فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۱۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسلما پژوهش دراندیشه فلسفی یک فیلسوف، شناخت کافی ازمنطق حاکم برآن اندیشه و مبانی بنیادین آن را می خواهد. بنابراین، تفکیک وجود از ماهیت یکی از مسائل مهم فلسفی در دستگاه بوعلی است که تنها با شناخت درست ازجایگاه وجود وماهیت دراین نظام، وبرمحوریت مبانی وی قابل تبیین وتفسیر خواهد بود. ماهیت درفلسفه ابن سینا علاوه برمعنای خاصی که دارد ( ذات امور) دارای دوجایگاه مهم است؛مقام تحلیل ومقام تقرّر آن درعلم حق. تفکیک وجود ازماهیت درساحت تحلیل رقم می خورد اماتقرّر علمی آن درعلم حق بُعد هستی شناختی آن را مشخص می کند. نکته مهم در تفسیر رابطه وجود وماهیت، تعیین نوع وجود است که زائد بودن آن را برماهیت نشان می دهد و آن مفهوم وجود است، نه خود وجود. مقاله حاضر کوشیده است مسئله مذکور را با در نظر داشت مبانی ابن سینا توصیف و تحلیل نماید.
مدل سازی ریاضی حرکت توسّطی و حرکت قطعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مناقشات موجود در باب مفاهیم حرکت توسّطی و حرکت قطعی آن است که کدامیک از این دو مطابق با حرکت واقع در عالم جسمانی است. در این نوشتار قصد بر آن است که با بهره گیری از زبان ریاضیّات، به ارائه مدلی برای هریک از مفاهیم مذکور پرداخته و بدین ترتیب مسئله فوق بررسی و بازنگری شود. در نتیجه، حرکت توسّطی راسم تابعی پوشا و حرکت قطعی راسم تابعی پیوسته از زمان حرکت به مسافت خواهد بود که با توجّه به دو تعبیر مختلف از تعریف، یا یک بهیک اند و یا در هیچ زیربازه ای از دامنه ثابت نیستند. بدین ترتیب، حرکت توسّطی مانع تغییرات دفعی نبوده و حرکت قطعی به دلیل اتّصالی که حرکت توسّطی فاقد آن است، ضامن تدریجی بودن تغییرات جسم مفروض خواهد بود. لذا آن معنایی از حرکت که در خارج موجود است میباید حرکت به معنای قطع آن باشد.
مفاهیم وجودى در نگاه علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۰
حوزههای تخصصی:
یافته حضورى با دو نوع مفهوم حکایت مىشود: مفهوم ماهوى و مفهوم وجودى. مفاهیم ماهوى، حاکى از چیستى شىء است و مفاهیم وجودى حاکى از چگونگىِ هستى آن. واقعنمایى مفاهیم ماهوى، ملاکى براى واقعنمایى مفاهیم وجودى نیست. ظرفیت واقعنمایى مفاهیم وجودى، با نحوه انتزاع آنها نسبت دارد. اگر مفاهیم فلسفى، از صورتبندى حکم یا امور وجدانى معنایابى شوند، سرایت آنها به امور خارج از قلمرو انتزاع، علمى تشبیه یا تنزیهى پدید مىآورد.
این مقاله با رویکرد نظرى و بررسى در آثار علّامه طباطبائى، با هدف بررسى مفاهیم وجودى از نگاه علّامه طباطبائى مىپردازد.
دلایل همگانى تجرد روح از ماده (1)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
صدور و خلقت
حوزههای تخصصی:
در باب نسبت موجودات با خداوند دو نظریه در مباحث کلامی و فلسفی وجود دارد که از آنها به «صدور» و «خلقت» یاد می شود. نظریه صدور که در نظامهای بزرگ عرفانی و فلسفی مطرح است، نسبتی ضروری میان اصل و تجلی برقرار می سازد؛ اما در نظریه خلقت از هیچ، که نظامهای کلامی ادیان توحیدی بر آن تأکید می کنند، رابطه خالق و مخلوق در نظر گرفته شده و بر تمایز و جدایی آنها پافشاری می شود.
در این مقاله، با اشاره به مبانی این دو نظریه و تحلیل نتایج آنها، نظریه صدور، به عنوان تبیین درستِ نسبت موجودات با خدا اثبات می شود. همچنین، ضمن اشاره به بحث حدوث و قدم، دیدگاه قابل دفاعی در این باب عرضه می شود.
یکی از نکات مهم در تحلیل این موضوع توجه به دیدگاه مکتب ودانتا و مقایسه آن با دیدگاههای دیگر است.
پارادایم های معاصر هستی شناسی فضا و نسبت آن با شناخت شناسی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی در هم تنیده اند و پرداختن به هر یک، به معنای مفروض داشتن پاسخ به دو دیگری از پیش است؛ از این سه، هستی شناسی در مرتبه نخست واقع می شود که مبنای دو پرسش بعدی واقع می شود. در این مقاله به هستی شناسی های فضا پرداخته می شود که سه انگاشت مطلق، نسبی و رابطه ای را در بر می گیرد. بحث خواهد شد که انگاشت های مطلق و نسبی فضا در محدوده علوم اثباتی باقی می مانند و بر مبنای جدایی فضا از زمینه اجتماعی استوارند. در شناخت شناسی، این دو یا فضا را ابزاری برای اصلاحات اجتماعی می بینند یا عکس آن را اثر پذیر و گیرنده اثر و معنا از سازوکارهای اجتماعی فرض می کنند. روی آوردن به انگاشت سوم یا فضای رابطه ای اما بر تولید هم زمان فضا و جامعه تأکید می کند که گویی صحنه ای است برای نمایش جامعه؛ با هر ترتیب فضایی نمی تواند پذیرای نمایش باشد و هر نمایشی هم در آن مقدور نیست. این انگاشت اخیر شناخت شناسی فضا را به سوی مطالعات بین- و ترا- رشته ای هدایت می کند که نظریه معماری در دهه اخیر به سوی آن خیز برداشته است
تبیین عقلی معجزه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برخی معجزه را موجب خرق قانون علیت می دانند. بسیاری از اندیشمندان غربی نیز کوشیده اند تا از طریق علوم تجربی معجزه را تبیین کنند؛ اما به دلیل عدم موفقیت، گروهی با وجود شواهد تاریخی فراوان، وقوع معجزه را انکار کرده اند. گروهی نیز معجزه را معارض با علم دانسته، آن را به منزلة رویدادی غیر علمی پذیرفته اند و بر این باور ند که معجزه به وسیلة علل طبیعی تبیین پذیر نیست.
فلاسفة اسلامی از آنجا که علیت را فراتر از اسباب و قوانین جاری در عالم طبیعت می دانند، معجزه را از طریق عقل اثبات کرده، وقوع آن را ناقض قانون علیت نمی دانند و میان نقض قانون علیت و نقض قانون طبیعی تفاوت قایل اند. به عبارت دیگر، از نظر حکما آنچه در معجزه نقض می شود علت حقیقی نیست.
ماهیت «اضلال از جانب خدا» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن
«هدایت» و «ضلالت» از سوی خدا ازجمله مباحث توحید افعالی است. هدایت منسوب به خداوند چند گونه است که از جمله آنها هدایت تکوینی است که شامل همه موجودات می شود و هدایت تشریعی که ضد ندارد (اضلال)؛ زیرا هیچ گاه خداوند حکیم با وضع قوانین، موجبات گمراهی بندگان را فراهم نمی کند.
در مقابل هدایت تکوینی خدا، اضلال تکوینی است، که به معنای اضلال کیفری محقق می شود، نه ابتدایی و بدوی.
شبهه چرایی اضلال از سوی خدا، پاسخ هایی را می طلبد که در آنها از زاویه های مختلف، حقیقت اضلال تبیین شده است: فعل ازاغه همان اضلال است، سقوط از آسمان توحید به دلیل شرک، به خود وانهاده شدن به دلیل طغیان، شرح صدر در کفر به دلیل ارتداد، طبع و مُهر بر قلب به دلیل نقض میثاق و قتل انبیا، عدم تلاش انسان برای رشد معنوی و پرهیز از اعتصام به خدا، همگی عبارت اخرای اضلال از جانب خداست که به شکل های مختلف و دلایل گوناگون شرح داده شده است.
تنزل نفوس در عوالم وجود با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس ناطقة انسانی از اسرارآمیزترین موجودات جهان هستی است که کانون توجه بسیاری از دانشمندان و از جمله فیلسوفان اسلامی بوده است. فلاسفة اسلامی تلاش کرده اند پرده از معمای رازگونة هستی و چیستی آن بردارند. یکی از مباحث مهم که پژوهش حاضر کوشیده است با روش تحلیلی همراه با نقد و بررسی به آن بپردازد این مسأله است که آیا نفوس ناطقة انسانی قبل از تعلق به بدن در عالم یا عوالمی موجود بوده اند؟ و چگونه به عالم طبیعت نازل شده اند؟ افلاطون، ارسطو، ابن سینا و سهروردی پاسخ های متفاوتی به پرسش یاد شده داده اند اما صدرالمتألهین دارای نظر منحصر به فردی است. ایشان در سیر نزول هستی از واجب تعالی از عالم عقول، عالم مثال و عالم طبیعت نام می برد. در نظر این فیلسوف نفوس ناطقة انسانی دارای مراتب وجودی مختلفی است. این نفوس در عالم عقول به وجود واحد مجرد جمعی عقلی در مرتبة علتشان موجودند و کثرتی در آنها نیست. وقتی بدن مستعدی پیدا شد نفس در سیر نزولی که دارد از تجردش کاسته می شود و به عالم مثال که برخی از احکام ماده را دارد نزول می کند، این فرو کاستن از تجرد به حد و اندازه ای ادامه می یابد تا به عالم طبیعت می آید و این در حالی است که وجود عقلی نفس در عالم عقول و وجود مثالی نفس در عالم مثال همچنان باقی است. این دیدگاه صدرالمتألهین با اشکالاتی مواجه است. از جمله قول به واحد مجرد جمعی عقلی علاوه بر این که خارج از محل نزاع است به یک معنا پذیبرش قدم نفوس است که مورد انکار ایشان است.
رابطه نفس و بدن
نقد روش شناختی ادله اثبات هیولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح ماده و هیولی تا حدّی در مباحث فلسفی رایج است که به یک پیش¬فرض مسلّم تبدیل شده و کمتر به ادلّه اثبات آن توجه میشود, اما نگاه منتقدانه به آرای گذشتگان، چند اشکال جدّی را در ادلّه اثبات هیولی آشکار میکند. به گونه¬ای که, قائلان به هیولی، در مجموع سه برهانی که برای اثبات آن ذکر میکنند (برهان فصل و وصل، تخلخل و تکاثف و برهان قوّه و فعل) به یک اشکال جدّی روش¬شناختی دچار هستند که عبارت است از این که با اعتماد به حواس ظاهری به مشاهده عالم طبیعت پرداخته، پا را از حریم متافیزیک بیرون نهاده و به سادگی، مصادیق مادّی و تجربی را پایه قواعد فلسفی قرار دادهاند و با یک تعریف خاص از حقیقت "جسم"، به تقریر ادلّهای پرداختهاند که خالی از اشکال نیست. از این رو, با طرح اشکالات مشترک هر سه برهان و نقدهایی که بر هر یک از آنها وارد است باید ادله اثبات هیولی را ناتمام دانست و درباره هیولی و همه مباحث پیرامون آن مثل حرکت جوهری, بازنگری کرد.
متافیزیک و معرفت شناسی علیّت در آثار غزالی A Ghazalian Predicament: Epistemology and Metaphysics of Causation in the Works of Ghazali
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نظر غزالی در مورد علیّت میپردازم. ابتدا نگاهی به کتاب التّهافت میاندازم و خلاصه ای از انتقادات غزالی را بر علیّت ارسطویی ذکر میکنم. پس از آن با مراجعه به دیگر آثار غرالی ریشه های تمایز علیّت عاملی و علیّت وقایع را جستجو میکنم و علاوه بر آن، آرای دیگر غزالی را مورد بررسی قرار میدهم که چندان با موضع اشعریای که به او نسبت میدهند سازگار نیست. برای رفع ناسازگاری موضع غزالی، راه حل او را مبنی بر این که جهان ما به عنوان بهترین جهان ممکنی است که میتوانسته است خلق شود؛ تا اندازه ای بسط و شرح میدهم.
تاریخچه ی نظریه ی تشکیک وجود
حوزههای تخصصی: