فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۸ مورد.
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۰
حوزههای تخصصی:
حافظ شناسی با نگاه نه گانه
منبع:
حافظ آبان ۱۳۸۹ شماره ۷۵
حوزههای تخصصی:
دیر مقان حافظ
حوزههای تخصصی:
نقدی بر بند و دام، نه دام و دانه
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۰
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی اشعار حافظ و إمِرسُن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر شعر فارسی بر ادبیّات آمریکا از مباحثی است که تا کنون کم تر مورد توجّه کسانی که در زمینة ادبیّات تطبیقی تحقیق کرده اند، قرار گرفته است. موضوع مقالة حاضر بررسی تأثیر حافظ شیرازی بر شاعر رمانتیک و فیلسوف تعالی گرای آمریکایی، رالف والدو إمِرسُن است. این پژوهش، نخست به اختصار زندگی و چارچوب فکری و سبک ادبی إمِرسُن را معرفی می کند و چگونگی آشنایی وی با حافظ را از طریق متن های میانجی آلمانی نشان می دهد. بخش دوم مقاله، شخصیّت حافظ را در چشم شاعرـ فیلسوف آمریکایی بررسی می کند و به ارزیابی کیفیّت ترجمه های إمِرسُن از اشعار حافظ می پردازد. در بخش پایانی از طریق بررسی تطبیقی اشعار إمِرسُن و حافظ، همسانی های فکری و سبکی دو شاعر و میزان تأثیر إمِرسُن از حافظ، مورد ارزیابی قرار می گیرد. تأثیر پذیری إمِرسُن از حافظ نه تنها در مضامین و صور خیال، بلکه در چارچوب فکری او نیز به چشم می خورد. این همگونی ها با ارجاع به مقالات و اشعار إمِرسُن و تطبیق آن ها با اشعار حافظ نشان داده شده است.
خوانش شعر حافظ
جبر و اختیار در جهان بینی حافظ و معرّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله جبر و اختیار یکی از جنجالی ترین و غامضترین بحث های کلامی است. این بحث ریشه تاریخی بسیار قدیم دارد و در گفته ها و اندیشه های فلاسفه، عرفا، شعرا و دیگران به جلوه های گوناگون نمود یافته است. مفهوم جبر یکی از مفاهیم کلیدی و کاربردی اشعار حافظ شیرازی و ابوالعلاء معرّی است. گروهی آن دو را بر مسلک جبر و گروهی دیگر با تفسیر و تأویل ابیاتشان آنها را معتقد به اختیار می دانند. این نوشتار سعی در بررسی این موضوع و مقایسه تطبیقی اشعار این دو شاعر نامی، در این زمینه دارد. گرچه در ترازوی دیدگاه هر دو شاعر در زمینه جبر و اختیار، کفه جبر سنگینی می کند؛ ولی هاله ای از تردید و آشفتگی بر جهان بینی هر دو سایه می گستراند که در بسیاری از موارد در نگرش حافظ، به اندیشه اختیار انگارانه تصریح دارد؛ ولی ابوالعلا تنها به برگزیدن روشی میانه بسنده می کند و بندرت سخن از اختیار می گوید. بنابراین می بینیم که در نگرش خواجه شیراز نوعی معنویت توأم با رندی است که این امر از جهان بینی معرّی دریافت نمی گردد.
نقدی بر کتاب شرح غزلیات حافظ
حوزههای تخصصی:
از خیل خیال تا وصل خورشید ؛ نگاهی به کتاب وصل خورشید : شرح شصت غزل از حافظ
حوزههای تخصصی:
حافظ در غرب
حوزههای تخصصی:
بازتاب: پاسخ به نکته ای بسیار مهم از نقد شرح غزلیات حافظ
حوزههای تخصصی:
تاملی در بیتی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آن که در زمینه حافظ شناسی، تحقیقات ارزنده بسیار به عمل آمده؛ ولی هنوز هم در بعضی از مسائل، اندیشه و قصد غائی این «سر حلقه رندان جهان» همچنان در پرده ای از ابهام مانده است. از این قبیل موارد بیتی است که خواجه شیراز مضمون آن را با «آیینه اسکندر» پرداخته است. از آنجا که آن بیت، ساخت و بیانی مبهم دارد و حافظ پژوهان در معنی آن اختلاف کرده اند؛ نگارنده در این مقال بر آن شد که ضمن اشاره ای نقد آمیز بر نظر شارحان اشعار حافظ در این مورد، تا آنجا که بتواند پرده ابهام از جمال معنی آن به یکسو زند.
سخنرانی روز حافظ در کوهدشت لرستان
منبع:
حافظ آبان ۱۳۸۹ شماره ۷۵
حوزههای تخصصی:
تحلیل انسجام و پیوستگی در غزلی از حافظ با رویکرد زبان شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش گران ادبی غالباً در مورد انسجام و پیوستگیِ میان ابیات غزل حافظ اختلاف عقیده دارند: گروهی به طور ضمنی غزل حافظ را فاقد انسجام دانسته اند و، ویژگیِ اصلی غزل حافظ را گسسته نمایی و به عبارتی نداشتن انسجام و ارتباط معنایی در محور عمودی غزل بیان کرده اند. در مقابل، گروه دیگری از محقّقان به وجود ارتباط میان ابیات و در نتیجه انسجام در غزل حافظ معتقد هستند. در مقالة حاضر با استفاده از نظریة تکامل یافتة انسجام هلیدی و حسن (1985) در زبان شناسی نقش گرا به تحلیل انسجام و پیوستگیِ غزلی از حافظ که به ظاهر از انسجام کاملی برخوردار نیست پرداخته ایم. بر اساس این نظریه یکی از ویژگی های متن داشتن انسجام است؛ اما صرف یافتنِ عوامل انسجام در متن، به معنی این نیست که آن متن واقعاً منسجم است بلکه پس از نشان دادن این عوامل، دستیابی به پیوستگی متن مورد نظر بر پایه هماهنگی انسجامی ضروری است. پس از این تحلیل و بررسی به این نکته دست یافتیم که غزل مورد نظر از انسجام و پیوستگی بالایی برخوردار است. بنابراین، با کاربست این نظریه که بر پایه ای علمی استوار است، می توان درجة انسجام و پیوستگی هر یک از غزلیات حافظ یا دیگر متون ادبی را از نظر کمّی مشخص کرد.
آداب معاشرت انسان امروزی در دیوان حافظ
حوزههای تخصصی:
بررسی ابعاد دینداری حافظ شیرازی براساس الگوی گلاک و استارک مبنی بر دین ، پدیده ای چندبُعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای دهه1960 تحت تاثیر دیدگاه جامعه شناسان، به ویژه دورکیم، برای اولین بار، دین به عنوان پدیده ای چندبُعدی مطرح گردید و واچ برای آن سه بُعد قائل شد: نظری/ باور، عملی/ مناسکی و جمعی/ انجمنی. در سال1965 گلاک و استارک برای همه ادیان جهان پنج بُعد قائل شدند: 1- اعتقادی 2- مناسکی 3- تجربی 4- فکری 5- پیامدی؛ و بیشتر پژوهشگران این الگو را پذیرفته و آن را برای مطالعه هر دینی مناسب دانستند. بدون تردید، دینداری از ابعاد مهم شخصیتی حافظ شیرازی است که قابلیت بررسی با الگوی گلاک و استارک را دارد. در این مقاله با توجه به غزلیات حافظ به تحلیل و توصیف ابعاد دینداری او براساس الگوی مذکور پرداخته شد و مطابق نتایج تحقیق، حافظ به توحید، نبوت و معاد معتقد است. طلب حقیقت از مهم ترین ویژگی های بُعد مناسکی و دلیل بر عمل گرایی او در واجبات شریعت و مقامات طریقت و فضایل معنوی است. تجربه های دینی او کیفیت معرفتی از نوع شهودی و اشراقی داشته و توجه ، شناخت ، ایمان و امید از جلوه های عمده آن محسوب می شوند و توحیداندیشی، خشنودی از قضای الهی، عمل به فرایض، شرکت در مراسم دینی، آراستگی به فضایل معنوی، ایمان استوار، بندگی عاشقانه ، وصول به وحدت و مقام انسان کامل از پیامد های مهم دینداری وی به شمار می آیند.
بازشناسی سیمای محبوب حافظ با تکیه بر غزل: «آن سیه چرده که ...»
حوزههای تخصصی:
سابقه تحقیق درباره بازشناسی ممدوحان حافظ در غزل های مدحی این شاعر و تلاش برای تطابق آن بر شخصیت های تاریخی، به روزگار شرح و تفسیر غزل های وی در قرن دهم بازمی گردد. این مقاله می کوشد سیمای محبوب حافظ را در غزلی از دیوان وی با مطلع زیر بازشناسی کند:
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم می گون، لب خندان، دل خرم با اوست
مسئله اصلی این پژوهش، این است که آیا می توان از طریق نشانه های برشمرده شده محبوب حافظ در این غزل، آن را منطبق بر ویژگی های مهدی موعود دانست. نتایج این تحقیق که بر دست آوردهای اصول و روش های علم تفسیر و تاویل متن با رویکرد هرمنوتیک ادبی مفسر محور استوار است، نشان می دهد هرچند به دلیل ماهیت تاویل پذیری و ابهام و ایهام ذاتی بسیاری از غزل های حافظ، انطباق ممدوحان مورد اشاره وی بر شخصیت های تاریخی در بسیاری از موارد غیر ممکن است. از آن جا که نشانه ها و اشارات انکارناپذیر در این غزل از یک سو و همسویی و همسانی اندیشه مرکزی طرح شده در آن با اندیشه محوری حافظ در دیوان وی در باره مهدویت از سوی دیگر مطابقت دارد، ترسیم سیمای واقعی محبوب حافظ و انطباق آن با یک شخصیت تاریخی، دور از دسترس نمی نماید.