فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۲٬۳۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید به عنوان ما حصل تجربه، تفکر، طرح، برنامه ریزی،ساخت، سیاست گذاری و آرمانشهر انسانی در برابر شهرهای بحران زده ی اواخر قرن نوزدهم که توانایی توزیع و ساماندهی مناسب جمعیت و فعالیت خود را نداشتند معرفی می شوند. فرار از مشکلات این راهکار نو را بدون اینکه سنجش و ارزیابی شرایط زمانی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی خاص و مؤثر بر چشم اندازهای شهری آن صورت گیرد به سرعت در همه شهرها مطرح ساخت. هدف مقاله حاضر ارزیابی پویایی و تحرک این شهرها که عمدتاً از نوع شهرهای اقماری و برای ساماندهی جمعیتی کلان شهرها طراحی شده اند می باشد و بر این اساس روش تحقیق حاضرتوصیفی- تحلیلی می باشد. داده ها و اطلاعات نیز شامل ارزیابی شاخص های پویایی شهری همچون جمعی ت، سکون ت، تحرک، جاذب ه های طبیعی و تاریخ ی و زیر شاخه های فرعی آنها با مدل ELECTRE می باشد. با توجه به هدف تحقیق که ارزیابی و انتخاب الگوی موفق می باشد شهرهای جدید پرند، بینالود، بهارستان، صدرا، سهند که در مناطق نفوذ کلان شهرها و با توجه به روند رشد، شکوفایی و پویایی آنها مکان یابی شده اند، مورد بررسی قرار می گیرند. نتایج بیانگر آن است که در بین شهرهای مورد مطالعه شهر جدید صدرا با توجه به ماتریس هماهنگ و ناهماهنگ مؤثر از شرایط بهتری برخوردار است. در نهایت با انتخاب الگوی پویا و تکنیک تحلیلی SWOT فاکتورهای کیفی مؤثر براین روند نیز مشخص و راهبرد های متناسب با شرایط هر شهر ارایه شد.
مدلسازی کمی دسترسی به پارک های شهری با رویکرد عدالت فضایی، پارک های منطقه 6 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به عدالت فضایی در توزیع خدمات عمومی شهری هدف برتر و با اهمیتی برای برنامه ریزان شهری بوده است. بنابراین اندازه گیری عدالت فضایی از نظر دسترسی به فضاهای عمومی از جمله فضاهای سبز و پارک های شهری از نیازهای مدیریت شهری می باشد. در این مقاله به منظور سنجش عدالت فضایی در چارچوب تحلیل های سیستم های اطلاعات جغرافیاییGIS)) و تحلیل شبکه روشی کمی برای اندازه گیری دسترسی به پارک های شهری در منطقه شش تهران ارائه شده است. جاذبه یا وزن هر پارک، فاصله شبکه ای بلوک های شهری و شعاع دسترسی هر پارک از معیار های اصلی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان داده است توزیع فضایی و توسعه پارک ها در منطقه شش عادلانه نبوده است و در اکثر قسمت های منطقه دسترسی متوسط رو به ضعیفی به پارک ها وجود دارد. روش تحلیل پیشنهادی توانایی مقایسه کمی بین بلوک های شهری از نظر دسترسی به پارک های شهری و امکان شناسایی بلوکهای با حداقل دسترسی را دارا بوده است.
بهینه سازی یک مدل شبه تجربی با استفاده از الگوریتم ژنتیک به منظور برآورد غلطت ذرات معلق (PM10) سطحی در شهر تهران با استفاده از داده های ماهواره ای و داده های هواشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذرات با قطر کمتر از 10 میکرومتر سلامتی ساکنین شهرهای بزرگ را تهدید می کند. تا کنون روش های مختلفی برای آشکارسازی این ذرات با استفاده از تصاویر ماهواره ای پیشنهاد شده است. اغلب این روش ها نیاز به واسنجی برای اقلیم های متفاوت دارند. در این تحقیق یک مدل شبه تجربی با روش الگوریتم ژنتیک برای برآورد غلظت ذرات معلق در زمان عبور ماهواره و در مقیاس محلی معرفی شده است. برای این کار از مقادیر تصحیح شده عمق اپتیکی (AOD) بدست آمده از تصاویر سنجنده MODISاستفاده گردیده است. بدین منظورAOD نسبت به رطوبت نسبی و ارتفاع اختلاط تصحیح شده است. در مدل شبه تجربی، با استفاده از الگوریتم ژنتیک داده های هواشناسی نیز وارد مدل شده و تاثیر آنها در نظر گرفته می شود. وارد شدن دما و رطوبت نسبی به مدل موجب بهبود برآورد غلظت ذرات معلق شده است. در نهایت این مدل برای منطقه تهران اعتبار سنجی شده و در نتیجه آن همبستگی قابل قبول (R2=0. 51) با تغییرات غلظت ذرات معلق سطحی با انحراف معیاری معادل 28 بدست آمد. در تصحیح AOD محدودیت هایی از قبیل ناکافی بودن ایستگاه های هواشناسی و تعیین تقریبی ارتفاع اختلاط وجود دارد که موجب ورود عدم قطعیت هایی به مدل می شود.
مکانیابی نواحی مناسب برای احداث تالاب های مصنوعی شهری با استفاده از منطق فازی(مطالعه موردی: شمال غرب کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالابهای مصنوعی سیستم های موثری هستند که جهت کنترل، بازیافت و بالا بردن کیفیت آب رواناب ها، سیلاب ها،پساب های زراعی- صنعتی، کنترل آلودگی، مدیریت فاضلاب های خانگی وصنعتی، ایجاد فضای سبز، حمایت از تنوع زیستی و توسعه چشم اندازاکولوژیکی به کار می روند. در این پژوهش به مکان یابی تالاب های مصنوعی شهری با استفاده از مدل منطق فازی در شمال غرب تهران پرداخته شده است. به همین منظور پس از گردآوری داده ها، لایه های نقشه ای مختلف شامل زمین شناسی، ارتفاع، شیب، بارش، دما، عمق آب زیرزمینی، فاصله تراکم زهکشی و فاصله از شهر در سیستم اطلاعات جغرافیایی تولید شد. سپس نقشه های مختلف وزنی در قالب عملگرهای sum وproductجهت تهیه نقشه گامای 8/0 و 6/0 با یکدیگر تلفیق گردیدند. نتایج بررسی نشان می دهد که در نقشه گامای 6/0 مناطق باپتانسیل بسیارکم برای احداث تالاب های مصنوعی به مانند نقشه گامای 8/0 در شمال منطقه قرار دارد ومناطق با پتانسیل بسیار زیاد در نقشه گامای 6/0 نسبت به نقشه گامای 8/.درصد کمتری از مساحت منطقه را شامل می شود که در نقشه گامای 6/0 شامل8رصدد و در نقشه گامای 8/.شامل19 درصد از مساحت منطقه می باشد.
مکانیابی فضاهای چند منظوره با هدف مدیریت بحران بعد از زلزله مورد شناسی: بافت فرسوده شهر شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوادث طبیعی و از جمله ی آن ها زلزله، همیشه به عنوان یکی از مخرب ترین عوامل آسیب رسان در سکونتگاه های انسانی از دیرباز مطرح بوده است. این مسأله در شهرها به عنوان عالی ترین مراکز تجمع انسانی، به علت تراکم جمعیتی و با توجه به آسیب پذیری بافت های قدیمی و فرسوده در آن ها، بحث برنامه ریزی و مدیریت بحران را به عنوان ضرورتی غیر قابل اجتناب مطرح می سازد. در پژوهش حاضر که از لحاظ روش شناسی به صورت «توصیفی- تحلیلی» گردآوری شده است، هدف پژوهش شناسایی و مکانیابی فضاهای چند منظوره، با هدف مدیریت بحران بعد از زلزله در بافت قدیمی شهر شوشتر می باشد. جهت مکانیابی فضاهای چند منظوره، با استفاده از نظرات کارشناسان 8 نوع از فضاهای شهری شامل فضای سبز، فضاهای ارتباطی، فضاهای پایانه های مسافربری، فضاهای اداری، فضاهای ورزشی، فضاهای آموزشی، فضاهای درمانی و امداد و نجات و فضاهای باز خالی انتخاب شده اند. جهت ارزش گذاری فضاهای منتخب برای اولویت بندی مکان مناسب برای مدیریت بحران در بعد از زلزله در بافت فرسوده شهر شوشتر، از نظرات 15 نفر از کارشناسان استفاده شده است. برای تحلیل وزنهای بدست آمده از نظرات کارشناسان از مدل تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی (FDAHP) استفاده شده است. نتایج حاصل از این مرحله، هم به صورت وزن بندی فازی در قالب حداقل، میانگین و حداکثر وزن فازی و هم به صورت وزن غیرفازی شده نهایی بدست آمده و نهایتاً با تلفیق این نتایج در محیط نرم افزار Arc GIS، به نقشه های فازی و غیر فازی نهایی مکانیابی فضاهای چندمنظوره جهت مدیریت بحران در بافت فرسوده شهر شوشتر انجام گرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که فضاهای باز و خالی با کسب 769/0، حداکثر وزن فازی و 356/0 وزن غیر فازی نهایی؛ از دیدگاه کارشناسان در اولویت اول مکانی برای مدیریت بحران به آسیب دیدگان زلزله در بافت فرسوده شوشتر می باشد و ثانیاً قسمت های جنوب و جنوب غربی بافت فرسوده با توجه به نتایج پژوهش بهترین مکان ها جهت مدیریت بحران در بعد از زلزله از لحاظ اسکان آسیب دیدگان می باشند.
راهبردهای توانمندسازی حاشیه نشینان شهری با استفاده از تکنیکQSPM (مطالعه موردی: شهرک شهدای سنقر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی مهمترین عامل پیدایش حاشیه نشینی در شهرها است. اگر چه حاشیه نشینان در قلمرو زندگی اقتصادی - اجتماعی شهرها به سر می برند ولی به عنوان شهروندان رسمی در جامعه پذیرفته نمی شوند.هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهای توانمندسازی حاشیه نشینان شهرک شهدای سنقر (از شهرستان های استان مرزی کرمانشاه) است.شناسایی قابلیت ها و محدودیت های حاشیه نشینان برای دستیابی به راهبردهای توانمندسازی آنان بسیار مؤثر است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی با بهره گیری از روش دلفی است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ایو مصاحبه با کارشناسان و مسئولان شهرداری سنقر می باشد. برای تحلیل داده ها از تکنیک SWOT و QSPM استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که منطقه حاشیه نشین از نظر وضعیت موجود بر اساس ماتریس ارزیابی درونی و بیرونی در وضعیت متوسط قرار دارد و به عبارت دیگر منطقه حاشیه نشین نتوانسته از نقاط قوت بهره برداری لازم را نماید و در استفاده از فرصت های موجود بی بهره بوده است. همچنین نتوانسته از عواملی که موجب ضعف و تهدید آن می شود دوری گزیند. در نهایت پس از تحلیل های انجام شده و ارائه برنامه ریزی راهبردی کمی و اولویت بندی راهبردها، راهبرد بازنگری 5WO یعنی برگزاری کارگاه توجیهی برای مدیران شهری در جهت اجرای طرح توانمندسازیو ساماندهی با امتیاز نهایی 55 / 2 به عنوان مهمترین راهبرد در اولویت قرار گرفته است. راهبرد تهاجمی 5SO یعنی تشکیل کمیته ویژه توانمندسازی و ساماندهی نیز در اولویت دوم قراردارد.
تحلیل فضایی مخاطرات طبیعی ناشی از برداشت بی رویه آب زیرزمینی در آبخوان ساحلی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب زیرزمینی بخش زیرسطحی و حیاتی چرخه هیدرولوژیکی را تشکیل می دهد که تحت تأثیر فرآیندهای هیدرولوژیکی، بوم شناسی و بیوژئوشیمیایی قرار می گیرد. مدیریت مناسب و کارآمد منابع آب زیرزمینی پیش نیاز تعیین تغییرات کیفی و کمی آن است. منابع آب زیرزمینی اغلب با درگیری هایی همچون مخاطرات طبیعی و فعالیت های انسانی روبه روست. در چند سال اخیر، برداشت بی رویه آب زیرزمینی از آبخوان ارومیه باعث پایین آمدن کیفیت آب زیرزمینی و، همچنین، هجوم آب شور به آبخوان ارومیه شده است. به دلیل اثرات زیست محیطی جبران ناپذیر و وخیم شدن شرایط آبخوان، مطالعه خطرهای طبیعی و آسیب پذیری آب زیرزمینی بسیار ضروری است. در این پژوهش، با استفاده بررسی های هیدروشیمیایی، سیستم اطلاعات جغرافیایی و تصمیم گیری چند معیار وزن دار، نقشه آسیب پذیری، برای تعیین روند کاهش کیفیت آب زیرزمینی به علت نفوذ آب شور و برداشت بی رویه آب زیرزمینی، طراحی شده است. شش لایه مؤثر بر ارزیابی مخاطرات طبیعی شامل کل املاح محلول، دبی چاه پمپاژ، ضخامت آبخوان، افت آب زیرزمینی، هدایت هیدرولیکی آبخوان و فاصله از ساحل یکپارچه شده و وزن و رتبه های مختلف برای آن ها معین شد. نتایج پژوهش نشان داد: مخاطرات طبیعی در شرق و شمال شرق آبخوان به علت نفوذ آب شور دریاچه ارومیه و برداشت بی رویه آب زیرزمینی بسیار بالا است.
تحلیل فضایی اثرات مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی با استفاده از مدل مولفه های اصلی وزن جغرافیایی(مطالعه موردی: حوضه الموت قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی در ناحیه کوهستانی الموت بر اساس ماهیت، اثرات و پیامدهای متفاوتی را به وجود آورده است. این تحقیق بر پایه این سئوال پژوهشی شکل گرفته است که مخاطرات طبیعی شایع و تاثیرگذار بر روستائیان حوضه الموت با توجه به پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، روانی و محیطی کدام است؟ جامعه آماری تحقیق شامل روستاهای حوضه الموت با حجم نمونه 610 نفر از روستائیان (هر روستا حداقل 10 پرسشنامه) می باشد. خروجی مدل GWPCAبا استفاده از کواریانس داده ها در ماتریس هر نقطه روستایی با حداقل 30 نقطه همسایگی، در داده های هفت ریسک طبیعی (زلزله/سیل/لغزش/ریزش/بهمن/سرمازدگی/ کولاک) حاکمیت و گستردگی هر کدام از مخاطرات را در سطح حوضه نمایش داده است. خروجی مدل در شاخص رعب و وحشت روستائیان از مخاطرات طبیعی حاکمیت و گستردگی 56% ریسک سیل را در سطح روستاهای حوضه نشان می دهد. در شاخص میزان اختلال در حمل و نقل روستائیان، ریسک لغزش با حاکمیت 57% بیشترین اختلال در حمل و نقل را داشته است و در پایان، در شاخص میزان شیوع بیماری در بین روستائیان، ریسک سرمازدگی با حاکمیت 67% روستاهای دره ای و روستاهای واقع در ارتفاعات جنوب حوضه الموت را تحت تاثیر قرار داده است.
الگوی مرحله محور مدیریت لجستیک پلیس در مدیریت بحران های طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین نقش و جایگاه مدیریت لجستیک در مدیریت بحران مستلزم طراحی الگویی منسجم و کاربردی است. لذا، طراحی الگویی برای ترسیم اقدامات لجستیکی پلیس در مراحل چهارگانه زمانی بحران (قبل، شروع، حین و بعد) بهمنظور مدیریت بحران گام مهمی برای اعمال اثربخش مدیریت پلیس در لجستیک بحران و استانداردسازی اقدامات لجستیکی پلیس ضروری است به نحویکه در آن تمامی الزامات و فرایندهای حاکم بر مدیریت لجستیک را در شرایط بحرانی، با لحاظ اصول فرماندهی و کنترل و با تفکری سیستمی و ساختارمند بدون اعمال سلیقه شخصی مبتنی بر اسناد بالادستی، یکپارچه و منسجممی سازد. هدف اصلی مطالعه حاضر، ارایه الگویی مرحله محور برای استانداردسازی اقدامات لجستیک پلیس در مدیریت بحران های طبیعی و اعمال مدیریت اثربخش آن مبتنیبر زمان است بهنحویکه بتوان با بهره گیری از مدیریت لجستیک به سطح مطلوبی از هوشیاری موقعیتی بهمنظور کیفی سازی سطح خدمات لجستیکی و ایجاد هماهنگی و هدایت عملیاتی در فرماندهی و کنترل اثربخش بحران به منظور استقرار امنیت پایدار، ابلاغشده از سوی سلسلهمراتب فرماندهی دستیافت. روش تحقیق در این مطالعه کتابخانه ای و اسنادی و بهره جستن از منابع معتبر علمی و تجربیات مؤفق خبرگان است. نتایج این مطالعه منجربه تصحیح فرایندهای لجستیک پلیس در بحران های طبیعی می شود که درنهایت براساس آن، نظام مدیریت لجستیک پلیس (چهار میم) مشتمل بر چهار اصل بنیادین موجودی ها و انبارداری، مکان یابی نیروها و تجهیزات، مسیریابی و حمل و نقل، و مدیریت اطلاعات در راستای مراحل چهار گانه بحران (شناسایی یا ردگیری علایم، آمادگی و پیشگیری، مقابله و مهار ویرانی و بهبود و یادگیری) با اعمال فرماندهی و کنترل مناسب در هریک از مراحل آن ارایه می شود.
پهنه بندی خطر وقوع لغزش با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) مطالعه موردی: حوضه آبخیز گُلجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش از جمله روش هایی است که با استفاده از آن می توان مناطق بحرانی را تعیین کرده و از نقشه های پهنه بندی شده در راستای برنامه ریزی محیطی جهت تقلیل خسارات ناشی از آن بهره گرفت. در تحقیق حاضر به بررسی پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوضه گُلجه پرداخته شده است. با توجه به قرارگیری چندآبادی، مزارع و باغات در این محدوده که در شیب و بستر نامناسب قرار دارند و مورد تهدید مخاطرات طبیعی از جمله زمین لغزش می باشند. لذا پرداختن به پهنه بندی زمین لغزش هدف اصلی این پژوهش محسوب می شود. مهم ترین عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های حوضه مورد تحقیق، به ترتیب: زمین شناسی، شیب، کاربری اراضی، ارتفاع، فاصله از رودخانه، جهت شیب، بارش و گسل شناسائی شدند. مواد و روش مورد استفاده، مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط GIS می باشد به این صورت که پس از تهیه لایه ها و وزن دار نمودن آن ها در محیط ArcGIS، نقشه نهایی تهیه شد. نتایج نهایی به دست آمده از تحقیق حاضر نشان داده که وزن معیارهای نُه گانه مذکور به ترتیب: 4092/0، 2485/0، 1439/0، 0786/0، 0479/0، 0309/0، 023/0، 0181/0 است که عامل زمین شناسی بیشترین وزن (نقش) و عامل گسل کمترین وزن را داشته اند. در نهایت نقشه زمین لغزش در چهار گروه با خطر بسیار زیاد، با خطر زیاد، با خطر متوسط و کم خطر تهیه شد.
بررسی پتانسیل های اکوتوریسم و ژئوتوریسمی منطقه نمونه گردشگری بیستون با استفاده از تکنیک SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری یکی از منابع مهم تولید درآمد، اشتغال و ایجاد زیرساخت ها برای رسیدن به توسعه پایدار است. منطقه بیستون یکی از مناطق زیبا و دیدنی استان کرمانشاه است که علی رقم وجود جاذبه های گردشگری فراوان فاقد امکانات و تسهیلات مناسب برای جذب گردشگران است. از آنجا که برای برنامه ریزی مناسب در زمینه گردشگری نیازمند شناخت قابلیت ها و محدودیت های منطقه هستیم، بنابراین، در این پژوهش سعی داریم که قابلیت ها و محدودیت های توسعه گردشگری در منطقه بیستون را شناسایی و ارئه راهبرها و استراتژی های مناسب جهت توسعه اکوتوریسم را مشخص نمائیم. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی– تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، از مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و همچنین مطالعات میدانی شامل مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده و با توجه به اطلاعات به دست آمده به بررسی جاذبه ها، امکانات، خدمات و وضعیت کلی اکوتوریسم و ژئوتوریسم در منطقه اقدام شده است. در مرحله بعد، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه راهبردها و استراتژی های توسعه اکوتوریسم و ژئوتوریسم از روش SWOTاستفاده شده است. یافته های تحقیق، نشان دهنده آن است که، منطقه بیستون توانایی های بالایی در زمینه اکوتوریسم و ژئوتوریسم دارد و وجود رودخانه گاماسیاب و سراب بیستون و نوژیوران و همچنین چشم انداز زیبای منطقه مهم ترین نقاط قوت منطقه هستند، ولی با کمبودهایی همچون عدم تبلیغات، نبود مکان های اقامتی و کمبود امکانات زیربنایی و رفاهی مواجه است.
ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در توسعه ناحیه ای روستاهای پیرامون با استفاده از مدل AHP در نرم افزار GIS (مورد مطالعه: شهر بنجار- شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهرهای کوچک به عنوان یک فرایند اجتماعی، اقتصادی و فضایی- مکانی در محیط روستایی باعث بهبود و افزایش خدمات به روستاییان و کاهش شدت وابستگی آنان به شهرهای رده بالاتر خود شده و به عنوان مراکزی مناسب در فضاهای روستایی با هدف انسجام فضایی مورد تأکید قرار گرفته اند. در دو دهه گذشته توجه ویژه ای به نقش شهرهای کوچک در توسعه نواحی روستایی و عملکرد مثبت آنها در الگوی سکونتگاهی مناسب در کشورهای در حال توسعه شده است. تحقیق حاضر با تکیه بر مطالعه در شهر کوچک بنجار در پی بررسی کارکرد اجتماعی و اقتصادی به روستاهای پیرامون در زمینه هایی مانند رشد اقتصادی و بهبود خدمات دهی اجتماعی در قالب 11 مؤلفه پرداخته شده است. نوع پژوهش حاضر کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی و اخذ اطلاعات از طریق پرسشنامه و مشاهده در روستاهای بالای50 خانوار با حجم نمونه 365 خانوار، با سطح اطمینان 95 درصد به کمک فرمول کوکران تعیین و انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و پردازش آنها از روش های آماری SPSS,Exsel و از مدل AHP و سیستم اطلاعات جغرافیایی به تعیین اهمیت نسبی فاکتور های مؤثر در سطح برخورداری از امکانات و خدمات روستاهای شهر کوچک بنجار پرداخته شد. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل یافته های پرسشنامه ای با آزمون T تک نمونه ای جهت تحلیل تأثیر کارکرد اجتماعی و اقتصادی شهر کوچک بنجار بر روستاهای اطراف پرداخته شد. که میانگین شاخص اجتماعی (2.72)، مورد تأیید و میانگین شاخص اقتصادی (3.52) رد گردید.
بررسی رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری با استفاده از مدل کانو مورد شناسی؛ شهرداری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه همه کوشش هایی که مدیریت شهری در خصوص افزایش خدمات به کار می برند، برای بدست آوردن رضایت بیشتر شهروندان می باشد و این امر به ویژه برای شهرداری ها، هدف ایده آل بسیار بزرگی است و بخش عمده ای از آن از طریق ارائه خدمات به شهروندان محقق می شود. هدف تحقیق به دست آوردن توصیفی نسبتاً دقیق از وضعیت رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری گرگان، بر اساس مدل کانو در غالب نیازهای (اساسی، عملکردی و هیجانی) می است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع، توصیفی- پیمایشی می باشد که به شیوه میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری، کلیه شهروندان (343977 نفر) شهر گرگان که از خدمات شهرداری استفاده می کنند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر استمی که به صورت تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهروندان از عملکرد شهرداری در زمینه نیازهای انگیزشی با ضریب رضایت (790/0) نسبت به نیازهای عملکردی با ضریب رضایت (712/0) و نیازهای اساسی با ضریب (436/0) رضایت بیشتری دارند.
ریز پهنه بندی خطر زلزله شهر سبزوار با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر سبزوار یکی از شهرهای کهن استان خراسان رضوی است که در حال حاضر به عنوان دومین شهر پرجمعیّت استان خراسان رضوی بعد از مشهد شناخته می شود. طیّ دهه ی گذشته شاهد توسعه و گسترش سریع فیزیکی بوده که به ساخت و سازهای بدون ملاحظات ایمنی از نظر حوادث طبیعی از جمله زلزله و صرفاً برای پاسخ گویی به نیازهای سکونتی در کوتاه مدت انجام گرفته منجر گشته است. گسترش و توسعه ی شهر به سمت شمال موجب اشغال عوارض زمین شناسی و ژئومورفولوژی پر خطر مانند گسل ها، تپه های نئوژن، کانون های زلزله، شیب های تند و رسوبات آبرفتی و مخروط افکنه های جدید کواترنری شده است. در این تحقیق ابتدا مهم ترین عوامل مؤثر به عنوان عوامل اصلی تشدید خطر در صورت وقوع زمین لرزه شناسایی گشت، سپس لایه های اطلاعاتی با استفاده از GISساخته شدند که شامل لایه های فاصله از گسل، شیب، توپوگرافی، شیب لایه های زمین، لیتولوژی، کاربری زمین، تراکم جمعیّت و ساختمان، قدمت ساختمان و فاصله از کانون زلزله های تاریخی می باشند. در ادامه عوامل مؤثر به روش AHP وزن دهی گردیدند که نقشه پهنه بندی خطر در پنج گروه خطر بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم تهیه گردید. نقشه ی پهنه بندی تهیه شده نشان می دهد که در صورت بروز زلزله 11 کیلومتر مربع از وسعت شهر در پهنه خطر بسیار زیاد، 37 کیلومترمربع از وسعت شهر در پهنه خطر زیاد، 49 کیلومتر مربع از وسعت شهر در پهنه خطر متوسط، 60 کیلومترمربع از وسعت شهر در پهنه خطر کم، 59 کیلومتر مربع از وسعت شهر در پهنه خطر خیلی کم قرار می گیرند.
مدل سازی سطوح توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی توسعه یافتگی، ابزاری کارآمد در ایجاد شناخت کافی از سرزمین و پراکنش توسعه آن است. از این رو، هدف پژوهش حاضر مدل سازی سطوح توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل عددی داده ها، تحقیقی کمّی است که به شیوه پیمایش صورت پذیرفته است. جامعه ی آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا)است که 566 خانوار، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها، افزون بر اَسناد (سالنامه های آماری استان و گزارش های بایگانی شده)، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفت. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، از بهینه گی پرسش نامه حکایت داشت. به منظور مدل سازی سطوح توسعه یافتگی، با نگرشی اندام وار شاخص ها انتخاب و از تئوری مجموعه های فازی، تحلیل سلسله مراتبی و روش وایکور استفاده به عمل آمد. مقاله حاضر رویکرد جدیدی برای سنجش درجه ی توسعه یافتگی مناطق ارایه می دهد. در واقع در این رویکرد روستاها بر مبنای ایده آل هایی مورد سنجش قرار می گیرند که وضعیت آن ها از لحاظ توسعه یافتگی مشخص است. تحلیل نتایج حاصل از رویکرد مذکور نشان داد که روستاهای مورد مطالعه با میانگین درجه ی توسعه یافتگی 387/0 (دامنه میانگین بین صفر و یک) در وضعیت نامناسبی از لحاظ توسعه یافتگی قرار دارند. فزون بر آن، بالاترین درجه ی توسعه یافتگی به روستای سرابتاوه (635/0) تعلق دارد به نحوی که این روستا به 63 درصد از سطح ایده آل شاخص های مورد بررسی دسترسی دارد. همچنین روستای گاوبرگ با درجه ی توسعه یافتگی 182/0 در انتها قرار دارد که بیان کننده ی وضعیت بحرانی آن روستا می باشد.
اولویّت بندی مکان های مستعد دفن پسماند شهر مشهد با تأکید بر شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیّت شهرها و کلان شهرها ضمن ایجاد فرصتهای مناسب جهت توسعه فیزیکی - کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و افزایش سطح رفاه، نیاز به مدیریت شهری را در برنامهریزی محیط زیست کلان شهرها ضروری کرده است. افزایش تولید زبالههای خانگی، از جمله چالش های محیط زیستی گریبانگیر اکثر کلان شهرها در سالهای اخیر است، به گونهای که انتخاب مکان مناسب دفن این پسماندها با توجه به شرایط مکانی، از اولویتهای مدیریت شهری است. شهر مشهد، با بیش از 3 میلیون نفر جمعیّت، دومین کلا ن شهر ایران، دومین شهر مذهبی جهان و پایتخت معنوی ایران است که با تولید حجم وسیعی از زباله های خانگی در دهه اخیر روبه رو است. شناخت مناطق مستعد دفن زباله های مذکور، از مسائل مهم مدیریت پسماندها در این کلان شهر محسوب میشود. هدف این پژوهش مکان گزینی مناطق مناسب دفن پسماند خانگی کلان شهر مشهد بر پایه ی شاخص های ژئومورفیک بوده است. بدین منظور با کمک روش های تصمیم گیری چندمعیاره رتبه ای تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، پنج مکان دفن پسماند شناسایی، اولویّت بندی و مکان یابی گردید. رتبه بندی مناطق دفن پسماند بر اساس هفت معیار ژئومورفولوژیک شیب، جنس سنگ بستر، فاصله از گسل، فاصله از آب سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی و تیپ ژئومورفولوژی انجام گرفته است. با استفاده از الگوریتم تاپسیس شاخص ها امتیازدهی و وزن دهی شد و در نهایت، رتبه بندی مناطق، صورت گرفت. همچنین، با کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، مقایسه زوجی بین شاخص ها انجام و اهمیت معیارها و نقش مؤثر هرکدام در انتخاب مناطق مشخص شد. نتایج نشان دهنده ی آن است که منطقه ی دو - مکان جدید دفن پسماند واقع در جاده میامی- در رتبه ی نخست دفن زباله قرار دارد. همچنین منطقه یک، واقع در جاده نیشابور، که مکان قدیم دفن زباله های شهر مشهد بوده است، در این رتبه بندی، جایگاه مناسبی را کسب نکرده است.
بررسی تغییرات شاخص های دینامیکی همزمان با توفان های حوضه آبریز کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نا هنجاری های دینامیکی و ترمودینامیکی بزرگ مقیاس بارش های سیل آسا ناشی از فرآیندهای چرخندزایی در دریای مدیترانه، و استقرار کم فشار حرارتی سودانی پرداخته است. پنج نمونه از بارش های سیلابی در فاصله زمانی 2008-1998 در حوضه آبریز کارون بزرگ، انتخاب و با استفاده از داده های جوی دوباره پردازش شده 25 ساله ژاپن (JRA25) و تحلیل های آماری از دو روز پیش از رخداد بارش تا خاتمه بارش، مورد بررسی قرار گرفتند. شاخص های دینامیک منتخب در این پژوهش عبارتند از تاوایی پتانسیل، همگرایی و واگرایی، سرعت قائم، فرارفت تاوایی مطلق و شاخص های ترمودینامیکی شامل نم ویژه، شار نم ویژه، دمای پتانسیل و دمای پتانسیل معادل هستند. بر اساس نتایج این پژوهش و مقایسه با مقادیر بارش 6 ساعته ایستگاه های باران سنج ثبات منطقه، مشاهده گردید که پیش از شروع رخداد بارش، ارتفاع ژئوپتانسیلی در منطقه مورد مطالعه به طور محسوسی شروع به کاهش نموده و در هنگام رخداد بیشینه بارش به کمترین مقدار رسیده و با خاتمه بارش رو به افزایش می گذارد و بالعکس پارامترهای متناظر با همگرایی و حرکات صعودی، همچون تاوایی پتانسیلی، جریان تلاطمی رطوبت، همگرایی جریان رطوبت و مقدار نم ویژه هم روندی مشابه با تغییرات مقدار بارش از زمان شروع تا خاتمه دارند. بدیهی است که هیچ یک از این شاخص ها به تنهایی نمی توانند مؤید رخداد یک بارش سیل آسا باشند، ولی با بررسی روند تغییرات شاخص ها و تغییرات اندازه بارش، به نظر می رسد که در میان شاخص های منتخب، بین تغییرات بارش با ارتفاع ژئوپتانسیلی، جریان تلاطمی رطوبت و تاوایی نسبی رابطه معناداری وجود دارد که می تواند در پیش آگاهی رخداد بارش در آینده مورد استفاده قرار بگیرد. به منظور اعتبارسنجی اطلاعات به دست آمده از رخدادهای مرجع، تعداد دو روز بدون بارش که دست کم دو روز قبل و بعد از آن هم، در منطقه بارش وجود نداشته هم مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصل، مؤید تغییرات قابل ملاحظه شاخص های دینامیکی و ترمودینامیکی منتخب در مقایسه با روزهای فاقد بارندگی در منطقه است.
کاربرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی جهت اولویت بندی مراکز شهری با ملاحظات اکولوژیکی(مطالعه موردی:آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که تعیین توان هر عرصه از سرزمین برای کاربری های مختلف دارای شرایط مبهم و نادقیق است، با به کارگیری منطق فازی به عنوان منطق مدل سازی ریاضی فرایندهای مبهم می توان بستری را برای مدل سازی عدم اطمینانِ مطرح شده در تعیین توان اکولوژیکی فراهم ساخت. هدف از این تحقیق ترکیب فنون آماری، ریاضی و تصمیم گیری چند معیاره فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی به عنوان روشی برای رفع ابهام در عدم قطعیت معیارهای اکولوژیکی به منظور اولویت بندی مراکز شهری استان آذربایجان غربی با ملاحظات اکولوژیکی است که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. با توجه به اینکه اهمیت و ارزش هر یک از معیارهای اکولوژیکی در مناطق مختلف دارای اولویت تأثیر گذاری گوناگونی هستند، در این تحقیق یک مدل تصمیم گیری چند معیاره در قالب فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP) جهت انتخاب مناسبترین مناطق برای توسعه شهری با ملاحظات اکولوژیکی اجرا شده است. برای این منظور ابتدا معیارهای ارزیابی توان اکولوژیکی برای توسعه شهری(پایداری با حفاظت و یا بهبود سیستم های یکپارچه طبیعی) بر اساس مطالعات کتابخانه ای، تهیه پرسشنامه در قالب تحلیل سلسله مراتبی، نظرخواهی از متخصصین دانشگاهی و کارشناسان شناسایی شدند. سپس از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی(روش چانگ) برای تعیین وزن معیارها، زیر معیارها و گزینه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که جمع امتیاز شهرهای خوی، ماکو، چالدران، چایباره و پلدشت برای توسعه بیشتر است. این اولویت بندی مبتنی بر ویژگی های اکولوژیکی محیط این شهرها و با توجه به انطباق آنها با محتویات نقشه های منابع طبیعی به واقعیت نزدیک تر است.
مدلسازی توسعه تبریز در سال 1410با استفاده LTM
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی فاکتور کلیدی پیشرفت بشری و توسعه محیط فیزیکی می باشد. مدل های تغییر کاربری اراضی کمک شایانی جهت شناخت و فهم سیستم های پیچیده داشته و اطلاعات با ارزشی از شکل و ماهیت ممکن در آینده کاربری ها را میسر میسازد. در این پژوهش برای ارزیابی تغییرات کاربری اراضی در تبریز، از تصاویر ماهواره ای سالهای 1368 و 2005 استفاده شده است و برای مدلسازی این تغییرات در سال 1410، از پارامترهای موثر در توسعه شهر تبریز و از مدل LTM استفاده گردید.
شهر تبریز در دهه های گذشته به شدت با تغییرات اراضی شهری مواجه بوده است که نتایج به دست آمده از بررسی تصاویر ماهواره ای برای سالهای 1368 و 1384 نشانگر تغییرات فزاینده کاربریها مخصوصا کشاورزی و فضاهای سبز به کاربری اراضی ساخته شده می باشد. با ادامه این روند، شهر تبریز با مسائل و مشکلات فراوان در آینده مواجه خواهد شد. بطوریکه نتایج حاصل از مدلسازی توسعه شهر تبریز برای سال 1410 در این پژوهش نشانگر این است که بیش از 90 درصد از محدوده شهر در افق پیش بینی به اراضی ساخته شده اختصاص خواهد یافت و تنها 10 درصد از محدوده شهر به کاربری فضای سبز اختصاص می یابد. پیش بینی توسعه در این تحقیق نشانگر این است که اراضی ساخته شده، 143 درصد افزایش خواهد یافت و اراضی کشاورزی و فضاهای سبز به ترتیب با 11603 و 1919 هکتار کاهش یافته و به ساخت و ساز اختصاص خواهد یافت.
تحلیل فضایی شاخص های توسعة منطقه ای با بهره گیری تلفیقی از تکنیک های شباهت به گزینه ایده آل، تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل خوشه ای ( نمونه موردی : استان کردستان)
حوزههای تخصصی:
توسعه، تغییر بنیادی در متغییر های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هرجامعه محسوب می شود و تحقق آن، مستلزم ایجاد هماهنگی بین ابعاد گوناگون جامعه است. وجود دوگانگی های اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیکی و فرهنگی در فرآیند توسعه و تحول جامعه، یکی از مباحث اساسی در ادبیات نوین توسعه است. این معضل یک نوع آسیب شناسی توسعه را مطرح می سازد که توجه و اهتمام به آن بیش از پیش لازم و ضروری است.
براین اساس در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تکنیک هایی چون روش تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس، تحلیل خوشه ای و محاسبه ضریب تغییرات(CV) تلاش شده است تا وضعیت برخورداری و کیفیت توزیع شاخص های توسعة اقتصادی- اجتماعی، فرهنگی- آموزشی، بهداشتی- درمانی و صنعتی در استان کردستان مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.
نتایج این مطالعه حاکی از آن است وضعیت برخورداری شهرستان های استان کردستان از شاخص های مورد بررسی متعادل نبوده و اختلافات به نسبت محسوسی مابین شهرستانهای استان مشاهده می گردد. علاوه بر این وضعیت توزیع هریک از شاخص های چهارگانه مورد ارزیابی نیز با همدیگر متفاوت است. بیشترین اختلاف توسعه با ضریب تغییرات 804/0 در برخورداری از شاخص های صنعتی و کمترین اختلاف در برخورداری از شاخص های بهداشتی درمانی با ضریب تغییر 363/0 مشاهده گردید. نهایتاً باتوجه به شاخص تلفیقی توسعه، شهرسنندج به عنوان مرکز سیاسی- اقتصادی استان، برخوردارترین شهرستان و شهرستان تازه تشکیل شده دهگلان نیز محروم ترین شهرستان استان از نظر شاخص-های بررسی شده شناخته شدند.