فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۱۰۶ مورد.
۱۲۱.

وجود ذهنی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی ماهیت ملاصدرا وجود ذهنی مناط صدق حاکویت علم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
تعداد بازدید : ۳۹۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۵۲
پیدایش علم و چگونگی ارتباط آن با خارج، از مسائل مهم فلسفه است. وجود ذهنی از سویی با علم و از سوی دیگر با وجود در ارتباط است. دیدگاه رایج در وجود ذهنی، بر محور ماهیت و انحفاظ آن در ذهن و خارج استوار است. در این مقاله دیدگاه خاص علامه طباطبایی، تبیین مبانی فلسفی و تفاوت آن با آراء فلاسفة پیشین بررسی شده است. علامه با توجه به مبانی خاص خود در باب وجود و ماهیت، نفس الامر، کاشفیت ذاتی علم، تقدم علم حضوری و ملاک صدق ، بر خلاف اغلب فلاسفه که در تبیین علم به نوعی از ماهیت استفاده کرده اند وجود ذهنی را وجودی مقیسی نسبت به خارج می داند که عین کشف و حاکویت از واقع می باشد، همچنین در این مقاله، تأثیر مبانی این دیدگاه را بر فروعات مرتبط با مسئلة وجود ذهنی از جمله مناط صدق در قضایا نشان داده ایم.
۱۲۵.

تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا عقول برزخ نفوس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی برزخ
تعداد بازدید : ۳۷۷۰ تعداد دانلود : ۲۰۹۹
بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.
۱۳۰.

ملاصدرا؛ وحدت تشکیکی یا وحدت شخصی (گذار ملاصدرا از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی وجود)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود حکمت متعالیه ملاصدرا وحدت شخصی وجود وحدت تشکیکی وجود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۳۶۴۴ تعداد دانلود : ۲۷۸۵
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت تشکیکی (دیدگاه ابتدایی) به وحدت شخصی (دیدگاه نهایی) گذر کرده است. صدرا برای اثبات این فرآیند، ابتدا علیّت و کثرت ماهوی را از ماهیت و سپس علیّت و کثرت وجودی را از وجودهای محدود نفی می کند تا بتواند در گام بعدی، مکانیزم چنین فرآیندی را تبیین کند؛ وی در این راستا بنابر تحلیل خاصی که از علیّت ارائه می دهد به دو برهان متوسل می شود: الف) برهان از راه ترقیق علیّت ب) برهان از راه عدم تناهی واجب الوجود؛ به عبارت دیگر وی با ارجاع معلول ها به شئون و بر اساس برهان از طریق معلول، مطلوب خود را اثبات کرده و از این طریق با مبرهن ساختن ادعای عرفان - وحدت شخصی وجود – موفق به نزدیک نمودن فلسفه به عرفان و در نتیجه تعالی حکمت می گردد.
۱۳۱.

روح بخاری در فلسفه اسلامی و در حکمت معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شیخ اشراق ابن سینا علم النفس صدر المتألهین روح بخاری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۳۶۲۱ تعداد دانلود : ۱۲۳۴
بخار برآمده از قسمت های لطیف اخلاط موجود در بدن را روح بخاری می گویند. روح بخاری، لطیف ترین جزء بدن جسمانی به شمار می آید و نقش واسطه گری میان نفس مجرد و بدن مادی را به عهده دارد. ابن سینا در تبیین روح بخاری و مباحث مربوط به آن، توضیحات مبسوطی دارد که پس از وی این توضیحات در کلمات شیخ اشراق و ملاصدرا نیز قابل پی گیری است. روح بخاری از آن جهت که به سلامت و یا مرض بدن انسانی مربوط می شود مورد توجه اطبای متقدم بوده و در طب قدیم از آن سخن به میان آمده است و در عین حال، از آن جهت که بر فرض قبول وجود آن، می تواند نقش واسطه گری میان نفس و بدن را به عهده گیرد، مورد توجه فیلسوف قرار گرفته و در علم النفس، از آن بحث شده است. ابطال روح بخاری در پزشکی مدرن، خللی به علم النفس فلسفی وارد نمی سازد چون فیلسوف، روح بخاری را به عنوان اصل موضوعی از طب قدیم اخذ کرده است
۱۳۲.

حقیقت وجود و ظهورات آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واجب الوجود وحدت شخصى وجود تشکیک وجود حقیقت وجود وجود مطلق تباین وجود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۳۶۱۹ تعداد دانلود : ۸۹۷
فلسفه از «موجود» بحث مى کند؛ موجود معمولاً به وجود و ماهیت تحلیل مى شود. فیلسوفان، با تأمّل در وجود و ماهیت، اصالت را به وجود داده اند. عدّه اى از آنها وجودها را متباین دانسته اند؛ ولى حکماى متعالى به تشکیک در وجود روى آورده، و تباین در وجودها را نفى کرده اند. از سوى دیگر، اهل معرفت وجود را واحد شخصى دانسته اند. ملّاصدرا، با تأمّل ژرف تر، کثرت وجود را به مظاهر حقیقت وجود برگردانده و حقیقت وجود را که همان وجود خداست، مانند اهل معرفت، یک واحد شخصى دانسته است. از این رو، کثرت تشکیکى را به وجودهاى معلولى برگردانده که مظاهر آن حقیقت اند و بین حقیقت وجود و مظاهر او تشکیک نیست، مگر به اعتبار. ادعاى اهل معرفت که حقیقت وجود واحد شخصى است و مابقى مظاهر اویند، از سه راه قابل اثبات است: اوّل از راه بى نهایت بودن واجب الوجود؛ دوم از راه عین الربط بودن ماسواى واجب به او؛ و سوم از راه تعریف تشکیک و خاصیت واجب بالذّات. بنابراین، فلسفه ملّاصدرا که از اصالت وجود آغاز شده و به وحدت شخصى وجود رسیده، وجودات متکثّر را مظاهر آن واحد شخصى دانسته است.
۱۳۳.

جدیدترین نظریه قانون طبیعی در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طبیعت قانون طبیعی آکوئیناس فینیس خیر اصیل رابطه باید و هست

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه حقوق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۶۰۴ تعداد دانلود : ۱۴۱۵
آموزه «قانون طبیعی» در خلال قرن های متمادی به گونه هایی متفاوت تفسیر شده است. این آموزه مشتمل بر گستره پهناوری از نظریه هاست که از زمان تمدن یونان باستان تا عصر حاضر، در حوزه های علوم اجتماعی نقش محوری ایفا کرده است. امروزه جدیدترین و یکی از پرطرفدارترین قرائت های مربوط به قانون طبیعی، تفسیر جان فینیس از نظریه توماس آکوئیناس درباره قانون طبیعی است. به حکم این قرائت، تنها در صورتی یک عمل حکیمانه است که انگیزه انسان از انجام آن وصول به یکی از خیرهای اصیل باشد. براساس این نظریه، خیر های پایه و اصیل بشری عبارتند از: حیات مادی، دانش، مهارت در کار و تفریح، دوستی، ازدواج، عقلانیت عملی و دین. ویژگی های مشترک این خیر ها بداهت، ذاتی بودن، عدم ارتباط با یکدیگر، اهمیت یکسان و عدم ابتناءآن ها بر واقعیت است. این نوشتار بعد از توضیح مختصری درباره نظریه فینیس درباره قانون طبیعی به نقد و بررسی این نظریه بر اساس تعالیم حکمت متعالیه اسلامی می پردازد.
۱۳۶.

اصل آنتروپیک و نقش آن در برهان تنظیمِ ظریفِ کیهانی بررسی و نقد دیدگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصل آنتروپیک وجود خداوند Existence of God استدلال «به سود بر مبنای» نظم Argument “tofrom” Design انسان مداری Anthropic Principle برهان تنظیم ظریف Fine-Tuning Argument چالش آنتروپیک Anthropic objection معلول مشاهده گزینشی اثر گزینشی در مشاهده Observation Selection Effect الیوت سوبر Elliot Sober

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
تعداد بازدید : ۳۵۲۵ تعداد دانلود : ۱۵۰۲
موضوع پژوهش حاضر بررسی نقادانه چالش استاندارد درباره صورت بندی نوینی از برهان نظم است؛ چالشی معرفت شناسانه که با تلقّی فلسفی خاصی از اصل آنتروپیک (/ اصل)، به برهان تنظیمِ ظریفِ کیهانی (/ برهان) وارد شده است. بر مبنای این چالش، ابراز شگفتی ما از مشاهده جهانی پذیرای حیات، که احتمال پیشینی آن بی اندازه ناچیز است، بی مورد است، چراکه انسان نمی تواند خود را در جهانی که با شرایط حضورش وفق ندارد، ببیند. بنابراین، برهان متهم به استنتاج نتایجی است که صرفاً «معلول مشاهده گزینشی» است و ارزش دیگری ندارد (چالش آنتروپیک). در مقام دفاع از برهان، دو خطا را مدعی می شویم: 1. خطای معرفت شناختی: نخست، نشان می دهیم این چالش در بُن مایه های انتقادهای هیوم به برهان تمثیلی نظم وجود دارد و آن این است که منشأ انتزاع نظم، وهمی (و نه واقعی) است. آنگاه، از برهان در برابر این چالش دفاع می کنیم. نشان می دهیم اصل امری نه صرفاً نظری، بدیهی و همان گویانه، بلکه تحقیق پذیر، ناظر به واقع، وابسته به استش (/ وضعیت) جهان است. استدلال به سود نظم را بر اساس این مقدمات شکل می دهیم؛ 2. خطای روش شناختی: جست زدن از استدلال بر مبنای نظم به استدلال به سود نظم را خطای روش شناختی می نامیم و آن را درباره ردیه معرفت شناختی سوبر (Sober) در چالش آنتروپیک وارد می دانیم. درنهایت، از معقولیت برهان در برابر چالش استاندارد دفاع می کنیم.
۱۳۷.

ماهیت نفس و رابطه ی آن با بدن از دیدگاه ابن سینا، ملاصدرا و دکارت

۱۳۸.

یکسانی حقیقت وجود و واجب الوجود از نظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واجب الوجود علم حضوری وحدت وجود صدرالمتألهین حقیقت وجود بساطت وجود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
تعداد بازدید : ۳۴۹۶ تعداد دانلود : ۱۱۳۸
ملاصدرا، مانند دیگر فیلسوفان، حقیقت وجود یا «وجود بما هو وجود» را موضوع فلسفه می داند. حقیقتِ وجود متن و واقعیت خارجی است، که ملاصدرا اصالت آن را ثابت می کند. وی در جای جای فلسفه خود خصوصیاتی برای این حقیقت ذکر می کند و بنیان مباحث فلسفی را بر آن بنا می نهد. نکته قابل توجه آن است که با مقایسه این خصوصیات با ویژگی های واجب الوجود، مشخص می شود که مراد ملاصدرا از حقیقت وجود همان واجب الوجود است. بر این اساس، درست است که موضوع فلسفه موجود بما هو وجود یا همان حقیقت وجود است ولی با توجه به خصوصیات واجب و یکسانی آن با حقیقت وجود، می توان پی برد تمامی بحث های فلسفه صدرا، در حقیقت، حول واجب الوجود است و گویا وجودی غیر از این وجود تحقق ندارد و سایر موجودات به واسطه حقیقت وجود محقق هستند.
۱۳۹.

