فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۱۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
وجود ذهنی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
پیدایش علم و چگونگی ارتباط آن با خارج، از مسائل مهم فلسفه است. وجود ذهنی از سویی با علم و از سوی دیگر با وجود در ارتباط است. دیدگاه رایج در وجود ذهنی، بر محور ماهیت و انحفاظ آن در ذهن و خارج استوار است. در این مقاله دیدگاه خاص علامه طباطبایی، تبیین مبانی فلسفی و تفاوت آن با آراء فلاسفة پیشین بررسی شده است. علامه با توجه به مبانی خاص خود در باب وجود و ماهیت، نفس الامر، کاشفیت ذاتی علم، تقدم علم حضوری و ملاک صدق ، بر خلاف اغلب فلاسفه که در تبیین علم به نوعی از ماهیت استفاده کرده اند وجود ذهنی را وجودی مقیسی نسبت به خارج می داند که عین کشف و حاکویت از واقع می باشد، همچنین در این مقاله، تأثیر مبانی این دیدگاه را بر فروعات مرتبط با مسئلة وجود ذهنی از جمله مناط صدق در قضایا نشان داده ایم.
حرکت شناسی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اندیشه حوزه ۱۳۷۵ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
جریان تشکیک در مظاهر وجود و یا مراتب آن
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا؛ وحدت تشکیکی یا وحدت شخصی (گذار ملاصدرا از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی وجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت تشکیکی (دیدگاه ابتدایی) به وحدت شخصی (دیدگاه نهایی) گذر کرده است. صدرا برای اثبات این فرآیند، ابتدا علیّت و کثرت ماهوی را از ماهیت و سپس علیّت و کثرت وجودی را از وجودهای محدود نفی می کند تا بتواند در گام بعدی، مکانیزم چنین فرآیندی را تبیین کند؛ وی در این راستا بنابر تحلیل خاصی که از علیّت ارائه می دهد به دو برهان متوسل می شود: الف) برهان از راه ترقیق علیّت ب) برهان از راه عدم تناهی واجب الوجود؛ به عبارت دیگر وی با ارجاع معلول ها به شئون و بر اساس برهان از طریق معلول، مطلوب خود را اثبات کرده و از این طریق با مبرهن ساختن ادعای عرفان - وحدت شخصی وجود – موفق به نزدیک نمودن فلسفه به عرفان و در نتیجه تعالی حکمت می گردد.
زمان و مکان چگونه موجود شده اند؟
حوزههای تخصصی:
تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی برزخ
بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.
حرکت و مسافت
روح بخاری در فلسفه اسلامی و در حکمت معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخار برآمده از قسمت های لطیف اخلاط موجود در بدن را روح بخاری می گویند. روح بخاری، لطیف ترین جزء بدن جسمانی به شمار می آید و نقش واسطه گری میان نفس مجرد و بدن مادی را به عهده دارد.
ابن سینا در تبیین روح بخاری و مباحث مربوط به آن، توضیحات مبسوطی دارد که پس از وی این توضیحات در کلمات شیخ اشراق و ملاصدرا نیز قابل پی گیری است.
روح بخاری از آن جهت که به سلامت و یا مرض بدن انسانی مربوط می شود مورد توجه اطبای متقدم بوده و در طب قدیم از آن سخن به میان آمده است و در عین حال، از آن جهت که بر فرض قبول وجود آن، می تواند نقش واسطه گری میان نفس و بدن را به عهده گیرد، مورد توجه فیلسوف قرار گرفته و در علم النفس، از آن بحث شده است.
ابطال روح بخاری در پزشکی مدرن، خللی به علم النفس فلسفی وارد نمی سازد چون فیلسوف، روح بخاری را به عنوان اصل موضوعی از طب قدیم اخذ کرده است
یکسانی حقیقت وجود و واجب الوجود از نظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
ملاصدرا، مانند دیگر فیلسوفان، حقیقت وجود یا «وجود بما هو وجود» را موضوع فلسفه می داند. حقیقتِ وجود متن و واقعیت خارجی است، که ملاصدرا اصالت آن را ثابت می کند. وی در جای جای فلسفه خود خصوصیاتی برای این حقیقت ذکر می کند و بنیان مباحث فلسفی را بر آن بنا می نهد. نکته قابل توجه آن است که با مقایسه این خصوصیات با ویژگی های واجب الوجود، مشخص می شود که مراد ملاصدرا از حقیقت وجود همان واجب الوجود است. بر این اساس، درست است که موضوع فلسفه موجود بما هو وجود یا همان حقیقت وجود است ولی با توجه به خصوصیات واجب و یکسانی آن با حقیقت وجود، می توان پی برد تمامی بحث های فلسفه صدرا، در حقیقت، حول واجب الوجود است و گویا وجودی غیر از این وجود تحقق ندارد و سایر موجودات به واسطه حقیقت وجود محقق هستند.
علّیت از نگاه اشاعره مکتب تفکیک و حکمت متعالیه
منبع:
حوزه سال ۱۳۷۸ شماره ۹۲
حوزههای تخصصی:
حقیقت وجود و ظهورات آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه از «موجود» بحث مى کند؛ موجود معمولاً به وجود و ماهیت تحلیل مى شود. فیلسوفان، با تأمّل در وجود و ماهیت، اصالت را به وجود داده اند. عدّه اى از آنها وجودها را متباین دانسته اند؛ ولى حکماى متعالى به تشکیک در وجود روى آورده، و تباین در وجودها را نفى کرده اند. از سوى دیگر، اهل معرفت وجود را واحد شخصى دانسته اند.
ملّاصدرا، با تأمّل ژرف تر، کثرت وجود را به مظاهر حقیقت وجود برگردانده و حقیقت وجود را که همان وجود خداست، مانند اهل معرفت، یک واحد شخصى دانسته است. از این رو، کثرت تشکیکى را به وجودهاى معلولى برگردانده که مظاهر آن حقیقت اند و بین حقیقت وجود و مظاهر او تشکیک نیست، مگر به اعتبار. ادعاى اهل معرفت که حقیقت وجود واحد شخصى است و مابقى مظاهر اویند، از سه راه قابل اثبات است: اوّل از راه بى نهایت بودن واجب الوجود؛ دوم از راه عین الربط بودن ماسواى واجب به او؛ و سوم از راه تعریف تشکیک و خاصیت واجب بالذّات. بنابراین، فلسفه ملّاصدرا که از اصالت وجود آغاز شده و به وحدت شخصى وجود رسیده، وجودات متکثّر را مظاهر آن واحد شخصى دانسته است.
نسبت حرکت و زمان در فلسفه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی طبیعیات
پرسش این مقاله نحوه ارتباط حرکت و زمان است. هرچند مباحث فلسفی ذاتاً هم دوش و هم ذات دشواری و دیریابی است، درهم تنیدگی حرکت و زمان درعین ضعف وجودی و درآمیختگی شان با عدم، این نسبت را مبهم کرده و بر پیچیدگی آن افزوده است. در بحث حرکت، ابن سینا با انکار وجود خارجی حرکت قطعی، از حرکت توسطی به مثابه حقیقت خارجی حرکت دفاع می کند؛ اما ملاصدرا باتوجه به نظریه حرکت جوهری، عینیت حرکت قطعی را اثبات می کند. ازطرفی ابن سینا بحث زمان را به تبع حرکت، از عوارض جسم می داند؛ پس آن را در طبیعیات مطرح می کند؛ اما ملاصدرا زمان را مقدار حرکت در جوهر می داند؛ یعنی عالم طبیعت دائماً در حرکت، تغییر و تجدد است و زمانْ مقدار این تجدد و تغییر طبیعت است. صدرا زمان را محمول عرض تحلیلی و معقول ثانی فلسفی می داند. نزد ابن سینا زمان هیچ گاه با حرکت توسطی، به مثابه حقیقت خارجی حرکت، انطباق نمی یابد، بلکه زمان منطبق بر نسبت های تجددی و متصرم حالت یکنواخت حرکت فلک است؛ ولی برای صدرا حرکت قطعی همچون حقیقت عینی حرکت، عین تجدد و تقضی است و با زمان انطباق تام دارد.
