فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۲٬۳۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
توزیع نامتوازن امکانات و خدمات باعث شکل گیری محلات مرفه اجتماعی از یک طرف و محله های غیر برخوردار از طرف دیگر می گردد که این محلات همراه با درآمد پایین و عدم دستیابی به حداقل استانداردها باعث تشدید دور بسته فقر شده است. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین پراکنش جمعیت و توزیع فضایی خدمات شهری در مناطق شهری می باشد. بنابراین با توجه به اهمیت توزیع عادلانه خدمات و امکانات عمومی در شهر در این پژوهش از طریق روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، به بررسی این مهم پرداخته شده است. با استفاده از روش ضریب آنتروپی و ضریب جینی توزیع فضایی جمعیت در مناطق شهری ارومیه محاسبه گردید و سپس با استفاده از مدل تاپسیس مناطق شهری از نظر شاخص های پژوهش رتبه بندی شده است و درنهایت با نرم افزار SPSS.23 ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده و میزان همبستگی رتبه جمعیت و رتبه خدمات عمومی شهری به دست آمده است. نتایج پژوهش حاکی از توزیع فضایی جمعیت نسبتاً متعادل در مناطق چهارگانه شهر ارومیه می باشد، و رتبه مناطق چهارگانه شهر ارومیه، با استفاده از مدل تاپسیس، ازنظر شاخص های خدمات عمومی شهری به ترتیب ۱، ۳، 2 و ۴ می باشد. مقادیر ضریب پراکندگی حکایت از آن دارد که بیشترین نابرابری در توزیع فضایی خدمات عمومی شهری با توجه به شاخص های منتخب پژوهش، شاخص فرهنگی (کتابخانه، کانون فرهنگی و...) و شاخص آموزشی کم ترین نابرابری را در توزیع فضایی به خود اختصاص داده اند. درنهایت ضریب همبستگی مابین رتبه جمعیت و رتبه شاخص های خدمات عمومی شهری بیانگر عدم توزیع متعادل خدمات عمومی شهر بر اساس جمعیت مناطق شهری ارومیه می باشد.
بررسی پدیده تغییر اقلیم با رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات ارزیابی پدیده تغییر اقلیم غالباً از خروجی مدل های جفت شده اتمسفری– اقیانوسی گردش عمومی جو (AOGCM) بهره گرفته می شود که به دلیل بزرگ مقیاس بودن برونداد این مدل ها، فرآیند ریزمقیاس سازی ضروری است. تاکنون روش های متعددی در این زمینه ارائه شده است که هریک از عملکرد متفاوتی برخودار می باشند. در این مطالعه سعی شده است با رویکردی جدید و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری از بین چند روش مرسوم در ریزمقیاس سازی خروجی مدل های گردش عمومی جو، مدل ایده ال انتخاب و تغییرات اقلیم در دوره آتی در زیرحوضه الند آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره و روش TOPSIS و با استفاده از شاخص های R2، RMSE، MAE، MAD و NSE عملکرد الگوهای SDSM، LARS WG و روش تناسبی در شبیه سازی برون داد مدل HadCM3 در شبیه سازی دما و بارش در دوره پایه مورد رتبه بندی قرار گرفته است و در نهایت مدل SDSM به عنوان مدل مناسب تر برای ارزیابی چگونگی تغییرات دما و بارش در دوره آینده در منطقه مورد مطالعه انتخاب شده است.
تبیین نقش شاخص های کالبدی در راستای ارتقای امنیت شهروندان با رویکرد C.P.T.E.D (مطالعه موردی: بافت فرسوده محله زینبیه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از مهم ترین عوامل سازنده کیفیت مطلوب در طراحی شهری است که در حضور شهروندان مؤثر است. محله های شهری به مثابه یکی از اجزای اساسی ساخت کالبدی شهر از اهمیت زیادی برخوردارند. جرم معلول عوامل متعددی است که یکی از آن ها عوامل کالبدی است CPTED، طراحی مناسب و به کارگیری بهینه محیط مصنوع در راستای کاهش جرایم شهری است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، ارتقای امنیت محیطی در محله های شهری با بهره گیری از رویکرد CPTED است. به این منظور به ارزیابی شاخص های کالبدی که در وقوع جرم در محله های شهری تأثیر می گذارند، می پردازد. مورد مطالعه این پژوهش، بافت فرسوده محله زینبیه اصفهان است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و نوع آن از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای است. با توجه به حجم نمونه تعداد ۲۵۶ پرسش نامه جمع آوری شد و با استفاده از آزمون های «هم بستگی»، «خی دو»، «نسبت» و «فریدمن» در نرم افزار آماری SPSS تجزیه وتحلیل شد. بنابر نتایج حاصل، بین تمامی شاخص های کالبدی که از طریق پرسش نامه تجزیه وتحلیل شدند به جز پوشش گیاهی، به عنوان متغیر مستقل و امنیت (متغیر وابسته)، رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، با توجه به نتایج آزمون هم بستگی، کاربری اراضی و مبلمان شهری بیشترین هم بستگی را با امنیت محیطی محدوده زینبیه داشته اند. از نظر شهروندان مبلمان شهری و کاربری اراضی و دانه بندی بافت بیشترین تأثیر را بر امنیت خواهند داشت. به منظور تحقق اهداف پژوهش راهبردهایی به صورت مجزا در مورد هر شاخص ارائه شده است.
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر سردرود (1410-1363)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک گام اساسی جهت مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و هم چنین ارزیابی اثرات تجمعی آن بررسی و شبیه سازی توسعه فیزیکی شهر می باشد. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعه فیزیکی منطقه شهری سردرود با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهه آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1390-1363 با تأکید بر گسترش پراکنده شهر سردرود، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت شهر سردرود از 24/111 هکتار در سال 1363 به 12/528 هکتار در سال 1390 رسیده است. 94/162 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی شهر سردرود بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 14 شاخص شناسایی و با استفاده از روش شبکه عصبی مبتنی بر مدل LTM نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در شهر سردرود با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، به طول 15 کیلومتر و پیشنهاد اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی، حفظ ذخایر اکولوژیک شهر سردرود با کاهش تخریب اراضی باغی و جلوگیری از اتصال شهر به کلانشهر تبریز مورد تأکید قرار گرفته است.
تحلیل اثرات عملیات آبخیزداری بر روی خصوصیات هیدروژئومورفولوژی حوضه آبریز عنبران چای با استفاده از مدل نیمه توزیعی SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجام عملیات آبخیزداری مناسب ترین گزینه جهت کنترل سیلاب با توجه به شرایط و استعداد حوضه آبریز است که تأثیرات مختلفی را در عوامل هیدرولوژیکی اعم از میزان تولید رواناب سطحی، میزان رسوب ویژه و میزان نفوذپذیری در حوضه آبریز دارد. هدف تحقیق حاضر شبیه سازی و برآورد تغییرات میزان تولید رواناب سطحی، میزان رسوب ویژه و میزان نفوذپذیری با استفاده از مدل نیمه توزیعی SWAT در دو مقطع قبل و بعد از عملیات آبخیزداری در حوضه آبریز عنبران چای است. نتایج تحقیق نشان می دهد میزان رسوب ویژه در قسمت بالادست پیش از عملیات 14/22 تن در هکتار بوده و پس از عملیات، مقدار رسوب به میزان 84/1 تن در هکتار کاهش یافته است، همچنین نتایج نشان داد میانگین CN 68/75 پیش از عملیات به 24/61 در حال حاضر تغییر کرده است که در نتیجه آن افزایش در نفوذپذیری و جریان های زیرقشری مشاهده می شود. قابل ذکر است میزان تبخیر و تعرق پتانسیل برای حوضه آبریز عنبران چای 4/157 میلی متر برآورد شده است. تغییرات در چرخه هیدرولوژی حوضه بیشترین تأثیرات را در بخش دشت رسوبی منطقه به جای گذاشته است. به نظر می رسد مدل SWAT به خوبی توانسته فرایندهای چرخه هیدرولوژی را شبیه سازی نماید و اطلاعات ارزشمندی برای مطالعات ژئومورفولوژی ارائه نماید.
کاربرد تصاویر ماهواره ای برای تهیه نقشه کاربری اراضی حوضه آبخیز قزل اوزن با استفاده از تکنیک فیوژن و پردازش شی گرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. در این راستا نقشه های کاربری اراضی یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی محسوب می شود. در حقیقت نقشه های کاربری اراضی در برگیرنده روش استفاده از سطح زمین برای نیازهای مختلف است. امروزه، روش های تشخیص تغییر بصورت دیجیتال با استفاده از چند دوره تصاویر ماهواره ای به درک پویایی چشم انداز کمک می کند. تحقیق حاضر با هدف طبقه بندی پوشش اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و تکنیک فیوژن با رویکرد پردازش شی گرای تصاویر در حوضه آبخیز قزل اوزن انجام شد. برای انجام این تحقیق از تصویر ماهواره ای لندست 8، سنجنده OLI/TIRS استفاده شد. که پس از انجام تصحیحات مورد نیاز در مرحله پیش پردازش، اقدام به بارزسازی یا فیوژن تصویرمورد نظر با استفاده از باند پانکروماتیک نمودیم. و قدرت تفکیک مکانی تصویر مورد استفاده را از 30 متر به 15 متر ارتقاع دادیم. سپس با طبقه بندی از نوع شی گرا در محیط نرم افزار eCognition، نقشه پوشش/ کاربری اراضی تهیه و نتایج نهایی ارائه شد. همچنین ضرایب ارزیابی صحت استخراج شده (دقت کلی 89.41% و ضریب کاپای 87/0) نشان دهنده دقت بالای این روش طبقه بندی می باشد. باتوجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق پیشنهاد می شود که برای تهیه نقشه های پوشش/کاربری اراضی و آشکار سازی تغییرات از تصویر به روز و مناسب، تکنیک افزایش قدرت تفکیک مکانی تصاویر(فیوژن) و همچنین روش دقیق طبقه بندی شی گرا استفاده شود.
