فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۹۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
ردیف حاصل تکرار است و از دیر باز تاکنون برای اهداف گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. هر چه شعر فارسی مسیر تکامل را طی می کند، از ردیف های ساده در می گذرد و از قصیده سرایی سبک خراسانی، گرایشی به غزلسرایی که سرشار از عواطف و احساسات و نیازهای انسانی است، نشان می دهد و هر چه دامنه غزل گسترش بیشتری مییابد، بسامد ردیف چشمگیرتر می شود و شاعران سبک عراقی برای نمایش قدرت طبع و قریحه ذاتی خویش، ردیف های متنوع و دشوارتری را برمی گزینند. در این مقاله برخلاف نظر بیشتر قدما (که ردیف را مانع آزادی تخیل می دانستند)، با بیان دلایلی چون«کیمیاگری ردیف در تأثیر موسیقایی شعر، تسهیل در انتقال مفاهیم، ایجاد ارتباط و القای عاطفی بین شاعر و خواننده، ایجاد محوریّت کلام، تأکید بر تصویرسازی»، بررسی و منافعِ کاربرد ردیف های (حرفی، اسمی، ضمیری، مصدری، صفتی، قیدی، فعلی و جمله ای ..)، در دیوان قصیده پردازان سبک خراسانی و دیوان غزلسرایان مشهور سبک عراقی پرداخته ایم .
پژوهشی در کاربرد آرایه های ادبی در طنز معاصر فارسی و مقایسه اجمالی آنها در طنز انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از ارائه چند تعریف متداول از طنز به مفهوم امروزین آن و با مروری بر پیشینه طنز در ادبیات کلاسیک فارسی، این پژوهش به پیدایش و تکامل طنز اجتماعی-سیاسی در ایران، به منزله یک نوع ادبی مستقل در ادبیات فارسی، در آستانه نهضت مشروطیت و پس از آن می پردازد. نگارنده ساختار صوری طنز سیاسی-اجتماعی معاصر فارسی را از منظر کاربرد آرایه های کلامی مورد بحث قرار داده؛ نمونه هایی از هر یک در جای خود ارائه کرده؛ طنز فارسی را از دیدگاه به کار گیری ابزارهای بیانی، صنایع بدیعی، و آرایه های ادبی با نمونه هایی از طنز انگلیسی مقایسه؛ و در انتها، به دشواری برگردان آرایه های کلامی طنز از زبانی به زبان دیگر اشاره کرده است.
ایهام و مصادیق آن
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر دیدگاه کلاسیک آن می پردازد. برخلاف نظریه کلاسیکِ استعاره که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی می¬داند، نظریه معاصر ادعا می کند نظام ادراکی انسان اساساً سرشتی استعاری دارد و استعاره به شکل ناخودآگاه و غیراختیاری، در زندگی روزمره انسان فراوان به کار می رود. این دیدگاه نخستین بار در سال 1980 توسط جورج لیکاف و مارک جانسون با انتشار کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم مطرح شد. این تحقیق با ارائه گزارشی از «نظریه استعاره مفهومی»، به معرفی و نقدِ انواع، ماهیت و کارکردهای استعاره مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون می پردازد.
بررسی بینامتنی تصویر شکار در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر شکار و وابسته های آن، یکی از تصاویر پویا و پر ابهام در غزلیات شمس است. با توجه به کثرت کاربرد این تصویر در سایر متون عرفانی می توان به درک روشن تر و والاتری از این تصویر نائل شد. برای این منظور بر اساس نظریه بینامتنیت که - مبتنی بر این اندیشه است که متن نظامی بسته و مستقل نیست و هیچ متنی در خلأ پدید نمی آید و در خلأ ادراک نمی شود، هر متنی خواسته یا نا خواسته با متون دیگر نوشته می شود و با متون دیگر خوانده می شود- به روابط بین متون و در حیطه این تصویر دست یافته، به تأویل و بررسی این روابط پرداخته شده است.
تصویر شکار به عنوان یک تصویر کانونی در نظر گرفته شده و بر اساس آن مهم ترین خوشه های تصویری آن که شامل صید، صیّاد، دام، تیر و کمان و تیغ بلاست، بررسی شده است. در بیشتر متون صیّاد نماد پروردگار است که انسان گریزان را به جانب دام عشق الهی و رحمت خود می کشاند و تیر و کمان قدرت حق و تیغ بلا و آزمایش های الهی همه وسیله ای است، برای صید کردن هستی مجازی انسان و تبدیل آن به هستی حقیقی و رساندن او به مرتبه بقا در حق.
شکست رنگ و گسست آهنگ
حوزههای تخصصی:
تاملی بر آرایه ی متناقض نمایی
حوزههای تخصصی:
جایگاه قصر و حصر در علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش گامی در جهت بازبینی، نقد و تبیین جایگاه حصرو قصر به عنوان یکی از فصول مهم فنّ معانی و از ابزارهای بلاغی کارآمد در تحلیل متون است. این مبحث که مربوط به سطوح درونی کلام و لایه های پنهان اندیشه گوینده است، از نخستین کتابهای معانی تا دوره معاصر مورد توجّه اهل بلاغت بوده و بخشی مفصّل و مجزّا را به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر این ابزار بلاغی، مورد استفاده متنوع و مکرّر شعرا، نویسندگان و عرفای مؤلّف قرار گرفته است. براین اساس حصـر و قصـر قابلیّت بلاغی مشترکی میان گوینده و مخاطب اوست. گوینده برای تبیین و القای اندیشه های درونی خود و مخاطب، اعم از پژوهشگر یا خواننده عادی، در جهت تحلیل و تفهیم محتوای آثار.
نقدی بر بلاغت فارسی با نگاهی به رخی کتاب های آموزشی بلاغت فارسی
حوزههای تخصصی:
مفهوم تشخیص (اسناد مجازی) از دیدگاه علمای بلاغت
حوزههای تخصصی:
کندوکاوی در آرایه ی تلمیح
حوزههای تخصصی:
بلاغت مخاطب
حوزههای تخصصی:
تناسب هنری در دو محور همنشینی و جانشینی
حوزههای تخصصی:
خلاقیت و ابتکار شاعر در گونه های مختلف زبانی و ادبی موجب می شود که کلام وی رنگ و بوی دگری یابد و آن را فراتر از همگنان بنشاند. بررسی شگردها و سبک شاعران و نمود خصایص شعری آنان می تواند به شناخت دقیق آن بینجامد. قیصر امین پور به نوآوری مشتهر است و ذوق شاعری همراه با تحصیلات دانشگاهی توانایی به او داده است تا در انتخاب واژگان و ترکیب و تلفیق آن ها در محور جانشینی و نیز همنشینی، تناسب معنایی و لفظی دلپذیری را ایجاد نماید. او در ایهام تناسب، کنایه و مراعات النظیر شگردی خاص دارد. شاعر با استفاده از ابزار کنایه، عمل انتخاب بر محور جانشینی را متناسب با عمل ترکیبِ حاصل از به کار داشتِ مراعات النظیر و ایهام تناسب بر محور همنشینی به نیکی انجام می دهد؛ به گونه ای که کشف یکی از این برجستگی های هنری در یک محور به کشف برجستگی های دیگری در محور دیگر می انجامد.
این مقاله در پی آن است تا به آن دسته از تناسب ها در اشعار امین پور که ارزش هنری بیشتری دارد، بپردازد. به این منظور، پنج دفتر شعر شاعر که عبارتند از: آینه های ناگهان، گلها همه آفتابگردانند، تنفس صبح، در کوچه آفتاب و دستور زبان عشق، بررسی شده است.
بررسی تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخلّص در غزل، ذکر نام شعری شاعر، در پایان غزل است که بعد از دوره مغول رواج یافت، گرچه پیش از آن نیز، بعضی از شاعران، تخلّص خود را در غزل ذکر می کردند. شاعران دوره بازگشت در سرودن غزل، از سعدی و حافظ پیروی می کردند و می خواستند در هر مورد، روش استادان خود را کاملاً تقلید کنند؛ از این رو، در ذکر تخلّص غزل نیز، از این دو استاد غزل پیروی می کردند. معمولاً تخلّص در آخرین بیت غزل ذکر می شود؛ اما گاه غزلسرایان، به دلایلی، از جمله مدح و نیز آوردن تمثیل، تخلّص را در بیت ماقبل آخر ذکر کرده اند. بندرت شاعران بنا به دلایلی چون ناتمام ماندن غزل و نیز به سبب آن که نخواسته اند نام شعری خود را در کنار نام ممدوح بیاورند، تخلّص خود را ذکر نکرده اند و اغلب ضمیر «من» را جایگزین تخلّص خود ساخته اند. در این مقاله، همچنین به زاویه دید در تخلّص، ایهام در تخلّص، صفت های تخلّص و مضامینی که در کنار تخلّص
می آید، پرداخته می شود. علاوه بر این در این مقاله، تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت با تخلّص در غزل سعدی و حافظ مقایسه می گردد تا جنبه های خاص کاربرد تخلّص در غزل این دو استاد غزلپرداز مشخص شود و میزان تقلید نظیره سرایان در کاربرد تخلّص روشن گردد.
مجاز مرسل وپیوند آن با ابهام در شعر نیما،اخوان،سپهری و فروغ فرّخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجاز مرسل یکی از عوامل ابهام آفرین در کلام ادبی است. یاکوبسن در بحث خود از قطب¬های مجازی و استعاری زبان، مجاز را روند جایگزینی بر اصل مجاورت می¬داند و آن را از ویژگی¬های بارز نثر به حساب می¬آورد. در حالی که مجاز در کلام ادبی، به ویژه شعر معاصر، به دلیل پیوندها و علاقه¬های تازه¬ای که شاعر بین معنی حقیقی و مجازی ایجاد می کند، عنصری بلاغی محسوب می¬شود. چون مجاز مرسل بر اساس تداعی مجاورت شکل می¬گیرد، به زودی بازشناخته می¬شود و تک معنایی است، از این رو درجه ابهام آن نسبت به سایر مقوله¬های مجازی زبان کمتر است. شاید به همین دلیل است که کاربرد آن در شعر معاصر اندک بوده و شاعران معاصر چندان تمایلی به استفاده از آن در شعر خود ندارند. منتها در همین موارد معدود، گاه به نوآوری¬ها و ابتکاراتی دست زده-اند که نمودار گزینش و ترکیب شاعر از امکانات متعدّد زبانی و بیانگر سبک خاص و نشان دهنده میزان تقلید یا نوآوری آن¬ها در این حوزه بلاغی است. در این مقاله که به شیوه توصیفی - تحلیلی بر روی شعر چهار تن از شاعران معاصر (نیمایوشیج، اخوان ثالث، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد) صورت گرفته، برآنیم ضمن بررسی مجاز مرسل و نقش آن در ایجاد ابهام هنری به تجزیه و تحلیل ابهام¬های حاصل از این مقوله ادبی بپردازیم.
نماد و جایگاه آن در بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار سنتی بلاغت فارسی محدودیت هایی دارد که اصلاح و بازنگری را در آن ضروری می نماید. متقدمان معمولاً بلاغت را به سه حوزه ی معانی، بیان و بدیع تقسیم کرده اند و هریک از آن ها را به بخش هایی محدود ساخته و تعاریفی برای آن ها ارائه داده اند. متاخرین علمای بلاغت نیز اغلب از آنان پیروی کرده اند و همین تقسیم بندی و تعاریف را پذیرفته اند. کاربرد این تقسیم بندی و مصداق یابی آن در آثار مختلف ادبی با مشکلات و محدودیت هایی روبه روست و در این آثار، نمونه ها و مواردی دیده می شود که در ساختار و دسته بندی های سنتی جای نمی گیرد و نیازمند حوزه ها و دسته های جدیدی است که لزوم بازنگری در علم بلاغت را یادآور می شود. یکی از موضوعاتی که در این زمینه کارآمد و کارساز است، مشخص کردن جایگاه نماد در بلاغت و ارائه ی تعریفی مناسب با این حوزه، برای آن است. نماد و نمادگرایی همان گونه که در اسطوره شناسی، روان کاوی، هنر، جامعه شناسی، عرفان و سایر حوزه ها تعریف شده و تحولات زیادی ایجاد کرده است، در بلاغت نیز می تواند موجب دگرگونی های زیادی شود و بستری مناسب برای پژوهش های جدید شود و پویایی و تحرک خاصی در این علم به وجود آورد. در این مقاله، نماد به عنوان یکی از صورت های بیان که فراتر از صور خیال قرار می گیرد، تعریف شده و جایگاه آن در حوزه ی بیان به عنوان صورت تجلی مشخص می گردد. همچنین به جایگاه آن در علم معانی به عنوان صورتی فراتر از حقیقت و مجاز و فراتر از ایجاز و اطناب اشاره می شود.
هنر تضمین تضمین غزلی از حافظ اثر سید علینقی امین
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۰
حوزههای تخصصی: