فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۰۱ تا ۵٬۱۲۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه تحلیل مکانی- فضایی پارکهای شهری با استفاده از روشها و شاخصهای مناسب از ضروریت های مهم توسعه پایدار است. چراکه به علت گسترش بی رویه شهرها و معضلاتی همچون عدم استقرار و مکان یابی صحیح در سطح شهر، عدم رعایت همجواری ها، عدم توجه به سرانه ها، استانداردها و. ..، توسعه و مکان یابی کاربری فضای سبز با مشکلات اساسی روبه رو گردیده است. در این زمینه سوالهای محوری نیازمند بررسی عبارتند از: 1) آیا پارک های موجود برای تامین دسترسی مطلوب همه شهروندان از تعداد و توزیع فضایی مناسبی برخوردارند؟ 2) آیا پارکهای موجود از تناسب مکانی- فضایی مطلوبی برخوردارند و در پهنه های مناسبی قرار گرفته اند؟ بر این اساس، جهت پاسخ به سوالهای مذکور بر اساس شاخصها و روش مناسب، شهر نورآباد ممسنی انتخاب گردید. سپس با تدوین چارچوب نظری و نیز مطابق ویژگیهای محدوده، دو فرضیه متناسب با سوالهای مذکور ارائه شد. جهت آزمون فرضیه ها، شاخصهای مناسب بر اساس مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعیین شد. داده های مورد نیاز نیز در چارچوب روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از روش کتابخانه ای جمع آوری شد. جهت آزمون فرضیه اول از روش تحلیل کیفی و مقایسه با استانداردهای سطح و سرانه، و توابع تحلیل پوسش فضایی و جمعیتی در GIS استفاده شد. ارزیابی فرضیه دوم بر اساس تلفیق روشهای ارزیابی چندشاخصه (AHP گروهی) و GIS انجام شد. نتایج تحلیل استاندارد پوشش جمعیتی پارکها نشان داد کمبودی برابر با 7 پارک محله ای وجود دارد. تحلیل توزیع فضایی سطح و سرانه پارکها نیز بیانگر وضعیت نامطلوب حدود 70 درصد محلات می باشد. مطابق نتایج تحلیل تیسن در GIS نیز وضعیت همه پارکها از نظر پوشش فضایی و شعاع دسترسی نامطلوب می باشد. نتایج مدل تلفیقی مبتنی بر GIS نیز نشان داد حدود نیمی از پارکها در پهنه های نامناسب تا نسبتانامناسب قرار دارند. نتیجه اینکه جهت توزیع مکانی- فضایی مناسب پارکها، در نظر گرفتن شاخصها و رهنمودهای ارائه شده و نیز استفاده از روشهای تلفیقی ضروری است.
تحلیل فضایی الگوهای بزهکاری در منطقه 17 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی پدیده بزهکاری، صرف نظر از این که بزهکار کیست و چه انگیزهای دارد و یا بزهدیده کیست، این موضوع قابل ملاحظه است که در برخی مکانها و بعضی زمانها میزان جرایم بیشتر است. در واقع مکان و زمان در میزان بزهکاری و ایجاد انگیزه برای گذار از اندیشه به عمل مجرمانه نقش دارد. تحلیل فضایی جرایم در شهرها به شناسایی الگوهای رفتار مجرمانه، کشف کانونهای جرمخیز و در نهایت به تغییر این شرایط و خلق فضاهای مقاوم در برابر جرم و رفع نابهنجاریهای شهری کمک میکند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل فضایی الگوهای رفتار مجرمانه و کانونهای جرمخیز مواد مخدر و سرقت در سطح منطقه 17 شهرداری تهران پرداخته است. در تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش از روشهای آماری–گرافیکی در قالب سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرمافزار Spss بهره گرفته شده است. بر مبنای نتایج شاخص نزدیک ترین همسایه، توزیع فضایی جرایم مرتبط با مواد مخدر و سرقت در منطقه 17 شهرداری تهران از الگوی خوشهای پیروی میکند و محدودههای خاصی از سطح منطقه 17 محل تمرکز جرایم مورد بررسی است. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین تراکم نسبی جمعیت و جرایم مواد مخدر و سرقت رابطه آماری معنیداری وجود دارد.
به کارگیری نرم افزار شبیه ساز به منظور تخمین مقدار آلاینده های تولیدشده در بزرگراه (مطالعه موردی بزرگراه نیایش تهران)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات مسئولین مدیریت شهری در کلان شهر تهران، همواره تولید آلاینده ها در سطح شهر بوده است که با توجه به اهمیت روز افزون آلاینده های ناشی از تردد خودروها در سطح شهر مدیریت حمل ونقل و ترافیک شهری و مدیریت تولید آلاینده های هوا در سطح شهر دو جزء کاملاً لاینفک به حساب می آیند. در سال های اخیر برنامه ریزی و اثرسنجی راهبرد های ترافیکی توسط نرم افزارهای شبیه ساز ترافیک رشد قابل توجهی یافته است و با ترکیب نرم افزار شبیه سازی ترافیک و مدل های تولید آلاینده، عملاً ابزاری بسیار قوی برای تصمیم گیری بر اساس میزان تولید آلاینده در اختیار مدیران شهری قرارگرفته است. در این مقاله پس از کالیبراسیون و دقیق نمودن مدل شبیه سازی برای بزرگراه نیایش تهران، میزان تولید آلاینده در این بخش از شبکه، بدون اعمال راهبرد های مدیریت شبکه و با اعمال استراتژی کاهش سرعت جریان ترافیک در معبر محاسبه گردید. با مقایسه راهبرد های مذکور به خوبی می توان گزینه بهتر را یافته و در شبکه واقعی با اطمینان بسیار بیشتر به کار برد.
تبیین روند رشد کالبدی پراکنده (پراکنده رویی) شهری بر اساس مدل هلدرن (مطالعه موردی: شهر ساری)
حوزههای تخصصی:
نظم در اندازه و شکل شهر، از جمله موضوعاتی است که همواره در طی مواجهه با پدیده ها و مسائل مختلف و همزمان با بروز تئوری های متنوع، مطرح بوده است. قاعده و قانون ثابتی در این ارتباط به طور دقیق قابل شناسایی نیست، اما وجود تعامل منطقی بین میزان جمعیت، پتانسیل های کالبدی رشد شهر و نحوه پاسخگویی به نیازهای مخاطبان برنامه ریزی، موضوعی است که به ابداع روش های مختلف میزان سازگاری بین این دو عامل پرداخته است. در همین راستا هدف این پژوهش بررسی و تبیین روند رشد کالبدی شهر ساری با استفاده از مدل آنتروپی هلدرن است. این روش بیان می دارد که رشد کالبدی شهر، چه اندازه ناشی از رشد جمعیت و تا چه اندازه ناشی از عدم کنترل کالبدی شهر بوده است و منتج از آن راهکارها و راهبردهای مناسب را می توان در قبال آینده شهر اتخاذ نمود. نتیجه حاصل از این بررسی نشان داد که شهر ساری تا سال 1375، مهاجرت های روستایی و رشد جمعیت، تأثیر قاطع خود را بر رشد کالبدی این شهر داشته است و بعدازاین سال ها و در طی سال های اخیر، عدم توجه به شناخت نیازهای اساسی شهر، عدم کنترل ساخت وسازها و عدم برنامه ریزی تقاضاها، رشد شهر را به سمت پیرامون و از بین رفتن زمین های پشتیبان و ارزشمند رهنمون ساخته است.
بررسی تأثیر راهکارهای اقلیمی معماری بومی در شرایط آسایش گرمایی به کمک تکنیک دلفی
حوزههای تخصصی:
شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر این که شیوه های کنونی طراحی، اجرا و فعالیت های مربوط به مسکن و املاک به گونه ای منابع انرژی را مصرف می کنند که می تواند آینده را به طورجدی به خطر بیندازد. بهره گیری از پتانسیل های اقلیمی همچون تابش آفتاب، توده ی زمین و غیره به مثابه یک امکان همیشگی می تواند نیاز به انرژی در بخش مسکن را کاهش دهد. به نظر می رسد روزآمد کردن راهکارهای اقلیمی مرسوم در معماری بومی می تواند در این راستا مؤثر باشد. تحقیق پیش رو بازشناسی عناصر اقلیمی معماری ایرانی و تعیین میزان تأثیر هرکدام بر شرایط آسایش را نشانه رفته است. با تحلیل محتوای منابع معماری بومی، راهبردها و راهکارهای طراحی بومی/اقلیمی همچون جهت گیری، منطقه بندی فضاها و غیره به صورت دسته بندی 5گانه تعیین، و سپس میزان تأثیرگذاری هرکدام در فراهم آمدن شرایط آسایش به روش دلفی و در چارچوب یک پرسش نامه در میان صاحب نظران به پرسش گذاشته شده است. نظرسنجی نشان می دهد مواردی همچون جهت گیری، فرورفتن در زمین و مکان یابی سایت، الگوی پلان و چیدمان مجموعه، سلسله مراتب فضایی، و مصالح خازن گرمایی از بیش ترین تأثیر در فراهم آمدن شرایط آسایش برخوردارند.
بررسی اثربخشی تسهیلات مالی خرد در توانمندسازی روستاییان با تاکید بر جنبه های اجتماعی
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۱۵-۲۴
حوزههای تخصصی:
این مقاله تأثیرات اجتماعی تسهیلات مالی خرد به عنوان آگاهی اجتماعی سرمایه محور و رهیافتی برای رفع نابرابری و توسعه اقتصادی جوامع در چارچوب استراتژی های بهبود و الگوی اصلاح گرانه با تأکید بر جنبه انتقالی در سطح 59 روستای استان آذربایجان غربی را مورد بررسی قرار داده است. با توجه به اهمیت شفاف سازی مبانی نظری موضوع بخشی از مقاله به طور خاص به پیشینه و مبانی نظری موضوع اختصاص داده شده است. در پژوهش صورت گرفته وجود انعطاف لازم به منظور برانگیختن توان ها ، توانمندسازی و ایجاد تحرک اجتماعی جهت احیای نقش اجتماعات محلی را می توان علت اصلی موفقیت این ایده پیشرو در مباحث توسعه روستایی برشمرد. نتایج تحلیل آماری گویای تأثیرات متفاوت تسهیلات مالی بر روی شاخص اجتماعی در سه ناحیه مورد بررسی می باشد.
