این مقاله ناظر به این دیدگاه است که واژگان قرآنی در حوزه مفاهیم پایه دینی ابتدا مدلول حسی داشته و پس از آن مدلول انتزاعی یافته اند. قرآن کریم با برگرفتن چنین شیوه ای در واقع به یک پرسش در فلسفه دین و زبان دین پاسخ داده است که زبان قرآن، زبانی عرفی است.
ساختار وجودی انسان بهترین ساختار آفرینش است:لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم(تین،95/4) و دارای ظرفیت و استعداد بالا و والاست و خواهان رسیدن به نا محدود است.
از نظر قرآن،انسان موجودی است که از روح خدا در او دمیده شده و از چنان گوهر و وجودی برخوردار است که خداوند،دیگر موجودات جهان آفرینش را برای او خلق کرده است و جهان را به گونهای آفریده است که انسان بتواند در جهت بهرهوری خود از آن استفاده کند و تا آنجا او را برتری داده است که به فرشتگان دستور داده تا به تعظیم او بپردازند.
همه این امور بیانگر این حقیقت است که انسان از کرامت و فضیلت ذاتی برخوردار است و این کرامت در مقام انسانیت اوست و نوع انسان کریم است.این کرامت بالقوه در تمام انسانها که باید با طی مسیر کمال و درجات به فعلیت برسد،وجود دارد.
در این نوشتار با استناد به آیات متعدد قرآن کریم جهات برتری انسان بر سایر موجودات که همان کرامت ذاتی اوست بیان شده است.
مانند:
1.برخورداری از روح الهی؛2. آفرینش انسان به دست خدا؛3.انسانهای اندیشمند؛4.خلاصه و عصاره خلقت؛5.هدف نهایی خلقت؛6.کمال جوو بینهایت طلب؛7.مختار و آزاد.
در نهایت آثار کرامت الهی چنین دانسته شده است:1.مسجود فرشتگان؛ 2. امانتدار الهی؛3.خلیفة الله در زمین.
در نگاه قرآن «تفکر» از چه جایگاه و ارزشی دارد و منابع آن کدامند؟ این نوشتار پس از مفهوم شناسی واژه «تفکر» ابتدا به بررسی کاربردهای این واژه در قرآن، به ترتیب نزول سوره ها و سپس تحلیل محتوایی آن آیات، همت گماشته است. در گام دوم نیزآیات از زاویه شناخت منابع تفکر، مورد تحلیل قرار گرفته و در یک دسته بندی دقیق، منابع تفکر از دیدگاه قرآن معرفی شده اند. در پایان به منظور پرهیز از خطای رایج در برخی از تراجم و تفاسیر قرآن که «تعقل» را مترادف با «تفکر» پنداشته اند، به بیان تفاوت اساسی میان آنها پرداخته شده است.
روش تفسیر قرآن در دوره معاصر با روشهاى سنتى تفسى در سدههاى پیشین تفاوت هایى آشکار دارد. از جمله وجوه تمایز آنها، رهیافتى نوین در تفسیر آیات و سورههاى قرآن که نظریه انسجام در قرآن نام گرفته است؛ بدین معنا که میان آیات و سورههاى قرآن یکپارچگى و وحدت محتوایى و مضمونى وجود دارد. هر چند نظیر این دیدگاه در برخى تفاسیر سنتى ذیل عنوان تناسب آیات و سورههاى قرآن قابل ردیابى است. ولى تلقى مفسران پیشین از این موضوع اساساً متفاوت بوده و بدین سبب در گذشته هیچ گاه به منزله یکى از اصول و مبانى در تفسیر قرآن بدان توجه نشده است. در مقاله حاضر نخست با مرورى اجمالى بر تاریخچه این موضوع، جایگاه این نظریه در سنت تفسیرى اسلامى و تفاوت تلقى سنتى و نوین از آن تبیین شده است و آنگاه با معرفى و تحلیل آراى تفسیرى حمید الدین فراهى و امین احسن اصلاحى از مفسران و اندیشمندان دوره معاصر از شبه قاره هند، رهیافت ایشان به مثابه روشى تازه در تفسیر قرآن شناسایى شده است. در این مقاله نشان داده شده است که این دو، یکپارچگى و انسجام سورههاى قرآن را اصل اولیه در تفسیر قرآن تلقى کردهاند و در نتیجه دیدگاه تفسیرى نظامیافتهتر و جامعهنگرترى نسبت به دیگران عرضه کردهاند
روایات صحیح، نقش مهمی در شناخت مفاهیم قرآنی و تفسیر آیات ایفا می نمایند. چه بسا آیاتی که در مفهوم یابی آن جز مراجعه به روایات چاره ای نبوده است؛ حتی مفسران بزرگواری که تفسیر قرآن به قرآن را برگزیده اند و آیات را برای تفسیر یکدیگر کافی پنداشته اند، در وادی عمل به ناکارآمدی این روش پی برده و در تفسیر و تبیین آیات زیادی، ناگزیر از اقتباس از روایات گردیده اند.
اما گاه در تاریخ تفسیر قرآن، مشی اخباری گری، اجازه جرح و تعدیل در روایات را از مفسران سلب نموده و ورود روایات مجعول و اسرائیلیات را به حوزه ترجمه و تفسیر قرآن فراهم نموده است.
داستان استیضاح سامری توسط حضرت موسی (ع) - پس از بازگشت آن پیامبر از سفر طور - که در سوره طه بیان گردیده است، از جمله آیاتی که در هاله ای از جعلیات واقع شده و غبار خرافات، چهره حقیقی آن را پوشانده است.
این مقاله با بررسی روایت وارده و مفردات موجود در آیه، به دنبال خرافه زدایی از مفهوم آن است.