فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
« اعیان ثابته » از اصطلاحات کلیدی عرفان ابن عربی است که معانی نزدیک به آن در مکاتب مختلف پیش از وی وجود داشته است. این اصطلاح بار اول به وسیلة خود «ابن عربی» وضع شد و عارفان و فیلسوفان- به پیروی از وی- در مسائل متعددی از جمله «علم حق»، «تجلی حق» و «آفرینش» از آن استفاده کرده اند. ملاصدرا – بنیانگذار حکمت متعالیه- در کتاب کبیر خود، الاسفارالاربعه، گاه با تمجید از ابن عربی این اصطلاح را به کار می برد و قول خویش را تأیید می کند و گاه سخن ابن عربی در اعیان ثابته را به سخافت کلام معتزلیان در ثابتات ازلی میداند و آن را به گونه ای توجیه می کند. در این مقاله با عطف توجه به مسألة علم الهی پیش از خلقت می کوشیم مفهوم اعیان ثابته در عرفان ابن عربی و حکمت متعالیه صدرایی را- به قدر وسع- آشکار کنیم. در پایان مقاله با تحلیلی کوتاه از دیدگاه ملاصدرا در« اعیان ثابته » بیان شده است که اصول حکمت متعالیه ملاصدرا با قول به « اعیان ثابته » آنگونه که مقصود ابن عربی است منافات دارد.
تحلیل معنایی علیت در فلسفه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
ارسطو برای نخستین بار در تاریخ فلسفه، نظریه علل اربعه را مطرح کرد و از آن برای بررسی ساختار رویدادهای طبیعت و توجیه تغییرات عالم بهره گرفت. علل در فلسفه ارسطو هم باعث تحقق شیء در خارج میشوند و هم سبب شناخت آن. ابن سینا با استفاده از منابع فکری متعدد، از نوافلاطونی گرفته تا اندیشه های دینی در اسلام، علیت را به گونه ای دیگر تفسیر کرد و توانست با آن نظام خلقت را تبیین فلسفی نماید. علیت در نظام فلسفی ابنسینا بر مدار وجود است، نه حرکت؛ و علیت، هستی موجودات را تبیین می کند، نه فقط حرکت آن ها را. از این رو با وجود آن که علیت و توابع آن هم در فلسفه ارسطو و هم در فلسفه ابن سینا نقش محوری دارد، اما نگرش این دو فیلسوف به این نظریه متفاوت بوده است. به نظر می رسد این تفاوت در تعاملی دوسویه با تطور معنایی علت از فلسفه ارسطو به فلسفه ابن سینا شکل گرفته است. برای روشن شدن علت این تفاوت لازم است تا معنای علیت نزد این دو فیلسوف به خوبی تبیین گردد تا واضح شود که هر یک از این دو فیلسوف برای علیت و علت چه واژه ای را به کار می بردند و از آن چه معنا و کاربردی انتظار داشتند.
رابطة صفات با ذات الهی در اندیشة صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة رابطة صفات با ذات الهی از مسائل بسیار مهم خداشناسی در علم کلام و فلسفه است. پرسش این است که آیا صفات حقیقی خداوند عین ذات اویند یا زاید بر ذات او؟ در میان اهل سنت، اشاعره معتقدند صفات خداوند زاید بر ذات اوست، در حالی که معتزله، ذات را نایب صفات، و آثار صفات کمالی را برای ذات ثابت می دانند. طرح این دو دیدگاه ناشی از ناتوانی در تصور صحیح دیدگاه عینیت است و از مهم ترین لوازم فاسد آنها می توان به لزوم خلو ذات الهی از صفات کمالی، محدودیت، امکان، تعدد قدما و... اشاره کرد. شیعیان امامی، فلاسفه، ماتریدیه و برخی از معتزله با رد دیدگاه زیادت و نیابت، به عینیت صفات کمالی حقیقی با ذات الهی معتقدند. صدرالمتألهین با الهام از آیات و روایات، ضمن تفسیر و اثبات عقلی دیدگاه عینیت، به نقد مهم ترین ادلة فلاسفه نیز پرداخته است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین رابطة صفات با ذات الهی با محوریت اندیشه های صدرالمتألهین می پردازد.
تصویر زندگیِ پس از مرگ در فلسفه، ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا به معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارد، ولی صرفاً به بررسی فلسفی معاد روحانی میپردازد و معاد جسمانی را به دین واگذار میکند. تصویری که او از معاد روحانی به دست میدهد بر فیلسوفانِ پس از او بسیار اثرگذار بوده است. روش کار او چنین است که ابتدا به ذکر پنج اصل دربار? قوای نفس و رابط? آنها با لذّت و الم هر یک میپردازد و آن گاه این پنج اصل را در مورد نفس ناطقه پیاده میکند. علّتْ آن است که بر اساس نفس شناسی او ذات نفس عقل است و حواسّ ظاهر و باطن به علّت تعلّق نفس به بدن تحقّق دارند و به همین علّت بعد از مرگ که بدن وجود ندارد حواسّ ظاهر و باطن نیز معدوم اند و هر گونه معاد روحانی مربوط به قوّ? ناطقه خواهد بود. او افراد بشر را با توجّه به جنب? نظری و ملکات عملی و همچنین مقصّر یا معاند بودن تقسیم میکند و وضعیّت هر یک را در زندگی بعدی مورد بررسی قرار میدهد. بخشی از مباحث او نیز به وضعیّت عدّه ای که وی از آنها با تعابیری چون «نفوس بُله» و «نفوس ساده» یاد کرده اختصاص دارد. از نظر او عذابِ ناشی از جنب? نظریِ نفس دائمی است، ولی عذابِ ناشی از ملکات رذیله دائمی نیست و به پایان میرسد.
تحلیل انتقادی برهان وجوب و امکان ابن سینا و نقد ملاصدرا بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برهان وجوب و امکان را فارابی ابداع و ابن سینا به کمال رساند. برهان فارابی مبتنی بر امتناع تسلسل است؛ اما ابن سینا در ضمن برهانِ خویش به ابطال تسلسل می پردازد. بنابراین، پذیرش برهان سینوی منوط به پذیرش استحاله تسلسل به عنوان یک اصل نیست و این یکی از تفاوت های برهان سینوی با برهان وجوب و امکان فارابی است. اگرچه ابن سینا در اشاراتمدعی فراتر از این نوآوری است و می گوید تقریر اشارات، وجود واجب را حتی با فرض جواز تسلسل اثبات می کند، اما به نظر می رسد اولاً، برهان وجوب و امکان ابن سینا در اشارات، برخلاف ادعای او و تصور رایج ، امتیاز چشم گیری نسبت به تقریر های این برهان در مبدأ و معادو نجاتندارد و ثانیاً، این ادعای او در مورد هیچ یک از تقریرهایش صدق نمی کند. یکی دیگر از ایراد های برهان سینوی نادرستیِ مبنای او در بابِ نیاز معلول به علّت است. در عین حال، نقدِ «ممکن الوجود نبودنِ سلسله ممکنات» را نیز نمی توان از ملاصدرا پذیرفت؛ زیرا اوّلاً فرضِ مساوقت وحدت و وجود که استدلال او مبتنی بر آن است، نمی تواند حد وسط قرار گیرد و ثانیاً این نقد با نظریه او در باب وحدت حقیقی عالم ناسازگار است.
بررسی تحلیلی کوجیتوی دکارت و انسان معلق ابنسینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان مشهور انسان معلق ابنسینا همواره مورد توجه متفکران مغرب زمین¬ ـ از قرون وسطی تاکنون ـ بوده است و بسیاری از فلاسفة غربی با بهرهگیری از این استدلال به طرح ایدههای خویش پرداختهاند. یکی از نمونههای برجستة مشابه استدلال ابنسینا را میتوان در فیلسوف معروف قرن هفده اروپا و بنیانگذار فلسفه جدید ـ رنه دکارت ـ یافت. همین شباهت میان دو اصل کوجیتوی دکارت و انسان معلق ابن سینا دست¬مایة آثار و بررسیهای تطبیقی فراوانی در میان اندیشمندان غربی و اسلامی شده است. بسیاری از آنها میزان شباهت میان این دو موضوع را به حدّی رساندهاند که بر تأثیرپذیری و اقتباس دکارت از ابن سینا نیز تأکید کردهاند. نگارندة مقالة حاضر بر آن است تا با بررسی اجمالی جایگاه این دو نظریه در نظام فلسفی دو فیلسوف مورد نظر و با وارسی مبانی و اهداف آنها به طرح و پاسخ¬گویی این پرسش بپردازد که تا چه میزان میتوان این دو نظریة مشابه را نزدیک و در راستای یکدیگر دانست.
رابطة علت و معلول در دیدگاه سهروردی و ملاصدرا؛؛ شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
دیدگاه سهروردی با ارائة تفسیر و تبیین جدیدی از علیت مورد استقبال متفکران پس از وی قرار گرفت. اما طرح دیدگاه ملاصدرا پس از سهروردی نقطة عطف دیگری در تاریخ فلسفه به شمار می آید و زیربنای تأملات بعدی محسوب می شود. سهروردی اگرچه رابطة عمیق تری بین علت و معلول نسبت به دیگر فلاسفه در نظر می گرفت، اما به عقیدة او باز هم برای معلول می توان هویتی مستقل از علت در نظر گرفت. اما از نظر ملاصدرا چنین استقلالی هم مورد اشکال است. عقیدة ملاصدرا در خصوص رابطه بین علت و معلول متأثر از اندیشة سهروردی است، اما با مبانی خاص وی، تفسیر جدیدی می یابد و شکل متفاوتی به خود می گیرد. اصالت وجودی بودن ملاصدرا و یگانه دانستن حقیقت وجود در عین داشتن مراتب شدید و ضعیف از دلایل متفاوت بودن و در عین حال متکامل تر بودن اندیشة صدرا نسبت به سهروردی است.
نقش عقل فعال در حیات انسان از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل فعال، موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس، غیر ذی وضع، و فعلیت صرف است. این عقل، حلقه ارتباط بین مجردات و مادیات و مبدأ صدور کثرات جهان مادی است و در کنار تمام افعال مرتبط با تدبیر عالم ماده، نقش برجسته ای در ارتباط با انسان یافته است. از منظر شیخ الرئیس در تمام مراحل حیات آدمی نقش بی واسطه و باواسطه عقل فعال مشهود است. در ناحیه حدوث انسان عقل فعال با عهده دار شدن نقش باواسطه در ایجاد مزاج و نقش بی واسطه در افاضه نفس به مزاج مستعد، خودنمایی می کند. همچنین در استکمال قوای نفس به ویژه قوه عاقله و به فعلیت رساندن عقل نظری و عملی دخالت تام دارد. عقل فعال تنظیم کننده ارتباط نفس ناطقه با عالم غیب، در خواب و در بیداری به شمار می رود و در مسئله نبوت هم به عنوان ملک وحی جلوه گر می شود. نحوه بقای نفوس پس از مرگ به چگونگی ارتباط نفس با عقل فعال وابسته است و نفوسی که به سبب شدت اتصال به کمال علمی و عملی رسیده اند، با مرگ و مفارقت از بدن به مرحله اتصال تام می رسند و باقی به بقای عقل فعال خواهند بود، اما نفوس ناقص که فاقد معقولات بالفعل اند، ارتباطی با عقل فعال ندارند، بلکه با تعلق به نفوس فلکی به مراحلی از کمال دست خواهند یافت.
شباهت ها و تفاوت های هستی شناختی و معرفت شناختی پیامبر اسلام با سایر انسان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
پیامبر شناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظر ها و مکاتب است. ملاصدرا هم بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر می داند اما سؤال اصلی نگارنده این است که پیامبر اسلام (ص) که از نوع بشر است چگونه با سایر ابناء بشر از جهت معرفتی و وجودی متمایز می گردد؟ ملاصدرا با استفاده از اصول فلسفی خود نظیر: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول ثابت می کند که پیامبر از جهت وجودی در قوس نزول، صادر اول است و در قوس صعود نیز همه مراتب هستی به او ختم می گردد. هر چند او در تعین اولیه با سایر ابناء بشر در طبیعت انسانی مشترک است اما با علم و عمل مراتب تکامل را یکی پس از دیگری طی می کند بطوریکه با صعود به مرحله ای، آن مرحله جزء ذات او می گردد و نهایتاً او در جمیع مراتب سه گانه عقلی و نفسی و حسی به کمال می رسد و مجمع انوار عقلیه و نفسیه و حسیه می گردد. و از جهت تعین ثانی با دیگر انسان ها متخالف الحقیقه می گردد البته این تفاوت آنقدر زیاد است که گویی اساساً وجود بر انسان عادی و انسان کامل که مصداق اتم آن نبی اسلام (ص) می باشد به اشتراک لفظ است
بررسی غایت اخلاق از دیدگاه ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ابن سینا در اخلاق برگرفته از مبانی فلسفی وی است و، بنابراین، تعریف و موضوع و مسائل و روش و غایتی که برای اخلاق ارائه می دهد برگرفته از آن مبانی فلسفی است. در این مقاله، تلاش ما برای تبیین غایات و اهداف اخلاق از دیدگاه ابن سینا است و آن را با توجه به آثار ابن سینا مورد توجه و بررسی قرار داده ایم. غایت اخلاق در نظر ابن سینا کمال عقل عملی است که به معنای حصول ملکه اعتدال است. حصول ملکه اعتدالْ کمالِ متوسط و مقدمه برای رسیدن به کمال عقل نظری است و کمال عقل نظری از دید ابن سینا دارای مراتبی است که عالی ترین آن اتصال با عقل فعال است. کمال نفس در جنبه عملی و نظری انسان را به سعادت و خیر می رساند. انسان ها به اعتبار تحصیل مراتب کمال در جنبه عقل عملی و عقل نظری دارای مراتب مختلف سعادت می گردند. بر دیدگاه ابن سینا اشکالات جدی ای وارد است که در پایان مقاله مورد توجه قرار می گیرد.
