فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۰۶۲ مورد.
جهانی شدن، فرهنگ جهانی و کجروی فرهنگی دکتر سید حسین سراج زاده* مینا بابایی**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند جهانی شدن می تواند فرهنگ های سنتی را در معرض تهدید قرار دهد و موجب اشاعه ارزش ها و هنجارهای فرهنگ جهانی یا غربی شود. این مسئله برای جامعه ایران که سه دهه قبل انقلابی را بر مبنای ارزش های اخلاقی دینی پشت سر گذاشته و داعیه ایجاد جامعه ای متمایز با فرهنگ مسلط جهانی داشته است بسیار پر اهمیت می باشد. شواهدی حاکی از آن است که گرایش به نقض هنجارهای معارض با ارزش های سنتی و دینی در بخش هایی از جامعه از جمله جوانان رو به افزایش بوده است. با توجه به اینکه روز به روز شمار بیشتری از افراد جامعه به خصوص جوانان در معرض فرایندهای جهانی شدن قرار می گیرند، پرسش های اصلی تحقیق این است که آیا قرار گرفتن در معرض فرایند جهانی شدن با گرایش به فرهنگ جهانی رابطه دارد؟ آیا کسانی که بیشتر در معرض فرایند جهانی شدن قرار دارند بیشتر هنجارهای سنتی و دینی را نقض می کنند و به اصطلاح ""کجروی فرهنگی"" بیشتری دارند؟
این پرسش ها با استفاده از داده های فراهم آمده از یک نمونه 376 نفری از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهید بهشتی تهران در بهار سال 1386 مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که بین قرار گرفتن در معرض فرایند جهانی
شدن، با پذیرش فرهنگ جهانی رابطه نسبتا ضعیفی (466/0gamma= ، 210/0kendalls tau=) وجود دارد. همچنین قرار گرفتن در معرض فرایند
جهانی شدن و کجروی فرهنگی نیز رابطه متوسطی (630/0gamma= ، 313/0kendalls tau=) دارند اما بین پذیرش فرهنگ جهانی- غربی وکجروی فرهنگی رابطه نسبتاً قوی (837/0gamma= ، 474/0kendalls tau=) وجود دارد.
در بین ابعاد چهار گانه جهانی شدن فرهنگی، بر اساس مفهوم سازی برگر، پاسخگویان به ابعادی از فرهنگ جهانی که به اقتصاد بازار و حقوق شهروندی مربوط می شود گرایش بالا و به بُعدی که شامل زندگی به شیوه و سبک جهانی- غربی است، کمترین گرایش را داشتند. بنابراین می توان گفت که در ارتباط با فرهنگ جهانی باید بین عناصر عام و انسانی آن مثل اقتصاد بازار و حقوق شهروندی و جنبه های خاص و غربی آن تمایز قائل شد.
نقش آموزش در پیشگیری جامعه مدار از نقض حقوق شهروندی توسط ضابطان دادگستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهار بزهکاری و داشتن جامعه ای که نرخ ارتکاب جرم در آن کم باشد، از جمله دغدغه های دیرین بشر است. این موضوع در مورد جرایم علیه حقوق شهروندی آنگاه که مرتکبان آن کنش گران عدالت کیفری، از جمله ضابطان عام دادگستری هستند، اهمیت بیشتری می یابد. برای رسیدن به این مهم، تاکنون انواع تدبیرهای قهرآمیز و غیر قهرآمیز اتخاذ شده است. قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 در کنار تدابیر کیفری و قهرآمیز، در اقدامی پسندیده از افزایش آگاهی ضابطان دادگستری و آموزش آن ها سخن به میان آورده است. هدف پژوهش حاضر نیز، بررسی میزان اهمیت نقش آموزش در پیشگیری جامعه مدار از نقض حقوق شهروندی و ارائه راهکارهایی برای کاهش نرخ نقض حقوق شهروندی است. روش: این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته و جمع آوری مطالب نیز با استفاده از شیوه کتابخانه ای انجام شده است. یافتهها و نتایج: نقش آموزش در سه حوزه قانون، حقوق شهروندی و اخلاق حرفه ای در پیشگیری از نقض حقوق شهروندی در قالب تدابیر پیشگیرانه جامعه مدار قابل بررسی است، زیرا یکی از اهداف پیشگیری جامعه مدار، سالم سازی فرایند جامعه پذیری اشخاص است. از این رو، با اتخاذ تدابیر آموزشی-پرورشی و دخالت در سامانه ی شخصیتی افراد و رفع خلأهای رفتاری آنها می توان از نقض حقوق شهروندی توسط ضابطان دادگستری پیشگیری کرد.
