فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۳۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله، تحلیل نگرش گروه های سیاسی درون حاکمیت به نقش مردم در نظام سیاسی است. سؤال تحقیق عبارت است از: فرهنگ سیاسی گروههای سیاسی حاکم چگونه است؟ استدالال نظری تحقیق ناظر بر نظریههای فرهنگ سیاسی است. فرضیههای این مقاله با روشهای کمّی و کیفی آزمون شدهاند. نتایج تجربی موجود دلالت بر آن دارد نگرش سیاسی گروههای سیاسی از دورة اول انتخابات ریاست جمهوری تا انتخابات دورة نهم از نگرشی تکلیفگرا به نگرش حق گرایانه تغییر یافته اند. این تغییر نگرش از دورة هفتم انتخابات ریاست جمهوری به بعد کاملاً محسوس است.
تفصیل یک اجمال: تحلیلی بر فرایند بسط و توسعه انقلاب اسلامی و نسبت آن با تمدن اسلامی
حوزههای تخصصی:
پیش و پس امور و از جمله امور و اتفاقات بزرگ نقطه تمرکز اذهان بسیار گردیده است؛ این که چه شد که این اتفاق افتاد و یا حال که این اتفاق افتاده، چه می شود. رخدادهای عظیم مصداق بارزتر این امرند. انقلاب اسلامی نیز به مثابه تغییری بنیادین، به جهت عمق و گستره تأثیرگذاری آن، اسباب اشتغال اذهانی چند شده است. پاسخ هایی نیز صواب و ناصواب به این پرسش داده شده است. دکتر موسی نجفی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از جمله کسانی است که تأملات و تتبعات بسیاری در این رابطه داشته اند. متن پیش رو برگرفته از سخنرانی ایشان در دوره آموزشی طرح علم و دین مؤسسه اشراق اندیشه می باشد. وقتی از یک انقلاب صحبت میکنیم باید سه مقطع را در نظر بگیریم. یعنی اگر بخواهیم یک تقسیمبندی درمورد مراحل تکامل انقلاب داشته باشیم، یک مرحله، جنبش و انقلاب است که هدفش سرنگونی نظام سیاسی است؛ یک مرحله، نظام سیاسی است و مرحلهی سوم، تمدن است. مثلا میتوانیم بگوییم جنبش اسلامی یا انقلاب اسلامی، نظام اسلامی و تمدن اسلامی. ما ایرانیها ظاهرا در زمان فعلی نزدیکترین تفکر را به این مرحلهی آخر داریم. یعنی مثلا فلسطینیها در مرحلهی جنبش ماندند و نتوانستند جلوتر بروند. اکثر کشورهای اسلامی نتوانستند به نظام سیاسی برسند و در همان مرحله انقلاب ماندند. حتی بعضیها اصلا انقلاب را هم انجام ندادند.
توزیع اجتماعى نگرش هاى سیاسى نوگرا و سنت گرا در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله سؤال هاى مهمى که در جامعه شناسى سیاسى و به ویژه در بحث تکوین و تغییر نگرش هاى سیاسى همواره وجود داشته، نوع نگرش سیاسى مردم و تحلیل جامعه شناختى منشأ و عوامل مؤثر بر این نگرش ها بوده است. این پژوهش با هدف تعیین توزیع اجتماعى نگرش هاى سیاسى نوگرا و سنت گرا در شهر یزد انجام شده است.
روش تحقیق، پیمایشى بوده و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آورى گردید. جامعه آمارى پژوهش، کلیه افراد بالاى 18 سال شهر یزد بوده که 280 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند.
یافته هاى تحقیق نشان داد تفاوت معنادارى میان افراد جوان و افراد مسن و نیز میان افراد مجرد و متأهل از نظر نوع نگرش سیاسى وجود داشت. همچنین رابطه مستقیمى بین پایگاه اقتصادى اجتماعى، آگاهى سیاسى، مشارکت سیاسى و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعى با میزان نوگرایى سیاسى وجود دارد. متغیرهاى میزان استفاده از رسانه هاى ارتباط جمعى، میزان آگاهى سیاسى، میزان مشارکت سیاسى و میزان دیندارى تأثیر معنى دارى بر نگرش سیاسى داشتند. در بین متغیرهاى تحقیق، میزان مشارکت سیاسى با 6 درصد بیشترین سهم را در تبیین نگرش سیاسى داشت. با استفاده از واریانس ترکیب خطى متغیرهاى مستقل 6/20 درصد از واریانس نگرش سیاسى تبیین گردید.
