فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
125-144
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت فرین دما در بخش تولیدات کشاورزی و باغی که هر ساله خسارات قابل توجه ی را در این بخش به بار می آورد. برای جلوگیری از خسارات وارده در این بخش باید پژوهش های دقیق انجام گرفته و سپس با مدیریت و برنامه ریزی بر این مساله فایل آمد. هدف پژوهش حاضر بررسی و پیش بینی اثرات مخاطره ای دمای فرین ماهانه بر روی محصولات باغی و کشاورزی در نوار شمالی ایران می باشد. برای این منظور ابتدا داده های فرین دمای تمامی ایستگاه در بازه زمانی 30 ساله اخذ شد و سپس با استفاده از مدل شبکه عصبی تطبیقی Anfis داده ها برای خطاسنجی و پیش بینی برای 6 سال آینده انجام شد سپس برای سنجش تناسب اراضی نوار شمالی ایران برای کشت براساس داده های پیش بینی شده با به کارگیری دو مدل Vikor و Topsis اقدام شد. براساس یافته های پژوهش با توجه به مدل سازی خطایابی فرین دمای حداکثر کم ترین خطایابی را نسبت به حداقل دما نشان داد. در استان گلستان فرین های دمای حداکثر و حداقل هر دو در حالت افزایشی ضعیف می باشد ولی استان گیلان فرین های دمای حداکثر و حداقل هر دو در حالت افزایشی و حداکثر دما شدت بیش تری را دارا می باشد. استان مازندران فرین های دمای حداکثر و حداقل هر دو در حالت افزایشی و حداقل دما شدت بیش تری را نشان داد. هر دو مدل تصمیم گیری چند متغیره تاپسیس و ویکور تلفیق داده ها، حداقل دما ایستگاه ها را به خوبی منعکس کردند ولی در دمای حداکثر در ایستگاه های با اولویت بدتر را به خوبی منعکس نکردند.
تحلیل زمانی – مکانی تاوه قطبی و نقش آن در وقوع روزهای بارش سنگین و فراگیر حوضه آبریز قره سو در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
179-206
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به تحلیل زمانی – مکانی تاوه قطبی و نقش آن در وقوع روزهای بارش سنگین حوضه آبریز قره سو پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا با روش صدک 95 درصد روزهای بارش سنگین حوضه استخراج شد. سپس با در نظر گرفتن شرط فراگیری، 79 روز بارش سنگین و فراگیر طی دوره آماری 1979-2015 تعیین شد. در ادامه با در نظر گرفتن پربندهای معرف تاوه قطبی در نقشه های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال موقعیت تاوه در هر یک از روزهای بارش سنگین بر مبنای بیشترین گسترشی که بر روی پهنه همدید داشته، شناسایی گردید. تحلیل همدید موقعیت زمانی و مکانی تاوه قطبی طی روزهای منتخب بارش سنگین و فراگیر نشان می دهد که 4 الگو طی 79 روز بارش سنگین قابل شناسایی است. موقعیت و تمرکز الگوهای تاوه در هر یک از فصول، تغییر پیدا کرده اند. به نحوی که کمترین نفوذ تاوه طی فصل پاییز و بیشترین نفوذ در فصل زمستان دیده می شود. در تمامی موارد روزهای بارش سنگین و فراگیر در اثر قرارگیری ناوه حاصل از تاوه قطبی بر روی منطقه مورد مطالعه می باشد که همزمان استقرار بندالهای عظیم رکس و امگایی بر روی اروپا است. بیشترین ارتباط بین عرض جغرافیایی تاوه و شدت بارش در الگوی سوم (دریای سرخ تا غرب خلیج فارس) که بیشترین نفوذ تاوه بر روی منطقه صورت گرفته، دیده می شود. در هر یک از موقعیت های مکانی تاوه، موقعیت، امتداد و عمق ناوه نیز متغیر شده است. به نحوی که بهترین موقعیت و بیشترین اثرگذاری تاوه در الگوهای سوم و چهارم که ناوه های حاصل ازتاوه بیشترین عمق و گستردگی را بر روی منابع آبی مجاور دارند، رخ داده است.
اندازه گیری غلظت گاز رادون در آبهای زیرزمینی دشت جیرفت و تعیین ارتباط آن با گسل های منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
269 - 284
حوزههای تخصصی:
گاز رادون یکی از عوامل اصلی سرطان ریه محسوب می شود، انتشار این گاز در منابع آبی می تواند باعث مخاطرات زیست محیطی عمده ای شود. هدف از این تحقیق اندازه گیری غلظت گاز رادون محلول درآب های زیرزمینی دشت جیرفت و تعیین ارتباط آن با گسل های فعال در منطقه است. در این راستا 40 نمونه آب از چا ه های محدوده دشت جیرفت تهیه و با استفاده از دستگاه RAD7 غلظت گاز رادون محلول در آنها محاسبه شد. طبق نتایج بدست آمده 67 درصد از چاه های منطقه مورد مطالعه دارای غلظت گاز رادون بیش از حد مجاز هستند. با انجام عملیات درونیابی، نقشه پهنه بندی میزان غلظت گاز رادون تهیه شد و منطقه مورد مطالعه به چهار کلاس بسیار بالا، بالا، متوسط و کم به لحاظ غلظت گاز رادون طبقه بندی شد. به طوری که منطقه ای در حدود 54000 هکتار در محدوده با غلظت بالا و خیلی بالا قرار دارد. در این بین شهر جیرفت در بخش غلظت بالای گاز رادون قرار گرفته است. جهت تعیین ارتباط بین غلظت بالای گاز رادون و گسل های منطقه از روش وزن های نشانگر استفاده شد. نتایج حاصل از این روش نشان می دهد که بین چا ه های دارای غلظت بالا و خیلی بالای گاز رادون و گسل های اصلی منطقه ارتباط بالایی وجود داشته و به لحاظ کمی بیشترین ارتباط در فاصله 1000 متری از گسل ها به دست آمد و با فاصله گرفتن از امتداد گسل ها این ارتباط نیز کمتر می شود.
شناسایی کانون های گرد و غبار و آنالیز فیزیکوشیمایی ذرات آن در منطقه دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
187 - 208
حوزههای تخصصی:
به منظور شناسایی ویژگی های فیزیکوشیمیایی و شرایط اتمسفری توفان های گرد و غبار در ایستگاه دزفول (به عنوان نماینده ی منطقه ی دزفول)، ابتدا فراوانی پدیده گرد و غبار در ایستگاه دزفول طی 20 سال (2013-1994) بررسی شد. سپس طی روزهای 24 ژوئن، 21 و 28 ژولای 2018، نمونه های گرد و غبار با تله های رسوب گیر جمع آوری و شرایط فیزیکی آن با دستگاه پراش اشعه ایکس و آنالیز شیمیایی عناصر محلول و فلزات سنگین آن با دستگاه جذب اتمی به روش شعله انجام شد و با شاخص آلودگی Igeo ارزیابی شد؛ هم چنین گردش اتمسفری در تراز میانی جو و سطح زمین که منجر به گرد و غبار شد با استفاده از داده های روزانه تحلیل مجدد مرکز پیش بینی اروپا (ECMWF ERA-Interim)و پراکندگی ذرات با عمق اپتیکی نور و خط سیر گرد و غبار با مدل HYSPLIT بررسی شد. نتایج بررسی فراوانی گرد و غبار در دزفول بیانگر روند افزایشی گرد و غبار است که منجر به کاهش دید افقی شده است. بیشینه گرد و غبار در فصل تابستان و جولای (تیرماه) و کمینه آن در پائیز و ژانویه (دی ماه) است. نتایج حاصل از میانگین توزیع اندازه ذرات غبار در دزفول نشان داد PM10 اندازه غالب ذراتی بود که از بافت سیلتی تشکیل شده است. منگنز، روی، سرب و کادمیوم به ترتیب با میانگین 491، 311، 9/32 و 41/1 میلی گرم بر کیلوگرم فلزات غالب در گرد و غباری بودند که بیانگر آلودگی متوسط تا شدید آن نسبت به حد استاندارد است. در بین عناصر محلول، کلسیم، پتاسیم، سدیم و منیزیوم به ترتیب بیش ترین غلظت را داشتند که حضور این عناصر دلیلی بر بیابانی بودن ذرات غباری است که ردیابی و محاسبه مسیر برگشت آن نشان داد رسوبات آبرفتی دجله و فرات در عراق کانون اصلی آن است.
رویکرد علم سنجی به مطالعات تاب آوری بلایا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مفهوم تاب آوری به یکی از اندیشه های محوری در مدیریت بلایا تبدیل شده است و به طور گسترده ای در حوزه های دانشگاهی و سیاست گذاران مورد توجه قرار گرفته است. مفهوم تاب آوری بلایا طی یک دهه گذشته وارد ادبیات علمی ایران شده است. رشته های مختلف در زمینه های شهری، روستایی و منطقه ای و همچنین در رابطه با مخاطرات مختلف آن را مفهوم پردازی و ارزیابی کرده اند. با وجود طیف گسترده ای از مقالات منتشرشده مرتبط با تاب آوری بلایا تاکنون ساختار کلی چشم انداز فکری آن ناشناخته باقی مانده است. هدف کلی این پژوهش، ارائه ارزیابی از تولیدات علمی و ساختار فکری تاب آوری بلایا در ایران می باشد. در این پژوهش مقالات منتشر شده در حوزه تاب آوری بلایا با استفاده از روش های علم سنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های این پژوهش ماهیت چند بعدی و چند رشته ای مطالعات تاب آوری بلایا را نشان می دهد. همچنین نتایج بیانگر آن است که نویسندگان با تعداد مقالات منتشرشده بیشتر، لزوماً تأثیر قابل توجهی در تحقیقات تاب آوری بلایا ندارند بلکه نویسندگان با مقالات منتشر شده کمتر ممکن است تأثیرات بیشتری در تحقیقات تاب آوری داشته باشند که این به شبکه ارتباطات آنها در تولیدات علمی بستگی دارد. همچنین باتوجه به تحلیل زمانی کلیدواژه های مقالات، فرایند تکاملی آن نشان می دهد که بررسی تاب آوری بلایا از موضوعاتی مانند ارزیابی تاب آوری و مفاهیم کلی به سوی تاب آوری اجتماعی، سرمایه اجتماعی و مدیریت بلایا حرکت کرده است. بنابراین طی این یک دهه، موضوعات پژوهشی تاب آوری بلایا به تدریج تغییر کرده است. از شکاف های تحقیقاتی در زمینه تاب آوری بلایا در ایران می توان به موضوعات نادیده گرفتن بٌعد ذهنی تاب آوری، تمرکز بیش از اندازه بر روی روش های کمی گرایانه، فقدان شواهد کافی از میزان تاب آوری گروه های سنی به خصوص سالخوردگان و کودکان در برابر بلایا، نابرابری جنسیتی و همچنین مناطق کمتر توسعه یافته، اشاره کرد. نتایج این پژوهش می تواند به تقویت تحقیقات آینده در زمینه تاب آوری بلایا و جهت گیری آن کمک کند.
پایش طوفان گردوغبار در نیمه غربی ایران مطالعه موردی: طوفان گردوغبار 16 تا 19 ژوئن 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
107-124
حوزههای تخصصی:
این تحقیق باهدف شناسایی کانون و عوامل همدید موج طوفان گردوغبار 16 تا 19 ژوئن 2015 در غرب ایران انجام گرفت. جهت بررسی شرایط همدیدی علل وقوع این پدیده، از مجموعه داده های پیش بینی میان مدت جوی مرکز اروپائی ( ECMWF ) باقدرت تفکیک 0/125درجه قوسی شامل، ارتفاع ژئوپتانسیل، امگا، فشار تراز دریا، مؤلفه های مداری و نصف النهاری، رطوبت ویژه، رطوبت خاک تا عمق 10 سانتی متری و عمق اپتیکی گردوغبار استفاده گردید. جهت مسیریابی منشأ ذرات گردوغبار مدل حداقل پارامترهای هواشناسی ( Hysplit ) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که ناپایداری های ایجادشده توسط کم فشارهای حرارتی سطح زمین و تحرکات پرفشار عربستان، همراه با استقرار یک بریده کم فشار در سطوح میانی جو در شرق خزر در رخداد این مخاطره مؤثر بوده است. بررسی نقشه های ردیابی حاص ل از Hysplit نشان می دهد که دو مسیر کلی برای انتقال گردوغبار به منطقه موردمطالعه قابل تشخیص است. 1- مسیر شمال غربی- جنوب شرقی در ارتفاع 1500 متری: که با عبور از روی هسته های گردوغبار شکل گرفته در غرب عراق و شرق س وریه عم ل انتق ال به نیمه غربی ایران را انجام می دهند؛ بطوریک ه این جریانات توانسته اند گردوغبار را تا جنوب غرب ایران نیز انتقال دهند.2- مسیر غربی- شرقی در ارتفاع 500 تا 1000 متری: منبع ذرات این مسیر داخل کشور (اطراف هورالعظیم) است که منشأ اصلی گردوغبار روزهای 18 و 19 ژوئن در لرستان بوده است. با توجه به اینکه رطوبت خاک بیابان های عراق و سوریه تا عمق 10 سانتی متری کم تر از 15 درصد بوده است، با عبور جریانات از روی این مناطق، ذرات ریز خاک به راحتی توسط سامانه های همدید به سمت غرب ایران منتقل شده است
پهنه بندی خطر وقوع حرکات توده ای با استفاده از روش های ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان- شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
147-162
حوزههای تخصصی:
حرکات توده ای، از جمله پدیده های مورفودینامیک اند که تحت تأثیر عوامل مختلفی در سطح دامنه های مناطق کوهستانی به وقوع می پیوندند. حرکات توده ای و ناپایداری دامنه ای مخاطرات مهمی برای فعالیت های انسانی اند که اغلب سبب ازدست رفتن منابع اقتصادی و خسارت دیدن اموال و تأسیسات می شوند. این مسائل لزوم پهنه بندی خطر حرکات توده ای را به عنوان اولین مرحله مدیریت صحیح محیطی این پدیده روشن می کند. در این پژوهش به بررسی پهنه ی خطر وقوع حرکات توده ای با استفاده از روش های ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان - شیروان پرداخته ایم به این منظور ابتدا 12 لایه اطلاعاتی مهم تأثیرگذار در وقوع حرکات توده ای از قبیل سنگ شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، جهت شیب، فرسایش، اقلیم، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خاک و کاربری اراضی تهیه و رقومی شدند. از تلفیق نقشه های عامل با نقشه زمین لغزش ها، درصد لغزش در واحدهای مختلف هر نقشه به دست آمد و با محاسبه تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی وزن هر یک از عوامل تعیین شد . در نهایت نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش با ادغام لایه های مختلف وزنی در دو مدل مختلف وزن دهی اطلاعاتی و مدل تراکم سطح تهیه شد . نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بخش جنوب غربی حوضه بیشترین میزان زمین لغزش را به خود اختصاص داده است. مهمترین عنصر مؤثر در وقوع زمین لغزش محدوده، لیتولوژی می باشد و مدل تراکم سطح از ارزش 12% بیشتری برخوردار می باشد.
ارزیابی و پهنه بندی آلودگی هوا با استفاده از روش های AHP و ANP (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.75734
حوزههای تخصصی:
امروزه انسان بعد از گذراندن مراحل مختلف توسعه، متوجه بحران های عظیم زیست محیطی در پیرامون خود می شود که یکی از آن، آلودگی هوای شهرها است که منشأ اصلی آن فعالیت های انسانی و در کنار آن عوامل محیطی است؛ بنابراین هدف تحقیق حاضر، ارزیابی و پهنه بندی پتانسیل تراکم آلاینده های هوا در شهر تبریز با استفاده از روش های 1 ANP و 2 AHP است. در این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی، عوامل مؤثر در افزایش آلودگی در شهر تبریز شناسایی شد و سپس لایه های اطلاعاتی شامل بارش، ارتفاع، فاصله از فضای سبز، فاصله از مراکز صنعتی، فاصله از مراکز تجاری، فاصله از راه های ارتباطی، ازدحام جمعیت، کاربری اراضی توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. هم چنین ارزش گذاری و استانداردسازی در محیط ادریسی با استفاده از مجموعه های فازی انجام شد، درنهایت با توجه به عوامل مؤثر در آلایندگی هوای شهر تبریز و انجام مراحل مدل ANP و AHP، با استفاده از نرم افزارهای Expert choies و Super Decision به تعیین اهمیت معیارها پرداخته شد و نقشه نهایی پهنه بندی آلودگی هوا تهیه شد. با توجه به نقشه نهایی مدل ANP مناطق با آلودگی بسیار زیاد شامل مناطق شمالی و شمال غربی است و نتایج مدل AHP نشان می دهد، مناطق با خطر بسیار زیاد شامل کل مناطق مرکزی و مناطق شمالی غربی است. نتایج حاصل از این مطالعه، حاکی از پتانسیل بالای آلایندگی در منطقه موردمطالعه است؛ ازاین رو مناطق با احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد، مناطقی هستند که باید تدابیر خاص و اقدامات مناسبی برای کاهش آلودگی آن به صورت جدی صورت بگیرد.
تحلیلی بر تحقیقات خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی و تعیین دستاورد مطالعات خشکسالی در ایران است. بنابراین 403 مقاله علمی- پژوهشی از مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی( sid ) بررسی شد. تعداد 384 مقاله دارای هدف و نتیجه قابل استناد بوده، که بر اساس یافته تحقیق، در 5 بخش مجزا می شوند. عمده تحقیقات(78 درصد)، خشکسالی را در نواحی مختلف ایران ارزیابی کرده اند. یافته ها نشان داد، ایران دوره های خشکسالی را در چند دهه اخیر با شدت های مختلف تجربه کرده است. این پدیده در ارتباط با برآورد سناریوهای تغییر اقلیم چه خوش بینانه و چه بد بینانه در آینده نیز با شدت های مختلف ادامه خواهد داشت. طبیعتاً پیامد خشکسالی های گذشته، به شکل آرام و خزشی، موجب بحران آبی، خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها، شور شدن منابع آب زیر زمینی، خالی شدن روستاها و آسیب های اقتصادی-اجتماعی و غیره در ایران گردید.کاهش تحقیقات خشکسالی در سالهای اخیر، حاکی از کفایت ارزیابی صرف خشکسالی دارد، چرا که نتیجه نهایی مشخص است(اکوسیستم تشنه ایران). بنابراین محیط طبیعی ایران نیاز به راه حل عملی، تولید تکنولوژی با توجه به دانش بومی برای کاهش آسیب های محیطی دارد، که این امر بجز با جمع متخصصان حوزه های مختلف و پژوهش های گروهی مرتبط با بحران های محیطی، امکانپذیر نمی باشد.
روند تغییرات مولفه های جوی چرخه آب (بارش و آب قابل بارش) در حوضه های آبریز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم در عصر حاضر، رقابت جهت دسترسی به منابع آب می باشد. بارش به عنوان یکی از عناصر بنیادی چرخه آب شناختی و سامانه اقلیم، دارای تغییرپذیری زمانی و مکانی بالایی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشکی مانند ایران است. تغییرات زمانی آن به علت تغییرپذیری رطوبت و گردش جو می باشد. به همین منظور در این پژوهش روند تغییرات هم زمان آب قابل بارش (رطوبت جو) و بارش بر روی حوضه های آبریز ایران جهت شناسایی ارتباط بین تغییرات این دو متغیر بررسی شده است. برای این هدف داده های ماهانه بازکاوی شده ( ERA5 ) بارش و آب قابل بارش از مرکز پیش بینی میان مدت اروپا ( ECMWF ) در بازه 1979- 2019 اخذ گردید. روند تغییرات ماهانه، فصلی و سالانه این دو متغیر با استفاده از آزمون من-کندال بررسی شد. نتایج حاکی از روند کاهشی هر دو متغیر، در فصل زمستان در حوضه های آبریز شرق و نواحی مرکزی کشور و در مقابل روند افزایشی هر دو متغیر در فصل پاییز در اکثر حوضه ها آبریز دارد. بررسی سالانه نشان داد بارش در حوضه های شرقی کشور روند کاهشی را تجربه کرده اند اما آب قابل بارش در حوضه های غرب، جنوب، جنوب غرب و شمال روند افزایشی داشته است. این تحقیق نشان داد که پتانسیل رخداد بارش های رگباری و شاید سنگین، به دلیل افزایش آب قابل بارش، می تواند بیشتر گردد.
ارزیابی و سنجش شرایط اقلیمی برای فعالیت های گردشگری با رویکرد گردشگرمحور (مطالعه موردی: جزیره قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت عامل اقلیم در سنجش وضعیت مقصدهای گردشگری، توجه و ارزیابی به این عامل از طریق ارائه شاخص ها و دیدگاه های مختلف افزایش یافته است و در این میان تأکید بر داده ها و ارزیابی های میدانی مبتنی بر سنجش دیدگاه ها و رضایتمندی های گردشگران، در کنار توجه به شاخص های استاندارد اقلیم گردشگری و دیدگاه های کارشناسانه، می تواند تصویر واقع بینانه تری را از شرایط اقلیمی برای گردشگری ارائه دهد. با توجه به تفاوت های طبیعی و انسانی بین مقاصد گردشگری و بین گردشگران، هدف این پژوهش، سنجش شرایط اقلیمی برای گردشگران با ترکیب رضایتمندی گردشگران با داده های کارشناسی و اصلاح و بازبینی در شاخص های قبلی است و برای این منظور، جزیره قشم به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. به منظور ارزیابی شرایط اقلیمی، شاخص های PMV، PET و CIT به صورت ترکیبی برای ایستگاه ساحلی جزیره قشم و در دوره آماری 2003-2014 مورد سنجش قرار گرفت. نتایج ارزیابی ها، نشانگر نکته قابل توجهی بود. با وجود مطلوبیت اقلیم گردشگری برای ماه های سرد سال و ساعات شبانه در جزیره قشم، از منظر شاخص CIT، کلیه ماه های سال و همچنین کلیه مقاطع شبانه روز (به جز ساعات روزانه ماه های تابستان) از شرایط مطلوب یا قابل قبول برای گردشگری برخوردار بودند که کمی با شرایط منطقه ناسازگار به نظر می رسید. با توجه به تفاوت های طبیعی و انسانی بین مقصدها و بین گردشگران، بازبینی مختصری در شاخص CIT صورت گرفت و با ترکیب نتایج شاخص PMV و میزان رضایتمندی گردشگران از شرایط حرارتی مختلف، نتایج جدیدی برای اقلیم گردشگری جزیره حاصل شد که نشان می دهد جزیره قشم در نیمی از سال (از ماه می تا اکتبر) و کلیه ساعات شبانه روز در همین بازه زمانی، از شرایط مطلوب یا قابل قبول فاصله دارد. علت متفاوت بودن نتایج فعلی، دخالت دادن مستقیم رضایتمندی گردشگران در داده های اقلیمی است.
تحلیل مطالعات مخاطره گردوغبار در جنوب غرب ایران در دوره 22 ساله (2017-1996)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توفان گردوغبار یک رویداد طبیعی است که در مناطق خشک و نیمه خشک شکل می گیرد و پیامدهای نامطلوب بسیاری را به همراه دارد. از آنجا که غالب پژوهش های انجام شده بصورت موردی است و پژوهش جامع مروری که مجموعه گسترده ای از پژوهش های موجود را مورد ارزیابی قرار داده و به نتایج کلی برسد، در منطقه جنوب غرب ایران وجود ندارد؛ لذا در این پژوهش به مرور جامع منابع موجود پرداخته شده است که شامل مروری بر مطالعات در زمینه تغییرات زمانی-فضایی، مدل سازی و آشکارسازی گردوغبار و سلامت در جنوب غرب ایران است.. بررسی سابقه مطالعات توفان گردوغبار از منابع اطلاعاتی نشان داد که بیشتر محققان (40/61 درصد) از روش آماری- سینوپتیکی برای مطالعه توفان های گردوغبار استفاده کردند و مهمترین شاخص هایی که در ویژگی های فیزیکی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت، فراوانی و تراکم بود که به ترتیب 21/34 و 21/34 درصد از مطالعات را به خود اختصاص داده اند. بررسی مطالعات در مورد روش های آشکارسازی پدیده گردوغبار نشان می دهد که صرفاً استفاده از باندهای حرارتی و یا انعکاسی نمی تواند پدیده گردوغبار را با دقت بالا آشکارسازی نماید، بنابراین باید مدلی توسعه دهند که از ترکیب باندهای انعکاسی و حرارتی برای این منظور بکار رود، بعبارتی استفاده از ترکیب طیف های انعکاسی و حرارتی MODIS می تواند در تشخیص توفان های گردوغبار در منطقه مورد مطالعه نتایج بهتری ارائه دهد. بررسی ها نشان می دهد که منشا اکثر توفان ها در خارج از ایران است. همچنین در معرض قرار گرفتن به آلاینده های هوا، به ویژه هنگام رخداد گردوغبار خاورمیانه، منجر به افزایش بیش از حد بستری شدن در بیمارستان است. بطوری که در زمان پدیده گردوغبار، مراجعات بیماران ریوی به مراکز درمانی با رشد 70 درصدی روبرو بوده است. مرور مطالعات شبیه سازی مسیر حرکت ذرات گردوغبار نشان می دهد که اغلب مسیرها از مناطق شمالی و مرکزی عراق و سوریه گذشته و منشاء توفان های گردوغبار، مناطق کویری و خشک شمال و مرکز عراق و سوریه هستند . نتایج بررسی ها نشان می دهد که منطقه مرزی بین سوریه و شمال غرب عراق، غرب و جنوب غرب عراق ب ه همراه شرق و شمال شرق عربستان کانون های اصلی گردوغبار برای منطقه مورد مطالعه هستند و شرایط همدیدی همزمان با رخداد گردوغبارهای برخاسته نشان از نقش بارز سیستم های سیکلونی در رخداد و انتقال این پدیده است، چرا که همزمان با رخداد این پدیده در دوره گرم، تقویت قابل توجه سیستم کم فشار عراق بهمراه شکل گیری تراف در زاگرس سبب شکل گیری و انتقال گردوغبار به منطقه مورد مطالعه می شود.
کاربرد تصاویر ماهواره ای سنتینل 5 در شناسایی کانون های آلاینده های هوا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
123-138
حوزههای تخصصی:
استفاده از داده های سنجش از دوری جهت پایش کیفیت هوا برای پژوهش های مرتبط با محیط زیست حائز اهمیت است. ماهواره سنتینل-5 با سنجنده Tropomi امکان ردیابی آلاینده های گازی را می دهد. در این مطالعه با استفاده از GEE، پروداکت آلاینده های CO، SO2، NO2، O3 و AI فراخوانی و میانگین غلظت آن ها در مقیاس مکانی ایران و بازه زمانی سال 2019 نقشه سازی شد. جهت بررسی وضعیت خوشه بندی از آماره G و شناسایی لکه های داغ از آماره Gi برای هر آلاینده در محیط GIS استفاده شد. تعیین الگوی پراکنش آلاینده ها با شاخص موران انجام شد. بر اساس نتایج، غلظت آلاینده های CO و O3 در پاییز روند افزایشی و در بهار روند کاهشی داشته است و تغییرات غلظت SO2 و NO2 از الگوی خاصی تبعیت نمی کند. نتایج آماره G نشان داد که آلاینده ها در منطقه دارای الگوی توزیع خوشه ای و دارای خودهمبستگی فضایی (شاخص موران=72/0) هستند. تحلیل لکه های داغ برای مجموع آلاینده ها نیز نشان داد که آبادان، اهواز، بندر امام خمینی، ماهشر و عسلویه، تهران و پاکدشت آلوده ترین مناطق هستند. صنایع گاز و پتروشیمی آبادان، اهواز، بندر امام خمینی، ماهشر و عسلویه انواع مختلفی از آلاینده ها ازجمله NO2، CO، SO2، AI را تولید می کنند که اثرات جبران ناپذیری بر سلامت انسان ها و اکوسیستم ها دارند. غلظت NO2 و CO نیز به دلیل افزایش شمار وسایل نقلیه گاز سوز در تهران و پاکدشت بالا است. در نهایت، تاکید این مطالعه بر پایش های آلاینده های هوا توسط سازمان های متولی با استفاده از تصاویر ماهواره ای برای افزایش کیفیت زندگی و راهکارهایی جهت پبشگیری و کنترل آلودگی است.
پهنه بندی حساسیت خطر سیل در حوضه آبخیز رودخانه کشکان با استفاده از دو مدل WOE و EBF(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
45-60
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از خطرناک ترین و شایع ترین حوادث طبیعی است که در سراسر جهان اتفاق می افتد. در استان لرستان و در حوضه آبخیز رودخانه کشکان نیز، این بلای طبیعی یکی از پرتکرارترین حوادثی است که هرساله اتفاق می افتد و علاوه بر خسارات مالی فراوان جان برخی از مردم منطقه را نیز به کام مرگ می برد. در فروردین سال 98 سیلی که اتفاق افتاد، یکی از بی سابقه ترین سیل های ثبت شده در 200 سال اخیر بود؛ بنابراین، توسعه نقشه های حساسیت سیل و تهیه حریم رودخانه، برای شناسایی مناطق سیلاب در حوضه آبخیز برای بهبود مدیریت و تصمیم گیری سیل ضروری است. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی عملکرد تابع شواهد وزنی و تابع شواهد قطعی برای تهیه نقشه حساسیت سیلاب در حوضه آبخیز رودخانه کشکان است. این مقاله با استفاده از وزن عوامل یا شواهد وزنی (WoE)و مدل شواهد قطعی (EBF) بر اساس سیستم اطلاعاتی جغرافیایی (GIS) در حوضه رودخانه کشکان نقشه حساسیت منطقه به سیلاب را بدست آورده است، که در آن موقعیت جغرافیایی 260 نقطه سیل گیر مشخص شده در منطقه به صورت تصادفی به یک گروه متشکل از (۷۰ درصدی) برای واسنجی و یک گروه (۳۰ درصدی) برای اعتبارسنجی تقسیم شدند. هر دو مدل 14 فاکتور مؤثر در ایجاد سیل را مورد توجه قرار داده اند که عبارتند از: شیب، جهت شیب، زمین شناسی، جنس خاک، کاربری اراضی، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، توان آبراهه (SPI)، بارش، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، پوشش گیاهی (NDVI)، انحنای شیب (Curvatior)، تراکم آبراهه و مدل ارتفاعی رقومی منطقه. همچنین برای اعتبار سنجی، نتایج مدل ها از منحنی راک استفاده شد. بر اساس مدل EBF، 32/47 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد و بر اساس مدل WOE حدود 8/52 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد. به منظور اعتبارسنجی نقشه های پیش بینی پتانسیل سیل خیزی، از منحنی ROC استفاده شد. از بین دو مدل WOE و EBF، بیشترین صحت به مدل EBF (875/0) اختصاص داشت؛ بنابراین در زمینه پتانسیل یابی خطر سیل خیزی، مدل EBF نسبت به مدل WOE دارای عملکرد بهتری است.
تحلیل فضایی آسیب پذیری سکونتگاههای جمعیتی در برابر زلزله (پژوهش موردی: شهرستان دنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
213 - 230
حوزههای تخصصی:
یکی از خطرات طبیعی که بسیاری از شهرهای جهان، از جمله کشور ما را تهدید می کند، زمین لرزه است. در این میان شهرستان دنا با توجه به وجود گسل های فعال، نقاط لرزه خیز، عدم رعایت استانداردها، توسعه فیزیکی نامناسب و غیره، از این قاعده مستثنی نمی باشد. هدف از پژوهش حاضر، پهنه بندی فضایی شهرستان دنا از نظر خطر زلزله و شناسایی سکونتگاههای شهری و روستایی و بخش های واقع در پهنه های با خطر بالای زلزله می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که، 79/11 درصد، معادل 33/124 کیلومتر مربع از کل شهرستان دنا، دارای خطر لرزه خیزی بسیار بالا و 40/27 درصد، معادل 83/288 کیلومتر مربع، دارای خطر لرزه خیزی بالایی است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که 23/411 کیلومتر مربع، معادل 32 درصد از کل شهرستان دنا، دارای خطر لرزه خیزی کم می باشد. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، شهر پاتاوه از نظر میزان خطر لرزه خیزی دارای خطر زلزله در سطح نسبتاً کم، و شهر سی سخت از نظر خطر لرزه خیزی، دارای خطر لرزه خیزی زیادی است و محدوده های اطراف این شهر درمعرض خطر لرزه خیزی بسیار بالا قرار دارند. همچنین 17/12 درصد از آبادی ها و روستاهای شهرستان دنا در پهنه با خطر بالا، 97/33 درصد، در پهنه با خطر متوسط، 25/35 درصد در پهنه با خطر کم و همچنین 29 روستا، معادل 58/18درصد از سکونتگاههای روستایی و آبادی ها در پهنه بدون خطر زلزله قرار دارند. همچنین بیشترین مساحت بخش مرکزی در پهنه خطرپذیری زیاد و بسیار زیاد به مساحت 215 کیلومتر مربع، و بیشترین مساحت بخش پاتاوه، در محدوده خطر لرزه خیزی بالایی قرار دارد که معادل 278 کیلومتر مربع می باشد. بررسی راهبردی حاصل از پژوهش، نشان از نقش حاکم ماتریس قوت با وزن 204/0 در ربع اول و استراتژی ST با وزن 203/0 دارد.
مکان یابی فضای مناسب برای اسکان موقت زلزله زدگان با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و ترکیب خطی وزنی بر مبنای GIS نمونه موردی: شهر شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله به عنوان یکی از مخرب ترین بلایای طبیعی با شیوع چشمگیر در سراسر دنیا هر ساله جان افراد بیشماری را می گیرد و عده ی زیادی را بی خانمان می کند. برنامه ریزی برای مقابله با این امر به ویژه در کشور ایران، به دلیل قرارگیری بر روی گسل آلپ-هیمالیا و سابقه ی زمین لرزه های پیشین ضروری است. افزایش نگرانی های ناشی از گسترش روزافزون بلایای طبیعی به ویژه زلزله و پیامدهای ناگوار ناشی از آن ها، پیش بینی محل های مناسب اسکان موقت را ضروری می کند. این اقدام به به عنوان راهی پذیرفته شده برای تسریع عملیات احیا تلقی می شود. در این پژوهش شهر شاهرود با توجه به پتانسیل بالای لرزه خیزی و مجاورت با حوزه ی جنوب شرقی چین خوردگی البرز به عنوان نمونه ی مطالعاتی، انتخاب گردیده است. داده های تحقیق مشتمل بر معیارهای تاثیرگذار بر انتخاب مکان مناسب بوده که بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به دست آمده اند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل های سلسله مراتبی ( AHP ) برای تعریف ضریب اهمیت هر معیار و ترکیب خطی وزن دهی شده ( WLC ) برای تلفیق نقشه ها و با استفاده از ابزار Expert Choice و GIS صورت گرفته است. نتایج تحقیق هشت مکان پیشنهادی را با مجموع مساحت 136 هکتار برای اسکان آسیب دیدگان پس از زلزله مشخص کرده است. این میزان از فضا تنها پاسخگوی حداقل فضای مورد نیاز اسکان برای این شهر می باشد.
اثرات تغییر اقلیم بر میزان ریسک تنش سرما در الگوی کشت پاییزه سیب زمینی (مطالعه موردی : مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
63-78
حوزههای تخصصی:
گرمایش جهانی موجب تغییر در الگوهای بارش، دما و سایر متغیرهای اقلیمی شده است. این تغییرات ریسک وقوع تنش های حرارتی را نیز در نظام های کشت گیاهان زراعی تحت تاثیر قرار داده است. این پژوهش به منظور ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر تغییرات وقوع تنش سرما روی گیاه سیب زمینی در مناطق گرمسیری استان کرمان انجام شد. به همین منظور، در این پژوهش تغییرات وقوع تنش سرما در داده های دیدبانی سه ایستگاه جیرفت، کهنوج و منوجان طی دوره 2005-1981 و دوره آینده 2100-2011 بررسی شد. داده های دوره آینده، با استفاده از برونداد مدل گردش کلی CanESM2، تحت سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5، با به کارگیری نرم افزار SDSM ریزمقیاس و تولید شدند. شاخص های اقلیمی مورد استفاده برای ارزیابی تغییرات وقوع تنش سرما در سیب زمینی از طریق آستانه های بردباری سیب زمینی و بر اساس میانگین آمار بلند مدت اقلیمی تعیین، و احتمال وقوع آن در طول دوره رشد ارزیابی گردید. در ایستگاه جیرفت، احتمال وقوع دماهای زودرس و دیررس زیر 5 درجه به ترتیب تا 83 درصد و 63 کاهش یافته است. در ایستگاه کهنوج و منوجان احتمال وقوع دماهای زودرس و دیررس زیر 5 درجه در دوره ی آینده به ترتیب، کاهش و افزایش یافت. تاریخ شروع و پایان وقوع تنش سرما به ترتیب به ابتدای و انتهای فصل سرد سال جابه جا شده است. نتایج آماری حاکی از افزایش روزهای با تنش سرمازدگی (5≤T≤0)، در ایستگاه جیرفت در دوره های 2040-2011 و ایستگاه منوجان در دوره 2100-2071 است. اما تنش سرمازدگی در ایستگاه کهنوج کاهش می یابد. این در حالی است که روزهای با تنش یخ زدگی در ایستگاه های جیرفت، کهنوج و منوجان در دوره اقلیمی آینده افزایش یافته است. نتایج نشان می دهند به طور متوسط تاریخ وقوع سرماهای زودرس 10 روز زودتر و سرماهای دیررس 14 روز دیرتر از میانگین بلند مدت اقلیمی در منطقه مورد مطالعه رخ می دهند.
تلفیق روش های تصمیم گیری چندمعیاره با روش رگرسیون لجستیک برای بررسی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش در حوضه زیلبیرچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی مناطق مستعد حرکت های توده ای ازجمله زمین لغزش از راه الگوسازی خطر با الگو های مناسب و کارا، یکی از اقدام های اساسی در کاهش خسارت احتمالی و مدیریت خطر است. هدف مطالعه حاضر، تلفیق روش های تصمیم گیری چندمعیاره با روش آماری رگرسیون لجستیک برای بررسی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش در حوضه زیلبیرچای است؛ ازجمله الگو های یادشده، الگوی ترکیب خطی وزن دار (WLC) است که در آن، ابتدا متغیرهای مؤثر در وقوع زمین لغزش به شکل زیر معیارهایی تقسیم بندی می شوند و وزن خاصی به هر کدام از آن ها تعلق می گیرد. برای جلوگیری از نقش سلیقه کارشناسی به عبارتی روش دلفی، زمین لغزش های رخ داده در منطقه مطالعه شده با زیرمعیارهای هر متغیر قطع داده شدند و درصد مساحت وقوع زمین لغزش در هر یک از آن ها ملاک وزن دهی زیرمعیارها قرار گرفت و استانداردسازی فازی بر این اساس انجام شد. در الگوی WLC علاوه بر وزن دهی به زیر معیارها، به خود متغیرها نیز از راه روش فرایند تحلیلی سلسله مراتبی (AHP) وزنی اختصاص داده می شود. در مطالعه حاضر، علاوه بر وزن دهی معمول، وزن دهی از راه روش آماری رگرسیون لجستیک (RL) و ملاک قراردادن وزن های حاصل و نرمال سازی آن ها نیز انجام و مستقیماً در الگوی WLC بر متغیرها اعمال شد. برای الگو سازی از 9 شاخص مستقل اع لایه بارش، لیتولوژی، کاربری اراضی، ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از شبکه زهکشی، فاصله از گسل و فاصله از جاده استفاده شد. نتیجه الگوی WLC-RL نشان دهنده مساحتی حدود 4/7 درصد در پهنه های خطر زیاد و بسیار زیاد با اعتبار سنجی 94/0 و با وزن دهی AHP و به صورت کارشناسی حدود 7/4 درصد با اعتبارسنجی 90/0 در پهنه های یادشده است. 36 درصد مساحت منطقه نیز جزو پهنه های خطر متوسط است که این پهنه های خطر با سو مدیریت و ساخت وسازهای عوارض انسانی ازجمله جاده بدون توجه به ساختار ژئومورفولوژی و لیتولوژی منطقه متأثر شده و به پهنه های خطر زیاد و بسیار زیاد تبدیل می شوند.
تبیین مخاطرات محیطی ناشی از احداث دیوارهای مرزی (مرزهای ایران در استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کشورها فضای مرزی به طور فزاینده ای به حفاظت و دفاع نیاز دارد. همچنین فضای مرزی به صورت فزاینده ای مرکز ایدئولوژی و عملکرد کشورها، مکانی برای سیاست های سرمایه گذاری مهم و منابع معدنی است و دورترین منطقه حاکمیتی است. در جهان امروز که مرزها در انواع مختلف و با ویژگی های بسیار متنوعی وجود دارند، رویکردها نسبت به مدیریت مرز نیز به صورت مشابه بسیار متنوع است. یکی از این رویکردها ایجاد دیوار مرزی است که توسط بسیاری از کشورها ازجمله جمهوری اسلامی ایران در حال پیگیری است. باید توجه نمود که دیوار مرزی یکی از راهبردهای کنترل مرز به صورت سلبی است که ورود و خروج افراد، کالا و ... را تحت کنترل شدید قرار می دهد. باید بیان نمود که این دیوار مرزی که به نوعی دیوار امنیتی برای کشور محسوب می گردد خود زمینه ساز بروز مخاطرات محیطی است. مخاطرات محیطی خود به دو دسته بلای طبیعی (سیل، طوفان، زمین لرزه و ...) و بلایای انسانی (نابودی زیست محیطی، گرم شدن کره زمین و ...) تقسیم می شوند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بررسی این نوع مخاطرات ناشی از احداث دیوار مرزی در منطقه سیستان و بلوچستان است و سپس با استفاده از روش توان رتبه ای به طبقه بندی این مخاطرات می پردازد تا مهم ترین مخاطره ای که منطقه را تهدید می کند به دست آید. نتایج تحقیق نشان می دهد مخاطرات ناشی از احداث دیوار مرزی در منطقه در 9 مورد مخاطرات طبیعی (نابودی گیاهان، انقراض جانوران، بین رفتن صنعت اکوتوریسم؛ افزایش فرسایش بادی منطقه) و مخاطرات انسانی (تفکیک فرهنگی- قومی دو سوی مرز؛ هدایت افراد به فضاهای ناشناخته؛ افزایش گرایش به قاچاق مواد مخدر و اسلحه؛ کاهش اعتماد به حکومت مرکزی؛ هزینه های بالای اقتصادی) تقسیم می گردند. در آخر با استفاده از روش توان رتبه ای مهم ترین مخاطره ای که منطقه را تهدید می کند کاهش اعتماد به دولت مرکزی با وزن 81 به دست آمد که خود می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات آتی برای در سطح منطقه ای و ملی باشد.
طراحی الگوی برون رفت از چالش های پایدارسازی معیشت کشاورزان کوچک مقیاس در شرایط خشکسالی در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کلی طراحی الگوی برون رفت از چالش های پایدارسازی معیشت کشاورزان کوچک مقیاس در شرایط خشکسالی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کشاورزان کوچک مقیاس استان کردستان که در شرایط خشکسالی بودند. پارادایم تحقیق از نوع کیفی به دو روش نظریه بنیانی و پدیدارشناسی بود. با روش نمونه گیری نظری 29 نفر از آن ها برای مطالعه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق و بحث گروهی جمع آوری و با سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق در بخش پدیدار شناسی رفتارهای حفظ معیشت شامل 16 کد اولیه بودند و در قالب رفتارهای سازگار، تاب آور و عدم واکنش طبقه بندی شدند. همچنین نتایج بررسی چالش های پایدارسازی معیشت کشاورزان کوچک مقیاس در قالب روش داده بنیاد شامل 61 کد اولیه بودند که در نهایت به منظور طراحی مدل برون رفت از چالش های پایدارسازی 9 مکانیزم (اقتصادی، بهره وری عوامل تولید، خدمات و تسهیلات، آموزش و اطلاع یابی، مدیریتی و ظرفیت سازی، فرهنگی، تکنولوژی، تشکل ها و تعادل) براساس چالش های پایدارسازی طراحی گردید و در قالب مدل اشتراوس جای گذاری شدند.