وحدت وجود از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله وحدت وجود، از مسائل کلان هستی شناختی است که در فضای عرفانی پدید آمده و آرام آرام به فضای فلسفی،وارد شده است. قبول یا رد آن، تمام مسائل فلسفی را تحت الشعاع قرار می دهد؛ زیرا با قبول وحدت وجود، عالَم رنگ دیگری به خود گرفته و علیت از میان موجودات رخت برمی بندد. همچنین وحدت وجود، تحلیل دیگری از وجود حضرت حق و شریعت به دست خواهد داد. فیلسوفان پیش از صدرالمتألهین در این باب بحث کرده اند، اما ملاصدرا مدعی برهانی ساختن این مسأله و تبیین صحیح و دقیق آن شده است. پس از ملاصدرا، تابعان مکتب او نیز درباره چنین مسأله ای بحث و گفت وگو کرده اند که از مهم ترین ایشان، علامه طباطبایی است. در این مقاله به بیان تقریر علامه طباطبایی و ادله وی در باب وحدت شخصی وجود می پردازیم. علامه از سه راه «وجود رابط»، «صرف الوجود» و «عدم تناهی» به اثبات وحدت وجود پرداخته است.
روانشناسى اسلامى (43) عقل و ویژگیهای آن و دیدگاه ابن سینا
حوزههای تخصصی:
نحوه وجود زمان
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
بحث وجود زمان، بیش از آنکه محتاج استدلال و برهان باشد، نیازمند تصورّى منقّح از «نحوه وجود زمان» است. در باره «نحوه وجود زمان» در فلسفه اسلامى دو نظریهوجود دارد. در هر دو نظریه زمان امرى موجود، تدریجى الحدوث و الفناء، وجودى متشابک با عدم، صاحب حقیقتى ضعیف و بى قرار مىباشد.
پیش ازحکمت متعالیه، زمان از معقولات اولى و مفاهیم ماهوى به شمار مىآمد عرضِ لازم اجسام، عرض خارجى و محمول بالضمیمه بود، وجود رابطى داشت و محتاج موضوع بود. کم متصل غیر قار الذات به حساب مىآمد و وجودى نقطه مانند داشت.
بر اساس مبانى حکمت متعالیه، زمان درخارج وجود منحاز مستقلندارد، زمان و حرکت و مسافت (مقوله) در خارج به یک وجود موجوند. نسبت زمان به حرکت، نسبت متعین است به مبهم. زمان عرض تحلیلى اجسام مادى است و خارج المحمول مىباشد. وجودى سیّال و متصرّم دارد. وجودش خطى است نه نقطه مانند. با وجودِ حرکت قطعیه موجود مىشود. ذاتى طبیعت مادى و بعد چهارم جهان مادى است. زمان معقول ثانیه فلسفى است، اما همچون حرکت به واسطه خصلت سیلانى خود، مانند دیگر معقولات ثانیه نیست وقسم چهارم معقولات ثانیه فلسفیه را تشکیل مىدهد. این مقاله ضمت ترسیم هر دو نظریه بر اساس مقدمات سه گانه، نظریه اوّل را مورد مناقشه قرار داده و از نظر دوّم دفاع کرده است.
در بحث وجود زمان دو نظر وجود دارد: اول نفى وجود زمان و قول به زمان موهوم، که نظریهاى کلامى است و در فلسفه اسلامى به تفصیل مورد مناقشه و نقد واقع شده است.(1) دوم نظریه وجود زمان که رأى حکیمان مسلمان مىباشد.(2) قائلین به نظریه دوم خود بر دو دستهاند: جمعى وجود زمان را محتاج برهان مىدانند و گروهى آن را بدیهى و تنها نیازمند تنبیه دانستهاند، در ضمن تأمل در براهین طرفین و مناقشات و پاسخها و ردیهها در مىیابیم که نافیان و مثبتین وجود زمان، امر واحدى را نفى و اثبات نمىکنند و بخشهایى از ادعاى هر دو گروه حق است. آنچه بسیار ضرورى مىباشد، تعیین «نحوه وجود زمان» است شبهات بسیار مفصل و گاه دقیق و بجایى که در این باره مطرح شده است، همه ناشى از نپرداختن به این مسأله مهم است. سخن در این نیست که زمان وجود دارد یا نه؟ چرا که این امرى مفروغ عنه است از سر بداهت و وجدان، بحث در این است که نحوه وجود زمان چگونه است؟ به عبارت دیگر به چه معنى زمان وجود دارد و به چه معنى معدوم است؟ این مقاله به تبیین این مهم اختصاص یافته است. تعیین نحوه وجود زمان مبتنى بر سه بحث مقدماتى است: 1 ـ انحاء مختلف وجود 2 ـ وجود حرکت 3 ـ وجود «آن».