عوامل خانوادگی مرتبط با کودک آزاری (آموزش و پرورش منطقه 15 شهر تهران)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
بستر اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر اعتیاد به مواد روان گردان در میان زنان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر اعتیاد به مواد روان گردان در میان زنان معتاد بود. روش: روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و نمونه آن را 100 نفر از زنان معتاد کمپ چیتگر تشکیل می دادند. داده ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میزان آگاهی زنان، از هم گسیختگی خانوادگی در خانواده اولیه و ثانویه (پدر و مادری و زن و شوهری)، در دسترس بودن مواد مخدر، اعتیاد اعضای خانواده، میزان تحصیلات زنان و سطح تحصیلات والدین از عوامل مؤثر بر اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر بوده است. نتیجه گیری: برای جلوگیری از بالا رفتن آمار اعتیاد در زنان باید از بستر خانواده شروع کرد و به خصوص توجه خاص به مادران داشت.
تحلیلی بر توزیع فضایی جرایم شهری توسط پایگاه داده مکانی (مطالعه موردی: اسلام آباد شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل سازمان فضایی جرایم شرارت و درگیری در منطقه اسلام آباد شهر زنجان و شناسایی الگوهای مکانی و عوامل تسهیل کننده ارتکاب این جرایم و به منظور مقابله و کنترل محدوده های آلوده به این جرایم، با استفاده از مدل های آماری و سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS انجام یافته است. روش پژوهش تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی الگوهای فضایی توزیع جرایم در سطح شهر از آزمون مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، آزمون خوشه بندی، شاخص های نزدیک ترین همسایه و آزمون تراکم کرنل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی جرایم شرارت و درگیری است که در دوره زمانی یکساله در محدوده اسلام آباد شهر زنجان به وقوع پیوسته است. یافته ها نشان می دهد جرایم شرارت و درگیری با تعداد 62 مورد معادل 19.31 درصد کل جرایم ارتکابی منطقه اسلام آباد طی دوره مورد مطالعه رتبه نخست را به خود اختصاص داده است و توزیع این بزه در سطح منطقه اسلام آباد از الگوی خوشه ای و متمرکز پیروی می کند. همچنین بین تراکم جمعیت در این محدوده و نرخ وقوع بزهکاری در آن رابطه مستقیم وجود دارد.
رابطه پایگاه هویت و روابط ولی فرزندی در زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه پایگاه هویت و روابط ولی ـ فرزندی در زنان معتاد است. این تحقیق از نوع توصیفی ـ پس رویدادی است. نمونه مورد بررسی شامل 40 نفر از زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی معتادین و40 زن غیرمعتاد و همتا با این گروه است. از آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من (EOM-EIS2) (مارسیا، 1966) و مقیاس روابط ولی- فرزندی (فاین و همکاران، 1983) به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شد.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل تشخیصی گام به گام نشان داد رابطه با پدر، رابطه با مادر و هویت معوق، به ترتیب از بیشتر به کمتر توانایی پیش بینی عضویت افراد در گروه های معتاد و غیرمعتاد را دارند. لذا ارتقاء روابط والدین با فرزندان و کمک به فرزندان در غلبه بر هویت ناپایدار و معوق می تواند به عنوان عوامل محافظت کننده در برابر اعتیاد در نظر گرفته شوند.
آسیب شناسی تاریخی- اجتماعی کار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن قاره آسیا به ویژه خاورمیانه و ایران از نخستین جوامع تولیدکننده جهان بوده اند و به همین نسبت دارای فرهنگ تولیدی و بخشی از آن فرهنگ کار پیچیده بوده اند. اما باوجود چنین به نمایش گذاردن پیوسته تجدید حیات مناسبات اقتصادی و اجتماعی، در دوران معاصر این وضعیت با رکود شگفت آوری مواجه شده است. این وضعیت رکود در آثار نویسندگان ایرانی با تعابیر متفاوت و از منظرهای گوناگون صورت بندی و بازنمایی شده است که این امر حاکی از اهمیت داشتن این مسئله و ضرورت توجه به شناخت زمینه و بسترهای گوناگون نضج این وضعیت می باشد.
