درخت حوزه‌های تخصصی

ادبیات تطبیقی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
۱۸۴۱.

مقایسه سبکی هجویات حطیئه و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی هجو سبک شناسی حطیئه خاقانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۴ تعداد دانلود : ۶۸۵
ادبیات تطبیقی یکی از رویکردهای نو در ادبیات معاصر جهان است و بی تردید نقش سازنده و مؤثری در غنی سازی ادبیات هر ملتی ایفا می کند و زمینه های شناخت و بهره مندی وسیع از انواع ادبی ملل مختلف را ایجاد می کند. یکی از انواع ادبی که بسامدهای گوناگون آن در آثار بیشتر شاعران پارسی گو و عربی سرا واقع شده و آثار قابل ملاحظه و خواندنی در این نوع به وجود آورده، «هجویه سرایی» است. مقایسه سبکی این نوع ادبی در اشعار شاعران زبان فارسی و زبان عربی زمینه ساز تبیین اشتراکات و افتراقات بین آن ها می شود. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی و با هدف بررسی مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق سبکی هجویات حطیئه و خاقانی صورت گرفته است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر دیوان هر دو شاعر است. انتظار می رود، نتایج این پژوهش شناخت هر چه بهتر و دقیق تری از هجویات حطیئه و خاقانی را ارائه دهد و زمینه مطالعه و فهم بهتر این نوع از اشعار را در حوزه ادبیات تطبیقی فراهم سازد.
۱۸۴۶.

ساختار شناسی خان های رستم و تارئیل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه رستم ساختارشناسی پلنگینه پوش تارئیل هفت و ده خان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی حماسه پهلوانی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
تعداد بازدید : ۹۵۳ تعداد دانلود : ۱۵۰۲
با تعمق در نام حماسه پلنگینه پوش اثر شوتا روستاولی ، به طور ضمنی، این حماسه در ارتباط با شاهنامه فردوسی قرار می گیرد؛ زیرا در شاهنامه فردوسی رستم زرهی از پوست پلنگ یا ببر دارد و همچنین پلنگینه پوشی به کیومرث اسناد داده شده است. تارئیل پهلوان بنیادین حماسه پلنگینه پوش نیز جامه ای از پوست پلنگ بر تن دارد که یادآور جامه کیومرث در شاهنامه و ببر بیان رستم، پهلوان بنیادین شاهنامه فردوسی است. در این جستار نخست حماسه پلنگینه پوش معرفی می شود، پس از آن با بحث و بررسی و مقایسه عناصر هفت خان رستم و ده خان تارئیل با در نظر گرفتن جابجایی، شکست و دگرگونی در اسطوره ها، به این پرسش پاسخ داده می شود که بر اساس الگوهای پیشنهادی ساختارگرایان،  عناصر خان های تارئیل در حماسه پلنگینه پوش شوتا روستاولی چه وجوه اشتراک و چه تفاوت هایی با عناصر خان های رستم در شاهنامه فردوسی دارد،. در ضمن نماد های شخصیت (قهرمان) و لباس و نام شخصیت، مکان، نبرد با حیوانات، موجودات شریر (ضدّ قهرمان)، یاریگران، عزیمت، تشرّف و... در این جستار مورد توجه است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که ساختار هفت خان تارئیل پیچیده تر از هفت خان رستم است زیرا سفر خانی تارئیل در طِیّ چند سفر مقدماتی و اصلی انجام می گیرد. سفر خانی رستم به صورت خطی مستقیم از یک نقطه شروع و در یک نقطه پایان می پذیرد؛ ولی سفر خانی تارئیل به صورت دایره وار از نقطه ای که سفر خانی شروع شده، در همان نقطه نیز به پایان می رسد. رستم با نجات کاووس به هدف خود می رسد، ولی تارئیل با نجات نستان هنوز به مرحله تشرّف نرسیده است. از این رو دو سفر دیگر نیز باید انجام گیرد: ۱) سفر به سرزمین تازیان و سپاس گزاری از یاریگر خود و سپس بازگشت به وطن و رسیدن به پادشاهی (مرحله تشرّف) که  آخرین خان وی است. ده خان تارئیل ژرف ساخت عرفانی دارد، در کل، حماسه پلنگینه پوش از نوع حماسه های عرفانی مانند حماسه گیل گمش است؛ زیرا عشقی عرفانی ساختار کلّی حماسه پلنگینه پوش را تشکیل می دهد و سفر خانی چندمرحله ای تارئیل نیز بر محوریت عشق نمادین زنی است که ده خان تارئیل را رقم می زند. در صورتی که محوریت عشق در هفت خان رستم حبّ وطن و عشق به ایران-زمین است.
۱۸۴۷.

К вопросу о сопоставительном изучении темы жизни и смерти в «Маснави» Мевланы и «Смерти Ивана Ильича» Л.Н. Толстого (بررسی تطبیقی موضوع مرگ و زندگی در «مثنوی» مولوی و «مرگ ایوان ایلیچ» لف تالستوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ بررسی تطبیقی زندگی مولانا مثنوی معنوی ل. ن. تالستوی مرگ ایوان ایلیچ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۰ تعداد دانلود : ۷۴۳
در طول تاریخ بسیاری از ادیبان در مورد پرسش های اساسی بشر، به ویژه مسئله مرگ و زندگی مطالبی نگاشته اند. در میان آنان می توان از شاعر صوفی و عارف پارسی، مولانا جلال الدّین محمد بلخی و نیز نویسنده و متفکر نامدار روسی، لف نیکالایویچ تالستوی نام برد. مولانا معتقد بود که این جهان گذرگاهی است به سوی جهان ابدیت. به عقیده وی انسانی که به دنبال خلق نیکی هاست و به درستی زندگی می کند، از مرگ نمی هراسد. تمام آنچه را که او در این اثر خود بیان می کند، می توان در این جمله خلاصه کرد: «تا نمیری، نرهی». تالستوی نیز مرگ را سرآغازی برای حیاتی تازه می پنداشت و معتقد بود که باید ساده و زیبا زیست و به انسان ها عشق ورزید، در آن صورت ترس ما از مرگ کاهش می یابد.
۱۸۵۱.

تحلیل تطبیقی ارجاعات درون متنی شعر "عشق و شور و مستی" در بوستان سعدی با نگاره "گدایی بر در مسجد" اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوستان سعدی نگارگری کمال الدین بهزاد بینامتنیت فزون متنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۸ تعداد دانلود : ۵۲۲
بوستان سعدی از جمله کتاب هایست که در اعصار مختلف، توسط نگارگران ایرانی مصور شده است. نگاره"گدایی بر در مسجد"یکی از نگاره های مصور محفوظ در کتابخانه قاهره است که توسط کمال الدین بهزاد، مصورگردیده. مبنای مصورسازی بهزاد شعر سعدیست که در این داستان از احادیث و روایات استفاده شده است و به بهترین شیوه به نظم ارائه گشته. براین اساس مفروض است، بهزاد نیز به برای تصویرگری داستان بوستان از روایات، داستان ها و احادیث دیگری بهره گرفته است. با شیوه های جدید خوانش اثر که تحت عنوان بینامتنیت در عصر حاضر متداول گشته و به طور مفصل در تفکر ژنت تدوین شده است، می توان تحلیل تطبیقی را از ارجاعات متون، به صورت بینامتنی ارائه نمود و همچنین بر اساس ارجاعات، سنجشی از برگرفته گی تحت عنوان گشتار در فزون متنیت ارائه داد. در این پژوهش یکی از گونه های ترامتنی ژنت، یعنی بیش متنیت، جهت بررسی چگونگی ارتباط نگاره"گدایی بر در مسجد"اثر بهزاد با شعر سعدی تحت عنوان"عشق و شور و مستی"،مورد استفاده قرارگرفته است. این پژوهش علاوه بر تطبیق این نگاره با شعر سعدی، به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که سعدی در شعر، از چه منابع دیگری بهره برده و همچنین بهزاد در تصویرگری شعر مذکور از چه متون و ارجاعات دیگری علاوه بر شعر سعدی استفاده کرده است. روش تحقیق نظری و بنیادین است که به شیوه توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته و ابزار فیش برداری برای گردآوری اطلاعات مورد استفاده است. یافته های پژوهش برمبنای مباحث بینامتنیت حاکی از آن است که سعدی در نگارش بوستان از احادیث و روایات بهره جسته. بهزاد نیز در تصویرگری علاوه بر متن بوستان، از احادیث و داستان های دیگری که منشاء اصلی پیداش تصویر می باشند بهره برده و صرفاٌ به بازنمایی صرف از داستان اکتفا نکرده است.
۱۸۵۲.

وجوه ادبیت در فیلم مادر اثر علی حاتمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات سینما ادبیات علی حاتمی فیلم مادر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۶ تعداد دانلود : ۱۳۱۱
ظهور مکتب فرمالیسم در سال های آغازین قرن بیستم، تأثیر گسترده ای بر شیوه تحلیل متون ادبی و هنری نهاد. فرمالیست ها با مطرح کردن ادبیّت اثر به عنوان وجه تمایز اثر هنری از غیر هنری، ادبیّت را قابل تعمیم به سایر هنرها و مخصوصاً سینما می دانستند. از این رو، بررسی ادبیّت در یک اثر سینمایی تنها محدود به واژگان نیست و جنبه های زبانی، تصویری و محتوایی اثر را شامل می شود. همان گونه که در ادبیات استفاده از صناعات ادبی (معانی، بیان و بدیع) در واژگان و کلام موجب بلاغت متن می شود، در سینما نیز این صناعات به شکلی دیگر و به یاری تصاویر، تدوین، میزانسن، نورپردازی و ... معانی بلیغی می آفرینند. مقاله حاضر با تکیه بر نظرات فرمالیست ها و نئوفرمالیست ها، در صدد بررسی و تحلیل فیلم «مادر» علی حاتمی از منظر ادبیّت و تشریح جنبه های زیبایی شناسی و ادبی آن است. بدین منظور علاوه بر بررسی متن فیلمنامه، بلاغت موجود در نماها و تصاویر آن نیز مورد تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به تحلیل صورت گرفته، استفاده از آرایه های ادبی فراوان در گفت وگو میان شخصیت های داستان و روش ها و فنون انتقال مفاهیم توسط تصویر، اثر حاتمی را از نظر ادبی برجسته کرده است و به آن هویتی مستقل بخشیده که با هر بار مواجهه مخاطب آگاه با این اثر، بیش از پیش ظرفیت ادبی و تأثیرپذیری واژگانی و مفهومی آن از ادبیات کلاسیک فارسی آشکار می شود.
۱۸۵۸.

دو چکامه ای که دو امیر را به وطن باز آورد (یادِ بغداد «نمرّی» و بوی جوی مولیان «رودکی»)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رودکی نصر نمری الرشید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۲ تعداد دانلود : ۶۳۱
جستار پیش رو به بررسی دو گزارش کمابیش یکسان از دو قصیده می پردازد؛ یکی مربوط به ادبیات عرب و سدة دوم هجری است و دیگری مربوط به ادبیات فارسی و سدة سوم. طبق این دو گزارش، هارون الرشید و امیر نصر سامانی که مدتی ترک وطن کرده با شنیدن چکامه ای که رودکی و منصور نمری می گویند، با شتاب به موطن خود باز می گردند. قصیدة رودکی به «بوی جوی مولیان» معروف است و قصیدة نمری را «یادِ بغداد» نامیده ایم. در این مقاله پس از یاد هر دو گزارش، به هم سنجی شکلی و محتوایی آن دو و تاثیر احتمالی یک راوی از راوی دیگر و عواملی که سبب شده دو قصیده در خلیفة عباسی و امیر سامانی مؤثر بیافتد، اشاره کرده ایم.....ة سوم. طبق این دو گزارش، هارون الرشید و امیر نصر سامانی که مدتی ترک وطن کرده با شنیدن چکامه ای که رودکی و منصور نمری می گویند، با شتاب به موطن خود باز می گردند. قصیدة رودکی به «بوی جوی مولیان» معروف است و قصیدة نمری را «یادِ بغداد» نامیده ایم. در این مقاله پس از یاد هر دو گزارش، به هم سنجی شکلی و محتوایی آن دو و تاثیر احتمالی یک راوی از راوی دیگر و عواملی که سبب شده دو قصیده در خلیفة عباسی و امیر سامانی مؤثر بیافتد، اشاره کرده ایم.
۱۸۵۹.

تأثیر رمزیّة الشّعر الفارسی وأنماطه الشّکلیّة فی شعر ""حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الشعر الفارسی الرمزیة الصوفیة حسین مجیب المصری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۲ تعداد دانلود : ۸۶۰
إنّ نسبة الأدب الفارسی إلی الأدب العربی نسبة الأمثال إلی الأمثال. غیر أنّ الأثر الفارسی فی الشّعر العربی ضئیل وزهید، إذا قسناه بالأثر العربی فی الشّعر الفارسی وتأثّر الشّاعر، مجیب المصری بالفرس، یتجلّی فی أکثر من مظهر وأوّل ما یذکر من ذلک مظهران: أحدهما الرّمزیة والثانی استنهاج سبیل شعراء الفرس فی مذهبهم الأدبی. إنّ هذا المقال یستعرض قطعة موجزة من تیّارات التّفاعل الثّقافی بین الأدب العربی والفارسی لدی الشّعر الفارسی وشعر مجیب المصری کعمید الأدب، مؤکّداً علی قضیة التأثیر والتأثّر فی ضوء العلاقات الثّقافیة. وقد رأینا بعض مظاهر التأثیر الفارسیّ فی شعر مجیب المصری وهو تأثیر لا یکاد یجتاز الحدود الشّکلیة إلی التّغییر الجوهری. والمصریّ ینحو منحی شعراء الفُرس فی شعرهم الرّمزی ولکن للتّعبیر عن خطورات باله وخوالج نفسه ومن مظاهر تأثّره بهم وصفه للشَّعر وتشبیه المحبوب بالسّرو وشاعرنا فی کثیر من الأحیان یأخذ الفحوی من شعراء الفرس اضطراراً لا اختیاراً، دون أن یفطن إلی ما صنع.
۱۸۶۰.

مقایسه تطبیقی اعیان ثابته و وحدت وجود در اندیشه های عرفانی عطار و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن عربی ادبیات تطبیقی اعیان ثابته خویشتن عطار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۱ تعداد دانلود : ۸۲۵
موضوع و مفهوم اعیان ثابته و وحدت وجود، اندیشه های محوری عرفان عطار و ابن عربی را تشکیل می دهند. این نوشتار بر آن است تا بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، وجوه تشابه اندیشه های مذکور را از منظر کهن الگوها بررسی نماید. مطابق نتایج، عطار و ابن عربی در مقوله های اعیان ثابته و وحدت وجود اشتراک دارند. ﻻیﻪﻫﺎﻯ ﺯیﺮیﻦ این تشابه را می توان در ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی خویشتن دانست. سیمرغ یا اعیان ثابته همان نمونه خداگونه و آغازین در آفرینش موجودات هستند که بیانگر نخستین تجلی و مظهر اسماء الهی اند و به همین جهت ارزشمندند و یگانگی با آن بیانگر غایت رشد انسان است. اما به تناسب تفاوت در محیط فرهنگی، هر یک از شخصیت های مذکور ابتکاراتی داشته اند: ابتکار ابن عربی را می توان در وضع اصطلاح اعیان ثابته با دو تجلی فیض اقدس و فیض مقدس دانست و ابتکار عطار آن است که در تناظر انسان و جهان از جنبه جزئی تمثیل ابتکاری "ذره و خورشید" و "ذره و عالم" را در مقابل تمثیل تکراری فلسفی اندام وارگی جهان ابن عربی ابداع کرده است و از جنبه کلی هم تمثیل جامع تناظر سی مرغ با سیمرغ را خلق نموده است که حاوی اندیشه عرفانی وحدت وجود با زیر مجموعه هایی چون وحدت در کثرت، تفاوت جزئی جهان سایه ای و مثالی، تناظر جهان سایه ای و مثالی، کمال گروهی سالکان و شعور کیهانی است و همه زیر مجموعه های مذکور در عرفان ابن عربی نیز وجود دارند که بیانگر یگانگی اندیشه های بشری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان