به دنبال پایان جنگ سرد ، موقعیت ژئوپولتیک جهانی دستخوش تغییرات عمیق شد و متعاقب آن تحولات در خاورمیانه بسیار مهمتر از گذشته تلقی گردید . منطقه خاورمیانه که از دیرباز دارای موقعیت خاص ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک میباشد ، در طول تاریخ همواره مورد تعدی و تعرض کشورهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفته است و تحولات عمیق پس از جنگ سرد در عرضه بین الملل اعم از ، واقعه یازدهم سپتامبر و به تبع آن حمله نظامی آمریکا به افغانستان و سپس عراق به طور فزایندهای بر موقعیت حساس و مهم منطقه افزود ...
دو دیدگاه عمده و متفاوت در خصوص دستاوردها و ناکامی های دولت جدید در جامعه و بویژه در محافل سیاسی و غیر سیاسی گرجستان به چشم می خورد . دیدگاه اول نگاه و رویکرد موافقین دولت می باشد . این دیدگاه معتقد است که دولت ساکاشویلی دستاورهای بسیاری را برای گرجستان و مردم خود به ارمغان آورده . دولت جدید هم در بعد داخلی و هم در سیاست خارجی موفقیت های بسیاری داشته است و مهمترین دستاورد آن گشودن مسیر صحیح برای حرکت به جلو و پیشرفت بهتر برای کشور و مردم ، ارتقای جایگاه و عزت کشور در سطح بین المللی و توجه ویژه به بحران ها و مناقشات داخلی و به عبارتی حساسیت ویژه به استقلال و تمامیت ارضی کشور و به عنوان اولین قدم حل بحران 13 ساله آجاریا بوده است .
در فهم و تبیین مسایل خاورمیانه عامل و متغیر فرهنگ سیاسی نقشی تعیین کننده دارد.این عامل در چارچوب مسایل فرهنگ سیاسی نیز، ماهیت و نوع ارتباط میان جامعه و دولت، سرنوشت توسعه یافتگی و یا توسعه نیافتگی را مشخص خواهد نمود. در متون خاورمیانه شناسی، عموماً تبیین مشکلات و نارساییها به حوزه فرهنگ، فرهنگ سیاسی، دولت سالاری، اقتدارگرایی دولت، فقدان تفکر و اعتقاد به دمکراسی اشاره دارد. هرچند مردم منطقه خاورمیانه در پذیرش اصول فعالیت اقتصادی رایج در سطح بین المللی پیشگام تر بوده اند ولی در عرصه های فرهنگی و سیاسی عموماً محلی و بومی باقی مانده اند. این ترتیب پذیرش اصول تحول در اقصی نقاط مناطق در حال توسعه قابل مشاهده می باشد. در مقایسه با مناطق مختلف جهان، خاورمیانه در سطح نازل تر و ابتدایی تری از توسعه سیاسی و بسط جامعه مدنی قرار دارد. دو نکته ی اساسی در تبیین وضعیت عمومی خاورمیانه قابل طرح می باشد : اول آنکه فرهنگ جایگاهی خاص در وضعیت فعلی این منطقه دارد بطوریکه تحولات عمومی در سایه تحولات فرهنگی رخ خواهد داد. دوم بررسی اینکه چه مشکلات و موانعی پیش روی تحول فرهنگی در این منطقه خواهد بود. هر چند که کشورها و جوامع خاورمیانه را باید تابع تقسیم بندیهای متعددی دانست، ولی عنصر فرهنگ در همه آن ها جنبه متغیر مشترک و فراگیر دارد. به هر حال آنچه مشخص است، اینست که مفهوم دمکراسی و جامعه مدنی، غربی می باشند و ریشه در تجربیات و تحولات اروپا و کشور آمریکا داشته اند. بنابراین باید بپذیریم که این مفاهیم هر چند انسانی هستند ولی برای منطقه خاورمیانه وارداتی محسوب می شوند.