فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۰۱ تا ۴٬۷۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله تحقیقی در رابطه با ریشه های پیدایش "های-تک "در معماری و سیر حرکتی آن تاکنون و همچنین نمود این تغییر و تحولات در ایران می باشد. هدف از این تحقیق دستیابی به دلایل شکل گیری معماری های-تک می باشد، به گونه ای که بتوان از آن طریق مقایسه ای را میان آن چه که در سایر کشورها موجب شکل گیری این نوع معماری شده است و آنچه که در حال حاضر در ایران از معماری های-تک برداشت می شود و مورد استفاده قرار می گیرد، انجام داد. روش تحقیق در این نوشتار روش تطبیقی- تحلیلی است که در دو بخش به انجام رسیده است. بخش اول به بررسی معماری های-تک در سایر کشورهای جهان می پردازد و بخش دوم به بررسی این نوع معماری در ایران اختصاص داده شده است. بر اساس مطالعات انجام شده در این تحقیق مشخص گردید که شکل گیری های-تک در ابتدا به دلایلی از جمله کارایی آن در ساخت و ساز بوده است، اما در اواخر قرن بیستم وجه دیگری از این شیوه با رویکرد زیباشناسانه در معماری و ساخت و سازهای شهری موجب گردید که استفاده از فناوری برتر علاوه بر وجه کارایی در جنبه های زیباشناسانه نیز موجب کسب موفقیت گردد. اما آنچه از این شیوه در ایران مورد استفاده قرار گرفته است، بیشتر رویکردی زیباشناسانه به این روش می باشد و توجه چندانی به وجه کارایی این روش به جزء مواردی نادر نشده است.
بررسی نقش محوری جریان فضایی– زمانی فعالیت های زمان غروب و شب در ادراک امنیت، مطالعه موردی: مرکز شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
73 - 88
حوزههای تخصصی:
حیات شبانه راهی واقعی برای گسترش روزِ کاری و نیروی محرکی برای رشد و توسعه ملی است. مطالعه حاضر با اتخاذ چارچوب تحلیلی جغرافیای زمان و تحلیل کمی روال های مصرف حیات شبانه در مرکز شهر رشت می کوشد به این سئوال اصلی پاسخ دهد که چگونه شهر رشت می تواند بستر مناسبی را برای جریان فضایی_زمانی فعالیت های زمان غروب و شب فراهم سازد؟ برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون خی دو و تحلیل خوشه ای دومرحله ای) به وسیله نرم افزار SPSS انجام شد. تفاوت های چشمگیری در نوع مصرف حیات شبانه در مرکز شهر با استفاده از تحلیل خوشه ای آشکار شد. با وجود این، عدم تجانس در مسیرهای فضا_زمان را می توان در دو الگوی مشخص خلاصه کرد: «پارک گردی» و «خرید». این الگوها از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت بودند اما از نظر موقعیت در یک بخش از مرکز شهر (سبزه میدان) دیده شدند. اهمیت پیش بین های اصلی به ترتیب نزولی عبارت بودند از: قومیت گروه (00/1)، جنس گروه (00/1)، اندازه گروه (00/1)، نوع فعالیت/ تفریح شبانه (82/0)، متوسط زمان صرف شده (60/0)، شرایط زندگی (48/0)، قومیت (42/0)، مکان (33/0)، جنس (27/0) و سطح تحصیلات (18/0). در مقابل، نقش حرفه و نوع کار، محل اقامت و سن بسیار کم بود. نتایج نشان داد که اکثریت مصرف کنندگان حیات شبانه احساس امنیت می کردند و این امنیت ادراک شده را بیشتر (%2/78) ناشی از «فعالیت ها/ مردم در خیابان و...» می دانستند. در محدوده مورد مطالعه، زنان نقش و حضور گسترده ای در تولید اجتماعی فضا داشتند و این نقش و حضور را می توان به ادراک آنها از احساس امنیت در حیات شبانه مرکز شهر نسبت داد. طبق نتایج بالا و همچنین متوسط زمان رسیدن به نخستین فعالیت شبانه (19:28) و متوسط زمان صرف شده در مرکز شهر (21/3 ساعت)، رشت می تواند تنها بستر مناسبی برای جریان فضایی_زمانی فعالیت های زمان غروب باشد (بین ساعات 18 تا 23). سه پیشنهاد اثربخش به صورت توأمان برای تغییر رویه فعلی مطرح می شود که عبارتند از ایجاد تنوع فعالیتی بیشتر در مرکز شهر، مدیریت منطقه از طریق افزایش کیفیت فضاهای شهری و حمایت از طولانی شدن ساعات فعالیت شبانه و حمل ونقل عمومی همیشگی در اواخر شب.
عوامل مؤثر بر روند تحول مساکن روستایی در شهرستان ممسنی (نمونه موردی: روستای چمگل)
حوزههای تخصصی:
کانون های روستایی در قامت اولین صورت از اجتماعات انسان های یکجانشین در طی تاریخ و به ویژه از آغاز جنبش مدرنیسم به این سو، فرایندهای تحول و تکامل بسیاری را در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و کارکردی خویش تجربه نموده اند. یکی از مهم ترین اینگونه تغییرات، دگرگونی در سیما و کالبد فیزیکی روستاها می باشد؛ که متناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مکان و نیز در راستای نحوه ی گذران معیشت و ساختار فرهنگی روستاییان تحول و توسعه عمده ای را پذیرا گشته است. در کشور ما به دنبال انجام دگرگونی های وسیع اجتماعی در دهه چهل و بعد از آن با انقلاب اسلامی 57 و به تبعیت از آن رسوخ شیوه زندگی شهری به نواحی روستایی شاهد تغییرات وسیع در فضای کالبدی و نوع معماری روستاها بوده ایم. در این تحقیق که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تاریخ نگاری انجام گرفته است، تلاش است، با انجام مطالعات وسیع میدانی و کتابخانه ای به بررسی و شناخت نوع معماری مساکن و روند تحولات کالبدی نواحی روستایی شهرستان ممسنی با موردشناسی روستای چمگل از آغاز برپایی این روستا تاکنون بپردازد. نتایج تحقیق بیانگر این مطلب می باشد که روستای مورد مطالعه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی و نیز متناسب با دوره های زمانی، نوع خاصی از شیوه ی معماری در زمینه ساخت مسکن را تجربه نموده است. در این راستا تحول در شیوه معیشت روستاییان به ویژه افزایش درآمد و قدرت خرید خانوارهای روستایی، افزایش ارتباط روستاییان با شهرهای همجوار و بالأخص ارائه وام نوسازی مسکن از سوی بنیاد مسکن نقش برجسته ای را در تحول مساکن روستای چمگل ایفا نموده اند.
امکان سنجی کاربرد مدل حکمروایی شهری مشارکتی در سطح واحد همسایگی (برنامه NBN) در تبریز (مطالعه موردی: منطقه 2)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
675 - 694
حوزههای تخصصی:
ساختارهای سلسله مراتبی که به عنوان «رویکرد سنتی» شناخته می شوند، ظرفیت لازم را برای استفاده مطلوب از ظرفیت های محلی و ایجاد محیطی با کیفیت بالا ندارند؛ از این رو لازم است ساختاری غیرمتمرکز و مشارکتی در الگوی اداره امور شهر ایجاد شود تا حکمروایی خوب شهری نیز یکی از پایدارترین شیوه های اعمال مدیریت شهری به شمار بیاید. براین اساس، NBN با اصطلاح «همسایه ها، محیط پیرامون همسایگی خود را می سازند» یکی از موفق ترین برنامه ها در زمینه حکمروایی خوب شهری طی ده سال گذشته در شهر روچستر نیویورک است. در این برنامه، همه شهروندان سعی دارند تا محیط زندگی اطراف خود را ساماندهی کنند. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر امکان سنجی کاربرد مدل حکمروایی شهری مشارکتی در سطح واحد همسایگی (برنامه NBN) در منطقه 2 کلان شهر تبریز است. جامعه آماری براساس فرمول کوکران 382 نفر است. به منظور گردآوری اطلاعات نیز از پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل آن از روش تحلیل راهبردی SWOT استفاده شده است. براساس تحلیل عوامل درونی و بیرونی، امکان کاربرد برنامه NBN در منطقه 2 کلان شهر تبریز وجود ندارد و وضعیت این منطقه در زمینه اجرای این برنامه در گروه تدافعی WT قرار دارد؛ یعنی باید به کاهش نقاط ضعف و جلوگیری از تهدیدات در منطقه پرداخته شود. پس از تدوین راهبردهای چهارگانه و ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM) برای اولویت دهی به راهبردهای WT، «رفع هرگونه فضای جبری از سوی متولیان و مدیران امور شهری و کمک به ایجاد فضای تعاملی» اولویت اول محسوب می شود.
ارزیابی توسعه معماری و شهرسازی مدرن در معماری خانه های قاجار(مورد شناسی: شهرکرمانشاه در منطقه غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات معماری و فضاهای شهری کرمانشاه در دوران قاجار همزمان با ظهور فرآیند توسعه و رشد کالبدی شهرهای ایران، به واسطه ی ورود شاهزادگان قاجار به کرمانشاه و تاثیرات موقعیت ارتباطی این شهر محقق شد. بدین ترتیب زمینه لازم برای شکل گیری و توسعه ی فضاهای شهری و معماری، تغییر روابط اجتماعی، تفکیک اقشار جامعه و پیدایش نیازهای جدید پدید آمد. در این پژوهش، چگونگی شکل گیری معماری خانه های قاجار در منطقه غرب ایران و به طور اخص شهر کرمانشاه و بررسی رابطه ی الگوهای توسعه معماری و شهرسازی مدرن با معماری خانه های قاجار به عنوان پرسش های اساسی تحقیق مطرح شده است. این پژوهش با روش تاریخی، تفسیری مبتنی بر سه مرحله ی «ارزیابی فرآیند توسعه معماری و مولفه های تاثیرپذیری از شهرسازی غرب در خانه های قاجار»؛ «بررسی خانه های شاخص بر اساس مبانی نظری و چگونگی تاثیر معماری غرب و فضای شهری مدرن بر معماری دوره قاجار» و «چگونگی شکل گیری و دگرگونی متاثر از معماری غرب و فضای شهری مدرن و انعکاس آن بر کالبد معماری و شهرسازی در خانه های کرمانشاه درمنطقه غرب ایران» صورت گرفت. تحلیل موضوع در این نوشتار بر اساس جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی برای بررسی محدوده ی مطالعاتی مورد نظر میسر شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت قاجار زمینه های تغییرات و الگوبرداری از تمدن غرب را در فضای سنتی جامعه ایران فراهم نموده و در این دوره ساختمان هایی به سبک تلفیقی با عناصر و تزئینات متاثر از معماری و الگوهای توسعه شهری غرب در معماری ایران ظهور کرده است. فرآیند ارزیابی در این پژوهش مطابق شاخصه های تعیین شده، مبین آن است که میزان تاثیرگذاری و الگو برداری شامل دوران تداوم سنت های معماری ایران، دوران تلفیق معماری سنتی ایران با معماری غرب و دوران جایگزین شدن معماری غرب با معماری سنتی ایران است. سیر تکاملی و تغییرات کالبدی معماری خانه های قاجاری کرمانشاه بر اساس وابستگی به تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در ساختار شکل گیری و توسعه شهر قاجاری کرمانشاه میسر شده است.
تحلیل تطبیقی شکوفایی شهری در مدل ادغامی کپلند (مطالعه موردی: مناطق شهری کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده شکوفایی شهری را می توان یکی از دیدگاه های نوین در نظام برنامه ریزی شهری دانست که در ارتباط با توسعه متعادل و هماهنگ در محیطی همراه با انصاف و عدالت مطرح می شود و از مفاهیمی است که از درون نظریه توسعه پایدار شکل گرفته است، لذا اهمیت بررسی آن در مناطق شهری به غایت احساس می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شکوفایی شهری و تناسب سنجی آن در مناطق شهری کرمانشاه است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش؛ توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. داده های مورد نیاز داده های پژوهش در گام نخست از طریق نرم افزار SPSS تلخیص و برای ورود به مدلها به صورت خام مهیا گردید و با استفاده از آزمون T test وضعیت شکوفایی شهری مناطق هشت گانه کرمانشاه موردسنجش قرار گرفت و در مرحله بعد در محیط برنامه EXCEL وارد گردیده و با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره ویکور، الکتر،تاپسیس و مدل ادغامی کپلند، مناطق کرمانشاه از لحاظ شکوفایی شهری رتبه بندی و اولویت بندی گردیدند. نتایج آزمون T برای شاخص های شکوفایی شهری نشان داد که تفاوت بین مناطق در سطح شاخص های شکوفایی شهری معنی دار است و بالاترین میزان اختلاف مربوط به منطقه یک(2/3) در شاخص بهره برداری می باشد، لذا بررسی این اختلاف با استفاده از مدلهای تصمیم گیری مهم و ضروری می باشد. نتایج نهایی پژوهش نشان داد که براساس تحلیل مدل های بکارگرفته شده چند معیاره و مدل ادغامی کپلند(POSET) ترتیب درجه برخورداری و تناسب هر کدام از مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه در مجموع تلفیقی شاخص های شکوفایی شهری به ترتیب شامل مناطق یک، شش، هشت، سه، هفت، پنج، چهار و در نهایت منطقه دو می باشد. بنابراین منطقه یک شهری کرمانشاه بیشترین میزان و اولویت اول را از حیث شاخص های شکوفایی شهری را به خود اختصاص داده و آخرین منطقه نیز اختصاص به منطقه دو است.
تأثیر الگوی توزیع بارش و معادله نفوذ در شبیه سازی سیلاب شهری مطالعه موردی: حوضه عبدالسلام کنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
179 - 196
حوزههای تخصصی:
یکی از پرکاربردترین مدل های شبیه سازی هیدرولوژیکی و هیدرولیکی جریان در شبکه دفع آبهای سطحی شهری، مدل SWMM است. این مدل همچون سایر مدل های جامع، در برگیرنده دامنه گسترده ای از داده ها و اطلاعات ورودی است. در چنین شرایطی احتمال دارد به دلیل عدم دسترسی به داده های واقعی یا پایین بودن دقت اندازه گیری آنها، نتایج مدل چندان قابل اطمینان نباشند. میزان این عدم قطعیت بسته به حساسیت مدل به داده های ورودی متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی حساسیت مدل SWMM به الگوها و زیرمدل های مورد استفاده در آن می باشد. بدین ترتیب که ضمن بررسی تاثیر 5 تیپ توزیع مصنوعی الگوی بارندگی، 4 طول گام زمانی تعریف داده های بارش، 3 مدل نفوذپذیری و نهایتا 2 روش روندیابی هیدرولیکی بر دبی حداکثر سیلاب، حساسیت مدل به این الگوها و زیرمدل ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. به منظور تحلیل حساسیت مدل، از دو روش گرافیکی و آنالیز همبستگی استفاده گردید. بر اساس نتایج حاصله، بیشترین حساسیت مدل به طول گام های زمانی بارندگی تشخیص داده شد که در آن با تغییر گام زمانی از 15 دقیقه به 90 دقیقه، دامنه تغییرات نسبی دبی اوج به 5/26 % و 5/37 % هم رسید. بعد از آن مدل، با ضرایب اسپیرمن حدود 1، نسبت به معادله نفوذ انتخابی، از بیشترین حساسیت برخوردار بود اما میزان حساسیت مدل به تیپ الگوی توزیع بارندگی، بسته به شرایط تعریف شده برای شبیه سازی، متغیر تشخیص داده شد.
ارزیابی منظرخیابان شهری با تاکید بر مبلمان شهری (مورد مطالعاتی :خیابان چهارباغ اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظر شهر واسطه ای میان انسان ،پدیده شهر،تبلور بصری و معنایی اجزای تشکیل دهنده ی فضا است.که یکی از اجزای آن مبلمان شهری است.مبلمان شهری عناصری از فضای شهری هستند که کم تر مورد توجه قرار می گیرند و درپرداختن و برنامه ریزی و طراحی شهرها بیشتر مورد غفلت واقع می شوند، با گسترش بی ضابطه بسیاری از شهرهای بزرگ از جمله اصفهان و افزایش جمعیت، کم کم تسلط مسئولان شهری به کنترل اوضاع اجتماعی و پرداختن به امور سیماهای شهرها و سامان دهی آن کمتر از گذشته شده است به طوری که در بسیاری از موارد دقت فدای سرعت شده و حفظ هویت و زیبایی، به ویژه در مبلمان شهری،قربانی نیازهای مقطعی و نسنجیده روزمره شهری می شود.نبود طراحی خاص، اعمال سلیقه،در نظر نگرفتن( ارگونومی، همه شمولی، رنگ مناسب، نورپردازی) و عدم تناسب با فرهنگ از مهمترین مشکلات مبلمان شهری در سطح شهر اصفهان می باشد.خیابان چهارباغ به دلیل سوابق تاریخی از قدرت جذب بالای گردشگر برخوردار بوده و به لحاظ نوع خدمات رسانی پذیرای تعداد زیاد مسافرو شهروندان است ولی مبلمان شهری این بخش نه تنها از نظر کمی کافی نیست بلکه دچار مشکلاتی نظیر:پراکندگی نامناسب،مکان یابی نادرست،عدم هماهنگی محیطی،عدم مطابقت با فرهنگ عمومی ،طراحی نامناسب ،استفاده از مصالح نامرغوب ،عدم رعایت استانداردهای لازم و...می باشد و در پی بعضی از تخریب ها به منظور اجرای پروژه مترو اغتشاشات بصری و اختلال در منظر شهری این محور ایجاد شده است.هدف از پژوهش حاضر، ارتقاء این فضای شهری از طریق بهبود منظر شهری با تأکید بر مبلمان شهری می باشد.در پژوهش حاضر روش مورد استفاده توصیفی-تحلیلی،شیوه گردآورد داده هااسنادی- میدانی و روش تجزیه تحلیل داده ها کمی و کیفی است نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با درنظرگرفتن شاخص هایی چون: مکان یابی صحیح، هماهنگی بیشتر با بافت سنتی و تاریخی،همه شمولی،رنگ، راحتی ،ارگونومی،عملکرد مناسب و ...می توان به منظر پایدار و مناسب در این محور دست یافت.
تأثیر ساختار فضای شهری بر میزان تقاضای حمل و نقل شهری (نمونه موردی: حلقه مرکزی شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به مطالعه تأثیر ساختار کالبدی شهری و الگوی فضایی بر تقاضای حمل ونقل و ترافیک پرداخته شده است با توجه به افزایش شهرنشینی و توسعه شهری به لحاظ فیزیکی و جمعیتی لزوم استفاده و اتخاذ تدابیر در برنامه ریزی شهری و طراحی شهری اثبات می گردد. در این پژوهش با توجه به متغیرهای پژوهش نمونه موردی شهر همدان و بافت مرکزی انتخاب گردید. درنهایت جامعه آماری و نمونه گیری توسط جدول مورگان ۳۸۲ نفر مشخص و سؤالات در قالب سؤالات بسته و باز مصاحبه توزیع شده و نتایج در نرم افزار spss بررسی گردید. پایایی پرسشنامه توسط آزمون آلفای کرونباخ بررسی گردید. جهت آزمون نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمینروف و درنهایت جهت آزمون فرضیات از آزمون اسپیرمن استفاده گردید. نتایج نشان داد عدم هماهنگی در توزیع کاربری های جاذب سفر چون کاربری های خدماتی، تجاری، اداری به نسبت سرانه مسکونی که در بافت مرکزی وجود دارد و همچنین ساختار شبکه معابر اصلی بیشترین عوامل مؤثر در وجود ترافیک در حوزه مرکزی می باشد.
بررسی تغییرات شاخص پوشش گیاهی و کاربری اراضی در راستای توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهرستان ملارد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توسعه یک فرآیند تکاملی است که در آن ظرفیت انسان برای شروع ساختارهای جدید، حل مشکلات، سازگاری با تغییرات مداوم و تلاش آگاهانه و خلاقانه برای دستیابی به اهداف جدید افزایش می یابد. جنگل ها به عنوان یک عنصر کلیدی برای توسعه پایدار شناخته می شوند و از چندین هدف توسعه پایدار حمایت می کنند که برخی از آنها شامل کاهش گرسنگی و فقر، تنظیم آب شیرین، شیوه های آب و هوایی، سلامت و رفاه و تنوع زیستی است. یکی از مهم ترین شاخص هایی که برای ارزیابی جنگل زدایی استفاده می شود، شاخص تفاوت نرمال شده گیاهی (NDVI) است که برای ارزیابی روند تغییرات جنگل استفاده می شود. هدف این مطالعه بررسی روند شاخص پوشش گیاهی NDVI طی دوره زمانی 1380 تا 1397 بر اساس داده های سنجنده MODIS در شهرستان ملارد است. روش بررسی: در این تحقیق از داده های پوشش گیاهی MODIS در وضوح 1 کیلومتر استفاده شد. داده های پوشش گیاهی با نام اختصاری MOD13A3 ماهانه و با وضوح مکانی 1 کیلومتر است. این داده ها برای شهرستان ملارد 830 نقطه را در بر می گیرد که می توان آن را در 1×1 کیلومتر از 830 نقطه شهر بررسی کرد. از آنجایی که بر اساس تحقیقات انجام شده، ماه می تا آگوست بیشترین NDVI را دارند، این شاخص تنها در ماه های با بالاترین NDVI یعنی می، ژوئن، جولای و آگوست استخراج شد. داده ها به بازه های زمانی سه ساله تقسیم شدند و نرخ تغییر بر اساس شاخص معرفی شده توسط سازمان ملل متحد برای اهداف توسعه پایدار استخراج شد. سپس کاربری سالانه زمین برای بررسی عمیق تر بررسی شد. در مرحله نهایی از روش تحلیلی- توصیفی برای بررسی جامع نتایج در ارتباط با اهداف توسعه پایدار استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که در ماه های می، ژوئن، ژوئیه و اوت روند کاهشی در درصد مساحت مقادیر NDVI به میزان 0.03- تا 0.9-% در ماه مشاهده گردیده است. بر اساس نتایج و منطبق بر ماه های با حداکثر NDVI مشخص گردید که بر میزان زمین های بایر به میزان 9 کیلومتر مربع در هر 6 سال افزوده و از میزان نواحی پوشش یافته از جنگل ها و گیاهان سبز در این شهرستان تا 8 کیلومتر در هر 6 سال کاسته شده است. بنابراین، این شهرستان نیازمند به کارگیری تدابیر و برنامه های لازم الاجرا برای جلوگیری از بیابان زایی می باشد که مطابق با اهداف توسعه پایدار در راستای کاهش خطر فجایع آب وهوایی نظیر سیل و همچنین کاهش آلودگی هوا عمل نماید.
نقش شهرها در انتقال بیماری
حوزههای تخصصی:
مبانی مربوط به شهرنشینی بیشتر به جریان های اقتصادی و تغییرات جمعیتی شهرها و مناطق توجه داشته است. اخیراً، مجامع علمی و سیاسی به چالش های مربوط به شهرنشینی که یکی از مهم ترین آن ها مرتبط با بهداشت و بیماری در شهرها است توجه خاصی نشان داده اند. پرسشی که مطرح می شود این است که آیا شهرهای موجود و یا شهرهای که در آینده ایجاد می شوند موجب شیوع و یا مانعی برای بیماری ها هستند. در این تحقیق به نقش شهرها در ایجاد جریان هایی که منجر به افزایش شیوع بیماری ها به ویژه بیماری های عفونی در حال ظهور EID ، در مناطق مختلف شهری می شود، می پردازد و به طور خلاصه نشان می دهد که چگونه شهرنشینی در اپیدمیولوژی بیماریها مؤثر است. روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی – پژوهشی می باشد. قابل توجه است که علاوه بر مشکلات مرتبط با تغییرات جمعیتی در شهرها، فشارهای زیست محیطی همراه با تغییرات اجتماعی و مکانی منجر به شکل های جدید شیوع بیماری شده است که در ظهور اپیدمی های EID نقش دارند. با مطالعات انجام شده به این نتیجه رسیدیم که سه عامل مهم تأثیرگذار بر شیوع بیماری ها در شهرها عبارتند از: تغییرات جمعیتی، زیرساخت ها و حکومت. مطمئناً عوامل بیشتری وجود دارد که می توان آنها را شناسایی کرد، اما این سه موضوعی است که در ادبیات مربوط به شهرنشینی و بیماری ها برجسته ترین بوده و همچنین ارتباط نزدیکی با فرآیندهای گسترش شهرنشینی دارد. با روی آوردن مدیریت شهری به سمت ایجاد شهرهای هوشمند اثرات اقتصادی و اجتماعی ناشی از شیوع بیماری ها و یا هرگونه بحران های طبیعی به مقدار قابل توجهی کاهش داد.
رنسانس خیابانی، تبیینی بر بازخوانی حیات اجتماعیِ بخش مرکزی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
121 - 133
حوزههای تخصصی:
پژوهشِ حاضر مبتنی بر نگرش دیالکتیکی، تفسیری هرمنوتیکی از رنسانس خیابانی به عنوان ابزاری در دستیابی به استراتژی های نوزاییو برنامه ریزی های انسان محور به منظور بهبود کیفیت زیست اجتماعی و ارتقای روزمرگی شهروندان در قلمروهای باز شهری است. این مطالعه درصدد است تا تأثیرپذیری فضاهای باز شهری را از مقوله های متنوعِ اقتصادی، اجتماعی _ فرهنگی، کالبدی و زیبایی شناسانه که سابقاً به واسطه رنسانس شهری به عنوان متأخرترین پارادایم در حل پرابلماتیک شهر شناخته شده است را در قالب استراتژی هایی بیان نماید. از آنجایی که این قلمروها تجلّیگاه حیات اجتماعی شهر و مکانی بر تبلور اندیشه های مدنی شهروندان هستند، این مطالعه گامی در راستای نوزایی، تحولات فضایی و تولید و بازتولید فضاهای اجتماعی از دست رفته شهر و ایده ای برخاسته از نظریه با رویکرد انسان محوری است. در حالی که گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی با استفاده از پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه و شاخص سازی تجزیه وتحلیل داده ها به روش کیفی با تحلیل محتوای متن، کدگذاری و تحلیل با نرم افزار MAXQDA انجام می گیرد، به دلیل موردی بودن پژوهش، تجزیه وتحلیل یافته های کمی در راستای توجیه یافته های کیفی با Amos انجام شد. جامعه آماری پژوهش، پانل های هموژن از متخصصان امر هستند. نتایج حاصل از واکاوی ها، حکایت از وجود توان های بالقوه و پتانسیل های بالای محدوده موردمطالعه و البته مطلوبیتِ شرایط در انسانی شدن فضا دارند که به واسطه استراتژی های رنسانس مبنای ارائه شده در متن محقق می شوند. این پژوهش رنسانس خیابانی را به عنوان پاسخی بر ارتقای این پتانسیل ها معرفی می نماید، در حالی که رنسانس خیابانی منجر به پایداری اجتماعی در محدوده مطالعاتی و درنهایت در کل شهر خواهد شد.
مقایسه تطبیقی مؤلفه های تأثیرگذار بر بهبود رضایت مندی سکونتی در مجموعه های مسکونی اقشار کم در آمد مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی مهر غدیر ، مهر فرهنگیان و مهر کوی رضا در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
93 - 108
حوزههای تخصصی:
مسکن مهر در راستای پاسخ به نیاز سرپناه اقشار متوسط و ضعیف جامعه برنامه ریزی و ساخته شد اما تا چه اندازه این پروژه موفق بوده و رضایت مندی ساکنان را به همراه دارد؟ در شهر همدان با توجه به گوناگونی فراوانی که در طراحی این مجموعه ها دیده می شود (بعضی محصور و بعضی متصل به بافت شهری)، مسکن مهر کمتر محور مطالعه بوده است. به همین منظور پژوهش حاضر با تمرکز بر مؤلفه های کالبدی و فضایی حاکم بر مجموعه های مسکونی مهر شهر همدان، سه مجموعه مسکونی محصور و غیرمحصور را مورد آزمون قرار داد. اکثر تجربیات جهانی بیان می دارند که در مجموعه های مسکونی محصور نسبت به مجتمع های غیرمحصور، وضعیت سکونتی مطلوبتری که انتظار می رود، دیده نمی شود؛ همین موضوع در پژوهش حاضر ملاک عمل قرار گرفت. روش تحقیق مقاله حاضر، در مرحله ادبیات و مبانی نظری تحقیق، روش توصیفی و تحلیلی است. به منظور تحلیل داده ها نیز از آنالیز واریانس(به روش بونفرونی)، تی تست مستقل، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بین میانگین رضایت مندی سه محله اختلاف معنی داری وجود دارد. اولویت بندی مؤلفه های کالبدی و فضایی مؤثر بر رضایت مندی سکونتی در هر مجموعه مسکونی نیز گویای آن است که در مجموعه های محصور، سلامت محیطی و در مجموعه های غیرمحصور سلامت محیطی، امکانات، تسهیلات جانبی و انعطاف پذیری اثر گذاری بالاتری دارند. به طور کلی و بنا بر فرضیه اصلی پژوهش، میزان رضایت کل افراد ساکن در مجموعه های مسکونی محصور بالاتر است.
ارزیابی وضعیت مسکن سالم در شهر ها مطالعه موردی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
99 - 111
حوزههای تخصصی:
شهر اردبیل در دو دهه اخیر ( به ویژه شکل گیری استان اردبیل) رشد قابل توجهی را تجربه کرده است. هرچند که تبدیل شدن شهر اردبیل به مرکز استان (بنا بر آمار و ارقام موجود) در گسترش کمیت مسکن شهری نقش بسزایی داشته، اما وضعیت ویژگی های کیفی مسکن این شهر از جمله شاخص های بهداشتی_رفاهی چندان مشخص نیست و نمی توان در ارتباط با وضعیت سلامتی مسکن آن بدون انجام بررسی های علمی اظهارنظر کرد. از این رو در این پژوهش با درک این مهم، وضعیت مسکن شهر اردبیل از نظر شاخص های مسکن سالم شهری بررسی شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی، سطح برخورداری مناطق شهری شهر اردبیل از لحاظ برخورداری از شاخص های مسکن سالم را بررسی کرده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق نیز از آمار توصیفی، آزمون t، آزمون آماری F و آزمون دانکن و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که شهر اردبیل از لحاظ برخورداری از شاخص های مسکن سالم در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد اما بین مناطق مختلف شهر اردبیل از لحاظ این شاخص ها اختلاف بارزی وجود دارد. همچنین یافته های تحقیق دلالت بر این دارد که بین ویژگی های اجتماعی_اقتصادی ساکنان و سالم بودن مسکن همبستگی مستقیم و مثبت و بین قدمت واحد مسکونی و سالم بودن مسکن رابطه معکوس و منفی وجود دارد. از موارد کاربردی این پژوهش می توان به معرفی و شناسایی شاخص های مسکن سالم برای استفاده در پژوهش های بعدی و برجسته کردن مشکلات موجود از لحاظ شاخص های مسکن سالم در محدوده مورد مطالعه و ارائه پیشنهادهایی برای رفع این مشکلات اشاره کرد؛ به طوری که مسئولان مدیریت شهری اردبیل با استفاده از نتایج این تحقیق می توانند اقدام های هدف دار و مؤثری به منظور بهبود وضعیت مسکن سالم شهری اردبیل انجام دهند.
تحلیلی بر پراکنش خدمات و جمعیت شهری با تأکید بر عدالت فضایی و برخورداری شهری (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی عادلانه خدمات و منابع بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آنها، یکی از فاکتورهای مهم جهت دستیابی به عدالت اجتماعی می باشد، زیرا عدم برخوداری عادلانه منجر به ایجاد بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیده فضایی و توزیع عادلانه نیز زمینه ساز توسعه متوازن مناطق شهری خواهد شد. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان هماهنگی در پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر ایلام و ارائه راهکارهای بهینه برای نیل به توزیع متعادل خدمات در سطح شهر، به منظور بهره مندی همه شهروندان از خدمات شهری مناسب است. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیل می باشد. با استفاده از نرم افزار SPSS و بهره جستن از دو روش تحلیل عاملی و خوشه ای، به بررسی چگونگی توزیع خدمات شهری در سطح شهر ایلام پرداخته است. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که در بین سه شاخص خدمات شهری بین محلات شهر ایلام، شرایط شاخص کالبدی نسبت به دیگر شاخص ها در موقعیت بهتری قرار داشته و پس از آن شاخص اقتصادی و در نهایت شاخص اجتماعی در وضعیت مطلوب قرار گرفته است. از طرفی بر اساس نتایج مقایسه ای از دو روش تحلیل(عاملی و خوشه ای) مشخص می گردد که ناحیه مرکزی در بهترین شرایط، ناحیه شادآباد در شرایط تا حدودی مناسب و نواحی جانبازان، چالیمار، نوروزاباد، آزادگان، رزمندگان و بانبرز در شرایط نامناسب قرار دارند. نتایج: وضعیت بوجود آمده ماحصل مشکلاتی چون: عدم مدیریت مداوم (طی 21 سال 13 شهردار تغییر کرده است)؛ ضعف در تدوین و اجرای قوانین؛ سوء مدیریت و ناهماهنگی میان دستگاه های مرتبط با مدیریت شهری و نداشتن نگاه یکپارچه؛ ناپایدار بودن درآمدهای شهرداری؛ غلبه نگاه قبیله ای بر نگاه شهروندی؛ پراکندگی نامطلوب تراکم؛ کمبود سرانه کاربری های تفریحی و ... می باشد.
تبیین راهبردهای توسعه گردشگری با تأکید بر مزیت های رقابت پذیری، مطالعه موردی: شهرستان سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر گردشگری به یکی از مهم ترین مؤلفه های توسعه و رفاه اقتصادی بیشتر کشورها تبدیل شده است و در بازار پویا و رقابتی جهانی که در آن روزبه روز مقاصد گردشگری جدیدی با مزیت های رقابتی متفاوتی پا به عرصه ظهور می گذارند، مقاصد گردشگری همواره ناگزیر به تجزیه وتحلیل وضعیت رقبا و شناسایی مزیت های رقابتی خود در مقایسه با آن ها می باشند تا با اعلام این مزیت ها، جایگاه متمایز و برتری نزد گردشگران پیداکرده و ادامه بقا دهند. در این راستا تحقیق حاضر باهدف ارائه راهبردهای توسعه گردشگری با تأکید بر مزیت های رقابت پذیری در شهرستان سقز سعی بر روشن سازی جایگاه این شهرستان از منظر مزیت های رقابتی در سطح استان دارد. بدین جهت از مدل EDAS جهت تعیین جایگاه رقابتی شهرستان سقز در استان کردستان ازلحاظ گردشگری و از برنامه ریزی راهبردی Meta-swot برای تعیین توان های رقابت گردشگری شهرستان و منابع موجود استفاده شده است که درنهایت بهترین راهبرد متناسب با توانایی های شهرستان استخراج شده است. لازم به توضیح است، ازآنجاکه پژوهش حاضر مبتنی بر خبرگان بوده، بر این اساس 20 نفر کارشناس متخصص در زمینه گردشگری جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دهند. نتایج نشان داده است که خدمات گردشگری در سطح شهرستان ها به صورت متوازن توزیع نشده اند، به طوری که شهر سنندج در 5 مؤلفه اصلی موردبررسی بافاصله زیاد از سایر شهرستان ها جایگاه برتری را به خود اختصاص داده است و سقز در این رده بندی جایگاه چهارم را بعد از مریوان و بیجار کسب کرده است. نتایج خروجی حاصل از متاسوات بیانگر این مسئله است که جهت بهبود رتبه و قدرت رقابتی شهرستان در مقایسه با سه شهرستان اول لازم است در ابتدا به زیرساخت های ارتباطی، امکانات رفاهی و تفریحی توجه شود.
تحلیل تعارضات فراروی برنامه ریزی بافت های تاریخی شهری بر پایه نظریه زمینه ای (مورد پژوهی: بافت تاریخی شهرری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
313 - 334
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی شهری به مثابه سند زنده تاریخ گذشتگان و عامل هویت بخشی اجتماعات، عرصه سکونت و فعالیت گستره وسیعی از ذی نفعان با اهداف و منافع متفاوت و بعضاً متضاد و بستر دو نیروی متعارض «توسعه» و «حفاظت» هستند که زمینه بروز انواع مختلف تعارض را فراهم آورده اند. هدف پژوهش حاضر، واکاوی و شناخت تعارضات موجود در برنامه ریزی بافت های تاریخی شهری است تا از رهگذر آن، زمینه مدیریت و حل تعارض فراهم شود. این پژوهش از نوع کیفی است که داده های موردنیاز آن با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، تحلیل اسنادی و مصاحبه عمیق گردآوری و در چارچوب نظریه زمینه ای تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد مهم ترین تعارضات فراروی برنامه ریزی بافت تاریخی شهرری، «تعارض توسعه و حفاظت»، «تعارض منافع ذی نفعان»، «تعارض فضایی-کالبدی»، «تعارض زیست محیطی» و «تعارض اجتماعی» است که در سه دسته کلان «تعارضات درونی»، «تعارضات ناشی از برنامه های حفاظت» و «تعارضات ناشی از طرح های توسعه شهری» طبقه بندی می شوند. ضعف نظام برنامه ریزی حفاظت و مدیریت بافت تاریخی کشور و ناکارآمدی نظام برنامه ریزی و مدیریت توسعه در بافت تاریخی در سطح تصمیم گیری، مهم ترین علل بروز تقابل نیروهای حفاظت و توسعه در بافت های تاریخی هستند که به ظهور تعارضات ثانویه در سطح عملیاتی منجر می شوند. شناخت تعارضات و علل بروز آن، گذار از رویکردهای حفاظت شهری قدرت مبنا به سمت رویکردهای ذی نفع مبنا، به کارگیری رویکردهایی نظیر حفاظت حساس به تعارض، حق به میراث و یکپارچگی حفاظت شهری در بستر گسترده تر برنامه ریزی شهری در سطح سیاست گذاری می تواند به حل تعارضات موجود و تحقق توسعه تعاملی حفاظت گرا در بافت های تاریخی منجر شود.
تحلیل روابط روستا-شهری در توسعه منطقه ای مطالعه موردی: مجموعه شهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
85 - 96
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی منطقه ای، لزوم اتخاذ رویکرد فضایی که تمام سکونتگاه های منطقه را مورد توجه قرار دهد، بسیار حائز اهمیت است. اما نگاه موجود نقطه ای به سکونتگاه های شهری و روستایی در کشور، سبب شکل گیری نوعی از توسعه منطقه ای متناسب با همین نگاه و رویکرد شده است. حال آن که با در نظر گرفتن روابط این دو سکونتگاه در برنامه ریزی، می توان روستاها را به عنوان یکی از مراکزاصلی تولید غذایی کشور و مکانی که سازنده اغلب شهرهای آینده است، مورد توجه قرار داده، از مشکلات مراکز شهری بزرگ کاسته و سکونتگاه های پیرامونی آنها را نیز تقویت نمود.در این میان مجموعه شهری مشهد با برخورداری از نقش فرامنطقه ای زیارتی مشهد، مهاجرپذیری زیادی از سمت دیگر سکونتگاه ها داشته و این موضوع بیش از هرچیز، رابطه بین شهر و روستا و تأثیر محسوس آنها بر توسعه یکدیگر را در این منطقه نشان می دهد. بر این اساس، این پژوهش برای بررسی روابط روستا شهری، دو نوع نظریه در حوزه ارتباط بین سکونتگاه ها شامل نظریات سلسله مراتبی اندازه مبنا(مکان محور) و سلسله مراتبی شبکه مبنا(جریان محور) را مورد توجه قرار می دهد. در ابتدا به کمک دسته نخست نظریات، پس از تدوین شاخص های مکانی، به روش تحلیل عاملی، با سطح بندی شهرها و روستاها، جایگاه هر سکونتگاه در مجموعه شهری مشخص می شود. دسته دوم نظریات شاخص های بررسی روابط شهر و روستا شامل انواع روابط اقتصادی، خدماتی، سازمانی و جمعیتی را ارائه می دهد که وضعیت هر یک از طریق مصاحبه عمیق با ساکنان روستاها به دست می آید. به کمک اطلاعات این شاخص ها و جمع بندی از تلفیق یافته های مربوط به شاخص های مکانی و جریانی به دست آمده، نوع توسعه شکل گرفته در مجموعه شهری مشهد مشخص شده و پس از آن روستاها برحسب موقعیتشان نسبت به کلانشهر و شهرها تقسیم بندی می شوند. در نهایت این پژوهش علل روابط روستا شهری کارآمد را مشخص می کند تا در برنامه ریزی منطقه ای و حرکت به سمت توسعه متوازن منطقه ای مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی سطح زیست پذیری در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله فلاحت، شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: سکونتگاه های غیررسمی به دلیل رشد دیمی با مشکلات متعددی روبه رو هستند به طوری که از سرانه های پایین خدماتی رنج می برند و فضایی برای گذران اوقات فراغت ندارند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی ادراک ذهنی افراد از وضعیت تأمین نیازهای زیستی و به طورکلی سطوح زیست پذیری در محله فلاحت می باشد. این محله به دلیل کم برخوردار بودن، شرایط زندگی نابسامانی دارد. روش: روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد که به دو صورت اسنادی و برداشت میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. مؤلفه های زیست پذیری در این پژوهش شامل مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی می باشد. جامعه آماری این پژوهش اهالی محله فلاحت می باشد که طبق آمار پایگاه بهداشت در سال 1397، 15000 نفر جمعیت دارد. برای نمونه گیری از فرمول کوکران استفاده شده است که حجم نمونه 374 نفر به دست آمده به صورت تصادفی در محدوده پخش گردیده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کمی و از طریق روش های آماری (آزمون t تک نمونه ای و فریدمن) انجام گرفته است. روایی پرسشنامه توسط متخصصین و پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ با مقدار 0/732 تائید شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر این است که در بعد اجتماعی سه شاخص ملاحظات و مراقبت های پزشکی و بهداشتی، امنیت فردی و اجتماعی و مشارکت و همبستگی، در بعد اقتصادی شاخص کالاهای مصرفی و در بعد کالبدی و زیست محیطی نیز شاخص های امکانات و خدمات زیربنایی، آلودگی و بهداشت محیطی، چشم انداز، فضای سبز و بایر دارای سطح متوسطی هستند. همچنین ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی دارای رتبه بندی یکسانی می باشند. نتایج: نتایج پژوهش نشانگر این است که وضعیت زیست پذیری محله فلاحت ارومیه طبق سه بعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی در سطح متوسطی قرار دارد که این موضوع نیازمند اتخاذ راهکارهای توانمندسازی می باشد.
ارزیابی کیفیت محیط شهر رشت از دیدگاه برنامه ریزی شهری تنوع گرا (با تأکید بر چهار گروه اجتماعی زنان، توان خواهان، سالمندان و کودکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
801 - 833
حوزههای تخصصی:
بسیاری از سازوکارهای برنامه ریزی شهری جهان با پذیرش تنوع و گوناگونی ساکنان شهری به سوی به کارگیری رویکردهای تنوع گرا و گنجاندن تنوع ها و تفاوت ها در فرایندهای برنامه ریزی شهری تغییر مسیر داده اند، اما سازوکار برنامه ریزی شهری کشور ایران و به تبع آن شهر رشت در سایه تفکرات مدرنیسم همچنان با شهروندان به صورت نوعی واحد برخورد می کنند و تفاوت های سنی، جنسیتی، قومی -نژادی، مذهبی، تفاوت در توانایی جسمی و درنتیجه تفاوت در نیازهای شهروندان در شهر را در نظر نمی گیرند. هدف از این مطالعه ، ارزیابی کیفیت محیط شهر رشت از دیدگاه برنامه ریزی شهری تنوع گرا و پاسخگویی به نیازهای فضایی متفاوت چهار گروه اجتماعی زنان، توان خواهان، سالمندان و کودکان است. این مطالعه از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته و برای تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای و مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS استفاده شده است. بر پایه نتایج آزمون تی تک نمونه ای، کیفیت محیط این شهر از نظر شاخص های ایمنی و امنیت، امکانات و خدمات عمومی، اشتغال، حمل ونقل عمومی، فضاهای بیرونی و ساختمان های عمومی در پاسخ به نیازهای هر چهار گروه اجتماعی پایین تر از سطح متوسط است. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان می دهد شاخص «امکانات و خدمات عمومی» با ضرایب مسیر 382/0 و 443/0 بیشترین تأثیر را در کیفیت محیط شهر برای زنان و کودکان دارد. همچنین دو شاخص «حمل ونقل عمومی» و «فضاهای بیرونی و ساختمان های عمومی» با ضرایب مسیر 423/0 و 298/0 بیشترین تأثیر را در کیفیت محیط شهر برای سالمندان و سه شاخص «فضاهای بیرونی»، «ساختمان های عمومی» و «حمل ونقل عمومی» با ضرایب مسیر 324/0 ، 279/0 و 278/0 بیشترین تأثیر را در کیفیت محیط شهر برای توان خواهان دارند. تحلیل ها نشان می دهد برای دستیابی به محیط شهری تنوع گرا و همه شمول ، گذار از رویکرد یکسان نگر فعلی به رویکرد تنوع گرا و گنجاندن تنوع ها و تفاوت ها در فرایندهای سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری ضروری است.