فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۵۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله به زبان فارسى پیشرفته اى مى پردازد که با حفظ هویت تاریخى و فرهنگى خو د و حرکت در مرزهاى فرهنگ، دانش و فن آورى روز جهان، ظرفیت بالایى در ترجمه، انتقال و تولید علم، از خود نشان مى دهد و در انجام وظیفه ملى و جهانى خود، هیچگاه تحت تأثیر زبان هاى دیگر قرار نمى گیرد. بلکه با سعهء صدر وکمال جویى مخصوص به خود، به تعامل صحیح با زبان هاى با شکوه جهان از جمله فرانسه، انگلیسى، عربى و... توجه دارد. رکن و جوهر اصلى اصلى این مقاله ""اصول و قواعد دستورى لغات و اصطلاحات علمى و فنى معاصر"" در زبان فارسى است و امیدوارم مجموعه مقالات من در این خصوص، شکل کاملى از این ایدهء تحول آفرین را ارائه نموده و دریچه جدیدى به زبان علم در زبان فارسى بگشاید.
بررسی ساخت و شکلگیری قید اشتقاقی در فارسی معیار از منظر شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های مطالعاتی رویکرد شناختی، بررسی ماهیت و چگونگی تغییرات درون زبانی و شکل گیری مقولات زبانی است. مقولات زبانی همواره در معرض تغییرات درون زبانی و برون زبانی هستند و بازنمود این تغییرات در صورت و کارکرد عناصر زبانی قابل مشاهده است. این در حالی است که در آن سوی تغییرات صوری و به موازات آن ها، تحولات شناختی نیز در ذهن گویشوران زبان در حال رخ دادن است که می تواند مبنای تغییرات صوری باشد.
هدف این مقاله بررسی و تبیین این نوع فرآیندهای شناختی و مقوله سازی زبانی دربارة مقولة قید اشتقاقی فارسی معیار (امروزی) است. گفتنی است که تنها عنصر هر زبان که می توان آن را به اصطلاح مقوله- نقش نامید، قید است که به جهت عملکرد و ساختار، منحصربه فرد است و این مسئله از دلایل اصلی پژوهش حاضر است.
در این مقاله ساخت و نیز سازوکار شکل گیری قیدهای اشتقاقی فارسی معیار از منظر زبان شناسی شناختی بررسی می شود و با بهره گیری از نگرش شناختی از دریچه ای متفاوت به فرآیند قید سازی در زبان فارسی پرداخته می شود که تبیینی است نوآورانه برای فرآیندهای اشتقاقی در حوزة صرف.
پاسخ به اقتراح
بررسی افعال وجهی در هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی نظام وجهیّت در هورامی و افعال وجهی به کار رفته در این زبان می پردازد. پس از آشنایی مختصر با ویژگی های مقولة دستوری- معنایی «وجهیّت» و طبقه بندی نظام های وجهی بر مبنای آرای پالمر (1999 & 2001)، ویژ گی های هر یک از افعال وجهی «باید/mašjo »، «شدن/ bijej» و فعل «tāwāj» مورد بررسی قرار می گیرد. از میان افعال وجهی موجود، تنها فعل «بایستن/ mašjo » می تواند برای نشان دادن مرتبة الزام از وجهیّت معرفتی (وجهیّت استقرایی) و وجهیّت تکلیفی مورد استفاده قرار گیرد و در مقابل افعال «bijej» و فعل «tāwāj» تنها بیانگر مرتبة امکان از وجهیّت های معرفتی (وجهیّت حدسی) و تکلیفی هستند. فعل «bijej» می تواند در برخی موارد برای بیان مرتبة الزام از وجهیّت تکلیفی نیز به کار رود با این توضیح که به نسبت فعل «بایستن/ mašjo» اجبار کم تری را متوجه کنش گر می کند. فعل «tāwāj» می تواند برای نشان دادن وجهیّت پویا نیز به کار رود. فعل «mašjā » تنها فعلی است که برای ارادة معنای وجهیّت تکلیفی در گذشته مورد استفاده قرار می گیرد. هیچ یک از افعال وجهی مورد بحث در هورامی توانایی نشان دادن وجهیّت گواه نمایی را ندارند.
تغییرات معنایی و مفهوم سازی های فرهنگی نام اندام دست در جزء اول اسامی مرکب زبان فارسی در قالب زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تغییرات معنایی و شیوه مفهوم سازی نام اندام دست در جزء اول 160 اسم مرکب فارسی بررسی می شود. مسئله و پرسش های اصلی پژوهش عبارتند از اینکه شیوة تغییرات معنایی این مفهوم در واژه های مرکب فارسی چگونه است و آیا می توان از تحلیل معنایی، حافظة جمعی، فرهنگی و اجتماعی جامعة زبانی فارسی را دریافت و آن را با دو جامعة زبانی انگلیسی و چینی مقایسه کرد. هدف این بررسی، کاوش شیوه تغییر و نیز افزایش معنی نام اندام ""دست"" در فرایند ترکیب این واژه با اسمهای دیگر فارسی است، به گونه ای که در پایان از تفاوت ها میان این سه زبان در شیوه تغییرات معنایی و مفهوم سازی های این نام اندام، تبیین فرهنگی به دست داده شود و برای تنوعات زبانی تبیین غیر زبانی( شناختی- فرهنگی) ارائه شود. روش مطالعه پیکره بنیاد، بر پایه فرهنگ سخن و در قالب رویکرد زبان شناسی فرهنگی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که تفاوتهای موجود در شیوه مفهوم سازی در این چند زبان دارای تبیین فرهنگی هستند. نوآوری این تحقیق در این است که تغییرات معنایی این نام اندام را در کلمات مرکب به روش عینی می کاود، از تفاوت زبانها تبیین فرهنگی به دست می دهد، بسامد هر مفهوم را لحاظ می کند. نتایج و دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: تحلیل فرهنگی تفاوتها و شباهتهای موجود در سه زبان مذکور، به تصویر کشیدن شیوة تغییرات معنایی در زبان، معرفی روش جدیدی برای آموزش واژه های زبان فارسی با استفاده از الگوی کاکتوس و معنی شناسی مطابقه ای و روان شناسی فرهنگی. دیدگاه نقدی مقاله بر این است که برای بررسی مسیر تغییرات معنایی کلمات لحاظ نمودن فرایند ترکیب نیز الزامی است.
تات و تاجیک
وندِ گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت واژه بست و جایگاه آن، به استناد منابع موجود، در زبان های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله جایگاه این عنصر در ساخت زبان فارسی مطالعه شده است. یه بر معیارهای پیشنهادی درمتونِ مورد اشاره، واژه بست ها به انواع وندِ گروهی و جایگاه دوم تقسیم شده بستِ جایگاه دوم، فارغ از مقولة پایة اتصال، مقید به حضور در این جایگاه است و وندِ گروهی همیشه در حاشیة گروه قرار می گیرد. توزیعِ متفاوتِ واژه بست ها به صورت پیوستاری نمایش داده می شود
ساخت و صرف فعل سادة بلوچی و مقایسة اجمالی آن با فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ساخت و صرف فعل ساده در دو زبان ایرانی نو بلوچی و فارسی مقایسه شده است. مقایسه ها نشان می دهد که مقولات ساخت و صرف فعل ساده در بلوچی و فارسی از بعضی جنبه ها شبیه و از سایر نظرها متفاوت است . به طورکلی محتوای مقاله نشان می دهد که :
1- تعداد فعلهای ساده در بلوچی امروزی نسبت به فارسی به مراتب بیشتر و توانایی بالقوة آن برای ساخت واژگان جدید از طریق اشتقاق به مراتب راحت تر است.
2- تفاوتها و تشابهات تا حد زیادی براساس اصول قانون مند زبانهای ایرانی است.
3- بلوچی بسیاری از ویژگیهای فعلهای سادة زبانهای ایرانی قدیم تر را نسبت به فارسی بیشترحفظ کرده و فارسی مشمول تحولات تاریخی بیشتری شده است .
4- استفادة متقابل از ویژگیهای ساختی و صرفی فعلهای سادة زبانهای بلوچی و فارسی می تواند در توانمندسازی یکدیگر این زبانها به کارآید.
طیف مغناطیسی واژه ها
حوزههای تخصصی:
برنج در ایران
عری = عرا
بررسی سه تکواژ «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در هورامی: پس اضافه یا حالت نما
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی سه تکواژ پربسامد «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در زبان هورامی (گونه پاوه) می پردازد. ماهیت این تکواژها که به صورت پسوند به اسم می پیوندند و معنایی مشابه حروف اضافه دارند، چندان مشخص نیست. سؤال این پژوهش این است که ماهیت این سه تکواژ چیست. در این راستا، نخست تعداد 52 حرف اضافه هورامی استخراج و طبقه بندی شدند، ساخت گروه حرف اضافه دار هورامی مشخص شد، حالت غیرصریح و نشانه های آن معرفی شدند و سه فرضیه مطرح شد که بر اساس آنها این سه تکواژ یا پس اضافه، یا اجزاء تشکیل دهنده حروف اضافه و یا تکواژهای حالت نما هستند. بررسی داده های زبانی نتایجی آن گونه به دست نداد که بتوان یک فرضیه را پذیرفتنی تر از بقیه به شمار آورد. در نهایت سه فرضیه مذکور با جهانی های مطرح شده مرتبط نیز محک زده شدند، اما این رویکرد نیز به نتیجه ای قطعی و متقن منتهی نشد. به نظر می رسد این سه تکواژ بقایای در حال حذف یا تغییر از یک نظام در گذشته زبان هستند، یا نظام پس اضافه ای یا نظام حالت. اظهار نظری دقیق تر از این ممکن نیست و بررسی بیشتری می طلبد.
واژه های دیوی
نحوة ترکیب افعال مرکب فارسی با دو پایة واژگانی بر مبنای دیدگاه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنوان این تحقیق نحوة ترکیب افعال مرکب فارسی با دو پایة واژگانی بر مبنای دیدگاه کمینه گرایی است. در این تحقیق، نحوة تشکیل تعدادی از افعال مرکب دو تایی در چهارچوب کلی کمینه گرایی[1] بررسی می گردد. هدف از این تحقیق مطالعة ساختاری معنایی این نوع افعال و دستیابی به روابط معنایی و واژگانی میان اجزای تشکیل دهندة آنهاست. منظور از افعال مرکب دوتایی، افعال مرکبی هستند که دو وابسته (پایه واژگانی) قبل از هسته (عنصر فعلی) آنها قرار دارد.
نتیجه اینکه این افعال مرکب دوتایی، در چهار گروه طبقه بندی می شوند:
گروه اول: رابطة واژگانی میان دو وابسته از نوع هم معنایی نسبی بوده، رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری معنایی است.
گروه دوم: رابطة واژگانی آنها از نوع تقابلی و رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری توزیعی است.
گروه سوم: رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری صوری است.
گروه چهارم: رابطة معنایی آنها از نوع تکمیلی و حوزة کاربردی دو وابسته قبل از هسته یکسان است.
به عنوان نتیجة کلی می توان گفت که در تمامی این افعال مرکب دوتایی، صورت بی نشان دور از هسته و صورت نشان دار نزدیک به هسته قرار گرفته است.
نمود واژگانی افعال مرکب در گویش بیرجندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمود از ویژگی های ساختاری و معنا شناختی فعل است که در زبان های مختلف به شیوه های متفاوت بازنمایی می شود و زمان دستوری را از زمان غیر دستوری متمایزمی کند. تاکنون دسته بندی ها ی متفاوتی از انواع نمود فعل ارائه شده است. با توجه به اهمیت مطالعه گویش های فارسی برای حفظ آنها و نیز دستیابی به قواعد متقن دستوری در گویش های مختلف فارسیدر این مقاله نمود واژگانی تداومی در افعال مرکب متناظر دارای همکرد ""کردن"" و ""داشتن"" در گویش بیرجندی بررسی شده است. داده های پژوهش نشان می دهد این افعال متناظر دارای نمودهای واژگانی متفاوتند و همکرد ""داشتن"" مفاهیم ""نهایت ناپذیری"" و ""تداوم عمل"" را به معنی فعل می افزاید. همچنین به تردید استاجی در خصوص وجود نمود مستمر در افعال مرکب دارای همکرد ""داشتن"" در زبان فارسی پاسخ داده شده است.