فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۱٬۳۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
از تصحیح دیوان فرخی سیستانیشصت سال می گذرد. تصحیح این دیواندر آن روزگار با امکانات و نسخه های در دسترس، کوششی ستودنی است؛ اما ابیات بسیاری در چاپ دبیرسیاقی وجود دارد که به سبب روش تصحیح و دسترسی نداشتن ایشان به نسخه های بهتر و بیشتر، معنای مناسبی ندارد. نویسندگان این جستار به بیش از هفتاد نسخه از دیواناین شاعر بزرگ دسترسی یافتند؛ از میان آنها ده نسخة مهم تر تهیه شد و سرانجام شش نسخه باارزش برای تصحیح دیوانگزینش شد؛ یک نسخه نیز اساس نسبی قرار گرفت. باتوجه به نسخه های به دست آمده و مقابله نسخه ها، دیوان فرخیدوباره تصحیح شد. در این مقاله که نتیجة تصحیح دوبارة دیواناست، نمونه هایی از نادرستی ها و بدخوانی ها و گزینش و گزارش های نادرست دیوان فرخی سیستانیبیان می شود. هم چنین به نکاتی اشاره می گردد که به خوانندگان کمک می کند به شعر اصیل و حقیقی فرخی دست یابند.
دلالت هاى تقدیم و تأخیر در ساختارهاى استفهامى بر مبناى نظریه نظم جرجانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالقاهر جرجانى در مبحث تقدیم و تاخیر با نگاهى دقیق، اسلوب استفهام را مورد بررسى قرار داده و با آوردن شواهد و مثالهاى فراوان به اثبات اغراض نحوى، بلاغى و معناشناسى این اسلوب پرداخت هاست. وى با ژرف نگرى به تشریح اغراض ثانویه ساختارهاى استفهامى پرداخته و دلالت تقریر و انکار، تهکم و توبیخ را مورد بررسى قرار داد هاست. پژوهش حاضر با روش توصیفى، تبیینى و تحلیلى انجام گرفت، منظور از توصیف ساختارهاى استفهامى، برخورد با این پدیده در سطح است، بى آنکه به حریم علیتش وارد گردیم. در مرحله تبیینى، علل پدیده تقدیم و تأخیر در ساختارهاى استفهامى تبیین گردید و این پدیده در پوشش قوانین کلیاى که ماهیت آن را میرساند، جاى گرفت، در این مرحله چرایى و علتیابى مسئله مدنظر است و سرانجام در مرحله تحلیلى، محتواى آشکار پیامهاى موجود در مثالها بررسى شد. نتایج پژوهش نشان داد که جرجانى با تحلیل نحوى و بلاغى اسلوب تقدیم و تأخیر، معانى ثانویه استفهام را کشف کرد و نشان داد که دگرگونى صورت و معنا یک رابطه دوسویه دارند. یعنى دگرگونى صورت، اعم از تقدیم و تأخیر لفظى، به دگرگونى معنا میانجامد و اراده یک معناى خاص نیز دگرگونى صورت را لازم میگرداند. بنابراین طبیعى است که در این فرآیند دوسویه اختلاف، تنوع و تعدد معانى منتسب به ساختارهاى استفهامى شکل بگیرد، به عبارت دیگر هدف جرجانى بیان تأثیر تقدیم و تاخیردر اختلاف و تنوع معانى است.
استعاره مفهومی: نقطه تلاقی تفکر و بلاغت در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی یا شناختی بر پیوند میان زبان و تفکر تأکید دارد و استعاره را بیش از آنکه مربوط به زبان بداند، به اندیشه مرتبط می داند. استعاره پیش از آنکه در قالب یک عبارت زبانی بیان شود، بر مبنای یک تفکر ذهنی ساخته می شود. این رویکرد جدید توجه منتقدان را به زیرس یی ذهنی جلب می کند که در فرایند ساختن استعاره نقش مهمی دارند. ناصرخسرو، یکی از شاعران اندیشمند و فیلسوف سبک خراسانی، در بسیاری از قصاید خود، از استعاره بهره گرفته است. استعاره هایی که وی به کار می برد همه در قلمرو نظام عقیدتی و دینی او می گنجند و شاعر بسیاری از مفاهیم فکری مورد نظر خود را به صورت استعاره های مفهومی بیان می کند. از آنجایی که قصاید ناصر خسرو بیشتر در حیطه ادبیات تعلیمی جای می گیرند و در نگاه اول، چندان از شگردهای ادبی سود نمی جویند، این پژوهش بر آن است با بررسی پنجاه صفحه از دیوان قصاید ناصرخسرو بر اساس رویکرد استعاره مفهومی نشان دهد که شاعر بسیاری از مفاهیم و عقاید را در قالب استعاره های شناختی بیان کرده و این امر در بالا بردن درجه ادبیت کلام وی مؤثر بوده است.
ضرورت تصحیح دوبارة دیوان غیاث و سبکشناسی شعر او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غیاث الدین علی یزدی، متخلص به غیاث، شاعر و نقاش مشهور سده های دهم و یازدهم هجری است که به سبب طراحی بر روی پارچه های زربفت به نقشبند معروف بود. غیاث افزون بر مهارت در هنر نقشبندی، در شاعری نیز توانا بود. دیواناو شامل مثنوی، قصیده، قطعه، رباعی، غزل است که تاکنون فقط یک بار به اهتمام حسین مسرّت در سال 1393 تصحیح و منتشر شده است. این جستار با بررسی این چاپ، ضعف ها و نارسایی های آن را در چند بخش نشان خواهد داد: 1 روش تصحیح، نامشخص و نامستند، به گونه ای قیاسی است؛ 2 بسیاری از ابیات با تحریفات و تصحیفات ضبط شده است؛ به طوری که با تأثیر بر معنای متن اصلی، تاحدّ بسیاری آن را دگرگون کرده است. افزون بر این نکته ها، باید به اشکالات مربوط به تعلیقات، غلط های چاپی، بدخوانی نسخه، ضبط ابیات به صورت نقطه چین نیز اشاره کرد. تصحیح مسرّت از دیوان غیاثاشکالاتی دارد؛ به همین سبب این مقاله می کوشد با اشاره به برخی از آنها، ضرورت تصحیح دوبارة دیوانرا بررسی کند. عناصر سبکی شعر غیاث نیز در این جستار، از منظر آشنایی زدایی و هنجارگریزی تحلیل می شود. مهم ترین جلوه های هنجارگریزی در شعر غیاث در زمینه های نحوی و زمانی، آرکائیسم، مشاهده می شود. در این گفتار سعی شده است تا با یادآوری این بخش از هنجارگریزی، قسمتی از کارکردهای زیبایی آفرینی در شعر غیاث بررسی و تحلیل شود.
التزامی نو در شعر میرزا کاظم طبیب یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا کاظم طبیب یزدی شاعر و طبیب برجسته امّا گمنام عصر قاجار از خاندان حکیمان کرمان و منسوب به شجره ناظم الأطباء کرمانی است. دیوان شعر ایشان در قالب نسخ ه خطّی منحصربه فردی در میان فرزندان و نوادگان وی به یادگار مانده است. در غزلیّات میرزا کاظم التزام ویژه ای به چشم می خورد که به نظر می رسد باید خود او را مبدع این نوع التزام دانست. التزام، اعنات یا لزوم ما لا یلزم صنعتی از صنایع بدیع لفظی است که در کتب بدیعی تنها به مصادیق محدودی از آن اشاره شده است؛ درحالی که این صنعت در شمار تفنّن های شاعرانه و دارای مصادیق متعدّدی است؛ از جمل ه این مصادیق، التزام به کاررفته در غزلیّات میرزا کاظم است که در این نوشتار توصیف خواهد شد.
نگرشی به باروی موسیقی کناری در مثنوی معنوی بر مبنای ترکیبات اشتقاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه شیوایی و بلاغت زبان مولوی عنصر ترکیب سازی است. پژوهشگران بیشتر به ادراک رموز عرفانی مثنویتوجه کرده و از روساخت و زبان مثنویاشاره وار گذشته اند. یکی از فنون مولوی در انعطاف بخشی به صورت کلام و باروری موسیقی کناری، به کارگیری ترکیب های بکر اشتقاقی در جایگاه قافیه است. بیشتر ترکیب های برساختة او در مکان قافیه به پیروی از اصل برجسته سازی با قاعده افزایی ها و هنجارگریزی های مخصوص است که التذاذ وافر خواننده را از شعرش موجب می شود. بر انگیختن توجه مخاطب به صورت کلام یا نگارگری در عرصة سخن سرایی، افزودن بر بار موسیقیایی کلام و انباشت جای خالی قافیه از مهم ترین انگیزه های مولوی از به کارگیری این فن است. انواع ترکیبات اشتقاقی که مولوی جهت غنای موسیقی کناری و باروری قوافی شعری در مثنوینمایانده است ذیل عناوینی چون ترکیبات ونددار، ترکیبات شبه ونددار، صفات فاعلی مرکب مرخم، ترکیبات وصفی، ترکیبات مصدری و کلمات پیوندی تحلیل و بررسی شده اند.
تضمین و گونه هاى آن در غزلیات فیض کاشانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملامحسن فیض کاشانی، از علما و اکابر بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری است؛ که علی رغم شهرتش در تألیف کتب علوم مختلف، در شاعری نیز دستی توانا داشت. شعر او مالامال از اندیشه های فکری و اعتقادی اوست که با چاشنی عرفان و معرفت درمی آمیزد. آن چه که بیش از همه در شعر فیض خودنمایی می کند، بهره گیری استادانه او از اشعار و مضامین فکری شاعران بلند آوازه و صاحب سبک پیش از او از جمله مولوی و حافظ است که بر رونق و غنای شعر او افزوده است. از این رو، در این پژوهش که با هدف شناخت هرچه بهتر شعر فیض کاشانی صورت گرفته است، تلاش می گردد تا تضمین و گونه های آن به جهت اهمیت و نقش غیرقابل انکاری که در گیرایی و تأثیرگذاری کلام فیض ایفا می کنند، مورد بررسی قرار گیرد؛ که نتیجه حکایت از آن دارد که اشعار فیض، علاوه بر آنکه دربردارنده اندیشه های حکمی و اعتقادی اوست، عصاره فکری و شعری حافظ و مولانا نیز می باشد؛ که شاعر به صورت مستقیم و غیرمستقیم از آن ها بهره برده است و تضمین مبهم عبارتی یا واژگانی تضمین غالب به کار رفته در غزلیات فیض می باشد که باعث آفرینش غزلیاتی چون غزلیات حافظ و مولانا شده است.
تحلیل ساختاری ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر برپایة الگوی الماسی شکل لباو و والتزکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی گونه ای از ساختارگرایی است که هدف آن، کشف الگویی کلی برای روایت است. ویلیام لباو یکی از نظریه پردازان این حوزه است. او با همکاری جاشوا والتزکی برپایة روایت های شفاهی گویشوران انگلیسی زبان، الگویی برای ساختار روایت پیشنهاد کرد که به الگوی الماسی شکل معروف است. این الگو از شش بخش چکیده، آشناسازی، ارزش گذاری، کنش گره افکن، کنش گره گشا، پایانه تشکیل شده است. تاریخ بیهقیاثری روایی است که روایت شفاهی در بیشتر بخش های آن نمود بسیاری دارد. روایت شفاهی در ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر نقش بسیار مهمی دارد؛ این مقاله می کوشد تا برپایة الگوی لباو این روایت را بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساخت کلان داستان حسنک با این الگو به طورکلی سازگار و منطبق است؛ اما عواملی مانند موضوع اثر، شگردهای بیهقی در روایت و... به بیشتر بخش های الگو شکل ویژه ای بخشیده و باعث بی مانندی چارچوب ماجرا شده است. مهم ترین نمود امتیاز داستان حسنک در بخش ارزش گذاری آشکار می شود که سبک نگارش بیهقی را به سبکی تأکیدی تبدیل و ادعای او را مبنی بر بی طرفی در تاریخ نگاری رد می کند.
ساختارشکنى و تصویرسازى از طریق هنجارگریزى در اشعار نو هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی یکی از شیوه های آشنایی زدایی است که طی آن، برای ایجاد تصاویر خلاقانه شعری از قواعد حاکم بر زبان معیار، نوعی انحراف رخ می دهد و موجب برجسته سازی در متن ادبی می گردد. هوشنگ ابتهاج از جمله شاعران معاصر است که در اشعار نیمایی خود از این شگرد بهره فراوان برده است. این پژوهش، با روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایش و در چارچوب مکتب ساخت گرایی، بر آن است که اشعار نو ابتهاج را بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ مورد بررسی قرار دهد تا شیوه خلق زیبایی و برجستگی در اشعار وی آشکار گردد. اشعار مورد بررسی در این پژوهش با شیوه تصادفی از دیوان تاسیان ابتهاج گزینش شد. نتایج نشان داد که ابتهاج از انواع هشت گانه هنجارگریزی لیچ استفاده کرده و از این طریق توانسته است زبان خود را برجسته سازد. در این میان، وی از هنجارگریزی معنایی بیش از سایر انواع هنجارگریزی بهره گرفته است. میزان کاربرد سایر انواع هنجارگریزی و پیامد آن ها نیز بررسی شده است. با این هنجارگریزی ها ، ابتهاج منظور خود را به گونه ای نوآورانه و به زیباترین شیوه بیان می کند. همچنین تقدّم فعل بر سایر ارکان جمله از پربسامدترین هنجارگریزی های نحوی در شعر ابتهاج است و او نوعی فعل گرایی و تأکید بر عمل به جای عامل را تداعی کرده است.
کارکرد نظریة «ترامتنیت» ژنت در کشف و واکاوی تأثیرپذیری کوش نامه از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترامتنیت یک اصطلاح نقدی در نظریة ادبی معاصر است. این نظریه بر آن تأکید دارد که یک اثر ادبی تنها در ارتباط با سایر آثار ادبی تعریف و فهمیده می شود؛ زیرا خالق یک اثر ادبی با تصمیم آفرینش یک اثر، به دنیایی از ارتباط های میان متنی در ذهن خود وارد می شود؛ نویسنده یا شاعر از افکار بسیاری از آثار پیش از خود و یا معاصر با خود تأثیر می پذیرد و این افکار در آفرینش اثر او نقش دارند. یکی از حوزه های مهم در ادبیات ایران، ادب حماسی است که با رویکرد نوین ترامتنیت آن را می توان بررسی کرد و حرف های تازه ای برای مخاطب نسل جدید ارائه داد. شاهنامةفردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی ایران است و الگوی ساختاری و محتوایی مناسبی برای آثار بعد از خود بوده است؛ به گونه ای که آثار حماسی بعد از شاهنامه، با بهره گیری خودآگاه یا ناخودآگاه از مضمون و سبک داستانی و روایی آن شکل گرفته اند و الگوی ساختاری آن را در درون خود دارند. کوش نامهاثری حماسی تاریخی است که در آن از جنگ های لشکر چین با سپاه ایرانیان سخن به میان می آید. این اثر روایتی دیگر از دشمنان ایرانیان در شاهنامهاست. منابع استفاده شدة کوش نامهبا شاهنامةفردوسی متفاوت است و محتوای متفاوتی را در بر دارد؛ اما بی شک، سرایندة آن به طور مستقیم و غیرمستقیم از شاهنامةفردوسی تأثیر پذیرفته است. در این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر این فرضیه تأکید می شود که شاهنامهو کوش نامهرا در فضای ترامتنیت می توان بررسی کرد و شعر کوش نامه،در جایگاه زبرمتن، از شعر شاهنامه، در جایگاه زیرمتن، تأثیر پذیرفته است.
بنیان های اکوکریتیسیزم در نمادهای بلاغی اشعار رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد نمادهای زیست محیطی در حوزهٔ ادبیات فارسی قدمتی دیرینه دارد. در شعر معاصر فارسی نیز نمادهای جانوری و گیاهی به وفور دیده می شود. بسیاری از این نمادها جهت تبیین واقعیات یا تخیلات فردی شاعران قرار گرفته اند. نمادهای حیوانی و گیاهی در اشعار رضا براهنی از منظر زیست محیطی و نگاه بوم گرایانه قابل تأمل هستند و کاربردی منحصر دارند. در مقاله حاضر تلاش شده است با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، به معرفی کاربرد این نوع نمادها و رابطه آن اکوکریتیسیزم موجود در اشعار براهنی پرداخته و به این پرسش پاسخ داده شود که نمادهای حیوانی و گیاهی چگونه در اشعار براهنی تفسیر می شوند و آیا این نمادها در خدمت تبیین خصایص زیست محیطی قرار داشته اند یا انسان محوری در کاربرد این نوع نمادها ملاک شاعر بوده است. بدین منظور ابتدا به چگونگی کاربرد نماد جانوری و گیاهی پرداخته، سپس نمادها از زاویهٔ اکوکریتیسیزم در اشعار تحلیل و بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد انسان در اشعار براهنی مغلوب طبیعت است و «اومانیسم واژگونی» بر رتوریک نمادهای جانوری و گیاهی حاکم است.
خوانش نشانه شناسی لایه ای در فرایند معنایی منظومة خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی لایه ای با زیرساخت نشانه، لانگ، پارول، رمزگان، بافت و... در پی خوانشی دقیق از متن است. نشانه در این رویکرد در تعامل گفتمانی به متن تبدیل می شود. درواقع این فرایند نتیجة خوانش بافتاری نشانه ها در قالب رمزگان است که به لایه های متنی تبدیل می شود. البته خوانش بینامتنیتی و بیناگفتمانی مخاطب، به این لایه ها جهت می دهد. منظومة خسرو و شیرینتوانایی چنین خوانشی را دارد؛ بنابراین در این پژوهش به نشانه هایی مانند آب، شیر، خون، درخت، سنگ، خورشید و... در جایگاه کنشگران اصلی روایت، گرداگرد سه شخصیت فرهاد و خسرو و شیرین، توجه شد؛ به گونه ای که خوانش پدیدارشناختی، این نشانه ها را همگام با هر شخصیتی در فرایند معنایی، متناسب با دلالت های ضمنی دید. روش توصیفی تحلیلی لایه های نشانه ای نشان داد شاعر چگونه از شگرد اقتصاد داستانی در قالب نشانه ها برای افزونی ساختار معنایی محتوایی اثر استفاده کرده است؛ به طوری که با وجود نگرش ساختارگرایی برخی تحلیل گران، این پژوهش به سبب در نظرگرفتن پیرنگ برای همة نشانه ها در رمزگان های مختلف خوانشی، به افزونی معنایی داستان انجامید؛ برای مثال وقتی کنشگران همنشین شیرین، مانند آب و شیر و خون، برپایة عمل فراروی نشانه ها در رمزگان های مختلف عرفان و اسطوره و روانشناسی و... قرار می گیرند، پایان کار شیرین، در جایگاه دلالت های ضمنی متفاوتی قرار می گیرد؛ مانند فنای عارفانه و یا مرگ زودهنگامی که مجازات اوست.
فن مبالغه در سنت بلاغت اسلامی و جنبه های بلاغی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبالغه از همان زمان آغاز سرایش شعر مورد توجه شعرا بوده است و بر همین اساس به زودی مورد توجه شعر شناسان و ادیبان نیز قرار گرفت؛ اما این ابن قتیبه بود که برای اولین بار دقیقا همین اصطلاح را به کار برده است. این فن در میان بلاغیان با نام های افراط، اغراق، مبالغه و غلو شناخته شده است؛ اما آنها در رد و یا قبول آن اختلاف نظر دارند. برخی آن را جزو زیبایی های کلام می شمارند و برخی دیگر آن را دلیل بر ناتوانی شاعر می دانند. مقاله حاضر به تبیین پیشینه پیدایش این فن در سنت بلاغی و ارتباط آن با دیگر شگردهای بلاغی می پردازد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که هر چند که اصطلاحات به کار رفته در مورد این فن در نزد بلاغیان متفاوت بوده است؛ ولی همه ی آنها تقریبا یک مفهوم را از آن برداشت می کردند. همچنین مشخص شد که کاربرد مبالغه در کنار فنون دیگری چون تشبیه، استعاره، کنایه، اطناب، حسن تعلیل، و قصر بر لطف معنی و دلنشینی بیشتر کلام می افزاید. بنابراین فنون بدیعی از جمله مبالغه ضرورتا برای تزیین کلام نیستند بلکه نقش برجسته در دلالت معنایی دارند.