بحث نابرابری های اجتماعی با توجه به گستره زمانی و مکانی و آثار وسیع آن از دیرباز مورد توجه اندیشمندان قرار داشته است. علامه اقبال لاهوری فیلسوف، سیاستمدار و شاعر بزرگ پاکستانی در چهارچوب بررسی و تحلیل و تعلیل علل عقب ماندگی جوامع اسلامی به این بحث توجه فراوانی نموده و ابعاد مختلف آن را مورد کاوش دقیق قرار داده است. این مقاله به بررسی این مقوله از سوی اقبال لاهوری بر اساس کلیات اشعار فارسی این اندیشمند بزرگ پرداخته است. علامه اقبال از سویی به نقش فرد و شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع اسلامی و از سوی دیگر به نقش کشورهای غربی یا به تعبیر شعری او "افرنگ" در عقب ماندگی جوامع اسلامی که در متون اجتماعی معاصر با عنوان کلی «نابرابری جهانی» قابل پی گیری است، توجه کرده است. این مقاله در حد خود میتواند کوششی برای روشن شدن سهم و نقش فرد و جامعه در پیدایش نابرابری در هر یک از جوامع بشری و نیز روشن شدن سهم و نقش کشورهای سرمایه دار غربی در پیدایش نابرابری در سطح جهانی بهشمار رود.
نویسنده این مقاله مسئله حقوق انسان را بر اساس تعریف گلستان سعدی میسنجد و گلستان را اثری میبیند که در آن در لابهلای برخورد نکات و اشخاص، بوی حقوق مدنی و برابری اجتماعی به مشام می رسد. تربیت اجتماعی-سیاسی نیز در برخی حکایتهای گلستان دیده می شود. نویسنده اشاره میکند که روش مواجهه با نارواییهای اجتماعی در گلستان در امتداد واکنشهایی است که در ادبیات حکایتی پیش از سعدی، همچون مخزنالاسرار و جز آن دیده می شود با این تفاوت که حکایات در گلستان سعدی ساختارمندتر است.