از حدود پنج هزار سال پیش در بخش های مرکزی فلات ایران ، روند گرم و خشک کردن آب و هوا ، کاهش منابع آب و گسترش بیابان ها آغاز شد . طی این دوره ساکنان توانستند به طریق تجربی آموزه های بهداشتی مفیدی را در سبک های معماری مساکن خود بکار گیرند . در این تحقیق به کمک منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی برخی از مهم ترین شاخص های بهداشتی مؤثر در تامین آسایش جسمی و آرامش روانی ساکنان در فضاهای بیرونی و درونی مساکن کهن و نو بررسی و مقایسه شد . اینی مساکن شامل دو گروه مساکن بومی و مساکن جدید در مناطق مرکزی ایران بطور عموم و جنوب شرق کاشان به طور خاص بودند ..
مکتب قرآن، اولین و قدیمی ترین جریان اسلام گرای اهل تسنن در ایران، در چهار دهه اخیر به لحاظ ساختاری و گفتمانی مراحل گوناگونی را گذرانده است. هدف این مقاله بررسی سازوکارهای اجتماعی مؤثر بر گرایش کردها به مکتب قرآن، در مرحله سوم تطور گفتمانی ساختاری این جریان از میانه دهه 1370 هجری تا کنون با روش گراوندد تئوری است. بنابر مطالعات وکاوش ها، از دلایل اصلی گرایش کردها به مکتب قرآن تجربه نوعی زندگی جمعی با ویژگی های بارزی، همچون همدلی، روابط گرم و صمیمی، روابط شخصی و همبستگی جمعی است، درحالی که روابط اجتماعی حاکم بر جامعه بزرگ تر به سمت نوعی روابط جامعه ای حرکت کرده که ویژگی های بارزش سرد بودن و ابزاری بودن، حسابگری، فردگرایی فزاینده، بیگانگی و روابط غیرشخصی است. مدعای اثر حاضر این است که با گسترش نفوذ و پهنه جهان جامعه ای و هژمونی قواعد و مختصات آن، ساکنان دل زده از جامعه به عزیمت و ترک این جهان و پناه جستن در نوعی جهان اجتماعی روی می آورند؛ مکتب قرآن با مختصات شبه اجتماع گونه اش یکی از پناه گاه هاست. این نوع جدید هجرت در دوران مدرن ماست؛ هجرتی نه مبتنی بر حرکت مکانی و گسست فیزیکی از اجتماع پیشینی چنانکه در صدر اسلام روی داد و امروز در رأس هیاهوی تبلیغاتی دولت اسلامی (داعش) است بلکه مبتنی بر جهت دهی فعال و مستمر به پیوندهای اجتماعی روزانه فرد مکتبی و تأکید بر روابط درون گروهی، با تضعیف روابط فرد با فضای بیرون از آن. حاصل این فراگرد، خلق جهان خاص مکتب قرآن است؛ هجرت ایمانی به دنیای روابط تنگاتنگ درون گروهی امتِ مطهر، بدون گسست فیزیکی از جامعه نامطهر سابق.
بخش عمده ای از مساحت کشور ایران، نواحی گرم وخشک است. بافت شهری در این مناطق متناسب با اقلیم گرم وخشک به وجود آمده و به گونه ای طراحی شده است که پاسخ گوی نیازهای ساکنان آن باشد. از این دیدگاه، تمام بافت های نواحی گرم وخشک ایران شرایط به نسبت یکسانی دارد. سرایان نیز از شهرهایی است که در حاشیة کویر مرکزی ایران واقع شده و بافت تاریخی ارزشمند و متناسب با شرایط کویری دارد. این شهرستان در شمال غربی استان خراسان جنوبی قرار گرفته و به دلیل دارا بودن ویژگی های اقلیمی، جغرافیای زیستی و هم جواری با کوه و دشت، و قرار گرفتن در مسیر جادة ارتباطی خراسان بزرگ، برای سکونت مکانی مناسب بوده و این امر موجب رشد و توسعة آن در دوره های مختلف تاریخی شده است. در بافت قدیم شهر سرایان، آثار معماری از دوران تیموری تا پهلوی وجود دارد. آثار معماری برجای مانده از بازار، مسجدجامع، کاروان سرا، شش محلة مختلف با آب انبارها و مساجد کوچک خود، دلیلی بر پویایی این بافت در گذشتة نه چندان دور است. هدف از بررسی و شناسایی همه جانبة این نوع بافت، مطالعة معماری گذشتة این منطقه و تبیین هویت ساخت وساز ساختمان های نواحی حاشیة کویری ایران است؛ ازهمین رو نگارش مقالة حاضر براساس گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات میدانی و به روش پیمایشی در محل با روی کرد تاریخ فرهنگی انجام گرفته و هدف از آن، دریافت منطق چیدمان ساختمان ها و بازسازی بخش ازبین رفتة بافت قدیم شهری و محله ای سرایان از عهد صفوی تا دورة پهلوی اول است.
مردم شناسی به عنوان علم فرهنگ و بررسی شیوه تعامل و تطابق بشر با محیط جایگاه ویژه ای دارد. یکی از مهمترین مباحث مردم شناسی در شناخت فرهنگ جوامع روستایی و عشایری بررسی دانش بومی آنان و بررسی شیوه انطباق آنان با محیط و طبیعت و رفع نیازهای زیستی و غیر زیستی از محیط است. دانش بومی به راه حل هایی گفته می شود که به صورت تجربی در سالیان دراز، انسان، جهت حل مشکلات خود و بر پایه تجربیات گذشتگان به دست آورده و در هر منطقه ای با توجه به شرایط ویژه در آن می تواند متفاوت باشد. ثبت و ضبط دانش بومی آن محلی و تجربیاتی که طی سالیان طولانی با آزمون و خطا بدست آمده، بوسیله مردم شناسان باعث شناخت آ نها از افکار دامداران، چوپانان و ساربانان درباره محیط اطراف آنها می شود. در این مقاله به بررسی شیوه سنتی شترداری و دانش بومی شترداران و ساربانان در مراتع شمال کشور در منطقه گمیشان و با هدف شناخت و شناسایی اطلاعات و اصطلاحات رایج آنها از شتر و شترداری پرداخته شده است. منطقه مورد بررسی جزء مراتع قشلاقی استان گلستان و شهرستان گمیشان می باشد که تقریباً در 25 کیلومتری این شهرستان واقع شده است. در این پژوهش سعی شده تا از طریق روش هایی مانند مصاحبه، مشاهده، عکسبرداری و فیلمبرداری اطلاعات لازم در زمینه شیوه شترداری با تکیه بر دانش بومی جمع آوری شود. یافته ها در این پژوهش شامل دانش بومی مربوط به چرخه با تقویم فعالیت های شترداری و ساربانی، چراگاه گله شتر، موارد مربوط به تولید مثل و زایش در شتر، دام های همراه گله، جایگاه گله در شترها، نشانه گذاری در دام و تولیدات شتر مانند شیر و فرآورده های آن، پشم و کرک و همچنین گوشت می باشد.
در سال های اخیر، مطالعات زیادی در باب انواع دینداری ها در اسلام، از سوی صاحب نظران غربی و مسلمان صورت گرفته است، لیکن بیشتر صاحب نظران غربی در گونه شناسی خود، انواع دینداری ها را بر اساس جناح بندی های راست و چپ مرسوم در غرب مطرح نموده اند. مقاله حاضر، به بررسی و نقد دیدگاه سه تن از صاحب نظران غربی، یعنی جان اسپوزیتو[1] ، کلینتون بنت[2] و ویلیام شپرد[3] پرداخته و تلاش نموده است تا با روش مقایسه ای - تطبیقی، ابتدا گونه شناسی انواع دینداری ها را بر اساس جناح بندی چپ و راست در میان خودشان، مقایسه و توضیح دهد و سپس این گونه شناسی ها را با نظرات دو تن از صاحب نظران مسلمان، یعنی عبدالله سعید[4] و طارق رمضان[5] که به نظر نگارنده، خالی از اشکالات فوق هستند نیز مقایسه نماید. همچنین با تطابق گونه شناسی ها با دلائل و مثال های آن ها کاستی ها و کلی نگری های اشتباهات موجود در آن ها نشان داده شده است. نتایج نشان می دهد در تمام مواردی که سه نویسنده غربی در گونه شناسی خود، عملکرد ضعیفی نشان داده اند، سعید و رمضان، عملکرد بهتری داشته اند.