فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
231 - 248
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، طراحی و اعتباریابی مدل مدرسه آینده مبتنی بر نقش هوش مصنوعی در مدارس ابتدایی بود. روش شناسی: این پژوهش از روش تحقیق کیفی استفاده کرده و در دو بخش طراحی و اعتباریابی اجرا شده است. در بخش طراحی، از روش داده بنیاد و نمونه گیری گلوله برفی برای انتخاب ۱۸ خبره در زمینه هوش مصنوعی و آموزش استفاده شد. در بخش اعتباریابی، ۲۰ خبره از اساتید دانشگاه و مدیران آموزش و پرورش استان گلستان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش اعتباریابی با روش دلفی طی سه مرحله انجام شد. یافته ها: مدل طراحی شده شامل ۱۲ طبقه اصلی و ۲۴ مقوله فرعی بود که در پنج محور اصلی طبقه بندی شدند: شرایط علی (آمادگی فرهنگی، زیرساخت ها و تعاملات خانواده محور با هوش مصنوعی)، شرایط زمینه ای (شبکه های مجازی و مراودات اجتماعی مبتنی بر هوش مصنوعی)، شرایط مداخله ای (چالش های فنی و نهادی)، راهبردها (ارزیابی مبتنی بر هوش مصنوعی و یادگیری خلاقانه)، و پیامدها (بهبود کیفیت و سرعت آموزش، افزایش عدالت آموزشی و انگیزش تحصیلی). نتایج نشان داد که هوش مصنوعی می تواند به بهبود قابل توجهی در کیفیت یادگیری و عدالت آموزشی منجر شود. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هوش مصنوعی پتانسیل بالایی برای ارتقای فرآیندهای آموزشی و ایجاد عدالت تحصیلی در مدارس ابتدایی دارد. با این حال، موفقیت اجرای این فناوری نیازمند فراهم سازی زیرساخت های مناسب، آماده سازی فرهنگی و مدیریتی است. این پژوهش به ارائه راهکارهایی برای مواجهه با چالش های نهادی و فنی در مسیر هوشمندسازی مدارس پرداخت.
Weathering a Global Transition: The Middle East’s Balancing Momentum(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۸, Issue ۳, summer ۲۰۲۴
465 - 492
حوزههای تخصصی:
Regional trends strongly influence and are influenced by global power flows. For decades, international politics have been shaped and reshaped by a bipolar and, after the break down of the USSR, a unipolar world order. Both orders played a significant role in shaping and directing Middle Eastern politics. Yet the unipolar order is no longer at play. And since the global flow of power is ongoing, a new world order is being shaped in what seems to be a lengthy transitional period. This article focuses on the effects of the global transition of power in the Middle East and the region’s efforts and mechanisms to cope with it. I argue that the spill-over of international volatility into the Middle East creates a less stable regional politics, and that efforts for balancing are pursued by regional powers to increase their maneuverability as well as their coping capabilities in a volatile era by distancing their policies from global actors’ priorities and standoffs. The article is structured such that after an introduction, I delve into the meaning and nature of the global transition of power, which serves as the paper’s the conceptual framework. In the ensuing four sections, I discuss the imbalanced nature of regional politics as well as the way in which the region is interpreting and thereupon coping with the global change.
شناسایی و رتبه بندی موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سازمان های مردم نهاد استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
239 - 272
این تحقیق با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سمن های استان چهارمحال و بختیاری و بر مبنای روش کیفی صورت گرفته است. بر این اساس نخست با اجرای مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران سمن های استان، موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی شناسایی و در مرحله بعدی به رتبه بندی عوامل احصا شده با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش 74 نفر از مدیران سمن های استان چهارمحال و بختیاری بوده که نمونه تصادفی 20 نفره برای مصاحبه و نمونه 40 نفره تصادفی برای پرسشنامه رتبه بندی از میان آن ها انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عامل عدم همکاری دولت و ارگان های دولتی در رتبه نخست و عامل عدم آگاهی سمن ها از کارآفرینی اجتماعی در رتبه دوم و عوامل عدم استقبال افراد از طرح های کارآفرینانه و سبک زندگی مردم و مانع ذهنی آن ها در رتبه های بعدی قرار گرفتند. تسهیل ارائه مجوز به فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی و حمایت مالی از آن ها، برگزاری کارگاه های آموزشی برای فعالین سازمان های مردم نهاد و نیز فرهنگ سازی در میان مردم برای میل به فعالیت های جمعی توسط رسانه های عمومی از جمله راهکارهای رفع موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سمن های استان چهارمحال و بختیاری می باشد.
