هدف اصلی این نوشتار، بررسی تحول مفهوم مداخله بشردوستانه در روابط بین الملل با کمک گرفتن از تئوری های روابط بین الملل می باشد. مداخله بشردوستانه در جامعه بین المللی به مثابه قاعده، سخت ترین آزمایش برای جامعه مذکور است که بر اساس اصول حاکمیت، عدم مداخله و عدم استفاده از زور پایه ریزی شده است. با جهانی شدن مقوله حقوق بشر و توجه ویژه به دوری گزیدن از نسل کشی، شکنجه و تجاوز به حقوق اولیه انسان ها، این اصل انسان دوستانه، با اصول حاکمیت و عدم مداخله تعارض پیدا کرده است. در عین حال، مفهوم مذکور با تحولی عمیق در قبل و بعد از جنگ سرد روبرو شده است. در مقاله حاضر، نخست مفهوم مداخله را در تئوری های واقع گرایی و لیبرالیسم بررسی می کنیم. سپس به تحول مفهومی مداخله بشردوستانه در تئوری سازه انگاری، به عنوان الگوهای هنجاری، ارزشی و قاعده بین المللی می پردازیم و در نهایت، تحول مفهوم مداخله بشردوستانه را در روابط بین الملل به طور کلی مورد کندوکاو قرار می دهیم.
با تغییر عرصه سیاست بینالملل در نتیجه توسعه فراتکنولوژیها و شکلگیری عرصه سیاست هنجاری، زمینه ساخت مجدد هویت ها، منافع، مفاهیم و قلمرو سیاسی فراهم شده و به تشدید تعاملات بینالمللی، شتاب تغییرات نهادی، توسعه فرایند به هم پیوستگی جهانی، اهمیتیافتن هنجارها و افزایش نقش بازیگران غیردولتی انجامیده است. در نتیجه، نحوه برداشت از قدرت و سازوکارهای اعمال آن نیز متحول و پیچیدهتر شده است. هدف این نوشتار، بررسی مفهوم قدرت با توجه به دگرگونیهای ایجادشده در عرصه سیاست بینالملل و توسعه چارچوبی مفهومی است که تمام ابعاد آن را پوشش دهد. بدین منظور، ابتدا مفهوم سنتی قدرت و رابطه آن با تکنولوژی بررسی میشود و سپس، نقش فراتکنولوژیها در تغییر عرصه سیاست بینالملل و تاثیر آن بر مفهوم قدرت بیان خواهد شد.
جنگ سرد و پیامدهای آن بویژه فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی اثرات شگرفی در عرصه روابط بین الملل بجای گذارده اند که اهمیت آنها بر هیچ کس پوشیده نیست اما در این میان آنچه بسیار جالب توجه و درس آموز است چگونگی پیروزی ایالات متحده در این نبرد بزرگ علیه شوروی و تدابیر مؤثر در این پیروزی است. در این مقاله سعی شده است مهمترین سیاست های دولتمردان ایالات متحده، بویژه عملکرد رونالد ریگان چهلمین رئیس جمهور آمریکا در برابر شوروی سابق را بررسی نماییم؛ سیاست هایی که در فروپاشی این ابرقدرت نقش کلیدی ایفا کردند. لازم به ذکر است جنگ سرد از چند دهه قبل یعنی پس از پایان جنگ جهانی دوم آغاز شده بود اما فاصله زمانی مورد بررسی در این نوشته دهه 1980 است، سال هایی که امپراطوری گسترده شوروی آخرین نفس های خود را می کشید و درست در همین زمان تیر خلاص توسط دولت ریگان بر کالبد بی رمق آن شلیک شد و در نهایت در سال 1991 شوروی کمونیستی به گورستان تاریخ پیوست. همچنین در انتهای این مقاله سعی شده است از طریق مقایسه الگوی مورد استفاده علیه شوروی با الگوی مورد استفاده علیه جمهوری اسلامی ایران تفاوت ها و مشابهت های این الگوها را شناسایی نماییم.
استدلال اصلی این مقاله این است که تنوع و تکثر معانی و دگرگونی مفاهیم، از ویژگی های اصلی رشته روابط بین الملل است. در ابتدا با بررسی جایگاه مفاهیم در علم به طور کلی و علوم اجتماعی و روابط بین الملل به طور خاص، این استدلال مطرح می شود که نمی توان مفاهیم را دال هایی فرازمانی و فرامکانی و فارغ از زمینه مندی دانست. بنابراین، انتظار می رود گستره معنایی مفاهیم به تبع زمینه های زمانی و مکانی خاص متحول باشد و همچنین در گفتمان ها و پارادایم های مختلف، مفاهیم به اشکال متفاوتی تعریف شوند. بر همین اساس، در دو بخش بعدی مقاله رابطه تحول مفاهیم در رشته روابط بین الملل با تحول در روابط بین الملل به عنوان حوزه کنش انسانی و نتیجه رویه های کنشگران بین المللی، و سپس تاثیر تنوعات و تحولات نظری در تکثر معنایی و تحول مفهومی در این رشته بررسی می شود. سرانجام با نگاهی به مقالات این مجموعه برخی از مهمترین تحولات مفهومی در روابط بین الملل مورد اشاره قرار می گیرد .