فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از داده های ساعتی گرد و غبار 87 ایستگاه سینوپتیکی کشور در سال 2008 استفاده شده است. بعد از استخراج روز های گرد و غباری سال 2008 برای هر ایستگاه، روز اول ژوئیه 2008 بخاطر داشتن قدرت دید افقی کمتر از 1000 متر در اکثر ایستگاه های مورد مطالعه در نیمه غربی ایران، به صورت موردی برای مطالعه انتخاب گردید. سپس برای آشکار سازی و پایش این توفان از تصاویر سنجنده AVHRR ماهواره ی نوا استفاده گردید. هدف این تحقیق شناخت قابلیت این سنجنده در تفکیک محدوده های گرد و غباری، شناسایی منابع گرد و غبار ورودی به کشور و مناطق تحت تأثیر آن می باشد. با توجه به اینکه در باند 5 این سنجنده نسبت به باند 4 آن گرد و غبار دارای تابش و دمای بالاتری نسبت به بخار آب می باشد و بر عکس. بنابراین از اختلاف دمای روشنی باند های 4 و 5 تحت عنوان شاخص های BTD و AVI برای تشخیص پدیده گرد و غبار بر روی تصاویر استفاده گردید. هر یک از باند های 2 و 4 این سنجنده نیز برای آشکار سازی پدیده گرد و غبار مورد استفاده قرار گرفت تا علاوه بر ارزیابی قابلیت آنها، توانایی روش های طبقه بندی نظارت شده نیز بر اساس آنها در این امر تعیین گردد. نتایج نشان داد که از بین تمام روش های مطالعه شده شاخص های دمای روشنی با وجود تعدادی معایب برای آشکار سازی و پایش این پدیده بر روی تصاویر AVHRR مناسب می باشند. مطابق با نتایج حاصل از پایش، در روز 30 ژوئن، هسته های تولید گرد و غبار بر روی عراق، جنوب سوریه و جنوب عربستان بوده است. در روز اول ژوئیه گرد و غبار وارد غرب ایران شده و با کاهش شدت آن تا روز 4 ژوئیه تداوم داشته که در روز 5 ژوئیه بطور کامل از ایران خارج شده است.
بازسازی سطوح دیرینة دریاچة ارومیه در کواترنری با مطالعة پادگانه های دریاچه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی پادگانه های کواترنری دریاچة ارومیه، تعیین ارتفاع دقیق آن ها و بازسازی سطوح و مناطق دیرینة تحت تأثیر نوسانات سطح آب دریاچه است. طی مطالعات میدانی، با استفاده از شواهد فسیلی، رسوب شناسی و ژئومورفولوژیکی 24 پادگانة دریاچه ای در مناطق زنبیل داغی، گلمانخانه، نقده، جزیرة اسلامی، مهاباد، میاندوآب، بوکان، ملکان، سلماس، تسوج و الخچی شناسایی شد. با استفاده از جی .پی. اس دو فرکانسه ارتفاع دقیق پادگانه ها محاسبه شد. این پادگانه ها در ارتفاعی بین ۱۲۹۷ متر در جزیرة اسلامی تا ۱۳۶6 متر در غرب ملکان قرار دارند. با توجه به داده های ارتفاعی به دست آمده، هشت سطح ارتفاعی مربوط به پادگانه های دریاچه ای را که همان تراز آب در کواترنرند، برای دریاچة ارومیه می توان تعریف کرد. از طریق بازسازی ارتفاع این سطوح پادگانه ای، محدودة آبگیری دریاچة ارومیه در دوره های گذشته تعیین و محدودة تأثیر آن ها بر روی تصاویر ماهواره ای ترسیم شد. براساس نتایج این پژوهش، بالاترین سطح پیشروی دیرینة آب دریاچه در سواحل جنوبی آن و بیشینة مساحت دریاچه معادل ۱۳۹۰۰ کیلومترمربع بوده است که سطح آبگیری آن نسبت به سال ۲۰۱۱ در حدود ۱۰۰۰۰ کیلومترمربع بیشتر بوده است.
ارزیابی و پیش بینی خطر فرسایش خاک در حوضه سراسکندچای با استفاده از مدل USLE و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از مهم ترین مسائل محیطی در دنیا بوده که عامل مهم بروز خسارات بزرگ اقتصادی و تهدید جدی برای توسعه پایدار محسوب می شود. در مقیاس حوضه ای، عوامل متعددی در زمینه سازی و تشدید فرسایش دخیل هستند. در فرسایش خاک توسط رواناب ها عوامل داخل حوضه ای مانند خاک، توپوگرافی، تراکم زهکشی والگوی کاربری نقش مهمی ایفا می کنند. در مناطق نیمه خشک وضعیت فرسایش خاک در محیط های کوهستانی و در سطح زمین های شیب دار که در معرض بارندگی سنگین هستند به مراتب بحرانی تر است. محدوده مورد مطالعه به عنوان یک منطقه کوهستانی نیمه خشک واقع در دامنه های شرقی کوهشتان سهند (شمال غرب ایران) خاک تحت فرسایش شدید آبی قرار گرفته است. در این محدوده- به عنوان یک محدوده کشاورزی و دامپروی مهم کشور- آثار این فرسایش به صورت خندق ها و شیارها در بخش های مختلف مشاهده می شود. برای بررسی علل و عوامل فرسایش آبی و برآورد و پیش بینی محدوده های تحت خطر فرسایش از مدل USLE استفاده و از تکنیک GIS بهره گیری شده است. در این مدل که اساس آن پارامترهای توپوگرافی، کاربری، بارندگی و نوع خاک است، ترکیب پارامترهای مورد ذکر در فرسایش آبی مورد تحلیل قرارگرفته است و در نهایت محدوده های تحت خطر پهنه بندی شده است. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که در بین عوامل مورد بررسی، طول وشیب دامنه به عنوان عوامل توپوگرافی، نقش اصلی در فرایند فرسایش ایفا می کنند. در محدوده مورد مطالعه، طول دامنه، نوع و الگوی فرسایش را تعیین می کند. در بخش هایی که طول دامنه افزایش یافته، دخندق های عمیق تشکیل گردیده است. در این محدوده ها اگر در خاک درصد سیلت نیز یابد، فرسایش خطی تشدید شده است. نقشه پهنه بندی خظرفرسایش نشان می دهد که شیب های منتهی به دشت های سیلابی از پتانسیل بالایی برای فرسایش آبی برخوردارند.
بررسی تحولات کواترنری دره های کوهستانی با استفاده از خطوط منحنی میزان مطالعه موردی (ارتفاعات سبلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضعیت خطوط هم ارتفاع در نقشه های توپوگرافی بیان کننده بسیاری از مسائل ژئومورفولوژیکی از جمله فرایندهای مؤثر بر لندفرم های موجود در طبیعت هستند. تغییر انحنای نیمرخ عرضی دره های نواحی کوهستانی، از قله به پای کوه، هم منعکس کننده ویژگی های ژئومورفولوژیک حوضه ها و هم بیان کننده رخدادهای تکتونیکی و وقوع تغییرات اقلیمی در منطقه هستند. این تغییرات در امتداد دره ها با توجه به وضعیت پهنای کف دره به ارتفاع دو طرف آن و یا ضریب خمیدگی منحنی میزان قابل رد یابی است. از طریق بررسی این انحناها در ارتفاعات مختلف، می توان تحول دره ها را تعیین و در مورد نحوه ی فعالیت فرآیندهای مختلف کاوشی و انباشتی در سر تا سر دره، اظهار نظر نمود. در این مقاله، سعی شد از طریق روش های کلاسیک و تحلیل های ریاضی، کلیه زیر حوضه ها و دره های اصلی اطراف سبلان مورد بررسی قرار گیرد و با استفاده از ضریب خمیدگی خطوط منحنی میزان اصلی، با فواصل ارتفاعی 200 متری، و در صورت نیاز با فاصله های کمتر (50 متر)، به شناسایی قسمتی از کوهستان پرداخته شود، که نشان دهنده محل تمرکز فرایندهای ژئومورفولوژیکی در طی زمان بوده است. به همین منظور، برای 21 زیر حوضه اصلی سبلان، جداول و روابطی تهیه شده است، که نشان دهنده ی نحوه ی آرایش نیمرخ عرضی دره در ارتفاعات مختلف در ارتباط با فرایندها می باشد. بررسی های به عمل آمده در سبلان بیان گر این است که ارتفاع 2800 متری محل تغییر فرایندهای ژئومورفولوژیکی در گذر زمان بوده است.
بررسی و تحلیل شاخص های ژئومورفیک و ارتباط آن با مورفوتکتونیک فعّال در مناطق خشک (پلایای اردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی فعالیّت های تکتونیکی حوضة آبخیز اردستان با رویکرد کمّی است. نویسندگان سعی کردند از شاخص هایی استفاده شود که کمتر محاسبه شده باشد؛ بنابراین با توجّه به اعتبار شاخص های ژئومورفیک در مطالعات ژئومورفولوژی، برای ارزیابی فعالیّت های کواترنری پلایای اردستان، به محاسبة شاخص های شکل حوضه(BS)، حجم به سطح حوضه(VA)، تراکم سطحی آبراهه(P)، انشعاب پذیری(BR)، انتگرال هیپسومتری حوضه(HI) و سینوزیته جبهة کوهستان(smf) مبادرت شد.
روش: در این پژوهش ابتدا با روش کتاب خانه ای و تحلیل منابع، 11 روش کمّی استخراج شد سپس متناسب با موقعیّت منطقه که در ناحیة خشک و بیابانی ایران مرکزی قرار گرفته، 6 شاخص سازگار و منطبق با مناطق خشک و اندیس هایی که با مورفولوژی حوضه و شبکة زه کشی ارتباط بیشتری داشتند، محاسبه شدند. سپس برای ارزیابی فعالیّت های تکتونیکی از شاخص های شکل حوضه(BS)، حجم به سطح حوضه(VA)، تراکم سطحی آبراهه(P)، انشعاب پذیری(BR)، انتگرال هیپسومتری حوضه(HI) و سینوزیته جبهة کوهستان(smf) استفاده شد.
یافته ها/نتایج: نتابج این پژوهش که با شاخص Lat برآوردشده، نشان می دهد که بخش های شمال غرب و جنوب غرب محدودة مورد مطالعه از نظر تکتونیک بسیار فعّال تر از قسمت های مرکزی و شرقی حوضه است. به طوری که حوضه های باد- خالدآباد با 2Lat= و طرق- ابیازن با 83/1Lat= دارای فعالیّت تکتونیکی زیاد و حوضه های اردستان 33/2Lat= و دق سرخ با 5/2Lat= دارای فعالیّت زمین ساختی متوسّط هستند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد فعالیّت بخش های شمال غرب و جنوب غرب محدوده به عبورگسل های مهم قم - زفره و نطنز مربوط می شود؛ این در حالی است که به رغم نبود پیشینة لرزه خیزی قابل توجّه، مناطق فوق می تواند بیشترین توان حرکتی را در آینده داشته باشد.
مقایسه و ارزیابی روش های برآورد نسبت تحویل رسوب در سه اقلیم متفاوت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت تحویل رسوب یکی از معیارهای مهم مورد استفاده در تبدیل مقدار فرسایش خاک و تولید رسوب به یکدیگر بوده که در بسیاری از موارد زمینه ساز استفاده بهینه از منابع مختلف می باشد. در این تحقیق، 45 روش برآورد نسبت تحویل رسوب، در سه حوزه آبخیز متفاوت از لحاظ اقلیم و ویژگی های فیزیکی در ایران مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. حوزه های آبخیز مورد مطالعه شامل حوزه آبخیز بابلرود استان مازندران (معرف اقلیم مرطوب و پرباران شمال کشور)، حوزه آبخیز بنادک سادات استان یزد (معرف اقلیم گرم و خشک ایران مرکزی) و حوزه آبخیز دهگلان استان کردستان (معرف اقلیم نیمه خشک و سرد غرب کشور) بوده که با استفاده از بار رسوبی مشاهده ای و اندازه گیری شده در خروجی حوزه های آبخیز و فرسایش برآورد شده توسط مدل EPM در هر حوزه، یک میزان SDR شاخص تعیین گردید. با استفاده از درصد خطای مطلق و نسبی، روش های مختلف برآورد SDR مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که روش گرافیکی رنفرو، سوایف و لیود و SWAT (2005) با حداقل اختلاف نسبی به ترتیب 2.29، 3.33 و 7.21 درصد در حوزه آبخیز بابلرود، روش های سوایف و لیود، روئل 2 و N Shaanxi CHINA با حداقل اختلاف نسبی به ترتیب 6.87، 8.59 و 15.67 درصد در حوزه آبخیز بنادک سادات و روش های SWAT (1996)، Central & Eastern USA و ونانی 2 با حداقل اختلاف نسبی به ترتیب 4.85، 7.79 و 8.25 درصد در حوزه آبخیز دهگلان، مناسب ترین روش های برآورد نسبت تحویل رسوب در این تحقیق می باشند.
روند سهم ماندگاری های بارش در بسامد رخداد روزهای بارشی و تأمین مقدار بارش استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای انجام این پژوهش داده های 188 پیمونگاه همدید، اقلیمی و بارانسنجی داخل و خارج از مرز استان مربوط به وزارت نیرو و سازمان هواشناسی طی بازه ی زمانی 1/1/1340 تا 29/12/1388 بکار گرفته شد. به کمک روش زمین آماری کریگینگ برای هر روز یک نقشه رقومی در ابعاد یاخته ای 6*6 کیلومتر ایجاد شد و سپس داده های روزانه ی مربوط به 811 یاخته که کل استان را پوشش می دادند، از نقشه ها استخراج شد. یک پایگاه داده در ابعاد 811*17897 ایجاد شد که بر روی سطرها روز و بر روی ستون ها یاخته ها قرار داشتند. برای هر یاخته ماندگاری های بارش محاسبه شد و روند تغییرات سهم ماندگاری های 1 الی 9 روزه در بسامد روزهای بارش و تأمین مقدار کل بارش استان برای ماههای مختلف سال به کمک آزمون ناپارامتریک من کندال در سطح اطمینان 95 درصد برآورد شد. یافته ها نشان داد که بیشترین گستره ی تغییرات معنادار در سهم ماندگاری های بارش در فراوانی رخداد روزهای بارشی و تأمین بارش استان به ترتیب در ماههای ژانویه و آوریل مشاهده شد. همچنین بیشترین تغییرات در بین ماندگاری های بارش مربوط به ماندگاری-های بارش کوتاه مدت بویژه ماندگاری1 روزه است. ماندگاری های بلندمدت بارش تغییرات قابل ملاحظه ای از خود نشان نمی دهند. سهم ماندگاری های کوتاه مدت در روزهای بارشی و تأمین مقدار بارش نیمه ی شرقی استان روبه کاهش است و برعکس برای نیمه ی غربی استان سهم ماندگاری های کوتاه مدت روبه افزایش است. کاهش بارش در نیمه ی کمبارش شرقی و متمرکز شدن بارش و اوج گرفتن شدت بارش در نیمه ی پربارش غربی استان مدیریت آب را با مشکل جدی روبرو خواهد کرد.
بررسی روند تغییرات فراوانی روزهای همراه با توفان تندری در ایران با استفاده از روش های ناپارامتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
.توفان های تندری ازجمله پدید ه های آب و هوای هستند که گاهی می توانند باعث خسارات جبران ناپذیری به زیست بوم گردند. بدین منظور در مطالعه حاضر جهت شناسایی وجود روند در فراوانی روزهای همراه با توفان تندری در پهنه ی ایران، ازآمار 33 ایستگاه همدید که دارای آمار بلند مدت، از بدو تأسیس تا سال 2005 بودند بهره گرفته شد. ابتدا با اعمال روش های ناپارامتری من کندال و تخمین گر شیب سن بر روی چهار سری زمانی فصلی و یک سری زمانی سالانه هر ایستگاه، معناداری آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین جهت تشخیص سال آغاز روند از آزمون نموداری گام به گام من کندال استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که نقطه بیشینه فراوانی مکانی روزهای توأم با توفان تندری در پهنه ی ایران تابع زمان است. ارزیابی روند توسط هر دو آزمون حاکی از آن است که کلیه ی روندهای معنادار در تمام سری ها به جزء سری سالانه ایستگاه بم از نوع افزایشی هستند. بدین ترتیب با توجه به مشابهت زیاد نتایج دو آزمون می توان روند کلی توفان تندری را در ایران، در هر 5 سری زمانی از نوع افزایشی دانست. در این رابطه بیشترین و کمترین روند، به ترتیب مربوط به سری زمانی سالانه و سری زمانی زمستانه هستند؛ به طوریکه در سری زمانی سالانه روند 58% ایستگاه ها معنادار بودند. همچنین آزمون گام به گام آشکار نمود که در سری زمانی سالانه اکثر روندهای معنادار از دهه های 70 و 80 میلادی آغاز شده اند.
تحلیل روند زمانی و توزیع مکانی دمای هوا در جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش،جهت بررسی روند تغییرات دمای جمهوری آذربایجان از داده های دمای میانگین پایگاه داده دانشگاه سانتا کلارا که دارای تفکیک مکانی 5/0×5/0 درجه است،در یک دوره 50 ساله (1950-1999) استفاده شده است. نخست برای واکاوی مکانی داده ها،با روش نزدیک ترین همسایگی در نرم افزار Surfer نقشه های همدمای سالانه، فصلی و ماهانه تهیه گردید.پس از بررسی نقشه سالانه،میانگین یاخته ای دمای سالانه آذربایجان 7/11 درجه سانتی گراد تعیین شد.کمینه دما در ارتفاعات شمالی (شاه داغ و بازاردوزو) و باختری آذربایجان حدود 5 درجه سانتی گراد است،اما در بخش های مرکزی و خاوری آذربایجان (شیروان) بیشینه دمایی که حدود 15 درجه سانتی گراد است نشان داده شده،خط همدمای 11 درجه بیشتر بخش نخجوان را گرفته که نشان می دهد دمای هوای نخجوان نسبت به آذربایجان خنک تر است.فصل تابستان با میانگین دمای 22 و 7/22 درجه سانتی گراد به ترتیب برای آذربایجان و نخجوان به عنوان گرمترین فصل سال و فصل زمستان با میانگین دمای 9/1- و 8/0 درجه سانتی گراد به ترتیب برای آذربایجان و نخجوان به عنوان سردترین فصل سال شناخته شد.برج بهمن با میانگین دمای 8- درجه سردترین ماه سال است،کمینه دمای این برج در ارتفاعات شمالی بازاردوزو و شاه داغ و ارتفاعات باختری آذربایجان است،برای واکاوی روند زمانی دما،سری های زمانی ماهانه،فصلی و سالانه محاسبه گردید و سپس با آزمون ناپارامتری من-کندال روند افزایشی یا کاهشی با سطح اطمینان 95% و 99% آزمون شد.در بین سریهای زمانی سالانه، فصلی و ماهانه فقط برج فروردین در سطح 95 درصد در آذربایجان دارای روند معنادار افزایشی است.
شناسایی الگوهای همدیدی مؤثر در شکل گیری ناهنجاری های دمایی ایران و اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله واکاوی همدیدی هماهنگی نوسانات دما در ایران و اروپا در راستای استفاده از این ارتباط برای تحلیل اقلیم گذشتة ایران است. بدین منظور از داده های سی ایستگاه در داخل کشور و نوزده ایستگاه در اروپا با طول دورة آماری پنجاه سال و بیشتر (1951-2010) استفاده شد. داده ها عبارت بود از متوسط دماهای حداقل، حداکثر و میانگین روزانه؛ فشار تراز دریا؛ ارتفاع ژئوپتانسیلی؛ و مؤلفة نصف النهاری (v). به منظور گروه بندی الگوهای گردشی از حالت S تحلیل مؤلفه های اصلی و تحلیل خوشه ای سلسه مراتبی وارد (Ward) استفاده شد. نتایج نشان داد چهار حالت مختلف دمایی (سرد/ گرم هماهنگ و دوره های سرد/ گرم مخالف) بین ایران و اروپا مشاهده می شود. در ایران، سال 2010 گرم ترین و سال 1972 سردترین سال شناخته شد. واکاوی نقشه های همدید در تراز های مختلف جوی طی دوره های سرد نقش مهم شکل گیری سامانه های بندالی و پشتة قوی روی اروپا و اطلس را در وقوع دمای حداقل فرین در ایستگاه های ایران نشان داد، به طوری که شکل گیری این سامانه ها در ابتدا سبب رخداد سرما برای اروپا و در ادامه به دنبال جابه جایی سامانه های جوی، سبب فرارفت سرمای شدید عرض های بالایی به ایران شده است. طی دوره های گرم، تقویت و تغییر در موقعیت پرفشار جنب حاره عامل اصلی ثبت دماهای فرین حداکثر بوده است.