گفت و گو: ریشه یابی پیدایش و تحولات بعدی سازمان مجاهدین خلق اولین تلاش ها و نتایجی فراتر از انتظار (10)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران احزاب
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ انقلاب اسلامی ایران (بررسی ریشه ها و عوامل)
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی تاریخی تاریخ ایران
جنگ و زندگی روزمره: خاورمیانه و امریکا؛ یک بررسی رسانه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه جنگ به یکی از مهم ترین معرّف های خاورمیانه در رسانه های غربی تبدیل شده است. با این حال، جنگ که به شکلی نازیبا، تصویری هولناک از خاورمیانه در اذهان عمومی به وجود آورده، به شکلی عادی در زندگی ساکنان خاورمیانه تکرار می شود. از طرفی جنبش های ضد جنگ در غرب انگشت اتهام خود را هم به سوی گروه های تروریستی این سوی عالم و هم سیاست مداران جنگ طلب خود نشانه رفته اند. این مقاله با تأکید بر روزمره شدن جنگ (به عنوان پدیده ای فرهنگی و چندبُعدی) در خاورمیانه و ضد جنگ در جوامع غربی (به ویژه امریکا) به بررسی این موضوع در چهار فصل می پردازد. به عبارت دیگر فرض اصلی نویسنده چنین است: جنگ به عنوان مفهومی فرهنگی در جوامع خاورمیانه (با تأکید بر ایران) همچون کلیّتی بر زندگی مردم سایه انداخته؛ به نحوی که به بخشی از زندگی روزمره آنها تبدیل شده است. در مقابل «ضد جنگ» در جوامع غربی (با تأکید اصلی بر جامعه امریکا)، در همین وضعیت و موقعیت قرار دارد. به همین منظور در این مقاله، از رویکردهای نظری مارکس، وبر، زیمل، لوکاچ، دوسرتو، فوکو، هال و فیسک استفاده می شود. داده های این مقاله در شرایط سال 1387 و به کمک روش های کیفی (گفتگو، مشاهده و تحلیل خبر) جمع آوری شده اند.
تبیین جامعه شناختی شکل گیری دولت مطلقه مدرن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در صدد پاسخ گویی به این پرسش های اساسی است که چرا دولت در دوره پهلوی اول ساختاری متفاوت از دوره قاجار پیدا کرد. چه عوامل ساختاری ترتیب نهادی دولت را دگرگون کرد و آن را به سمت ساختاری جدید (دولت مطلقه مدرن) حرکت داد. علت این دگرگونی ساختاری چه و سازوکار آن چگونه بود. در این مقاله، برای پاسخ گویی به پرسش های یاد شده با استناد به ادبیات مربوط به دولت مدرن و با قرار دادن دولت مدرن در مقابل امپراتوری ایده آل، گونه ای از دولت مدرن ارائه می شود. پس از آن، با اتخاذ رویکردی ساختاری ظهور دولت مدرن در ایران در پرتو تحولات ساختاری ناشی از ادغام ایران در نظام جهانی در دوره قاجار، تبیین می شود. نتایج نشان می دهد که ادغام ایران در نظام جهانی در دوره قاجار فشار ساختاری در جهت نوسازی دولت وارد می کرد. اما به دلیل ناتوانی قاجارها در نوسازی، انقلاب مشروطه به وقوع پیوست. از این نظر انقلاب مشروطه سرآغاز شکل گیری دولت مدرن در جامعه ایران بود. از آن جا که دولت های مدرن عموماً در قالب دولت های مطلقه ظهور می یابند و با گسترش توان نظامی و اداری دولت، بنیان های دولت مدرن را پی ریزی می کنند، دولت مشروطه به دلیل فقدان توان نظامی و اداری لازم شکست خورد. ناکامی دولت یاد شده منجر به بروز هرج