فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا خط فقر خانوار در مناطق روستایی استان اصفهان طی سال های 1382-1378(یک سال پیش از شروع برنامه سوم توسعه و یک سال پیش از پایان برنامه سوم توسعه) برآورد گردید. در ادامه، با استفاده از روش سلطه تصادفی به مقایسه فقر پرداخته شد. مهمترین ویژگی تکنیک سلطه تصادفی این است که مقایسه تطبیقی فقردر دو سال یا مقطع مختلف را مستقل از خط فقر میسر می سازد. نتایج نشان می دهد که اولاخطوط فقر مبتنی بر معکوس ضریب انگل بزرگتر از سایر خط فقرها و خطوط فقر بر پایه معکوس ضریب انگل فقرا از تمامی خطوط فقر نسبی کوچکتراست؛ ثانیا خط فقر بر اساس تمامی روش های اندازه گیری فقر افزایش یافته است؛ ثالثا شکاف و شدت فقر طی سال های مورد بررسی در مناطق روستایی کاهش یافته است. همچنین، با استفاده از آزمون سلطه تصادفی تغییرات فقر آزمون شد که نتایج حاصل، کاهش فقردر مناطق روستایی استان اصفهان را طی دوره مورد بررسی نشان می دهد. این امر بیانگر آن است که سیاست های فقرزدایی در برنامه سوم توسعه در کاهش فقر مناطق روستایی استان اصفهان موثر بوده است.
اولویت بندی مسائل توسعه روستایی با تأکید بر دیدگاه روستاییان مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی روستایی در سرتاسر جهان تمایل به ارائه خصوصیات مشابهی را دارند. جمعیت ها بطور فضایی پراکنده هستند. کشاورزی اغلب وجه غالب و مسلط بوده و در پاره ای از مواقع بخش اقتصادی و فرصت های لازم برای بسیج منابع با محدودیت روبرو می باشند. این خصوصیات بدان معنی است که مردمی که در نواحی روستایی زندگی می کنند با مجموعه ای از عواملی که چالش های اساسی برای توسعه است مواجه می باشند. پراکندگی فضایی جمعیت روستایی اغلب موجب افزایش هزینه ها و پیچیدگی های سخت جهت تامین اثربخش کالاها و خدمات در نواحی روستایی می گردد. شرایط خاص اقتصادی در نواحی روستایی منتج به کمتر شدن دسترسی به فرصت ها در مقایسه با مکان های غیر روستایی می شود. از سویی دیگر ماهیت توسعه روستایی در سال های اخیر دچار تغییرات شدیدی شده است. بسیاری از مردمی که در نواحی روستایی زندگی می کنند، در حال حاضر بطور مستقیم درگیر فعالیت های غیر کشاورزی شده اند. بنابراین چالش حاضر دستیابی به توازن مناسب میان تامین نیازهای جدید و تقویت تنوع اقتصادی پایدار و توسعه در نواحی روستایی است. این مقاله مثال هایی از این چالش ها و دگرگونی ها را در بخش مرکزی شهرستان خرم آباد به عنوان مطالعه موردی عرضه می نماید. روش کیفی و مطالعه میدانی با استفاده از تکمیل پرسشنامه که در سطح 300 نفر از خانوارها و در 20 روستا در منطقه مورد مطالعه توزیع شده بود مبنای عمل قرار گرفته و داده ها نیز با استفاده از آزمون t تک نمونه ای در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این خصوص جنبه های اقتصادی، محیطی و اجتماعی چالش های خانوارهای روستایی مورد بحث قرار داده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که تفاوت معناداری میان ابعاد توسعه (اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی) در سکونتگاه های روستایی وجود دارد. به علاوه، مهمترین مسائل روستایی به طور قابل توجهیچالش های اقتصادی است. بنابراین جنبه های اقتصادی و مؤلفه های آن بیشترین اولویت را از دیدگاه خانوارهای روستایی دارند.
اولویت بندی دهستان های شهرستان مشگین شهر برحسب سطوح توسعه کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربیات جهانی نشان میدهد بخش کشاورزی به لحاظ تامین مواد غذایی، اشتغالزایی، تأمین ارز و نیز تأمین نیازهای سایر بخشهای اقتصادی من جمله بخش صنعت و نیز سهمی که در تولید ناخالص ملی بر عهده دارد قابل توجه است. از آنجایی که قابلیتها و مزیتهای نسبی محلی و منطقهای هر یک از مناطق روستایی به دلیل تأثیرپذیری از عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی و محیطی اعم از امکانات و شرایط جمعیتی، تولیدی، جغرافیایی، اقلیمی، زیرساختی و... همواره متفاوت است و این مهم سبب برتری پارهای از مناطق روستایی به لحاظ توسعه کشاورزی به مناطق دیگر میشود. بدین منظور شناخت مزیتها و توانهای محلی و منطقهای هر یک از مناطق روستایی، از اصول بنیادین برنامهریزیهای توسعه روستایی و کشاورزی محسوب گردیده و راهکارهای عملی نیز با تبیین وضع موجود معنا مییابد. هدف این مقاله، اولویتبندی دهستانهای شهرستان مشگینشهر برحسب سطوح توسعه کشاورزی میباشد. تحقیق از نوع توصیفی ـ تحلیلی می باشد که با استفاده از روش پیمایش انجام گرفت. جامعه آماری مورد نظر را کلیه بهرهبرداران کشاورزی در شهرستان مشگینشهر تشکیل دادند. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 185 نفر تعیین شد. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظرات صاحبنظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوطه به دست آمد. هم چنین پس از انجام یک مطالعه راهنما و آزمون پایایی پرسشنامه ضریب کرونباخ آلفا 82/0 به دست آمد. دادههای به دست آمده با استفاده از تکنیک TOPSIS مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در این تکنیک، فرض بر این است که مطلوبیت هر شاخص به طور یکنواخت افزایشی (یا کاهشی) است. بدان صورت که بهترین ارزش موجود از یک شاخص نشاندهنده ایده آل مثبت بوده و بدترین ارزش موجود از آن مشخص کننده ایده آل منفی برای آن خواهد بود. هم چنین شاخص ها مستقل از هم هستند. در نهایت، نتایج مدل تصمیمگیری چند معیاره بر اساس وزنهای محاسبه شده نشان داد که در بین دهستانهای شهرستان مورد مطالعه دهستانهای مشگین شرقی و قرهسو از حیث توسعه کشاورزی به ترتیب در رتبه اول و دوم و دهستان نقدی در رده آخر قرار دارد. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهاداتی کاربردی ارائه شده است.
ارزیابی تعیین کننده های پایداری در نظام کشاورزی (مطالعه موردی: مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان مینودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار و مستمر هر کشوری وابسته به پایداری نظام کشاورزی است . بنابراین دست یابی به یک نظام کشاورزی پایدار، یکی از سیاست های مهم بخش کشاورزی کشورها است . پایداری نظام کشاورزی به عوامل متعددی بستگی دارد. بررسی و شناسایی این عوامل می تواند در تدوین سیاستها و راهبردهای کشاورزی پایدار نقش مهمی ایفاء کند. هدف این پژوهش، شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر بر پایداری نظام کشاورزی است که به صورت مطالعه موردی در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان مینودشت صورت گرفته است . روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بوده که با استفاده از جمع آوری داده ها از طریق روش های میدانی بدست آمده است. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای تمامی روستاهای بخش مرکزی شهرستان مینودشت می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 194 نفر از بین آنها به صورت تصادفی انتخاب شده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. به منظور سنجش ضریب اعتبار پرسشنامه آزمون پیش آهنگی انجام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ آن بیش از 79/0 درصد بدست آمد. نتایج حاصل از طریق تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد پنج عامل حمایت های خدماتی- زیربنایی، عملیات زراعی پایدار محور، اجتماعی- مشارکتی، اکولوژیکی و اقتصادی قادرند بیش از 58 درصد از واریانس پایداری نظام کشاورزی را تبیین کنند که توجه به این عوامل در برنامه ریزی ها ضروری به نظر می رسد. واژه های کلیدی: عامل ها، پایداری، نظام کشاورزی، مناطق روستایی، بخش مرکزی شهرستان مینودشت .
گشت و گذاری در روستاهای نهاوند
حوزههای تخصصی:
تأثیر گردشگری بر تقویت نگرش های کارآفرینانه در مناطق روستایی (مطالعه موردی: مقایسه روستاهای ابر و ابرسج - شهرستان شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نخستین آثار گردشگری روستایی، ایجاد فرصت های کارآفرینانه در محیط روستاهاست. تأثیرپذیری نگرش کارآفرینانه از گردشگری روستایی از مهم ترین مزایای گردشگری روستایی قلمداد می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تأثیر گردشگری بر نگرش های کارآفرینانه در مناطق روستایی انجام شده که از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است و از نظر هدف در گروه پژوهش های کاربردی جای می گیرد. جامعه آماری تحقیق، روستاییان (20 تا 60 ساله) ساکن در دو روستای ابر و ابرسج شهرستان شاهرود، و دارای تحصیلات دیپلم و بالاتر بودند، که دست کم 3 سال سابقه سکونت در روستای موردنظر داشتند. برای گردآوری داده ها با توجه به وجود نداشتن ابزاری برای اندازه-گیری نگرش کارآفرینانه در زمینه گردشگری روستایی، از پرسشنامه محقق ساخته با عنوان مقیاس نگرش کارآفرینانه (EAS) استفاده شد که اعتبار صوری و محتوایی آن در مشورت با خبرگان دانشگاهی و گردشگری و پایایی آن با آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون های K-S، آزمون لوین، تحلیل عاملی تأییدی، آزمون t، تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون های تعقیبی تحلیل واریانس یک سویه استفاده شد. نتایج نشان داد که گردشگری روستایی میزان اعتماد به نفس، موفقیت طلبی، تمایل به مخاطره، نوآوری، کنترل شخصی و تشخیص فرصت و در مجموع سطح کلی نگرش کارآفرینانه را به طور معنی داری افزایش داده است و می تواند به عنوان محرکی برای فعالیت های کارآفرینانه در مناطق روستایی مورد استفاده قرار گیرد.
امکانسنجی توسعه گردشگری با رویکرد سیستمی در روستاهای حاشیه کویر میقان اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری راهبردی برای توسعه روستایی و پاسخی به جهانی شدن و بازساخت روستاها است. توسعه گردشگری مستلزم نگرشی جامع و سیستماتیک به همه عناصر تشکیل دهنده آن می باشد. روستاهای واقع در حاشیه منطقه کویر میقان به رغم برخورداری از جاذبه های متعدد گردشگری، در فقر و محرومیت به سر می برند. در این راستا هدف تحقیق حاضر امکان سنجی توسعه گردشگری بر اساس سیستم تشکیل دهنده آن است.جامعه آماری سه گروه شامل گردشگران،ساکنان روستاها و مدیران محلی است که با استفاده از روش تصادفی 274 نفر از ساکنان،150 نفر گردشگر و 30 نفر از مسئولین به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمونT مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشانی می دهد به دلیل عدم شناخت گردشگران و نیز فقدان برنامه بازاریابی و تبلیغات،تقاضای گردشگری در وضع موجود در منطقه در حد ضعیف است. همچنین عناصر تشکیل دهنده عرضه گردشگری از دیدگاه خانوار و مسئولان محلی، شامل شاخص های جاذبه ها، حمل و نقل، زیرساخت ها و خدمات، پیشبرد فروش و مشارکت در حد خوب می باشد ولی شاخص اطلاعات بر خلاف سایر شاخص ها در حد ضعیف ارزیابی گردید. به هر حال روستاهای منطقه از جاذبه های بالقوه داخلی و فرصت های بیرونی مناسبی برای توسعه گردشگری برخوردار هستند. در نتیجه با برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه فعالیت های گردشگری از جمله تبلیغات و بازاریابی و توسعه و تجهیز زیرساخت ها و خدمات گردشگری، می توان تقاضا برای توسعه گردشگری در سطح روستاهای منطقه را افزایش داد و از نقاط قوت درونی و فرصت های بیرونی در جهت توسعه گردشگری استفاده کافی به عمل آورد.
سنجش و توسعه شاخص های کیفیت زندگی در کانون های اسکان عشایری، مطالعه موردی؛ کانون های اسکان عشایری استان های فارس و اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه برنامه ریزی های مکانی، میزان رضایت از کیفیت زندگی در فضاهای برنامه ریزی شده از اهداف اولیه و اصلی به شمار می رود. به طوری که بهبود کیفیت زندگی می تواند زمینه های توسعه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را به همراه داشته باشد. این مقاله با هدف بررسی شاخص های کیفیت زندگی کانون های اسکان عشایری تدوین شده است. نوع تحقیق به صورت کاربردی- توسعه ای است و روش مطالعه، اسنادی، تحلیلی و پیمایشی است. جهت تکمیل اطلاعات موجود از پرسشنامه استفاده شده است. با توجه به جمعیت کانون های مورد مطالعه، حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر برآورد شده است. و برای آزمون فرضیات پژوهش نیز از آزمون T.test و آزمون توکی با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بر اساس دیدگاه های نمونه، کیفیت آموزش، کیفیت محیط مسکونی، کیفیت محیط فیزیکی، و نیز کیفیت درآمد و اشتغال پایین تر از حد متوسط ارزیابی شده اند.؛ کیفیت سلامت و امنیت و کیفیت کالبدی در حد متوسط ارزیابی شده اند؛ و در مجموع از نظر ابعاد کیفیت زندگی در کانون های اسکان مورد مطالعه در سه طبقه قرار می گیرند؛ که در طبقه یک کانون های دشت بکان، گُل افشان چشمه رحمان با بالاترین سطح رضایت مندی جای دارند؛ در طبقه دو کانون تل معدن با سطح متوسط و در طبقه سه کانون دشت لار با پایین ترین سطح کیفیت زندگی و رضایتمندی قرار دارند.
برنامه ریزی راهبردی گردشگری روستایی با استفاده از ماتریس ارزیابیIFE و EFE (مطالعه موردی: بخش سامان- شهرستان شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه نواحی روستایی نیازمند برنامه ریزی و اجرای راهبردهای کارآمد در زمینه های مختلف از جمله گردشگری است. پژوهش حاضر با تدوین راهبرد توسعه گردشگری روستایی و به روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، و از نوع پیمایشی انجام شده است. سه گروه (خانوارهای روستایی، گردشگران، مسئولان) در انجام این پژوهش مشارکت داشته اند. بخش سامان دارای 23 روستاست که از 8 روستا با مجموع 2848 خانوار بر اساس پتانسیل ها و جاذبه ها و موقعیت جغرافیایی شان، 150خانوار به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری جامعه محلی انتخاب شدند. و از جامعه آماری گردشگران نیز بر مبنای برآورد تعداد گردشگران در طول یک هفته (600 نفر)، 60 نفر و از مسئولان به تعداد 20 نفر (تقریباً همه آنها) انتخاب شدند. این پژوهش در چند مرحله و با تحلیل SWOT انجام گرفته و در آن به ارائه راهبرد برای توسعه گردشگری پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در ماتریس ارزیابی داخلی و خارجیIE ، راهبردهای تدافعی به عنوان راهبردهای اجراشدنی در بخش سامان مطرح اند، که از بین آنها بهترین راهبردWT2 با امتیاز 36/7 با نام «زمینه سازی و تشویق مردم به مشارکت در جهت توسعه و تجهیز روستاها از نظر زیرساختارها، تسهیلات و تجهیزات توریستی با حمایت های دولتی» انتخاب و معرفی شد.
سکونتگاه نوع سوم، راهکاری برای رسیدن به الگوی مناسب سکونت در راستای توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایدة اصلی در مقالة حاضر این است که روستا و شهرهای کنونی نمیتوانند سکونتگاههای مناسبی برای زندگی با کیفیت فراهم کنند؛ بنابراین، باید به دنبال الگوی جدیدی از سکونتگاه بود تا علاوهبر داشتن سازگاری لازم با نیازها و خواستههای جامعة نوین، زمینة توسعة پایدار و کاهش نبود تعادل در سکونتگاههای شهری و روستایی کنونی را فراهم نماید. این مقاله از نظر روش، مبتنی بر تحلیل مفهومی- نظری و تجربی مسئله با اتکاء به اسناد نظری و آماری و تحلیل کیفی واقعگرا از وضع موجود و آرمانگرا از وضع مطلوب سکونتگاه در ایران است. پایة نظری تحقیق را تجربة 20 سالة محقق در زمینة مطالعات و تحقیقات نظری و عملی، در عرصة شهرها و روستاها تشکیل میدهد. بااینحال، در شکلگیری این ایده رویکرد اجتماعی-اکولوژیک به مسائل جامعه و دیدگاه و روشهای توسعة پایدار نقش مؤثری داشته است. تحلیل مسئلة سکونت شهری و روستایی نشان میدهد که در گذار از جامعة سنتی به مدرن یا شبهمدرن، الگوی سکونت نتوانسته است خود را با الگوی زندگی جدید و خواستههای اجتماعی و اقتصادی سازگار کند. این فقدان تطابق بین نیازهای درحال دگرگونی جامعه و الگوی سکونت، ابتدا خود را در مهاجرت بیرویه و شتابان روستایی به شهری و سپس در بروز مسائل و مشکلات شهری نشان میدهد. یافتة اصلی تحقیق این است که برای حل مسائل و مشکلات جوامع شهری و روستایی که گاه حلنشدنی بهنظر میرسد، باید به دنبال راهحل و الگویی جایگزین بود. بهعبارتدیگر، در ارتباط با یافتن الگوی مناسب سکونتگاه برای دستیافتن به معیارهای مناسب زندگی با کیفیت، باید پایان دوگانهانگاری شهر یا روستا و شهر و روستا را اعلام کنیم و به دنبال شکل سومی از سکونت باشیم؛ باید از نگرشهای قالبی مرسوم در ارتباط با برنامهریزی روستایی و شهری فراتر رفت و در راستای بومیسازی، دانش برنامهریزی، دیدگاهها و روشهای مرسوم را به چالش کشید. نتیجه اینکه الگوی مناسب سکونت که پاسخگوی نیاز امروز و فردای جامعه باشد، نه شهر و نه روستا است؛ بلکه شکل سومی از سکونتگاه است که بار اجتماعی و کیفیت زندگی در آن، محیطی زیستپذیر و رضایتبخش برای ساکنان خود فراهم میکند.
کاربرد الگوی پروبیت رتبه ای در تحلیل عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت گردشگران روستای ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بتوجه به فعالیت های جدید اقتصادی مانند گردشگری به منظور رفع چالش های اقتصادی موجود و دستیابی به اهداف توسعه پایدار، ضروری به نظر می رسد. برآورد تمایل به پرداخت گردشگران و تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر آن و خواست های مردم از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی می تواند به پیش بینی نیازها و کاستی های مناطق گردش پذیر روستایی و رفع کمبودها بسیار کمک کند. هدف این پژوهش، برآورد تمایل به پرداخت گردشگران روستای ابیانه برای بازدید از این روستا و استفاده تفرجی از آن، با به کارگیری روش ارزش گذاری مشروط و همچنین شناخت عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت است. اطلاعات و داده های مورد نیاز از طریق تکمیل 250 پرسشنامه و مصاحبه حضوری با گردشگران جمع آوری شده است. در تخمین تابع تمایل به پرداخت، از این متغیرها استفاده شد: جنسیت، سن، اندازه خانوار، فاصله، تحصیلات، درآمد، جذابیت روستا، میزان مبلغ ورودی، و متغیر بیانگر تورش نقطه شروع (گروه پرسشنامه). با توجه به داده های به دست آمده برای تمایل به پرداخت که به صورت مقادیر دامنه ای- مشتمل بر سطوح صفر، و (1-4)، (4-8)، (8-12)، (12-16) و (16-20) هزار ریال- بود، به منظور تحلیل عوامل مؤثر بر آن، الگوی پروبیت رتبه ای به کار گرفته شد. بر اساس یافته ها، 6/75 درصد گردشگران حاضر به پرداخت مبلغی برای بازدید و استفاده تفرجی از روستای ابیانه هستند. متوسط تمایل به پرداخت، به ازای فرد و خانوار به ترتیب برابر با 5847 و 25/21926 ریال به دست آمد. نتایج تحقیق مشخص می سازند که متغیرهای دارای اهمیت آماری عبارت بوده اند از: درآمد، فاصله، سطح مبلغ پیشنهادی، تحصیلات گردشگر و جذابیت روستا.
رتبه بندی زمینه های توسعه گردشگری در نواحی روستایی، با استفاده از تاپسیس خاکستری (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان ورزقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع طبیعی و جاذبه های گردشگری ایران گنجینه ای است که برای استفاده بهینه از آن باید توجه گردشگران داخلی و خارجی به جاذبه های روستایی گسترش یابد و روش های مدیریت مؤثر و کارآمد مناسب اتخاذ شود. بهره برداری بهینه از فرصت های موجود در زمینه گردشگری، مانند هر فعالیت دیگری مستلزم انجام مطالعات اصولی و طرح برنامه های مبتنی بر تحقیقات و مدیریت علمی است. از اساسی ترین فعالیت های علمی در حوزه گردشگری، ارزیابی منابع قابل توسعه در این زمینه است. نواحی روستایی دارای منابع و جاذبه های فراوانی است که قابلیت سرمایه گذاری دارد. بنابراین برای فراهم کردن بستر مناسب سرمایه گذاری، شناسایی این نواحی در گام نخست ضروری است و بهترین مکانیسم برای این شناسایی به کارگیری روش های مختلف و دقیق علمی است. شهرستان ورزقان دارای جاذبه های فراوان گردشگری است که تا به حال توجه چندانی به آن نشده است، لذا با ارزیابی دقیق جاذبه های گردشگری و معرفی آن به سرمایه گذاران بخش گردشگری می توان شاهد شکوفایی مناطق روستایی شهرستان از نظر گردشگری بود. جامعه آماری مقاله تمام جاذبه های مطرح شهرستان است که سالانه گردشگران به آنجا مراجعه می کنند. شاخص های مورد بررسی با رویکرد فضایی مکانی برای ارزیابی با توجه به اسناد و منابع موجود مدنظر قرار گرفت و با استفاده از تئوری خاکستری- که یکی از روش های تصمیم گیری تحت شرایط عدم قطعیت است- با تلفیق این روش با تاپسیس به ارزیابی جاذبه های گردشگری، نواحی روستایی مستعد سرمایه گذاری در بخش گردشگری شهرستان ورزقان را مشخص کرده است. براساس نتیجه به دست آمده جاذبة جنگل های ارسباران به عنوان بهترین گزینه بین سایر جاذبه ها برای سرمایه گذاری انتخاب شده است.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی توسعه ی گردشگری خانه های دوم در نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان شیرین درة شهرستان قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری در محیط های روستایی با توجه به توسعه شهرنشینی، بهبود سیستم حمل و نقل و ارتباطات، افزایش اوقات فراغت و غیره درحال گسترش است و به دنبال آن شکل گیری خانه های دوم، از پدیده های مهم قرن بیستم و سده های حاضر است. ناحیه مورد مطالعه با برخورداری از موقعیت ممتاز طبیعی و بوم شناختی و با توجه به نزدیکی به شهر قوچان پذیرای بسیاری از گردشگران خانه های دوم در محیط های روستایی است. هدف از این تحقیق مطالعه ی آثار گوناگون توسعه ی گردشگری خانه های دوم و تحلیل مقایسه ای آن از منظر مالکان و اهالی در دهستان شیرین دره (قوچان) می باشد. روش تحقیق در این مطالعه تجربی و در بخشی توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی آماری تحقیق 7 روستا با 1188 خانوار جمعیت می باشد که بر اساس فرمول کوکران 218 پرسشنامه در قالب دو گروه مالکان و اهالی به روش سیستماتیک تصادفی در منطقه گردآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که رابطه قوی بین توسعه ی گردشگری خانه های دوم و تغییرات در ابعاد اجتماعی و اقتصادی در سطح روستاهای منطقه وجود دارد. شدت تأثیر متغیر توسعه ی گردشگری خانه های دوم بر تغییرات اجتماعی و اقتصادی زندگی روستاییان 502/0 برآورد شده است که بیانگر تأثیر متوسط گردشگری خانه های دوم در سطح منطقه می باشد. سرمایه گذاری افراد غیر روستایی بیشترین تأثیر را با ضریب حدود 35 درصد در شکلگیری انواع تغییرات در زندگی روستاییان داشته است. تفاوت معناداری در دیدگاه مالکان و اهالی نسبت به توسعه ی گردشگری خانه های دوم و تغییرات در ابعاد اقتصادی زندگی روستاییان وجود دارد. با توجه یافتهها، راهکارهایی شامل طراحی نظام مدیریت یکپارچة گردشگری خانه های دوم، انجام مطالعات کاربری زمین بر اساس ارزیابی توان بوم شناختی، انجام مطالعات و اجرای طرح های مدیریت پسماند و فاضلاب، تدوین آیین نامه های اجرایی مربوط به طراحی منظر و محیط روستایی، تدوین و اجرای آیین نامه های مربوط به تغییر کاربری باغ ها و مزارع به خانه های دوم و غیره پیشنهاد شده است.
نقش ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضا در توسعه روستایی با تاکید بر ایجاد استانهای جدید؛ مطالعه موردی: استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محققان بر این باورند که فقر اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی که با مصادیقی چون سوء تغذیه، بی سوادی، بیکاری، عدم برخورداری از سطح مناسب بهداشتی، کیفیت نامناسب زیرساختها و نیز مسکن ناامن تجلی یافته بیشتر منتج از اعمال سیاستهای تمرکزگرایی در کشورهای در حال توسعه بوده است. به نظر می رسد در اکثر کشورهای در حال توسعه فقر روستایی رابطه بسیار تنگاتنگی با تمرکزگرایی اداری، مالی و سیاسی داشته و اعمال این گونه سیاستها با محوریت دولت مرکزی تشدیدکننده نیازها و عدم رفع آنها در مناطق روستایی بوده است. سیاستی که محکوم به شکست بوده و منجر به شکل گیری مبحثی به نام تمرکززدایی، روشی پیشتاز برای توسعه روستایی شده است. در طی دو دهه اخیر در ایران مبحث ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضاهای جغرافیایی در قالب شکل دهی استانهای جدید مورد توجه قرار گرفته است. اعمال سیاستهایی که آثار متفاوت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بویژه در سطح سکونتگاه های روستایی داشته است. بر این مبنا، مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تبیین نقش تغییر سطوح مدیریت سیاسی فضا در قالب شکل گیری استانهای تازه تاسیس که به صورت موردی در استان قزوین به مرحله اجرا گذاشته شده به این سوال اساسی پاسخ گوید که ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضا چه آثار توسعه ای در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در مناطق روستایی استان قزوین داشته است؟ به این منظور محققان با بهره گیری از گویه های تبیین کننده اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در قالب طیف لیکرت و با بهره گیری از روش پانل گذشته نگر مبتنی بر سنجش نگرش در دو دوره قبل و بعد از استان شدن با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای در نزد 450 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن مراکز روستایی و در سطح 45 روستا از 5 شهرستان تابع استان قزوین دریافته اند که در کلیه زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روند تغییرات مناطق روستایی از دیدگاه جامعه نمونه مثبت و با کاهش مولفه های منفی همراه بوده است. اگرچه شکل گیری و ایجاد استانهای جدید به صورت تفویض قدرت و واگذاری اختیارات در قالب دولتهای محلی صورت نپذیرفته و تنها شاهد تمرکززدایی اداری و مالی در سطح استانی بوده ایم، با این وجود به نظر می رسد حرکت حاضر گامی اساسی در کاهش حضور دولت در سطوح محلی بوده و توانسته اثرات مثبت معناداری در سطح مناطق روستایی به وجود آورد.
نقش مهاجرت فصلی نیروی کار در معیشت خانوارهای روستایی(مطالعه ی موردی: شهرستان سروآباد استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت های روستایی شهری، از موضوع های مهم در مطالعات توسعه ی شهری روستایی است. رویکرد معیشتی از جدیدترین رویکرد ها برای بیان این پدیده است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل آثار مهاجرت های فصلی بر سرمایه های معیشتی خانوارهای مهاجر و غیرمهاجر است، به این منظور، رویکرد معیشتی به عنوان نظریه ی تحلیلی به کار گرفته شده است. در این رویکرد، دارایی های معیشتی خانوارها به پنج دسته، شامل سرمایه های طبیعی، فیزیکی، انسانی، اجتماعی و مالی تقسیم می شود که بهبود و بالابردن این سرمایه ها باعث بهبود معیشت خانوار و توسعه روستایی خواهد شد. محدوده ی این مطالعه، شهرستان سروآباد در استان کردستان است. جامعه ی آماری این پژوهش تمام خانوارهای روستایی دارای مهاجر فصلی و غیرمهاجر شهرستان سروآباد است. تعداد خانوارهای شهرستان 11700 خانوار (جامعه ی آماری) است که با استفاده از روش کوکران، 324 پرسش نامه به عنوان حجم نمونه تهیّه شد. تعداد روستاهای شهرستان 65 روستا است که 20 درصد روستاها (13روستا) به صورت تصادفی برای نمونه گیری انتخاب و در هر روستا 24 پرسش نامه با روش انتساب متناسب به صورت تصادفی بین دو گروه توزیع و تکمیل شد. یافته های تحقیق نشان داد، سرمایه های طبیعی و اجتماعی در میان خانوارهای غیرمهاجر (کشاورز) بیشتر و در مقابل سرمایه های فیزیکی، انسانی و مالی در میان خانوارهای مهاجر بالاتر است. میانگین سرمایه ی کُلّی نیز در خانوار مهاجر بالاتر از خانوارهای غیرمهاجر است. در نهایت، می توان این گونه بیان کرد که مهاجرت فصلی خانوار های روستایی در شهرستان سروآباد اثر مثبتی بر دارایی های سرمایه ای خانوارهای دارای مهاجر فصلی داشته که نتیجه ی آن بالارفتن دارایی های معیشتی خانوار، کاهش فقر و کاهش آسیب پذیری خانوارهای روستایی بوده است؛ در نتیجه، مهاجرت فصلی نیروی کار روستایی در شهرستان سروآباد به شهرها، به عنوان راهبرد معیشتی خانوارهای روستایی در حفظ و بالابردن معیشت خانوار و توسعه ی روستایی مؤثّر است.
سنجش و ارزیابی پایداری حوزه روستایی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه های کلان شهری از جمله حوزه هایی است که به خاطر نظام متفاوت روابط مختلف سکونتگاهی و حضور و جریان نیروهای گوناگون اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نشأت گرفته از قطب کلان شهری، سیمایی متفاوت به کانون های روستایی شان بخشیده اند. در این پژوهش سعی بر آن است تا با واکاوی ابعاد مختلف حاکم بر پایداری توسعه سکونتگاه های حوزه کلان شهر تهران در رویکردی نظام مند به این پرسش ها پاسخ داده شود که: آیا سکونتگاه های روستایی واقع در حوزه های کلان شهری شهر تهران پایداری زیادی دارند؛ و آیا با فاصله گرفتن از مرکز کلان شهر، این میزان پایداری دچار نوسان می شود. روش انجام مطالعات در این پژوهش، مبتنی بر روش های توصیفی تحلیلی و پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و اسنادی گردآوری شده اند. جامعه آماری در این تحقیق منطبق بر حوزه های روستایی کلان شهر تهران است. به منظور انتخاب جامعه نمونه کل سطح کلان شهر تهران به 16 قطاع تقسیم گردیده و در هر قطاع 2 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در این تحقیق، انتخاب روستاهای نمونه به صورت تصادفی خوشه ای، و انتخاب خانوارها به صورت تصادفی سیستماتیک بوده است. یافته های تحلیل نشان می دهد که کلان شهر تهران نه تنها منجر به پایداری سکونتگاه های روستایی واقع در حوزه نفوذ خود نشده، که به ناپایداری بیشتر آنها نیز انجامیده است. علاوه بر آن، در حوزه مورد مطالعه بر خلاف تصور رایج ابعاد زیست محیطی پایداری بیشتری در مقایسه با دیگر ابعاد دارند.
ویژگیهای پردازش و بازیافت پسماندهای روستایی (مطالعة موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم مدیریت پسماند مجموعه ای از فعالیت هایی است که برای سامان دادن پسماند های جامعه به روشهای مهندسی و بهداشتی صورت میگیرد. برای ایجاد سیستم مدیریت پسماند در روستاهای کشور باید ظرفیت های ساختاری مناسب وجود داشته باشد. عناصر موظف در سیستم مدیریت پسماند در روستاهای کشور عبارتند از: جمع آوری و دفع در زمین. امور پشتیبانی به صورت کلاسیک شامل موارد مالی، راه اندازی، مدیریت وسایل و تجهیزات کارکنان،گزارش دهی، محاسبه قیمت و بودجه، اداره قراردادها، انتظامات، خطوط راهنما و روابط عمومی است. در حال حاضر هیچ یک از اجزای امور پشتیبانی در سیستم مدیریت پسماندهای روستایی کشور وجود ندارد. میانگین تولید سرانه پسماند روستایی در کل کشور 44/451 گرم در روز و چگالی آن 75/375 کیلوگرم بر مترمکعب برآورد شده است. یکی از زیرساخت های ضروری، تدوین، ضوابط، دستورالعمل و خطوط راهنما برای سیستم های مدیریت پسماند روستایی است. برای تهیه دستورالعمل پردازش و بازیافت در روستاها، لازم است که وضع موجود مدیریت پسماند در آنها مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بدین منظور مدیریت پسماند در دو استان بوشهر و هرمزگان به تفصیل و به صورت میدانی مطالعه شدند، سپس با استفاده از نتایج مطالعات وزارت کشور در مناطق دهگانه کشور وضع موجود مدیریت پسماند در روستاها مشخص شد. با بررسی قوانین و ضوابط و دستورالعمل های پردازش و بازیافت در کشورهای صنعتی،ویژگیهای این دستورالعمل به دست آمد. در آخرین مرحله مطالعات تطبیقی صورت گرفت و دستورالعمل های پردازش و بازیافت پسماندهای روستایی کشور تهیه شد.
گذری اجمالی بر رویکردها و راهبردهای توسعه روستایی
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی نه تنها به دلیل سکونت تعداد چشمگیری از جمعیت در روستاها، بلکه به منظور دستیابی همه جانبه به توسعه ی ملی امری ضروری و اساسی است. از طرف دیگر پیچیدگی مسئله ی توسعه روستایی تلاش همه جانبه ای از طرف دولت، کارگزاریها و مردم را ایجاب می کند. آنچه مسلم است این که روستاهای مختلف از نظر داشتن امکانات، زیرساختهای محیطی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با هم تفاوت دارند. بنابراین توصیه یک مدل یا راهبردی واحد و کارآمد برای توسعه روستایی ممکن نیست و هر جامعه ای باید متناسب یا شرایط و اولویتها، رویکردها و راهبردهای توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گیرد.
هدف کلی در این مقاله، بررسی رویکردها و راهبردهای عمده توسعه روستایی بویژه در دنیای در حال توسعه اعم از راهبردهایی که جهت گیری اجتماعی یا اقتصادی دارند و همچنین راهبردهای فضایی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش اسنادی است و از مطالعات کتابخانه ای و منابع الکترونیکی بهره جسته ایم. در این مطالعه ابتدا شرح مختصری در مورد توسعه روستایی ارائه و سپس رویکردها و راهبردهای توسعه روستایی از دیدگاههای مختلف تشریح گردیده است.
از بررسی ها و مطالعات انجام گرفته در این خصوص، می توان چنین نتیجه گرفت که رویکردی می تواند در جوابگویی به نیازها و سوق دادن روستا به سمت توسعه پایدار روستایی موفق باشد، که بر دوام و پایداری توسعه تاکید داشته و در عین حال معیارهای آن دائمی، همه جانبه و فراتر از توجه به زمان حال و نیازهای امروز باشد.
تحلیل تأثیر فاصله در میزان ادغام روستاهای الحاقی به شهر (مطالعه موردی: روستاهای الحاقی در شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله پیامدهای عمده شهرنشینی شتابان همانا گسترش فضایی شهرها و ادغام روستاها و اراضی پیرامونی شان در آنهاست. این پدیده دربردارندة آثار متعددی برای روستا های ادغامی است. به نظر می رسد که آثار و تبعات اشاره شده، در روستاهای مختلف به نسبت فاصله شان از مرکز شهر، متفاوت باشد. در مقاله حاضر سعی شده است که آثار و پیامدهای ادغام هفت روستا در شهر کاشان به تفکیک و با توجه به فاصله آنها از مرکز شهر مورد مقایسه قرار گیرد تا تفاوت ها و تشابه های این تحول در روستاهای ادغامی آشکار شود. این پژوهش که مبتنی بر روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و با استفاده از مطالعات اسنادی و میدانی وسیع از جمله مصاحبه، مشاهده و تکمیل 260 پرسشنامه خانوار در روستاهای ادغامی و افراد خبره محلی و مسئولان شهرداری انجام پذیرفته است، مشخص می سازد که تفاوت عمده ای در روستاهای ادغامی وجود دارد و مهم ترین عامل تفاوت در میزان ادغام روستاها در شهر، فاصله روستا های ادغامی با مرکز شهر است.
تحلیل مقایسه ای آثار اقتصادی گردشگری خانه های دوم با گردشگری روزانه بر نواحی روستایی، با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعاتی: شهرستان شمیرانات، استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله تأثیرات گردشگری بر نواحی روستایی، پیامدهای اقتصادی آن است که همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است. در این زمینه، موضوع درخور تأمل همان تأثیرات اشکال و الگوهای مختلف گردشگری بر نواحی روستایی است. نواحی روستایی با توجه به موقعیت شان در ابعاد مکانی فضایی دربرگیرندة انواع مختلفی از گردشگری ها (مذهبی، ورزشی، طبیعت گردی و جز اینها) هستند که بسیاری از آنها در قالب الگوهای گردشگری خانه های دوم و روزانه در نواحی روستایی رواج می یابند. این الگوها نیز هر یک با توجه به ویژگی های شان تأثیرات متفاوتی بر نواحی روستایی بر جای می نهند. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که: «آیا بین تأثیرات اقتصادی الگوی گردشگری خانه های دوم و الگوی گردشگری روزانه در نواحی روستایی شهرستان شمیرانات تفاوت معناداری وجود دارد یا خیر؟» روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مشاهده و ابزار پرسشنامه است داده های جمع آوری شده، با بهره گیری از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهند که بر اساس دیدگاه ساکنان محلی، تأثیرات اقتصادی گردشگری خانه های دوم بیشتر است و در مجموع تفاوت معناداری بین آثار اقتصادی دو الگوی مذکور وجود دارد.