بازسازی پالئوهیدرولوژی و پالئواکولوژی دریاچه ی ارومیه در کواترنری (با مطالعه ی پادگانه های دریاچه ای)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴
143 - 170
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، با اجرای برنامه های سدسازی گسترده بر روی رودخانه های اصلی، وقوع خشکسالی های هیدرو اقلیمی چند (دهه) گذشته و به دلیل تبخیر زیاد منابع آبی، وسعت دریاچه ارومیه کاهش یافته است. علاوه بر آن میزان شوری دریاچه ارومیه نیز به 650 میلی گرم در لیتر افزایش یافته است. با توجه به این شرایط هیدرولوژیکی هیچ موجود زنده ای نمیتواند در دریاچه ارومه زندگی نماید. اطلاعات بسیار زیادی در رابطه با خصوصیات شیمیایی کنونی آب دریاچه ارومیه وجود دارد، ولی دانسته های ما در رابطه با شرایط دیرینه هیدرولوژیکی و زیستی آب این دریاچه و میزان شوری آن در گذشته و به خصوص در کواترنری بسیار اندک است. بررسی پادگانه های دریاچه ای ارومیه، تحولات و تغییرات ارتفاعی آن ها و همچنین تغییرات خصوصیات زیست چینه شناسی آن ها یکی از بهترین شواهد در تشخیص بهتر ماهیت گذشته این دریاچه است. گاستروپودا، استراکودا، فرامین فرا و همچنین دو کفه ای پوسته های صدف غالب در رسوبات پادگانه های دریاچه ای می باشد. با تعیین جنس و گونه های هر یک از خرده های صدف همچنین بررسی شرایط محیطی در زمان شکل گیری این پادگانه ها نسبت به باز سازی شرایط هیدرولوژیکی و همچنین اکولوژیکی دریاچه ارومیه اقدام گردید. نتایج این بررسی نشان می دهد، ویژگی های شیمایی آب دریاچه ارومیه در زمان تشکیل بسیاری از پادگانه های دریاچه ای بر خلاف شرایط کنونی، بسیار متفاوت و لب شور تا شیرین بوده است.
کاربرد مدلLARS-WG در پیش بینی پارامترهای هواشناسی حوضه قره سو استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک مولد آب و هوائی به عنوان ابزاری نسبتاً دقیق و ارزان برای تولید سناریوهای تغییر اقلیم چندساله در مقیاس روزانه به کار برده می شود و تغییرات در متغیرهای اقلیمی و میانگین های اقلیمی را ترکیب می کند. در این تحقیق کارایی مدل LARS-WG جهت تولید داده های روزانه بارش، دمای حداقل و حداکثر و ساعت آفتابی در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان در ایستگاه گرگان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و با استفاده از آن تغییرات پارامترهای اقلیمی در آینده بررسی شده است. در اولین گام مدل برای دوره 1999- 1970 اجرا گردیده و میانگین های ماهانه مشاهداتی و تولید شده پارامترهای اقلیمی مذکور مقایسه شد. همبستگی مقادیر با استفاده از آزمون T استیودنت نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معنی داری بین داده های واقعی و داده های حاصل از مدل وجود ندارد. مقادیر میانگین های ماهانه مشاهداتی و تولید شده متغیرهای هواشناسی با استفاده از پارامترهای آماری NA، RMSE وMAE نیز مورد مقایسه قرار گرفتند و اثبات شد که مدل کارآیی لازم جهت تولید داده های روزانه در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان را داراست. هم چنین نمودارهای پراکنش مشاهداتی و شبیه سازی شده نشان داد که مقادیر دمای حداقل و حداکثر بیشترین همبستگی را داشته و مقادیر مربوط به ساعت آفتابی کمترین میزان همبستگی را داراست. در مرحله بعد پس از اطمینان از کارآیی این مدل در شبیه سازی پارامترهای هواشناسی مذکور در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان، داده های سه سناریوی A2 (سناریوی حداکثر)،A1B (سناریوی حد وسط) و B1 (سناریوی حداقل) مدل HadCM3 در دو دوره 2030-2011 و 2099-2080 با مدل آماری LARS-WG کوچک مقیاس گردید. نتایج نشان داد که بر اساس برآورد مدل LARS-WG برای سناریوهای مورد بررسی در دوره های آتی میانگین دمای حوضه آبخیز قره سو به میزان 56/0 تا 04/4 درجه سلسیوس افزایش و مقدار بارش نیز در مقایسه با دوره پایه به میزان 28/10 تا 71/23 درصد افزایش می یابد.
پیش آگاهی فصلی دبی ورودی به دریاچه ی ارومیه با استفاده از سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر سیگنال های اقلیمی بر دبی دو ایستگاه منتخب و نوسان آب دریاچه ارومیه، طیّ دوره ی 22 ساله (2007-1986) می باشد. برای این کار ازداده های دو ایستگاه منتخب، داده های ماهانه شاخص نوسان جنوبی SOI، نوسان اطلس شمالی NAO و شاخص ENSO در مناطق NINO1+2, NINO3, NINO4و NINO3.4 استفاده شد. داده های مربوط به سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی از مرکز داده های NCEP تهیه گردید. داده های مربوط به میانگین دبی ماهانه ایستگاه های داشبند و ساریقمیشنیز از مرکز داده های وزارت نیرو تهیه گردید. ابتدا به منظور بررسی اولیه داده ها و همبستگی بین آنها برای تهیه مناسب ترین مدل پیش بینی دبی، گام های زمانی 0، 3 و 6 ماهه مد نظر قرار گرفت. در بررسی دبی در بازه های زمانی مختلف، ایستگاه های مورد مطالعه، نتیجه شد، همبستگی در بازه ی زمانی تأخیری شش ماهه بیشتر از بازه های زمانی همزمان و تأخیری سه ماهه است.پس از تبیین ارتباط و نوع آن، مدل پیش بینی با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی طراحی گردید و نتایج حاصل از این مدل مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به همبستگی های معنی دار در بازه های زمانی این نتیجه گرفته شد، که شاخص های بزرگ مقیاس اقلیمی از نظر گردش عمومی جو و متأثر نمودن سیستم های بزرگ جوی در منطقه ی مورد مطالعه بر دما، بارش و دبی و نوسان آب دریاچه ی ارومیه تأثیر معنی داری می گذارند. بررسی مدل های خروجی از نرم افزار شبکه ی عصبی مصنوعی نشان داد، که مؤثرترین سیگنال ها بر دبی به ترتیب NINO3.4, NINO3, NINO1+2 و کم اثرترین سیگنال ها به ترتیب NAO ,SOIمی باشند. با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان این طور نتیجه گیری کرد که ارتباط معنی داری بین دبی با سیگنال های اقلیمی و جود دارد.
پهنه بندی درجه خطرپذیری رخداد پدیده های اقلیمی مه و طوفانهای گردوغباردر شبکه جاده ای کشور با استفاده ازداده های ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به منظور شناسایی مناطق مستعد رخدادمه و طوفان های گرد و غبار،تعداد روزهای همراه با دید کمتر از 1 کیلومتر و همراه با گرد و غباراز 95 ایستگاه همدید کشور در دوره آماری 1990- 2007 استخراج و سپس نقشه فراوانی رخداد قابلیت دید کمتر ازیک کیلومتر در شبکه جاده ای پس از دورن یابی توسط روش Spline در محیط ArcGIS در گستره کشور تهیه گردیده است.همچنین با تحلیل طیفی باندهای مادون قرمز و مرئی تصاویر سنجنده SEVERI از ماهواره MSG، نقشه درصد ابرناکی هوا درسطح زمین و ضخامت نوری ابرهای با ارتفاع پایین به عنوان شاخص مناطق مه گیر و ابرهای استراتوس با ارتفاع پایین در جاده های کشور برای دوره آماری 1980- 2010 ارائه شده است. برای استخراج توزیع مکانی رخداد طوفان های گرد و غبار نیز از داده های ماهواره ای مادیس و شاخص ضخامت اپتیکی آئروسل (AOT) برای دوره آماری 2000- 2010 استفاده شده است.با توجه به نتایج، بیشترین درصد فراوانی رخداد قابلیت دید کمتر از یک کیلومتر در ناحیه خزری و شمال غربی کشور ناشی از مه و در نواحی جنوب غرب و شرق کشور ناشی از گردوغبار است.بیشترین درجه خطرپذیری به لحاظ پتانسیل مه خیزی در شبکه جاده ای کشور نیز در جنوب و جنوب غرب ناحیه خزری و از منظر رخدادگرد و غبار در غرب تا جنوب کشور و درمحدوده شمال شرقی ناحیه خزری است.
تحلیل مورفولوژیکی مجرای رودخانه مهاباد و تأثیر احداث سد بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع موردمطالعه در این پژوهش، تحلیل شکل مجرا در حوضه آبریز رودخانه مهاباد است. این منطقه در جنوب دریاچه ارومیه قرار دارد. تغییرات سریع شکل مجرا یکی از ویژگی های مهم این رودخانه است که بررسی این تغییرات جهت اجرایی پروژه های عمرانی لازم است. برای این منظور تغییرات مورفولوژیکی مجرای رودخانه در زمان های مختلف با استفاده از عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای دوره های مختلف مشخص شد، سپس ارتباط بین متغیرهای مؤثر بر شکل مجرا ازجمله دبی، شیب، توان جریان، میزان رس کرانه ها و پهنای بستر با تغییرات مشاهده شده مورد تحلیل واقع گردید، نتایج نشان داد که مواد درشت دانه موجود در کرانه ها همراه با افزایش نسبت پهنا به عمق سبب شکل گیری مجرای گیسویی شده است. به طرف پایین دست بعد از محدوده گیسویی، رودخانه به شکل سینوسی تغییر پیدا می کند. به نظر می رسد افزایش میزان رس که سبب مقاومت بالا کرانه ها می گردد، همراه با افزایش دبی، عامل این تغییر باشد. در حدفاصل سد مهاباد در بالادست و سد کوچک انحرافی در پایین دست جریان، رودخانه به شکل آدا تغییر می یابد مقایسه عکس های هوایی سال های متوالی نشان می دهد این نوع مجاری در دوره کنونی توسعه پیداکرده اند. به نظر می رسد ایجاد سد سبب کاهش دبی اوج و نهشته شدن رسوبات در داخل مجرا شده که درنتیجه این امر شرایط لازم برای مجرای آدا فراهم آمده است.
استفاده از تصاویرسنجنده ی TM-5 در تعیین تغییرات عمق نسبی و مساحت دریاچه ی پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش اطلاعات در خصوص وضعیت دریاچه ها و تالاب های کشور یکی از مهمترین عوامل حفاظت از محیط زیست است و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مدیران حوزه محیط زیست قرار می دهد. در این راستا استفاده از روش های کم هزینه تر و سریع تر می تواند بسیار راهگشا باشد. فناوری سنجش از دور به عنوان یکی از جدیدترین روش های مطرح در این زمینه همواره در بسیاری از مطالعات زیست محیطی مورد استفاده بوده است. از این رو در این پژوهش دو پارامتر کلیدی عمق نسبی و وسعت دریاچه در سال های 1985 و 1999میلادی و بر مبنای استفاده از تصاویر سنجنده TM-5 مورد بررسی قرار گرفت و با مقایسه روش SID در مقابل SAM و BEC، و همچنین استفاده از فیلتراسیون Sieve، روش بکار رفته به عنوان روشی کارآمد برای تعیین مساحت دریاچه مطرح گردید و با استفاده از 4 باند اول این سنجنده تغییرات عمق نسبی به روش Log Ratio Transform در دو سال پایش شد. نتایج نشان دادند روش SID با 20 درصد افزایش دقت در زمینه تفکیک محدوده دریاچه، عملکرد بهتری نسبت به دو روش دیگر دارد. تغییرات محاسبه شده برای وسعت دریاچه حاکی از 42/46٪ درصد افزایش مساحت دریاچه در سال 1999 نسبت به سال 1985 است همچنین تغییرات عمق محاسبه شده نیز حاکی از افزایش ناحیه با عمق متوسط دریاچه در سال 1999 نسبت به قبل است و بطور کلی پستی و بلندی های کف دریاچه تغییر قابل توجه و معناداری در این دو سال داشته است. این پژوهش نشان داد تصاویر لندست TM-5 می توانند در بررسی تغییرات عمق نسبی دریاچه های کم عمق و همچنین تغییرات مساحت دریاچه استفاده گردند و برای مطالعات آتی به عنوان روشی کارامد مطرح باشند.
بررسی تأثیر عناصر اقلیمی بر میزان جرایم در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی همچون اوضاع اجتماعی (فرهنگ، آموزش، اقتصاد و...)، شرایط اقلیمی (میزان حرارت، رطوبت، ساعات آفتابی و...) و نظام اجتماعی (سیاست، قوانین و...) بر ارتکاب جرایم اثر گذار است، از میان عوامل یاد شده شرایط آب و هوایی تأثیر مهمی در وقوع برخی جرایم دارد، این تحقیق با هدف تأثیر شرایط آب و هوایی بر ارتکاب جرم در استان پهناور خوزستان صورت گرفته است. در این رابطه آمار وقوع (به تنهایی و غیر از کشف) از قبیل؛ سرقت، قتل، نزاع و درگیری، شرارت و مفاسد اجتماعی از سال 1386 تا سال 1391 هجری شمسی از سامانه مرکز کنترل و فرماندهی انتظامی استان خوزستان و پارامترهای آب و هوایی مربوط به 12 ایستگاه سینوپتیک در بازه زمانی یاد شده از سایت اداره کل هواشناسی استان خوزستان استخراج شد و با استفاده از نرم افزار SPSS محاسبات و تجزیه و تحلیل لازم صورت گرفت. در پایان با استفاده از نرم افزار GIS پهنه بندی جرایم در استان خوزستان انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که عناصر آب و هوایی تأثیر به سزایی در ارتکاب جرایم داشته است، افزایش 55/1 درصدی جرم سرقت در فصل زمستان، 09/1 درصدی جرم قتل در فصل بهار، 19/4 درصدی جرم شرارت در فصل تابستان،80/0 درصدی جرم نزاع و درگیری در فصل تابستان و 44/1 درصدی جرم مفاسد اجتماعی در فصل بهار مؤید این ادعاست.
پهنه بندی شدت انحلال سنگ های کربناته در زاگرس جنوبی (مطالعة موردی: حوضة سیف آباد لاغر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های بررسی های ژئومورفولوژی، تعیین میزان کارستی شدن و شدت فرسایش سنگ های کربناته است. در این پژوهش، با استفاده از نه متغیر سعی بر پهنه بندی شدت انحلال سنگ های کربناته در حوضة سیف آباد لاغر بوده است. داده های مورد نیاز از منابع مختلف نظیر سازمان هواشناسی، آب منطقه ای استان فارس، نقشه های زمین شناسی منطقه، و مدل ارتفاعی رقومی استخراج و لایه های لازم تهیه شد. همچنین، با استفاده از تابع گاما فازی با ضرایب مختلف تحت نرم افزار ArcGIS، نقشه های پهنه بندی شدت انحلال تهیه شد. برای ارزیابی، ضریب همبستگی خروجی ها با میزان یون کلسیم محلول در آب های زیرزمینی منطقه محاسبه شد که نشان دهندة ارتباط قوی ضریب گاما 4/0 با درون یابی یون کلسیم و تناسب این ضریب برای پهنه بندی شدت انحلال کارست است. به علاوه، حوضه دارای نرخ فرسایشی کم است و بیشینة شدت فرسایش انحلالی کارست در جنوب غربی منطقه و کمینة آن در شمال حوضه رخ می دهد. همچنین، بیشینة فرسایش انحلالی در سازندهای غیرکربناته بر نهشته های رسوبی پادگانه ای و در سازندهای کربناته بر گروه بنگستان انطباق دارد. کمترین میزان فرسایش در سازندهای کربناته در کنگلومرای بختیاری و در سازندهای کربناته در آهک آسماری و جهرم اندازه گیری شده است.
بررسی شرایط محیطی دیرینه کلوت های تخم مرغی شکل دشت لوت با استفاده از دانه سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت لوت در جنوب شرقی کرمان و یکی از بیابان های بزرگ جهان می باشد که از گرم ترین نقاط دنیا است. دانه سنجی رسوبات می تواند نشان دهنده ویژگی های فرایند های پیشین و مورفولوژی اشکال ناهمواری باشد. کلوت های دشت لوت دارای مورفولوژی بسیار جالب توجه و منحصر به فردی در ایران و جهان می باشند که شناخت ارتباط بین خصوصیات دانه سنجی آنها با شکل ناهمواری آن که مجموعه ای از تپه های مورب و یا رشته های کم و بیش موازی هستند می تواند اطلاعات مفیدی را نشان دهد. در این مطالعه دو نمونه یاردانگ یا کلوت از دشت لوت در شمال شرق شهر شهداد در شمال کلوت ها انتخاب و تعدادی نمونه رسوب از ارتفاع های مختلف آن مطابق با اصول نمونه برداری برداشت شد. نمونه های رسوب در آزمایشگاه با روش پیپت مورد اندازه گیری قرار گرفت. این روش اولین بار توسط نویسندگان در دانشکده جغرافیا طراحی و انجام شده است. در نمونه یاردانگ های مورد مطالعه مشخص شد که فرسایش آبی و بادی جزء فرایندهای غالب تشکیل دهنده اشکال یاردانگ های شمال دشت لوت می باشد. در این تحقیق آزمایش کلسیمتری، تعیین رنگ رسوبات انجام و پارامترهای آماری نظیر میانگین دانه ها، انحراف معیار، کورتوسیس و اسکیونس داده ها نیز محاسبه شده است، طبق نتایج حاصل از دانه سنجی و پارامترهای مربوط به آن نتیجه گرفته می شود که یاردانگ های بخش شمالی دشت لوت در تمامی ارتفاع این شکل ناهمواری عمدتاً دارای رسوبات گلی می باشد، همچنین نتایج میزان بیشتر رسوبات سیلتی را در ارتفاع های بالاتر این دو یاردانگ نشان داده است. این تحقیق نشان می دهد که مورفولوژی تخم مرغی یاردانگ های مورد مطالعه در ارتباط با رسوبات سیلتی بخش بالایی و رسوبات رسی بخش پایینی این اشکال ناهمواری می باشد. لازم به ذکر است که این مقاله از یک طرح تحقیقاتی گرفته شده و با حمایت مالی دانشکده جغرافیا- دانشگاه تهران به انجام رسیده است.
بررسی عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش با استفاده از GIS و RS (مطالعه: موردی سد دوستی)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴
21 - 38
حوزههای تخصصی:
یکی از شایع ترین پیامدهای ژئومورفیک حاصل از ساخت سدها و ایجاد دریاچه در پشت آنها، فعال شدن لغزش هاست. سد دوستی به عنوان یکی از بزرگ ترین سدهای ذخیره ای کشور در اثر فعال شدن لغزش ها با وضعیت بحرانی مواجه شده است. هدف از این مطالعه شناسایی پدیده ی لغزش، علل، روند و اثرات آینده آن در دریاچه سد دوستی است و روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی و تجربی است که در آن از داده های رقومی تصاویر سنجنده IRS، مدل های رقومی ارتفاع(DEM) ، نقشه های زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، و اطلاعات حاصل از عملیات میدانی و آزمایشگاهی شامل مشاهده مقاطع زمین شکل ها، مقاطع طبقات، و عوارض ساختمانی موجود در منطقه جهت تکمیل نقشه ی ژئومورفولوژی، نمونه برداری از مواد سطحی، نقشه برداری از لغزش های نمونه جهت پایش های بیشتر و انجام آزمایش توزیع ذرات استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی های صورت گرفته در منطقه به شناسایی 252 زمین لغزه ی جدید با مساحت کلی 8/123 هکتار (23/1کیلومترمربع) انجامید، حجم رسوب تولید شده توسط این زمین لغزش ها حدود 8595433 مترمکعب (59/8 کیلومترمکعب) بوده که تاکنون وارد دریاچه ی س د شده است. عوامل ای جاد لغزش ها شامل عوامل زمین شناسی، هیدرولوژی، آنتروپوژن، زیستی و اقلیمی است. با توجه به آثار زمین لغزش ها بر کیفیت آب، گنجایش سد و همچنین ناپایداری دامنه های مشرف به دریاچه ی سد، برنامه ریزی برای کنترل لغزش ها ضروری است.