تبیین و اولویت بندی مداخله در بافت های فرسوده شهری با استفاده از روش AHP نمونه موردی: مشهد، محله نوغان (قطاع 2)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلانشهر مشهد به مانند سایر کلانشهر های ایران با گستره رو به رشدی از بافت های فرسوده بخصوص در بخش مرکزی رو به روست. با توجه به اجرای طرح عظیم بازسازی حریم حرم مطهر، شناسایی و درجه بندی بافتهای فرسوده ی باقیمانده، جهت تعیین اولویت در بازسازی آنها، ازضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر اساس این ضرورت، تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی بافت های فرسوده بخشی از محدوده ی پیرامون حرم مطهر، یعنی محله نوغان (قطاع2) انجام می گیرد. این قطاع یکی از چهار قطاع طرح بهسازی و نوسازی بافت مرکزی شهر مشهد را شامل می شود. در این تحقیق بر اساس معیارهای کمی و کیفی و با استفاده از روش AHP محدوده ی مورد مطالعه اولویت بندی شده است. بدین منظور معیارهایی از قبیل مساحت املاک, نفوذپذیری معابر ,کاربری اراضی, کیفیت ابنیه و فضای تاریخی - فرهنگی مورد استفاده قرار گرفت. پس از تعیین معیارها بر اساس نظرات کارشناسان و تعیین وزن هریک در ارتباط با میزان فرسودگی بافت و تلفیق همه شاخص ها، طبقه بندی محله از نظر اولویت بهسازی و نوسازی حاصل شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بخش قابل توجهی (2/44 درصد) از بافت از نظراحتیاج به بهسازی و نوسازی در اولویت اول قرارگرفته که محدوده آن بر روی نقشه نشان داده شده است. در اولویت اول تاثیر شاخص اقتصادی(مساحت املاک) به نسبت سایر عوامل در فرسودگی بافت مشهودتر است و در اولویت دوم عوامل محیطی - کالبدی تاثیر گذار بوده است.
کاربرد روش انتخاب تجربی در مطالعه انتخاب محیط مسکونی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«محیط مسکونی» و «فرآیند انتخابِ آن»، از موضوعات اصلی در مطالعات برنامه ریزی شهری محسوب می شوند. عدم قطعیت و پیچیدگیِ رفتار انسان، چه شهروندان و چه تصمیم سازان، بر فرآیند انتخاب اثر می گذارد. در سال های اخیر، برای مطالعه ی قواعد مولد و عوامل اثرگذار بر این فرآیند، از روش های ارزش گذاری اقتصادی و به ویژه، روش انتخاب تجربی استفاده شده است. با گذشت بیش از سه دهه از ظهور و کاربرد گسترده ی روش انتخاب تجربی، در کشور ما به این روش کمتر پرداخته شده است. هدف این مقاله، معرفی کاربرد روش انتخاب تجربی در مطالعه ی انتخاب محیط مسکونی شهری است. طبق نتایج این پژوهش، استفاده از روش انتخاب تجربی فرصتی مناسب برای سنجش ارزش های محیطی است که کمتر در برنامه ها و پروژه های شهری مورد توجه بوده اند. شناسایی و رتبه بندی ارزش های محیطی، سنجش میزان تمایل به پرداخت افراد، ارزیابی سیاست ها و ارائه ی پیشنهادهایی برای بهبود وضع موجود، از دیگر مزیت های کاربرد روش انتخاب تجربی در این زمینه است.
شناسایی و مکان یابی فضاهای مناسب شهری با تأکید بر معیارهای زیست محیطی (مطالعه نمونه: شهرستان محمودآباد مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه شناسایی لکههای مناسب توسعه شهری با کاربرد معیارهای محیط زیستی درشهرستان محمودآباد است. برای نیل به این هدف، با بررسی منابع مختلف در رابطه با مکانیابی توسعه شهری، یک سری از معیارها شناسایی شدند. سپس، با استفاده از تکنیک دلفی، معیارها غربال و انتخاب شدند. به این ترتیب، 12 معیار و 30 زیرمعیار برای مکانیابی توسعه شهری در شهرستان محمودآباد، مناسب تشخیص داده شد. معیارهایی که قابلیت تبدیل به نقشه را داشتند، با استفاده از روش AHP وزندهی شده و در محیط نرمافزارArc GIS نقشهسازی شدند. سپس، با استفاده از ترکیب خطی وزندار نقشهها در GIS با یکدیگر تلفیق شدند و لکههای مناسب توسعه شهری به دست آمد. مساحت بزرگترین پهنه 7/0 کیلومتر مربع و مساحت پهنه بعدی 4/0 کیلومتر مربع تعیین شد. طبق ماده 26 از آییننامه اجرایی قانون ایجاد شهرهای جدید، حداقل مساحت مناسب برای شهر 3 کیلومتر مربع میباشد. بنابراین، هیچ کدام از لکهها مستعد توسعه شهری نیستند. نتایج و معیارهای حاصل شده در این تحقیق، میتواند برای مناطقی با ویژگیهای مشابه (منطقه ساحلی شمال کشور) به عنوان یک راهنما مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی جایگاه مناطق آزاد تجاری جزیره قشم در توسعه پایدار و امنیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه آزاد قشم با سابقه تأسیس21 ساله توانسته در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فعالیتهای درخور توجهی داشته باشد. تا قبل از ایجاد منطقه آزاد در جزیره، شاخصهای توسعه (اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیستمحیطی) در کمترین مقدار قرار داشت. این پژوهش با هدف بررسی جایگاه مناطق آزاد تجاری جزیره قشم در توسعه پایدار و امنیت اجتماعی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانهای و آمار مستند در مرکز آمار ایران انجام گرفت. نتایج تحقیق حاکی از این است که با ایجاد منطقه آزاد قشم شاخصهای توسعه اجتماعی و نماگرهای اقتصادی مانند گسترش بازارهای تجاری، اسکلهها، گمرکها، اشتغال روند رو به رشدی داشتهاند، از طرف دیگر، با وجود تأثیرات مثبت حاصل از ایجاد منطقه آزاد قشم در برخی از شاخصهای امنیتی و جرم نظیر قاچاق کالا، فروش مشروبات الکی و غیره افزایش یافته است. تبعات این جرائم در آینده نیز بر ساختار شهری قشم بیتأثیر نخواهد بود.
کاربرد تکنیک های خودهمبستگی فضایی در تحلیل جزیره حرارتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از تصاویر چند زمانه لندست TM تغییرات فضایی – زمانی جزیره حرارتی تهران مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر مطالعه شده مربوط به دوره زمانی 1986 تا 2010 هستند(13 تصویر). ابتدا الگوریتم تک باندی کین و همکارانش(2001)برای استخراج دما از باند حرارتی تصاویر لندست TM استفاده شد. سپس با استفاده از روشهای تحلیل خودهمبستگی فضایی عمومی و محلی تغییرات فضایی و زمانی دمای سطحی بررسی شد. نتایج تحلیل خودهمبستگی فضایی عمومی نشان داد که داده های دمای سطحی تهران دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. علاوه بر آن، بین سالهای 1986 تا 2010 مقدار خودهمبستگی فضایی افزایش یافته و متغیر دما تمایل بیشتری به متمرکز شدن و خوشه ای شدن در فضا پیدا کرده است. با توجه به نتایج خودهمبستگی فضایی عمومی دو نتیجه ی مهم حاصل شد: 1- در طول دوره مطالعه خوشه های حرارتی جدیدی در شهر تهران شکل گرفته اند. 2- وسعت فضایی خوشه های حرارتی قبلی رو به افزایش رفته است. جهت روشن شدن ماهیت خوشه های دمایی (داغ یا خنک بودن خوشه ها) و بررسی تغییرات فضایی آنها از آماره ی خودهمبستگی فضایی محلی استفاده شد. نتایج این بخش تقویت و گسترش خوشه های داغ و تضعیف خوشه های خنک را تایید نمود. بررسی و مقایسه ی پراکندگی فضایی نقاط بالا- بالا و پایین- پایین در طول دوره مطالعه نشان داد که بین سالهای 1986 تا 2010 به علت از بین رفتن نیمی از پوشش گیاهی نواحی غرب و جنوب غربی تهران(مناطق 18، 19، 21 و 22) خوشه های خنک مستقر بر این نواحی کوچک یا ناپدید شده اند و خوشه های داغ جدیدی در این نواحی شکل گرفته اند. در نتیجه ی این تغییرات جزیره حرارتی که در سال 1986 بر روی فرودگاه مهرآباد(منطقه9) و بخشهایی از مناطق 21 و 22 حاکم بوده است، در طول این 25 سال به سمت غرب و جنوب غرب گسترش یافته و مساحت بیشتری را اشغال کرده است. همچنین هسته های حرارتی کوچکی در جنوب و غرب منطقه 19 ظهور یافته است. علاوه بر آن به علت تخریب و نابودی بخش مهمی از باغات مناطق شمالی تهران(به خصوص شمیرانات) خوشه های خنک مستقر در این نواحی تضعیف شده اند.
تحلیل فضایی بافت فرسوده شهری با تأکید بر راهبردهای ساماندهی فیزیکی– فرهنگی (نمونه موردی: شهر اسلام آبادغرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرسازی و مدنیت دو دستاورد گرانبهای بشر در طول تاریخ بوده اند. با این حال، همزمان با رشد و گسترش شهرها در طول زمان، قسمت هایی از آنها همانند اجزاء یک دستگاه دچار فرسودگی شده و به ترمیم و رسیدگی نیاز پیدا می کنند. بافت های فرسوده شهرها علاوه بر تحمل بار مسایل کالبدی و فیزیکی، از لحاظ اجتماعی و فرهنگی هم دچار مشکل اند و در واقع از چرخه اقتصادی شهر خارج شده اند. شهر اسلام آبادغرب با جمعیتی حدود 92000 نفر هم اکنون با مشکل بافت فرسوده ای به مساحت حدود 58 هکتار در قسمت های مرکزی و شمالی، که جمعیتی حدود 37000 نفر را در خود جای داده روبروست. این مقاله در پی یافتن پاسخ برای الف) چگونگی پراکنش فضایی بافت فرسوده در شهر اسلام آبادغرب و ب) کشف روابط میان ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی با کالبد فرسوده شهر است. در این پژوهش جامعه آماری شامل 8541 خانوار است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران تعداد 160 نمونه از بین انها برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. برای مشخص کردن روایی سؤالات از آلفای کرانباخ و برای آزمون سؤالات پرسشنامه ها هم از دو روش آماری آزمون T تک نمونه ای (T-Test) و روش همبستگی پیرسن استفاده شده است. با استفاده از دو روش مذکور به آزمون رابطه بین متغیر وابسته فرسودگی بافت در شهر اسلام آباد غرب با 4 متغیر مستقل: الف) اقتصادی ب) فرهنگی پ) اجتماعی و ت) مدیریتی پرداخته شد. برای آزمون های آماری از نرم افزار SPSS و برای ایجاد بانک اطلاعاتی و ایجاد لایه های موردنیاز و ترسیم نقشه ها از نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. ازیافته های تحقیق می توان به الگوی پراکندگی فضایی بافت در قسمتهای مرکزی شهر اشاره کرد که از نظر جغرافیایی منطبق با قسمت های قدیمی و متراکم تر شهر است. همچنین نشان دادن رابطه بین ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عدم مدیریت موجود در بافت با فرسودگی بافت و کالبد آن از دیگر یافته های این تحقیق است که با ضریب اطمینان %95 و بالاترین سطح معناداری 000/0 تأیید شده است.
ارزیابی میزان آگاهی های عمومی شهروندان پیرانشهر از حقوق شهروندی و قوانین شهری
حوزههای تخصصی:
نظام حقوقی شهر زمانی می تواند کارآمد باشد که شهروندان از حقوق شهروندی و قوانین شهری آگاهی داشته باشند. زیرا این آگاهی موجب می شود مشارکت شهروندان در کارهای شهری از پایداری، استمرار و مسئولیت پذیری بیشتری برخوردار شود و زمینه انجام هر چه بهتر مدیریت امور شهری و کاهش معضلات آن را ایجاد گردد و مدیریت شهری در دستیابی به شهری پایدار و مطلوب یاری گردد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آگاهی عمومی شهروندان پیرانشهر از حقوق شهروندی و قوانین شهری و با تحلیل محتوایی گزیده ای از قوانین و مقررات، با استفاده از مطالعات میدانی به سنجش میزان آگاهی شهروندان این شهر پرداخته است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها نیز متکی بر اسناد کتابخانه ای و برداشت های میدانی با استفاده از پرسش نامه بوده است و در تحلیل پرسش نامه ها از نرم افزار Spss بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان آگاهی جامعه آماری پیرانشهر در زمینه حقوق شهروندی و قوانین شهری در سطح پایینی است و شاخص مذکور (آگاهی) با شغل افراد ارتباط معناداری دارد، اما تحصیلات دانشگاهی افراد بر این شاخص تأثیر خاصی نداشته است. مجموعه این عوامل نشانگر آن است که بیشتر افراد آگاه به صورت تجربی و در جریان درگیری های حقوقی با بخش های مختلف شهرداری، یا در اثر فعالیت در مشاغل مرتبط با امور شهری، آگاهی لازم را به دست آورده اند.
کاربرد سامانه اطلاعات جغرافیایی در تجزیه و تحلیل توزیع فضایی و مکانیابی داروخانه ها (مطالعه موردی: داروخانه های شهرجهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع دسترسی به خدمات شهری از جمله مسائل مهمی است که ابعاد گوناگون امور شهری را تحت تأثیر قرار می دهد. خدمات بهداشتی- درمانی نمونه ای از این دست است که الزام در دسترسی مناسب به آنها، برای تمامی افراد ضروری می باشد. تصمیم گیری برای مکانیابی مراکز خدمات بهداشتی- درمانی از جمله داروخانه ها نه تنها از نظر نحوه ارائه خدمات و تحمیل هزینه ها به استفاده کنندگان حائز اهمیت است بلکه خود در توسعه شهر و تعیین الگوی توزیع مکانی تقاضا برای سکونت تأثیر قابل ملاحظه ای دارد. در این مطالعه، هدف عمده سنجش میزان کمبود داروخانه ها در سطح شهر جهرم، چگونگی توزیع جغرافیایی و مکانیابی بهینه این مراکز با توجه به استانداردها و ضوابط علمی بوده است. سپس با بهره گیری از امکانات سامانه اطلاعات جغرافیایی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تعیین شعاع استاندارد عملکردی هر داروخانه، استفاده از چندضلعی های تیسن و در نهایت با بهره گیری از شاخص همپوشانی برای مکانیابی بهینه فضاهای شهری به منظور احداث داروخانه در این شهر اقدام شد. در این پژوهش داده های مکانی از روی نقشه های رقومی تهیه و داده های توصیفی نیز با استفاده از آمار و پژوهشهای میدانی، جمع آوری گردید. سپس برای هر یک از عوامل تأثیرگذار در مکانیابی داروخانه ها، لایه های مرتبط تهیه شد و در هر لایه حریم کاربری ها مشخص گردید؛ سپس با توجه به میزان تأثیر هر یک از معیارها و مقایسات زوجی به روشAHP و به کمک نرم افزار Expert Choice، وزن لایه ها محاسبه شد، نهایتاً با بهره گیری از نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، زمین های شهر جهرم برای انتخاب مکان مناسب احداث داروخانه ها در5 دسته از بسیارخوب تا بسیار ضعیف تقسیم بندی گردید. نتایج حاصله نشان می دهند که توزیع فعلی داروخانه ها در منطقه مورد مطالعه متناسب با توزیع جمعیت نیست و بیشتر داروخانه ها در قسمتهای مرکزی شهر متمرکز هستند و توزیع آنها تأثیرپذیری زیادی از الگوی توزیع ساختمان پزشکان نشان می دهند. ضمناً مکانهای تعیین شده برای داروخانه ها از نظر بهبود خدمات رسانی و کاهش هزینه و زمان دسترسی برای جمعیت استفاده کننده قابل ملاحظه است.
ارزیابی ساختار فضایی و تدوین راهبردهای توسعه شهری شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی شهرها به روابط مختلف و متقابل تمامی نیروها و عوامل موجود در شهر بستگی دارد. این عوامل می تواند دربرگیرنده نیروی بازار، فعالیت ها، زیرساخت های شهری و خدمات گوناگون باشد که همواره ارتباطی پیچیده و متقابل داشته و گاهی اوقات این پیچیدگی، حتی مانع رسیدن به الگوی مناسب توسعه و ساخت شهر در مقیاس کلان و برنامه ریزی و تنظیم سیاست های شهری در مقیاس خُرد می شود. درنتیجه، لزوم نگرش جدی به برنامه ریزی ساختار فضایی شهر اهمیت می یابد و برنامه ریزی آن بایستی با توجه به ساختار حاکم بر شهرها انجام شود. هدف از این پژوهش ارزیابی و تحلیل ساختار فضایی شهر جدید پردیس و عوامل مؤثر بر آن از طریق شاخص های مختلف (جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی درمانی، زیربنایی، حمل ونقل و ارتباطات و کالبدی) است. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است. ابتدا بررسی های کلی کالبدی، ازجمله سیمای شهر و کاربری ها انجام گرفت و ساخت و کالبد شهر جدید پردیس معرفی شد. سپس به ارائه نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مرتبط با ساختار فضایی شهر پرداخته و جدول مدل راهبردی تلفیقی تهیه شد. پس از آن با تحلیل سلسله مراتبی، به وزن دهی هر یک از معیارهای نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید ها پرداخته و اوزان هر یک از زیر معیار های این معیارها محاسبه شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شهر جدید پردیس با وجود برخورداری از فرصت های مناسب برای رشد و توسعه فضایی متوازن، از عدم تعادل در ساختار فضایی رنج می برد و به ساماندهی فضایی مکانی نیازمند است. سرانجام در راستای حل مشکلات ساختار فضایی شهر پردیس، راهبردها و سیاست های مناسب برای ارتقای کیفیت محیط زندگی شهر ارائه شده است.
پویایی فضایی - زمانی نظام شهری ایران (1390-1335)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پویایی فضایی - زمانی نظام شهری ایران در دوره زمانی 90-1335 بررسی می شود. نمونه تحت مطالعه شهرهای دارای جمعیت بالاتر از 100 هزار نفر در سال 1390 است. شاخص تحرک رتبه برای سنجش تغییر رتبه شهرها در سلسله مراتب شهری ایران استفاده شد. از تکنیک های پیشرفته تحلیل فضایی شامل شاخص و نمودار پراکندگی موران برای بررسی الگوها و تفاوت های منطقه ای و تغییر رتبه شهرها در سلسله مراتب شهری ایران استفاده شد. نتایج مطالعه، تغییرات شدید فضایی - زمانی و شکل گیری وضعیت مرکز - پیرامون را در نظام شهری درحال تغییر ایران نشان می دهد. به طور کلی، در دوره 55 ساله 90-1335 شاهد شکل گیری وضعیت مرکز– پیرامون در سلسله مراتب شهری ایران بوده ایم که در آن کلان شهر تهران و شهرهای پیرامون آن خوشه ای از شهرهای با مثبت را شکل داده اند. درحالی که دیگر شهرهای کشور همواره و به تناوب دارای ارزش شاخص تحرک رتبه منفی و به عبارت ساده تر، نزول در سلسله مراتب شهری ایران بوده اند. علاوه بر این، نتایج به دست آمده نشان می دهد که جابه جایی فضایی- زمانی برتری شهری در ایران به شدت در ارتباط با فاکتورهای سیاسی و اقتصادی است.
بررسی و تحلیل جاذبه ها و پتانسیل های اکوتوریسمی شهرستان ارومیه با استفاده از مدل استراتژیک SWOT*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول شصت سال گذشته جهان شاهد تغییرات چشم گیری در زمینه شیوه مسافرت از یک مکان به مکان دیگر بوده است. در این مدت نه تنها شیوه های مسافرت بلکه مقاصد گردشگری، انگیزه و تعدد این مسافرت ها نیز تغییر نموده است. یکی از این تغییرات پیدایش شکل خاصی از گردشگری به نام اکوتوریسم است که در سال های اخیر رشد بسیار سریعی داشته و به یکی از پدیده های مهم صنعت گردشگری تبدیل شده است. این شکل گردشگری احترام عمیقی نسبت به مردم، مکان های گردشگری و اشیایی که مورد بازدید قرار می گیرند دارد و در آن تأکید خاصی روی حفاظت از منابع طبیعی و فرهنگی، درگیر کردن مردم محلی در فرآیندهای برنامه ریزی و ایجاد رفاه برای این مردم دیده می شود. شهرستان ارومیه واقع در شمال غرب ایران با تنوع منابع اکولوژیکی و فرهنگی، فرصت ها و نقاط قوت بسیار زیادی برای سرمایه گذاری در زمینه توسعه اکوتوریسم دارد. پژوهش حاضر با بررسی این فرصت ها و قوت ها و تعیین نقاط ضعف و تهدیدها، به ارائه استراتژی های مناسب برای توسعه اکوتوریسم این منطقه می پردازد. این پژوهش با توجه به هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش تحقیق از نوع تحلیلی، توصیفی و پیمایشی است. در این تحقیق پس از تهیه کلیات و چهارچوب نظری، جهت کسب اطلاع از مناطق مورد مطالعه و بررسی جایگاه و چگونگی گردشگری در آن منطقه، اقدام به انجام عملیات میدانی گردید. به طور کلی سه پرسشنامه (گردشگران، مردم بومی، مسئولین) طراحی و پس از تکمیل این پرسشنامه ها، برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و مدل SWO استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که شهرستان ارومیه با مجموع 40 نقطه قوت و فرصت به عنوان مزیتها و با امتیاز وزنی 13/3 و 82/2 به ترتیب برای نقاط قوت و فرصت، پتانسیل ها و توانمندی های فراوانی برای توسعه اکوتوریسم دارد ولی در عین حال 19 نقطه ضعف و تهدید فراروی اکوتوریسم منطقه به عنوان محدودیت ها و تنگناها و با امتیاز وزنی 78/3 و 22/3 به ترتیب برای ضعف ها و تهدیدها نشان می دهد که اکوتوریسم این منطقه با چالش ها و مشکلات جدی و اساسی مواجه می باشد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که توسعه اکوتوریسم در توسعه اقتصادی منطقه تأثیر بسیار زیادی دارد و در صورت برنامه ریزی درست و استفاده بهینه و منطقی از جاذبه های اکوتوریسمی و رفع مشکلات و نقاط ضعف و استفاده از فرصت های موجود، می توان شاهد توسعه اقتصادی در زمینه های ایجاد درآمد، اشتغال، تنوع فعالیت های اقتصادی و به طور کلی افزایش سطح رفاه برای مردم شهرستان بود.
ارائه الگوها و روش های مطلوب تبدیل شهر تهران به شهر آموزش دهنده (با تاکید بر اصول و تجارب جهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۱۰۶-۸۳
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن نظریه شهر آموزش دهنده، در دهه اول قرن بیست ویکم که بسیار مورد استقبال عموم صاحب نظران قرار گرفت و در سال 2004 میلادی به عنوان یک کنوانسیون بین المللی مطرح شد، این فرصت پیش آمد تا از امکانات موجود در شهر نیز برای آموزش شهروندان استفاده شود. در حقیقت، شهر آموزش دهنده، شهری است با هویت خاص خود، که می تواند بخشی از هویت یک ملت را تشکیل دهد. از این رو هدف اصلی این تحقیق، بررسی کردن ابعاد کلی و خصوصیات شهرهای آموزش دهنده در سراسر دنیاست تا بتوان با الهام از معیارها و اصول مطرح شده، معیارها و اصولی برای تبدیل شهر تهران به شهر آموزش دهنده تدوین کرد. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: چگونه آموزش را می توان با شیوه های غیرمستقیم به مخاطبان و افرادی که در یک فضای شهری حاضر می شوند، انتقال داد؟ و اصول طراحی که برای ایجاد شهر های آموزش دهنده لازم هستند، کدامند؟ روش تحقیق مورد نظر به کار رفته در این پژوهش روش تحلیل محتواست، که در آن تجربه های صورت گرفته در کشورهای مختلف در حوزه طراحی و تدوین محیط های آموزش دهنده، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و با استفاده از تکنیک های توصیفی- تحلیلی نتایج را استخراج نموده، و با بهره گیری از تکنیک های مطالعه تطبیقی برای شرایط و نیازهای جامعه ایرانی باز طراحی می شود.
بررسی شیوه ها و سیاست های مدیریت مرز ها و نقش آن در امنیت مرز نمونه موردی: مرزهای شرقی ایران(خراسان رضوی – افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرز سیاسی به پدیده ای فضایی اطلاق می شود که منعکس کنندة قلمرو حاکمیت یک دولت بوده و مطابق قواعد خاص در مقابل حرکت انسان، انتقال کالا یا نشر افکار و .... مانع ایجاد می کند. به اعتقاد بیشتر صاحب نظران، اولین و مهم ترین کارکرد مرز، کارکرد دفاعی- امنیتی آن است و دغدغة اصلی حکومت ها این است که مرزهای کشورها جز در برخی گذرگاه های مجاز غیر قابل نفوذ باشد تا امنیت کشور از ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی– فرهنگی مورد تهدید واقع نشود. یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر امنیت مرزها، سیاست های کنترل و مدیریت مرزهای بین المللی است. کشورهای مختلف متناسب با ویژگی های خود ممکن است سیاست مرزهای بسته، باز و یا کنترل شده را انتخاب کنند و پیرو آن از طرح ها، شیوه ها، اقدامات و تجهیزات متفاوتی نیز برای نظارت و کنترل مؤثر مرزهای خود بهره بگیرند. در بین مرزهای ایران و همسایگان، مرزهای شرقی ایران و افغانستان به دلیل وجود شرایط خاص همچون بی ثباتی سیاسی و فقدان چتر حاکمیتی فراگیر در افغانستان، ترددهای غیر قانونی اتباع مهاجر، قاچاقچیان و اشرار، حضور و فعالیت گروه های مسلح تروریستی همچون طالبان و القاعده و کارتل های مواد مخدر و... از جمله مناطق ناامن محسوب شده و تا کنون تلاش های متعددی از سوی مقامات و نهادهای مسؤول برای کنترل این مرزها صورت گرفته است. در این پژوهش، سیاست ها و روش های کنترل و مدیریت مرز در طول مرزهای شرقی(خراسان رضوی و افغانستان) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. گردآوری اطلاعات به شیوة کتابخانه ای و میدانی انجام شده و اطلاعات با استفاده از نرم افزار Spss و با روش توصیفی- تحلیلی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که سیاست ها و شیوه های کنترل و مدیریت مرز در طول مرزهای خراسان رضوی و افغانستان نقش مؤثری در کنترل و نفوذناپذیری مرز داشته است.
تبیین عوامل موثر بر الگوی سفر شهروندان با استفاده از رویکرد توسعه حمل و نقل محور (نمونه پژوهشی مرکز شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر توسعه ی حمل و نقل محور به عنوان یکی از الگوهای جدید توسعه شهری، در راستای توسعه پایدار جوامع مطرح شده است. این توسعه براساس اقدام هماهنگ بین برنامه ریزی کاربری زمین و برنامه ریزی حمل و نقل استوار است که سعی در ایجاد جوامعی پاکیزه، انسان دوستانه، با نشاط و با جایگاهی افزون در اقتصاد محلی دارد. از سوی دیگر مراکز کهن شهری امروزه با چالش های عظیمی در زمینه کارکرد و کالبد آنها مواجه شده که یکی از عوامل موثر، تراکم ترافیک ناشی از جابه جایی وسایل نقلیه موتوری است. این پژوهش سعی دارد تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی پس از شناسایی اصول مرتبط با توسعه ی حمل و نقل محور، با استفاده از ابزار سنجش وضعیت SWOT، مهمترین عوامل موثر بر شیوه سفر ساکنان را در هسته مرکزی شهری سنندج را براساس شاخص های کاربری لیتمن( موثر در رفتارهای حمل و نقلی) ارزیابی نماید. به این منظور از فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای تشخیص اولویت عوامل و طرح رهیافت های پیشنهادی استفاده شده است. سپس باتوجه به فرصت ها و پتانسیل های هسته مرکزی شهر سنندج از رهیافت های محتوایی کاربری زمین در قالب اصول عملیاتی TOD جهت کاهش چالش های موجود استفاده شده است. نتایج حاصل از انجام روند پژوهش بیانگر آن است که عواملی همچون دسترسی به حمل و نقل همگانی(266/0)، مدیریت تقاضای حمل و نقل(195/0) و وضعیت دوچرخه و پیاده(123/0) بیشترین اهمیت را در تعیین نحوه جابه جایی ساکنان مرکز شهر سنندج دارند. همچنین به کارگیری تمهیداتی همچون تقویت ابعاد اجتماعی محله و هویت محله ای، باززنده سازی پهنه ها و بناهای با ارزش تاریخی، بهسازی شبکه معابر با تاکید بر حرکات انسانی، توسعه ی سیستم حمل و نقل پایدار و یکپارچه و تغییر در تراکم و گسترش کاربری های سازگار و پشتیبان حمل و نقل همگانی به منظور احیا یک مرکز شهری پایدار در سنندج از اهمیت بسزایی برخوردار است.