فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۸۴۵ مورد.
اندیشه ی لاک سرآغاز پرش غرب
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی، مردم شناسی و مردم نگاری
حوزههای تخصصی:
نگاهی بر رویکرد تفضیلی کلیفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهم نظری کلیفورد گیرتز در شکل دادن به انسان شناسی جدید بسیار فراتر از انسان شناسی امریکا و از حوزه خاص او یعنی انسان شناسی تفسیری و تحلیل فرهنگ های گروهی از جوامع آسیای شرقی و شمال آفریقا بسیار فراتر می رود. گیرتز، نوآوری های خاصی را در روش شناسی انسان شناسی به وجود آورد و در عین حال از خلال آثار خود توانست نشان دهد که چگونه می توان رویکرد اتیک را با مشاهده مشارکتی در جامعه ای بیگانه با پژوهشگر سازش داد. از این لحاظ شاید بتوان کار گیرتز را در تداومی منطقی (اما از جنسی کاملا متفاوت) با کار برونیسلاو مالینوفسکی به حساب آورد. به همین دلیل نیز باید تاکید داشت که آثار کلیفورد گیرتز در کنار آثار پیر بوردیو در طول دو دهه اخیر بیشترین استنادها را در نزد انسان شناسان سراسر جهان برانگیخته است. در مقاله کنونی تلاش شده است که سهم نظری گیرتز در انسان شناسی تشریح شده و در این میان بر یکی از دیدگاه های اساسی او، یعنی دیدگاه او نسبت به پدیده دین تاکید شود. این دیدگاه به شدت تحت تاثیر فیلسوفانی چون ویتگنشتاین قرار دارد، اما گیرتز برای ارایه تحلیل خود از مدلی نظری استفاده می کند که می تواند در بسیاری از زمینه های دیگر فرهنگی نیز راهگشا باشد
نظریه بازی در فلسفه علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هفتاد سالی که از ابداع نظریه بازی گذشته است، فیلسوفان هم به خوبی از ابزارهای این نظریه ریاضیاتی در مسائل فلسفی سود جسته و هم مفاهیم نظریه را با موشکافی های خود روشن تر ساخته اند. این مقاله، ضمن ایجاد تمایز میان این دو رویکرد، به شقّ اول این رابطه دوسویه، یعنی استفاده از ابزارهای نظریه بازی در فلسفه علوم اجتماعی، خواهد پرداخت. نخست به این امر توجه می شود که چرا در بیان تاریخی کاربست های این نظریه مواردی از صدها سال پیش از ابداع نظام مند نظریه بازی به گواه گرفته می شوند؛ پس از آن با بیان نمونه هایی از تبیین های مبتنی بر نظریه بازی در علوم سیاسی و آموزه یگانگیِ دانش ها، به بیان دوراهه زندانی به عنوان مثال شاخص در این نظریه پرداخته می شود و از سودمندی و کارایی نظریه بازی برای فلسفه علوم اجتماعی دفاع خواهد شد. اما کاربست نظریه در تبیین های علوم اجتماعی با معضلاتی نیز مواجه است که کوشش شده، به اساسی ترین آنها اشاره شود.
لوکاچ متأخر و مکتب بوداپست
حوزههای تخصصی:
تقریبا از انتهای دهه 1970 به بعد، مارکسیسم به عنوان کانون ارجاع آشکار در مباحثات اصلی روشنفکرانه و اجتماعی باقی مانده. این دوران از هنگامی که کمونیسم روشنفکرانه بدعت های عظیمی در مارکسیسم ایجاد کرد آغاز شده بود. این اندیشه ها از دهه 1930 به بعد شکل گرفته بودند و فراز و فرود استالینیسم و پسااستالینیسم را تجربه کرده، سهم نهایی شان را ادا کرده و بیشترین شنوندگان را از آن خود ساخته بودند. این مسئله زمانی روی داد که مهم ترین آثار گئورگ لوکاچ و ارنست بلوخ، به ترتیب در 1971 و 1977 به طبع رسید: کتاب «درباره هستی شناسی هستی اجتماعی» (1971) و «تجربه جهان» (1977). در همین مسیر، اثر اصلی آنتونیو گرامشی نیز موثر بود. «یادداشت های زندان» که در سال 1975 در نسخه اصلی توسط والنتینو گراتانا به چاپ رسید (جانشین ویرایش محتوایی قدیمی که توسط پالمیرو تولیاتی به انجام رسیده بود، نسخه ای که به کل نسل مارکسیست های ایتالیایی بعد از 1950 شکل داده بود) و درخششی قطعی در فلسفه پراکسیس (عملی) ایجاد کرد. سوژه تمامی این آثار کوششی برای نقد مفروضات منسوخ راست کیشی مارکسیسم-لنینیسم-استالینیسم و چالش برای بیان یک و تنها حقیقت منعکس در اندیشه مارکسیستی بود. آن چه از سرکوب جنبش مجارستان در سال 1956 توسط شوروی بازماند، برای لوکاچ روشن کرد هستی شناسی هستی اجتماعی تازه اش را بر اساس تجدید دمکراسی در سوسیالیسم واقعی از نو نظریه پردازی کند.
هرمنوتیک از دیدگاه هایدگر در شهرسازى
حوزههای تخصصی:
" در این مقاله سعى گردیده تفکر هرمنوتیکى هایدگر در شهرسازى مورد مطالعه قرار گیرد و با توجه به طرح مباحث فلسفى و شناختى که مطرح مى گردد، تا آن جا که امکان دارد به هدف نزدیک شویم.
هرمنوتیک در لغت به معناى تاویل کتب مقدس است و فهم این کتب را در قالب پدیدارشناسى مورد بازبینى قرار مى دهد.
«هرمنوتیک» علم یا نظریه تاویل است. ریشه واژه «هرمنوتیک» واژه یونانى hermenevein است به معناى تاویل کردن، به زبان خود ترجمه کردن، و به معناى روشن و قابل فهم کردن و شرح دادن. در اساطیر یونان، هرمس پیام هاى اغلب رمزى خدایان را براى میرایان تاویل مى کند. پس تعجب آور نیست که هرمنوتیک به عنوان یک روش، از تاویل متون مقدس مى آغازد و با فقه اللغه نزدیکى زیادى دارد. مجادلات جنبش اصلاح طلبى بر سر این حکم کلیساى کاتولیک که تنها این کلیسا صلاحیت تاویل کتاب مقدس را دارد، با پافشارى پروتستان ها برخودبسندگى متن مقدس و عزم جزم آن ها بر نشان دادن روشنى و وضوح بنیادین کتاب مقدس به نتیجه رسید. پیکره کلى نظریه و عمل حاصل از این مباحثات، هرمنوتیک را پى ریزى کرد. تنظیم تدریجى این موارد و تبدیل آن به یک روش شناسى براى تاویل متن، در اواخر سده نوزدهم شکل نظریه فلسفى عام ترى به خود گرفت که اگر نه در همه سویه هاى کوشش ها و فرهنگ بشرى، دست کم در بیش تر آن ها بر اهمیت قاطع تاویل تاکید مى کرد. هرمنوتیک به واسطه نیروى آثار اولیه مارتین هایدگر، صورت گسترده تر فلسفه عام فهم انسانى را به خود گرفت (احمدى، :1377 9).
به همین سبب در این مقاله سعى خواهد شد با توجه به اهمیت موضوع و کاویدن در اعماق اندیشه هایدگر و با توجه به بضاعت علمى اندک نویسنده، تا آن جا که امکان دارد حق مطلب را ادا کرده باشیم. زیرا این بحث هم یک بحث فلسفى است و هم موضوعى است که در قالب تفکرات پسامدرنى (post modernism) تجلى مى یابد و از آن جا که نامبرده بحث هاى مختلفى نیز در باب ساختن و سکونت دارد، به نوعى در قالب اندیشه هاى شهرسازى به آن همت گماریم.
هرچند خود هرمنوتیک داراى تاریخى قدیمى است و در مطالعه متون کهن مى توان به آن پى برد ـ به ویژه در کشورهایى که ریشه هاى عرفانى حیات فطرى وجود داشته است و در ایران نیز این نوع اندیشه را در تفکر عارفان بزرگ مى توان یافت ـ لیکن به معناى جدید آن بخثى است که نوین است و به نوعى پهلو به پهلوى مدرنیسم و علم گرایى محض مى زند و مى خواهد نسبى بودن امور را مورد توجه و مطالعه قرار دهد. "
جهانى شدن و آموزش عالى، گسست میان نظریه تا کنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار که در چارچوب مطالعات مقدماتی برای تدوین برنامه پنجم توسعه بخش آموزش عالی صورت گرفته، تلاش شده است تا با برجسته ساختن مفاهیم و رویکردهای گوناگون بر چالشهایی که جهانی شدن در دو روایت فراروی نظامهای آموزش عالی از جمله نظام آموزش عالی ایران قرار می دهد، راهبردهایی ارائه شود که راهنمایی علمی برای تدوین برنامه توسعه بخش آموزش عالی کشور در برنامه پنجم توسعه باشد. از این رو، نخست برای درک مفهوم پیچیده جهانى شدن که در بخش آموزش عالى از آن به مثابه بین المللى شدن دانشگاهها یاد می شود، فرایند تاریخى آن بررسى شده است. سپس، براى گسترش مفاهیم نظرى به عرصه کنش، آثار و پیامدهاى این پدیده در کشورهاى توسعه یافته، کشورهاى در حال توسعه و نهادهاى بین المللى مورد واکاوى قرار گرفته است. در پایان به منظور کاربردی تر ساختن یافته هاى این پژوهش در عرصه ملى، وضعیت نظام آموزش عالى ایران در فرایند جهانى – بین المللى شدن بر مبناى فراتحلیلى آسیب شناختى مورد مطالعه تطبیقى با دو رویکرد اساسى جامعه دانش و جامعه اطلاعاتى قرار گرفته است.
ارزیابی تجربی نظریه اینگلهارت در ایران: ارتباط توسعه با دینداری دکتر محمدرضا طالبان* مهدی رفیعی بهابادی**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال اصلی این مقاله این است که آیا نظریة اینگلهارت که بین سطح توسعه یافتگی و میزان دینداری ارتباط برقرار می کند، قابلیت تبیین تغییرات دینداری در ایران را دارد یا خیر؟ از این رو، نظریة اینگلهارت چارچوب نظری این مطالعه قرار گرفت و دو فرضیة زیر از آن استخراج گردید: 1) بین سطح توسعة اقتصادی- اجتماعی و میزان دینداری رابطه معکوس وجود دارد. 2) بین میزان نابرابری اقتصادی و میزان دینداری رابطه مستقیم وجود دارد. این فرضیات بر اساس تحلیل ثانویة داده های موجود و با استفاده از تکنیک همبستگی و تحلیل رگرسیون مورد آزمون تجربی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که ارتباط مستحکمی میان سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی و نابرابری اقتصادی با میزان دینداری وجود ندارد. این نتیجه را می توان چالشی برای نظریات یاد شده دست کم در سطح یک کشور به حساب آورد.
تبیین فلسفی از رویکرد مکانیکی و آشوب در تئوری سازمان به همراه رویکرد فلسفه اسلامی به تئوری سازمان
پست مدرنیسم در بوته نقد
منبع:
کتاب ماه ۱۳۷۹ شماره ۳۸
تحلیلی با رویکرد سیستمی از نشانه شناسی اجتماعی در قالب چهار نظام معنایی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد یا نگرش سیستمی در دهه های اخیر همواره به عنوان ابزاری کارآمد، مکمل مطالعات تخصصی پدیده های مختلف در حوزه های گوناگون دانش بوده و موجب درکی جامع و چند وجهی از چرایی و چگونگی روندهای حاکم بر رخدادها و پدیده ها می گردد؛ به خصوص در سده اخیر که علم با تولید و انباشت حجم عظیمی از داده های تخصصی بسیار متنوع روبرو بوده و بنا بر سنت دانش کلاسیک با تکیه بر تحویل گرایی مبتنی بر روش های تحلیلی سعی در تجزیه عناصر سیستم و کشف روابط بین آن ها داشت تا بتواند رفتار کل مجموعه را تبیین کند. این روش تحلیلی بر مبنای دو پیش فرض بود، نخست آن که اندرکنش بین اجزا وجود نداشته یا بسیار ضعیف باشد تا عناصر مجموعه قابلیت تفکیک دقیقی داشته باشند و دوم آنکه روابط میان اجزا با معادلات خطی ساده قابل توصیف باشد؛ امروزه به خصوص با مطرح شدن نظریه آشوب و ریاضیاتِ غیر خطی متصل به آن دیگر بدیهی است که اندرکنش اجزای تمامی سیستم ها از دو شرط یاد شده تبعیت نمی کنند؛ بنابراین نگرشی کل گرایانه در تحلیل سیستم ها لازم می باشد. در این مقاله بر اساس تعریفی سیستمی از فرآیند تولید معنا[1] توسط سیستم های پیچیدة سازگار[2]، نحوه اندرکنش بین سوژه و ابژه(فرد با دیگری در نظام اجتماعی) در چهار نظام معنایی لاندوفسکی[3] در مطالعه ای تطبیقی با حالات چهارگانه اندرکنش سیستم ها، مقایسه و پس از تبیین ساز و کار خلق معنا با رویکردی سیستمی در آن، نظام مبتنی بر کنش برنامه مدار را با وضعیت بازنده-برنده و نظام مبتنی بر کنش مجاب ساز را با وضعیت برنده-بازنده و نظام مبتنی بر تطبیق را با وضعیت برنده-برنده و نظام مبتنی بر تصادف را با وضعیت بازنده-بازنده منطبق شده است. دستاورد این پژوهش ارایه تحلیلی با رویکرد میان رشته ای در سه حوزه مختلف تئوری پیچیدگی، نشانه شناسی اجتماعی و علوم اجتماعی است که به ما نشان می دهد با رویکردی سیستمی می توان بسیاری از پدیده های نشانه شناختی با رویکرد اجتماعی و پدیدارشناختی را در سطحی اجتماعی – فرهنگی تحلیل کرده و به تبیین چرایی نتایج حاصل از روابط پیچیدة میان آن ها، از زاویه دید سیستمی پرداخت. در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
سرمایه اجتماعی و هویت: رابطه متقابل
حوزههای تخصصی:
هویت جامعه ای ابزاری است برای تفکیک ملتی از ملت دیگر، با تکیه بر آگاهی مشترک حول مفهوم یا مفاهیم تعریف شده جمعی. احساس قوی هویت می تواند به عنوان جنبه ای از سرمایه اجتماعی درک شود. به علاوه، سرمایه اجتماعی به طور عام و هویت جامعه ای به طور خاص، محصول روابط اجتماعی محسوسی هستند که افراد جامعه آن را درک می کنند و تأثیرات متقابل زیادی بر یکدیگر می توانند داشته باشند. با توجه به این تأثیرات متقابل، هدف تحقیق حاضر، بررسی و شناسایی نوع رابطه هویت و سرمایه اجتماعی و همچنین تعیین مکانیسم های بینابینی است. برای این منظور، با استفاده از داده های پیمایش ارزش های جهانی و با توجه به تعریف علمی متغیرها براساس داده ها و معرف های در اختیار، به بررسی رابطه مورد نظر در میان هفتاد کشور پرداخته شده است. برای تحلیل داده ها از رگرسیون لوجستیک استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد بین هویت جامعه ای و سرمایه اجتماعی ارتباطی مثبت، متقابل و معنادار وجود دارد.