فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۴۱ تا ۶٬۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شناساییعواملمؤثردرمیزانرضایتونارضایتیسکونتیساکنان،می توانددرجهتتحلیلوضعموجود سکونتی،تصمیمات آینده بهمنظورارتقایسطحکیفیمحدوده هایسکونتیافرادوجلوگیریازتکرارنواقصدرسایرمکان ها مؤثرواقعگردد. هدفاصلی این پژوهش،شناسایی مؤلفه های سازنده کیفیت ذهنی زندگی و سنجشکیفیتادراکیمحیطبر مبنایمیزانرضایت مندیساکنانشهر جدید هشتگرد است. نوع تحقیق کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیلی است؛ گردآوری داده ها مبتنی بر پرسش نامه است. مؤلفه های سازنده کیفیت زندگی در محدوده مورد مطالعه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی در 6 عامل انتخاب که در مجموع 83/56 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق یعنی کیفیت زندگی در بعد ذهنی را تبیین می کند. تجزیه و تحلیل و سنجش شاخصه ها نیز، با بکارگیری روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، ضریب همبستگی spearman، phi، cramer,sو آزمون T تک نمونه ای صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، آزمون T تک نمونه ای میانگین 87/16، 9/15، 96/6، 47/15، 62/7 و 74/7 به ترتیب برای مؤلفه های دسترسی به خدمات محله ای، زیست محیطی، حس تعلق، تسهیلات مسکن، خوانایی و امنیت نشان می دهد که اختلاف میانگین شان با امتیاز حد متوسط به ترتیب 13/4، ½، 04/2، 53/5، 38/1 و 26/1 است که با توجّه به سطح معنی داری کمتر از 05/0 می توان این اختلاف را معنادار دانسته و چنین نتیجه گیری نمود که میزان رضایت شهروندان از کیفیت محیط در حد مطلوبی قرار ندارد. از سوی دیگر نتایج تحقیق نشان داد که مدت زمان سکونت، جنسیت و وضعیت تأهل برخلاف متغیرهای سن و میزان تحصیلات، از عوامل تأثیرگذار بر رضایت مندی شهروندان بوده اند.
پیش بینی قابلیت رخداد بهمن در محور میگون- شمشک با استفاده از رگرسیون لجستیک رخدادهای نادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقوط بهمن، زیستگاه ها و جاده ها را در مناطق کوهستانی پر شیب تهدید می کند. ازآنجاکه در کشور ایران، نزولات آسمانی در نقاط کوهستانی به صورت برف است، شرایط تشکیل بهمن نیز وجود دارد. هدف از این پژوهش، بررسی نقش عوامل مؤثر بر رخداد بهمن و پهنه بندی آن در محور میگون - شمشک است. این محور در حوضه آبخیز شمشک با وسعتی در حدود ۷۵/۳۷ کیلومترمربع در شمال شرقی تهران در شهرستان شمیران واقع شده است. به منظور تهیه نقشه مناطق حساس به رخداد بهمن از روش رگرسیون لجستیک رخدادهای نادر استفاده شد. به این منظور لایه های مورد نیاز شامل لایه طبقات ارتفاعی، طبقات شیب، جهت شیب، شکل دامنه، رخنمون سنگی و زمین شناسی تهیه و نقشه ها استاندارد شدند و نقشه مناطق خطر بهمن تهیه شد. با توجه به نتایج رگرسیون لجستیک رخدادهای نادر به ترتیب لایه های شکل دامنه، ارتفاع، رخنمون های سنگی، شیب، جهت شیب به عنوان عوامل مؤثر در منطقه تراکم برف شناخته شده اند. همچنین نقشه مناطق حساس به رخداد بهمن به روش رگرسیون لجستیک رخدادهای نادر در سه کلاس خطر زیاد، متوسط و کم به دست آمد که کلاس های خطر کم ۳۵/۶۷ درصد، خطر متوسط 59/24 درصد و خطر زیاد 06/8 درصد از مساحت کل حوضه را به خود اختصاص داده اند. نتایج حاصل از اجرای مدل رگرسیون لجستیک رخداد های نادر مهم ترین عامل در تراکم برف را شکل دامنه شناخت. نتایج حاصل از اعتبارسنجی مدل برای رگرسیون لجستیک رخداد های نادر مقدار 75/0 بود.
بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها نمونه های مورد مطالعه: شهرهای عجب شیر و بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ شاخص های سنجش ذهنی به مطالعه ی ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی اعم از عملکردی، کالبدی و محتوایی پرداخته و از آنجایی که هدف، مطالعه ی کیفیت زندگی در مقیاس منطقه ای است، اقدام به بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها در دو شهر عجب شیر و بناب شده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و در آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. به منظور رسیدن به هدف این پژوهش از مطالعات اسنادی و میدانی با ابزار پرسشنامه استفاده شده و برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری، به ترتیب از روش تعیین حجم نمونه کوکران و نمونه گیری خوشه ای تصادفی و در تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها و اطلاعات بدست آمده از مطالعات میدانی، از آزمون های Independent-Samples T Test یا همان آزمون t با دو نمونه ی مستقل، تحلیل عاملی با استفاده از چرخش واریماکس نرمال و رگرسیون چند متغیره ی خطی در محیط نرم افزار SPSS 22.0، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها وجود تفاوت در ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی را در دو شهر عجب شیر با مقدار 0.718 و بناب با مقدار 0.741 را نشان داد و از این نظر شهر بناب در مقایسه با شهر عجب شیر سطح بیشتری از کیفیت زندگی را در ابعاد کالبدی- محیطی داراست. از سویی در بین ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی در شهر عجب شیر به ترتیب بالاترین و پایین ترین ابعاد مربوط به بعد محتوایی و کالبدی و در شهر بناب به ترتیب بالاترین و پایین ترین ابعاد مربوط به بعد عملکردی و محتوایی است. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهادهایی جهت بهبود کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه ارایه گردید.
تحلیل فضایی اجتماعی جرایم خشونت آمیز در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جرم بهویژه از نوع خشونتآمیز آن گاه از برخی افراد سرمیزند و پیامدهای آن نه صرفاً دامن خود آنها و قربانیانشان بلکه گریبان جامعه را نیز میگیرد و مشکلاتی از جمله احساس ناامنی و کاهش ضریب سلامت و شادابی اجتماعی را برای جامعه ایجادمیکند. هدف این نوشتار آن است که با رویکردی میان رشتهای و ازطریق بهمیانآوردن پای جامعهشناسی و جغرافیا به بررسی جرایم خشونتآمیز و تحلیل فضایی اجتماعی آن در شهر کرمانشاه بپردازد. جمعیت آماری این پژوهش محلههای سطح شهر کرمانشاه است که 101محله را شامل میشود. داده های این پژوهش از مراکزی مانند مرکز تحقیقات ناجا و استانداری جمعآوری شدهاند. برای بررسی این دادهها از «روش تحلیل آمارهای موجود» و از دو روش تحلیل اساسی در پژوهش استفاده شده است. از نرمافزار آماری SPSS برای توصیف و تبیین متغیرها و برای شناسایی و درک الگوی مکانی و فضایی جرم، مدلهای آماری و گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) استفاده شده است. برای سنجش سطح توسعهیافتگی و سطح برخورداری محلهها نیز روش تاکسونومی عددی و موریس بااستفادهاز نرمافزار اکسل بهره گرفته شده است. یافتهها نشان میدهد محلههای کرمانشاه از نظر سطح برخورداری توزیع یکسانی ندارند و به پنج سطح نابرابر تقسیمبندی می شوند. نتیجه آزمون خوشهبندی و شاخص نزدیکترین همسایه حاکی از آن است که توزیع جرایم خشونتآمیز از الگوی متمرکز و خوشهای تبعیت میکند به این معنی که در این شهر کانونهای جرمخیز شکل گرفته است و محدودههای دیگر بسیاری در سطح شهر محدودههای پاک محسوب میشوند. میزان همبستگی بین نابرابری و جرایم خشونتآمیز نیز 215/0- بوده، که با جهت معکوس و با سطح 95% اطمینان، معنادار است. در نهایت، تاجاییکه به نتیجه این پژوهش برمیگردد مکانها و محلههای مختلف با سطح برخورداری متفاوت از امکانات و تسهیلات زمینه تبلور نابرابری اجتماعی بین محلهها و ساکنان آن را فراهممیکنند و از طرفی شکلگیری جرم، چه از حیث نوع آن و چه از نظر نرخ، در فضاهای مختلف متفاوت است. به عبارت دیگر، ماهیت فضا به جرم شکل می بخشد. از سوی دیگر، نابرابری اجتماعی بر وقوع جرم بسیار تأثیرگذار است و زمینه لازم را برای وقوع جرم ایجاد مینماید گرچه نوع تأثیر آن در محلههای مختلف شکل یکسانی ندارد.
ارزیابی و سنجش شاخص های کیفیت زندگی در محلات شهری (مطالعه موردی: حاجی آباد فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: کیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر مولفه هایی چون زمان و مکان، ارزش های فردی و اجتماعی از سوی متفکران علوم شهری و سایر اندیشمندان علوم مختلف مطرح و مورد پژوهش قرار گرفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی شاخص های کیفیت زندگی و سنجش آن در شهر مرکزی زرین دشت (حاجی آباد) بر مبنای ۴ گروه شاخص های اقتصادی، اجتماعی، خدماتی و کالبدی صورت گرفته است. روش: روش تحقیق، در این مقاله توصیفی- تحلیلی و ابزار آن پرسش نامه می باشد. روایی پرسش نامه با استفاده از نظرات متخصصان و پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ (۷۲%) تعیین شد. جامعه آماری در این پژوهش۷ محله از شهر حاجی آباد (۲۰۰۰۰نفر) می باشد که با استفاده از فرمول کوکران ۳۷۷ نمونه انتخاب گردید و به صورت تصادفی در هر محله پرسش نامه توزیع شد. تجزیه و تحلیل پرسش نامه با استفاده ازآمار توصیفی، همبستگی و رگرسیون چندگانه خطی انجام شد و در نهایت از روش آنتروپی شانون جهت وزن دهی شاخص ها و تکنیک پرومتی جهت رتبه بندی محلات به کار گرفته شد. یافته ها/نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که در شهر حاجی آباد، محله فرهنگیان بالاترین سطح کیفیت زندگی شهری و محله حسین آباد، پایین ترین سطح کیفیت را در بین محلات دارد. همچنین در بررسی ابعاد چهارگانه شاخص کیفیت زندگی همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشته و هر یک از این ابعاد همبستگی معناداری با رضایتمندی نهایی از کیفیت زندگی دارند و از بین شاخص های کیفیت زندگی، شاخص اقتصادی بیشترین تأثیر را در کیفیت محلات دارد.
سبک نگرش دینی روستاییان نسبت به مدیریت رفتار با آب در دو منطقه استان فارس و اصفهان (ایزدخواست و رامشه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دیدگاهی مبتنی بر توجه به راهکارهای متکی بر ارزش ها و تعالیم دینی، مطرح شده است . هدف پژوهش حاضر مطالعه سبک نگرش دینی روستاییان نسبت به چگونگی رفتار با آب و مصرف آن بود که با روش پیمایشی انجام گرفت. بدین منظور 270 نفر از روستاییان مناطق رامشه، از توابع استان اصفهان (منطقه کم آب)، و ایزدخواست، (منطقه پرآب) از توابع استان فارس، به روش نمونه گیری خوشه ای مصاحبه شدند. پس از تعیین روایی ابزار پژوهش، پایایی آن به وسیله آزمون «کرونباخ آلفا» تعیین گردید که میزان استاندارد شده آن 93/0 بود. برای سنجش نگرش روستاییان نیز از مقیاس «لیکرت» استفاده شد که برای تحلیل آنها از آزمون های غیرپارامتریک نرم افزارSPSS (آزمون من ویتنی وکروسکال – والیس ) استفاده شد. نتایج نشان داد که در دو منطقه، شناخت و احساس دینی روستاییان از آب تقریباً قوی بوده و رفتار آنها نسبت به آب متناسب با تعالیم دینی است. از لحاظ نگرش احساسی، احساس زنان خانه دار روستایی درباره آب قوی تر از مردان بود. در مقابل تمایل به رفتار مطابق تعالیم دینی در میان مردان روستایی بیشتر از زنان بود. روستاییان بی سواد و روستاییان مسن بالاتر از 51 سال نسبت به باسوادها و جوان ترها احساس قوی تری نسبت به آب داشتند. در مناطقی هم که روستاییان از آب مازاد بهره مندند، احساس قوی تری نسبت به آب در میان روستاییان وجود داشت و روستاییانی که دارای باغ ثمردار هستند و روستاییانی که از دیگر انواع منابع آب آشامیدنی نظیر آب چاه، قنات، رودخانه و باران استفاده می کنند نسبت به روستاییانی که از دیگر انواع منابع آبی – نظیر آب لوله کشی – استفاده می کنند، رفتار مناسب تری با آب دارند.
بررسی وضعیت زیست محیطی سکونتگاه های شهری استان مازندران با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره VIKOR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش و ارزیابی یکی از راه های قابل قبول برای دست یابی به اهداف توسعه پایدار است که می تواند به عنوان یک ابزار برنامه ریزی، اثرات بالقوه زیست محیطی را که در نتیجه اجرای پروژه های عمرانی و توسعه در مناطق شهری، پدیدار می شوند، شناسایی کند و گزینه های منطقی برای حل آن ها را انتخاب نماید. استان مازندران با تنوع اکوسیستم های مناسب و مساعد برای زیست انسانی جزء مهم ترین نقاط جمعیت پذیر کشور به شمار می رود، که طی دهه های اخیر دارای نر خ رشد متوسط جمعیت شهری در مقابل کاهش نرخ رشد جمعیت روستایی بوده است. این امر باعث افزاش ضریب شهرنشینی و در نتیجه افزایش شدت فشار بر محیط زیست استان گردیده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت زیست محیطی سکونتگاه های شهری استان مازندران با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره VIKOR، صورت پذیرفته است. در نهایت نتایج حاکی از آن است که سکونتگاه های شهری نوشهر و آمل به ترتیب رتبه های اول و آخر را در سطح استان به خود اختصاص داده اند
ارزیابی ریسک زلزله مبتنی بر مخاطره و آسیب پذیری در نواحی روستایی مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و تحلیل ریسک زلزله در نواحی روستایی در کاهش خسارات و تلفات آنها، عامل تعیین کننده ای است. چرا که در چرخه مدیریت پیش از بحران، برنامه ریزی و شناخت خطرپذیری سکونتگاههای روستایی برای دستیابی به سیاست عدم اتلاف منابع و بهره گیری از حداکثر توان ها ضرورت دارد. به عبارتی بسیاری از خطرپذیری های روستاها در برابر زلزله، با شناخت دقیق و کاهش ریشه های آسیب پذیری، قابل پیشگیری می باشد. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل ریسک زلزله در سکونتگاههای روستایی بخش مرکزی شهرستان مرند با روش شناسی توصیفی- تحلیلی پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق شامل 74 روستای بخش مرکزی شهرستان مرند می باشد که به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. برای ارزیابی ریسک زلزله در منطقه ی مورد مطالعه، ابتدا مدل ارزیابی ریسک زلزله در نواحی روستایی مبتنی بر چهارچوب مفهومی و عملیاتی ارائه گردید و سپس با وزندهی به شاخصها با استفاده از نظر متخصصان دانشگاهی و پردازش اطلاعات در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، میزان در معرض خطر بودن (با استفاده از تحلیلهای سیستم اطلاعات جغرافیایی) و آسیب پذیری (با استفاده از تکنیک تاپسیس) محاسبه گردید. در نهایت با استفاده از تحلیل روی هم گذاری لایه ها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، ارزیابی ریسک زلزله در منطقه مورد مطالعه صورت گرفت. براساس نتایج حاصله، حدود 32 درصد از روستاهای مورد مطالعه در پهنه های دارای ریسک بسیار بالا و بالا قرار گرفته اند که ضرورت برنامه ریزی مبتنی بر اصول مدیریت بحران را مطرح می نماید.
مدیریت محلی و نقش آن در توسعة کالبدی سکونتگاههای روستایی (مورد مطالعه: شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از دو دهه از عرصه ورود عوامل مدیریت روستایی در قالب دهیاری و شورای اسلامی می گذرد. این نهادها در عرصه فعالیت خود در سطح روستاها در فرآیند توسعه روستایی نقش آفرینی کرده اند. توجه و بررسی میزان دخالت و فعالیت این مدیران در زمینه مسائل توسعه و عمران روستایی از جمله مواردی است که جای بحث و تحقیق دارد. مقالة پیش رو به بررسی نقش و عملکرد مدیریت روستایی در توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش پیمایشی است. محدوده مطالعاتی این تحقیق ده روستای دارای طرح هادی و جمعیت بیش از 50 خانوار از شهرستان چناران می باشد. جامعه آماری در گروه اول شامل دو نفر از اعضای مدیریت روستایی (یک نفر دهیار و یک نفر شورای اسلامی) و در گروه دوم 354 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در این روستاها می باشند. روایی ابزار پرسشنامه توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه و صاحب نظران توسعه روستایی مورد تأیید واقع شده است. سنجش پایایی نیز، با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای پرسشنامة ساکنان محلی معادل 87/0 و برای مدیران روستایی معادل 91/0 محاسبه شد. یافته های تحقیق نقش موثر و کارآمد مدیریت محلی در توسعة کالبدی روستایی را تأیید کرده است. بر اساس یافته های تحقیق به جز در معیار وضعیت اقتصادی، در معیارهای مورد بررسی بین دیدگاه دو جامعة آماری تفاوتی معنادار وجود دارد.
تحلیل روند تغییرات و تحولات روستاهای دهستان دلفارد با تأکید بر نقش شهر جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تحلیل روند تحولات ساختاری کارکردی نواحی روستایی با تأکید بر کارکردهای شهری در دهه اخیر در دهستان دلفارد بود. همسو با هدف، سؤال تحقیق بدین صورت مطرح شده است: روند تغییر و تحولات روستاهای دهستان دلفارد در دهه اخیر چگونه است؟ نوع این تحقیق توصیفی تحلیلی بود و در آن برای گردآوری و تحلیل داده ها از روش های کمّی و کیفی استفاده شده بود. برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی با ابزار بررسی آمار سازمانی و پرسشنامه و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و الگوی ارزیابی تولید وزنی تجمعی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل ساکنان، صاحب نظران محلی و شورا و دهیاران روستاهای دهستان دلفارد بود. حجم جامعه نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 386 نفر تعیین و با روش سهمیه ای برحسب سهم جمعیتی بین روستاها توزیع شد. نتایج حاصل از تحلیل آمار سازمانی و مصاحبه و مشاهده نشان داد که تغییرات ملموس و عینی در زمینه سکونتی و معیشتی و جمعیتی روستاهای دلفارد ملموس بود. نتایج آزمون تی نیز نشان داد در سال های اخیر تغییرات چشمگیری، به ویژه در ابعاد کالبدی و فرهنگی و اجتماعی اقتصادی، در روستاهای دلفارد رخ داده بود که این تغییرات عمدتاً مثبت و سازنده به حساب می آمد. همچنین یافته های حاصل از الگوی ارزیابی تولید وزنی تجمعی نشان داد که روستاهای دره ای، درمزار و انجیر بازوییه بیشترین نرخ تغییرات را داشته است. با توجه به یافته ها می توان فرضیه تحقیق را تأیید کرد و نتیجه گرفت در دهه اخیر تغییر و تحولات نواحی روستایی دهستان دلفارد در بیشتر زمینه ها روندی پویا و زاینده دارد.
امکان سنجی آسیب پذیری شهر سنندج در برابر زلزله با استفاده از مدل متوسط وزنی مرتب شده (OWA)
حوزههای تخصصی:
ایران در مرکز کمربند زلزله خیز دنیا واقع شده است. وقوع زلزله های مخرّب چند دهه اخیر نشان داده که هیچ نقطه ای از این کشور از خطر زلزله در امان نیست. این مخاطره برای توسعه جوامع شهری تهدید محسوب می شود. با شناخت متغیّرها و پهنه بندی مناطق می توان میزان آسیب های زلزله را کاهش داد. این پژوهش با هدف پهنه بندی میزان آسیب پذیری ناشی از این مخاطره در شهر سنندج بر اساس متغیّرهای تأثیرگذار، تدوین شده است. در این راستا، لایه های متغیّرهای طبیعی، کالبدی و انسانی- اجتماعی تهیه و به صورت رستری آماده شدند. مدل خطی وزنی مرتب شده با دو روش ریسک گریز و ریسک پذیر به کار گرفته شدند تا میزان آسیب پذیری شهر با دقت و جزئیات بیشتری آشکار و طبقه بندی شود. نتایج نشان داد که قسمت های شمال و شمال غربی از آسیب پذیری بالایی با منشأ کالبدی و انسانی برخوردارند درحالی که قسمت های جنوبی که در درجه بعدی از آسیب پذیری قرار دارد، منشأ طبیعی دارند. بر این مبنا چنین استنباط شده که می توان با محدود کردن توسعه به سمت جنوب و تغییر کالبدی و ویژگی های اجتماعی در قسمت های شمال و شمال غربی شهر؛ میزان آسیب پذیری ناشی از زلزله را کاهش داد.
مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی با رویکرد برنامه ریزی محیط زیست و بهره گیری از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (مطالعه ی موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی از دیدگاه برنامه ریزی محیط زیست با استفاده از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی در استان لرستان است. پردازش و تحلیل داده ها به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و براساس ده معیار مهم از نظر کارشناسان محیط زیستی شامل طبقات ارتفاع، طبقات شیب، فاصله از مناطق حفاظت شده، قابلیت کاربری اراضی، فاصله از رودخانه ها، فاصله از گسل، فاصله از نقاط روستایی، فاصله از نقاط شهری، فاصله از صنایع موجود و فاصله از راه ها صورت گرفته است. در این پژوهش از روش پرومته برای رتبه بندی آلترناتیوها و از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای تعیین وزن هریک از معیارها استفاده شد. برپایه ی نقشه وزن بندی نهایی، از مجموع مساحت منطقه، شانزده درصد (45 هزارو207 کیلومتر مربع) برای توسعه ی صنایع پتروشیمی مناسب هستند. نتایج تجزیه و تحلیل حساسیت مدل نیز نشان داد که بخش زیادی از مکان های ب ا ت وان نسبتاً مناسب و مناسب نقشه ی نهایی، منطبق بر کلاس های ک املاً مناس ب ه ریک از مشخصه های ورودی در مدل بوده است و این ام ر رض ایت بخ ش بودن مدل به کار رفته را در مطالعات مکان یابی صنایع پتروشیمی نشان می دهد.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه شهری با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: کلان شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه نگاه متفاوت به آینده باعث شده که انسان هوشمند به دنبال یافتن آینده نباشد، بلکه با بهره گیری از ابزارهای گوناگون آینده مطلوب خود را بسازد. از سوی دیگر الگوی جدید اسکان بشر، مناطق کلان شهری، به واسطه ویژگی ها و پیچیدگی های چندوجهی، شرایطی ایجاد نموده که عمدتاً معایب این گونه از سکونت گاه ها بر محاسن آن پیشی می گیرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده نگاری است، با استفاده از نرم افزار میک مک به تحلیل مؤلفه های توسعه کلان شهر کرج پرداخته است. بدین منظور ابتدا ۳۷ مؤلفه از میان اسناد فرادست استخراج شده و با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. سپس با استفاده از میانگین گیری ۱۵ ماتریس به دست آمده، ماتریس نهایی تشکیل شده و از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل آن اقدام شده است. بر اساس نتایج مدل، کلان شهر کرج سیستمی ناپایدار بوده و «ساماندهی محورهای ویژه گردشگری با استفاده از کیفیت های محیطی و کریدورهای دید و منظر» و تا حدودی «توسعه مجموعه های کارکردی مختلط پیرامون ایستگاه های مترو و قطار شهری» به عنوان عوامل تنظیم کننده عمل می نمایند. هیچکدام از مؤلفه های توسعه کرج از نگاه مدیران، به عنوان عامل هدف قابل تعریف نمی باشد. این مسئله نشانگر چندجانبه بودن مسئله توسعه کلان شهر کرج از نگاه مدیران است. «توسعه زیرساخت های الکترونیک شهری» و «ایمن سازی شهر در مقابل حوادث غیرمترقبه» در وضعیت بسیار نزدیک به محور مخاطره (ریسک) قرار دارند. «توسعه صنعت گردشگری» و «توسعه درونی (میان افزا) شهر» بیشترین میزان تأثیرگذاری بر فرآیند توسعه کلان شهر کرج را خواهند داشت.
تحلیل قابلیت ها و جایگاه شهر تهران ازنظر تحقق مفهوم شهر خلاق در مقایسه با سایر شهرهای دنیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش میزان تحقق مفهوم شهر خلاق در کلان شهر تهران است. این تحقیق ازنظر هدف، کاربردی-توسعه ای و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری آمار از روش اسنادی- کتابخانه ای استفاده شده است. برای سنجش میزان تحقق مفهوم شهر خلاق از ۳۹ شاخص از شاخص های شهر خلاق در قالب ۵ معیار کلی (فرهنگی-هنری و جاذبه های خلاق، سرمایه انسانی و تحقیق، جهانی شدن، فناوری، تنوع و تاب آوری) استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که شهر تهران علی رغم پتانسیل های فراوان در مقایسه با شهر های مورد مطالعه با ضریب (Q) ۹۵۷/۰، در رتبه آخر قرار دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که در ۳۹ شاخص بررسی شده، تهران تنها در شاخص تعداد افراد در سن ۱۴-۲۵ جایگاه بهتری از سایر شهرها دارد اما در اکثر شاخص ها به ویژه در امکانات گردشگری برای گردشگران بین المللی، درصد افراد شاغل در فعالیت های تحقیق و توسعه، درصد کاربران اینترنت و اینترنت با سرعت بالا، درصد افراد خارجی ساکن در شهر، آزادی و سانسور مطبوعات، ضریب جینی، مشارکت در انتخابات گذشته وضعیت مناسبی ندارد. مهم ترین رویکردی که شهر تهران برای تحقق شهر خلاق می تواند به کار گیرد، اول بهبود محیط شهری خلاق در راستای پرورش شهروندان خلاق، دوم حفظ و جذب طبقه خلاق و شهروندان خلاق است.
رفتارنگاری رهیافتی جهت ارزیابی میزان پاسخدهی فضاهای شهری، مطالعه موردی: فضای فراغتی کناره آب دریاچه زریبار، شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
77 - 90
حوزههای تخصصی:
مخاطبان اصلی یک فضای شهری استفاده کنندگان از آن هستند و فضای شهری همراه با حضور مردم است که بار معنایی می یابد، بنابراین می توان گفت که توفیق هر فضای شهری را می باید در پاسخگویی آن به نیازهای کاربران و همخوانی طرح(کالبد) و محتوا(رفتار) با یکدیگر جست وجو نمود. لذا پژوهش بر روی استفاده کنندگان از یک فضای شهری می تواند بعنوان منبعی ارزشمند در برنامه ریزی، طراحی و مدیریت فضاهای شهری به کار گرفته شود. بدین ترتیب جهت سنجش میزان پاسخدهی یک فضای شهری، نخستین گام توجه به رفتارهای جاری در آن و بهره گیری از انواع روش های رفتارنگاری خواهد بود تا تصویری واضح از وضعیت موجود فضای شهری و میزان هماهنگی طرح و محتوا بدست آید. مهمترین فضای شهری فراغتی شهرستان مریوان و یکی از جذابترین مقصدهای استان کردستان برای گردشگران، فضای فراغتی کناره ی دریاچه ی زریبار است. در این پژوهش فضای مذکور با انجام رفتارنگاری طی36 روز و در طول فصول بهار، تابستان و پاییز سال 1394 مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله ی حاضر ضمن مروری کوتاه بر نظریات و روش های صاحب نظران در زمینه ی رفتارنگاری، با دسته بندی این روشها و در نظر گرفتن امکانات در دسترس، انواع روش های رفتارنگاری همخوان با شرایط را مورد استفاده قرار داده است. بنابراین پژوهش پیش رو یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی-تحلیلی است که جهت سنجش میزان پاسخگویی فضای شهری ذکر شده به رفتارهای جاری در آن انجام شده است. روش ارزیابی به صورت مشاهده ی مستقیم و حضور در فضا بوده، تحلیل داده های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل داده های مکانی با بهره گیری از نرم افزار GIS صورت گرفته است. نتایج این پژوهش به وضوح ناخرسندی کاربران از وضع موجود محیط فراغتی کناره ی آب دریاچه ی زریبار را نشان می دهد. نبود فضاهای نشستن با کیفیت و کمبود فضاهای نشستن از لحاظ کمی، مدت زمان سپری شده ی اندک مردم در محیط و عدم وجود شرایط آسایش محیطی جهت حمایت از رفتارهای مورد علاقه ی افراد حاضر در محیط، نمونه هایی از نارضایتی های کاربران نسبت به طرح وضع موجود بوده و نشان از آن دارد که شرایط وضع موجود به شیوه ی مناسبی پاسخده نیازهای کاربران نیست.
تاثیر عوامل کالبدی فضاهای بازی بر خلاقیت کودکان 6 تا 12 سال در پارک های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
39 - 50
حوزههای تخصصی:
در توسعه روز افزون شهرها با وجود امکانات گسترده ای که در اختیار کودکان قرار می گیرد، توجه ویژه ای به نحوه تاثیر فضاها بر خلاقیت کودکان نشده است. با توجه به این مسئله که کودکان از سن 6 سالگی بیشتر به صورت مستقل در فضاهای بازی به ویژه در پارک های شهری حضور دارند و بیشترین تاثیرپذیری از محیط در همین دوران می باشد؛ لازم است که به فضاهای بازی کودکان جهت تقویت خلاقیت با دقتی مضاعف نگریسته شود؛ بر همین اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان تاثیر مولفه های کالبدی فضاهای بازی بر افزایش خلاقیت کودکان 6 تا 12 سال ایرانی در پارک های شهری می باشد. در پژوهش حاضر از دو روش توصیفی و تحلیلی به صورت توامان استفاده شده است. در بخش دیدگاه های نظری و مروری بر مطالعات پیشین از روش توصیفی و برای دستیابی به روابط علی و شناخت همبستگی و روابط بین متغیرها و شاخص ها، روش تحلیلی به کار گرفته شد؛ در این مرحله داده های مورد نیاز با کمک روش مطالعات پیمایشی و از طریق پرسشنامه بسته – پاسخ محقق ساخته، از جامعه آماری منتخب جمع آوری و پس از دسته بندی با استفاده از نرم افزار spss، با روش تحلیل عوامل و همبستگی، متغیرهای موثر در تحقیق به دست آمد؛ سپس با روش تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار Smart PLS مدل پژوهش بر اساس روابط میان متغیرها تدوین گردید و در نهایت جهت اطمینان از نتایج به دست آمده، از جامعه آماری کودکان 6 تا 12 سال پرسشنامه تصویری به همراه مطالعه رفتار آن ها در حین بازی تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده وجود رابطه معنادار میان مولفه های محیطی و خلاقیت را نشان می دهد و در خصوص میزان تاثیرگذاری مولفه های کالبدی بر خلاقیت، مولفه تنوع (شامل شاخص های تنوع در جزئیات بصری و تنوع مصالح)، بیش از دیگر مولفه ها تاثیرگذار است و پس از آن به ترتیب میزان تاثیر مولفه سرزندگی ناشی از حضور عوامل طبیعی و انعطاف پذیری کالبدی، بیشترین تاثیر را بر مولفه های خلاقیت دارند.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری محله های شهری در برابر زلزله موردپژوهی: ( بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری در برابر زلزله یکی از مفاهیم بسیار مهم نظری و عملی در مدیریت بحران است. طی چند دهه گذشته، رشد شتابان شهری و توسعه مناطق فرودست شهری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) موجب شده که آسیب پذیری آن ها در برابر بحران هایی با منشاء انسانی و طبیعی بیش از پیش گردد. لذا تاب آور نمودن جوامع شهری به ویژه محلات فرودست و نابسامان دارای اهمیت خاصی است. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی تاب آوری محله های مرکز شهر زنجان در چهار بعد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. جهت سنجش میزان آسیب پذیری بخش مرکزی از لحاظ کالبدی از نظر 14 کارشناسان استفاده شده است. نتایج تحلیل گویای آسیب پذیری بالای کالبد بخش مرکزی شهر زنجان است؛ به طوری که حدود 69 درصد بناها در رده آسیب پذیری زیاد و 10 درصد در رده آسیب پذیری خیلی زیاد قرار گرفته اند. همچنین جهت سنجش سایر ابعاد تاب آوری در بعد مدیریت – نهادی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی از نظر ساکنان این بخش استفاده شده است. ابتدا به صورت نمونه گیری تصادفی سه محله انتخاب و بر اساس فرمول کوکران حجم جامعه نمونه مشخص گردید و میان ساکنان محلات هدف توزیع شد. جهت تحلیل سؤالات پژوهش، آزمون های پیرسون و رگرسیون بکار گرفته شده است. نتایج تحلیل پرسشنامه نشان می دهد که میزان تاب آوری در بخش مرکزی شهر زنجان از نظر این سه بعد مطلوب ناست. همچنین بعد اجتماعی با بیشترین تاثیر می تواند سبب افزایش تاب آوری و کمترین تاثیر در بعد محیطی با کاهش آسیب پذیری در تمامی محلات مورد پژوهش است.
گونه شناسی ذی نفعان مناطق ساحلی در حمایت از پارادایم توسعه گردشگری پایدار (مطالعه موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت و همکاری ساکنان، تضمین کننده موفقیت اجرای برنامه های گردشگری پایدار است و نبود این مشارکت موجب شکست اجرای آن ها می شود. به همین سبب، سنجش نگرش ساکنان به توسعة گردشگری پایدار، اهمیت بسیار دارد. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع می پردازد و میزان حمایت ساکنان از توسعة گردشگری پایدار را نیز در شهر بابلسر مطالعه می کند. هدف این پژوهش، بررسی نگرش ذی نفعان گردشگری به فعالیت های پایدار و طبقه بندی آن ها براساس نگرش هایشان به فعالیت های مربوط به توسعة گردشگری پایدار و نیز بررسی ویژگی های جمعیت شناختی هر طبقه است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل خانوارهای شهر بابلسر (درمجموع، 13,486 خانوار) است. بنابر جدول مورگان، از میان آن ها 380 نمونه به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. برای سنجش نگرش ساکنان، از مقیاس SUS-TAS استفاده شد. تحلیل داده ها در سه مرحله انجام گرفت. در مرحله نخست، برای تعیین روایی سازه پرسشنامه، از تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار Lisrel استفاده شد و تأیید روایی پرسشنامه صورت گرفت. در مرحله دوم، برای تقسیم نمونه ها به گروه های متجانس براساس نگرش آن ها به فعالیت های پایدار در توسعة گردشگری، از تحلیل خوشه ای با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد و نمونه ها به سه گروه تقسیم شدند: بدبینان، حامیان متوسط و حامیان سرسخت. در مرحله سوم، برای مشخص کردن تفاوت های جمعیت شناختی خاص هر طبقه، برحسب مقیاس متغیرهای مورد مقایسه، از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و کروسکال- والیس استفاده شد. مطابق نتایج این آزمون، گروه ها از نظر توزیع متغیرهای مدت سکونت در منطقه و وضعیت تأهل همگون اند و از نظر متغیرهای سن، جنس، سطح تحصیلات، میزان درآمد ماهیانه و ارتباط شغل با گردشگری تفاوت معنادار دارند.
بررسی میزان مشارکت مردم در امنیت محله های شهری (مورد مطالعه: شهر شمشک- دربندسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله امنیت از مسائلی است که در طول تاریخ بشریت از اهمیت حیاتی برخوردار بوده و در دوره های اخیر بر اهمیت آن بیش از پیش افزوده شده است. با توسعه شهرنشینی امنیت اهمیت مضاعفی به خود گرفته به نحوی که شکوفایی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و.... جامعه شهری در گرو وجود امنیت است. باتوجه به مفهوم چند بعدی و گسترده امنیت شاخص های مربوط به آن از طیف وسیعی برخوردار می باشد. در این پژوهش سعی شده تا رابطه بین مشارکت مردمی و طرح های محلی و امنیت محله ها مورد سنجش قرارگیرد. باتوجه به هدف پژوهش، که دستیابی به امنیت محله ای در سایه برنامه ریزی مشارکتی در سطح شش محله شهر شمشک دربندسر می باشد، روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش مبتنی-بر روش توصیفی– تحلیلی می باشد. پس از بررسی منابع نظری برای انجام پژوهش ازطریق فرمول کوکران حجم نمونه تعیین و تعداد 322 پرسشنامه تهیه و به صورت تصادفی بین مردم محله های مختلف توزیع و بااستفاده از نرم افزارSPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده وجود رابطه بالای همبستگی بین مشارکت مردم در تأمین امنیت محله میباشد. سنجش میزان مشارکت در هر محله حاکی از درصد بالای قابلیت برنامه ریزی(بیشاز 70 %) در وضعیت موجود می باشد. همچنین باتوجه به تفسیر آزمون کایاسکوئر(8/101) و ضریب همبستگی پیرسون(299/0) حاکیاز رابطه مثبت بین مشکلات کالبدی و مشکلات امنیتی در محله ها میباشد.
شاخص شناسی فرسودگی بافت های شهری(مطالعه موردی: منطقه ۳ شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از چالش های شهرسازی معاصر ایران، مقوله بافت های فرسوده شهری و شناسایی شاخص های این بافت هاست. منطقه ۳ شهر اصفهان، بافت تاریخی با مساحت ۰۶/۲۹۹ هکتار بافت فرسوده، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. هدف از انجام پژوهش، تعیین اولویت های ساماندهی محله های فرسوده بر مبنای شاخص های فرسودگی است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و در فرآیند تحلیل از مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شده است. در راستای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه (با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی ساده، ۲۶۲ پرسش نامه در سطح ۸ محله به صورت منظم (سیستماتیک) توزیع شده اند)، نقشه و برداشت میدانی استفاده شده است. شش معیار و ۲۴ شاخص به عنوان شاخص های اثرگذار در فرآیند فرسودگی معرفی و ارزیابی شد. نتایج حاکی از آن بود که معیار کالبدی، ساختمانی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و خدماتی به ترتیب بیشترین تأثیر را در فرسودگی بافت محله ها داشته اند. به علاوه محله های جویباره، شهشهان، سنبلستان، امامزاده اسماعیل، سرچشمه، نقش جهان، سرتاوه و احمدآباد به ترتیب رتبه یک تا هشت را از نظر میزان فرسودگی کسب کرده اند و اولویت شیوه مداخله هر محله بیان شده است.