مطالعه تطبیقی-کمی تأثیر عوامل کلان و ساختاری بر کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
313 - 349
امروزه، کارآفرینی به یکی از مهمترین عوامل توسعه تبدیل شده است و در یک تعامل چندسویه هم در مفهوم ایجاد اشتغال، هم در مفهوم ایجاد تحول از راه نوآوری ها و بهبود فرآیندها و هم به عنوان عامل کلیدی در رشد و توسعه اقتصادی، به شدت مورد توجه قرار گرفته است. اما برای تحقق و تداوم کارآفرینی آنچه بیش از هر چیزی مهم است زمینیه ساختاری است که گاهی تسهیلگر کارآفرینی و گاهی مانع آن می شود. بر همین اساس در این تحقیق با استفاده از روش تطبیقی- کمی و تحلیل ثانویه به بررسی وضعیت کارآفرینی 132کشور پرداخته و عوامل کلان و ساختاری موثر بر آن را مورد مطالعه قرار داده ایم. به این منظور از آزمون های همبستگی، رگرسیون و تحلیل واریانس بهره گرفته ایم. تحلیل رگرسیون برای 132 کشور جهان نشان می دهد، عوامل سیاسی (حکمرانی خوب، حاکمیت قانون و دموکراسی) و اقتصادی(آزادی اقتصادی، حقوق مالکیت، اداراک فساد)، با ضرایب استاندارد 401/0 و 396/0 تأثیر بیشتری نسبت به عوامل فرهنگی (ارزش ها، آموزش) و اجتماعی (اعتماد اجتماعی، شبکه اجتماعی) با ضرایب استاندارد 212/0 و 196/0 داشته اند.همچنین منطقه بندی ومقایسه مناطق مختلف جهان نیز نتایج فوق را تأیید و اهمیت عوامل سیاسی و اقتصادی را نشان داد. بنابر یافته ها می توان گفت برای ایجاد کارآفرینی توجه به عوامل سیاسی و اقتصادی بر دیگران عوامل کلان اولویت دارد.
ارتباط تجربه خشونت خانگی و علایم اختلال استرس پس آسیبی در زنان: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۹
93 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط خشونت خانگی و ذهنی سازی با علایم اختلال استرس پس آسیبی در زنان بود. طرح پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش، زنان دارای تجربه زندگی با شریک زندگی در شهر تهران بودند. تعداد 306 نفر از افراد جامعه به شیوه در دسترس و از طریق فراخوان اینترنتی انتخاب شدند و مقیاس تجدیدنظر شده تأثیر رویداد، مقیاس آزاردیدگی مرکب و مقیاس ذهنی سازی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از ارتباط معنادار خشونت خانگی و ذهنی سازی با اختلال استرس پس آسیبی بود. نتایج نشان دهنده برازش مدل و تأیید نقش واسطه ای ذهنی سازی خود در رابطه تجربه خشونت خانگی و علایم اختلال استرس پس آسیبی بود، اما مؤلفه های ذهنی سازی دیگران و انگیزه ذهنی سازی نتوانستند نقش واسطه ای در رابطه تجربه خشونت خانگی با علایم اختلال استرس پس آسیبی داشته باشند. به نظر می رسد خشونت خانگی یکی از علل اصلی تجربه علایم اختلال استرس پس آسیبی در زنان است و می تواند از طریق مختل کردن ظرفیت ذهنی سازی مربوط به حالات روانی خود، در پدیدآیی علایم اختلال استرس پس آسیبی نقش داشته باشد.
تحلیلی بر چالش های سازمان های مردم نهاد جوانان استان اصفهان در مناسبات با دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
145 - 171
علیرغم اهمیت مشارکت در برنامه های توسعه با محوریت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) به عنوان محرک اصلی، اما مسئله مشارکت همچنان حل نشده باقی مانده است. اغلب دولت ها از مشارکتی که به ذینفعان این فرصت را می دهد تا به طور اثربخشی بر برنامه های توسعه تأثیر بگذارند، صحبت می کنند و برای آن پیش قدم می شوند اما در واقعیت در برابر آن مقاومت می کنند و امکان برقراری ارتباط مشارکتی به عنوان قلب مشارکت موثر را نمی دهد. این موضع برای فرآیندهای توسعه بسیار مشکل ساز است. زیرا هیچ مشارکت اثربخشی در توسعه بدون ارتباط موثر اتفاق نمی افتد. از این جهت پژوهش حاضر با تمرکز بر مسئله مندی ارتباطات موثر در مشارکت های توسعه و با هدف آسیب شناسی فرایندهایی که تعامل سمن ها و دولت را شکل می دهد یا موانع برقراری ارتباط موثر می شود این پرسش را پیش کشید که دولت چگونه با سمن ها کار می کند؟ با استفاده از روش نظریه زمینه ای برساختی و تکنیک مصاحبه متراکم با 33 نفر از دبیران سمن های جوانان استان اصفهان نتایج نشان داد سمن های جوانان به جزء جدایی ناپذیر شکل سازمانی دولت تبدیل شده اند و یا به عبارتی سمن ها در دولت حک شده اند. حک شدگی نه تنها استقلال، بلکه پایداری آن ها را مسئله مند کرده است. از اینرو است که توصیف سمن ها از تجربه کار کردن با دولت لحظه ای بودن را، در ادراک آن ها حکاکی کرده است. دولت نه تنها فضای فعالیت سمن ها، بلکه ماهیت روابط خود با آن ها را هم تعریف می کند و رویکردی فروکاهنده در مورد ماهیت سمن، عضویت در آن، عملیات اجرایی و اثربخشی طرح ها و حتی رابطه با دولت ایجاد کرده است.
بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
122 - 153
حوزههای تخصصی:
تفاوت بین گروه های سنی موضوع بسیار مهمی است که می تواند منشأ پدیده ها و مسائل گوناگون فرهنگی و اجتماعی شود. هدف این پژوهش بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان بود. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی پژوهش گرساخته بود. جامعه ی آماری شامل زنان و مردان بالای ۱۵ سال شهر تویسرکان در سال ۱۳۹۹ است که با توجه به جدول مورگان و کرجسی، ۳۹۲ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند روایی با روش های توافق متخصصان، صوری، و سازه به ترتیب 75/0 ، 76/0 و84/0برآورد شد، همچنین پایایی با روش همسانی درونی 82/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، t مستقل، و تحلیل مسیر در برنامه ی SPSS-25 انجام شد. نتایج نشان داد که بین نسل ها ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و نسل مسن سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند؛ بین زنان و مردان ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و مردان، سرمایه ی اجتماعی بیشتری نسبت به زنان دارند. بین گروه های سنی ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و گروه سنی ۶۶ تا ۷۵ ساله، سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند. همچنین، بین میزان درآمد و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد (05/0 > P). به طور خلاصه، می توان گفت بین متغیرهای نسل، جنسیت، گروه های سنی، میزان درآمد، نوع شغل، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، محل زندگی، سن ازدواج، حضور در اجتماع، و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بین جنس و نیز بین نسل های مختلف ازنظر متغیرهای سن ازدواج، حضور در اجتماع، سرمایه ی اقتصادی، آزادی های فردی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحرک اجتماعی تفاوت وجود دارد.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و رفتار محیط زیستی ساکنان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
25 - 52
حوزههای تخصصی:
مجموعه ای از مسائل محیط زیستی به ویژه در کلان شهرها ضرورت پرداختن به موضوع های محیط زیستی را ضروری می سازد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رفتار محیط زیستی ساکنان 18 سال به بالای کلانشهر شیراز و ارتباط آن با متغیرهای سرمایه اجتماعی و ابعاد آن، جنسیت و سن بود. از روش پژوهش پیمایشی و ابزار پرسشنامه ساختمند جهت گردآوری داده ها استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه، 1045 نفر از ساکنان شهر شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی آن، از هماهنگی درونی ابزار به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد با توجه به مقدار ضریب همبستگی (246/0) در سطح معناداری 99 درصد بین رفتار محیط زیستی و سرمایه اجتماعی ساکنان کلانشهر شیراز و رفتار محیط زیستی آن ها رابطه مثبت و معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد. ابعاد سرمایه اجتماعی (انسجام اجتماعی، هنجارمندی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و تعامل اجتماعی) نیز ارتباط مثبت و معناداری با رفتار محیط زیستی داشتند؛ اما بین اعتماد بین شخصی و رفتار محیط زیستی ارتباط معناداری مشاهده نشد. سن ارتباط مثبت و معناداری در سطح 99 درصد با رفتار محیط زیستی نشان داد. بین رفتار محیط زیستی پاسخگویان با توجه به جنسیت آن ها تفاوت معناداری در سطح 95 درصد وجود داشت. پژوهش نشان داد که زنان رفتار محیط زیستی مسئولانه تری دارند. تدوین و اجرای سیاست های تقویت کننده سرمایه اجتماعی برای پیگیری منافع جمعی همچون محیط زیست، ضرورت انکارناپذیر است.
Identification and Explanation of Organizational Health Dimensions and Components among Middle School Teachers in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Organizational health within schools significantly influences teacher well-being, professional efficacy, and student outcomes. This study aimed to identify and explain the dimensions and components of organizational health among middle school teachers in Tehran, focusing on how individual, organizational, and environmental factors contribute to the overall health of educational institutions.
Methodology: Adopting a qualitative research design, this study engaged 26 middle school teachers from Tehran through semi-structured interviews. The participants were selected purposively to ensure a diverse representation of experiences and viewpoints. Data collection continued until theoretical saturation was reached, and thematic analysis was employed to identify and analyze the emerging themes related to organizational health.
Findings: The study revealed that individual factors such as motivation, professional development, and job satisfaction; organizational factors including leadership, communication, and organizational culture; and environmental factors like policy influence and community engagement are critical to the organizational health of schools. These factors together create a comprehensive framework affecting the overall effectiveness and well-being of educational settings.
Conclusion: The findings underscore the importance of addressing both the internal and external components of organizational health in schools. A holistic approach that considers individual, organizational, and environmental factors is essential for fostering a positive educational environment, supporting teacher well-being, and enhancing student achievement. The study provides valuable insights for educational leaders, policymakers, and practitioners aiming to improve the organizational health of schools.
خوانش جماعت تتلیتی در رهیافت نظری خرده فرهنگ های متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
127 - 159
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلف به ماهیت جماعت های انسانی و نحوه تعامل آن ها با یکدیگر، در تطور مفهومیِ اصطلاح خرده فرهنگ نقش محوری داشته است. از دوره ای که برخی جماعت های خاصِ جوانان در آثار متفکران مکتب بیرمنگام با نام خرده فرهنگ معرفی شدند تا به امروز که برخی رویکردها اساساً از ناکارآمدی مفهوم خرده فرهنگ سخن می گویند، طیفی از دیدگاه ها ناظر به سیر تغییر و تحولات اجتماعی، فناورانه و رسانه ای درباره این مفهوم و ویژگی های آن عرضه شده است. مقاله حاضر با حساسیت نظری که مطالعات خرده فرهنگ در اختیار می گذارد به پدیده فرهنگی هواخواهی از امیرتتلو می پردازد. به این معنا، تطابق نظری و تجربی واژه خرده فرهنگ دیجیتال تتلیتی، با جماعت هواخواه امیرتتلو که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته اند، مسئله پژوهش است. در راستای اهداف تحقیق، مصاحبه نیم ساخت یافته با 16 نوجوان مدیر صفحات هواداری در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شد و تحلیل تماتیک داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA صورت گرفت. نتایج نشان می دهد، نظریات خرده فرهنگ های متأخر برای توضیحِ نمونه تجربی پژوهش راهگشاست زیرا «جامعیت در موسیقی»، «برساخت شخصیت کاریزماتیک» و «تبدیل هواخواه به تتلیتی» سه اصل ارتباطی به شمار می آیند که به سبب نقش شان در جماعت هواخواهان، بر این امر دلالت دارند.
افول تدریجی: روایت پژوهی کارآفرینان ورشکسته در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه تاثیر چشمگیر کارآفرینی بر رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها به خوبی مشخص شده است،تا جاییکه برخی از صاحب نظران این دوران را عصرکارآفرینی نامیده اند.یکی از ضروریات توسعه کارآفرینی در جامعه، نقد و بررسی دقیق فرایندها و شناسایی عوامل موفقیت و شکست است و می تواند به تدوین سیاست ها و استراتژی های مناسب برای افزایش میزان موفقیت کارآفرینان کمک کند. براین اساس پژوهش حاضر بارویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل روایت به دنبالداستان زندگی اقتصادی کارآفرینانی است که در طول فعالیت خود با شکست مواجه شده اند و به اجبار به تعطیل نمودن کسب و کار خود رو آورده اند. برای گردآوری داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند باتعدادی از کارآفرین مواجه شده با شکست در طول کسب و کار خود مصاحبه باز در قالب گفتگو انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از گام های تحلیل مضمون انجام شد و موجب شناسایی هفت مضمون اصلی شامل نیاز شخصیتی برای گسترش کسب و کار، شنیدن تقاضای محیط درخصوص ایجاد کسب و کارهای جدید، ناپختگی برای شروع کسب و کار، ورود شریک در برهه ای به عنوان عاملی مخرب، بازسازی طرح واره ذهنی مثبت و منفی، شرایط نامساعد بیرونی از نظر اقتصادی و تورم، تخریب از درون به مرور زمان شد. مقوله های اصلی پژوهش بیانگر آن است که افول کسب و کار پدیده ای ناگهانی نیست که در کسب و کار رخ دهد. این فرآیند از ابتدا که کاری در زمینه و بستر، به شکل نامتناسب با نیاز اصلی آغاز گشته و طی عوامل مختلف درونی و بیرونی به شکست منتهی می گردد.
شازده احتجاب: تاکسیدرمی زمان و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در نظر دارد به واسطه مطالعه ژانر رمان، و به صورت خاص رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری شکلی از تاریخ نگاری را مورد مطالعه و نقد قرار دهد که به صورت مشخص نه تاریخ نگاری است و نه داعیه تاریخ نگاری دارد. به این منظور، با آوردن مقدماتی نشان داده ایم که ادبیات و بصورت خاص رمان، و در این مقاله رمان شازده احتجاب چگونه شکلی از تاریخ نگاری محسوب می شود. تاریخ نگاریِ رمان یا به بیان بهتر رمان-تاریخ نگاری نه بازتاب یا بازیابی گذشتیه عینی و تاریخ مشخص، بلکه این شکل از تاریخ-نگاری را به واسطه صورتبندی زمانی-مکانی«کرونوتوپ» درونی اثر ادبی مورد مطالعه قرار داده ایم. بر این اساس از نظریات میخاییل باختین در مقاله اقسام زمان و پیوستار زمانی-مکانی در رمان، به عنوان نگاه نظری و از مقاله حماسه و رمان به عنوان سنجیه تحلیل شکل تاریخ نگاری استفاده کرده ایم. بر این اساس، شکل زمانی-مکانی شازده احتجاب نشان می دهد که این داستان و به واسطه آن تاریخ نگاری حاصل از آن بر محوری از زمانی ایستا، بدون تغییر و حرکت استوار شده است.
آسیب شناسی «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» با نظر به اصل هشتم قانون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
127-160
حوزههای تخصصی:
بعد از تصویب «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» به عنوان اصلی ترین قانون مجلس شورای اسلامی در حوزه امر به معروف و نهی از منکر (مصوب 1394)، این انتظار می رفت که این امر گامی اساسی در راستای اجرائی سازی اصل هشتم قانون اساسی باشد. ولیکن در واقعیت این مصوبه صرفاً یکی از ابعاد اصل هشتم قانون اساسی را آن هم تنها از جنبه حمایت از آمران و ناهیان پوشش می داد. لذا این قانون اگر چه در حمایت از آمران و ناهیان و احقاق حقوق آنها موفق عمل کرد؛ ولی به خاطر داشتن نواقص و مشکلات متعدد، در مجموع تأثیر لازم و کافی را برای رواج امر به معروف و نهی از منکر به همراه نداشت. این پژوهش کاربردی(برای دستگاه های مقنن و متولی) در تلاش است با استفاده از روش تحلیل استنتاجی- استنباطی، به بررسی این مسئله بپردازد که «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» با توجه به آن که سالانه هزینه های زیاد مالی و انسانی به آن اختصاص داده شده است؛ نظر به اصل هشتم قانون اساسی، با چه آسیب ها و نواقصی مواجه است؟ یافته های پژوهش نشان داد که ضعف محتوایی، نگاه محدود به گسترده امر به معروف و نهی از منکر، ضعف ساختار اجرائی، ناکارآمدی ترکیب اعضای ستاد مرکزی و عملکرد ضعیف ستادهای استانی و فقدان ضمانت اجرائی از مهم ترین عارضه ها و نقایص قانون و عوامل اصلی عدم اجرائی سازی این قانون می باشند.
عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
341 - 357
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق صورت پذیرفت. روش شناسی: روش تحقیق از حیث هدف کاربردی و از لحاظ شیوه -کمی از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است.جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس دوره ابتدایی دو شهر ایاله و بغداد شامل گردید. شیوه نمونه گیری بصورت تصادفی و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران به تعداد 437 نفر انجام گرفت.ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته برگرفته بوده است و برای تأمین روایی از نشر خبرگان استفاده شد ضریب اعتبار با استفاده از آلفای کرونباخ برابر (96/0) بدست آمد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمونهای تحلیل عاملی و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: بطور کلی نتایج نشان داد، عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق شامل یازده عامل (آگاهی؛ شهودی، فناورانه، تسهیل بخشی،کنشگری، استراتژیک، عادلانه، عقلانی،پویاسازی، محدودیت ها، پیشرفت گرایی) بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه یازده عامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی را شناسایی کرده و بر ضرورت تدوین راهبردهای جامع برای بهبود اثربخشی تصمیم گیری در مدارس ابتدایی عراق تأکید می کند.
برساخت معنایی زن مهاجر افغانستانی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان: مطالعه موردیِ جُستارمرز از مجموعه داستان های کوتاه «چرا تاریکی را خدای خود نکنم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
97 - 127
حوزههای تخصصی:
جُستارها نوع جدیدی از ادبیات روایی اند که در بازنمایی واقعیت از پراکسیس و گفتمان های فرهنگی-سیاسی متأثر می شوند؛ گفتمان مسلط الگوهای کنشی و حیات مطلوب خود را به نمایش می گذارد و ادبیات داستانی یکی از مجراهای آن است. این مطالعه با هدف توصیف برساخت مفهوم زن مهاجر افغانستانی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان و بهره مندی از رویکرد نظری هومی بابا و آدورنو انجام شده است تا بازنمایی های زن مهاجر افغانستانی را در ژانر ادبی جُستار (داستان کوتاه) شناسایی و متناظر با بافت فرهنگی سرزمین مقصد تفسیر کند. برای نیل به این هدف، جُستار مرز از مجموعه داستان های کوتاه «چرا تاریکی را خدای خود نکنم»، نوشتهٔ مرضیه جعفری به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از روش تحلیل روایت «سیمور چتمن» در سه بخش داستان، گفتمان و ایدئولوژی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت تا از زبان روایی و مواضع ایدئولوژیک آن در رابطه با مفهوم زن مهاجر افغانستانی پرده برداری کند. یافته ها نشان می دهند که هویت زن مهاجر افغانستانی متناسب با گفتمان فرهنگی حاکم بر فضای جامعه مقصد دستخوش تغییر شده و به نوعی هویت سرگردان (هویت آشفته یا هویت مغشوش) را زیست می کند و برای رهایی از این بحران تصمیم می گیرد در راه مهاجرت مجدد به سرزمین های جدید و نه موطن خود قدم بردارد. بازتاب گسیختگی و تداخل فرهنگی جامعه میزبان با زن مهاجر افغانستانی در جُستار مرز با صدای حاشیه ای و معترض نویسنده به وضع موجود و متن واقعیت های مسلط بازتاب نموده است که به کارکرد «انتقادی» و نقش «رهایی بخشی» هنر در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب ارجاع دارد.
عوامل فرهنگی مرتبط با سبک زندگی تغذیه ای، با تأکید بر مصرف غذای بیرون بر (پیمایشی در بین ساکنان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
78 - 97
حوزههای تخصصی:
حفظ و تداوم سبک زندگی تغذیه ای در هر فرهنگ به عنوان یک مولفه هویتی از اهمیت خاصی برخوردار است. تداوم این فرهنگ همچنین تاثیر مثبتی در امنیت غذایی مردم جامعه دارد، که نتیجه ی آن می تواند پرورش انسان های سالم و جامعه ای کارآمد باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل فرهنگی مرتبط با سبک زندگی تغذیه ای (با تاکید بر مصرف غذای بیرون بر) در بین ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز نگاشته شده است. این پژوهش به روش پیمایشی با رویکرد کمی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز بوده که تا سال 1395 برابر با 1193693 نفر برآورد شده است. داده ها در این پژوهش به کمک روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای جمع آوری شده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 420 نفر است. در این پژوهش، سرمایه فرهنگی در ابعاد عینیت یافته، تجسم یافته و نهادی مورد بررسی قرار گرفته است. متغیر سرمایه فرهنگی با سبک تغذیه ای ارتباط معناداری نداشته است. سرمایه فرهنگی در بعد نهادی، رابطه معناداری با سبک تغذیه ای داشته است. در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که در بین مردم شیراز سبک تغذیه ای مبتنی بر بیرون بر هنوز نتوانسته است به سبک رایج تغذیه ای تبدیل شود. واژگان کلیدی: سبک زندگی، سبک زندگی تغذیه ای، فست فود، مصرف غذای بیرونبر
مصرف فرهنگی رسانه ها و تغییرات هویتی: پیمایشی درباره منطقه اورامانات استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 13
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تحلیل رابطه بین مصرف رسانه ها و تغییرات هویتی است. به بیان دیگر، می کوشد برهم کنش ابعاد هویتی بر یکدیگر و رابطه آنها با میزان مصرف رسانه ها را مطالعه کند. این پژوهشِ کاربردی که از نوع توصیفی- علی است با روش پیمایش (از نوع مقطعی) انجام پذیرفته و برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استاندارد سلگی و همکاران (1394) سود جسته است. جامعه آماری چهار مرکز شهرستان منطقه اورامانات در کرمانشاه که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و طبق فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر به دست آمد. یافته ها نشان می دهد که در ماتریس همبستگیِ چهار بُعد هویت، رابطه مستقیم و معنی داری بین هویت قومی و ملی با هویت دینی وجود دارد. همچنین بین هویت دینی و هویت جهانی این رابطه معکوس و معنی دار است. رابطه بین هویت ملی و مصرف رسانه ملی (تلویزیون) مثبت، و بین این بُعد از هویت و مصرف شبکه های ماهواره ای کُرد زبان معکوس است. آن چه هویت قومی نامیده می شود با ماهواره های کُردزبان رابطه مستقیم و معنی داری دارد. همچنین بین هویت دینی با میزان مصرف ماهواره های کُردزبان رابطه معکوس و با تلویزیون سراسری رابطه مثبتی وجود دارد که این دو متغیر روی هم حدود 7 درصد از تغییرات هویت دینی را تبیین کرده اند. نهایتاً هویت مدرن با میزان مصرف تلویزیون سراسری رابطه معکوس و با ماهواره رابطه مثبت و معنی داری داشته است که در مجموع این دو متغیر حدود 5 درصد از تغییرات هویت مدرن را پیش بینی کرده اند. از دیگر نتایج این پژوهش این که در سلسله مراتب هویتی، هویت قومی پاسخگویان با میانگین 4 بیشترین و هویت مدرن با میانگین 88/3 کمترین بوده است. از نظر ارجحیت هویتی پاسخگویان در وهله اول خود را مسلمان، بعد کُرد و سپس ایرانی دانسته اند. از نظر مصرف رسانه نیز میزان استفاده پاسخگویان از رسانه های رسمی مثل تلویزون و شبکه استانی بسیار کم بوده است و به شدت از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی جدید استفاده می کنند.
جامعه، فضا و رفتارهای خشونت بار: بررسی رابطه میان شاخص های اجتماعی فضایی و بروز نزاع و درگیری (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
265 - 300
حوزههای تخصصی:
اهداف: نزاع و درگیری از منابع عمده استرس در روابط میان فردی و اجتماعی است که اثرات منفی بر سلامت و بهزیستی فردی و اجتماعی داشته و ممکن است آسیب های اجتماعی، امنیتی و سیاسی در جامعه ایجاد کند. آمارها نشان می دهند که نرخ وقوع نزاع و درگیری در ایران و نیز در استان گیلان طی سال های اخیر روند افزایشی داشته است. پژوهش حاضر با تعیین تفاوت محله های با میزان نزاع و درگیری بالا و پایین شهر رشت از نظر شاخص های اجتماعی فضایی انجام شد. روش مطالعه: مطالعه حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و در قالب یک طرح مورد- شاهدی و به صورت مقطعی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه جوانان 16 تا 35 سال ساکن در محلات جرم خیز و محلات دارای نرخ وقوع کم تر جرم در شهر رشت براساس داده ها و معیارهای فرمان دهی انتظامی استان گیلان بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و فرمول کوکران، تعداد 380 نفر به دست آمد اما جهت دقت بیشتر تعداد 400 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرها عبارت بودند از: مقیاس های بدنام سازی محلات، منابع نهادی محلی، ناهماهنگی فضایی محلات، محرومیت نسبی محلات، انسجام محله، کنترل اجتماعی، شبکه های اجتماعی محلات، سرایت اجتماعی محلات و کیفیت زیباشناختی محلات. داده ها با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی، آزمون تی و آزمون کای اسکوئر تحلیل شدند. یافته ها: تفاوت معنی داری بین محلات با نزاع و درگیری بالا و پایین از نظر متغیرهای بدنام سازی محلات (01/0 > P)، منابع نهادی محلات (01/0 > P)، کنترل اجتماعی (01/0 > P)، شبکه های اجتماعی محلات (01/0 > P)، و ناهماهنگی فضایی (01/0 > P) وجود داشت. نتیجه گیری: نارسایی در شاخص های اجتماعی فضایی محلات، مانند بدنام سازی، ضعف منابع نهادی، کاهش کنترل اجتماعی، نارسایی در شبکه های اجتماعی واقعی و ناهماهنگی فضایی از جمله عوامل خطر بروز رفتارهای پرخاشگرایانه نزاع و درگیری می باشند. بنابراین، کاهش نرخ ارتکاب نزاع و درگیری مستلزم تقویت شاخص های اجتماعی فضایی است.
ارزیابی رابطه بین مقوله های مدل شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش استان بابل در کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتار شهروندی سازمانی نقش مهمی در بهبود کیفیت خدمات سازمان ها از جمله سازمان آموزش وپرورش دارد. بنابراین، هدف این مطالعه ارزیابی رابطه بین مقوله های مدل شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش مدیران و کارکنان آموزش وپرورش استان بابل در کشور عراق بودند و طبق فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش با 61 گویه بود که داده های آن با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و حداقل مربعات جزئی در نرم افزارهای SPSS-22و Smart-PLS-4 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که پدیده محوری شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش دارای 10 مولفه در 5 مقوله شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایطه مداخله گر، راهبردها و پیامدها (هر کدام دو مولفه) بود که همه مولفه ها بار عاملی بالاتر از 50/0 و همه آنها پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 70/0 داشتند. همچنین، ضرایب همبستگی مقوله های شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایطه مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و پیامدها کمتر از 45/0 و حاکی از عدم همپوشانی آنها بود. علاوه بر آن، با توجه به شاخص های اشتراک و افزونگی، مدل شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش برازش مناسبی داشت و اثر شرایط علّی، شرایط زمینه ای و شرایطه مداخله گر بر پدیده محوری، اثر پدیده محوری بر راهبردها و اثر راهبردها بر پیامدها معنادار بود (05/0P<).نتیجه گیری: مدل طراحی شده شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش می تواند به مدیران، مسئولان و برنامه ریزان آموزش وپرورش در طراحی برنامه هایی جهت بهبود شهروندی سازمانی در این سازمان کمک نماید.
شناسایی مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
295 - 304
حوزههای تخصصی:
هدف: نظارت و راهنمایی در آموزش وپرورش نقش مهمی در کاهش مشکلات و ارتقای عملکردها دارد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران بود.
روش: با توجه به هدف، این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش اساتید رشته علوم تربیتی و خبرگان آموزش وپرورش استان هرمزگان بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر فرم اطلاعات جمعیت شناختی و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آنها با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 80/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران شامل 53 مفهوم، 14 مولفه و 8 مقوله بود. در الگوی مذکور مقوله ها شامل رهبری در بهسازی آموزشی (شامل مولفه های شناخت مشکلات و بهبود آموزشی)، رهبری در بهسازی برنامه درسی (شامل مولفه های استراتژی حرفه ای و مهارت های حرفه ای و اجتماعی)، رهبری در بهسازی کارکنان (شامل مولفه های اخلاق مداری حرفه ای، اخلاق مداری روابطی و مهارت های تفکر انتقادی)، مهارت نظری و علمی (شامل مولفه های آشنایی با تئوری و توانمندی عملی)، مهارت فنی و فناوری (شامل مولفه های سواد رسانه ای و بهبود فنی و فناوری)، مهارت اخلاقی و حرفه ای (شامل مولفه هدفمند و تلاشگر)، مهارت مدیریت و رهبری (شامل مولفه اقتدارگرا) و مهارت ارتباطی (شامل مولفه روابط دوستانه و قابل اعتماد) بودند. در نهایت، الگوی جامع نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی برای آموزش وپرورش دولتی ایران ترسیم شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه و الگوی جامع نظارتی طراحی شده برای راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی برای آموزش وپرورش دولتی ایران، می توان گام موثری در جهت بهبود وضعیت سازمان آموزش وپرورش ایران برداشت.