درجهان باستان گروه هایی از سرایندگان و چامه سرایان و داستان پردازان و سرود گویان و خنیاگران دوره گردی بودند که هریک بنابر شرایط اجتماعی و زیستی و جغرافیایی ویژه خود،از پدیدآورندگان سرودها و داستان هایی بودند که امروز با پاره ای از آنها آشنایی داریم و در دسترسمان است و برخی نیز از میان رفته و تنها نامشان و یا بخش کوچکی از آنها برجای مانده است. به سخن دیگر می توان گفت این سرایندگان و خنیاگران و سرودگویان به گونه ای منشا و خاستگاه ادبیات غنایی((Lyrik و حماسی (پهلوانی )((Epik بودند که با نام ها و پاینام های گوناگون در جهان شناخته می شوند.
داستان رستم و اسفندیار بازگو کننده بخشی از حوادثی است که بعد از کیخسرو به وقوع پیوسته است از این روی، برای تحلیل داستان توجه به وقایع اواخر دوره کیخسرو و ضرورت دارد. ابتدا توجیه و تحلیل های محققان را درباره مضمون اصلی داستان نقل و نقد کرده ایم آنگاه تلاش کرده ایم بر اساس روش تحقیق مکتب ساختاری در جامعه شناسی، خط اصلی روایت داستان را بیابیم که عبارت است از ستیز خاندان گشتاسب با سنت ها، و در مقابل گشتاسبیان، خاندان زال مدافع هستند. این تعارض به گونه ای است که همزیستی آنها ممکن نیست. پیروزی رستم بر اسفندیار نشانه علاقه تدوین کنندگان داستان به حفظ سنت ها است. آینده شوم رستم نیز از آن است که نبرد با سنت ها نهایتا به تضعیف و شکست سنت و کشور می انجامد و شوم است. سیر سنت هایی چون نگهداشتن مرز میان پهلوانی و پادشاهی، پیوند دین و دولت، اصالت تخمه و نژاد و نوع تعارض گشتاسبیان با آنها را در شاهنامه بررسی کرده ایم. برخی مسایل نظیر شکست آغازین رستم و علت پروردگی چوب گز در آب رز، وجود دو پهلوان پیر و جوان در داستان را نیز تحلیل کرده ایم.
در این مقاله،طنز در ادب عرب قرن چهارم هجری که به تعبیر بسیاری از مورخان،دوره شکوفایی تمدن اسلامی به شمار می آید،مورد بررسی قرار گرفته است .نگارنده سعی نموده تابا نگاهی به طنز در دوران جاهلیت،به شکل گیری و تحول طنز در دوره عباسی (قرن چهارم هجری)بپردازد.در این باره،اوضاع سیاسی-اجتماعی عباسیان از جمله وجود طبقات گوناگون اجتماعی،پدیداری طبقه ظریفان ، تجمل حاکم بر دربار خلفا ، قدرت گیری درباریان و بی اعتنایی به اوضاع طبقه محروم و تهی دست، مورد توجه قرار می گیرد.این اوضاع باعث گردید تا شعرا و ادیبان به کمک طنز سیاسی و غیرسیاسی بتوانند ضمن حمله به بی عدالتی حالک بر دربار خلفا وانتقاد از اوضاع زمانه ،بهترین تصویر را از زندگی در قرن چهارم هجری،ارائه دهند.
اندرزنامه ها و وصیت نامه های پهلوی منسوب به پادشاهان و خردمندان و حکیمان ایران قبل از اسلام، علاوه بر پندها و حکمتهای عام، حاوی نکات مهم و جالبی درباره آداب حکمرانی و کشورداری و حقوق و روابط متقابل شاه و مردم است که در گذشته به طور شفاهی رایج بوده، بیشتر در اوایل دوره اسلامی به کتابت درآمده و به فاصله کوتاهی به عربی ترجمه شده اند. اغلب ترجمه های فارسی آن بر مبنای ترجمه های عربی پدید آمده است. از مهم ترین اندرزنامه های پهلوی جاویدان خرد است که متن پهلوی آن از بین رفته، ولی متن عربی آن به همت «ابوعلی احمدبن محمد مسکویه» باقی مانده و بارها به فارسی ترجمه شده و تاثیر گسترده ای در ادبیات تعلیمی فارسی گذاشته است. نکته مهم درباره اندرزنامه ها این است که محتوای آنها بیش از آنکه متضمن آرا و دیدگاههای دقیق پادشاهان و حکمای قبل از اسلام باشد، حاوی منویات خرد جمعی ایرانیان زرتشتی و مسلمان، راجع به حکومت آرمانی است.
شعر عربی در خراسان قرن چهارم و پنجم ، در میان طبقات برجسته اجتماع ، چون علما ، فقها ، متصوفه ، عرفا ، سیاسیون و ادبا ، از منزلتی بس نیکو برخوردار بود و بسیاری از اقشار یاد شده طبع خویش را در اغراضی چند آزمودهاند و آثاری را از خویشتن بر جای نهادهاند . نیشابور نیز ، به جهت وجود انبوه طبقات مذکور ، بازارش گرمتر و پررونقتر بود . گستردگی اشعار این ولایت و تنوع اغراض در آنها ، که خود نشان از تفکر ، فرهنگ و آداب و رسوم مردم آن می دهد ، سبب شد تا نگارنده پس از تقسیم بندی آنها در موضوعات گوناگون به «رثاء» ، که شایعترین ابواب شعری در میان همه ملل بوده است ، بپردازد و گوشهای از احساسات و عواطف این ملت را در اشعار مرثیه ایشان ، به جویندگان فرهنگ و ادب خراسان بنمایاند ...
یکی از حماسه های بسیار کهن، بازی تلخ سرنوشت پدریست که به نبرد با پسرش محکوم می شود و تلاش هیچ یک از طرفین نمی تواند مانع از تحقق مشیت محتوم گردد.
در روایت آلمانی مهر پدری به منصه ظهور می رسد و در روایت فارسی مهر پدری و فرزندی هر دو خودنمایی می کند ولی هیچ یک به عاقبت خوشی منتهی نمی شود. گویی مضمون این حماسه پرشور باستانی از قدیم در نزد همه اقوام کهن با فاجعه ای غم انگیز همراه بوده است. در روایت آلمانی اگر چه پایان منظومه مفقود شده است ولی با توجه به روایات این حماسه در زبان های دیگر می توان چنین حدس زد که در آنجا نیز هلاکت فرزند به دست پدر این تراژدی دیرین را به پایان می رساند.
جنگ، تجربه ای سخت که بر روح و جان ضربه می زند و دیگر به جزیی غیر قابل تفکیک از جهان معاصر ما تبدیل شده است، موضوع آثار فراوانی است که آنها را ادبی خوانده اند چرا که در شکل های مختلف ادبی ارایه شده اند. با استناد بر چهار رمان جنگی که درست بعد از جنگ جهانی اول (1918-1914) منتشر شده اند، مقاله حاضر قصد دارد از ورای تحلیل راهبردهای ساختاری داستان، درجه ادبیت این نوع متون را تعیین کند و نشان دهد تا چه اندازه به خصوصیات اثری ادبی نزدیک شده اند، همچنین به چگونگی آنها در ارتباط با صداقت ادبی که مشخصه روایت خاطرات در متون ادبی می پردازد. خاطرات (شهادت ها) جنگ که به صورت رمان ارایه شده اند از دو دیدگاه غیر قابل تفکیک ادبی و زبان شناسی بررسی شده اند