و مرج در سال های بعد شد که اتفاقاً زمینه اجتماعی به قدرت رسیدن رضاخان را با حمایت انگلستان، که قدرتی کانونی در نظام جهانی بود، فراهم ساخت. دولت جدید با اتخاذ سیاست ها و اقداماتی سعی در مدرن سازی دولت کرد؛ اقداماتی که قدرت و توان نظامی دولت را افزایش می داد؛ حکام محلی و سایر منابع اقتدار را که در ساخت شبه امپراتوری دولت قاجار میان قدرت مرکزی و توده مردم واسطه و حایل بودند از میان برمی¬داشت؛ منجر به بروز توسعه حاکمیت و بلامنازع شدن قدرت دولت در قلمرو سرزمینی ایران می شد؛ واحدهای اجتماعی را به هم مرتبط می ساخت و نوعی یکپارچگی در سطوح مختلف جامعه به وجود می¬آورد؛ چارچوب ایرانی بودن را مشخص و نوعی هویت همگون و همسان در جامعه ایرانی ایجاد می کرد. با چنین اقداماتی ساختار دولت از دولت قبل متمایز و زمینه برای شکل گیری دولت مطلقه مدرن فراهم شد. شرایط ساختاری جامعه ایران نیز چنین فرآیندی را امکان پذیر می ساخت.
برآمده از مردم، برای مردم (بررسی اجمالی آرا و اندیشه های مرحوم امام خمینی در مورد مردم و حکومت)
فلسفه انقلابی: خلاصه ای از نگارش دکتر رضا داوری اردکانی در فصلی از کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم»
حوزههای تخصصی:
در نوشتهای که میبینید، قرار بوده است فصل «فلسفه و انقلاب» از کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم» ساده و موجز شود؛ البته با حفظ معنی و مفهوم. آنگونه که بنده فهمیدم اصل مطلب در نسبت میان فلسفه و انقلاب، این است که از طرفی «انقلاب مرحلهی بریدن از رسوم سابق و رسمیت دادن به چیزی است که مقارن با تغییر تفکر (یعنی فلسفه) در وجود مردمان پدید آمده است» و از طرف دیگر «آغاز فلسفه و تجدید آن، تعرض به حقیقت وجود و ظهور نحوی حقیقت و بناکردن عهدی جدید یا استوار ساختن عهد قدیم بوده است و این عین حقیقت انقلاب است» اما اگر به این مختصر بسنده کنیم، با وجود مفاهیم زیادی که در همین اختصار نهفته است، بهره کافی را نبردهایم.
انقلاب و عالمی دیگر
انسان، اسلحه و جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جامعه بشری توام با جنگ بوده است، تمایز انسان با دیگر موجودات در تسلط بر طبیعت و تسخیر آن است که برای تحقق این تسلط از طریق تعقل اقدام به ابزارسازی کرده است. ابزارسازی زمینه تولید و انباشت سرمایه را فراهم کرده و برای حمایت از این منافع مادی و خواسته های برتری طلبانه، توسط تولید ابزار اقدام به ساختن اسلحه کرده است، تکامل تولید ابزار به همراه تکامل تسلیحات بوده است و جوامع صنعتی با تولید و تجارت اسلحه به اقتصاد خود وجود قوام بخشیده و پشتوانه بازار کار، صنایع فلزی و تسلیحات را فراهم نموده اند. پیش رفت فن آوری و علوم در خدمت قدرت های سیاسی منجر به رقابت بر سر قدرت و سیطره بر جهان شده است که نهایت آن گسترش و تولید تسلیحات کشتار جمعی است.
برنامه های خلع و کنترل سلاح و مقررات بین المللی در کاهش و جلوگیری از جنگ تاثیری نداشته است. پیشنهادات مخالفین جنگ با راه حل تغییر ساختار اجتماعی کافی نیست، هم چنانکه نظریاتی که تلاش در جهت از بین بردن جنگ را بیهوده می دانند، به چالش کشیده می شوند و قابل انتقادند