ارزیابی رقابت پذیری منطقه ای در مناطق شهری عملکردی استان مازندران با استفاده از تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، با تسریع فرایند جهانی شدن و افزایش گستره اقتصاد مبتنی بر دانش اطلاعات، مفهوم رقابت پذیری و سنجش آن در بین شهرها و مناطق، توجه زیادی از برنامه ریزان و تصمیم سازان شهری و منطقه ای را به خود جلب کرده است، اما علی رغم گستردگی اهمیت این مفهوم، ابهامات زیادی نیز برای تعریف و سنجش آن عنوان شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با توجه به ادبیات نه چندان گسترده در کشور، با استفاده از آرای صاحب نظران، تعریف روشن و جامعی را از این مفهوم ارائه می کند. سپس، مناطق شهری عملکرد استان مازندران را با استفاده از تحلیل خوشه ای می سنجد و پیشنهاد هایی را برای ارتقای رقابت پذیری مناطق ارائه می کند. یافته های تحلیل خوشه ای در سه سطح و هفت عرصه رقابت پذیری شامل ترکیب و تخصص گرایی صنعتی، محیط کارآفرین، ظرفیت نوآوری، نیروی کار ماهر، استخدام پذیری، سن و اندازه بنگاه و بیانگر برتری سه شهر بزرگ استان که شامل ساری، آمل و بابل در سطح یک است. این خوشه، با ایجاد صرفه های تجمع لازم توانسته جریانی از سرمایه گذاری ها را به سوی خود جلب کند و درنتیجه، محیطی کارآفرین را خلق کند. در سطح بعدی قائمشهر، تنکابن، بابلسر، بهشهر، چالوس قرار گرفته اند. مهم ترین فرصت های رقابتی این گروه، دسترسی به نیروی کار ماهر و استخدام پذیری و عمده ترین ضعف آن ها در نبود پشتیبانی اقتصادی و جمعیتی این شهرها در ساخت محیطی کارآفرین و جذب سرمایه گذاری ها است. به نظر می رسد پیوندهای همکارانه، برای ارتقای کارایی فضایی استان می تواند پشتیبانی برای توسعه اقتصادی مناطق گروه دوم و سوم، برای پوشش ضعف ها و تقویت فرصت های رقابتی استان مازندران باشد.
ارائة مدلی برای بهینه یابی تخصیص کاربری اراضی جهت ذخیرة آب مجازی با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از محدودیت های موجود، در زمینة منابع آب، ضعف راهکارهای مرتبط با مدیریت منابع آب است. ازجمله راهکارهای مدیریتی برای بهبود این مشکل، تخصیص بهینة کاربری با رویکرد آب مجازی است. در تحقیق حاضر، مدلی برای بهینه یابی تخصیص کاربری با رویکرد ذخیرة آب مجازی، با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک (NSGA-II،GA) در اراضی آبادی حاجی لک واقع در بخش سیمینة شهرستان بوکان (استان آذربایجان غربی) ارائه شده است. پس از تهیة لایة کاربری اراضی و آماده سازی آن در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تهیة ضرایب توابع هدف، تخصیص کاربری با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک، با توجه ویژه به کاهش مصرف آب مجازی، بهینه شده است. نتایج نشان می دهد الگوهای کاربری پیشنهادی در سناریوی آب مجازی، به ترتیب، در الگوریتم های GA و NSGA-II ، 29 و 35 درصد مصرف آب مجازی را کاهش داده است. این مدل می تواند، به منزلة سیستم پشتیبان تصمیم، نقش مؤثری در تصمیم گیری مدیران براساس اهداف گوناگون ایفا کند. همچنین، آزمون تکرارپذیری، زمان اجرا و همگرایی الگوریتم ها در مدل حاکی از برتری الگوریتم NSGA-II بر GA است؛ به طوری که الگوریتم NSGA-II، در مقایسه با الگوریتم GA، دارای زمان کمتر در اجرای مدل است و همگرایی بیشتر و واریانس کمتری در آزمون تکرارپذیری از خود نشان می دهد. استفاده از الگوریتم های فراابتکاری در بهینه یابی تخصیص کاربری با رویکرد آب مجازی را می توان نوآوری موضوعی این تحقیق بیان کرد.
ارزیابی بهینة گسترش فیزیکی شهر زنجان با استفاده از سیستم های اطلاعات مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعة روزافزون شهر و رشد بی رویة جمعیت شهری منجر به گسترش مهارنشدنی ساختار فضایی شهرها شده است. این مسئله لزوم هدایت آگاهانه، ساماندهی و آمایش سرزمین را دوچندان کرده است. شهر زنجان، با توجه به محدودیت های فیزیکی و زیست محیطی، نیازمند برنامه ریزی دقیق درمورد توسعة شهری است. هدف تحقیق حاضر تعیین جهت بهینة گسترش شهر، با درنظرگرفتن معیارهای توسعة آتی است. برای تعیین زمین های مناسب برای توسعة بهینة آتی، از مجموعة دَه معیار در قالب عوامل زیست محیطی، فیزیکی و اجتماعی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل معیارهای منتخب پژوهش، با استفاده از دیدگاه های کارشناسان مربوط به حوزة بحث و با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، این معیارها ارزش گذاری شدند. در ادامه، با اوزان به دست آمده در قالب تحلیل های مکانی در محیط، سیستم های اطلاعات مکانی بر معیارها اعمال شد. در پایان، با به کارگیری روش تاپسیس (TOPSIS) به منزلة روش تصمیم گیری چندمعیاره، اولویت اراضی مناسب توسعة شهر در محدودة قانونی به دست آمد. نتایج بیانگر آن است که مناسب ترین مکان ها برای گسترش آتی شهر، نخست، زمین های شمال شرق و شرقی و در اولویت دوم، زمین های شمال غرب است. همچنین، 15٪ گسترش از سال 2005 در زمین های نامطلوب بوده است.
مقایسه شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و شاخص اقلیمی تعطیلات (HCI) (مطالعه موردی: ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از بزرگ ترین بخش های اقتصادی در سطح جهان است. برای گردشگران، آب و هوا یکی از مؤلفه های اصلی گردشگری است. هدف از این پژوهش ارزیابی شرایط اقلیم گردشگری شهر ارومیه با استفاده از شاخص اقلیم تعطیلات (HCI) و شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و مقایسة این دو شاخص برای مشخص کردن تأثیر عناصر اقلیمی بر فعالیت گردشگری است. برای محاسبة این شاخص ها از داده های روزانة حداکثر دمای هوا، میانگین دمای هوا، حداقل رطوبت نسبی، میانگین رطوبت نسبی، بارش، پوشش ابر، ساعات آفتابی، و سرعت باد در دورة زمانی 1981 2010 استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد هر دو شاخص TCIو HCI دارای اوج تابستانه اند و در ماه های ژوئن، ژوئیه، آگوست، و سپتامبر شرایط ایده آلی برای گردشگری و تفریح دارند. مقایسة دو شاخص در ارزیابی شرایط اقلیمی نشان داد که عمدتاً امتیازات شاخص HCI در بیشتر مواقع بیشتر از TCI است. علت اختلاف امتیاز بین دو شاخص اختلاف در وزن مؤلفه ها و سیستم رتبه دهی متغیرهاست. در کل، می توان گفت شاخص HCI به دلیل ارزیابی دقیق تر شرایط آب و هوا برای گردشگری و همچنین توجه به آرای گردشگران در شناسایی شرایط ایده آل اقلیمی بهتر از شاخص TCI است.
مدل سازی پراکنش گونه های گیاهی حفاظتی و با ارزش در منطقه ی توریستی پلور با استفاده از مدل خطّی تعمیم یافته (GLM) و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های پیش بینی پراکنش جغرافیایی گونه های گیاهی از مدل ها استاتیک و احتمالی هستند و روابط ریاضی حاکم بر توزیع جغرافیایی یک گونه ی معین را با محیط فعلی آنها و عوامل مهم محیطی مؤثر بر پراکنش گونه ها مشخص می کنند. هدف تحقیق حاضر کارایی مدل خطّی تعمیم یافته (GLM) و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM) و مقایسه ی آنها در تعیین روابط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی در منطقه ی توریستی پلور است. نمونه برداری با روش طبقه بندی-تصادفی مساوی صورت گرفت. پنج گونه ی غالب شناسایی شده در منطقه عبارتند از Astragalus ochrodeucus، Ferula gumosa، Thymus kotschyanus، Onobrychis Cornata و Agropyron Sp. عوامل محیطی مورد مطالعه شامل عوامل خاکی (13 مورد)، عوامل توپوگرافی (3 مورد) و عوامل اقلیمی (3 مورد) بودند. همه آنالیز ها در بسته Presence-Absence و GRASP در نرم افزار R انجام شد. برای بررسی ارزیابی مدل ها از روش Ten-fold در بسته (caret) استفاده گردید. همچنین برای ارزیابی عملکرد پیش بینی مدل از ضرایب آماری AUC،AIC، RMSE و R2استفاده شد. نتایج نشان داد که بالاترین R2در مدل GLMمربوط به حضور گونه Agropyron Spبه میزان 98/0 بوده است. کمترین RMSE و AICنیز به ترتیب با میزان 29/0 و 12 مربوط به گونه Astragalus ochrodeucus بود. در مدل GAMنیز بالاترینR2به گونه Thymus kotschyanus به میزان 88/0 تعلق داشت. همچنین کمترین RMSE و AICمربوط به گونه هایAstragalus ochrodeucus و Ferula gumosaبه میزان 22/0 و 12/18 بودند. هم چنین بالاترین AUC در مدل GLMبه گونه Onobrychis Cornata و در مدل GAMبه گونه Agropyron Sp به میزان 86/0 تعلق داشتند. با توجه به ارزش حفاظتی و با ارزش گونه های گیاهی مورد مطالعه از نتایج این مدل ها می توان در برنامه های حفاظتی و اصلاحی منطقه ی توریستی استفاده کرد.
کاربرد روش منطق فازی (fuzzy) و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در مکان یابی دفن پسماند خانگی شهر مرودشت با تأکید بر پارامترهای هیدرواقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان یابی محل های مناسب دفن پسماند خانگی (طلای کثیف) از اقدامات مهم در فرایند مدیریت جامع پسماند های شهری است. محل کنونی دفن پسماند شهر مرودشت علاوه بر تکمیل ظرفیت، در موقعیت محیطی نامناسبی واقع شده است. آثار آلودگی های زیست محیطی آن نه تنها در شرایط کنونی پدیدار شده، بلکه در آیندة نزدیک نیز آثار منفی خود را بهتر نشان خواهد داد و سرانجام، توسعة پایدار این شهر را با بحران مواجه خواهد ساخت. هدف از انجام این پژوهش، مکان یابی دفن پسماند خانگی شهر مرودشت و کاهش آسیب های حاصل از آن به منابع آب و خاک می باشد. در این پژوهش از عوامل فیزیوگرافی زمین، فاصله از محدودة قانونی شهر، فاصله از جاده، فاصله از عوارض مصنوع (روستا، تأسیسات و تجهیزات شهری، معادن)، فاصله از گسل های منطقه و همچنین بررسی وضعیت هیدرواقلیم از جمله فاصله از آب های سطحی منطقه، جهت باد، دما و بارش در محیطGIS استفاده شده است. ابتدا، محدودیت های منطقة مورد مطالعه از لحاظِ دفن پسماند، استخراج شده و سپس مقادیر لایه های اطلاعاتی بر اساس توابع عضویت فازی و مطلوبیت آن ها نسبت به هدف در بازة استاندارد صفر و یک قرار گرفتند. این لایه ها درنهایت بر اساس وزن های استخراج شده از طریق روشAHP و به روش ترکیب خطی- وزنی با یکدیگر تلفیق و درنهایت مناطق مناسب به منظورِ دفن پسماند استخراج شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که منطقة مورد مطالعه به چهار کلاس تقسیم گردید که کلاس چهارم، مناسب ترین مکان برای دفن پسماند خانگی و احداث تکنولوژی بازیافت زباله ( طلای کثیف) در شهر مرودشت تعیین شد.
ارائة روشی جهت شناسایی تغییرات در زمین های کشاورزی، با استفاده از الگوریتم های شیءگرا و ترکیب رنگی لایه ها در تصاویر چندزمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، طرح روشی مناسب جهت شناسایی تغییرات در زمین های کشاورزی، با استفادة هم زمان از روش شیء گرا و روش ترکیب رنگی به صورت نظارت شده، بررسی شده است. بدین منظور، از تصاویر چندزمانة سنجنده های 7Landsat استفاده شده است. درواقع در این روش، برخلاف روش های رایج که تصاویر با هم مقایسه می شوند و سپس تغییرات شناسایی می شود، برای شناسایی تغییرات از ترکیب تصاویر و درنتیجه، آشکارشدن تغییرات با رنگ هایی متفاوت با رنگ اولیه استفاده شده و مقایسه ای جداگانه صورت نگرفته است. ایدة اصلی عرضة روشی شیءگراست که در آن، با استفاده از دو تصویر، یک تصویر هم مرجع شدة چندزمانه، شامل کل لایه های دو تصویر، تهیه شده است. سپس با انتخاب پارامترهای مناسب قطعه بندی، تک تصویر ایجادشده قطعه بندی و پس از آن، با استفادة هم زمان از روش ترکیب رنگی و روش های طبقه بندی شیء گرا، به نواحی تغییریافته و تغییرنیافته طبقه بندی شده است. درواقع، روش ترکیب رنگی با ایجاد نواحی رنگی متفاوت با تصاویر اولیه، قطعه های تغییریافته را به صورت بصری مشخص می کند و با انتخاب چند نمونه از آن قطعه ها از سوی کاربر خبره، با اعمال طبقه بندی شی ءگرا، این قطعه ها در کل تصویر شناسایی می شوند. درنهایت، با انتخاب نمونه های آموزشی فقط از یک تصویر، نواحی برچسب خورده و نواحی تغییریافتة نهایی به دست آمده است. نتایج بیانگر آن است که این روش به علت استفاده از اطلاعات مکانی افزون بر اطلاعات طیفی، از جهت کاهش نمونه های آموزشی، افزایش دقت (تقریباً 3٪) و افزایش درصد اطمینانِ طبقه بندی بر روش های معمولی شناسایی تغییرات، که از مقایسة دو تصویر چندزمانه استفاده می کنند، برتری دارد.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از الگوریتم ماشین پشتیبان بردار (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران، استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع فرآیندهای دامنه ای که هر ساله موجب خسارات جانی و مالی فراوان در بسیاری از نقاط ایران و جهان می شود، پدیده زمین لغزش است. شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش از طریق پهنه بندی خطر، یکی از اقدامات مؤثر و ضروری در کاهش خطرات احتمالی و مدیریت آن می باشد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی حساسیت زمین لغزش در شهرستان کامیاران با استفاده از مدل ماشین پشتیبان بردار می باشد. در ابتدا، نقشه پراکنش زمین لغزش با 60 نقطه لغزشی در منطقه مورد مطالعه با استفاده از منابع مختلف ترسیم گردید. پس از آن مکان های لغزشی، به صورت تصادفی به یک نسبت 70 به 30 برای ساخت مدل زمین لغزش و اعتبارسنجی آن تقسیم شدند. آموزش و صحت سنجی تابع RBF از الگوریتم SVM توسط یک پایگاه داده مکانی با مجموع دوازده عامل زمین لغزش از جمله شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای شیب، انحنای عرضی شیب، انحنای طولی شیب، شدت تابش خورشید، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه با توجه به مدل مرجع مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت منطقه مورد مطالعه به پنج کلاس حساسیت بسیار بالا، بالا، متوسط، کم و بسیار کم تقسیم شد. سپس عمکرد این الگوریتم با استفاده از منحنی ROC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که سطح زیر منحنی (AUC) با استفاده از مجموعه داده های آموزشی (970/0) و با استفاده از داده های صحت سنجی (882/0) می باشد. لذا تجزیه و تحلیل نتایج نشان دهنده آن بود که تابع RBF مدل SVM عملکرد خوبی جهت ارزیابی حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه دارد و نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند برای برنامه ریزی کاربری اراضی، کاهش خطرات زمین لغزش و تصمیم گیری در مناطق مستعد لغزش مفید واقع گردد.
تحلیل نقش گردشگری درتوسعه پایدار منطقه ای و رتبه بندی عوامل تأثیرگذار آن براساس مدل F,ANP)مطالعه موردی: شهرستان مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: گردشگری یک عامل مهم در استقرار منابع گوناگون و توسعه مناطق کمتر توسعه یافته به-شمار می رود. با بهره گیری حساب شده از توسعه گردشگری، می توان زمینه توسعه اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و محیط زیستی بسیاری از مناطق محروم را فراهم آورد. در این پژوهش، هدف این است که نخست نقش گردشگری در توسعه منطقه ای شهرستان مراغه بررسی گردد؛ سپس عوامل تأثیرگذار گردشگری در منطقه اولویت بندی شود. همچنین راهکارهایی برای توسعه پایدار گردشگری ارائه شود تا ضمن افزایش منافع حاصل از آن، بتوان تأثیرات منفی آن را به حداقل کاهش داد. روش: این پژوهش با توجّه به نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، متخصّصان (اساتید دانشگاهی رشته های مربوط)مسئولین سازمان ها و ادارات و مردم محلّی شهرستان مراغه، با جامعه آماری ۱۵۰۰۰ نفر و تعداد نمونه ۴۰۰ نفر است. روش گردآوری داده ها و اطّلاعات در این پژوهش، روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش از تحلیل رگرسیون خطّی ساده، آزمون t و مدل F,ANP استفاده شده است. یافته ها/ نتایج: نتایج پژوهش حاکی از این است که ضریب تعیین بین متغیّر مستقل (توسعه گردشگری) متغیّر وابسته (توسعه اقتصادی) برابر ۱۳/۰ است. به عبارت دیگر، توسعه گردشگری ۱۳درصد تغییرات متغیّر وابسته را توجیه می کند. همچنین در بُعد اجتماعی و فرهنگی نیز توسعه گردشگری ۳۱ درصد تغییرات ایجادشده در متغیّر وابسته را پیش بینی (توجیه) و خطّی بودن رابطه بین دو متغیّر توسعه گردشگری و توسعه اجتماعی فرهنگی را تأیید کرده و نشان می دهد توسعه گردشگری همانند بُعد اقتصادی، در بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی شهرستان نیز تأثیر داشته است. همچنین در بُعد زیست محیطی نیز گردشگری در محل تأثیر گذاشته است. نتایج رتبه بندی عوامل تأثیرگذار نیز براساس ترکیب تحلیل عاملی (FA) و تحلیل شبکه ای (ANP) به ترتیب عبارت اند از: افزایش کیفیت محیط زیست، گسترش امکانات بهداشتی و خدمات رفاهی، افزایش حساسیت به محیط، افزایش درآمد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از تحلیل آماری رگرسیون خطّی و آزمون t نشان داد بین توسعه گردشگری و توسعه اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی منطقه رابطه معناداری وجود دارد.
بررسی اثر عنصر بارش بر منابع آب زیرزمینی با استفاده از تحلیل سری های زمانی- مکانی خشکسالی (مطالعه موردی: دشت مشهد در حوزه آبخیز کشف رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلف طبیعی و انسانی در چند دهه اخیر باعث ایجاد شرایط بحرانی و افت سطح آب های زیرزمینی در بیشتر حوزه های آبخیز کشور از جمله استان خراسان رضوی شده است. در این تحقیق از تکنیک های تحلیل سری های زمانی مان-کندال و پتیت برای تحلیل روند شاخص خشکسالی هواشناسی SPI و شاخص خشکسالی آب زیرزمینی PSI در دوره آماری ۳۰ ساله (۱۳۹۳-۱۳۶۳) حوزه آبریز دشت مشهد استفاده شده است. جهت تحلیل مکانی وقوع خشکسالی هواشناسی و ارتباط آن با خشکسالی آب زیرزمینی نیز از روش های زمین آمار و تحلیل نقطه داغ استفاده گردید. نقشه های میان یابی شده شاخص SPI نشان داد که در سال های ۷۹-۷۸ تا ۸۰-۷۹، ۸۵-۸۴، ۸۷-۸۶، ۹۰-۸۹ و ۹۳-۹۲ حوزه آبریز مطالعاتی عمدتاً در طبقات فروخشک و خیلی خشک قرار می گیرد؛ اما نتایج تحلیل سری زمانی شاخص SPI در تمامی ایستگاه ها به جز ایستگاه اندرخ نشان می دهد که تغییرات تدریجی موجود در سطح پنج درصد معنی دار نیست؛ بنابراین حوزه آبخیز مشهد – چناران حداقل در طی سه دهه اخیر تغییرات تدریجی محسوسی را در میزان بارش و خشکسالی هواشناسی در اکثر ایستگاه های مورد مطالعه تجربه نکرده است. تغییرات تدریجی سری زمانی شاخص PSI در چاه های مشاهداتی قاسم آباد، کلاته نادر، مسکران، نومهن و هاشم آباد غیرمعنی دار و در بقیه چاه ها (۳۵ چاه) معنی دار می با شند. شاخص PSI در همه چاه ها به جز بلوار تلویزیون دارای روند کاهشی است. نقشه های پهنه بندی نیز نشان می دهند که شاخص PSI در دشت مورد مطالعه از سال های ۶۴-۱۳۶۳ تا ۷۹-۱۳۷۸ بیشتر در شرایط نرمال قرار گرفته و از سال های ۷۹-۱۳۷۸ هر چه به سمت حال حاضر پیش می رویم در طبقه شرایط خطرناک و حداقل تاریخی قرار می گیرد. نتایج تحلیل همبستگی بین دو شاخص SPI و PSI نشان می دهد که در اکثر موارد و سال ها ارتباط ضعیفی بین خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی وجود دارد و نمی توان ارتباط معنی دار قوی بین این دو پدیده در دشت ارائه کرد. همچنین بر اساس تحلیل سری های زمانی دبی سالیانه آب مهم ترین رودخانه های تغذیه کننده (که نشان دهنده روندی غیر معنی دار در دوره مطالعاتی است) باز هم نمی توان ارتباط معنی دار قوی بین خشکسالی هیدرولوژیکی و خشکسالی آب زیرزمینی در منطقه برقرار نمود. سطح آب زیرزمینی دشت مشهد-چناران از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۳ بیشتر از ۲۵ متر افت را تجربه کرده که بیشترین آن در بین سال های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ بوده که بالغ بر ۶ متر افت مشاهده شده است. تعداد حفر چاه در طول این چهار سال ۱۰۵۴ حلقه است که بیشترین میزان حفر چاه را در طول دوره آماری نشان می دهد؛ بنابراین برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی را می توان عامل اصلی افت سطح سفره در دشت مشهد معرفی کرد.
شناسایی و سطح بندی میزان آسیب پذیری راه ها و معابر اضطراری اولیه و ثانویه شهر کرمان با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای پیش بینی نشده هرساله سهم عمده ای در ایجاد خسارات مالی و جانی در جهان دارند. یکی از ارکان مدیریت بحران در زمان وقوع زلزله، پیش گیری و کاهش تلفات ناشی از زلزله است. برای حصول به این اهداف، تسریع در رسیدن گروه های امداد و نجات به حادثه دیدگان، اهمیت ویژه ای می یابد. با توجه به کاهش گنجایش راه ها بر اثر خرابی و افزایش خروج از منطقه زلزله زده، ترافیک سنگینی که بر شبکه معابر تحمیل می شود، شبکه معابر را به عامل تعیین کننده در مدیریت بحران تبدیل می کند. این مقاله بخشی از زیرساخت های شهری کرمان در هنگام بحران، تحت عنوان شبکه معابر اضطراری را تحت مطالعه قرار می دهد. هدف تحقیق، شناسایی معابری است که در شرایط اضطراری می توانند بیشترین کمک را در مدیریت بحران داشته باشند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز به روش میدانی و اسنادی جمع آوری شده و با استفاده از نظریات کارشناسان، پارامترهای مؤثر بر آسیب پذیری راه ها مشخص شد. بر اساس اکستنشن SDM Fuzzy در محیط Arc GIS نقشه آسیب پذیری راه ها و معابر اضطراری اولیه و ثانویه شهر کرمان تهیه شد. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که از بین چهار عامل مؤثر (تراکم جمعیتی، فضای باز و خالی، عرض معابر، تعداد طبقات سازه ها(، عامل عرض معابر با وزن نهایی692/0، بیشترین وزن و عامل فضای باز و خالی با وزن نهایی171/0، کمترین وزن را داشته اند. به این ترتیب عرض معابر بیشترین تأثیر را در تعیین معابر اضطراری اولیه و ثانویه گذاشته است.
تبیین نقش شاخص های کالبدی در راستای ارتقای امنیت شهروندان با رویکرد C.P.T.E.D (مطالعه موردی: بافت فرسوده محله زینبیه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از مهم ترین عوامل سازنده کیفیت مطلوب در طراحی شهری است که در حضور شهروندان مؤثر است. محله های شهری به مثابه یکی از اجزای اساسی ساخت کالبدی شهر از اهمیت زیادی برخوردارند. جرم معلول عوامل متعددی است که یکی از آن ها عوامل کالبدی است CPTED، طراحی مناسب و به کارگیری بهینه محیط مصنوع در راستای کاهش جرایم شهری است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، ارتقای امنیت محیطی در محله های شهری با بهره گیری از رویکرد CPTED است. به این منظور به ارزیابی شاخص های کالبدی که در وقوع جرم در محله های شهری تأثیر می گذارند، می پردازد. مورد مطالعه این پژوهش، بافت فرسوده محله زینبیه اصفهان است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و نوع آن از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای است. با توجه به حجم نمونه تعداد ۲۵۶ پرسش نامه جمع آوری شد و با استفاده از آزمون های «هم بستگی»، «خی دو»، «نسبت» و «فریدمن» در نرم افزار آماری SPSS تجزیه وتحلیل شد. بنابر نتایج حاصل، بین تمامی شاخص های کالبدی که از طریق پرسش نامه تجزیه وتحلیل شدند به جز پوشش گیاهی، به عنوان متغیر مستقل و امنیت (متغیر وابسته)، رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، با توجه به نتایج آزمون هم بستگی، کاربری اراضی و مبلمان شهری بیشترین هم بستگی را با امنیت محیطی محدوده زینبیه داشته اند. از نظر شهروندان مبلمان شهری و کاربری اراضی و دانه بندی بافت بیشترین تأثیر را بر امنیت خواهند داشت. به منظور تحقق اهداف پژوهش راهبردهایی به صورت مجزا در مورد هر شاخص ارائه شده است.
پایش و ارزیابی اثرات گردوغبار بر تغییرات بارش در جنوب غرب ایران با استفاده از سنجش از دور و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردوغبار اتمسفر و تعاملات آن با بارش؛ در آب وهوای مناطقی که سرزمین های خشک و نیمه ]شک وسیعی در آن وجود دارد؛ تأثیرات زیادی برجای می گذارد. ابهامات بسیاری درمورد علت تفاوت مقدار بارندگی از محلی به محل دیگر و از زمانی به زمان دیگر وجود دارد؛ به طوری که حتی با گسترش دانش و فناوری، هنوز علت این نوسان ها کاملاَ مشخص نشده است. امروزه به منظور پایش تأثیر رخدادهای گردوغبار بر تغییرات بارندگی، از تصاویر ماهواره ای استفادة گسترده ای می شود. هدف از اجرای این تحقیق بررسی روند تغییرات بارندگی، با درنظرگرفتن فراوانی رخدادهای گردوغبار، با استفاده از روش های آماری خوشه بندی، سنجش از دور و پهنه بندی در محیط GIS، در منطقة جنوب غرب ایران است. این پژوهش تلاشی است برای بارزسازی ارتباط بین فراوانی روزهای همراه با گردوغبار و تغییرات مقادیر بارندگی در ایستگاه های منطقة جنوب غرب ایران. در این تحقیق، مجموعة داده های روزانة رخدادهای گردوغبار و مقادیر بارندگی روزانة 45 ایستگاه هواشناسی طی سی سال گذشته (2016- 1986) تحلیل شد. دو دسته اطلاعات شامل مجموعه داده های روزانه، ماهانه ، فصلی و سالیانة وقایع گردوغبار و بارش و محصول ضخامت طیف نوری AOD ذرات گردوغبار سنجندة MODISپردازش شدند. درمورد دستة نخست، اطلاعات با استفاده از روش تحلیل خوشه ای از ب ین وق ایع گ ردوغبار، م وارد گ ردوغبار همراه با بارش، در یک روز مشخص شده، پردازش و محاسبه و سپس تحلیل شد. سپس نقشه های بارندگی و فراوانی روزهای گردوغبار، در جنوب غرب ایران، با استفاده از روش میان یابی فاصلة وزنی (IDW) تهیه شد. در گام بعدی، به منظور بارزسازی و مشاهدة شدت غلظت گردوغبار، خروجی محصول AOD با استفاده از تصاویر سنجندة MODIS الگوریتم ترکیبیDeep Blue وDark Target، کد 064 در تاریخ های استخراج شده در محیط ArcGIS تبدیل به نقشه شد و مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که روش مورد نظر به خوبی قادر به شناسایی پدیدة گردوغبار در منطقة مورد مطالعه است و می تواند تغییرات غلظت گردوغبار را با داده های زمینی مورد سنجش قرار داده و مقایسه کند. همچنین، بین پارامتر ضخامت نوری هواویزه ها و اطلاعات تاریخی مربوط به فراوانی رخدادهای گردوغبار در گزارش های سازمان هواشناسی، انطباق بسیار منطقی و روشنی وجود دارد.
بهبود الگوریتم وارونگی سه مرحله ای در برآورد ارتفاع جنگل با استفاده از داده های تداخل سنجی پلاریمتری راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله روشی برای بهبود نتایج حاصل از الگوریتم وارونگی سه مرحله ای، با استفاده از تکنیک تداخل سنجی پلاریمتری راداری و برمبنای مدل دولایه ای پراکنش حجمی نامنظم روی سطوح، عرضه می کند. در روش مرسوم سه مرحله ای، مقادیر فاز زمین و ضریب میرایی و ارتفاع لایة حجمی، در یک روند سه مرحله ای هندسی و بدون نیاز به داده مبنای مدل رقومی ارتفاعی زمین یا اطلاعات اولیه برآورد می شوند. در این روش، برآورد مقادیر میرایی و ارتفاع لایة حجمی، در مرحلة سوم و با جست وجو در فضایی دوبعدی، انجام می شود. در الگوریتم بهبودیافتة مطرح شده، معرفی یک شاخص هندسی جدید برمبنای میزان نفوذ سیگنال حجمی در جنگل، دامنة جست وجوی مقدار میرایی در مرحلة سوم را محدود می کند. شاخص مطرح شده، در جایگاه اطلاعات کمکی، سبب می شود جست وجو در محدودة مناسب تری صورت پذیرد. الگوریتم عرضه شده روی داده های پلاریمتری اینترفرومتری تک خط مبنا و تک فرکانس باند L سنجندة ESAR اجرا شد. محدودیت ایجادشده در دامنة مقدار عددی میرایی، در مقایسه با روش سه مرحله ای، بهبود میانگین دقت 5/2 متر را در ارتفاع برآوردشده نتیجه داد.