نحوه وجود زمان

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
تعداد بازدید : ۳۴۶۹
بحث وجود زمان، بیش از آنکه محتاج استدلال و برهان باشد، نیازمند تصورّى منقّح از «نحوه وجود زمان» است. در باره «نحوه وجود زمان» در فلسفه اسلامى دو نظریهوجود دارد. در هر دو نظریه زمان امرى موجود، تدریجى الحدوث و الفناء، وجودى متشابک با عدم، صاحب حقیقتى ضعیف و بى قرار مى‏باشد. پیش ازحکمت متعالیه، زمان از معقولات اولى و مفاهیم ماهوى به شمار مى‏آمد عرضِ لازم اجسام، عرض خارجى و محمول بالضمیمه بود، وجود رابطى داشت و محتاج موضوع بود. کم متصل غیر قار الذات به حساب مى‏آمد و وجودى نقطه مانند داشت. بر اساس مبانى حکمت متعالیه، زمان درخارج وجود منحاز مستقلندارد، زمان و حرکت و مسافت (مقوله) در خارج به یک وجود موجوند. نسبت زمان به حرکت، نسبت متعین است به مبهم. زمان عرض تحلیلى اجسام مادى است و خارج المحمول مى‏باشد. وجودى سیّال و متصرّم دارد. وجودش خطى است نه نقطه مانند. با وجودِ حرکت قطعیه موجود مى‏شود. ذاتى طبیعت مادى و بعد چهارم جهان مادى است. زمان معقول ثانیه فلسفى است، اما همچون حرکت به واسطه خصلت سیلانى خود، مانند دیگر معقولات ثانیه نیست وقسم چهارم معقولات ثانیه فلسفیه را تشکیل مى‏دهد. این مقاله ضمت ترسیم هر دو نظریه بر اساس مقدمات سه گانه، نظریه اوّل را مورد مناقشه قرار داده و از نظر دوّم دفاع کرده است. در بحث وجود زمان دو نظر وجود دارد: اول نفى وجود زمان و قول به زمان موهوم، که نظریه‏اى کلامى است و در فلسفه اسلامى به تفصیل مورد مناقشه و نقد واقع شده است.(1) دوم نظریه وجود زمان که رأى حکیمان مسلمان مى‏باشد.(2) قائلین به نظریه دوم خود بر دو دسته‏اند: جمعى وجود زمان را محتاج برهان مى‏دانند و گروهى آن را بدیهى و تنها نیازمند تنبیه دانسته‏اند، در ضمن تأمل در براهین طرفین و مناقشات و پاسخها و ردیه‏ها در مى‏یابیم که نافیان و مثبتین وجود زمان، امر واحدى را نفى و اثبات نمى‏کنند و بخشهایى از ادعاى هر دو گروه حق است. آنچه بسیار ضرورى مى‏باشد، تعیین «نحوه وجود زمان» است شبهات بسیار مفصل و گاه دقیق و بجایى که در این باره مطرح شده است، همه ناشى از نپرداختن به این مسأله مهم است. سخن در این نیست که زمان وجود دارد یا نه؟ چرا که این امرى مفروغ عنه است از سر بداهت و وجدان، بحث در این است که نحوه وجود زمان چگونه است؟ به عبارت دیگر به چه معنى زمان وجود دارد و به چه معنى معدوم است؟ این مقاله به تبیین این مهم اختصاص یافته است. تعیین نحوه وجود زمان مبتنى بر سه بحث مقدماتى است: 1 ـ انحاء مختلف وجود 2 ـ وجود حرکت 3 ـ وجود «آن». این که زمان به چه وجودى موجود است، متوقف بر آشنایى با انحاء مختلف وجود است. از آنجا که در رایجترین قول در باره زمان، آن را مقدار حرکت معرفى کرده‏اند، لذا اگر حرکت موجود نباشد، زمان نیز موجود نخواهد بود. نحوه وجود حرکت، بویژه حرکت قطعیه، تأثیر تعیین کننده بر نحوه وجود مقدار آن یعنى زمان خواهد داشت. از سوى دیگر بسیارى وجود زمان را به وجود «آن سیال» گره زده‏اند. اینکه «آن» چیست، چه اقسامى دارد؟ امرى عدمى است یا وجودى؟ و بالأخره وجودش چه ارتباطى با وجود زمان دارد؟ مى‏باید پاسخ داده شود تا نحوه وجود زمان تبیین شود. این سه بحث مقدماتى را در نهایت اختصار مطرح خواهیم کرد و تنها به نتیجه تحقیق در این سه زمینه اشاره مى‏کنیم. در نحوه وجود زمان نیز به طور کلى دو نظریه به چشم مى‏خورد: یکى نظریه حکمت متعالیه و دیگر غیر آن. لذا بحث نحوه وجود زمان را در دو فصل عرضه داشته‏ایم. به علت اهمیت آراى صدر المتألهین شیرازى و ابتکارات شگرف وى در بحث نحوه وجود زمان، فصلى را به گزارش آراى وى اختصاص داده‏ایم. در انتها مسأله‏اى که در تمامى نحله‏هاى فلسفه اسلامى مورد عنایت واقع شده، یعنى رابطه زمان و فلک، مورد مناقشه قرار خواهد گرفت. با توجه به سه مقدمه و سه فصل و خاتمه یاد شده بحث «نحوه وجود زمان» در فلسفه اسلامى سامان خواهد یافت.
۱۴۰.

نسبت حرکت و زمان در فلسفه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حرکت زمان حرکت قطعی حرکت توسطی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی طبیعیات
تعداد بازدید : ۳۴۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۰۴
پرسش این مقاله نحوه ارتباط حرکت و زمان است. هرچند مباحث فلسفی ذاتاً هم دوش و هم ذات دشواری و دیریابی است، درهم تنیدگی حرکت و زمان درعین ضعف وجودی و درآمیختگی شان با عدم، این نسبت را مبهم کرده و بر پیچیدگی آن افزوده است. در بحث حرکت، ابن سینا با انکار وجود خارجی حرکت قطعی، از حرکت توسطی به مثابه حقیقت خارجی حرکت دفاع می کند؛ اما ملاصدرا باتوجه به نظریه حرکت جوهری، عینیت حرکت قطعی را اثبات می کند. ازطرفی ابن سینا بحث زمان را به تبع حرکت، از عوارض جسم می داند؛ پس آن را در طبیعیات مطرح می کند؛ اما ملاصدرا زمان را مقدار حرکت در جوهر می داند؛ یعنی عالم طبیعت دائماً در حرکت، تغییر و تجدد است و زمانْ مقدار این تجدد و تغییر طبیعت است. صدرا زمان را محمول عرض تحلیلی و معقول ثانی فلسفی می داند. نزد ابن سینا زمان هیچ گاه با حرکت توسطی، به مثابه حقیقت خارجی حرکت، انطباق نمی یابد، بلکه زمان منطبق بر نسبت های تجددی و متصرم حالت یکنواخت حرکت فلک است؛ ولی برای صدرا حرکت قطعی همچون حقیقت عینی حرکت، عین تجدد و تقضی است و با زمان انطباق تام دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان