فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، انگاشتی کلیت باور، نسبی، پیچیده و چندبُعدی است که به تمام ابعاد فضایی برنامه ریزی (چون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، سازمانی و زیست محیطی) و زمینه های عینی و ذهنی زندگی در مقیاس های فردی و جمعی مربوط می گردد. سیستم برنامه ریزی شهری در ایران از این انگاشت در دستورکار برنامه ریزی شهری بهره نبرده و سازوکار قابل به کارگیری برای آن تعریف نشده است. در شهر اصفهان نیز با وجودی که ارتقاء کیفیت زندگی به عنوان یک هدف در دستورکار سیستم برنامه ریزی شهری قراردارد ولی در جنبه های محتوایی و روندکاری برنامه ریزی شهری ردپای انگاشت کیفیت زندگی قابل ردیابی نیست. این کاستی، ارتقاء کیفیت زندگی را با محدودیت روبه رو کرده است و در نتیجه نشانگرهای کیفیت زندگی در دوره ده ساله 1382 تا 1392، به ویژه در زمینه های مرتبط با کیفیت اشتغال، مسکن، نیروی انسانی و امنیت اجتماعی، نشان از کاهش سطح کیفیت زندگی دارند. این مقاله دارای اهداف سه گانه نخست) ردیابی جنبه های محتوایی و روندکاری برنامه ریزی شهری در اصفهان، دوم) سنجش امکان پذیری چگونگی راه اندازی، مناسب سازی و به کارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم برنامه ریزی شهری در اصفهان و سوم) بحث در مورد چگونگی اثرگذاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی بر سیستم برنامه ریزی شهری در اصفهان در راستای ارتقاء کیفیت زندگی، است. به منظور دستیابی به اهداف مقاله یک فرایند توصیفی، اکتشافی و تجویزی متشکل از سه مرحله طراحی و پیموده شده است: مرحله نخست این فرایند به چیستی های مرتبط با زمینه های نظری و فنی انگاشت کیفیت زندگی، ارتقاء کیفیت زندگی و سیستم های گزارش دهی کیفیت زندگی می پردازد. مرحله دوم به سنجش کیفیت زندگی در شهراصفهان با به کارگیری روش ممیزی اجتماعی بر پایه مقیاس گذاری لیکرت، ونیز به سنجش بود و نبود و ردیابی جایگاه سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در این شهر می پردازد. در مرحله سوم، سنجش امکانپذیری به کارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامه ریزی شهری در اصفهان در دو جنبه محتوایی و روندکاری با استفاده از روش تحلیل محتوای متون سازمانی و اسناد برنامه های شهری اصفهان و نیز با استفاده از روش مصاحبه با کارشناسان انجام شده است. نتایج سنجش ها نشان از آن دارد که ارتقاء کیفیت زندگی در شهر اصفهان وابستگی مستقیم به تدبیر و شکل گیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در دستورکار سیستم برنامه ریزی شهری دارد. این کار نیازمند تمهیدات و دگرگونی های لازم در برقراری هماهنگی در ابعاد فضایی برنامه ریزی و نیز جنبه های محتوایی و روندکاری در سیستم برنامه ریزی شهری است.
تحلیل توزیع فضائی کاربری مسکونی از طریق بررسی تراکم های شهری و نقش آن در توسعه پایدار شهر (مطالعه موردی : شهر میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونت مهم ترین کارکرد شهری است که همواره بیشترین اراضی شهرها را دربرمی گیرد و قلمروهای مهم و متنوعی را در کنار یکدیگر قرار می دهد. نکتة بسیار مهم در مکان گزینی کاربری مسکونی، ضرورت های ارتباطی و زیست محیطی است. در پژوهش حاضر با رویکرد قیاسی و توصیفی- تحلیلی، وضع توزیع فضاهای مسکونی شهر میاندوآب ارزیابی شده و انواع تراکم مانند تراکم خالص مسکونی، تراکم خالص شهری یا تراکم کلی مسکونی، تراکم ناخالص شهری و تراکم ساختمانی مسکونی بررسی می شود. سپس ضمن تحلیل و مقایسة وضعیت کاربری مسکونی شهر میاندوآب و تراکم های شهری با استانداردهای کاربری مسکونی، میزان تراکم و نیاز به زمین با کاربری مسکونی، در مناطق مختلف شهر مشخص می شود. نتایج نشان می دهد میاندوآب، به دلیل مهاجرپذیری بالا و الحاق روستاهای اطراف به محدودة قانونی شهر، تراکم های متفاوتی در مناطق مختلف شهر دارد؛ به طوری که 3/60 درصد سطح شهر، تراکم خالص مسکونی بین 201 تا 250 نفر دارد که نشانة وجود واحدهای مسکونی بزرگ و دارای محوطة باز بیشتر و نیز وجود زمین های خالی بین آن هاست. از نظر تراکم خالص شهری، 86/46 درصد کل سطح شهر، تراکم بین 51 تا 100 نفر دارد که جزء تراکم های بسیار کم برای شهر محسوب می شود. تراکم ناخالص شهری، فقط در بخش کوچکی از شهر (22/3 درصد) زیاد است که بر بافت های قدیمی آن منطبق است، درحالی که بیش از نصف مساحت شهر، تراکم ناخالص کمتر از 50 نفر در هکتار دارد. نتایج نشان می دهد بیشترین تراکم ساختمانی این شهر بین 30 تا 50 درصد است که مهم ترین علت آن، الحاق روستاها به محدودة شهر و وجود فضاهای باز بیشتر در واحدهای مسکونی آن هاست.
ارزیابی کیفی مکان گزینی وضع موجود فضاهای ورزشی شهرکرد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و سطح بندی مکانگزینی فضاهای ورزشی شهرکرد بر اساس معیارهای مکان یابی است. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» بوده که با استفاده از مطالعات میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، تمام فضاهای ورزشی شهرکرد است. در این پژوهش، داده های حاصل از پیمایش میدانی با مدل AHP وزن دهی شده و با استفاده از مدل تاپسیس درجه مطلوبیت و رتبه هریک از فضاهای ورزشی در چهار معیار همجواری، دسترسی، ایمنی و آسایش مشخص شده است. در مرحله آخر جهت رتبه بندی نهایی فضاهای ورزشی شهرکرد، از مدل تصمیم گیری ویکور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، با توجه به وزن های سلسله مراتبی (AHP) و رتبه بندی انجام شده در مدل تاپسیس، بین مکانگزینی وضع موجود فضاهای ورزشی شهرکرد و معیارهای مکانیابی (همجواری، دسترسی، ایمنی و آسایش) تفاوت وجود دارد. یافته های حاصل از روش ویکور نشان می دهد که سالن یادگار امام و مجموعه ورزشی انقلاب در وضعیت مطلوب، مجموعه ورزشی تختی نیمه مطلوب و فضاهای ورزشی حجاب، باستانی و رسالت در وضعیت نامطلوب قرار دارند.
بررسی عملکرد مدیریت شهری در رابطه با مشارکت شهروندان در امور شهری(مورد شهر فسا)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین آثار مشارکت در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری می توان به ایجاد علاقه و اعتماد در مردم برای توسعه و پیشرفت، و کاهش تمرکزگرایی اشاره کرد. بنابراین مهم ترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهره گیری از مشارکت مردم است. برای تقویت و گسترش امر مشارکت مردم در برنامه ریزی، شناخت عوامل مؤثر بر این امر ضروری است. مشارکت در کشور ما پدیده تازه ای نیست اما با رشد شهرنشینی و به تبع آن تغییر الگوی مشارکتی، لزوم بازبینی در این مفهوم و ارایه الگوی مناسب با نیازهای امروزی شهروندان احساس می گردد. شهر فسا با 92020نفر جمعیت در سال 1385از شهرهای پرجمعیت استان فارس است، از مشکلات فراروی مدیریت شهر فسا در خدمات رسانی مناسب به شهروندان که مرتبط با عدم مشارکت فعال شهروندان است را می توان به، کمبود درآمد مدیریت شهری، عدم همکاری برخی از شهروندان در رابطه با پرداخت عوارض به شهرداری و... می توان اشاره کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر است. در این تحقیق که از نوع کاربردی و توسعه ای است از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی برای پاسخ به سؤالات و ارایه راه حل برای مسأله مورد نظر استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات از دو روش مختلف اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. در پژوهش حاضر حاضر جهت بررسی عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر ابتدا به مطالعه ی ادبیات مربوطه پرداخته شد، پس از شناخت نظریات و الگوهای مختلف، در تحقق عملی مشارکت دو پیش شرط ضروری یعنی: 1-گرایش و تمایل به مشارکت و 2- امکان مشارکت(مدیریت شهری) تشخیص داده شد. در نتیجه تمرکز اصلی بر امکان مشارکت(مدیریت شهری) قرار گرفت. جهت شناسایی و سنجش متغیرهای ضروری نشان دهنده عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر ده متغیر اصلی تشخیص داده شد. که به صورت پرسشنامه بررسی شد و بر این اساس پرسشنامه شناسایی متغیرهای امکان مشارکت تدوین، اجرا و تجزیه و تحلیل شد. همچنین بمنظور اطمینان از صحت گفتار مسئولین مدیریت شهری مصوبات شورای شهرفسا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد. نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد مدیریت شهری شهر فسا در رابطه با افزایش مشارکت شهروندان نشان می دهد که مدیریت شهری شهر فسا در این رابطه عملکرد ضعیفی را داشته است، به طوری که نتایج تحلیل داده ها این عملکرد را در حد کم و خیلی کم ارزیابی کرده اند.
ارزیابی میزان فاصله محله های بافت فرسوده پیرانشهر از سطح پایداری
حوزههای تخصصی:
احیای مجدد بافت های فرسوده به منظور ارتقای کیفیت آن ها امری حیاتی است، اما در گام نخست، ارزیابی میزان پایداری این محله ها به منظور سنجش فاصله آن ها از الگوی توسعه پایدار محله ای ضروری به نظر می رسد. بر همین مبنا پژوهش حاضر باهدف ارزیابی میزان فاصله محله های بافت فرسوده پیرانشهر از سطح پایداری به نگارش درآمده است. پژوهش حاضر برحسب هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه بوده و بدین ترتیب داده ها از جامعه آماری تحقیق (378 خانوار) به روش نمونه گیری تصادفی گردآوری گردید و با استفاده از مدل الکتره، وضعیت پایداری محله ها مشخص شد که نتایج بدین صورت می باشد: محله «سید قطب» به عنوان «محله بافاصله نسبتاً کم از سطح پایداری»، محله های ملارضا و زرگتن بافاصله متوسط، قپان بافاصله زیاد، دولی گراو، قیزقپان، کهنه خانه بافاصله نسبتاً زیاد و کانی کهنه خانه نیز در فاصله بسیار زیاد از سطح پایداری قرار دارند. از دلایل قرارگیری محله سید قطب در فاصله نسبتاً کم از سطح پایداری، می توان به موقعیت مناسب محله در جوار مرکز شهر، سهولت دسترسی به خدمات عمومی، روند مناسب نوسازی و توجه مدیریت شهری اشاره کرد که شاخص های دیگرِ پایداری را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. از ویژگی های محله های بافاصله زیاد نیز وجود جمعیت غیربومی، درصد اشتغال بالای جمعیت در مشاغل غیررسمی، روند نامناسب نوسازی، ارزش نسبتاً پایین زمین، دسترسی نامناسب به کاربری های خدماتی و کم توجهی مدیریت شهری می باشد. همچنین ازلحاظ برخورداریِ محله ها از شاخص های پایداری، «بیش ترین نابرابری» متعلق به شاخص «دسترسی» و کم ترین نابرابری مربوط به شاخص «تعلق» بوده است.
بررسی تأثیرات جدایی گزینی اکولوژیک بر امنیت پایدار اجتماعی (مطالعه موردی: شهر عنبرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جداییگزینی اکولوژیک یکی از مباحث مطرح در حوزه امنیت پایدار اجتماعی نواحی شهری می باشد. شهر عنبرآباد یکی از شهرهای کوچک جنوب استان کرمان است که محلههای مسکونی آن از بافت اجتماعی خویشاوندی برخوردارند. در سالهای اخیر مهاجرت اقوام ساکن در نواحی بیرونی مسائل اجتماعی بهویژه محلهگرایی و جداییگزینی اکولوژیک را در این شهر سبب شدهاست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات جداییگزینی اکولوژیک و محلهگرایی بر پایداری اجتماعی، سیاسی و امنیت پایدار شهر عنبرآباد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری ساکنان محلههای مختلف شهر عنبرآباد می باشد. حجم جامعه نمونه طبق فرمول کوکران 384نفر از ساکنان محلههای مختلف شهر است که با استفاده از روش نمونهگیری سهمیهای و تصادفی انتخاب شدند. شاخصهای پایداری و ناپایداری اجتماعی شناسایی شد و مبنای جمع-آوری دادهها و وزندهی به شاخصها قرارگرفت که در فرایند مدل کوپراس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشانداد محله شهرک خداآفرین، محله شهرک امام(ره)، محله ترک ها و محله نرماشیری ها بالاترین میزان جداییگزینی را دارند. همین محلهها نیز بیشترین میزان برخوردهای بینطایفهای و جانبداری سیاسی را دارند. محله یزدی ها، افشارها و ساردوییها بهترتیب کمترین میزان جداییگزینی را داشتهاند. نتایج مدل کوپراس نشان داد شهرک خداآفرین(74.55)، محله نرماشیری ها(77.51) و شهرک امام(ره) (81.65) بدترین وضعیت را بهلحاظ شاخصهای امنیت پایدار اجتماعی دارند. محله یزدی ها(100)، افشارها(86.39) و ساردویی ها(85.20) نیز بهترتیب مطلوبترین وضعیت را نشان میدهند. باتوجهبه نتایج پژوهش میتوان فرضیه تحقیق را تأییدکرد و چنین نتیجه گرفت که مسئله جداییگزینی اکولوژیک در محلههای شهر عنبرآباد تأثیرهای منفی بر پایداری اجتماعی و امنیت پایدار محلههای مسکونی این شهر دارد.
تحلیل سیستمی متغیرهای راهبردی توسعة منطقه ای در برنامه ریزی سناریومبنا (مورد مطالعه: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر عصری است که تحولات سریع و شگفت انگیز به دلیل پیشرفت سریع علم و فناوری، تصمیم گیری های سیاسی دولت ها و عوامل دیگر خرد و کلان به طور برق آسا از راه می رسند و آثاری عمیق بر روندهای حاکم می گذارند. از این رو، برای تدوین سناریوهای توسعة منطقه ای در این عصر، شناخت واقع گرایانه و سیستمی حوزة راهبردی برنامه ریزی در افق طرح ضروری است. تمرکز و هدف پژوهش حاضر با رویکردی توسعه ای و با کاربرد نظریة سیستم ها، ارزیابی و تحلیل متغیرهای راهبردی توسعة استان مازندران به عنوان داده های اصلی سناریونگاری توسعة منطقه ای در افق 1410 بوده است. روش تحقیق حاضر تحلیل ساختاری است. این تحقیق از نظر ماهیت داده ها، کیفی و بر اساس روش گردآوری داده ها، اسنادی و پیمایشی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها روش تحلیل آثار متقاطع و نرم افزار میک مک به کار گرفته شده است. نتایج نشان داد متغیرهای اصلی راهبردی توسعة استان مازندران در افق 1410 شامل «شیوة مدیریت کلان کشور»، «تورم»، «شیوة مدیریت استان»، «تحقیق و توسعه (R&D)»، «سطح فناوری اطلاعات»، «جمعیت» و «همکاری های بین نهادی» است. همچنین، قابلیت های اصلی و اولویت دار توسعة استان مازندران در افق 1410 شامل «محصولات زراعی»، «باغ ها و قلمستان ها»، «آبزی پروری»، «منطقة ویژة اقتصادی امیرآباد»، «گردشگری»، «بندر فریدونکنار» و «بندر امیرآباد» است.
بررسی تطبیقی جرایم در بافت های شهری (مورد مطالعه: شهر پارس آباد مغان-استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جرایم شهری زاییده گریزناپذیر جمعی شدن و تراکم افراد انسانی در شهرها است. جرم و جنایت به عنوان یک عامل نگران کننده اجتماعی در فضاهای شهری امنیت شهروندان را با مشکل مواجه کرده است. مباحث خشونت شهری و جرایم و ارتباط آن با بافت فیزیکی شهرها ازجمله مباحث مهمی است که در تمامی جوامع به اشکال و میزان گوناگون و متفاوت مشاهده می شود. در این پژوهش سعی شده است تا میزان وقوع جرایم در بافت های مجاز و غیرمجاز شهری به صورت تطبیقی در شهر پارس آباد مغان مورد بررسی قرارگیرد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی است و ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه است. جامعه آماری شامل ساکنانی است که در دو بافت موردمطالعه ساکن هستند. برای جمع آوری داده ها براساس روش کوکران 350نمونه از ساکنان برای بررسی میزان جرایم در محل سکونت آنها به طور تصادفی انتخاب شدند. ازاین بین، 175خانوار از بافت مجاز و 175خانوار نیز از بافت غیرمجاز انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی (مانند آزمون تیتست، کایدو، تحلیل میانگین چندجامعه) و همچنین برای سطح بندی جرایم از مدل تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج کلی به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که میزان وقوع جرایم در بافت غیرمجاز شهری بیشتر از بافت مجاز است. به عبارت دیگر، بین نوع بافت کالبدی شهرها و میزان جرایم رابطه معنی داری وجوددارد.
عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری فرهنگی با رویکرد جذب گردشگران خارجی در ایران مرکزی مورد شناسی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری فرهنگی، بخش مهمی از گردشگری یک کشور یا مناطق فرهنگی است که تاریخ مردم، آداب و سنن، هنر، ارزش ها و سبک زندگی آنها در این مناطق جغرافیایی از مهمترین مؤلفه مؤلفه های آن محسوب می می شوند. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در توسعه گردشگری فرهنگی از دیدگاه گردشگران خارجی در شهر یزد است. نوع پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری 169 گردشگر خارجی در سال 1393 بر اساس نمونه گیری کوکران و همچنین روش منظم یا سیستماتیک است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد 9/66 درصد از گردشگران خارجی معتقدند، ضعف مدیریت و عدم اجرای پروژه ها در زمینه گردشگری فرهنگی تا حد زیادی می تواند، توسعه گردشگری فرهنگی را با مشکل جدی مواجه سازد. در این رابطه، 2/75 از گردشگران تأثیر تبلیغات مفید و مؤثر را که دربرگیرنده ارزش های تاریخی، سنتی و معماری کویری است، در جذب گردشگران فرهنگی بسیار مهم و اساسی می دانند. نتایج ضرایب استاندارد شده مدلساختاریتحقیقوسطحمعناداری (0021/0 =) به دستآمدهنشان می دهد که نقش تمام هفت مؤلفه، در توسعه گردشگری فرهنگی بسیار ضروری است؛ چرا که معنی داری تمام مؤلفه ها بیش از 96/1 است. نتایج مدل ساختاری مؤلفه های مدیریت در حوزه گردشگری فرهنگی شهر یزد، نشان می دهد تأثیرات مستقیم چگونگی اداره همزمان جاذبه های تاریخی، میزان سرمایه گذاریشان درصنعتگردشگری، به ترتیب برابر با 74/6 و 09/6 است. همچنین در بین مؤلفه های مورد بررسی، مؤلفه های آموزش در حوزه گردشگری فرهنگی، دارای نقاط ضعف اساسی بوده است. در نهایت راهکارهایی جهت توسعه مطلوب و پایدار گردشگری فرهنگی در سطح شهر یزد ارائه شده است.
ارزیابی و مکان یابی بهینه جهت های توسعه فضایی - کالبدی شهر بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان و بی رویة شهرها، بر بسیاری از جنبه های اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی در داخل و اطراف شهرها تأثیر گذاشته است. به همین دلیل، باید در آینده، دیدگاهی جامعه نگر به توسعة کالبدی- فضایی شهرها ایجاد شود. از این رو، شناخت و مکان یابی اراضی مناسب برای گسترش آیندة شهر، از تصمیم های مهم برنامه ریزان شهری است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی و مکان یابی بهینة جهت های توسعة کالبدی- فضایی شهر بوکان است. بدین منظور، برای ارزیابی چگونگی توسعة کالبدی شهر در سال های 1375 تا 1385، از مدل آنتروپی شانون استفاده شد. سپس با استفاده از ابزار سیستم اطلاعات جغرافیایی، به مکان یابی بهینه برای رشد کالبدی شهر بوکان در سال های آتی پرداخته شد. لایه های مورد استفاده در این پژوهش عبارت اند از: لایه های خطوط برق فشار قوی، فاصله از روستا های اطراف، فاصله از زمین های سیلابی، آب های سطحی (رودها)، راه های ارتباطی، شیب و کاربری اراضی. نتایج نشان می دهد که رشد کالبدی- فضایی شهر بوکان در چند دهة گذشته برنامه ریزی شده نبوده و رشد پراکند ه ای را تجربه کرده است. این نوع رشد، مشکل های اقتصادی و زیست محیطی زیادی را برای شهر بوکان ایجاد کرده است. نتایج بعدی پژوهش نشان داد که مناسب ترین اراضی برای رشد کالبدی شهر بوکان، در سمت شرقی و محور جادة بوکان- شاهین دژ واقع شده است.
پیش بینی فضاهای آسیب پذیر شهر مشهد هنگام وقوع زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران جزو ده کشور دارای مخاطرات طبیعی و ششمین کشور زلزله خیز دنیا است. زلزله به دلایل متعدد از جمله نوع مکان گزینی، توسعه فیزیکی نامناسب و رعایت نکردن استانداردهای لازم مسبب بیشترین تلفات انسانی در کشور ماست. شهر مشهد نیز نه تنها از این قاعده مستثنا نیست، بلکه با توجه به تراکم سازه ای، جمعیت متراکم، رعایت نکردن استانداردها، توسعه فیزیکی نامناسب و... با خطر جدی تری روبروست. هدف این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی و 10 معیار با استفاده از مدل فازی در GIS انجام گرفته، پیش بینی فضاهای آسیب پذیر شهر مشهد در هنگام وقوع زلزله احتمالی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که 51 درصد از کل سطح شهر، 63 درصد از محدوده بافت فرسوده، 55 درصد از محدوده با تراکم بیش از 120 نفر، 81 درصد از کاربری مسکونی و از دهه 1360 به بعد بیش از دو سوم وسعت شهر مشهد در پهنه آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است. همچنین از سه منطقه پرجمعیت شهر مشهد یعنی مناطق 2، 3 و 9، دو منطقه 9 و 2 در سطح بالای خطر زلزله و فقط منطقه 3 در سطح پایین خطر زلزله قرار دارند. لذا مناطق 9 و 2 شهر مشهد از مناطقی اند که باید خطرات ناشی از زلزله در آنها به طور جدی مورد توجه قرار گیرد، زیرا این مناطق از یک طرف وسعت و جمعیت فراوان دارند و از طرف دیگر، سطح نسبی خطر زلزله در آنها بالا است.
اثرات گسترش فضای سبز بر الگوی جزیره گرمایی شهری (مطالعه موردی: بوستان ولایت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمعیت شهرنشین زیاد، الگوی شهرسازی نامنظم، سرانه فضای سبز نامناسب و توزیع ناهمگن فضای سبز در شهر تهران سبب افزایش شدت و چندهسته ای شدن جزیره گرمایی شده است. یکی از هسته های مذکور بر فراز بوستان ولایت قرار دارد. با توجه به افزایش فضای سبز در بوستان ولایت طی سال های اخیر و ارتباط بین شدت جزیره گرمایی با فضای سبز، در این پژوهش آثار افزایش فضای سبز بر الگوی جزیره گرمایی در این منطقه بررسی می شود. در راستای هدف مذکور، با استفاده از تصاویر ماهواره گوگل و سنجنده های TM و OLI-TIRS به دلیل در دسترس بودن تصاویر، قدرت تفکیک مکانی مناسب که انطباق پذیری مناسبی را با مدل نشان می داد و سهولت کار با آنها، تغییرات کاربری اراضی و افزایش فضای سبز در بوستان ولایت با استفاده از نرم افزار ENVI 4.7 بررسی شد و نتایج آن به عنوان ورودی به مدل اقلیمی خردمقیاس Envi-met با قدرت تفکیک مکانی 20 متر برای منطقه به ابعاد 4/3 کیلومتر در 6/2 کیلومتر وارد شد. شبیه سازی به صورت ساعتی انجام گرفت که نتایج آن در این پژوهش با فواصل زمانی شش ساعته به نمایش گذاشته شد. نتایج حاکی از هم بستگی معنادار و قوی خروجی مدل با داده های ایستگاه آلودگی سنجی میدان بهمن بود. همچنین محدوده مرکزی بوستان ولایت که پوشش خاک دارد، در اغلب اوقات یک هسته سرمایی در این منطقه ایجاد می کند. همچنین، ساختمان های نسبتاً مرتفع در اطراف بوستان ولایت مانع از نفوذ زبانه هوای خنک پهنه بوستان به اطراف می شود. اثر افزایش فضای سبز بر الگوی جزیره گرمایی در بوستان ولایت با افزایش تفاوت های دمایی بین سطوح مختلف در فصل گرم و کاهش تفاوت های دمایی روزانه بین سطوح در دوره سرد دیده می شود.
ژئوسیستم تهران و اهمیت آن در ماهیت توسعه ی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوسیستمها یا سیستمهای ژئومورفیک( Geomorphic systems ) عبارت از ساختارهای ارضی با اثرات متقابل فرایندها که به طور مجزا یا مشترک عمل کرده و مجموعه ای از واحد های ارضی را ایجاد می کنند. عناصر ژئوسیستم متشکل از خطوط یا خطواره ها، نقاط، سطوح و احجامی است که نحوه ی روابط این عناصر با هم هویت ساختار فضایی آنها را شکل می دهد. این عناصر در ارتباط با هم فضاهایی را برای کاربریهای مختلف فراهم می کنند. در واقع، الگوهای ساختاری و به تبع آن فضایی عملکردها را جلوه گر می سازند.
این پژوهش در چارچوب روش تحلیل سیستمهای ژئومورفیک و همچنین تحلیل تحولات تاریخی و الگوی دیرینه شناسی مدنیت گذشته واقع بر روی پهنه ی تهران صورت گرفته است. برای این کار از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، DEM تولید شده 20 متر توسط رادار، عکسهای هوایی و تصاویر ماهواره ای لند ست و همچنین گوگل ارث استفاده گردیده است.
یافته های تحقیق بیانگر این هستند که پهنه ای که کلان شهر تهران بر روی آن قرار گرفته را می توان یک پهنه ی گلاسیو-فلوویالی (Glacio-fluvial) نامید. پهنه ای که فرایند های یخی و جریانی به صورت متناوب در کواترنربه عنوان دینامیک بیرونی بیشترین اثرگذاری را در تغییر شکل ساختار اولیه ی آن به مثابه پهنه یا پهنه های زیست- مکان انسانی داشته اند. بعلاوه، فعالیت گسلها ی شمال و جنوب تهران بر گسیختگی و ایجاد ناهمواری و پراکندگی این پهنه ها نقش زیادی ایفا کرده اند. بدین ترتیب، ژئوسیستم تهران را می توان متشکل از مرز، ساختار،عملکرد(رفتار)، دالان، جهت، تحول تاریخی منحصر به فرد، کلیت و انسجام، و ویژگیهای اقلیمی خاص دانست. این عناصر در ارتباط با هم عوارض ژئومورفیکی را شکل داده اند که می توانند الگوی ساخت های شهری و کاربری های اراضی قرار بگیرند. درک این عناصر در چارچوب یک ژئوسیستم با ماهیت منحصر به فرد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که سازگاری و انطباق ساخت های شهر بر این عناصر به شهر ارگانیک و پایدار انجامیده و می تواند به مثابه نقطه عطفی در شهر سازی قرار بگیرد.
تحلیل و رتبه بندی عوامل بازار رهن و اوراق مشارکت در افزایش استطاعت مالی خانوارهای شهری جهت تأمین مسکن، (مطالعه موردی: شهر ارومیه)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، سنجش فضایی بافت محلات شهری به منظور مکان گزینی فضاهای همگانی امن است. در این راستا بافت محله وردآورد که به دلیل ویژگی های خاص، موجبات ایجاد معضلات و آسیب های اجتماعی را در فضاهای شهری خود فراهم کرده است، به عنوان نمونه موردی بررسی می شود. پژوهش از نوع کاربردی و شیوه مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی-تحلیلی و تجربی-پیمایشی است. بنابراین، در تبیین ادبیات و سوابق موضوع تحقیق و ارایه مدل تحلیلی پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و برای جمع آوری اطلاعات با توجه به ماهیت تحقیق از روش های میدانی و مطالعات اسنادی استفاده شده است. مدل تحلیلی پژوهش متشکل از شاخص های موثر بر امنیت در فضاهای همگانی محلات شهری در قالب 5 مولفه کالبدی، عملکردی، حرکت و دسترسی، ادراکی-معنایی و مدیریت شهری و 19 معیار و سنجه های ارزیابی آن، ارائه گردیده است. در ادامه، به منظور اولویت بندی شاخص های ارائه شده از فرآیند تحلیل شبکه ای استفاده شده است. بنابراین، بر اساس نتایج حاصل از رتبه بندی، محدوده مطالعاتی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش چیدمان فضا، مناسب ترین مکان ها و موقعیت ها برای مکان گزینی فضاهای همگانی امن جهت ارتقاء امنیت در بافت شناسایی گردید. در انتها نتایج حاصل از تلفیق مدل ها و مطالعات انجام شده، در چارچوب مفهومی سوآت ارائه گردیده و به ارایه پیشنهادات بر مبنای مدل مفهومی پژوهش پرداخته شده است.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری کالبدی اجتماع های شهری در برابر زلزله (مطالعه موردی: محله های شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه خسارت های فراوان مخاطره های طبیعی و انسانی به محیط و کالبد شهرها موجب شده است که مفهوم تاب آوری برای کاهش آثار سوانح، به حوزه ای مهم در عرصة مدیریت بحران تبدیل شود. این پژوهش کاربردی است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، با هدف شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر بر تاب آوری کالبدی محله های شهری، سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری کالبدی در محله های منتخب شهر تهران و ارائة چارچوبی برای سنجش میزان تاب آوری کالبدی در شهرها انجام شده است. جامعة آماری این پژوهش، تمام خانوارهای ساکن در محله های شهر تهران است. حجم نمونه در تحقیق، با استفاده از فرمول کوکران، معادل 369 خانوار برآورد شد. برای انجام پژوهش، ابتدا با استفاده از منابع کتابخانه ای، شاخص ها و عوامل مؤثر بر تاب آوری کالبدی اجتماع های شهری شناسایی و تعریف عملیاتی شدند و سپس با استفاده از روش میدانی و پرسشنامه، جمع آوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق صورت گرفت. در مرحلة بعد، با استفاده از روش مجموع ساده وزین (SAW)، ماتریس اولیة تصمیم گیری تهیه شد و سپس براساس روش الکتره، وضعیت محله های مورد مطالعه از نظر تاب آوری کالبدی محاسبه شد. نتایج نشان می دهد محلة قیطریه و قلعه مرغی به ترتیب، از نظر تاب آوری کالبدی در بهترین و بدترین وضعیت و محله های ستارخان و نارمک در رتبه های دوم و سوم از نظر تاب آوری کالبدی قرار دارند. همچنین به دلیل داشتن قابلیت اجرایی، می توان از چارچوب این پژوهش برای سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری در سایر محله ها و نواحی شهری استفاده کرد.
Study People and Nature Connection in Built Environment to verify Aqa-Bozorg Mosque as Biophilic Design(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۰
۲۵۳-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
In this era that new technology has affected human life, many research scientists believe that Biophilic design can improve human well-being. Biophilic architecture can provide healthy spaces connected with nature and reduce stress and enhance longevity. Different researchers have identified and categorized different patterns in the Biophilic design. These patterns have a wide range of applications for both interior and exterior environments with physiological, cognitive and psychological benefits. This paper focuses on the 14 Biophilic patterns connected with nature that have been shown to impact human health. The objective of this qualitative study is to determine if one of the traditional mosque-schools in Iran has incorporated the 14 patterns of Biophilic Design defined by Ryan (2014). We aim to meet this objective by researching people&lsquos reactions to the fourteen Biophilic patterns (Ryan, 2014) using questionnaires and assessing people&rsquos connection to nature when present at the mosque. Aqa-Bozorg mosque-school in Kashan city which is one of the oldest cities in Iran was selected as the case study. Through questionnaires we asked whether visitors felt connected to or removed from nature while physically present in this mosque-school. Data results indicated that most of the visitors felt connected to nature while they were present in the building. We concluded that Aqa-Bozorg Mosque-school which was built long before the conceptualization of &ldquoBiophilic design&rdquo does incorporate these patterns.
رهیافتی بر شناسایی بایسته های سیاستهای اقتصاد مقاومتی بر سیاستهای شهرسازی و صنعت ساختمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۲۶۸-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
شرایط فعلی کشور و اقتضائات زمانی و مکانی موجود بر تصمیم گیری های کلان در حوزه شهرسازی و معماری تاثیر داشته است که در این میان تاثیر بایسته های سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی نیز باید در تدوین سیاستهای پیش روی شهرسازی و صنعت ساختمان موردتوجه قرار گیرد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده مطالعات کتابخانه ای و در عین حال روش اسنادی و استدلال منطقی به موضوع شناسایی رهیافتهایی بر پدیداری بایسته های سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی بر معماری و صنعت ساختمان پرداخته شود. لذا در این مقاله به مفهوم اقتصاد مقاومتی و ارائه سیاستها، راهکارها و راهبردهایی در صنعت ساختمان در انطباق با سیاستهای فرادستی اقتصاد مقاومتی نظر داشته و به تفصیل به این موارد اشاره داشته است.
بررسی نقش مراکز مذهبی در افزایش سرزندگی شهرهای معاصر؛ مطالعه موردی: محدوده امامزاده صالح تجریش، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۱۵۸-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
شهر مظهر زندگی و منبع نمادین اعتقادات، خاطرات و تعلقات است. شهر تجلی گاه حیات اجتماعی افراد است. حضور افراد، تعاملات افراد، زندگی افراد در شهر آن را سرزنده و پویا می سازد. شهر نمایانگر ارزش ها و هنجارهای ساکنین است. امروزه شهرهای موفق شهرهایی هستند که متناسب با ارزش ها، هنجارها و خواست های ساکنینش توسعه یافته و فضاهایی خلاق، پویا و سرزنده را برای حضور انان فراهم می آورند. از اینرو فضاهای عمومی شهر از مهمترین اجزای شهر محسوب می شوند. شهرهای ایرانی از دیرباز در پیدایش و توسعه خود رنگ و بوی ارزش های دینی و معنوی ساکنان ان را به همراه داشته اند. جانمایی و طراحی مساجد، امامزاده ها، بقاع متبرکه در شهرهای ایرانی موید این موضوع است. جایی که فرد با درون خویش، با معنویت همراه شده و به مبنا پیدایش خود می پیوند. از این رو اماکن مذهبی را می توان دسته ای از فضاهای عمومی به شمار آورد که نه تنها فرد را به مبنا پیدایش خویش پیوند داده بلکه با ایجاد امکان تعاملات اجتماعی و پذیرفتن نقش فرهنگی- اجتماعی نقش مهمی در تقویت وجهه فرهنگی و اجتماعی شهرها ایفا نموده و زمینه ایجاد سرزندگی و پویایی شهری را فراهم می آورد. مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا ضمن یافتن مولفه های سرزندگی در شهرهای معاصر به ارائه راهکارهایی جهت بهره مندی از پتانسیل های اماکن و سرمایه های مذهبی جهت ارتقاء سرزندگی شهری بپردازد. لذا با استفاده از روش پژوهش توصیفی و همچنین بهره مندی از تکنیک های دلفی و روش تحلیل سلسله مراتبی، به رتبه بندی و ارزش گذاری مولفه ها و سنجه های واجد ارزش در خلق و ارتقا سرزندگی محله ای پرداخته شده است. یافته های پژوهش موید این مطلب است از میان چهار مولفه اصلی تعریف شده و اثرگذار بر میزان سرزندگی محدوده بترتیب مولفه عملکردی، معناشناختی، اجتماعی- فرهنگی و در نهایت شاخص فرمی بیشترین تاثیر را بروی سرزندگی را دارند. به گونه ای که اماکن مذهبی از طریق همگونی با فعالیت های وابسته و تنوع فعالیتی فضا، پیوند با ارزش های معنوی افراد جامعه، ایجاد کانون های اجتماعی و با توجه به معماری ایرانی اسلامی باارزشی که در خود دارند، پویایی و سرزندگی فضا را در شهرها رقم می زنند.
دولت الکترونیک: الگویی جدید در اصلاح نظام اداری و ارائه خدمات عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۲۶۶-۲۴۷
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین چالش هایی که همواره دولت ها با آن مواجه هستند، پاسخ به خواست ها و انتظارات در حال تغییر شهروندانی است که مشروعیت خود را از آنها کسب می کنند. در راستای پاسخ به این خواسته هاست که دولت باید در جستجوی شیوه های نوینی باشد که نوآوری مستمر در ارائه خدمات خدمات عمومی را برای شهروندان به ارمغان آورد.کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت ارائه خدمات دولتی به جامعه، که از آن تحت عنوان دولت الکترونیک نام می برند، ابتکار عمل جدیدی است که قصد دارد تا زمینه دسترسی شهروندان به خدمات عمومی را از طریق رسانه های الکترونیک فراهم آورد و روابط دولت و شهروندان را به گونه ای جدید پایه ریزی نماید. دولت الکترونیک آغازگر مرحله جدیدی از حیات روابط بین دولت و شهروندان است که توانسته جایگاه خود را به خوبی در میان برنامه اصلاحات مدیریت بخش عمومی و اصلاح نظام اداری باز نماید.آنچه این نوشتار به دنبال آن است تبیین برخی از زوایای دولت الکترونیک همچون مفهوم، سنخ شناسی، دلایل شکل گیری، اهداف و ضرورت ها، مزایا و کاربردها و دلایل گرایش به استفاده از دولت الکترونیک و چالش های فراروی آن می باشد.
ارزیابی دلبستگی به مکان: تبیین عوامل و شاخص ها
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به مکان از مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است که باید مورد توجه طراحان قرار گیرد. در روند شکل گیری دلبستگی به مکان، دو عنصر انسان و مکان از طریق عنصر سوم تعامل انسان و مکان به لحاظ شناختی، عاطفی و عملکردی، وارد یک فرآیند می گردند که در این فرآیند زمان به عنوان عامل چهارم قابل طرح است. این پژوهش ابتدا به بررسی نظریه های موجود در زمینه حس دلبستگی به مکان و چگونگی درک آن توسط مردم پرداخته و عوامل مؤثر بر این حس را بررسی می کند و درنهایت مدلی برای نشان دادن چگونگی تأثیرات این عوامل ارائه می کند. در این مدل، ارزیابی دلبستگی به مکان شامل دو مرحله ارزیابی عوامل انسانی و مکانی و ارزیابی تعامل انسان- مکان خواهد بود. در مرحله اول سه عامل ویژگی های کالبدی، ویژگی های فعالیتی و ویژگی های فردی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد. در مرحله دوم نیز پنج شاخص: هویت مکانی، وابستگی کارکردی به مکان، دلبستگی عاطفی، معنا و پیوند و مشارکت اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیرد.