فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
156 - 177
حوزههای تخصصی:
بروز پدیده زمین لغزش می تواند ناشی از عوامل متعدد زمین شناسی، ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، بیولوژیکی و انسانی باشد. باوجوداین، نقش اساسی در شروع زمین لغزش را عمدتاً عاملی ماشه ای ایفا می کند. بارندگی، به عنوان متداول ترین عامل ماشه ای وقوع زمین لغزش ها شناخته شده است. هدف این تحقیق تعیین بارش بحرانی در وقوع لغزش های کم عمق منطقه ی جوانرود با استفاده از مدل فرایند محور ( فیزیک پایه) Talebi 2008 می باشد این مدل با درنظرگرفتن پلان دامنه (همگرا، واگرا و موازی)، پروفیل طولی دامنه (محدب، مقعر، مستقیم)، هیدرولوژی زیرسطحی همراه با ویژگی های مکانیکی خاک، ضریب پایداری دامنه ها را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. آنگاه با توجه به ضریب پایداری محاسبه شده به تعیین بارش بحرانی برای دامنه های مطالعاتی پرداخته می شود. برای دستیابی به هدف موردنظر، 12 دامنه شامل 7 دامنه لغزشی و 5 دامنه فاقد لغزش به عنوان نمونه مطالعاتی در منطقه جوانرود انتخاب شدند و سپس تمامی متغیرهای تحلیل پایداری شیب با استفاده از مطالعات میدانی، آزمایشگاهی و تجزیه وتحلیل توپوگرافی دامنه ها استخراج شد و ضریب پایداری برای هر دامنه محاسبه گردید. سپس با استفاده از روش معکوس کاهش ضریب اطمینان تا حد ناپایداری یک به تعیین بارش بحرانی برای دامنه های مطالعاتی پرداخته شد. نتایج حاصل از میزان ضریب پایداری به دست آمده و بارش های بحرانی دامنه های مطالعاتی حاکی از کارایی مناسب این مدل ها جهت تعیین بارش بحرانی می باشد. به طوری که در منطقه جوانرود دامنه های مستعد لغزش برای ناپایدار شدن، بارش بحرانی کمتری نسبت به دامنه های پایدار نیازمندند. مطابق محاسبات به دست آمده میزان بارش بحرانی برای دامنه های ناپایدار کمتر از 50 میلی متر و برای دامنه های پایدار بیش از 100 میلی متر در روز می باشد.
پهنه بندی مخاطره سیلاب در حوضه رودخانه کلات (زیرحوضه منتهی به شهر کلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پهنه بندی بندی مناطق در معرض خطر سیلاب در محدوده مطالعاتی شهر کلات نادری در استان خراسان رضوی با استفاده از روش شعبان و همکاران و مدل (GIS Model Builder)، جهت مدل سازی داده های مکانی می باشد . برای ارزیابی مناطق تحت اثر سیلاب با استفاده از ویژگی های طبیعی و مورفولوژیکی از هفت فاکتور موثر در وقوع سیلاب شامل : عامل هیدرولوژی ، زمین شناسی، شیب ،ارتفاع ،تراکم زهکشی ،فاصله از آبراهه و کاربری اراضی استفاده گردیده است. همچنین به منظور استخراج مناطق در معرض خطرسیلاب، لایه های فوق در محیط GIS فراخوانی شد. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال کارشناسی و بازدیدهای میدانی به صورت نقشه های معیار طبقه بندی شدند. درنهایت با توجه به وزن به دست آمده نقشه پهنه بندی مناطق مستعد خطر سیلاب در محدوده مطالعاتی تهیه شد. با توجه به نتایج تحقیق از کل مساحت محدوده مطالعاتی 10/14درصد در طبقه خطر بسیار کم ، 30/15 درصد در طبقه خطر کم ، 20/35 درصد در طبقه خطر متوسط ، 26/42 درصد در طبقه خطر زیاد و 12/66 در طبقه خطر بسیار زیاد قرار گرفته است . عامل هیدرولوژی (رواناب، تراکم زهکشی، فاصله از آبراهه ) منطقه با ارزش 49/69 درصد بیشترین وزن و مهمترین عامل وقوع مخاطره سیلاب در منطقه مورد مطالعه بوده است و عامل کاربری اراضی باارزش 7/67 درصد کمترین وزن و تاثیر را به خود اختصاص داده است.
برآورد تغییرات خط ساحلی در محدوده قاعده دلتایی خزر با استفاده از سامانه تحلیل رقومی خط ساحلی (دلتاهای: هراز، بابلرود و تالار )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشروی و پسروی خط ساحلی همواره از مهمترین چالش ها، برای مناطق ساحلی محسوب می شود. با شناخت از تغییرات مکانی خط ساحلی می توان به درک مناسبی از پویایی مناطق ساحلی و فرایندهای مورفودینامیک در آن دست یافت که برای مدیریت تغییرات این مکان کاملا ضروری به نظر می آید. دامنه نوسان سطح آب دریای خزر بسیار بالا است؛ به طوری که در فاصله زمانی 48 ساله (1929-1977) حدود 3 متر کاهش تراز را نشان می دهد و در یک دوره 18 ساله(1977-1995) حدود 3 متر افزایش تراز را تجربه کرده است. در این پژوهش با استفاده از داده های تاریخی موجود نظیر عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای و روش های تفسیر بصری و شاخص NDVI خطوط ساحلی در نرم افزار ENVI5.3 استخراج گردید. بعد از ترسیم خطوط ساحلی بازه های مورد مطالعه با استفاده از سامانه تحلیل رقومی خط ساحلی که دارای افزونه ای با عنوان DSAS در نرم افزار ArcGIS10.5 است؛ تحلیل های کمی در ارتباط با میزان تغییرات خط ساحلی انجام شده است و نهایتا بین این سه خط ساحلی ترسیم شده، مقایسه ای کمی نسبت به میزان تغییرات با استفاده از دو روش نرخ نقطه پایان(EPR) و روش نرخ رگرسیون خطی (LRR) صورت گرفته است. محاسبات نرخ به روش LRR به دلیل مشارکت دادن تمامی خطوط در محاسبات مناسب تر تشخیص داده شده اند. نرخ پیشروی و پسروی خط ساحلی برای بازه دلتای هراز برابر 17/0- متر و برای محدوده بابلرود برابر 05/0+ متر و برای محدوده تالار برابر 16/0+ متر بر آورد شده است. استفاده از افزونه DSAS قابلیت های تحلیل فضایی را نسبت به تحلیل های آماری صرف نشان داده است چراکه در جداول آماری تنها با خلاصه سازی، نهایتا به اعداد محدود میرسیم اما با استفاده از افزونه DSAS تفاوت ها در طول خط ساحلی و با جزئیات بیشتر قابل مشاهده است. مقایسه میان سه بازه نشان از تغییرات اندک اما متغیر در طول بازه دارد و به طور کلی آب دریا در طی 60سال در مصب های هراز و تالار پیشروی کرده و در مصب بابلرود پسروی داشته است.
کاربرد روش ژئومورفون ها در شناسایی عناصر اشکال زمین ( مطالعه موردی حوضه حبله رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
106 - 119
حوزههای تخصصی:
شناسایی عناصر اشکال زمین در تحلیل چشم اندازهای ژئومورفولوژی از اهمیت خاصی برخوردار است. و منجر به طبقه بندی لندفرم ها در مقیاس بزرگ می شود. استخراج الگوها و عناصر ناهمواری اولین گام اساسی در شناسایی لندفرم ها است در این پژوهش روش ژئومورفون برای استخراج اتوماتیک عناصر لندفرمی بر اساس تشخیص الگوی حاصل از ژئومتری DEM به کار گرفته شده است. ژئومورفون الگویی از مورفولوژی زمین و به عبارتی ساختارهای ریز چشم انداز هستند. این روش در حوضه آبریز حبله رود پیاده سازی شد. حوضه حبله رود از نظر موقعیت جغرافیایی در جنوب رشته کوه البرز بین استان تهران و سمنان واقع شده است. هدف این پژوهش شناسایی عناصر لندفرمی و استخراج الگوی حاکم بر ناهمواری ها در منطقه مورد مطالعه است. داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل مدل رقومی ارتفاع ALOSPOL SAR 12.5 مربوط به سال 2010، تصاویرLandsat8 برداشت در تاریخ 2019-06-29 و برداشتهای میدانی بوده است. روش ژئومورفون برای تولید شناسایی و استخراج عناصر لندفرم ها در حوضه حبله رود به کار گرفته شده است. 10 عنصر غالب از شکل زمین در منطقه مورد مطالعه شامل محدوده های مسطح(دشت)، قله، خط الراس، شانه خط الراس، خط الراس پهلویی، دامنه، دره کوچک پای دامنه، پای دامنه، دره، گودال(دره عمیق) شناسایی گردید. نتایج مستخرج از این پژوهش اشکال سطح زمین و ماهیت فرایندهایی که در این ناحیه عمل کرده و یا در حال حاضر فعال هستند را آشکار ساخت و منجر به شناسایی عناصر و الگوی ناهمواری ها گردید و این عناصر به نوبه خود تفاوت ها، شباهت ها و ناپایداری های ناهمواری ها را بیان کرده است.
مدل سازی سیلاب در مناطق خشک و نیمه خشک با بهره گیری از مدل HEC-HMS (مطالعه موردی: حوضه آبریز سد استقلال میناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق خشک به لحاظ بارش های رگباری یکی از آسیب پذیرترین بخش های جهان از نظر وقوع سیلاب می باشند، که ویژگی های رگباری پیش بینی سیلاب را در این مناطق دشوار می سازد. این پدیده در مناطق خشک و نیمه خشک ایران که داده های باران و رواناب ناقص می باشند شرایط پیش بینی را دشوارتر می گرداند. در این تحقیق حوضه آبریز سد میناب به عنوان نمونه ای از این مناطق، به دلیل دارا بودن داده ها، جهت شبیه سازی بارش – رواناب با استفاده از نرم افزار HEC-HMS استفاده شده است. در فرآیند محاسبات مدل جهت محاسبه ی تلفات رواناب حوضه از روش SCS، جهت تبدیل فرآیند بارش مازاد به جریان سطحی از روش هیدروگراف واحد SCS ، کلارک و اشنایدر و از مدل ثابت ماهانه برای محاسبه جریان پایه بهره گرفته شد. پارامترهای مدل بر اساس پنج هیدروگراف مشاهده ای مورد واسنجی و بر اساس دو هیدروگراف مشاهده ای دیگر اعتبارسنجی شد، که منجر به تنظیم پارامترهای حوضه آبریز گردید. تحلیل حساسیت مدل، نسبت به پارامترهای مختلف روش SCS نیز مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به درصد اختلاف کمتر بین دبی اوج مشاهداتی و محاسباتی روش هیدروگراف واحد SCS به عنوان روش مناسب برای حوضه مورد مطالعه تعیین شد. مقادیر RMSE برای هر سه مدل SCS، کلارک و اشنایدر به ترتیب برابر با 353/0، 75/117 و 620/79 می باشد. همچنین تحلیل حساسیت مدل نسبت به پارامترهای مختلف نشان داد که تاثیرگذارترین عامل بر مدل به ترتیب CN با مقدار 591/1، تلفات اولیه با مقدار حساسیت 335/1 و زمان تاخیر با مقدار 813/0 می باشند.
اقلیم شناسی رودبادها در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از پدیده های اقلیمی سطح زمین در ارتباط با موقعیت رودبادها در سطوح فوقانی جو هستند. این پژوهش با هدف شناخت موقعیت و فراوانی رودبادها در بخشی از نیمکره شمالی (خاورمیانه) انجام شد. رودبادها در محدوده وسیعی از صفر تا 120 درجه طول شرقی و صفر تا 80 درجه عرض شمالی در 5 تراز 300، 400، 500، 600، و 700 هکتوپاسکال طی دوره آماری 1965-2014 به صورت ساعتی بررسی شدند. نتایج نشان داد که از نظر زمانی و مکانی تغییرات عمده ای در فراوانی و سرعت رودبادها در طول سال به وجود می آید. در دوره سرد سال فراوانی رودبادها و سرعت آن ها در عرض های جغرافیایی 20 تا 30 درجه شمالی بیشینه است. در دوره گرم سال فراوانی و سرعت رودبادها در مناطق یادشده کاهش می یابد و به عرض های 35 تا 45 درجه عرض شمالی منتقل می شود. در همه ترازهای جو اغلب می توان دو کمربند پیوسته از بادهای شدید را در عرض های جغرافیایی 20 تا 30 درجه شمالی و 50 تا 60 درجه شمالی مشاهده کرد. در میان این دو کمربند می توان چهار هسته رودباد اصلی (شرق چین و بخشی از خاورمیانه، همچنین غرب اروپا و بخشی از مناطق مرکزی و جنوب روسیه) را شناسایی کرد.
پتانسیل تاثیرگذاری فورانِ آتشفشان های بزرگ قرن بیستم بر روی تغییر دمای ایستگاه های منتخب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت آتشفشانی می تواند از طریق ایجاد اختلال در ورود تابش خورشید نوسانات آب و هوایی ایجاد کند. در این پژوهش سعی شده تا اثر فعالیت های آتشفشانی عمده دنیا بر روی تغییرات دمایی در ایران واکاوی شود. برای رسیدن به این منظور ابتدا 16 ایستگاه هواشناسی دارای آمار بلند مدت در سطح ایران انتخاب و از سازمان هواشناسی کشور سری زمانی بلند مدت دما دریافت شد. در ادامه برای انتخاب آتشفشان های عمده از شاخص VEI و DVI استفاده و شش آتشفشان عمده انتخاب شدند. برای بررسی تاثیر فعالیت های آتشفشانی عمده بر روی دمای در ایران از تکنیک های SEA و رگرسیون خطی چندگانه بهره برده شد. نتایج نشان داد که بعد از فوران های آتشفشانی عمده می توان اثرات کاهشی دما را با تاخیر زمانی صفر، یک و دو ساله مشاهده کرد و بیشترین شدت کاهش دما در سال اول بعد از وقوع آتشفشان مشاهده شد. مقایسه سه متغیرِ دمای میانگین، دمای میانگین حداقل و دمای میانگین حداکثر نشان داد که فعالیت های آتشفشانی بیشترین تاثیر کاهشی را بر روی دمای میانگین حداکثر دارند. نتیجه بررسی برای تفکیک فصول نیز مشخص کرد که در زمستان شدت اثرگذاری کاهشی بیشتری رخ می دهد ولی در تابستان اثر کاهشی آتشفشان ها مدت زمان بیشتری دوام دارد. در نهایت یافته های این تحقیق نشان می دهد که به طور میانگین در سال وقوع فوران آتشفشان های عمده کاهش ۶۷.۰- درجه سانتی گرادی، در سال اول بعد از فوران آتشفشان ها میزان کاهش 1- درجه سلسیوس و در تاخیر زمانی دو ساله میانگین کاهش دما 0.47- درجه سلسیوس مشاهده شده است. از این رو می توان تایید کرد که فوران آتشفشان های عمده بر روی دمای ایران تاثیر گذار بوده و باعث کاهش دما در ایران شده اند.
برآورد پارامتر شدت زلزله در منطقه گسل با استفاده از داده های حرارتی سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
381 - 395
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از پیش بینی ناپذیر ترین و خطرناک ترین پدیده های طبیعی است که هرساله خسارات مالی و جانی فراوانی را باعث می شود. هنگام وقوع زلزله تنش ها و فعالیت های محدود ه گسل افزایش می یابد و باعث تغییرات دمایی محسوسی نسبت به دمای نرمال می شود. این تغییرات دمایی خود را به صورت بی هنجاری هایی در مکان یا زمان نشان می دهند . در این تحقیق با استفاده از محصولات حرارتی سنجند ه مادیس و شیپ فایل گسل های ایران، هفت زلزله با شدت بیشتر از شش ریشتر ، که در ایران رخ داده، بررسی شد ه است. در این پژوهش با استفاده از تشکیل تصویر زمان - دما - فاصله در گسل مربوط به زلزله به عنوان ورودی دو روش تشخیص بی هنجاری حرارتی روی داده ها بررسی شد ه است. در نهایت ، با استفاده از نتایج حاصل از بهترین روش تشخیص بی هنجاری پارامتر شدت با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی برآورد شده است. نتایج الگوریتم های تشخیص ناهنجاری نشان می دهد هرچند هر دو روش تشخیص بی هنجاری حرارتی بی هنجاری حرارتی مربوط به هر زلزله را در روز زلزله در شعاع نزدیک به گسل شناسایی کرده اند روش چارکی ( Interquartile ) نسبت به روش میانگین - انحراف معیار نتایج مناسب تری را برای ورودی الگوریتم شبکه عصبی فراهم می کند. نتایج در مدل سازی نیز نشان می دهد پارامتر شدت زلزله ، که با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی بررسی شد، دقت کلی 73/0 را داشته است. ذکر این نکته لازم است که پیش نشانگر تغییرات دمای سطح و بی هنجاری های حرارتی به تنهایی نمی تواند برای بررسی کامل پارامترهای زلزله کافی و دقت لازم را برای تحلیل زلزله داشته باشد. ولی با توجه به حجم پایین داده های حرارتی و سادگی کار با آن ها ، توصیه می شود از آن ها برای بررسی های ابتدایی و آغازین زمین لرزه استفاده شود و در صورت ت أ یید نسبی آن برای تحلیل های بیشتر، از روش ها و پیش نشانگرهای دیگر ، که در آن ها اعمال الگوریتم ها و پردازش های سنگین و پیچیده نیاز است، استفاده شود .
بررسی خصوصیات هیدروژئومورفولوژی حوضه لتیان با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
203 - 213
حوزههای تخصصی:
فرسایش حوضه های آبریز و بار رسوب رودخانه ها، از چالش های جدی مدیریت منابع آب کشور است که تبعات منفی در بهره برداری از تأسیسات آبی و سدها دارد. SAWT یک مدل فیزیکی و نیمه توزیعی است که برای پیش بینی اثر تغییر کاربری، تغییر اقلیم و مدیریت آب در حوضه های آبریز بزرگ و پیچیده توسعه داده شده است. در این پژوهش با استفاده از مدل ابزار ارزیابی آب و خاک (SAWT) ،شبیه سازی رواناب و رسوب در بالا دست سد لتیان انجام شد و اثرات آن بر شرایط سد لتیان مورد بررسی قرار گرفت و زیرحوضه ها و واحدهای پاسخ هیدرولوژیک منطقه شامل 34 زیر حوضه و 206 واحد پاسخ هیدرولوژیک(HRU ) استخراج شد. پس از تعیین واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی حوضه مورد نظر با استفاده از داده های روزانه سینوپتیک، مقدار CN حوضه برابر 82.1 تعیین شد که به معنای آنست که از 395.9 میلی متر بارش سالانه در منطقه، خاک این حوضه تنها توانایی جذب 17.9 درصد آن را دارد و باقی بارش بر روی سطح به صورت رواناب سطحی و تبخیر و تعرق درمی آید که مقدار نسبتا بالایی است. بنابر نتایج مدل مقدار رواناب سطحی حوضه برابر67.06 میلی متر و مقدار تبخیر و تعرق در حوضه آبریز مورد نظر برابر 117.7 میلی متر در سال می باشد. همچنین مقدار رسوب میانگین تولیدی در حوضه معادل 1240.41 میلی گرم بر هکتار و بیشینه رسوب تولیدی در حوضه آبریز 3369.93 میلی گرم بر هکتار در سال است که ازین مقدار، 1231.65 میلی گرم بر هکتار در پایین دست حوضه رسوب می کند.
عمق سنجی از نواحی کم عمق ساحلی با استفاده از تصاویر لندست-8 به طریق آموزش شبکه عصبی (مطالعه موردی: جنوب شرقی دریای خزر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصاویر سنجش از دور ابزاری مناسب جهت برآورد عمق در مناطق ساحلی است. در این پژوهش، به منظور مطالعه مناطق کم عمق ساحلی، از تصاویر لندست-8 و داده های هیدروگرافی که با روش اکوساندر جمع آوری شده استفاده شده است. هدف از این پژوهش، عمق سنجی از نواحی جنوب شرقی ساحل دریای خزر از طریق آموزش شبکه عصبی است. تصحیح اتمسفری Dark Object Subtract (DOS) ، تصحیح رادیومتریکی (تبدیل درجات روشنایی به بازتاب)، تصحیح درخشندگی خورشید و در نهایت ماسک کردن مناطق آبی از مناطق خشکی، از جمله پیش پردازش های لازم است که بر روی باندهای آبی ساحلی، آبی، سبز و قرمز تصویر لندست-8 اعمال شده است. در این پژوهش برآورد عمق از طریق شبکه عصبی در دو حالت بررسی گردد. در حالت اول، هر یک از چهار باند به عنوان داده های ورودی و داده های عمق متناظر با هر یک از این پیکسل ها به عنوان هدف به شبکه عصبی معرفی گردید. و در حالت دوم، داده های عمق به روش میانگین فازی، به شش کلاس تقسیم بندی شدند و اطلاعات هر کلاس بصورت جداگانه به شبکه ارائه شد. در هر دو حالت مورد بررسی، سهم داده های آموزشی، داده های اعتبارسنجی و داده های آزمون از داده های ورودی به ترتیب 60 درصد، 10 درصد و 30 درصد می باشد. نتایج حاصل از شبکه عصبی نشان می دهد که دقت عمق برآورد شده در کلاسه های مختلف، متفاوت است و بیشترین دقت ( RMSE =0.11 و 0.90 R2 = ) و کمترین دقت ( RMSE =0.11 و 0.67 R2 = ) به ترتیب به محدوده عمق های 97/3- تا 1/3- و 48/4- تا 4- اختصاص دارد. در حالیکه عمق برآورد شده از داده های کل (کلاسه بندی نشده) معادل R2 = 0.94 و RMSE =0.16 متر بدست آمد. از این رو، با آموزش شبکه عصبی می توان به برآورد عمق از نواحی کم عمق ساحلی با دقت بالا پرداخت.
بهبود آشکارسازی تغییرات شئ گرا در تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا بر مبنای روش جنگل تصادفی در فضای ویژگی های بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی تغییرات با رویکرد شیءگرا در تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا به این دلیل که علاوه بر ویژگی های طیفی از ویژگی های مکانی، هندسی و بافتی استفاده می کند در مقایسه با رویکرد پیکسل مبنا نتایج بسیار خوبی به همراه داشته است. با این وجود، انتخاب الگوریتم و ویژگی های بهینه همچنان به عنوان چالشی اساسی باقی مانده است. در این تحقیق، جهت بهبود آشکارسازی تغییرات با رویکرد شیءگرا از الگوریتم جنگل تصادفی ( RF ) در فضای ویژگی های بهینه استفاده شده است. در این راستا، نخست ویژگی های بافت بر روی تصاویر مربوط به دو زمان متفاوت استخراج می شود و از PCA جهت انتخاب ویژگی های بافتی مناسب استفاده می گردد. سپس، قطعه بندی چند مقیاسه در فضای ترکیب یافته از باندهای طیفی و ویژگی های بافتی مناسب در چهار سطح مختلف با استفاده از نرم افزار Ecognition انجام شده و بهترین سطح قطعه بندی تعیین می شود. در ادامه، ویژگی های بافتی، مکانی و هندسی از روی تصویر قطعه بندی شده در بهترین سطح استخراج می گردد و بر اساس محاسبه ی فاصله اقلیدسی مربوط به نمونه های آموزشی در کلاس های مختلف، ویژگی های بهینه شناسایی می شوند. کارایی الگوریتم RF شیءگرا در مقایسه با روش های متداول SVM و KNN بر اساس معیار کاپا و صحت کلی و مدت زمان محاسبات مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق، از تصاویر ماهوارهای GeoEye-1 و Quick Bird-1 مربوط به سال های 2002 و 2015 جهت آشکارسازی تغییرات در جزیره قشم استفاده شده است. بر اساس نتایج تجربی، برای الگوریتم های RF شیءگرا، SVM و KNN صحت کلی به ترتیب 57/86، 76/83 و 75 درصد و ضریب کاپا به ترتیب97/0, 75/0 و 63/0 به دست آمد. همچنین، RF به دلیل استفاده از آستانه گذاری بر روی باندهای مختلف و تولید طبقه بندی کننده های درختی با تنوع بالا و وزن دهی مناسب، نسبت به هر یک از نتایج طبقه بندی کننده ها توانست بالاترین دقت را تولید کند.
الگوهای توزیع فراوانی آب بارش پذیرِ ایران زمین در دوره مطالعاتی 1396-1381(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
553 - 565
حوزههای تخصصی:
رطوبت جو نه تنها یک گاز گلخانه ای مهم به شمار می رود، بلکه وردش های جهانی اقلیم و چرخه آب نیز به شکل قابل توجهی تحت تأثیر این عامل قرار دارد. در این مطالعه برای بررسی الگوهای توزیع فراوانی آبِ بارش پذیر در ایران از فرآورده آب بارش پذیر سنجنده مودیس آکوا برای بازه زمانی 1381-1396 استفاده شد. نتایج حاصل از اجرای روش تحلیل مؤلفه اصلی بر روی آرایه فراوانی آبِ بارش پذیر در گستره ایران نشان داد چهار مؤلفه اول 5/95 درصد پراش کل را تبیین می کند. ارتباط هر یک از این مؤلفه ها با عامل ارتفاع و فاصله از دریا نیز بررسی شد. نتایج تحلیل مؤلفه نشان داد در بخش های داخلی، ارتفاع و در کرانه ها شرایط دمایی و فرارفت رطوبت بیشترین نقش را در توزیع فراوانی رطوبت جو ایران بازی می کنند؛ به طوری که آبِ بارش پذیر مناطق با ارتفاع بالاتر از 3000 متر کمتر از 6 میلی متر و سواحل دریای عمان در 60 درصد اوقات بالای 26 میلی متر است. واکاوی پیوند میان ارتفاع و فاصله از دریا با مؤلفه های اصلی نیز تأییدی بر یافته های فوق بود.
ارزیابی تغییر اقلیم و کاربری زمین و ارائه برنامه پیشنهادی آمایش کم کربن در حوضه آبخیز دشت کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
613 - 632
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی پدیده تغییراقلیم در حوضه دشت کاشان و ارزیابی اثرهای این پدیده و کاربری اراضی بر خشک سالی است. به منظور شناسایی روند تغییرات در سیمای این حوضه از تصاویر ماهواره لندست در یک دوره سی ودوساله استفاده شد. در طبقه بندی تصاویر از روش نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال استفاده شد. پردازش اطلاعات در این دوره زمانی حاکی از افزایش سطح اراضی کشاورزی، مسکونی، و صنعتی در دوره 1985-2000 به میزان 5.7 و 0.32درصد و کاهش اراضی مرتع و کشاورزی به میزان 5.6 و 4.7درصد و افزایش اراضی شوره زار به مقدار 20درصد در دوره 2000-2017 است. با هدف پیش بینی آینده، داده های بارش با مدل آماری SDSM برای دوره 2050-2011 محاسبه شد. همچنین، با مدل من - کندال روند تغییرات بارش در دوره 1966 تا 2017 بررسی شد. خشک سالی از طریق شاخص SPI به دست آمد. مطالعه هم زمان تغییر کاربری و اقلیم با توجه به خشک سالی طولانی مدت، آسیب پذیربودن، و خشک بودن حاکی از تحمیل فشارهای زیاد بر محیط زیست منطقه است. در صورت ادامه روند فعلی حوضه دشت کاشان با خسارت جبران ناپذیری روبه رو می شود. ازاین رو، این تحقیق راهبرد آمایش سبز (کم کربن) را برای کاهش خطرهای محیط زیستی و خسارات خشک سالی در منطقه پیشنهاد می کند.
تحلیل آماری - همدیدی امواج سرمایشی و فراگیر شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۴۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۲)
699 - 718
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل الگوهای همدیدی تداوم سه روزه امواج سرمایشی شمال غرب ایران طی دهه های اخیر است. برای اجرای آن، از داده های میانگین دمای روزانه 44 ایستگاه همدیدی شمال غرب طی بازه زمانی 1980 تا 2010 استفاده شد. داده های دمای روزانه به کمک روش درون یابی فضایی کریجینگ و با استفاده از امکانات برنامه نویسی محیط نرم افزار Matlabدر یاخته هایی با ابعاد 15×15 کیلومتر درون یابی شد و سرانجام 5082 یاخته به دست آمد. سپس، با استفاده از آستانه تعریف شده، 1196 روز سرد انتخاب شد و با استفاده از روش ادغام وارد (draw) برنامه خوشه بندی پراکندگی روزهای به دست آمده به چهار الگو تقسیم شد و نتایج آن در نرم افزار Surferترسیم گردید. نتایج این الگوها نشان داد بیشتر سرماهای فراگیر شمال غرب بر اثر شکل گیری الگوی پُرفشار سیبری در سطح زمین ایجاد شده است. نحوه آرایش دو سامانه پُرفشار سیبری و پُرفشارهای مهاجر غربی نقش بسیار مهمی در هدایت هوای سرد عرض های شمالی به سمت شمال غرب ایفا کرده اند. در بیشتر الگوها مهم ترین پدیده و عامل اصلی وقوع سرما استقرار ناوه عمیق بر روی منطقه است. در بقیه موارد قرارگیری کم فشار جنب قطبی در مناطق شمالی اروپا و روسیه موجب شده هوای سرد قطبی به سمت عرض های پایین تر و شمال غرب حرکت کند.
چالش های ارزشیابی آموزش محیط زیست در مدارس سبز ایران و راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کسب آگاهی های محیط زیستی، اولین گام در راه پایداری محیط است و اساساً شرط بقای آینده بشریت آگاهی های محیط زیستی، توانایی فهم اصول شناخت محیط زیست و زندگی کردن بر اساس آن ها است. استانداردهای مدارس سبز که شامل فضای فیزیکی، فرهنگ سازمانی و اهداف آموزشی هستند، نمودی کلی از یک مدرسه سبز را فراهم می کنند. یکی از وظایف مهم مدارس سبز، فراهم آوردن بستر مناسب برای آموزش محیط زیست به دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی چالش های ارزشیابی آموزش محیط زیست در مدارس سبز کشور است. در این پژوهش با بهره گیری از روش پژوهش پیمایشی، چالش های مشخص شده موردبررسی و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در بررسی فرضیه ها پس از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرها و ضریب تعیین، با استفاده از آزمون معناداری ضریب همبستگی به بررسی فرضیه های پژوهش پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد تنها تنوع محتوای آموزشی و ابهام در منابع اطلاعاتی به عنوان چالش های ارزشیابی آموزش محیط زیست در مدارس سبز مطرح می باشند و این دو متغیر با یکدیگر می توانند تا 1/18 درصد از واریانس چالش ها را پیش بینی نمایند.
Evaluation of the human thermal discomfort index in different phases of North-Caspian Sea Patterns (NCP) in southern coasts of Caspian Sea, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Human thermal comfort is strongly dependent on climatic parameters variations. Variations of climatic parameters such as air temperature, precipitation, and wind speed under the effect of atmospheric teleconnection patterns can influence thermal conditions. Therefore, the main objective of this study is evaluating the effect of North-Caspian Sea Pattern (NCP) on Human Thermal Discomfort (HDI) in southern coasts of Caspian Sea. To do so, air temperature and dew point temperature data at 2 m, were extracted from the reanalysis of the ERA-Interim/European Center for Medium-Range Weather Forecasts (ECMWF) in monthly time scale during 1979-2018 with a spatial resolution of 0.125° × 0.125°. Then, different phases of NCP were extracted including positive, negative and neutral phases. Human thermal discomfort index was calculated during each phases. Also, influence of NCP’s intensity on thermal conditions were analyzed for positive and negative phases regarding to neutral phase and ΔHDI were computed. Results illustrated that cold stress is predominate thermal conditions during the positive phases of NCP in studied region while negative phase of NCP cause more comfortable conditions especially in eastern coasts of Caspian Sea. Also, intensity of NCP can influence the thermal conditions of the region.
تحلیل مورفوژنتیک تکوین غارهای استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکوین غارها از موضوعات دانش ژئومورفولوژی است. مقاله حاضر با هدف تحلیل مورفوژنتیک غارهای خراسان شمالی تهیه شده است. از کتاب ها، مقالات، گزارش ها، نقشه های زمین شناسی، عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای به عنوان مواد پژوهش استفاده شد. این تحقیق با اتکای به بررسی میدانی، مشاهده مستقیم و اندازه گیری انجام شده است. 12 مورد از غارها طبیعی و در اثر فرآیندهای تکتونیکی تکوین و توسط فرآیندهای بیرونی توسعه یافته اند. فرایندهای درونی بصورت گسل خوردگی و چین خوردگی با مکانیزم های لغزش-خمش و سطح-خنثی و فرایند بیرونی بصورت انحلال عمل کرده اند. 9 مورد از غارهای خراسان شمالی در واحد رسوبی-ساختاری کپه داغ- هزارمسجد تکوین و توسعه پیدا کرده اند. غارهای بیدک، یَیجَت، پوستین دوز، کافرقلعه، استاد و کُنه گرم، در سازند آهکی اوربیتولین دار روشن (سازند تیرگان (Ktr))، غارهای سالوگ و گنج کوه، در آهک روشن صورتی و آهک دولومیتی (سازند مزدوران (JKmz) ) و غار خزینه راه در ماسه سنگ صورتی (سازند شوریجه ((Ksh) تکوین و توسعه یافته اند. غارهای آرمادلو، کَفتَرَک، سیاه خانه و گِسک در سنگ آهک و سنگ آهک دولومیتی (سازند لار (JI) ) در زون بینالود و غارهای هُنامه، باباقدرت و نوشیروان در کنگلومرای پلیوسن شکل گرفته اند. نتایج نشان می دهد، در تکوین غارهای خراسان شمالی نقش تکتونیک گسلی نسبت به انحلال برجسته تر است. غارهای بیدَک، سالوگ، آرمادلو و گسک در اثر تکتونیک گسلی و انحلال با برتری گسلش، غارهای کفترک و گنج کوه در اثر تکتونیک گسلی و انحلال با برتری انحلال، غارهای یَیجَت و استاد در اثر گسل خوردگی و بازشدگی سطح گسل، غارهای پوستین دوز و کُنِه گرم در اثر چین خوردگی لغزش-خمش و غار کافرقلعه توسط چین خوردگی سطح-خنثی و فرآیش تکوین یافته اند.
سنجش و ارزیابی جامعه شناختی تاب آوری شهر ورامین در برابر مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
605 - 619
حوزههای تخصصی:
از آنجا که تاب آوری به توانایی یک مجموعه برای بازگشت به شرایط طبیعی پس از وقوع بلا دلالت دارد، هدف از مطالعه حاضر سنجش و ارزیابی سطح تاب آوری شهر ورامین در مواجهه با مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی از دیدگاه شهروندان آن است. این مطالعه توصیفی- تحلیلی، با مشارکت 393 نفر از شهروندان ورامین در پاسخ به پرسش نامه ای با آلفای کرونباخ 89/0، که بر اساس مؤلفه های چهارگانه محیطی، اقتصادی- اجتماعی، زیربنایی، و نهادی طراحی شده بود، انجام شده است. تحلیل آمار توصیفی و استنباطی هر یک از مؤلفه ها و شاخص های آن ها در نرم افزار SPSS21 با استفاده از آزمون One Sample T-test محاسبه و با استفاده از آزمون فریدمن اولویت بندی شد. نتایج حاصل از سنجش میزان تاب آوری شهر ورامین با تأکید بر مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی نشان داد که میزان تاب آوری از دیدگاه شهروندان 15/2 بوده که از متوسط مطلوب پایین تر است و بیانگر این است که شهروندان ورامین را در برابر مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی آسیب پذیر می دانند. همچنین، از دیدگاه شهروندان، مؤلفه های اقتصادی- اجتماعی و زیربنایی میزان تاب آوری بالاتری نسبت به مؤلفه های محیطی و نهادی دارند. بنا بر پیشنهادهای به دست آمده از شهروندان، همکاری دولت، نهادهای محلی، و سازمان های آموزشی برای آگاهی دادن به افزایش مشارکت شهروندی در کاهش و سازگاری با اثرهای تغییرات آب وهوایی و بهبود تاب آوری شهری مؤثر است.
دورنمایی از تغییرات فراوانی روزهای یخبندان در ایران با مدل های گردش عمومی جو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۴۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۲)
571 - 584
حوزههای تخصصی:
شرایط زمستان در معرض تغییرات سریع آب و هواست. این تغییرات می تواند در شاخص های دمایی و بارش نمود پیدا کند.دراین میان، یخبندان، به دلیلتأثیرپذیریمستقیمونمودسریعتأثیراتگرمایش جهانی،بیشترموردتوجهاست. در این پژوهش با استفاده از داده های 44 ایستگاه همدید ایران طی بازه زمانی 1981-2010 و برون داد دو مدل ریزگردانی شده گردش عمومی جو HADCM3 و GFCM21 برای بازه های زمانی 2046-2065 و 2080-2099 تحت سه سناریوی انتشار A2، B1، و A1B اثرات گرمایش جهانی بر تغییرات فراوانی روزهای یخبندان در ایران بررسی شد. نتایج بیانگر این بود که در اقلیم میانی (2046 2065) بر اساس مدل GFCM21 و سناریوهای B1، A1B، و A2 میانگین رخداد سالانه یخبندان در ایران به ترتیب 37، 46، و 41 روز خواهد بود. بر اساس مدل HADCM3 و سناریوهای یادشده، میانگین رخداد سالانه یخبندان به ترتیب 41، 42، و 46 روز است. در دوره 2081-2099، بر مبنای مدل GFCM21، میانگین شاخص یادشده 31، 29، و 43 روز خواهد بود و بر مبنای مدل HADCM3، 33، 28، و 38 روز است. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که در همه ایستگاه های مورد مطالعه تعداد روزهای یخبندان در دهه های آتی رو به کاهش است.
بررسی تغییرات اقلیمی و محیطی کواترنری پایانی با استفاده از کانی شناسی رس ها در پلایای گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهت بررسی تغییرات اقلیمی براساس کانی شناسی رس ها 16 مغزه رسوبی با استفاده از مغزه گیر دستی از رسوبات بستر پلایای گاوخونی و زمین های اطراف برداشت شد. تعداد 90 نمونه از 9 مغزه رسوبی برداشت و جهت آنالیز پراش اشعه ایکس به آزمایشگاه ارسال شد. نتایج حاصل از پراش اشعه ایکس، نشان می دهد که رسوبات در پلایای گاوخونی به ترتیب فراوانی حاوی کانی های رسی ایلیت، کلریت، مونت موریلونیت، کائولینیت می باشد. همچنین به عنوان کانی های اصلی، کوارتز، کلسیت، فلدسپار، کانی های تبخیری و دولومیت نیز در پیک گراف ها دیده میشوند. آنالیز سن سنجی به روش ایزوتوپی کربن 14 ، نرخ رسوبگذاری در بخش های غربی حدود 4/0 میلی متر و بخش های شرقی را 25/0 میلی متر درسال نشان داد. با توجه به نرخ رسوبگذاری و عمق مغزه های برداشت شده، تغییرات اقلیمی حداکثر در 40 هزار سال گذشته بازسازی شد. در پلیستوسن پسین اقلیم منطقه گاوخونی مرطوب تر از زمان حال بوده است. این شرایط که با حضور کانی های کائولینیت و مونت مورلونیت تا 18 هزار سال گذشته ادامه داشته و باعث پیشروی خطوط ساحلی شده است. بعد از آن تا اوایل هولوسن (12 هزار سال گذشته) با کاهش تدریجی رطوبت و پسروی ساحل همراه بوده است. با شروع هولوسن دوره خشک بصورت تدریجی ایجاد شده است و در حدود 8 هزار سال قبل به اوج خود رسیده است. در هولوسن میانی و پسین مجددا شرایط رطوبتی بوجود آمده و همچنین در حدود هزار سال پیش اقلیم نیمه خشک حاکم شده است که با افزایش در میزان نهشته های تبخیری همراه بوده است.