فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۸۱ تا ۲٬۹۰۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مهم آب و هوایی که در طی دوره سرد سال در بیشتر مناطق کشور بروز می کند، پدیده سرما و یخبندان است. برای مطالعه و بررسی تداوم روزهای یخبندان در ایران زمین از مدل زنجیره مارکوف، مرتبه های یک و دو و سه حالته (یخبندان و غیریخبندان) بهره برده شد. با استفاده از این مدل، ماتریس فراوانی و ماتریس احتمالات انتقال برای یک دوره 15 ساله (2005-1991) از ماه اکتبر تا ماه مه در 58 ایستگاه مورد مطالعه محاسبه گردید. سپس وابستگی روزهای یخبندان و غیریخبندان به یکدیگر، به همراه ایستایی و همگنی مکانی آنها مورد آزمون قرار گرفت و نتایج در قالب نقشه های پهنه بندی تداوم های مختلف در گستره ایران زمین فراهم گردید. از مهم ترین نتایج به دست آمده می توان به این موارد اشاره کرد: الف) وقوع روزهای یخبندان در گستره ایران زمین، به جز نواحی شمالی و جنوبی کشور که عموماً فاقد یخبندان اند، ویژگی زنجیره مارکوف را دارا هستند. به عبارت دیگر، تداوم روزهای یخبندان در ایران تصادفی نیست بلکه وقوع روز یا روزهای یخبندان به شرایط اقلیمی روزهای گذشته وابسته است. ب) وقوع یخبندان های دو ماه اکتبر و مه، که به ترتیب به یخبندان های زودرس پاییزی و یخبندان های دیررس بهاری مشهور هستند، دارای ویژگی زنجیره مارکوف مرتبه اول دوحالته اند؛ یعنی وقوع یخبندان فقط به شرایط اقلیمی روز گذشته مرتبط است. به عبارت دیگر، حاکمیت با تداوم های دو روزه است. ج) توزیع فضایی تداوم های دو روزه در گستره ایران زمین در ماه اکتبر محدود به نواحی مرتفع غرب، شمال غرب و شمال شرق ایران است، در حالی که این نوع از تداوم در ماه مه فقط در نواحی مرتفع شمال غربی ایران مشاهده می شود. د) ماه های نوامبر، دسامبر، ژانویه، فوریه، مارس و آوریل ماه هایی هستند که به نسبت های متفاوت، با تداوم های دو یا سه و چهار روزه مواجه اند. از این رو آزمون های آماری نشان می دهند که ویژگی زنجیره مارکوف وقوع روزهای یخبندان ایستا از زمان هستند.
مطالعه میانگین الگوهای همدیدی براساس رخداد غلظت های مختلف آلاینده CO در فصول تابستان و پاییز در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهران یکی از شهرهای آلوده جهان است. تردد بسیار زیاد خودرو در کلان شهر تهران، همراه با وجود کارخانجات متعدد و موقعیت خاص جغرافیایی آن، سبب شده است که آلودگی هوا از چالش های جدی زیست محیطی و شهرنشینی در تهران محسوب شود. مهم ترین آلاینده گازی شکل در تهران، گاز خطرناک منواکسید کربن (CO) است. در این مقاله، ابتدا غلظت آلاینده گاز CO طی دوره آماری 2006-2001، برای ماه های تابستان و پاییز به پنج گروه مختلف طبقه بندی شد. سپس با استفاده از داده های روزانه تحلیل مجدد مرکز محیطی (NCEP) در ساعت 00UTC و به صورت روزانه برای شش ماه از سال، میدان های فشار سطح دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل 500 میلی باری در نقاط شبکه ای برای هر گروه تهیه گردید. آن گاه نقشه های میانگین هر یک از پنج گروه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی این الگوها نشان دادند که میانگین الگوهای همدیدی در زمانی که شاخص استاندارد آلودگی هوای تهران در شرایط پاک و سالم است، تفاوت عمده ای با شرایط ناسالم و بسیار ناسالم دارد. استقرار سامانه پرفشار بر روی خزر، عبور ناوه ها و یا استقرار جریان های مداری تراز میانی جو سبب کاهش آلاینده های هوای تهران می گردد، در حالی که استقرار کم فشار حرارتی در بخش های جنوب شرقی دریای خزر و زبانه پرفشار در جنوب رشته کوه البرز همراه با تقویت پشته ارتفاعی تراز میانی جو شرایط لازم را برای افزایش پتانسیل آلودگی هوای تهران فراهم می آورد. این شرایط برای الگوهای تابستانی و پاییزی در حالت کلی مشابه است، هرچند که الگوهای همدیدی روی ایران در تابستان و پاییز تفاوت های اساسی دارند.
بررسی خصوصیات واکنش پذیری کربنات ها دربرخی ازخاکهای آهکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه برای تعیین واکنش پذیری و ویژگیهای کربنات ها در بیست خاک (cm 30-0) از مناطق مرکزی ایران (انتی سول و آریدی سول) انجام گرفت. در این نمونه ها مقادیر کربنات کلسیم معادل (CCE)، کربنات کلسیم معادل فعال (ACCE) و کربنات کلسیم معادل غیرفعال(NACCE )، کانیشناسی کربنات ها با تکنیک XRD و سطح ویژه با روش BET بوسیله جذب گاز N2 ، اندازه گیری شدند. مقادیر CCE از 38 تا 228 گرم بر کیلوگرم خاک با میانگین 1/105 گرم بر کیلوگرم خاک تغییر میکرد. ACCE ، بدون گذراندن خاکها از الک mm1 ،(ACCE1) ، از 9/9 تا 6/90 با میانگین 7/32 گرم بر کیلوگرم خاک و ACCE بعد از گذراندن از الک مذکور، (ACCE2) از 4/13 تا 8/99 با میانگین 37 گرم بر کیلوگرم خاک متغیر بود. مقدار ACCE1 بطور متوسط 32 درصد و ACCE2 بطور متوسط 34 درصد کربنات کلسیم معادل کل را تشکیل میدادند. میانگین سطح ویژه خاکها، 75/19 مترمربع بر گرم خاک و میانگین سطح ویژه کربنات ها، 2/103 مترمربع بر گرم کربنات کلسیم اندازه گیری شدند. بین سطح ویژه کربناتها با مقدار رس (*46/0= r) و با CCE همبستگی خطی معنیدار (**52/0- =r) بدست آمد که نشان میدهد احتمالاً با افزایش مقدار CCE از سطح ویژه آن کاسته میشود. مطالعات XRD نشان داد که کربنات غالب در خاکهای مورد مطالعه بصورت [MgxCa1-xCO3 ] بوده و تنها در 7 خاک پیک مربوط به دولومیت مشاهده شد.
بررسی پتانسیل های اقلیم توریستی استان سمنان با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژی (PET)
حوزههای تخصصی:
ایران از لحاظ تنوع گردشگری در دنیا جزو پنج کشور برتر محسوب می شود، لذا آگاهی از جاذبه ها و توان های طبیعی بویژه اقلیمی در گستره ی جغرافیایی ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این پژوهش جهت بررسی پتانسیل های اقلیم توریستی استان سمنان با به کارگیری شاخص (PET) از پارامترهای اقلیمی متوسط دمای خشک، متوسط رطوبت نسبی، متوسط سرعت باد، متوسط فشار بخار و میزان ابرناکی ایستگاه های سینوپتیک سمنان، گرمسار، شاهرود و بیارجمند طی دوره آماری (2004-1992) استفاده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که ماه می همه ایستگاه ها و ماه اکتبر، ایستگاه های سمنان، شاهرود و گرمسار، ماه سپتامبر، شاهرود و بیارجمند، ماه آوریل در گرمسار و ماه ژوئن در بیارجمند از ماه هایی هستند که دارای بهترین شرایط از نقطه نظر اقلیم آسایش هستند و از اقلیم بسیار مناسبی برای توریسم برخوردارند. همه ایستگاه ها، در ماه های جولای و آگوست درجه ی متفاوتی از تنش گرمایی اندک تا متوسط حاکم است. همچنین همه ایستگاه ها طی ماه های ژانویه، فوریه، مارس و نوامبر از تنش سرمایی بسیار شدید تا متوسط برخوردار هستند.
شناخت محدوده مکانی تشکیل جزیره گرمایی در شهر رشت
حوزههای تخصصی:
در اثر فعالیت های بشری و تغییر در سیمای طبیعی با ایجاد شهر تفاوت هایی از نظر درجه حرارت بین مناطق مرکزی شهر و حومه آن به وجود می آید، که به جزیره حرارتی معروف است. این پدیده به ویژه در شهرهای بزرگ مشهودتر است. هدف این تحقیق شناخت تفاوت دمایی مناطق مختلف شهر رشت و حاشیه اطراف به منظور تهیه نقشه دمایی شهر و امکان تشکیل جزیره دمایی در شهر رشت است که عرصه مطالعاتی این تحقیق نیز می باشد که برای انجام این تحقیق از آمار روزانه در ایستگاه های سینوپتیک موجود در حومه رشت (کشاورزی و فرودگاه) استفاده شد و برای ارزیابی حرارتی در قسمت های مختلف شهر نیز نه ایستگاه به کمک شهرداری رشت و اداره هواشناسی استان دائر و در طول جمع آوری داده های روزانه (بهمن 85 لغایت خرداد 1386) مورد استفاده قرار گرفته است نتایج حاصله از مقایسه داده های آمار نشان می دهد اختلاف دمایی معادل 5 الی 6.4 درجه سانتی گراد بین مرکز جزیره گرمایی با نواحی اطراف در شرایط حداقل دمایی و اختلاف دمایی معادل 3 الی 5.6 سانتی گراد در شرایط دمایی بیشینه به وجود می آید و هم چنین بیشینه اختلاف در سطح شهر مربوط به ایستگاه سبزه میدان است که در ماه خرداد در حداقل دما این اختلاف با 4.6 درجه سانتی گراد به دمای حداکثر می رسد و در همین ماه در حداکثر دما با اختلاف 2.97 درجه سانتی گراد به حداقل رسیده و ثبت گردیده است. نقشه های هم ارزش دمایی به صورت کنتوری و پهنه بندی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی ترسیم و مکان های احتمالی جزیره گرمایی مشخص شد.
نقش تغییرات ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک ها در طول دامنه ها در فرسایش پذیر شدن خاک های کوهستان ها (با تأکید برفرسایش خندقی ): دامنه های شمال غربی سبلان (ازاهر تا مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمحدوده های کوهستانی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها، متأثر از تفاوت در ویژگیهای عناصر دامنه ای متفاوت است. عناصر دامنه ای علاوه بر تأثیرگذاری به این ویژگیها، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر حساسیت فرسایش پذیری خاکها نیز تأثیرمیگذارند. به لحاظ تغییرات سریع در ویژگیهای خاکها درطول دامنه ها، توجه به تأثیراین تغییرات در میزان فرسایش پذیری خاکها و همچنین توجه به تمامی آنها در اعمال هرگونه اقدامات حفاظتی خاک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
هریک از ویژگیهای خاک، یعنی بافت، ساختمان خاک، مقادیر کربن آلی، میزان هدایت الکتریکی، pH، رطوبت خاک متأثر از عناصر دامنه ای، به نحوی در فرسایش پذیری خاکها و یا حاصلخیزی آنهامؤثرند. به لحاظ اهمیت این تأثیرات، با هدف بررسی فرسایش توده ای خاک در محدوده مطالعه شده، به عنوان یک منطقه کوهستانی (واقع در جغرافیایی َ15 038 تا َ30 038 عرض شمالی وَ 00047 تا َ380 47 طول شرقی، بین اهر و مشکین شهر). سعی شده است تا نقش عناصر دامنه ای در تعیین ویژگیهای اصلی خاک و در نهایت در میزان فرسایش پذیری آن مورد بررسی قرارگیرد. در این مطالعه ابتدا با استفاده از نمونه های برداشت شده از بخش های مختلف منطقه، ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها در طول دامنه ها مورد تحلیل قرارگرفته و با استفاده از روش های آماری، نقش عناصر دامنه ای در طویل شدن خندق ها بررسی شده است. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که نقش عناصر دامنه ای در تغییر ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی و همچنین نقش طول دامنه در طویل شدن خندق ها تعیین کننده است.
برآورد عمق و فاصلة مناسب زهکش های زیرزمینی بر اساس کیفیت زه آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش سنتی حاکم بر طراحی سیستم های زهکشی، اهداف زهکشی را منحصراً افزایش عملکرد محصول و بهبود شرایط محیط توسعة ریشه میداند و اثرات زیست محیطی طرح های زهکشی را مورد بررسی قرار نمیدهد. امروزه در نگرش جدید، اهداف کشاورزی و زیست محیطی توأماً در طرح های زهکشی مورد بررسی قرار میگیرند. عمق و فاصلة زهکش های زیرزمینی از پارامترهای مهم در طراحی سیستم های زهکشی میباشند که تعیین مناسب آنها در عملکرد مطلوب سیستم زهکشی نقش مهمی را ایفا میکند. در این تحقیق از مدل آزمایشگاهی و مدل عددی Visual MODFLOW جهت شبیه سازی جریان آب و انتقال نمک به سمت لوله های زهکشی استفاده گردیده و تأثیر عمق و فاصلة زهکش ها بر مقدار و کیفیت زه آبها در هر دو مدل مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس داده های حاصل از مدل آزمایشگاهی و شبیه سازی عددی جریان برای عمق ها و فواصل مختلف زهکش ها، رابطه ای ارائه و واسنجی گردیده است که بر مبنای آن شاخص های کیفیت شیمیایی زه آب (EC و TDS) میتوانند با توجه به عمق و فاصله زهکش ها، بار هیدرولیکی، میزان تغذیه و مقادیر شاخص های شیمیایی جریان ورودی تغذیه کننده و آب زیرزمینی تعیین شوند. صحت سنجی این رابطه با مقایسه بار هیدرولیکی حاصله با مقادیر مشاهداتی به ازای استقرارهای مختلف زهکش ها بر اساس دو شاخص آماری جذر میانگین مربعات خطا (RSME) و ضریب تعیین (R2) انجام پذیرفت که مقادیر میانگِین به دست آمده برای این شاخص ها به ترتیب برابر 154/0 سانتی متر و 994/0 دقت قابل قبول آن را نشان داد
حفاظت از جنگل، شاهکار خلقت
حوزههای تخصصی:
تاثیر جهت دامنه های کوهستانی ایران بر تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ کواترنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که بر ارتفاع خط تعادل آب و یخ اثر می گذارد، مقدار انرژی دریافتی از خورشید است که به عوامل متعددی، از جمله زاویه تابش، عرض جغرافیایی، مقدار و جهت شیب دامنه ها و ... بستگی دارد. در این جا کوشش شده است با استفاده از زاویه تابش خورشید و روابط فیزیکی، میانگین انرژی دریافتی روزانه در طی سال بر سطوح ارضی، در هر مقدار شیب و در هر جهت جغرافیایی محاسبه شود. در مرحله بعدی، با در نظر گرفتن دمای ثابت صفر درجه سانتی گراد (برای برآورد برف مرز دایمی) و دمای پنج درجه (در برآورد ارتفاع خط تعادل آب و یخ) و مقایسه ( comparative ) مقدار انرژی دریافتی سطوح ارضی که شیب یکسان، ولی جهت جغرافیایی مخالف هم دارند، تفاوت مقدار انرژی دریافتی از خورشید آنها برآورد گردید و سپس مقدار تفاوت انرژی به تفاوت ارتفاعی تبدیل شد؛ و به این ترتیب، تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ در سطوح ارضی مختف به دست آمد. هر چند اعداد برآوردی ارتفاع برف مرز دایمی و خط تعادل آب و یخ، رقوم ارتفاعی هستند که با ارتفاع کنونی بسیاری از ناهمواریهای ایران منطبق نیستند، ولی با توجه به پایین بدن ارتفاع برف مرز دایمی و خط تعادل آب و یخ دورههای یخچالی کواترنری، می توان نتایج حاصله را به گذشته نیز تعمیم داد. از بررسی به عمل آمده، می توان چنین نتیجه گرفت: 1- در صورتی که افت محیطی دما، در هر صد متر افزایش ارتفاع 48 صدم سانتی گراد باشد، با کاهش 5 درجه تا 12 درجه سانتی گراد دمای ایران زمین در دوره کواترنری، ارتفاع برف مرز دایمی 1042 تا 2500 متر پایین تر از ارتفاع برآوردی بوده است؛ 2- بیشترین تاثیر جهت شیب سطوح ارضی بر تفاوت ارتفاعی خط تعادل آب و یخ، در دامنه هایی دیده می شود که امتداد کوهستانی آنها، غربی- شرقی باشد؛ 3- امتداد شمالی- جنوبی ناهمواریها، هیچ اثری بر تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ ندارد.
شناسایی تیپ های بارشی زاهدان به روش تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله داده های بارش روزانه زاهدان از اول ژانویه 1966 تا آخر دسامبر 2005 میلادی برای شناسایی تیپ های بارشی زاهدان بررسی گردید. ابتدا روزهای بارشی استخراج شده و هفت پارامتر بارشی و چهار پارامتر زمانی برای آنها تعریف گردید. سپس بر اساس پارامترهای بارشی و زمانی تعریف شده برای 901 روز بارشی، یک ماتریس 11*616 تشکیل شد. یک تحلیل خوشه ای پایگانی با روش ادغام وارد ( Ward ) روی ماتریس پارمترهای بارشی(7*616) اعمال گردید و بر اساس آن در زاهدان پنج تیپ بارشی شناسایی شد. تیپ های بارشی زاهدان عبارتند از: 1- تیپ بارش متوسط، شدید و پُر رخداد 2- تیپ بسیار کم بارش، خیلی کوتاه مدت، پُر رخداد و خیلی آرام 3- تیپ کم بارش، طولانی مدت و آرام 4- تیپ پُربارش، کم رخداد، طولانی دوام 5-تیپ خیلی پُربارش، کم دوام و خیلی شدید. این تیپ های بارشی بطور مشخصی ویژگیهای بارش در زاهدان را نمایش می دهند.
تجزیه و تحلیل کیفیت زمانی و مکانی آبهای زیرزمینی جلگه میناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت آبهای زیرزمینی نقش به سزایی در مدیریت منابع آب ایفا می نماید. در این مطالعه آنالیز کیفیت آب زیرزمینی و ارزیابی وضعیت هیدروشیمی در سفره جلگه میناب با توجه به بررسی عناصر شیمیایی در آب زیرزمینی و با مد نظر قرار دادن ویژگیهای زمین شناختی انجام شده است. از تکنیکهای GIS جهت تهیه نقشه های مورد نیاز و جداول و دیاگرامها استفاده گردید. برای انجام مطالعات هیدروشیمی جلگه میناب در طی یک دوره ده ساله از اطلاعات مربوط به نمونه برداری آب چاهها که توسط شرکت آب منطقه ای تهیه شده، استفاده گردید. این داده ها در طی سالهای 1385- 1375 در دو فصل خشک(تابستان) و تر (زمستان) جمع آوری شدند، که در فصول خشک در بیشتر سالها فقط هدایت الکتریکی و کلر اندازه گیری شده است. به این منظور پس از بررسی آمار موجود، بر اساس نتایج کل دوره نمونه برداری، تغییرات زمانی و مکانی کیفیت در چاههای نمونه برداری بررسی شده است. و شاخص های مختلف کیفی در مناطق مختلف جلگه محاسبه و نمودارها و جدولهای لازم تهیه و ارائه گردید است. در این پژوهش همچنین آبهای زیرزمینی از نظر مصارف مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند
بررسی تغییرات مکانی پرفشار جنب حاره در بارش های تابستانه نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"به منظور شناسایی ارتباط مکانی سیستم پرارتفاع جنب حاره با بارش های تابستانه نیمه جنوبی ایران، داده های بارش روزانه ایستگاه های سینوپتیک نیمه جنوبی ایران در دوره 1987 تا 2005 مورد بررسی قرار گرفت و شش دوره بارش فراگیر انتخاب گردید. بعد از بررسی نقشه فشار سطح زمین و ارتفاع ژئوپتانسیل در ترازهای 700، 500 و 300 هکتوپاسکال در روزهای بارش انتخاب شده، دو الگوی متفاوت شناسایی گردید. در الگوی نوع اول، در نتیجه حرکت چرخندی سیستم موسمی، رطوبت اقیانوس هند و دریاهای مجاور به سطوح پایین تروپوسفر انتقال می یابد. در سطوح میانی، ناوه غربی به سمت نیمه جنوبی ایران گسترش یافته و سبب عقب نشینی زبانه پرارتفاع جنب حاره به عرض های پایین می شود. همچنین محور زبانه پرفشار جنب حاره تقریبا به حالت غربی - شرقی قرار می گیرد. در بارش های این الگو حداکثر کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل به ترتیب در ترازهای 300 و 500 هکتوپاسکال اتفاق می افتد و به علت تضعیف سیستم جنب حاره در سطوح میانی تروپوسفر ضخامت لایه همرفت تا تراز 500 هکتوپاسکال ادامه می یابد. در الگوی نوع دوم، سیستم موسمی به سمت ناحیه مطالعه ما گسترش یافته و همراه با نزدیک شدن کم فشارهای موسمی بارش های شدیدی رخ داده است.
در این نوع الگو ناوه جریانات غربی به سمت حوضه دریای مدیترانه گسترش یافته و سبب عقب نشینی زبانه پرارتفاع جنب حاره به سمت شمال آفریقا می شود و هسته پرارتفاعی از آن جدا شده و بر روی ایران باقی می ماند. در چنین شرایطی سیستم پرارتفاع به لایه های بالاتر انتقال می یابد و شرایط برای صعود هوای مرطوب موسمی و ایجاد بارش های همرفتی ایجاد می شود. در بارش های این الگو حداکثر کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل در تراز 700 هکتوپاسکال رخ داده و ضخامت لایه همرفت نسبت به الگوی اول کمتر بوده و تا بالاتر از تراز 700 هکتوپاسکال می رسد"
بررسی مورفولوژی گنبد نمکی جهانی در جنوب غرب فیروز آباد
حوزههای تخصصی:
در حدود 200 گنبد نمکی در جنوب کوه های زاگرس و خلیج فارس وجود دارد در بعضی از مناطق گنبدهای نمکی دارای فرو چاله های کارستی هستند. و در نتیجه ویژگی های خاصی به ساختارهای طبیعی و مورفولوژی و همچنین تاثیر بر روی کیفیت آب های سطحی و زیر زمینی منطقه دارند. هدف از این پژوهش بررسی مورفولوژی کوه نمک جهانی با استفاده از روش های میدانی، عکس های هوایی، ماهواره ای، نقشه توپوگرافی و تهیه نقشه 1:50000 زمین شناسی و سپس به بررسی و شناخت پدیده های درونی و بیرونی در شکل دهی مورفولوژی و شناخت پدیده های که محصول مشترک این دو هستند. عمده ترین پدیده کارستی در گنبد نمکی جهانی فرو چاله ها هستند. پراکندگی فرو چاله ها از طریق عکس های هوایی1:20000 و 1:40000 و مطالعات میدانی مورد مطالعه قرار گرفته است. فرو چاله ها با توجه به فرم های مختلف، عمده ترین آن ها به شکل قیفی و کاسه ای یا اشکال هندسی دایره ای و تک حفره ای یا چند حفره ای هستند. فرو چاله ها با توجه به شیب و ارتفاع، اندازه و تعداد آن ها تغییر پیدا می کند و در اکثر نقاط به صورت پراکنده وجود دارند. به نظر می رسد که نیروی های تکتونیکی در توسعه آ ن ها نقش نداشته یا کم داشته (فرو چاله های تکتونیکی بر ا ثر گسله ها به وجود آمده اند و در اطراف گسل ها وجود دارند). از دیگر پدیده های کارستی چشمه های آب شور و آب معدنی است که در داخل و اطراف این گنبدنمکی وجود دارد. کارن های شیاری، لغزش، درزهای نمکی که بعضی منشا تکتونیکی و بعضی دیگر بر اثر انحلال به وجود آمده است، غارها، گالری های انحلالی، ستون های انحلالی که به نام دودکش جن معروف هستند و .... از فرم های مهم کارستی در منطقه مورد مطالعه محسوب می شوند.
تحلیل مقایسه عملکرد شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیونی پیش بینی رسوب معلق : مطالعه موردی : حوضه آبخیز اسکندری واقع در حوضه آبریز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های حائز اهمیت در مدیریت محیط در ژئومورفولوژی کاربردی حل مشکل برآورد رسوب یک سیستم رودخانه ای میباشد. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد مقایسه ای دونوع شبکه عصبی مصنوعی (مدل ژئومورفولوژیکی و مدل غیر ژئومورفولوژیکی) و دو نوع مدل رگرسیونی (مدل توانی ومدل غیر خطی چندگانه) برای پیش بینی بار رسوب معلق حوضه اسکندری در حوضه آبریز زاینده رود میباشد. مدل ها براساس آمار 104 حادثه وقوع همزمان ثبت شده دبی و رسوب طراحی شده اند. پارامترهای ژئومورفولوژیکی بکار رفته در مدل های مزبور شامل: نسبت ناهمواری، ضریب شکل و تراکم زهکشی می باشند. شبکه های عصبی مصنوعی طراحی شده از نوع انتشار برگشتی چهار لایه است. بهترین نتایج پیش بینی مربوط به روش شبکه عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی با ضریب تبیین معنی دار 98/0 و جذر میانگین خطای 49/4 در مقایسه با روش شبکه عصبی مصنوعی طراحی شده بر اساس آمار جریان با مقادیر ضریب تبیین 96/0 و خطای35/5 میباشد. عملکرد روش های رگرسیونی با ضریب تبیین 893/0 و خطای66/8 برای روش چند متغیره غیرخطی ومقادیر ضریب تبیین 814/0 و خطای برآورد 05/15 برای روش غیر خطی ساده توانی ضعیف تر از شبکه های عصبی مشاهده گردید. تفاوت فاحش در شاخص های ارزیابی مدل های شبکه عصبی مصنوعی نسبت به روش های رگرسیونی در عملکرد مناسب آنها برای تعداد کم نمونه های مدل میباشد. بنابراین شبکه های عصبی مصنوعی به خصوص شبکه های ژئومورفولوژیکی به عنوان یک ابزار قوی پیش بینی شایسته بار رسوب یک سیستم پیچیده رودخانه ای معرفی میشوند.
ارتباط تیپ های همدید هوای خور و بیابانک با آرایش گردشی تراز میانی جو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناحیه بندی سینوپتیک دمای منطقه خزر بر مبنای متغیرهای ترمودینامیک ترازهای فوقانی جو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دما از مهم ترین عناصر مؤثر بر آب و هوا و محیط زیست هر منطقه است. دریای خزر به عنوان یک توده آبی گسترده در حاشیه شمالی ایران میتواند سهم مهمی را در تعدیل نوسان های دما بر عهده داشته باشد. برای بررسی شرایط همدید و تعیین نواحی دمایی منطقه خزر و عوامل مؤثر در ناحیه بندی آن، داده های روزانه جوی ترازهای مختلف این منطقه در سال های 1994 تا 2003 میلادی فراهم و شاخص های تعیینکننده وضعیت دمایی شامل دمای هوا، دمای پتانسیل، فرارفت دمای جو در سطوح 1000 تا 100 هکتوپاسکال محاسبه شد. سپس با استفاده از تحلیل مؤلفه مبنا و تحلیل خوشه ای، نقشه نواحی هر سه شاخص دمایی منطقه خزر برای ستون جوی 1000 تا 100 هکتوپاسکال و هم چنین نقشه های نواحی دمایی برای ترازهای 300، 500، 700، 850 و 1000 هکتوپاسکال ترسیم شد.
نتایج نشان میدهد برای هرکدام از شاخص ها، هفت ناحیه در منطقه خزر وجود دارد که عرض جغرافیایی و سیستم های سینوپتیکی به خصوص استقرار سامانه پرفشار آسیایی در روزهای سرد سال در بخش شرقی و شمال شرقی خزر (عامل کاهش دما) و انواع سامانه های کم فشار و پرفشار مهاجر در بخش غربی و جنوب غربی (عامل افزایش دما)، مهم ترین عوامل مؤثر بر تفکیک نواحی دمایی در همه ترازها محسوب میشوند. هم چنین نتایج حاصل از مقایسه نقشه های نواحی شاخص های دمایی(دما، دمای پتانسیل و فرارفت دما) نشان میدهد که محدوده خشکی و آبی خزر از هم تفکیک نشده است, در این صورت نقش پهنه بزرگ آبی دریاچه، در مقیاس سینوپتیک در توزیع مکانی و ناحیه بندی دمایی منطقه، قوی نیست و به احتمال زیاد با انتقال و تبادل انرژی و ایجاد جریان های نسیم خشکی- دریا، تأثیر آن در مقیاس کوچک تا متوسط و در بخش هایی از سال قابل رؤیت است. در مجموع در ترازهای مختلف جوی، بین شمال و جنوب منطقه، به طور متوسط7 تا 10 درجه سانتیگراد و بین شرق و غرب منطقه به طور متوسط 2 تا 3 درجه سانتیگراد اختلاف دما وجود دارد و سردترین ناحیه در قسمت شمال شرقی منطقه واقع است.
بررسی احتمال وقوع روزهای خشک در استان گلستان با استفاده از مدل زنجیره مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این تحقیق با استفاده از مشاهدات بارش روزانه 51 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی استان گلستان با حداقل 20 سال طول دوره آماری و بر اساس رویه ای موسوم به زنجیره مارکوف احتمال روزهای بدون بارش و نیز روزهای با بارش کمتر از یک میلی متر برای استان گلستان محاسبه و مورد تحلیل واقع شد. توزیع مکانی بارش استان گلستان از متغیرهای مکانی نظیر طول، عرض جغرافیایی و به ویژه ارتفاع متاثر می شود. بدین دلیل میزان بارندگی سالانه در امتداد شمال به جنوبی حاوی روندی افزایشی است. بدیهی است که تعداد روزهای بارانی و خشک نیز تابعی از ارتفاع و میزان بارندگی خواهند بود.
احتمال وقوع روزهای بدون بارش در استان از 0.73 تا 0.91 و متوسط احتمال آن حدود 0.83 و احتمال وقوع روزهای با بارش کمتر از یک میلی متر بین 0.765 تا 0.91 با متوسط 0.84 در تغییر است. با افزایش آستانه بارندگی ضمن افزایش احتمال وقوع، دامنه احتمال وقوع نیز کاهش می یابد.
تغییرات مکانی احتمال وقوع روز خشک دراستان چشمگیر نیست. از این رو و بر اساس رابطه بین احتمال وقوع روز خشک با میزان بارندگی می توان دریافت که با افزایش بارندگی، احتمال رخداد روز خشک نسبت به نواحی کم باران تر کاهش می یابد. میزان افزون بارش در نواحی جنوبی طی روزهای معدودی رخ می دهد و بارش کم نواحی شمالی نیز تقریبا در بازه زمانی مشابهی توزیع می شود. احتمال تداوم روزهای خشک در ناحیه پرباران جنوبی بسیار کمتر از روزهای مشابه در ناحیه کم باران شمالی است"
زمین شناسی، آلتراسیون، کانی سازی و ژئوشیمی محدوده جنوب ارغش (نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه ارغش در 45 کیلومتری جنوب غرب نیشابور واقع شده است. واحدهای نیمه عمیق در منطقه شامل بیوتیت هورنبلند کوارتز مونزودیوریت پورفیری، هورنبلند بیوتیت کوارتز مونزودیوریت پورفیری، هورنبلند مونزونیت پورفیری، بیوتیت هورنبلند مونزونیت پورفیری، مونزودیوریت پورفیری و بیوتیت کوارتز مونزودیوریت پورفیری می باشد. واحدهای آتشفشانی در منطقه شامل هورنبلند بیوتیت داسیت، بیوتیت هورنبلند داسیت، آندزیت و بازالت بالشی است. واحدهای درونی شامل هورنبلند مونزودیوریت، هورنبلند مونزونیت، کوارتز مونزونیت، هورنبلند کوارتز مونزودیوریت، بیوتیت گرانودیوریت، هورنبلند گرانودیوریت، بیوتیت هورنبلند گرانودیوریت، بیوتیت کوارتز دیوریت و پیروکسن دلریت می باشد. پنج نوع آلتراسیونی که در منطقه شناسایی شده شامل پتاسیک، پروپیلیتیک، کربناته، سیلیسی و سرسیتی است و براساس فراوانی کانیهای حاصل از دگرسانی به 12 زون تفکیک شده است. کانی سازی اولیه از نوع کانی سولفیدی پیریت به صورت افشان با فراوانی 3-4% بوده و کانی سازی ثانویه شامل لیمونیت، هماتیت و ژاروسیت است. برای انجام مطالعات دقیق هاله های ژئوشیمیایی و مشخص کردن زون بندی ژئوشیمیایی عناصر، تعداد 20 نمونه خرده سنگی و 8 نمونه رسوب آبراهه برداشت شد. نمونه ها به روش طیف سنجی جذب اتمی (AAS) برای فراوانی عناصر (Cu، Zn، Pb، Ag and Sb) آنالیز شدند. در نمونه های رسوب رودخانه فراوانی مس 34-58 ppm، روی45-422 ppm، سرب28-42 ppm و نقره 2-12 ppm می باشد، در حالی که در نمونه های خرده سنگی میزان مس8-1137 ppm، روی 13-411 ppm، سرب 15-97 ppm و نقره 3-32 ppm است.
اثر نرخ کرنش بر تغییرات فشار آب منفذی در آزمایش تحکیم با نرخ کرنش ثابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزمایش تحکیم با نرخ کرنش ثابت (CRS) بعنوان یک روش سریع در تعیین خصوصیات تحکیم پذیری خاکها مورد استفاده قرار میگیرد. معمولاً معیار انتخاب نرخ کرنش بر اساس فشار آب منفذی نسبی، یعنی نسبت فشار آب منفذی در کف نمونه به تنش کل وارد بر نمونه میباشد. در این تحقیق برای بررسی اثر سرعت فشردگی بر نحوه تغییرات فشار آب منفذی نسبی، چهار نوع خاک رسی با خصوصیات خمیرائی متفاوت تحت نرخهای مختلف کرنش بصورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایشها نشان داد که الگوی تغییرات فشار آب منفذی در آزمایش تحکیم با کرنش ثابت تابعی از شرایط حاکم بر رژیم جریان زهکشی بوده و بر حسب نوع جریان (دارسی و یا غیر دارسی) دارای دو روند مختلف میباشد. همچنین نتایج آزمایشهای صورت گرفته بر روی انواع خاکهای رسی نشان داد که خصوصیات خمیرایی خاک تاثیر قابل توجهی بر روند تغییرات فشار آب منفذی ندارد.