در مقاله حاضر که مبتنی بر تحقیق کیفی است با استفاده از مصاحبه با برخی از استادان علوم اجتماعی به بررسی زمینه های اجتماعی -تاریخی شکل گیری این وضعیت رکود البته با تأکید بر دو عنصر «کار و تولید» پرداخته شده است. نتایج حاصل از بررسی های کیفی نشان می دهد که زمینه های شکل گیری چنین وضعیت رکودی، خصلتی درونی و هم بیرونی دارد. زمینه های درونی شامل زیست بوم، ترویج ارزش های نامولد و در آخر به عنوان اساسی ترین زمینه داخلی در وقوع این مسئله، ساختارهای مصرفی می باشد، که وظیفه مهیا نمودن شرایط نرم افزاری و سخت افزاری هرگونه کنش و سلوک افراد جامعه را بر عهده دارد. اما زمینه های بیرونی این مسئله را می توانیم متأثر از مقوله روابط سلطه بگنجانیم، عاملی مهم که با تأثیر گذاشتن در عناصر ساحت درونی به خصوص مقوله ساختارهای مصرفی، نقش بی بدیل خود را در این میان به نمایش گذاشته است
نوروفیدبک: راهکاری نوین در بهبود بیماران وابسته به شیشه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش درمانی نوروفیدبک همراه با دارودرمانی، در مقایسه با دارودرمانی تنها، بر شدّت اعتیاد، اضطراب، کیفیّت زندگی، سلامت روان، توجّه و تمرکز و عملکرد مغزی بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه بود. روش: به این منظور 100 نفر از بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد، که تحت یکی از انواع دارودرمانی های ویژه اختلال وابستگی به مواد قرار داشتند، به شیوه در دسترس، انتخاب و بر اساس نمرات شدت اعتیاد همتا شده و پس از تکمیل پرسش نامه-های سنجش شدّت اعتیاد (ASI) و سلامت عمومی روان شناختی (GHQ-28) به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 50 بیمار) قرار گرفتند. در مرحله درمان، کلیه این بیماران روان درمانی و دارودرمانی معمول خود را دنبال کرده و متعاقب آن گروه آزمایش علاوه بر روان درمانی، از 30 جلسه نوروفیدبک (5 جلسه در هفته) برخوردار شد و گروه گواه تنها درمان معمول خود را پی گرفت. پس از پایان 6 هفته درمان نوروفیدبک، کلیه بیماران هر دو گروه، به وسیله ابزارهای مذکور مورد سنجش مجدّد قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش، در پایان دوره، به شکل معناداری بهبود بیشتری در متغیرهای شدت اعتیاد و سلامت روان شناختی داشتند. نتیجه-گیری: می توان گفت درمان نوروفیدبک برای کاهش شدت اعتیاد و افزایش بهبود سلامت روان بیماران وابسته به ماده محرک شیشه به کاربرد دارد.
تأثیرآموزش مهارت های زندگی برکاهش سوگیری توجه نسبت به محرک های تحریک کننده مواد افیونی در بین افراد ترک کرده اعتیاد
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تأثیر آموزش مهارت های زندگی درکاهش سوگیری توجه نسبت به محرک های وسوسه انگیز مربوط به مواد افیونی در بین افراد ترک کرده انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش، کلیه افراد ترک کرده اعتیاد بودند که به موسسات و کلینیک های ترک اعتیاد سرپایی، و انجمن معتادان گمنام استان آذربایجان شرقی مراجعه می کردند. نمونه این تحقیق 27 نفر از این مراجعه کنندگان بودند که در طی پاییز و زمستان 1390 مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه گواه و آزمایش از نظر سن، سواد، و جنس (تنها مردان) همتا بودند. در این پژوهش از بازشناسی کلمات استفاده شد که در این آزمون سه خرده آزمون اصلی و یک آزمون بازشناسی وجود داشت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی در گروه آزمایش، سوگیری توجه کمتری به مواد نسبت به گروه گواه داشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی در گروه آزمایش، سوگیری توجه کمتری به مواد نسبت به گروه کنترل داشتند.
آثار و عوارض اعتیاد
حوزههای تخصصی:
بررسی جامعه شناختی رفتارهای تخریبی (وندالیسم) و رابطه آن با سرمایه اجتماعی در خانواده و مدرسه در دبیرستان های پسرانه شهر نورآباد لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رفتارهای تخریبی (وندالیسم) و رابطه آن با سرمایه اجتماعی در خانواده و مدرسه با استفاده از نظریه های سرمایة اجتماعی پاملا پکستون، جیمز کلمن، دارلن رایت و کوین فیتزپاتریک و نظریة پیوند اجتماعی هیرشی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، روش تحقیق پیمایشی و جمعیت آماری آن شامل 3014 دانش آموز پسر مقطع متوسطه شهر نورآباد (لرستان) مشغول به تحصیل در سال 89 - 1388 بوده است که بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران 340 دانش آموز از دبیرستان های دوازده گانه شهر به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب گردیدند. برای سنجش متغیرهای مستقل و متغیر وابسته از پرسشنامة خود ساخته بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد، با آن که دانش آموزان مورد مطالعه، بیشتر ساکن شهر هستند (6/70%) تا روستا (2/29%)، اکثر پدران شان، مشاغل یدی و تحصیلاتی تا حد دیپلم دارند، مادران فاقد شغل (خانه دار) و بی سواد هستند و سطح درآمد بیشتر خانواده های آنها پایین است؛ 1/66% پاسخگویان، طی یکسال گذشته دارای رفتار تخریبی بوده اند؛ که این میزان بیشتر از سطح چنین رفتارهای است که در سال های اخیر در تحقیقات داخلی مشاهده شده است و در دو شاخص سرمایة اجتماعی خانوادگی و مدرسه ای با نسبتی تقریبا برابر حدود 48% پاسخگویان سرمایة اجتماعی خود را زیاد و خیلی زیاد و 30% آنها سرمایه اجتماعی شان را کم و خیلی کم ارزیابی نموده اند. میزان رابطه رفتار تخریبی با شاخص سرمایه اجتماعی در خانواده با 28/0- و با سرمایه اجتماعی در مدرسه برابر با 298/0- است. در نهایت بر اساس نتایج رگرسیون چند متغیره، دو مولفه حمایت خانوادگی و مولفه احساس تعلق و دلبستگی به مدرسه 129/0 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. به این ترتیب، می توان گفت: هر قدر سرمایة اجتماعی در خانواده و مدرسه و اکثر مؤلفه های شاخص های مزبور بالاتر باشد، رفتارهای تخریبی دانش آموزان کمتر خواهد بود.
تحلیل چندسطحی خشونت ورزی: مطالعه پیمایشی خشونت ورزی دانش آموزان دبیرستان های شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده خشونت و روند افزایشی آن در میان دانش آموزان یکی از مسائلی است که امروزه سبب نگرانی خانواده ها و متولیان امر تعلیم و تربیت شده است. عوامل مختلف در سطوح فردی، رابطه ای (خانواده و دوستان)، اجتماع محور و جامعه ای در تکوین و تداوم خشونت ورزی مؤثر است. در این تحقیق به منظور بررسی تأثیر این عوامل بر خشونت ورزی دانش آموزان، از مدل های اکولوژیکی استفاده شده است. این تحقیق از نوع پیمایشی است که در طی آن با 400 نفر از دانش آموزان دبیرستان های دخترانه و پسرانه شهر سقز مصاحبه شده است. یافته ها نشان می دهد که میانگین خشونت ورزی دانش آموزان معادل 39 درصد بود که بر مبنای یک مقیاس از صفر تا 100 پایین ارزیابی می شود. در میان ابعاد خشونت، نوع غالب خشونت کلامی بوده و خشونت فیزیکی شدید در پایین ترین سطح قرار داشته است. تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان می دهد که خشونت ورزی با متغیرهای قربانی خشونت شدن، شاهد خشونت بودن، بی عدالتی در مدرسه، توانایی حل مسالمت آمیز تضادها، میزان جرم در محله، نظارت والدین، پایبندی به دستورات اخلاقی، تنبیه در مدرسه، کنترل اجتماعی مرتبط است. متغیرهای مذکور در مجموع 40 درصد تغییرات خشونت ورزی در بُعد کلامی و بیش از 70 درصد از تغییرات خشونت ورزی دانش آموزان را در ابعاد فیزکی ملایم و شدید تبیین می کنند. در بخش پایانی مطالعه، دلالت های یافته ها و نتایج تحقیق در زمینه سیاست گذاری اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است.