فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
نقش اعتمادسازی در افزایش مشارکت عمومی از دیدگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است تا ایده اساسی امام خمینی در رابطه با لزوم ارتقای سطح اعتماد اجتماعی و مشارکت جویی، به مثابه رویکردی در سیاست ورزی در ایران مورد تامل قرار گیرد. از دید ایشان در صورت گسترش مشارکت آگاهانه و توام با اعتماد به نفس مردم، حقوق و تعهدات برابر و متقابل بین آحاد مردم و دستگاه حکومتی برقرار شده و روابط قدرت از شکل عمومی و یکسویه (از بالا به پایین) تبدیل به همکاری متقابل جامعه و نهاد سیاسی می گردد. به تبع این وضعیت شهروندان در قالب افراد برابر، با یکدیگر مرتبط می شوند. امام خمینی به نقد نظراتی می پردازد که توده را خیره سر و معجب دانسته و اعتقادی به سپردن کارها به بخش ها و انجمن های مردمی و غیر دولتی ندارند. اما صرفا به نظریه پردازی اکتفا نکرده و به عنوان رهبر سیاسی درگیر در امور، راهبردهای عملی ارایه داده و در تحقق آنها می کوشد. بدیهی است که ترسیم خطوط چنین جامعه ای با ویژگی مشارکت جویی به معنای نفی نهاد سیاسی، که یکی از نهادهای مهم در هر جامعه جهت نیل به اهداف سیاسی می باشد، نیست. بلکه توجه به این امر است که چنانچه کنش های سیاسی و اجتماعی معطوف به شبکه هایی با میزان (خود بودگی) بالا باشد، که در بین آنها اعتماد به توانمندی خود و دیگران وجود دارد، جامعه مدنی آسان تر به فرصت های متصور نایل میگردد، و حکومت نیز مسئولیت خود را در زمینه سازی برای شکل گیری این خواست انجام می دهد.
مفهوم و ویژگی ارزش ها
حوزههای تخصصی:
چند فرهنگ باوری و همبستگی ملی : تاملی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تنوع فرهنگی واقعیت کهن جوامع بشری است؛ اما ایدئولوژی، گفتمان و سیاست چند فرهنگ باوری موضوعی فاقد قدمت است که خاستگاه زمانی آن دهه 1970.م و آغازگاه مکانی آن آمریکای شمالی، استرالیا و سپس اروپای غربی می باشد. این آموزه فکری و راهنمای سیاستگذاری اگرچه با تاخیر پای در قاموس سیاست و مطالعات فرهنگی نهاد؛ اما به دلیل ارتباط وثیق با موضوعاتی چون جهانی شدن، شهروندی، اقلیت ها، سیاست گذاری عمومی، جنبش های نوین اجتماعی، ملت سازی و از همه مهمتر موضوع هویت، انسجام جامعه ای و همبستگی ملی، با شتاب فزاینده ای در کانون توجه متفکران و سیاستمداران قرار گرفته است.
چند فرهنگ باوری به معنای به رسمیت شناختن «تفاوت» و احترام به تنوع فرهنگی در حوزه عمومی به عنوان جزء مشروع و مطلوب جوامع، با موضوع انسجام اجتماعی و همبستگی ملی رابطه نزدیکی دارد. هدف این مقاله رویکردی انتقادی به این ارتباط است. بدین منظور پس از بررسی معناشناختی چند فرهنگ باوری و مطالعه عوامل موثر در گسترش آن، به بررسی نسبت چند فرهنگ باوری و همبستگی ملی و انسجام اجتماعی پرداخته و ضمن اذعان به وجود برخی آثار و پیامدهای مثبت چند فرهنگی از یک سو، و چند بعدی بودن انتقادات وارده بر این نظام فکری از سوی دیگر، فقط کارکرد ضد انسجامی آن را مورد مداقه قرار داده است."
سبک زندگی و هویت اجتماعی جوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
معرفی و نقد کتاب: گفتارهایی درباره زبان و هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره و حماسه ، دو بنیاد هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن از هویت ایرانی و بنیادهای آن، مستلزم ورود به حوزه اندیشه سیاسی ایرانی است. اگر هویت را به مثابه فرایند «ساخت معنا و آگاهی» در نظر بگیریم، فرایندی که بر مختصات فرهنگی ایران زمین استوار بوده است، بدیهی است که باید از اسطوره و حماسه به عنوان دو بنیاد هویت ایرانی یاد کنیم. مقاله حاضر به این پرسش اساسی می پردازد که چرا و چگونه اسطوره و حماسه در تکوین هویت ایرانی نقش داشته اند. فرضیه ای که مورد سنجش قرار می گیرد، این است که اسطوره و حماسه به مثابه نخستین و کهن ترین خاستگاه اندیشه ایرانی، با ظهور کارکرد سیاسی و اجتماعی مشترک یعنی لزوم هماهنگی میان نظام جامعه و نظام کائنات، نقش برجسته ای در تکوین هویت ایرانی داشته اند. رهاورد این کارکرد مشترک در گستره اندیشه سیاسی ایرانی، حفظ و تقویت همبستگی و انسجام ایرانیان بوده است.
تخمین سطح و توزیع سرمایه اجتماعی استان ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"طرح مساله: بر خلاف کشورهای توسعه یافته، سرمایه انسانی و به ویژه سرمایه اجتماعی در کشورهای جهان سوم هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. این امر در بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله ایران مبهم باقی مانده است. هدف اصلی این مقاله تخمین سطح و توزیع سرمایه اجتماعی در استان های کشور و تعیین عناصر و متغیرهای اصلی تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی در ایران است.
روش: در این پژوهش، بعد از بررسی پایه های نظری و تجربی، با استفاده از روش داگوم به تخمین سطح سرمایه اجتماعی در ایران پرداخته می شود. با توجه به این که شاخص سرمایه اجتماعی به عنوان یک متغیر کیفی مطرح می باشد، لذا برای برآورد آن از روش مدل سازی متغیرهای پنهان استفاده شده است.
نتایج: نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که عناصر عمده تشکیل سرمایه اجتماعی در ایران عبارتند از: سرمایه انسانی (آموزش) و مذهب. همچنین از نظر رتبه بندی استان ها، استان یزد بیشترین سرمایه اجتماعی را بین سایر استان ها به خود اختصاص داده است.
"
وضعیت اجتماع علمی در رشته علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در مورد وضعیت اجتماع علمی در رشته های مختلف، پژوهش های اندکی در ایران صورت گرفته است. اجتماعات علمی با ایجاد فضای هنجاری و تامین کنترل اجتماعی در تکوین معرفتی و اصلاح فرایندهای آموزشی و پژوهشی نقش برجسته ای دارند. فقدان تربیت موثر دانشجویان و تولید ناچیز دانش و نیز بسیاری از نارسایی ها و کاستی های دیگر را می توان به طور مستقیم ناشی از ضعف تعاملات و ارتباطات در بین اساتید و پژوهشگران رشته های علمی دانست.
این مقاله ضمن طرح نظریات جامعه شناختی در مورد اهمیت تعاملات و روابط بین کارگزاران دانش در بهبود و ارتقای فعالیت های علمی، براساس پژوهش انجام شده در میان برخی از اساتید رشته های علوم اجتماعی در تهران به توصیف وضعیت اجتماعی علمی در این رشته می پردازد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که اساتید و پژوهشگران علوم اجتماعی همکاری های پژوهشی اندکی با همدیگر دارند و ارتباطات و تعاملات بین آنها در سطوح سازمانی و انجمنی پایین می باشد"
ارزش های اجتماعی و فرهنگی در ایران
حوزههای تخصصی:
مکانیسم های ارتقای مشارکت زنان در ابعاد سیاسی و اقتصادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"طرح مساله: مقاله حاضر بر مبنای پژوهشی تدوین یافته است که در سال 1383 با عنوان «مکانیسمهای ارتقای مشارکت زنان در ابعاد اقتصادی و سیاسی» انجام گرفت و در آن متغیر «تحصیلات، به عنوان عمده ترین عامل زمینه ساز مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان، و تاثیر افزایش سطح تحصیلات بر مشارکت زنان در ارتباط با متغیر قوانین موجود تحلیل و تبیین گردید.
روش: پژوهش با استفاده از روشهای اسنادی و پیمایشی انجام گرفت. برای جمع آوری اطلاعات، از تکنیک پرسشنامه، که پیش آزمایی شده بود، استفاده شد.
یافته ها: تاثیر متغیر تحصیلات بر مشارکت سیاسی زنان، به دلیل ضعف یا نقص قوانین موجود، همواره قابل تایید نیست، و می تواند و وجهی سلبی به خود بگیرد و از مشارکت مورد انتظار آنان بکاهد.
نتایج: اکثر زنان تحصیلکرده، به رغم گرایش به اشتغال و مشارکت اقتصادی، به دلیل آگاهی از نقص قوانین، تمایل کمتری به مشارکت سیاسی دارند. بنابراین، تلاش برای اصلاح قوانین حاکم بر شئونات زنان جامعه پیش شرط اساسی برای ارتقای مشارکت آنان است.
"