سده پنجم هجرى، قرن تلاقى فرهنگهاى گوناگون در سرزمینهاى اسلامى و نمودار گسترش زبان وادبیات عرب درپی کوششهاى دانشمندان اسلام است. زبان عربى ضمن تأثر از فصاحت و بلاغت قرآنى در لفظ و اثر پذیرى محتوایى از مفاهیم وگزاره هاى دینى، در عقیده وگفتار عالمان و شاعران ملل دیگر اثر گذاربوده است. کاربرد الفاظ قرآنی و مفاهیم اعتقادى به ویژه درآثار ادیبان و شاعران، بازتاب خاص یافته است. از جمله شاعران دین مدار در لفظ و معنى، ناصر خسرو قبادیانى شاعر و حکیم نامبردار قرن پنجم هجرى است. در این مقاله نویسنده بر آن است که تصویرى از دو مفهوم اصیل تولی و تبرى در دیوان این ادیب سترگ عرضه نماید.
ادبیات فارسی و به ویژه شعر نو - در مقایسه با ادبیات کلاسیک - تحولی شگفت و شگرف در حوزه زبان ، اندیشه ، مبانی جمال شناسی و موسیقایی پیدا کرده است . حضور نام آوا ، در شعر نیما و دیگر نوپردازان ، یکی از ابزارهای مقابله با دگمانیسم واژگان شعری در ادبیات سنتی است . هرچند حضور نام آوا در شعر نیما ، بیشتر مورد اشاره رضا براهنی ( 1344 ش . ) و اخیراَ دکتر سعید حمیدیان ( 1381 ش . ) واقع شده ، اما تا کنون تحلیلی از کارکرد بلاغی آن ارائه نشده است . نگارنده در این مقاله به تشریح موضوع ، بررسی بسامد ، و تحلیل زبانی - بلاغی - موسیقایی نام آوا در شعر نیما یوشیج پرداخته ، با این همه از ارائه شواهدی چند از شعر اخوان ثالث ، فروغ فرخزاد ، سهراب سپهری ، و شاملو غافل نمانده است .