصطلاحات و مفاهیم رایج در گستره عرفان و تصوف است که در بسیاری از متون عرفانی و منابع اهل تصوف از گذشته دور دربارة آن مباحثی مطرح بوده است. این مفاهیم همچنین در ادبیات فارسی بسیار به کار رفته است. از این رو شناخت مباحث مرتبط با آنها ضروری است. تحقق این شناخت منوط به مقدماتی است که منبع شناسی یکی از آنها است. در این مقاله با نظر به انواع متون عرفانی در دوران های مختلف، منابع حاوی خرق عادات و کرامات صوفیه در قالب سه گروه تقسیم بندی و بررسی شده است: گروه اول منابعی هستند که عمدتاً «مباحث نظری» خوارق عادت، در آنها مطرح شده است؛ گروه دوم اغلب مصادیق کرامات «عده ای» از بزرگان صوفیه را در خود دارند؛ و گروه سوم فقط حاوی انواع خوارق عادات «یکی» از مشایخ و سران صوفیه هستند.
تحلیل روایی- عرفانی داستان دلاویزتر از سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منتقدان و پژوهشگران ادبی در تحلیل عرفانی آثار ادبی معاصر بیشتر به بررسی اشعار فارسی پرداخته اند؛ در حالی که نثر داستانی به ویژه داستان کوتاه، در دهه های اخیر در بازتاب دادن باورها، رفتارها، و آموزه های عرفانی نقش بسزایی داشته است؛ داستان کوتاه دلاویزتر از سبز نوشته علی مؤذنی ازجمله این داستان ها است. هدف ما در این مقاله این است که این داستان را با روش توصیفی تحلیل کنیم و با بررسی آن در سه سطح درون مایه، کاربرد تصاویر ادبی، و نحوة روایت نشان دهیم که چگونه مفاهیم عرفان کلاسیک در آن بازسازی شده اند. در این داستان، مضامین عرفانی مانند سیروسلوک، معرفت نفس، امتحان الهی، صلح و دوستی، ولایت، وحدت شهود، و جمعیت خاطر با مفاهیم دینی پیوند خورده اند و مفاهیم و درون مایه های عرفان کلاسیک در فرمی جدید در آن بازتاب یافته اند؛ همچنین هماهنگی نحوة به کارگیری تصاویر ادبی و شیوة روایت با درون مایة عرفانی آن سبب انسجام ساختاری داستان شده است.
مبانی نظری و کارکردهای عملی جایگاه مخاطب در نگاه سخنوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجلس گویی ریشه دارترین سنت فرهنگی و گسترده ترین شیوه نشر و ترویج باورهای دینی، اخلاقی و آیین زندگی است و مهم ترین ابزار تعلیم و تربیت در گذشته بوده است و آثار بسیاری در ادبیات فارسی برآمده از مجالس عرفانی است. این سنت که هم اکنون نیز یکی از کارآمدترین رسانه هاست، بر محور مخاطب شکل می گیرد و بسیاری از ویژگی های ساختاری و محتوایی آن، متاثر از نگاه مداوم به مخاطب است.
این جستار با گزینش دسته ای از آثار برجسته در زمینه مجلس گویی (مانند آثار عین القضات، احمد جام، بهاء ولد، مولوی، سلطان ولد و...) و بر اساس اهمیت عنصر مخاطب در این متون، به واکاوی شیوه های شناخت و برآورد گویندگان این مجالس از مخاطبان پرداخته است.
با توجه به مخاطب، سخنِ مجلس گویان در گفت و گو با عام و خاص، نوسان داشته است و لحن ایشان نیز در خطاب ها، شیوه های پرسش و تنبیه و تحذیر تغییر یافته است. توجه سخنوران به ماهیت کلام و بیان ظرایف و دقایق سخن، توصیف ویژگی های مخاطب حقیقی، سنجش ظرفیت مخاطب و رعایت اقتضای حال وی، حاصل نگاه ویژه مجلس گویان به مخاطب است.
افزون بر این، کاربرد انواع حکایت ها و تمثیل ها، بهره گیری از موسیقی واژه ها و ایجاز و سادگی سخن رهاورد نگاه به مخاطب است.
La portée de récits courts dans les œuvres mystiques persanes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Les V eet VI esiècles de l’hégire peuvent être dits à juste raison «l’âge d’or des récits», période pendant laquelle toutes les démarches et les styles mystiques des siècles précédents se sont condensées sous la forme de contes dans les œuvres persanes des auteurs mystiques. Il ne fait aucun doute que les récits sont indissociables de la doctrine de ces auteurs mystiques. Pourquoi les ouvrages mystiques contiennent-ils autant de récits? Quel est leur rôle exact dans l’économie de ces œuvres? Un long et patient examen des œuvres mystiques montre clairement que l’ambition de leurs auteurs était non seulement de rédiger ces ouvrages, mais aussi d’en faire un instrument didactique et porteur de sens sous la forme de contes. Par ailleurs, Ils ont tenté d’exprimer symboliquement leur expérience en utilisant ce langage dans les récits contenus dans leurs œuvres. En effet, Ces récits des V e/XI eet VI e / XII esiècles forgent une langue particulière, assignent des buts, laissent voir des spécificités propres. Une étude détaillée des relations entre ces récits et la pensée mystique montre clairement que leurs auteurs se souciaient au plus haut point de guider les hommes vers les multiples vérités des sens.
تعارض محتوایی در رویکرد عرفانی منطق الطیر عطّار با رسالةالطیر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مقاطع تقابل عقل و عرفان، رویکرد شریعت گرای برخی علما و عرفا با رویکرد خردگرای برخی حکما و فلاسفه در قرون پنجم تا هفتم است. این تقابل به صورت تعارض های علمی و عقیدتی نامحسوس و عمیقاً اثرگذار، در زیر پوست خشن تاریخ آن قرن ها در جریان بود و برخی از فلاسفه و عرفا نمایندة دو جبهة آن تلقی می شدند. هدف این تحقیق، واکاوی تشابهات و تباین های دو جریان فکری متقابل سینوی و عطاری است که نمایندگان دو رویکرد یادشده بودند. این پژوهش با طرح پیش فرض هدفمندی تصنیف و تألیف رسالات نمادین سلوک مرغان، تباین های محتوایی رسالةالطیرابن سینا و منطق الطیرعطار را بررسی می کند. پس از نقل اختصاری متون معارض، موارد تباین و تقابل معرفی و شرح، علل و عوامل منجر به بروز تقابل ها بیان شده است. مغایرت در تلقی از جان و هبوط آن در جسم، رویکرد به ضرورت رهبری، نگاه به قوانین علمی و نفی منطق و علیت، تباین رویکرد به تعامل ملک مرغان با مرغان سالک، درون گرایی و شناخت برون گرای علمی-فلسفی، اختلاف نظر در شمار سالکان واصل به مقصد و توفیق برای دیدار حضرت ملک، تعارض در سنجش سلوک شناخت شناسانه به وسیلة عقل و عشق، از یافته های این تحقیق اند که می توان آن ها را بازنمایی مبانی تقابل تاریخی عرفان شریعت مدار با عرفان مبتنی بر خردورزی فلسفی تعریف کرد.
شریعت در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی ادوار مختلف تاریخ تصوف، گاه به انحراف هایی برمی خوریم که اعتراض شدید بزرگان عارف را در پی داشته است؛ یکی از این انحرافات که تا روزگار ما نیز استمرار یافته، نظریه «اسقاط تکلیف» و «بطلان شریعت» است. «شریعت» از واژه های کلیدی تمام متون عرفانی و سنجه ای برای تشخیص راه درست از نادرست در وادی عرفان است. «کشف المحجوب» از امهات کتب صوفیانه فارسی، که از آثار مهم و ارجمند قرن پنجم هجری و نزد پژوهشگران از نخستین منابع در خور توجه است، به این مقوله توجه خاصی دارد و چون از دیرباز مرجع معتبر پژوهشگران در حوزه عرفان و تصوف بوده، برای این مطالعه انتخاب شده است. مقاله حاضر، گزارشی پژوهشی است که با روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر شواهدی از کتاب «کشف المحجوب» هجویری حاصل شده است. در این کتاب، شریعت، تنها به مفهوم وظایف و تکالیف دینی و فقهی نیست ؛ بلکه در معنایی وسیع تر، تمام معارف و آموزه های سلوکی را دربر می گیرد. برخلاف تأویل های انحرافی و «شریعت گریز» و بعضاً «شریعت ستیز» ، در هیچ مرحله ای از مراحل سلوک، شریعت، ساقط نمی شود؛ زیرا بین شریعت و حقیقت اختلافی وجود ندارد؛ منطق هجویری در پذیرفتن یا رد هر مسئله ای، مطابقت امور با ارکان شریعت است. او شریعت را محک و معیاری برای تشخیص ولی، کرامت و ... و نیز مبانی شریعت، قرآن، سنت و اجماع و هم چنین عقل را مؤیّد شریعت می داند.