ابوالحسن بن هیصم بوشنجی از نویسندگان و مورخان قرن پنجم و ششم هجری است که کتابی درتاریخ عمومی درچند مجلد داشته و از ابتدای خلقت تا عصر خود را شامل بوده است. منهاج سراج، نام آن را تاریخ و قصص می داند و در چند جای کتاب خود – طبقات ناصری- از آن بهره برده و بدان اشاره کرده است.متاسفانه از این کتاب که به احتمال قریب به یقین عربی بوده، تاکنون اطلاعی بدست نیامده است، اما بخشی از این کتاب که مربوط به داستانهای پیامبران الهی است، جداگانه کتابت شده و بعدها به فارسی ترجمه شده است .و به صورت نسخه خطی و با عنوان قصص الانبیای بوشنجی از آن اطلاعاتی در دست است.آن گونه که درخود نسخه خطی فارسی دیده می شود شخصی به نام محمدبن اسعد بن عبدالله حنفی تستری مترجم آن بوده است.در این مقاله بعد از معرفی اجمالی صاحب کتاب و مترجم آن، برای آشنایی بیشتر به معرفی اصل نسخه خواهیم پرداخت.
شاعران و نویسندگان برجسته صاحب سبک خاصی هستند که در تاریخ ادبیات به نام آنها ثبت است. در این مقاله سبک شاعر ایرانی، طالب آملی (ف 1036 ه ق) مورد تحلیل قرار گرفته است. سبک طالب در حد وسط دو جریان عمده شعر فارسی عصر صفوی، یعنی شاخه هندوستانی و شاخه ایرانی آن قرار دارد. در این نوشتار مشخصه های سبکی شعر طالب در دو بخش زبان (واژگان و نحو) و بیان (عناصر بلاغی) شناسایی و با ذکر نمونه هایی معرفی شده است.
یکی از روشهای معمول و متداول پیشینیان، پندنامه و عهدنامه (اندرزنامه) نویسی بوده است. با نگاهی به پندنامه های کهن در می یابیم که شخصیتهای اجتماعی و سیاسی و حتی مصلحان دینی در پیرانه سری حاصل تجربیات و اندوخته های فکری خود را در زمینه های گونه گون زندگی از قبیل شیوه های عملی مردم داری و انتخاب دوست، پرهیز از نیرنگ و دورویی و جانبداری از راستی و راستکاری و ارزیابی درست دوست و دشمن، و دهها نکته، نغز اخلاقی و اجتماعی و سیاسی دیگر را در قالب عهدنامه خطاب به فرزند و جانشین خود و یا خطاب به مردم و به ویژه فرزانگان جامعه به یادگار گذاشته اند. در واقع در روزگاری که سخن از قانون و قانونمندی اجتماعی نبوده، مجموعه این سخنان، نخستین گامهای بشری در زمینه قانونمند کردن زندگی اجتماعی بوده است. به همین دلیل، متون تاریخی و اسطوره ای پیشینه این گونه اقدامات را به روزگار پیشدادیان و اساطیر باز برده اند. مثلا ابوعلی مسکویه رازی در مقدمه، تجارب الامم گوید: «من چون سرگذشت مردمان و کارنامه شاهان را ورق زدم و سرگذشت کشورها و نامه های تاریخ را ورق زدم و سرگذشت کشورها و نامه های تاریخ را خواندم در آن چیزها یافتم که می توان از آنها در آن چه مانندش همیشه پیش می آید و همتایش پیوسته روی می دهد پند گرفت همچون گزارش آغاز دولتها، و پیدایی پادشاهیها و رخنه هایی که سپس در آنها راه یافته و کارسازی کسانی که آن رخنه ها را چاره کردند تا به بهترین روز بازگشت. و سستی کسانی که از آن بی هش ماندند و رهایش کردند تا کارشان به آشفتگی و نیستی کشید و گزارش شیوه هایی ازین دست همچون تلاش در آباد کردن کشور و یک سخن کردن مردم و راست آوردن پندار سپاهیان و فریبهای جنگی و نیرنگهای مردان که گاه به زیان دشمن انجامید و گاه به زننده نیرنگها بازگشت و... نیز دیدم اگر از این گونه رویدادها در گذشته نمونه ای بیابم که گذشتگان آن را آزموده باشند و آزمونشان راهنمای آیندگان باشد...از این روی این کتاب را گرد آوردم و آن را تجارب الامم [آزمونهای مردمان] نامیده ام»