فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۵۲۵ مورد.
نمونه هایی از بومی سازی اسامی خاص در متن کتیبه بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بومی سازی یکی از شیوه های ترجمه است که نظریه پردازانی چون ونوتی، برای توصیف روش های مشترک در ترجمه، در فرهنگ انگلیسی آمریکایی ابداع کرده اند. بدین صورت که مترجم یک روش روان و شفاف اقتباس می کند تا از خارجی بودن متن خارجی برای خوانندگان زبان مقصد بکاهد. مقصود از بومی سازی در تحقیق حاضر، بررسی فرآیندهای واجی و تا حدی واژشناسی (صرف) اسامی خاص، در زبان عیلامی، اکّدی و یونانی است. البته به سبب آشنایی ذهنی خوانندة امروز، تاحدی فارسی نو را هم بررسی می کنیم. اسامی خاص درون کتیبه به عنوان داده یا مصداق های اصلی تحت فرآیندهای بومی سازی قرار گرفته و در هریک از زبان های مذکور بررسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام واجی هر زبانی خاص خودش است و این فرآیند از زبانی به زبان دیگر فرق می کند. ممکن است زبانی فاقد واجی باشد، درنتیجه نزدیک ترین واج را به جای واج مورد نظر به کار می برد
تحقیقات ایرانی: مریم دسیه
حوزههای تخصصی:
ساخت افعال گویش مزینانی: پلی از پهلوی به فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با رویکردی توصیفی انتقادی و هدف ثبت و ضبط ویژگی های ساختواژی باستانی افعال گویش فارسی مزینانی (سبزوار- خراسان رضوی) صورت گرفت. در این بررسی، ساختمان درونی افعال حال ساده و وجه التزامی آن، ماضی ساده، ماضی نقلی، منشأ و حضور «است» در صیغگان آن و نیز آینده ساده توصیف شده و در برخی موارد با نظیر خود در زبان فارسی میانه مقایسه گشت و این نتایج حاصل شد: الف) شناسه های فاعلی این گویش همبستگی بیشتری با نظیر خود در فارسی میانه نشان می دهند تا فارسی معیار؛ ب) ساخت ماضی ساده نیز به دو شیوه، یکسان با معیار و متفاوت با آن، به چشم می خورد؛ ج) ساخت ماضی نقلی امروز، هم در این گویش و هم در معیار، بازمانده ی تلفیقی از دو سازوکار نقلی سازی در دوره ی میانه تلقی و ساختار درونی آن به صورت «صفت مفعولی + تکواژ نمود ماضی نقلی + شناسه فاعلی» قلمداد شد؛ د) در مجموع، رفتارهای دوگانه ی پیش گفته و نتایج مذکور یادآور «فرضیه ی اکتساب دوگانه» هاوکینز بوده و حاکی از حالت بینابین این گویش در مقایسه با فارسی معاصر و میانه است. مضافاَ، رد پایی نیز از نظام مطابقه ای ارگتیو دیده شده که صرفاَ با یک فعل، اما، هم در زمان حال و هم گذشته، تولید می شوند.
دستوری شدگی طبقه نمای «done / ne» در گونه تاکستانی زبان تاتی
حوزههای تخصصی:
یکی از فرایندهای مهم تغییر زبانی، دستوری شدگی است. طیّ این فرایند، واحد های واژگانی به تدریج نقش معن ایی خ ود را از دست می دهند و از یک واح د ق اموسی به واحد نقشی یا دستوری تبدیل می شوند و یا واحدهای دستوری، دستوری تر می شوند. طبقه نماها نشان دهنده سازمان دهی دانش سخنگوی ان یک زب ان هستند و براساس ج وانب ف رهنگی مشترک بی ن سخنگویان آن زبان برای طبقه بن دی مف اهیم به کارمی روند. س اخته شدن طبقه نماهای ع ددی در زب ان تاتی نمونه ای از دستوری شدگی است. بررسی طبقه نماهای عددی نشان می دهد که این کلمه ها حاصل دستوری شدگی یک اسم به طبقه نما هستند. این عناصر زبانی، ویژگی های کلمه های قاموسی را از دست داده اند و ویژگی های کلمه های نقشی را کسب کرده اند. این تحقیق به بررسی فرایند دستوری شدگی طبقه نمای عددی «done» یا «ne» در تاتی تاکستانی می پردازد. طبقه نمای عددی عام «done» در گونه تاکستانی زبان تاتی جایگزین سایر طبقه نماهای عددی در این گونه زبانی شده و در اثر کاربرد زیاد به صورت «ne» کاهش آوایی یافته است. براساس معیارهای مطرح شده در ای ن مق اله می توان گفت که دستوری شدگی تا حدّ زیادی در مورد طبقه نمای عددی عام «ne» در گونه تاتی تاکستانی رخ داده است.
تحقیقی لغوی(
صرف زبان خوری
بررسی تاریخی کارکردهای چندگانه ""که"" در فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فارسی امروز ""که"" ضمیر پرسش، نشانة بند موصولی، نشانة بند متمّمی و حرف ربط است. مقاله حاضر در پی آن است تا با نگاهی به پیشینه تاریخی کارکردهای این صورت، رابطه آنها را با یکدیگر بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد: 1- در دورة باستان، نشانه های بندهای متممی، موصولی، ربطی/ قیدی و ضمیر پرسشی از یکدیگر متمایزند؛ 2- در دورة میانه، نشانه بندهای موصولی و ضمیر پرسشی یکسان شده اند، امّا نشانه بندهای متممی و ربطی/ قیدی از یکدیگر متمایزند؛ 3- در فارسی امروز، نشانة بندهای موصولی، متممی و ربطی با ضمیر پرسشی یکی شده است. به نظر می رسد با توجه به این که ""که"" موصولی و پرسشی در دوره میانه به یک شکل بوده اند و گرایش های رده- شناختی به این سو هستند که صورت پرسشی به موصول تبدیل شود ""که"" فارسی امروز در تمامی کارکردهایش باید مشتق از ""که"" پرسشی باشد.
وراثت و انگیختگی رابطه صورت و معنی در واژگان: نمونه هایی از واژه سازی زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
مفهوم وراثتِ پیش فرض از مفاهیم اساسی مورد استفاده در رویکردهای شبکه ای است که دانش زبانی را متشکل از گره های ساختی در سطوح مختلف انتزاع و روابط سلسله مراتبی بین آن ها در نظر می گیرد. بر اساس این سازوکار، مشخصات مربوط به هر ویژگی از گره بالاتر به گره پایین تر به ارث می رسد، مگر آنکه گره پایین تر خود دارای مشخصات دیگری برای آن ویژگی باشد. اهمیت چنین سازوکاری به هنگام توصیف آن دسته از ساخت های زبانی مشخص می شود که با وجود داشتن نقاط مشترک، دارای ویژگی های متفاوتی نیز هستند. به کمک وراثت پیش فرض می توان بدون از دست دادن تعمیم های کلی ناظر بر ساخت های مشابه، تمایزهای آن ها را نیز توجیه کرد و بدون نیاز به قائل شدن به موارد استثنا، مرتبط بودن چنین ساخت هایی را در شبکه زبانی نشان داد. نوشته حاضر با اتخاذ رویکرد صرف ساخت محور و تمرکز بر شیوه تعبیر مفهوم وراثت در این رویکرد تحت عنوان انگیختگی، درصدد تشریح نقش الگوهای واژه سازی در تولید و درک واژه های پیچیده ای برمی آید که لزوماً و در تمامی ویژگی های صوری و معنایی، با الگوی مربوط به خود مطابقت ندارند. به این منظور، نمونه هایی از سه الگوی واژه سازی « زار»، « ش» و «آمیز» در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرند و با استفاده از سه مفهوم طرح واره ساختی، وراثت پیش فرض و انگیختگی مدرج، چگونگی امکان تولید نمونه های ظاهراً استثنا که مرتبط با این الگوها هستند، توجیه می شود.
La néologie révolutionnaire en Iran : un regard rétrospectif(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Un certain vocabulaire politique persan a vu le jour dès l’avènement de la Révolution islamique en Iran et depuis, il n’a cessé de se multiplier et d’étendre ses champs d’application aussi bien dans les médias que les milieux et les instances politiques suite à la fondation de nouvelles institutions gouvernementales et non gouvernementales, à la création de nouveaux postes, aux événements politiques, économiques et sociaux qui ont lieu sur l’échelle nationale et internationale, sans oublier les dates phares qui ont marqué le calendrier postrévolutionnaire de notre pays. Cette néologie révolutionnaire se répercute dans le monde entier par la voix des médias, ce qui exige leur traduction en diverses langues. La présente étude s’intéresse à examiner l’origine, la fréquence et l’emploi de cette terminologie prescriptive qui s’effectue constamment dans un cadre irano-islamique : deux sources dans lesquelles est plongée la langue persane pratiquée actuellement en Iran, vu la situation sociopolitique. Dans un deuxième temps, nous cherchons à voir si tous ces vocables sont traduisibles ou non.