مراتب سیر و سلوک از دیدگاه ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
درفلسفه اسلامی مسئله عقل ومراتب آن،اهمیت زیادی یافته است.به جهت وجود منابع غنی وحیانی وتاکید منابع شیعی،فلاسفه مسلمان اهتمام خاصی بر آن داشته اند.در فلسفه اسلامی،عقل نه تنها منافاتی با عرفان و سیروسلوک ندارد،که مکمل آن است. حکیم ملاصدرا در جهت تبیین این مسئله وتوضیح توافق میان عقلانیت، شریعت وطریقت عرفانی، مراتب سیروسلوک رابا بیان مراتب عقل آغاز می کند،بامراتب سیروسلوک و سفرهای نفسانی،ادامه می دهد تابه رتبه شهود وعیان رسد که همان مرتبه انسان کامل ومقام محمود محمدی(ص) است.
امکان معرفت و چیستی آن در معرفت شناسی فیلسوفان صدرایی و کارتزین ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
در میان مباحث معرفت شناسی معاصر، دو مسئله امکان معرفت و چیستی آن، از جمله مباحث مهم به شمار می آیند. فیلسوفان حکمت متعالیه و فیلسوفان دکارتی، هر دو به امکان معرفت حقیقی اذعان دارند. همچنین آنها معرفت حقیقی را تعریف، و آن را به اقسام متفاوتی تقسیم می کنند. شکاکیت، تقسیم علم به حصولی و حضوری، سخن از تصور و تصدیق و اقسام آن و استفاده ایشان از منطق و به ویژه بحث قیاس و مباحث پیرامون آن، به منزله روش رسیدن به معرفت، از دیگر مباحث مهم در مقایسه معرفت شناسی این دو گروه در باب مسئله امکان و چیستی معرفت است.
حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از آثار اندیشمندان مسلمان به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» اشاره شده است. برخی با دیدة تردید یا انکار به سند و محتوای حدیث نگریسته اند، اما بسیاری آن را درخور اعتنا دیده و نتایج بسیار از آن استنباط کرده اند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نحوة نگرش بنیانگذار حکمت متعالیه و برخی از پیروان آن به این حدیث می پردازد. ملاصدرا غایت و مطلوب بودن خداوند را، برای ذات خویش و دیگر موجودات، به ترتیب با اسامی الهی «اول» و «آخر» تطبیق می کند. او کنز مخفی را اشاره به مرتبة احدیت صرف می داند و برای تبیین نحوة احتجاب و ظهور در حدیث کنز حق تعالی چهار وجه ذکر می کند. ملاصدرا برخلاف جمهور متکلمان ارادة خداوند را منبعث از علم او به نظام خیر می داند که تابع علم او به ذات خویش است و بر همین اساس، حب ذاتی و عشق ازلی خداوند را سرچشمة ارادة او برای آفرینش معرفی می کند. همچنین، این حدیث را می توان به منزلة تفسیر آیة «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات: 56) در نظر گرفت که بر اساس آن، عبادت معرفت است و انسان کامل، که جلوه گاه بروز همة صفات الهی است، غایت قصوای همة آفرینش خواهد بود.
چیستی صادر اوّل، ادله و لوازم فلسفی آن در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین و تشریح صادر اوّل، دغدغة ذهن حکمای اسلامی بوده است. حکمای مشاء، صادر اوّل را عقل اوّل دانسته اند. ملاصدرا صادر اوّل را گاهی عقل اوّل و در برخی آثار خود وجود منبسط دانسته است. این مقاله تلاش دارد، علاوه بر ارائه نظر ملاصدرا در باب این موضوع، عبارات به ظاهر متعارض ملاصدرا در باب صادر اوّل را توجیه کند. این تحقیق به این پرسش پرداخته که آیا فلسفة ملاصدرا توان اثبات فلسفی وجود منبسط به عنوان صادر اوّل را دارد؟ و این اثبات بر پایه کدام تقریر از وحدت وجود صورت می گیرد؟ در ادامه با اثبات ادعاهای فوق لوازم فلسفی و احکام و عوارض صادر اوّل به نحو استقرائی إحصا شده است.
فلسفه، معنای وجود و زندگی با رویکرد صدرایی
حوزههای تخصصی:
اصولاً انسان در جستجوی حقیقت و معناست و نمی توان او را از جستجوی معنا در زندگی منع کرد. انسان در زندگی خود در می یابد که باید بر اساس هدف مشخصی زندگی کند و نفی غایتمندی و هدف در زندگی باعث می شود با حقیقت هستی و وجود که منشأ معناست، بیگانه شده و میان معنا و زندگی شکاف عمیقی به وجود آید. بی معنایی زندگی البته با احساس تهی بودن و پوچی در زندگی همراه است که چنین احساسی به عنوان چالش معنای زندگی بشر امروزی مطرح است که خود ناشی از فقدان شناخت درست انسان از خویش و نداشتن فلسفه ای صحیح در زندگی است. برای همین، بحث از نقش فلسفه در زندگی یکی مباحثی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. در حقیقت معنای زندگی امری اصیل، موجود و محقق است که انسان می تواند با درک و فهم جایگاه وجودی خود، آن را کشف کند. بنابراین داشتن سیری عقلانی، و به تعبیر دیگر، داشتن فلسفه برای زندگی ضروری است و انسان باید بتواند نسبت انسانی خود را با هستی به نحو عقلی و فلسفی بیابد و عقلانیت را در زندگی ملاک کار خود قرار دهد، که این خود نوعی فلسفی زندگی کردن است.
در این مقاله سعی بر این است با توجه به نقش فلسفه در زندگی، به فلسفه وجودی انسان به عنوان موجودی که به زندگی معنا می بخشد، پرداخته شود؛ چون هرچه به فلسفه وجودی انسان پی برده شود، معنای زندگی او تجلی بیشتری پیدا خواهدکرد و چون در حکمت متعالیه، وجود همواره اصل و مبنا برای تبیین نظام آفرینش و از جمله انسان است، به تبیین رابطه فلسفه با زندگی انسان با توجه به وجود بر مبنای فلسفه صدرایی پرداخته می شود.
تأثیر دعا در نظام آفرینش از منظر سه فیلسوف (ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
دعا و نیایش وسیله ی اظهار عجز و نیاز بنده به خالق و زیباترین جلوه ی سرسپردگی و عبودیت در آستان قدس ربوبی است. ابعاد معنوی دعا متفکران را از تحلیل و بررسی های نظری بی نیاز نساخته است؛ بلکه در خصوص رابطه ی آن با قضا و قدر الاهی، نظام علی و معلولی، علم و اراده ی خدا و این که آیا تأثیر دعا سبب انفعال در ذات خدا می گردد یا نه، فیلسوفان اسلامی را به تأمل فراخوانده است. در این جستار، از نگاه سه فیلسوف نام برده در عنوان مقاله، به نکات ذیل دست یافتیم: اولاً دعا خود بخشی از قضا و قدر الاهی در نظام اسباب و مسببات بوده، به منزله ی وسائط و اسبابی است که سبب وصول داعی به مقصد می گردد. ثانیاً فعل انسان با همه ی ویژگی هایش، ازجمله اختیاری بودنش، معلوم و مراد حق تعالی بوده، نقش آفرینی عوامل معنوی در تعیین سرنوشت بشر در همین راستا ارزیابی می گردد. ثالثاً لازمه ی پذیرش دعای بنده انفعال در ذات و علم معبود نیست؛ زیرا به اعتقاد ابن سینا، مؤثر حقیقی در امر دعا، اعم از حال تضرع و نیاز بنده و نیز آثار آن، تنها همان مبدأ نخستین است. دعا معلول ذات حق تعالی است و عالی از دانی منفعل نمی شود؛ اما به اعتقاد ملاصدرا، این نفوس سماوی هستند که از احوال زمینیان تأثیر پذیرفته و دچار انفعال می گردند، نه ذات یا اراده ی حق تعالی. سرانجام، به اعتقاد علامه طباطبایی، علم خدای تعالی به موجودات و رویدادهای جهان، مطابق وجود نفس الامری آن هاست و علم خداوند علم فعلی است که منشأ صدور موجودات است. از آن جا که علم خداوند با ذات او یکی است، دعا مستلزم انفعال در ذات و علم حق تعالی نیست.
مکتب تفکیک، مبانی و پیشه
حوزههای تخصصی: