بنا بر تعریف هالیدی و حسن (1976) مفهوم انسجام، مفهومی معنایی است و به روابط معنایی که در متن وجود دارد اشاره می کند. انسجام را در جایی می توان یافت که درک و تفسیر برخی از عناصر گفتمان وابسته و نیازمند به عناصر دیگری در درون آن باشد؛ یعنی یک عنصر، پیش انگاره عنصر دیگر باشد. به این معنا که عنصر دوم را نمی توان بدون عنصر اول کشف و درک کرد. به دیگر سخن، انسجام عبارت است از رابطه میان عنصر اول، یعنی پیش انگارنده و عنصر دوم، یعنی پیش انگاشته. در این مقاله پس از معرفی انسجام و انواع آن، نظریه انسجام واژگانی را در ده داستان کوتاه فارسی بررسی کردیم و با بررسیهای آماری به نتایج شناختی و کاربردی در این زمینه رسیدیم.
درباره زبان فارسی دستورهای متفاوتی نوشته شده است و نظریه های مختلفی در خصوص اجزا و خصوصیات «جمله» و «واژه» مطرح شده است. گوناگونی مطالب، غالبا این مساله را به ذهن دانشجویان و فراگیران دستور زبان القا کرده است که دستور زبان قاعده و قانون مشخصی ندارد و اختلاف نظر در آن امری بدیهی و ناچار است و همه در جست و جوی منبعی هستند که مطالب آن شیوه علمی دقیق تری داشته باشد. این مقاله به همین منظور نوشته شده است تا خوانندگان محترم هم با دستور زبان آشنا شوند و هم آگاهی اجمالی از تمام دستورهای نوشته شده، داشته باشند. در این مقاله به تعریف دستور زبان بر مبنای علمی اشاره شده و ویژگی های دستورهایی که تا به حال تالیف شده اند و نیز معایب و محاسن آنها بیان گردیده است. در واقع با نقد دستور زبان فارسی 2 به صورت کاربردی معایب و محاسن نظریات سنت گرایان و زبان شناسان مطرح شده است. در نقد تمام مطالب کتاب شیوه های علمی زبان شناسی در مد نظر است.