فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۸۱ تا ۴٬۷۰۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
The present study has aimed at finding out whether or not students’ language background and gender bring about a distinction between the frequency and types of metadiscourse elements occurring in their papers. To this end, a dataset of 40 student papers in four series written by native male, nonnative male, native female, and nonnative female writers was analyzed quantitatively and qualitatively in terms of the use of metadiscourse resources following the metadiscourse model proposed by Hyland and Tse (2004). The results of the frequency count and chi-square tests (p-value
ارجاع در نشانگرهای اهمیت مطلب در سخنرانی های علمی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
179 - 192
حوزههای تخصصی:
درک سخنرانی های علمیِ کلاسیِ استاد، برای دانشجوها امری دشوار است. این دشواری، می تواند ناشی از زودگذر بودنِ مطالب شفاهیِ ارائه شده و پراکندگیِ اطلاعات منسجم در سخنرانی ها باشد. آن چه می تواند به دانشجوها در درک این گونه سخنرانی ها کمک کند، شناختِ این گونه سبک است. به همین منظور، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی ارجاع در نشان گرهای اهمیت مطلب در سخنرانی های علمی انگلیسی است. به ویژه، این مقاله کوشیده است چگونگی ارجاع دهی در نشان گرهای اهمیت مطلب به وسیله استادهای دانشگاه – با جنسیت مرد و زن- را بررسی نماید. رونوشت 160 سخنرانی موجود در پیکره انگلیسی بیس، بررسی شد و فهرستی از 1،350 نمونه نشان گر اهمیت مطلب استخراج شد. سپس، این نشان گرها به پنج دسته سازمان دهیِ کلام، تعامل با مخاطب، پوششِ موضوع، وضعیتِ مطلب و ارتباط با امتحان گروه بندی شده و از جنبه ارجاع – پیش مرجع، پس مرجع و مرجع مشترک - برای استادهایی با جنسیت متفاوت بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داد؛ (1) تمامی استادها، چه زن و چه مرد، بیشتر تمایل دارند در پیوند با نشان گرهای سازمان دهی کلام و وضعیتِ مطلب، به صورت پس مرجع به مطلب مهم اشاره کنند، (2) هر دو گروهِ استادها، در ارتباط با ویژگیِ پوشش دهیِ موضوع، تقریباً به طور مساوی از نشان گرهای پیش مرجع و پس مرجع استفاده می کنند، (3) ویژگیِ ارتباط با امتحان هم به وسیله استادهای مرد و زن، فقط به صورت پیش مرجع انجام می شود و (4) تعامل با مخاطب، در نشان گرهای اهمیتِ مطلب، بیشتر به صورت پس مرجع صورت می گیرد. به طور کلی، پژوهش حاضر نشان داد، بیشتر نشان گرهای اهمیتِ مطلب در سخنرانی های علمی انگلیسی، پس مرجع هستند.
Problems English Majors Encounter in Learning Drama in English at Al Aqsa University in Gaza and Ways to Reduce Them
حوزههای تخصصی:
Drama courses are core at the English departments in the Palestinian Universities. Teaching drama properly will help students have an excellent command of English language and culture. The research aimed to find out the problems English majors at Al-Aqsa University in Palestine encounter in understanding drama. It also aimed to propose ways to reduce the problems students encounter in drama. In order to achieve the study objectives, the study used the descriptive analytical approach. A questionnaire consisting of (25) items was designed (25) items and distributed to (75) male and female English majors at Al Aqsa University. The researchers also conducted interviews with (3) drama teachers at Al Aqsa University to offer ways to help reduce problems in learning drama. The study revealed that more (73%) of the students believed that the major problem encounter them in learning drama is that there is no chance to act the play. The study also found that there is no statistically significant difference attributed to gender or the level of the students in learning drama, and English Language Education students face more problems in learning drama than English Language Literature students. The study offered a number of suggestions to reduce problems in learning drama.
فرایند اسم سازی در متون علم مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ویژگی های زبان شناختی در متون تخصصیِ مدیریت می پردازد. از آنجا که علاوه بر وجود واژه های و اصطلاحات تخصصی در متون علمی، ویژگی های نحوی و ساختاریِ این دسته از متون نیز دلیلی بر پیچیدگی آن هاست و نیز از آنجا که یکی از برجسته ترین ویژگی هایی که متون علمی را از سایر متون جدا می سازد، کاربرد فرایندهای اسمی شده در آن هاست؛ لذا، این پژوهش به طور خاص به بررسی فرایند اسم سازی در این دسته متن ها می پردازد تا مشخص کند که اسمی شده ها در این متون ا ز چه مقوله هایی مشتق شده اند و نیز بین اسمی شده های مشتق از اسم یا صفت چه تفاوتی وجود دارد و درنهایت اینکه، این متون علمی برای فرایندهای اسمی از چه وندهایی استفاده می کنند . پیکره داده های این پژوهش را کتاب های تخصصی دانشگاهیِ مدیریت در گرایش های مختلف تشکیل می دهد که پس از مشخص کردن و دسته بندی انواع آن ها مشخص شد که اسمی شده ها حاصل فرایندهایی همچون حذف همکرد فعل مرکب و استفاده از صورت واژگانی آن فعل، استفاده از مصدرها؛ جایگزینی افعال وجهی با صورت های اسمی خود، بهره گیری از بن ماضی فعل در معنا و مفهوم اسم و استفاده از فعل های مرکبی که همکرد آن ها در حالت بن مضارع ظاهر می شود و پس از آن با گرفتن پسوند - ی به صورت اسمی خود تبدیل شده اند، هستند. اسمی شده هایِ مشتق از صفت، از وندهای اشتقاقی، اشتقاق صفر و یا ازمصدرهای قرضی استفاده کرده اند. در انتها از دیگر فرایندهای اسمی شده در این متون می توان به جایگزینی بند با اسم اشاره کرد.
بررسی و توصیف واژه بست در گویش مراغه ای زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تمام زبان های دنیا واحدهایی وجود دارند که حد وسط واژه و تکواژ محسوب می شوند و هم بعضی خصوصیات واژه را دارا هستند و هم بعضی خصوصیات تکواژه ای وابسته را دارند؛ به این واحدهای زبانی واژه بست می گویند. تحقیق حاضر با هدف بررسی و توصیف واژه بست درگونه مراغه ای زبان ترکی صورت گرفته است. این بررسی به روش توصیفی-تحلیلی بوده که قسمت اعظم داده های آن با مراجعه به منابع متعدد گویش مراغه ای زبان ترکی آذربایجانی و همچنین شمّ زبانی نگارندگان این تحقیق تهیه شده است. الگوهایی که برای تشخیص این نوع واژه بست ها در این مقاله به کار برده شد، همان معیارها و چارچوبی است که شقاقی (1374) برای بررسی و طبقه بندی تکواژهای وابسته در زبان فارسی از زوئیکی و پولوم (1983) اقتباس کرده است. نتایج داده های این تحقیق نشان می دهد که واژه بست ها ی این زبان عبارتند از پی بست های ملکی (ضمایر شخصی)، افعال ربطی، منادا، علامت مفعولی، و شکل کوتاه شده ”هم“. همچنین، بعضی واژه بست ها در زبان ترکی به صورت پی بست و بعضی دیگر به صورت پیش بست به پایه متصل می شوند. مقاله حاضر همچنین نشان می دهد که می توان از الگوی زوئیکی و پولوم (1983) به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب جهت تشخیص و مطالعه واژه بست های زبان ترکی استفاده کرد.
L2 Learners' Acquisition of English Nominal Clauses: Effects of Textual Enhancement, Metalinguistic Explanation, and Self-Regulation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the impact of textual enhancement and metalinguistic explanation as focus-on-form tasks tending to encourage the acquisition of nominal clauses (NCs) in English. It explored (a) whether textual enhancement and metalinguistic explanation would promote and enhance the knowledge of NCs, (b) whether these two tasks would differ in terms of enhancing learners' knowledge of nominal clauses, and (c) whether learners' use of self-regulatory capacity for grammar acquisition would have differential effects on textual enhancement and explicit explanation groups. A test of recognizing noun clauses and a test of producing combined sentences were used as both the pretest and the posttest to measure the achievement of first-year undergraduate university students in four intact classes. A grammar self-regulation questionnaire was also administered to measure the use of self-regulatory capacity. The findings demonstrated that both textual enhancement and explicit instruction contributed to developing grammatical knowledge of the learners at both recognition and production level. The results also showed that the learners who received textual enhancement used their grammar self-regulatory capacity more effectively in developing their receptive knowledge of NCs. It can be concluded that textual enhancement, which provides learners with less explicit instruction, pushes them to use their self-regulatory capacity more effectively in improving receptive knowledge of grammar.
The Impact of Using Podcasts on Iranian Autonomous /Non-Autonomous EFL Learners’ Listening Comprehension Ability at Pre-Intermediate Level
حوزههای تخصصی:
The aim of the current study was to investigate whether Podcasts would have an effect on Iranian autonomous and non-autonomous EFL learners’ listening comprehension ability at pre-intermediate level. For this purpose, 60 Iranian pre-intermediate EFL learners at some Iranian institutes participated in the experiment of the study. Then they were divided into two groups based on an OPT and an autonomy questionnaire. The participants of each group were assigned randomly into two experimental groups (N=15) and two control groups (N=15). A pre-test was administered to the four groups of the study and then, the experimental groups received 5 sessions of teaching podcast. After the treatment, a posttest of L2 listening comprehension was administered to all groups of the study and finally the data were analyzed via a series of paired sample t-tests to see whether there is progress between the pretest and posttest scores of the groups, and a Two-way ANOVA was used to see the differences between posttests. The results revealed that Iranian autonomous and non-autonomous EFL learners’ listening comprehension ability got better after the treatment.
درباره پیشین شدگی واکه ū در لری و گویش های مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گونه های مختلف گویش لری، پیشین شدگی واکه ū و تبدیل آن به ī دیده می شود. مشابه همین دگرگونی در گویش های مرکزی ایران نیز وجود دارد که پیشین شدگی ū در بیشتر گونه ها به ü و در تعدادی به ī انجام گرفته است. چگونگی توزیع این واکه پیشین شده، خاستگاه و ارزش واجی آن به ویژه در گویش های مرکزی همیشه موضوع بحث پژوهش گران بوده است. در این مقاله، با رویکردی تاریخی به این پدیده در مهم ترین گویش های لری مانند بختیاری، بویراحمدی و خرم آبادی و تعدادی از گویش های مرکزی مانند گزی، میمه ای و جرقویه ای پرداخته شده است و با بررسی برابر فارسی میانه و ایرانی باستان، واژه هایی که پیشین شدگی در آن ها انجام شده است، این فرایند در چارچوب دگرگونی های آوایی تاریخی این گویش ها بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد پیشین شدگی تنها در واژه هایی انجام گرفته است که واکه پیشین شده بازمانده از واکه ū در دوره میانه و باستان زبان های ایرانی است، در حالی که در واژه هایی که ū بازمانده از واکه ō دوره میانه است، این پیشین شدگی دیده نمی شود؛ از سوی دیگر، می توان گفت این دگرگونی در دو مرحله انجام گرفته است، نخست پیشین شدن ū به ü که در گویش های مرکزی انجام گرفته است، سپس گسترده شدن ü به ī که در گویش های لری دیده می شود.
From Academic to Journalistic Texts: A Qualitative Analysis of the Evaluative Language of Science(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۷, Issue ۱, Spring ۲۰۱۸
127 - 158
حوزههای تخصصی:
This study examined academic articles and journalistic reports in 5 disciplinary areas to explore how similar contents might attitudinally be realized in two different genres. To this end, 25 research articles and 210 news reports were carefully selected and underwent detailed discourse semantic and grammatical analyses with the purpose of identifying the evaluative linguistic patterns. The findings showed that academic texts are attitudinally charged with appreciation rather than other categories of attitude. This suggests that markers of appreciation are responsible for detachment, impersonality, and objectivity. On the contrary, notwithstanding the frequent use of appreciation in journalistic texts, other categories of attitude (affect and judgment) are also effectively used. This suggests that affective and judgment markers account for the subjectivity of journalistic texts. One of the findings emerging from this study is that frequent instances of appreciation in the different parts of an RA might be attributed to the development of language use within an individual which does not lead to lowering the level of objectivity in academic texts but enhancing interpersonal communication.
نمود استمراری در زبان فارسی بر اساس نظریه ی پیش نمونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
219 - 241
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، به بررسی نمود استمراری از منظر پیش نمونگی می پردازد. نمود، از ویژگی های ساختاری و معناشناختیِ فعل است که در زبان فارسیِ باستان وجود داشته و پیش تر پرویز ناتل خانلری (Natel Khanlari, 1986) بررسیِ این ویژگیِ فعل را مورد توجه قرار داده است. در این راستا، پژوهش پیشِ رو، بر بررسی نمود استمراری تأکید دارد. هدف اصلی این مقاله، دست یابی به ملاک هایی برای ارائه تعریفی جامع، از نمود استمراری در زبان فارسی است که می تواند در آموزش زبان فارسی و نگارش کتا ب های درسی، به کار گرفته شود. به این منظور، با در نظر گرفتنِ چهار ملاک- که بر مبنای جمع بندی مطالب ازپیش موجود در پیوند با نمود استمراری در دستور سنتی زبان فارسی بوده و با تکیه بر دیدگاه شناختی گزینش شده اند، به معرفی پیش نمونگیِ این ویژگی فعلی پرداخته شده است. بر مبنایِ یافته های پژوهش حاضر، نمود استمراری را نمی توان فقط با تکیه بر جنبه صوری اش تعریف کرد، بلکه برای تشخیص این ویژگی فعلی، باید به صورت هم زمان، به صورت و معنای فعل توجه نمود. در این جستار، ضمن اشاره به پیشینه نمود استمراری در کتاب های دستور و آثار زبان شناس های پیشین، نشان خواهیم داد که پیشوند فعلی« می»- به ویژه در زمان حال- به تنهایی نمی تواند نشانه استمرار باشد؛ همچنین، در نظر گرفتن معنای فعل در بررسی نمود استمراری فعل، نیز فقط مشتمل بر معنای ذاتی افعال نیست، بلکه تأثیر بافت بر نمود را هم باید به حوزه معنایی نمود استمراری افزود.
Conceptual Metaphors of FEAR in Persian and English: A Cognitive and Corpus-based Approach
منبع:
هنر زبان دوره ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۲۰۱۸) شماره ۲
45-60
حوزههای تخصصی:
This paper attempts to investigate and compare the conceptual metaphors of FEAR in Persian and English. FEAR is one of the basic emotions, conceptualization of which shows both similarities and variations in different languages. Investigating features of conceptualization is an essential part of the semantics of emotions. The cross-linguistic analysis of the concept of FEAR is based on the Conceptual Metaphor Theory put forward by Lakoff (1987) and the extensions of this theory provided by Kövecses (2002). We have attempted to compare and contrast FEAR metaphors and elaborate on some cultural and language-specific aspects in the two languages. We adopted a corpus-based method to gather the metaphorical expressions and then to extract the name of the mappings. We compared and contrasted these name of the mappings, and identified the commonalities and differences. Certain source domain concepts such as human, motion verbs, animals, and colors were explained in detail.
On the Cause of the Asymmetric Distribution between Scrambling and Postposing in Japanese
منبع:
هنر زبان دوره ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۲۰۱۸) شماره ۲
77-96
حوزههای تخصصی:
Japanese exhibits a large degree of flexibility in terms of word order. Thus, not only SOV but also OSV (scrambling) and SVO (postposing) are grammatical. In terms of discourse function, there are some similarities between scrambling and (non-pause type) postposing. According to Author (2017) and Shimojo (2005), scrambled objects and postposed elements are anaphorically salient but cataphorically non-salient. Yet, Shimojo (2005: 202) observed no example with a postposed object. In order to explain this tendency, I propose that scrambling is not as costly as postposing due to the following two reasons. First, scrambling follows given-new-ordering whereas postposing does not. Second, rightward movements are more costly than leftward movements in Japanese (Fukui: 1993). Therefore, postposing is expected to be selected when scrambling cannot be chosen. As scrambling can be used for the object but not for the subject in SOV, postposing is dominantly utilized for subjects.
شناسایی دوره های روایی رساله الطیرها براساس چهار نسل روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سرایی در رساله الطیرها به عنوان آثاری تعلیمی- ارشادی جایگاهی ویژه دارد. در هر داستانی، ارزش/ارزش هایی تعریف می شوند که کنشگران به دنبال دستیابی به آن ها هستند. راوی برای رساندن کنشگران به نظام ارزشی داستان، دوره های روایی را خلق می کند. منظور از دوره روایی این است که از دهه شصت (اوج ساختارگرایی) تاکنون، روایت ها بر الگوهایی منطبق هستند که هر دوره را از دوره دیگر از بُعد نظریه و نگرش نشانه معناشناختی متمایز می کند. کشف و شناسایی دوره های روایی رساله الطیرهای فارسی و عربی با تمرکز بر بررسی نظام ارزشی گفتمان باعث می شود که به الگویی برای دوره بندی روایی بخشی از متون ادبی دست یابیم و زمینه برای خلق شیوه های تحلیل متون فراهم شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی دوره های روایی براساس منطق الطیر عطار به منظور تبیین الگویی مناسب برای مطالعه نظام های روایی است. دوره های روایی ما را با سیر تحول تفکر روایت مواجه می کند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رساله الطیرها درمجموع از هفت دوره روایی «کنش محور برنامه مدار»، «تعاملی مبتنی بر مذاکره گفت و گومحور»، «کنشی مبتنی بر توانش»، «تنش منفعلانه»، «دوره شوشی مبتنی بر تطبیق سوژه با هستی»، «انجذاب و هم آمیختگی» و «ارزیابی» تشکیل شده اند. دوره های اول و دوم با عنوان توانش مطرح شده اند و مقدمه ای برای دوره های کنش، تنش، شوش، استعلا و ارزیابی هستند. تنها در منطق الطیر عطار، همگی این دوره ها به صورت بارز دیده می شود. در باقی رساله ها، تنها بعضی از این دوره ها حضور دارند. در سه مرحله اول و مرحله ارزیابی، ارزش چیزی خارج از کنشگران و در دوره های تنش، شوش و انجذاب، ارزش در درون سوژه است.
کارکردهای صرفی- معنایی «ها» در زبان فارسی ازمنظر رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه مفهوم دستوری شمار از بدیهیات تلقی می شود و به تمایز مفرد/جمع در همه کتاب های دستور زبان اشاره شده است، به جنبه های مختلف معنایی آن کمتر توجه شده و معمولاً مفهوم جمع به مثابه دلالت بر بیش از یک، تفسیر می شود؛ درحالی که مفهوم دقیق آن، باتوجه به مختصات معنایی اسم پایه، ازنظر رده شناختی بسیار تنوع پذیر است. در این نوشتار، ویژگی های صرفی- معنایی تکواژ «-ها» را به عنوان یکی از پربسامدترین تکواژهای جمع ساز فارسی بررسی می کنیم و به طور خاص قصد داریم نشان دهیم که زبان فارسی تا چه اندازه در رمزگذاری مفهوم جمع، تابع تنوعات بین زبانی است. ارزیابی داده های زبان فارسی در چارچوب رده شناختی آکواویوا، نشان می دهد که تکواژ «-ها» در زبان فارسی تنوع معنایی دارد و تحت تأثیر ویژگی های معنایی اسم پایه، ممکن است بیانگر یکی از مفاهیم تعدد، نمود ناقص، پیوستگی، تعدد بدون وجود مرز ادراکی قابل تشخیص، القاء خوانش ملموس و عینی از اسم های معنی و زمان/مکان، موردنمایی، دلالت بر فراوانی کمّی و کیفی (شدت بخشی)، پراکندگی و گستردگی موقعیت یافته برای اسم های توده ای، مشابهت، تأکید بر مصداق و یا تلفیقی از آن ها باشد. از این میان، کارکردهای نمودی، شدت بخشی، تأکید و تقریب زمانی، ویژگی های معنایی مختص جمع سازی در زبان فارسی هستند؛ اما همچنان تبیین این کارکردها ازطریق بسط حوزه های مطروحه در چارچوب مذکور ممکن است.
Intra-Individual and Inter-Levels of Metacognition across EFL Writing Tasks of Multi Difficulty Levels(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the quality of metacognition at its inter-individual level, i.e., socially-shared metacognition, across two collaborative writing tasks of different difficulty levels among a cohort of Iranian EFL learners. Moreover, it examined the correlation between the individual and the social modes of metacognition in writing. The analysis of think-aloud protocols of a number of pre-intermediate and advanced EFL learners revealed instances of episodes in which peers used metacognitive activities at pair level. Besides, comparing think-aloud protocols of tasks indicated more frequent and longer use of socially-shared metacognitive episodes in more difficult writing tasks. The study also found high correlation between the social mode of metacognition in L2 writing and learners’ individual metacognition. The pedagogical implications include the provision of learning opportunities in which learners are challenged to exploit metacognitive strategies, such as planning, monitoring, and self-evaluating.
تحلیل زنجیره ی استعاری مفهوم خدا در تمهیدات و مکتوبات عین القضات همدانی (براساس نظریه ی استعاره ی مفهومی)
حوزههای تخصصی:
عرفا برای بیان آرا و عقاید و تجربه های شهودی خود از انواع شگردهای بیانی و ظرفیت های مختلف زبانی استفاده می کنند. عناصر خیال در آثار عرفانیِ ناب مولود تجربه های شخصی است و جنبه ی آرایه و زینت کلام ندارند به طوری که می توان گفت با مفاهیم عرفانی پیوند ذاتی دارند. گاه کثرت کاربرد و تکرار این عناصر در یک اثر ما را به طرز تفکر و شیوه ای از فرایند شناختی صاحب اثر رهنمون می شود. به عبارت دیگر، این عناصر خیال در نگاهی وسیع تر، جنبه هایی از نوعی نظام فکری و اندیشگانی خاص را نمایان می کنند. در این نگاه کارکرد آن ها ازسطح لفظ و جمله فراتر می رود و درسطح اندیشه و باعنوان «استعاره های مفهومی» یا «استعاره های شناختی» مطرح می شوند. در دو اثر فارسیِ «تمهیدات» و «مکتوبات» عین القضات همدانی مفهوم خدا و به تبع آن مفاهیمی چون حضرت محمد(ص)، قرآن، ابلیس، عشق و... نوعی از حوزه های مفهومی و معنایی هستند که با مجموعه ی تناظر های خود در قلمروهای حسی و ملموس، درقالب استعاره های مفهومی «خدا سلطان است»، «خدا محبوب است»، «خدا نور و آفتاب است» و «خدا کاتب است» و «خدا جنگجو و مبارز است» شناخته می شوند.
بومی سازی و اجرای مقدماتی آزمون نظارت بر درک متن نوشتاری بیکر و اندرسون (1982): شواهدی از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظارت بر درک، یکی از راهبردهای فراشناختی درک متن نوشتاری است که برای بررسی وضعیت فهمِ اطلاعات متن به کار می رود، امّا هنوز ابزاری برای سنجش آن در داخل کشور وجود ندارد. هدف این پژوهش پاسخگویی به سه سؤال درباره ویژگی های ابزارهای سنجش نظارت بر درک، کاربست آنها در انتخاب ابزار مناسب سنجش نظارت بر درک و بررسیِ روایی و پایایی ابزار انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد که ابزار سنجش نظارت بر درک بیکر و اندرسون (1982) ابزاری جامع در این زمینه است و بومی سازی آن به صورت نرم افزاری انجام شد. بعد از تأیید روایی محتوایی، جهت اطمینان از پایایی، این ابزار روی نمونه ای 30 نفره از دانشجویان کارشناسی ارشد اجرا شد. محاسبه آلفای کرونباخ نشان داد پایایی ابزار در تکالیف پاسخ به سؤالات (72/0)، تشخیص اشتباه (7/0) و درجه بندی اطمینان از پاسخ ها (68/0) در حدّ مناسبی است. این ابزار در گام بعدی باید روی نمونه گسترده تری اجرا شود تا مراحل روایی سازه و هنجاریابی آن انجام شود و بتوان از آن به عنوان ابزار سنجش نظارت بر درک بزرگسالان در سطوح مختلف استفاده کرد.
بررسی رفتار نمود ناقص در زبان کردی(گویش کلهری)
منبع:
رخسار زبان سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶ و ۷
۱۶۵-۱۴۶
حوزههای تخصصی:
دیالوگ دراماتیک در قرآن کریم در چهارچوب نظریه گفتمانی: بررسی موردی رخداد گفتاری حضور فرشتگان در منزل حضرت ابراهیم (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از آیات قرآن کریم در قالب تعامل گفتاری بیان شده اند و از منظر گفتمان دراماتیک قابل بررسی هستند. در این پژوهش نخست انواع مختلف دیالوگ و همینطور تعاریف و مفاهیم اصلی آن ها مرور می شوند و ثانیاً گفتمان و دیالوگ به مثابه گفتمان مورد توجه قرار می گیرند. سپس در چهارچوب مذکور، از دایره گسترده دیالوگ های قرآنی بر رخداد گفتاری حضور فرشتگان در منزل حضرت ابراهیم (ع) تمرکز می شود که در آیاتی از سوره های هود، حجر، عنکبوت و ذاریات مطرح شده است. همچنین ضمن مرور دنباله ها و نوبت های گفتاری در آیات پیش گفته، تحقق یا عدم تحقق شاخص های هر یک از اقسام دیالوگ در این رخداد نیز بررسی می شود. بر این اساس می توان گفت که تعاملات موجود در رخداد گفتاری حضور فرشتگان در منزل حضرت ابراهیم (ع) کم وبیش هم سو و منطبق با چهارچوب گفتمان دراماتیک و واجد ویژگی های ساختاری و کارکردی تبیین شده هستند؛ در نتیجه می توان آن ها را بدون تغییر یا با اعمال کمترین تغییرات در اقتباس های قرآنی مورد استفاده قرار داد.