این که زمان به چه وجودى موجود است، متوقف بر آشنایى با انحاء مختلف وجود است. از آنجا که در رایجترین قول در باره زمان، آن را مقدار حرکت معرفى کردهاند، لذا اگر حرکت موجود نباشد، زمان نیز موجود نخواهد بود. نحوه وجود حرکت، بویژه حرکت قطعیه، تأثیر تعیین کننده بر نحوه وجود مقدار آن یعنى زمان خواهد داشت. از سوى دیگر بسیارى وجود زمان را به وجود «آن سیال» گره زدهاند. اینکه «آن» چیست، چه اقسامى دارد؟ امرى عدمى است یا وجودى؟ و بالأخره وجودش چه ارتباطى با وجود زمان دارد؟ مىباید پاسخ داده شود تا نحوه وجود زمان تبیین شود. این سه بحث مقدماتى را در نهایت اختصار مطرح خواهیم کرد و تنها به نتیجه تحقیق در این سه زمینه اشاره مىکنیم. در نحوه وجود زمان نیز به طور کلى دو نظریه به چشم مىخورد: یکى نظریه حکمت متعالیه و دیگر غیر آن. لذا بحث نحوه وجود زمان را در دو فصل عرضه داشتهایم. به علت اهمیت آراى صدر المتألهین شیرازى و ابتکارات شگرف وى در بحث نحوه وجود زمان، فصلى را به گزارش آراى وى اختصاص دادهایم. در انتها مسألهاى که در تمامى نحلههاى فلسفه اسلامى مورد عنایت واقع شده، یعنى رابطه زمان و فلک، مورد مناقشه قرار خواهد گرفت. با توجه به سه مقدمه و سه فصل و خاتمه یاد شده بحث «نحوه وجود زمان» در فلسفه اسلامى سامان خواهد یافت.
چگونگی اعیان ثابته در فنای ذاتی (بررسی مناظره علامه طباطبایی و علامه طهرانی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مناظره علامه طباطبایی و علامه طهرانی در فنای ذاتی اعیان ثابته، از معدود مسائلی است که به نتیجه واحدی میان این دو بزرگوار نرسیده است. سؤال از اعیان و معدوم بودن آن ها از طرفی، و در عین حال، جنبه وجودی آن در حضرت علمیه به منظور آفرینش هستی کائنات، از طرف دیگر، فهم این مسأله را با مشکل روبه رو می کند.
با تحقیق در منابع معتنابهی که از پدر عرفان نظری و واضع اعیان ثابته رسیده و تأمل در آن ها می توان راه را برای حل این معضل هموار کرد. در ابتدا با نگاهی معرفت شناسانه می توان گفت که برداشت عرفی صوفیانه از فنا باعث این پندار شده که موجودات در عالم هستی می زیند تا در نهایت، فانی در حق تعالی شوند؛ اما در واقع، با توجه به نظریات ابن عربی، فنا بعد از اثبات وجود، سهو و غلط آشکار است و هر کسی که به نفس خود و هستی، بدون فنا و وجود بنگرد، حق تعالی را شناخته است.
از منظر هستی شناسی، فرق بین وجود عاریتی کَونی و وجود اصیل حقیقی و اعیان ثابته، می تواند به ما در حل درست مسأله، یاری رساند؛ به این صورت که آنچه به واقع متعلق نیستی قرار می گیرد، وجود متوهم است که همان احکام اعیان ثابته در لباس عاریتی وجود کونی است و خروج از این توهم، درک صحیح از هستی است.
دلائل عقلی برای اثبات رابطه نزدیک بین نفس و قلب
حوزههای تخصصی: