فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۶۱ تا ۲٬۶۸۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل پدیده ی سرمازدگی شدید بهاره باغ های پسته در استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسته یکی از مهم ترین اقلام صادراتی ایران است که بیش از 23% از ارزش کل صادرات غیر نفتی ایران را به خود اختصاص داده است. استان یزد پس از استان کرمان بزرگ ترین استان پسته خیز ایران محسوب می شود. از آنجایی که پدیده ی سرمازدگی، به ویژه سرمازدگی شدید بهاره، به باغ های پسته این منطقه خسارت زیادی وارد می کند، بررسی سرمازدگی در این استان ضروری می باشد، زیرا آگاهی از این پدیده و تاریخ های احتمالی وقوع آن به پسته کاران در جلوگیری و کاهش خسارات ناشی از سرمازدگی کمک می کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و تحلیل سرمازدگی شدید بهاره باغ-های پسته و پهنه بندی آن در استان یزد است. به این منظور، از آمار روزانه ی کمینه دما 16 ایستگاه هواشناسی استان و هم جوار آن طی دوره ی آماری مشترک 18 ساله( 1372-1389) استفاده شده است. به منظور پهنه بندی شدت سرمازدگی بهاره پسته، تعداد روزهای دارای سرمازدگی هر ایستگاه درسه آستانه ضعیف (1 تا 1- درجه سلسیوس)، متوسط (1/1- تا 3- درجه سلسیوس) و شدید (3- درجه سلسیوس و کمتر) به وسیله ی نرم افزار SPSS شمارش و پس از بررسی رابطه ی تعداد روزهای سرمازدگی با ارتفاع، نقشه های هر پهنه ی سرمازدگی در محیط Arc GIS ترسیم شد. همچنین برای آگاهی از تاریخ پایان سرمازدگی بهاره پسته در استان، تاریخ های افت دما به آستانه های 1، صفر و 1- درجه سلسیوس به عنوان دماهای مؤثر بر پسته در مرحله گل دهی، استخراج و نقشه-های پهنه بندی آن نیز ترسیم گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد، باغ های پسته تمام ایستگاه های مورد مطالعه ی استان در بهار به غیر از ایستگاه های طبس و بافق، سرمازدگی ضعیف و بقیه ی ایستگاه ها سرمازدگی ضعیف، متوسط و شدید را تجربه می کنند. بنابراین جنوب و جنوب غرب(ایستگاه های دهشیر، مروست، اشکذر، اردکان، بهادران) از نظر وقوع شدّت سرمازدگی، به ویژه سرمازدگی شدید بهاره پسته، منطقه ی پرخطری برای فعالیت های کشاورزی به خصوص باغ های پسته می باشد. تاریخ افت دما به میزان 1، صفر و 1- درجه سلسیوس نشان دهنده ی آن است که به طور متوسط و به تفکیک شهرستان، افت دماهای 1 درجه از چهارم تا نهم فروردین ماه، دمای صفر درجه از سوم تا هشتم فروردین و 1- درجه سلسیوس از دوم تا نهم فروردین در استان یزد به پایان می رسد.
الگوی توزیعی جهت و شدت روند تغییرات خشکسالی ایران به کمک نمایه توزیعی شدت خشکسالی پالمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی در طول تاریخ یکی از تهدیدهای اصلی ساکنان و تمدنهای کشور ایران بوده است. نمایه های زیادی بر مبنای داده های هوانشناسی، ماهواره ای و مدل های شبیه سازی به منظور تعیین شدت خشکسالی توسعه داده شده است. در این تحقیق توزیع مکانی نمایه شدت خشکسالی پالمر برای یک دوره 36 ساله (1975 تا 2010) با استفاده از دادههای شبکهای شده خاک و هواشناسی (متشکل از 296 ایستگاه سینوپتیک و بیش از 1500 ایستگاه بارانسنجی) با تفکیک مکانی 4 کیلومتر و تفکیک زمانی ماهانه، توسط کد نویسی در نرم افزار مطلب در مقیاس کشوری محاسبه و استخراج شد. برای مشاهده الگوی شدت و روند خشکسالی از روندیابی با روش رگرسیون خطی با گام زمانی یک ماهه و بصورت توزیع مکانی استفاده شد. نتیجه محاسبات نشان می دهد که بیش از 60 درصد از سطح مورد مطالعه دارای روند منفی (افزایش خشکسالی) بوده و کمتر از 4 درصد از آن روندی مثبت (بهبود ترسالی) دارد (در سطح 5 درصد معنی دار). شیب روند نیز بین 12/0 تا 22/0- متغیر است.
تأثیر پدیده ی انسو بر تغییرات دمای ماهانه و فصلی نیمه ی جنوبی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین پدیده ی انسو با میانگین دمای هوای ماهانه و فصلی نیمه ی جنوبی کشور، طیّ دوره ی 55 ساله (2005-1951) انجام شد. برای این کار از داده های دمای 12 ایستگاه سینوپتیک کشور، داده های شاخص نوسان های جنوبی (SOI) و شاخص انتقالی انسو (TNI) استفاده شد. ابتدا میزان همبستگی بین دمای هوا با هر دو شاخص انسو در دو گام زمانی ماهانه و فصلی بررسی و سپس تأثیرپذیری دمای هوا از فازهای گرم (النینو) و سرد (لانینا) پدیده ی انسو، به کمک شاخص درصد تغییرات دما بررسی شد. نتایج نشان داد، تعداد ایستگاه های دارای همبستگی معنادار دمای هوا با شاخص TNI، به مراتب بیش از شاخص SOI بود. همچنین در هر دو مقیاس زمانی، بیشترین همبستگی های معنادار از نوع منفی بود که بیانگر کاهش دمای هوا با افزایش مقادیر شاخص های انسو است. از سویی، براساس شاخص TNI، دمای هوای ماه ژانویه و برمبنای شاخص SOI، دمای هوای ماه اکتبر به عنوان ماه های تأثیرپذیر از پدیده ی انسو معرّفی شدند. در مقیاس فصلی نیز، در فصل تابستان اکثر ایستگاه ها همبستگی معناداری با شاخص انسو داشتند. حدود دامنه ی همبستگی میان مقادیر شاخص SOI با دما در تمامی ماه ها از حدّاقل 549/0- برای آگوست تا حدّاکثر 463/0+ در ماه اکتبر و 458/0- در ماه های آگوست و سپتامبر تا 512/0+ در ماه سپتامبر برای شاخص TNI بود. در مقیاس فصلی نیز دامنه ی همبستگی های SOI و TNI به ترتیب از 365/0- در فصل بهار تا 459/0+ در فصل پاییز و 530/0- تا 384/0 در فصل تابستان متغیّر بود. با مبنا قرار دادن شاخص TNI، درصد تغییرات دمای ایستگاه ها در هر یک از فازها نشان داد، در مقیاس فصلی، فاز لانینا منجر به افزایش 4 درصدی دمای فصل زمستان و در مقیاس ماهانه، فاز لانینا منجر به افزایش 8 درصدی دمای ماه دسامبر شد. در مجموع نتایج مؤیّد تأثیرپذیری قابل ملاحظه ی دمای هوا از پدیده ی انسو بود.
مقایسه مدل های سنجش از دور تک منبعی و دومنبعی شار انرژی در برآورد تبخیر و تعرق واقعی در دشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیر و تعرق واقعی از مهم ترین اجزای بیلان آب است که برآورد آن پیچیدگیهای خاصی دارد. امروزه استفاده از فناوری سنجش از دور، با توجه به امکان برآورد مکانی اطلاعات و حداقل ساختن داده های هواشناسی، کاربرد وسیعی در این زمینه یافته است. بدین منظور مدل ها و روش های متفاوتی برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی با این فناوری شرح و بسط یافته که در میان آنها مطالعات محدودی در خصوص مقایسه و ارزیابی آنها گزارش گردیده است. در پژوهش حاضر، سه دستة کلی این روش ها مورد ارزیابی قرار گرفته اند، که عبارت اند از: 1) مدل های تک منبعی SEBAL و METRIC که در آنها خاک و پوشش گیاهی به عنوان منبع واحدی در نظر گرفته میشوند که استفاده شان نیز رو به گسترش است؛ 2) مدل های دومنبعی TSEB و STSEB که خاک و پوشش گیاهی را به صورت دو جزء جداگانه در توازن انرژی سطحی به کار میگیرند؛ و 3) مدل تک منبعی ـ دومنبعی SETEB که ترکیبی از مدل های SEBAL و TSEB است. به منظور پیاده سازی این پنج مدل، داده های سنجش از دور سنجنده MODIS در 6 روز از ژوئیه 2011 تهیه شد و برای ارزیابی و مقایسة آنها، مقادیر تبخیر و تعرق لایسیمتر واقع در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تبریز نیز برای روزهای گذر ماهواره اندازه گیری گردید. نتایج تحقیق حاکی از عملکرد منطقی و مورد قبول کلی مدل ها دارد. ولی در مقام مقایسه، SETEB با خطای مطلق 73/8 و TSEB با خطای مطلق 94/27 به ترتیب بهترین و بدترین عملکرد را داشتند. مدل های تک منبعی SEBAL و METRIC با اینکه از فرضیات پیچیدة مدل های دومنبعی بهره ای نگرفته بودند، نتایج مناسبی ارائه کردند و برای کار در سطوح بالا نیز توجیه دارند. همچنین مدل ترکیبی SETEB با وضعیتی پذیرفتنی روبه رو بود که برای استفاده از مدل های دومنبعی در مقیاس های وسیع مناسب تر به نظر میرسد.
بررسی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر وقوع سیلاب ها در حوضة صوفی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر وقوع و افزایش سیل در حوضة صوفیچای مراغه صورت گرفته است. منطقة مورد مطالعه با مساحت 250 کیلومترمربع مناطق بالادست حوضة سد علویان را تشکیل میدهد. سیلابهای منطقه براساس مقایسه آمار دبی روزانه ایستگاه دبیسنجی تازهکند با سیل مبنا محاسبه شده است. در این تحقیق سیل مبنا براساس برازش مدلهای مختلف توزیع احتمالی بر دادههای حداکثر سالانه و محاسبه سیل با دورة بازگشت دو ساله بعد از انتخاب مناسبترین مدل توزیع احتمالی بر مبنای میزان RSS محاسبه شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهدکه تعداد وقوع و تداوم سیلابهای منطقه در دهة اخیر کاهش یافته است. تغییرات پوشش گیاهی به صورت آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی براساس تفسیر رقومی تصاویر ماهوارهای چندزمانه با استفاده از روش شیءگرا بوده است. نتایج این بررسی نشان داد که تغییرات کاربری منطقه به صورت تغییر در الگوی کشت و تبدیل کاربری اراضی در جهت مثبت آن بوده است. مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای شبیهسازی بارش-رواناب و نشان دادن تأثیر تغییرات پوشش گیاهی حوضه بر افزایش و یا کاهش سیلابها درحوضه بکار گرفته شده است. شبیهسازی مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای مقادیر CN سالهای 2005 و 2000 کاهش 36 درصدی دبی سیلابی در دهة اخیر را نشان میدهد. ناگفته نماند احداث حجم قابل توجهی از عملیات سازهای در قسمتهایی از حوضه در کاهش روانابهای سطحی و ذخیرة آنها نقش عمدهای داشتهاست.
تغییر پذیری سالانه آماره های بارش روزانه زنجان طی دهه های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر پذیری عناصر اقلیمی علاوه بر بررسی میانگین و تغییرات آن ، به وسیله آماره هایی نظیر انحراف معیار، ضریب تغییرات و ... قابل برآورد است. در ادبیات اقلیم شناسی ایران ، توجه به تغییرپذیری میانگین عناصر اقلیمی، در کانون توجه تحقیقات دهه های اخیر بوده است. درحالی که اندیشمندان اقلیم پژوه جهان، تمایل بیش تری بر مطالعه مشخصات تغییرپذیری و نیز توزیع فراوانی میانگین این عناصر دارند. دراین تحقیق ضمن ارائه یک الگوی بهینه برای مطالعه مشخصات و روند تغییرپذیری، مشخصات نسبی و مطلق تغییرپذیری و نیز مشخصات توزیع فراوانی بارش روزانه شهر زنجان برای دوره آماری 1961-2006 مورد تحلیل قرار گرفت. هرچند بین بارش و مشخصات مزبور رابطه معنی داری وجود دارد اما علی رغم تغییر محدود در میزان بارش، مشخصات توزیع فراوانی بارش کاسته نشده است. این امر بدین معنی است که بارش از سهم تمامی روزها کاسته شده است. ازاین رو در بررسی کلی بارش درطی دوره آماری مورد بررسی، توزیع فراوانی بارش تغییر قابل توجه و معنی داری متحمل نشده است.
بررسی و تعیین میزان رادیوآکتیویته عنصر سزیم -137 و پیامدهای زیست محیطی آن در آب و خاک دریاچه شورابیل
حوزههای تخصصی:
دریاچه شورابیل در محدوده شهر اردبیل و نسبت به شهر ، در بلندی قرار گرفته و به صورت یک حوضه بسته رسوبی در یک ناودیس نامتقارن کم عمق، در کوهپایه های جنوب شهر اردبیل قرار دارد. این دریاچه به عنوان یکی از اکوسیستم های حساس موجود در استان اردبیل با خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، اکولوژیکی و بیولوژیکی خاص و منحصر به فرد به شمار می آید. یکی از عوامل بالقوه زیانبار زیست محیطی، پرتوهای یون ساز می باشند که می تواند ناشی از منابع طبیعی با منشاء کیهانی و مواد پرتوزای طبیعی موجود در پوسته زمین و نیز منابع مصنوعی شامل مواد پرتوزای مصنوعی ، دستگاه های پرتوساز و یا حادثه در رآکتور باشند. عنصر سزیم-137 یکی از مواد رادیو اکتیو مصنوعی است -که در حالت عادی در طبیعت یافت نمی شود- و در اثر حادثه چرنوبیل در محیط پراکنده و کشورهای مشترک المنافع، اروپای شرقی واحتمالاًً قسمت هایی از استان اردبیل را نیز تحت تأثیر قرار داده است. بنا به اهمًَیت موضوع با نمونه برداری از آب و خاک اطراف دریاچه شورابیل ، احتمال وجود این ماده بررسی و مقدار آن با استفاده از دستگاه گاما اسپکترومتر با دتکتور نیمه هادی ژرمانیم خالص با رعایت کلیه شرایط واستانداردهای مرتبط IAEA و ASTM در آزمایشگاه جابر ابن حیان سازمان انرژی اتمی ایران ، اندازه گیری گردید که نتایج بدست آمده دلیل بر وجود عنصر سزیم در خاک اطراف دریاچه شورابیل که می تواند ناشی از حادثه چرنوبیل باشد و دلیل عدم وجود این عنصر در آب بوده و مقدار آن در آب دریاچه همواره کمتر از حد تشخیص دستگاه می باشد.
تحلیل سینوپتیک بارش های رعد و برقی 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمار هواشناسی نشان میدهد که به هنگام وقوع بارشهای تندری پدیدههای اقلیمی فرعی خطرناکی مثل تگرگ، رگبارهای سنگین و سیلآسا، بادهای شدید و صاعقه پدیدة غالب اقلیمی تبریز هستند. مخاطرات اقلیمی یاد شده به عنوان بخشی از ماهیّت اقلیم تبریز و کل منطقه شمال غرب ایران هر ساله خسارات فراوان اقتصادی-اجتماعی و زیستمحیطی را متوجه مردم بویژه کشاورزان و دامداران میکنند.
بـرای مطالعه سینوپتیک بارشهای رعد و بـرقی روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز از دادههای جو بالای موجود در مرکز ملی پیشبینیهای محیطی استفاده شده و با روشهای محاسباتی و ترسیمی وضعیت جو به هنگام وقوع بارشهای رعد و برقی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیلهای سینوپتیک نشان داد که عوامل مؤثر بر وقوع بارشهای رعد و برقی تبریز در روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 وقوع بلوکینگ و پیچانه در ترازهای 500، 600 و 700 هکتوپاسکال، ناپایداری و همرفت شدید هوا در تمام سطوح جوی از 1000 تا 500 هکتوپاسکال و تاوایی مثبت یا سیکلونی در ترازهای جوی 500، 600، 700 و 850 هکتو پاسکال هستند. نقشههای وزش رطوبتی نشان دادند که منبع تأمین رطوبت بارشهای رعد و برقی روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز و منطقه شمال غرب ایران در در ترازهای 1000، 925 و 850 دریای خزر و در ترازهای 700، 600 و 500 هکتوپاسکال دریاهای مدیترانه و دریای سیاه هستند.
نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز کارون بزرگ با استفاده از مدل AHP درمحیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به موضوع فراوانی و پراکنش زمین لغزشهای بزرگ و وسیع پس از احداث سدهای بزرگ کارون 1 و 2 و 3 در حوضه آبخیز کارون بزرگ میپردازد. با بررسیهای به عمل آمده، عامل اصلی و فراوانی زمین لغزشهای منطقه در احداث سدهای مذکور و تغییرات کاربری اراضی، زه کشی و اضافه شدن انشعابات رودخانهها و کانالهای آبیاری است. از سوی دیگر تغییرات توپوگرافی منطقه به علت جابجایی حجم عظیمی از خاک و سنگ در منطقه به عنوان عاملی دیگر در تشدید زمین لغزشها نقش داشته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل موثر در زمین لغزشهای منطقه به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش نوین حوضه آبخیز کارون بزرگ است. در این تحقیق، ابتدا پس از بررسی ادبیات پژوهش و مطالعات کتابخانهای، 8 عامل شامل: شیب دامنه، ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زه کشی، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزشهای منطقه تشخیص داده شدند. سپس لایههای اطلاعاتی این عوامل در محیط GIS با استفاده از نرم افزارهای 9,3 Arc GIS تهیه شده و وزن کلاسهای هر کدام از عوامل با روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) تعیین گردیدند. آنگاه با تلفیق نقشههای لایههای اطلاعاتی در محیط GIS ، اقدام به تهیه نقشه نهایی در 4 کلاس: خیلی پر خطر، پر خطر، با خطر متوسط و کم خطر صورت گرفت. نتایج نشان میدهد که نواحی خیلی پرخطر متأثر از عامل زمین شناسی منطقه به عنوان عامل اصلی(سنگ های آهکی، آهک متخلخل، آهک مارنی، مارن آهکی و مارن ) و عوامل تأثیرگذاری همچون، شیب بین 5 تا 30 درصد، بارندگی بیش از 1250میلیمتر، ارتفاع بین 500 تا 2000 متر، فاصله از شبکه زهکشی بین 0 تا 4 کیلومتر عوامل مؤثر در پراکنش زمین لغزشهای منطقه هستند. با مطالعه نقشه نهایی میتوان گفت، نواحی خیلی پرخطر و پرخطر اغلب در مجاورت مراتع و تپه ماهور با حاشیه دامنههای بلند و متوسط ارتفاع در مجاورت روستاها هستند. تغییرات کاربری اراضی و توپوگرافیکی ناشی از احداث سدها و جابجایی خاک در کنار عوامل جانبی همچون، فعالیت دامها و عشایر کوچ رو به منظور دسترسی به مراتع و آب، زراعت آبی در سطوح شیبدار توسط روستاییان کمک فراوانی به تشدید زمین لغزشهای منطقه میکنند. در نتیجه گیری نهایی میتوان گفت که روش AHP به دلیل برخورداری از متغیرهای بیشتر و کلاس بندی اصولی و بدون اعمال نظر مستقیم کارشناسان نسبت به روشها دیگر برتر بوده و از دقت بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر مطالعات میدانی صورت گرفته، مشاهدات تصاویر ماهواره ای ETM+ تأکیدی بر یافته های تحقیق است. که دلیل بر مناسب بودن انتخاب مدل ( AHP ) برای این پروژه است.
تحلیل سامانه های همدید بارش های شدید دوره سرد سال در استان های خراسان رضوی و شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی شرایط جوی همزمان با بارشهای شدید دوره سرد سال در استانهای خراسان رضوی و شمالی در مقیاس همدید و چگونگی توزیع زمانی - مکانی بارشها در ارتباط با این شرایط هدف اصلی این پژوهش است. در این مطالعه پراسنجهای فشار سطح دریا و دما سطحی به منظور بررسی شرایط سطح زمین در هنگام وقوع بارشهای شدید استفاده شده است، نم ویژه و جهت باد در تراز 700 هکتوپاسکال به منظور رهگیری منبع رطوبتی این بارشها مورد بررسی قرار گرفته، ضمن آنکه تراز 500 هکتوپاسکال به عنوان سطح مطلوب در بررسی الگوهای همدید مطالعه شده است. جهت و سرعت باد در تراز 300 هکتوپاسکال نیز برای بررسی نقش جت باد در ایجاد بارشهای شدید، ارزیابی شدهاند. دادههای مذکور در بازه زمانی 11 ساله (1995- 2005) و به صورت روزانه اخذ شدهاند. از پارامترهای مذکور برای بارشهای مربوط به هر ماه، میانگینگیری به عمل آمد تا رفتار کلی جو در هنگام وقوع بارشهای شدید در منطقه مطالعاتی و در هر ماه مشخص گردد. نتایج کسب شده نشاندهنده آنند که کانون بارشهای شدید در دوره سرد سال در استان خراسان رضوی (جنوب منطقه) قرار دارد. الگوی همدیدی همزمان با بارشهای شدید فرود بلند مدیترانه میباشد و دریای سرخ به عنوان منبع اصلی این بارشهای تعیین گردید. نکته قابل توجه دیگر، استقرار رودباد جنب حارهای در تراز 300 هکتوپاسکال در اکثر موارد بارش شدید در منطقه میباشد.
ارزیابی مخاطرات محیطی و ژئومورفولوژیکی و نقش آن در حمل و نقل جاده ای (مطالعه موردی: گردنه الماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمل و نقل جادهای نقش کلیدی و موثر در اجرای برنامه توسعه پایدار کشورها ایفا میکند و سلامت عبور و مرور در طول سال از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. گردنه الماس یکی از ارتفاعات البرز غربی بین خلخال و اسالم جادهای به طول 30 کیلومتر میباشد. این راه ارتباطی از بخش های پرشیب و از محدوده های پرخطری عبور میکند و همواره در معرض تهدید انواع خطرات، بویژه در معرض وقوع انواع حرکات دامنه ای قرار دارد. بررسی آثار ژئومورفیکی ایجاد خطوط ارتباطی و شناسایی مخاطرات طبیعی و تصادف جادهای ناشی از عوامل ژئومورفولوژیکی، رابطه بین پدیدههای اقلیمی، حوادث جادهای و تعیین نقاط پرخطر و ارائه پیشنهادات و راهکارهایی برای بالا بردن ضریب ایمنی حمل ونقل جادهای در یکی از محورهای ارتباطی شمال کشور یعنی محور اسالم-خلخال (گردنه الماس) اهداف این تحقیق را شامل میشوند. روش مطالعه در این پژوهش مبتنی بر مشاهدات میدانی و تفسیر این مشاهدات از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی، عکسهای هوایی میباشد. همچنین با تهیه نقشه پهنهبندی مخاطرات زئومورفولوِیکی منطقه نتایج نشان داد در مسیر ارتباطی بررسی شده 64 درصد از خطر بسیار زیاد و زیاد برخوردار است و در مجموع، از مسیری مخاطرهآمیز عبور میکند. ارزیابی ژئومورفولوژیکی انجام شده در این تحقیق، آسیبپذیری جاده و سایر تأسیسات ایجاد شده در منطقه را بخوبی نشان میدهد.
خشکسالی اقلیمی و پیامدهای مکانی و فضایی آن در مناطق روستایی: مطالعة موردی دهستان قرهپشتلوی بالا، شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق شرایط آب¬وهوایی منطقه و استخراج سال های خشکسالی و ارتباط این سال ها با اقتصاد روستایی می پردازد و برای محاسبة خشکسالی، از شاخص¬های اقلیمی SPI، PNPI و DRبهره می گیرد. پژوهش از نوع کاربردی با رویکرد تحلیلی است و با بهره¬گیری از نرم¬افزار SPSS، به تحلیل و محاسبة ضریب همبستگی پیرسون¬ بین مقدار بارش و عملکرد تولید گندم، کاهش درآمد و حرکات جمعیتی می پردازد. نتایج نشان می دهد که به ازای یک میلی¬متر کاهش در میزان بارندگی، سه کیلوگرم کاهش عملکرد گندم در هکتار پدید آمده، به کاهش درآمد کشاورزان می¬انجامد؛ همچنین، به ازای هر سانتی¬متر کاهش بارندگی، چهار نفر به تعداد مهاجران افزوده می شود. افزون بر این، با توجه به سطح معنی-داری که کوچک¬تر از 01/0 است، آزمون مورد نظر در سطح فراتر از 01/0 معنی¬دار بوده، از وجود رابطة قوی بین دو متغیر مقدار بارش و تعداد مهاجرت حکایت می کند.
بررسی وضعیت کمّی و کیفی منابع آب زیرزمینی (مورد شناسی: دشت جوین، استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل کاهش بارندگی، حفر تعداد زیاد چاههای عمیق در سالهای اخیر و برداشت بیش از حد مجاز از منابع آب زیرزمینی در دشتها و عدم توجه به مقوله آبخوانداری و انجام تغذیه مصنوعی، توجه بیشتر به آبهای زیرزمینی امری اجتنابناپذیر و مهم محسوب میگردد، و بررسی وضعیت کمّی و کیفی سفرههای آب زیرزمینی از جمله این امور است. در این مقاله تغییرات کمّی و کیفی سفره به منظور تغذیه و تخلیه در تعدادی از پیزومترهای دشت حاصلخیز جوین در استان خراسان رضوی بررسی گردید. ابتدا آمار دادههای سطح ایستابی در 50 پیزومتر به صورت کمّی و در 60 پیزومتر به صورت کیفی به عنوان پیزومترهای منتخب تهیه شد و آزمونهای کفایت و همگنی دادهها انجام گردید. سپس بازسازی دادههای ناقص انجام شد و در نهایت دادهها در پایه مشترک آماری 12 ساله 1386-1374استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هدف این مقاله، تعیین نقشههای کمّی و کیفی آبهای زیرزمینی از روی متغیر دادههای سطح ایستابی به روش میانیابی نزدیکترین همسایه (ID) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است؛ به طوری که براساس نتایج ترسیم هیدروگراف واحد سالانه دشت جوین به طور میانگین سطح آب زیرزمینی از سالهای 1375-1374 تا سال آبی 1386-1385 افتی معادل 10 متر را نشان میدهد. همچنین هیدروگراف واحد سالانه دشت جوین و سه دوره افت شدید سطح ایستابی، از سال آماری 74 تا 77 از 07/53 به 09/54 متر، وضعیت تقریباً نرمالی از افت را در جوین نشان میدهد، اما از سال آماری 1377 به بعد تا سال 1382 رقم افت از 09/ 54 به 5/58 متر رسیده، یعنی نزدیک به 5/4 متر افت طی 4 سال آبی نمایان را میسازد. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای کمّی و کیفی به روش میانیابی نزدیکترین همسایه و ترسیم نقشههای کیفی و هم افت، پارامترهای کیفی میانیابی شده نیز در برخی مناطق بحرانی و کاهش شدید کیفیت این آبخوان را نشان میدهند.
شواهد ژئومورفولوژیک تغییرات سطح اساس دریای خزر طی کواترنری پسین در محدوده ی رودخانه ی گرگان رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنوب شرقی دریای خزر، یکی از مناسب ترین مکان ها برای مطالعه ی شواهد ژئومورفولوژیک ناشی از تغییرات سطح اساس دریای خزر است. نتایج حاصل از بررسی تصاویر ماهواره ای، وجود چهار تراس دریایی را نشان می دهد که در سطوح ارتفاعی 21-متر، 23- متر ، 24 - متر و 26- متر ، به ترتیب با سن های 24 ± 653، 24 ± 940، 23 ± 478 و 32 سال پیش تشکیل شده اند. مطالعه ی داده های رسوب شناسی و فسیل شناسی در دو مقطع کوره سو و گمیش تپّه، به ترتیب با تراز آب 23- متر و 24- متر نشان میدهد که پیش از 24 ±940 و 24 ± 653 سال پیش، افزایش تراز آب، سبب رشد سدهای ماسه ای در منطقه ی مورد مطالعه شده است و با توجّه به شیب کم منطقه، در پشت آن لاگون بازی شکل گرفته است، اما در اثر پایین رفتن سطح آب دریا، لاگون موجود در پسکرانه ی سدّ ماسه ای خشک شده است. همچنین رودخانه ی گرگان رود در طول کواترنری پسین، تغییراتی مانند تغییر مکان مصب، تغییر رژیم رسوب گذاری و تغییر شکل دلتا داشته است. در سده های اخیر نیز، شواهد مختلفی از تغییر سطح اساس دریای خزر در منطقه برجای مانده است. از بررسی تصاویر ماهواره ای لندست مشخّص شد که دلتای گرگان رود از سال 1975 تا سال 2005 نزدیک به یک کیلومتر به سمت دریا پیشروی داشته است. همچنین وسعت خلیج گرگان در سال 1975، حدود 330 کیلومترمربّع و با بالاآمدن سطح آب دریا در سال 2006 به 458 کیلومتر مربّع افزایش یافته است.
تحلیل سینوپتیکی بارش های شدید در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور تعیین الگوی همدیدی بارش های شدید در استان اصفهان، از آمار بارش 44 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی استفاده شد. با استخراج داده های بارش در دوره ی آماری بیست ساله (2005-1986)، بارش های شدید در هر یک از ایستگاه ها دریافت شد. با توجّه به گستردگی و تفاوت موقعیّت بین شرق و غرب این استان، ملاک بارش شدید، بیشترین بارشی بوده که در طول این دوره ی آماری در هر ایستگاه رخ داده است. برای تعیین الگوی همدیدی این بارش ها، داده های فشار، نم ویژه، مؤلّفه ی باد مداری (u)، مؤلّفه ی باد نصف النهاری(v) و سرعت قائم، در ترازهای متفاوت به صورت شش ساعته و روزانه، از دو روز پیش از بارش از NCEP/NCAR به دست آمد. یافته ها نشان می دهد، الگوی ادغامی کم فشار مدیترانه و سودانی موجب بارش های شدید در سطح استان اصفهان می شود. این الگو، همراه افت شدید فشار در مرکز ایران و فرارفت تاوایی مثبت و حداکثر سرعت قائم منفی در نیمه ی غربی ایران است، بارش های شدید را در مرکز و شرق استان، سامانه های سودانی ایجاد می کنند که به ترتیب از روی خوزستان و بوشهر وارد ایران شده اند. در این الگوها، پُرفشار روی دریای مدیترانه و زبانه های پُرفشار روی جنوب شرق ایران و شرق عربستان و همراهی آن با منطقه ی همگرایی تراز فوقانی جو و افزایش فشار و فرارفت تاوایی منفی در تراز دریا، نقش مهمّی در تقویّت و تعیین مسیر این الگوها دارند. الگوی ادغامی کم فشار سودانی و مدیترانه ای روی شرق دریای مدیترانه، موجب ایجاد بارش های شدید در غرب استان می شود. یافته ها بیانگر آن است که استقرار مرکز فرارفت تاوایی مثبت در شمال شرق عربستان و روی خلیج فارس در تراز سطح دریا و در تراز 500 هکتوپاسکال، از عوامل اصلی به وجود آوردنده بارش شدید در همه الگوها همدیدی به شمار می رود.
مورفودینامیک ساحلی و نقش آن در تحوّل سدهای ساحلی دلتای رود جگین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواحل محلِّ تلاقی محیط های آبی و خشکی بوده و از این دو تأثیر می پذیرند. متغیّر های گوناگونی مانند ویژگی های زمین شناسی، اقلیمی، زیستی و حرکات آب دریا، عوامل شکل زای اصلی به شمار آمده و لندفرم های گوناگونی را ایجاد می کنند. در این پژوهش، فرایندهای هیدرودینامیکی خشکی و دریایی تأثیرگذار در پیدایش لندفرم های خطّ ساحلی قاعده ی دلتای رودخانه ی جگین، در شرق بندرگاه جاسک مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی دقیق تر نیز، روی فرایند های تشکیل و تحوّل سدهای ساحلی این دلتا تأکید شده است. تصاویر ماهواره ی لندست، نقشه ها و نرم افزار ها، ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. تصاویر ماهواره ای در نرم افزار ENVI تحلیل شده و همچنین برای تلفیق داده ها و تحلیل مقایسه ای آنها، نقشه ها و داده ها در نرم افزارهای Arc GIS و Freehand ترسیم و تطبیق داده شده اند. روش کار، مقایسه ی تغییرات سدهای ساحلی در یک دوره ی 33 ساله به وسیله ی تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی با استفاده از نرم افزار های مذکور و نیز کنترل میدانی بوده است. هدف اصلی، تعیین میزان تغییرات در بازه ی زمانی یاد شده و بررسی نقش عوامل هیدرودینامیک دریا و خشکی در روند این تغییرات بوده است. نتایج نشان می دهند که حجم چشمگیری از رسوب های وارد شده توسّط رودخانه ی جگین به محدوده ی خطّ ساحلی، تحت تأثیر امواج غالب جنوب شرقی، در امتداد خطّ ساحلی به سمت غرب توزیع شده و تحت تأثیر آن سدهای ساحلی و تالاب های جزرومدّی شکل گرفته اند. مقایسه ی زمانی تغییرات نشان می دهد که سدهای ساحلی در بخش شرقی دلتا حجیم تر بوده و تغییرات وسعت و ابعاد آنها، در درجه ی اوّل تابع تغییر مسیر دوره ای رودخانه ی جگین در سطح دلتا و سپس راستای امواج غالب است. بیشترین میزان تغییرات طیّ دوره ی زمانی مورد مطالعه، مربوط به سد های ساحلی بخش شرقی دلتاست که دامنه آن گاهی به بیش از 400 متر می رسد.
مطالعه ی مورفوتکتونیک فعّال حوضه ی آبخیز حصارک (شمال غرب تهران) با استفاده از شاخص های مورفومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه ی آبخیز حصارک در شمال غرب شهر تهران، در ناحیه ی زمین شناختی البرز مرکزی واقع شده است. با توجّه به فعّال بودن حرکات کوه زایی در برخی از نواحی ایران و برای آگاهی از میزان فعّالیّت نیروهای درونی و تکتونیکی در منطقه ی مطالعاتی، از هشت شاخص ژئومورفیک که عبارت اند از: شاخص های منحنی هیپسومتریک و انتگرال هیپسومتریک، شاخص پیچ وخم پیشانی کوهستان، شاخص های عدم تقارن حوضه ی زهکشی و تقارن توپوگرافی عرضی، شاخص نسبت پهنای کف درّه به ارتفاع درّه، شاخص گرادیان طولی رودخانه و شاخص پیچ وخم رودخانه استفاده شده است. به طورکلّی، دانش تکتونیک ژئومورفولوژی، مطالعه ی ساختارهایی است که بر اثر تکتونیزم و عکس العمل میان فرآیندهای تکتونیکی و ژئومورفولوژیکی حاصل شده اند. رودخانه ی فصلی حصارک، حوضه ی آبخیز حصارک را زهکشی کرده و از به هم پیوستن دو شاخه ی اصلی تشکیل شده است. بنابراین، هر شاخه به عنوان یک زیرحوضه در نظر گرفته شده و شاخص های ژئومورفیک برای هر زیرحوضه، جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. با توجّه به ویژگی های خاصّ هر یک از شاخص ها و نتایج حاصل از آنها در سه زیرحوضه، مشخّص شد که حوضه ی حصارک از نظر تکتونیکی جزء مناطق فعّال است.
طبقه بندی نظارت شده لندفرم های ژئومورفولوژیکی مناطق خشک با استفاده از پارامترهای ژئومورفومتریک (نمونه موردی: منطقه مرنجاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مطالعه لندفرم ها و پراکنش فضایی آنها در ژئومورفولوژی و سایر علوم محیطی، در این مقاله روشی کمّی با استفاده از پارامترهای مورفومتریک حاصل از مدل رقومی ارتفاع برای طبقه بندی لندفرم های مناطق خشک ارائه شده است. پارامترهای ژئومورفومتریک استفاده شده شامل شیب، انحنای پروفیل، انحنای طولی و انحناهای حداقل و حداکثر هستند که برای تشخیص ویژگی های مورفومتریک و شکلی لندفرم ها مناسب اند و تا حد زیادی نیز با فرایندهای ژئومورفولوژیکی سروکار می یابند. نقشه پارامترهای ژئومورفومتریک در ساختار رستری و با استفاده از مدل رقومی ارتفاع SRTM در منطقه کویر مرنجاب به دست آمد و طبقه بندی با استفاده از روش طبقه بندی نظارت شده حداکثر شباهت (MLC) و نمونه های آموزشی برداشت شده از لندفرم های منطقه مطالعاتی انجام شد. نتایج به دست آمده از این طبقبه بندی، لندفرم های منطقه را در هفت کلاس مخروط افکنه، تپه های ماسه ای مختلط، عرضی و برخان، تیغه سنگی، تپه سنگی و پلایا نشان می دهد؛ به طوری که پلایا بیشترین گسترش را در منطقه دارد. نتایج ارزیابی آماری کلاس های لندفرمی نیز با سه پارامتر حداقل و حداکثر و میانگین ارائه شده است. به علاوه، ارزیابی دقت طبقه بندی با استفاده از نقشه پایه ژئومورفولوژی منطقه مرنجاب انجام گرفته است و نتایج نشان می دهند که دقت کلی طبقه بندی حدود 81 درصد و شاخص کاپا برابر 73/0 است.
تحلیل موانع به کارگیری مدیریت بهینه منابع آب در نظام کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب آبیاری به¬مثابه منبعی ضروری در تولید و فعالیت های معیشتی خانوار مشارکت دارد.
در سال های اخیر، به¬منظور اطمینان از کافی بودن آب برای کشاورزی، مدیریت پایدار نظام آبیاری و برآورده ساختن سایر نیازها، همواره ایجاد ارتباط میان تقاضای مصرف¬کنندگان و
عرضه¬کنندگان آب ضرورت داشته است. در تحقیق حاضر، به¬منظور دستیابی به اهداف مورد نظر، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده می شود و 350 نفر از مولدان در قالب نمونه¬ای از مولدان شش منطقه انتخاب می شوند. بر اساس تحلیل عاملی، موانع موجود در به¬کارگیری مدیریت بهینة منابع آب کشاورزی، به¬ترتیب اهمیت، به چهار گروه اقتصادی و مالی، برنامه ریزی, آموزش و ترویج، و موانع طبیعی دسته¬بندی می شوند. کل واریانس تبیین¬شده از طریق این چهار عامل در عدم به¬کارگیری مدیریت صحیح منابع آب کشاورزی 56/40 درصد است؛ و بقیة واریانس را نیز عوامل دیگری تبیین می¬کنند که در پژوهش حاضر، در دسترس نبودند.