فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۴۱ تا ۳٬۸۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
Essay genres are often employed to assess learning at higher education. Students are sometimes required to write essay in examinations and assignments. The expectations of assessors in writing essays are students’ ability to present analytical and reasoned arguments and to engage with alternative viewpoints. In fact, in evaluating essays, assessors consider the extent to which a student is able to meet these expectations. However, students may have challenges meeting these expectations and instructors, particularly instructors in the discipline, may not be prepared to provide students with an explicit linguistic description of how these expectations are met. Thus, this study draws from Systemic Functional Linguistics (SFL) to scaffold students’ challenges in meeting the expectations of essay genre. In fact, it uses Dreyfus et al’s (2010) 3 x 3 linguistic toolkit to analyze essays written by postgraduate students in the department of English at one university in India. The 3 x 3 linguistic toolkit is used to zoom in student’s challenges in controlling the resources of SFL’s three metafunctions (ideational, interpersonal, and textual) at the level of whole text, paragraph, and sentence. After the analysis, the findings revealed that students face challenges controlling the resources of the three modes of meaning at all levels. These challenges include difficulties in grammar, lexical choices, punctuation, following expected organization, answering the question, the use of signposts to create a coherent text, and the use of engagement resources to develop a consistent argument. This study has implications for teaching and assessing academic writing.
ریشه شناسی نام نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
English Language Teachers’ and Students’ Perceptions of Teacher Communication Behavior in Selected Secondary Schools in Ethiopia(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
International Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۷, Issue ۲۵, Spring ۲۰۱۹
11-21
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to examine the accords and discords between English language teachers’ and students’ perceptions of teacher interpersonal behavior in four selected secondary schools in Ethiopia. The samples of the study were 48 English language teachers and their respective 420 students. In order to collect data, questionnaires were administered to both students and teachers. To analyze and interpret the data, a two-tailed independent sample t-test was used. Accordingly, the findings revealed that teachers rated themselves considerably higher for helpful/friendly, leadership, and strict behaviors and lower for uncertain, admonishing, student freedom/ responsibility and dissatisfied behaviors as compared to their students’ rating of them. However, no significant difference was found between the two bodies for understanding interpersonal behavior. Similarly, teachers notably felt they were highly in control of classroom communications and had more affiliation/ connection with the students in the process of communications than their students’ perceptions of them. Hence, there were much discords between English language teachers’ and students’ perceptions of teacher interpersonal behavior. Following the findings, some recommendations were forwarded.
Validity and Reliability Reports in Applied Linguistics Research Articles: The case of tests and questionnaire(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۷, Issue ۲۸, Winter ۲۰۱۹
121-134
حوزههای تخصصی:
This study intended to determine the way validity and reliability i.e., psychometric properties were reported in the Applied Linguistics research articles. The study also focused on the measurement methods applied to determine the validity and reliability of the scores derived from the tests and questionnaires in the empirical studies. The corpus of the study included 331 empirical studies derived from 733 research articles (RAs) published between 2005 and 2018 in three prominent Applied Linguistics journals – Applied Linguistics, Modern Language Journal, and TESOL Quarterly, The selected papers used test and/or questionnaire for data collection. Our analysis indicated that 77(20.98%) of the studies did not report validity and reliability measures, 82(22.35%) reported only reliability measures, 26(7.08%) reported only validity measures, and 182(49.59%) reported both the validity and reliability measures for the instruments. It was also found that content validity assessed through the pilot study had the highest frequency among validity evidences while internal consistency, mostly identified by Cronbach's alpha, was the most frequent reliability evidence.
رابطه بین روان رنجوری و بیان شفاهی زبان آموزان ایرانی، با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
721 - 740
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه ی بین روان رنجوری به عنوان یکی از پنج بعد اصلی شخصیت و مولفه های تشکیل دهنده ی گفتار، شامل روانی و انسجام گفتار، تلفّظ، دقت دستوری و واژگان مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور، 257 دانشجوی ایرانی رشته های زبان انگلیسی و داوطلب آزمون آیلتس (IELTS) در یک مصاحبه ی سنجش و ارزشیابی عملکرد بیان شفاهی شرکت کردند و در ادامه ی آن به پرسشنامه عوامل پنجگانه ی شخصیتی گلدبرگ (1999) پاسخ دادند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری که تاثیرات غیر مستقیم استاندارد روان رنجوری بر مولفه های بیان شفاهی را نشان می داد، بیانگر این بود که روان رنجوری اثر منفی متوسط بر روانی و انسجام گفتار (بتا = 0.350-)، واژگان (بتا = 0.365-)، دقت دستوری (بتا = 0.345-)، و تلفّظ (بتا = 0.350-) دارد که در این میان بیشترین تاثیر منفی را بر واژگان می گذارد. نتایج مطالعه، مورد بحث و تاثیرات ضمنی آن بر آموزش زبان انگلیسی مورد بررسی قرار می گیرد.
تحلیل مدیر مدرسه آل احمد بر مبنای سبک شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
991 - 1030
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، رمان مدیر مدرسه با روش سبک شناسی انتقادی لسلی جفریز تحلیل شده است. مؤلفه های مورد نظر جفریزعبارتنداز: نامیدن و توصیف (در این رمان، صرفاً شاهد توصیف بودیم)، بازنمایی کنش ها، رخدادها و وضعیت ها (بازنمایی وضعیت ها بسامد بیشتری داشت)، ترادف و تقابل (ترادف صرفاً در حوزه ی واژگان اما تقابل در حوزه ی واژگان، افعال و شخصیت ها دیده می-شود)،مثال آوردن و برشمردن (که جهت تبیین بهتر مطالب استفاده شده است)، اطلاعات و نظرات مهم (که در هر صف حه مطرح می شود)، معانی ضمنی و حقایق مسلم (که حقایق تلخی را بازگو می کند)، منفی سازی (غالباً اعجاب و تأس ف مخاطب را برمی-انگیزد)، فرضیه سازی (که اکثراً با قطعیت همراه است)، ارائه ی سخنان و افکار دیگران (که در این رمان از سه روش بیان مستقیم گفته، بیان مستقیم اندیشه و گزارش راوی استفاده شده) و بازنمایی زمان، مکان و جامعه (که بسیار دقیق نمایانده شده است). هدف از این مطالعه ، یافتن ایدئولوژیهای پنهان متن است.
واژه ها و اصطلاحات مربوط به بدن انسان در گویش بخش مرکزی میناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اللّغهُ الصّامتهُ و فاعلیّتها فی الاتّصال النّاجح
حوزههای تخصصی:
وإذا کانت اللّغه تُعَدُّ الوسیله الاتصالیّه المهیمنه علی حیاهِ أفراد المجتمع، إلّا أنّها لیست الوسیلهَ الوحیدهَ لتحقیق التواصل، لأنّ الإنسان یمتلکُ وسائلَ أخری غیرَ لغویّهٍ ٍ تقومُ بوظیفهِ التّواصلِ تُدعی اللّغه الصّامه، وهی تقومُ بدورٍ فاعلٍ و حاسمٍ فی الکثیر من اللّحظات التّواصلیّه الّتی تتخلّلُ حیاهَ الأفرادِ. إذ أنّ حوالی 30 % إلی 40 % من إتصالاتنا تکون لفظیّه و نحو 60 % إلی 70 % منها غیر لفظیّه. یحاول الباحث فی هذه الورقه البحثیّه باتّباع المنهج الوصفیّ- التحلیلیّ دراسهَ التواصل غیر الشفهیّه کالسّلوکات الجسدیّه، البروکسیمیا، الزّمن، المکان، طرق أخذ الدور فی الکلام ، العلامات الصوتیّه غیر اللغویّه، الصّمت، سلوکیّات الملامسه. نستشفّ من هذا البحث أنّ التّواصل فی بلاد الشرق الأوسط و لاسیّما فی البلاد العربیّ یعتمدُ بدرجهٍ کبیرهٍ علی السّیاق و عدم إلمام الإنسان بثقافه مخاطبیه فی الحوار یؤدّی إلی الانهیار فی التّواصل. بما أنّ تفاوت السلطه یبدو کبیراً للغایه فی الدول العربیّه فتوزیعُ أدوارِ الکلامِ فی هذه الثّقافهِ یعتمدُ علی أمورٍ کالسّنّ، والمکانهِ الاجتماعیّهِ، والسّلطهِ الّتی یحوزها الشّخصُ. إنّ ثقافه العرب تعطی الوقت أدنی منزلهٍ بکثیرٍ من الأهمیّه ممّا تعطیه ثقافهُ البلادِ الغربیّهِ. و حینما نحاور العرب فهم یمیلون بشکلٍ عامٍّ إلی التّقارب الجسدیّ؛ أمّا عدمُ الإحتفاظِ بمسافهٍ مکانیّهٍ فی الثّقافهِ الغربیّه أثناء المحادثهِ یثیر مشاعر جنسیّه أو عدائیّه.
تحلیل مضامین نهفته در دیدگاه های مصرف کنندگان پویانمایی های دوبله شده در ایران با رویکرد وب نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع فناوری بازار محصولات دیداری شنیداری و ترجمه آن ها را متحول ساخته است. این امر، با فراهم آوردن شرایط تعاملی میان مصرف کنندگان، تولیدکنندگان، مترجمان و صداپیشگان، باعث توجهِ بیشتر پژوهشگران به مصرف کنندگان و تجارب آن ها شده است. از این رو، پژوهش حاضر در نظر دارد، با رویکرد وب نگاری، مضامین نهفته در دیدگاه مصرف کنندگانِ پویانمایی های دوبله شده در ایران را تحلیل نماید. بدین منظور دوازده پویانمایی انتخاب و دیدگاه های مصرف کنندگان در ارتباط با آن ها، از چند میدان پژوهش، گردآوری، پالایش و تحلیل شدند. برای تأیید مضامین و افزایش اطمینان پذیریِ پژوهش، با هفت شرکت کننده مصاحبه های نیمه ساختارمندی انجام شد. سه مضمون کلی انتظارات، انگیزه ها و رفتار مصرف کنندگان از هفت مضمون اولیه بدست آمدند. مضامین فرعی عبارت بودند از: رؤیت پذیری صداپیشه، مسرت طلبی، برندگزینی، به روزبودگی، دست نخوردگی، خودتعیین گری و مقیدسازی فرهنگی.
یکسویگی استعاره های مفهومی؛ تحلیلی انتقادی بر مبنای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
179 - 206
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی که نخستین بار در سال 1980 میلادی از سوی لیکاف و جانسون مطرح شد، یکی از مبانی نظری اولیه در معنی شناسی شناختی به حساب می آید. بر اساس این نظریه، استعاره صرفاً ابزاری بلاغی محسوب نمی شود، بلکه اندیشیدن انسان ماهیتاً استعاری است. در چنین نگرشی، ساخت مفهومی از طریق نگاشت های میان حوزه های مبدأ و مقصد، و انطباق میان این حوزه ها شکل می گیرد. تجربه انسان و تعامل با جهان پیرامون اش مبنای اصلی شکل گیری استعاره های مفهومی است. در این نظریه، یکی از مهم ترین ویژگی های استعاره های مفهومی یکسویگی آنهاست و این رابطه نمی تواند شکل معکوس و دوسویه داشته باشد. نویسنده مقاله حاضر به کمک نمونه های متعددی از فارسی گفتاری می کوشد تا این ویژگی را ارزیابی کند. چنین به نظر می رسد که اولاً معیار و محدودیت خاصی برای شکل گیری و تعداد استعاره های مفهومی وجود ندارد و ثانیاً برخلاف اصول نظریه موردنظر، در زبان فارسی این استعاره ها دوسویه اند.
The Effect of Collaborative Dialogue on EFL Learners’ Noticing of Pragmatic Forms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Interlanguage pragmatics has attracted considerable attention in recent years. One strand of interlanguage pragmatics research includes studies comparing the effectiveness of implicit versus explicit teaching on the development of pragmatics. Many studies, although inconclusively, have shown the superior effect of explicit teaching of pragmatics, but few have focused on finding ways to improve the implicit teaching of pragmatics. The present study attempted to unfold the effect of collaborative dialogue on the quality of implicit teaching of request (head act and preparator). To this end, 28 participants (19 to 33 years old, intermediate) majoring in English (freshman and junior) were divided into two groups. The experimental group (n=14) had the opportunity to complete the tasks collaboratively and the control group (n=14) were not provided with any specific pragmatic instruction. The instructional procedure included four successive sessions of teaching request in situations where the sociological parameters were systematically varied. For the purpose of data collection, the classes were audio-recorded and a pretest-posttest design for discourse completion task (DCT) was adopted. For the purpose of data analysis, target request head acts and preparators were scored and also the audio recordings of classes were transcribed and the process of learning during treatment was checked in detail. The findings indicated that the experimental group outperformed the control group in producing target preparators and head acts. And evidence of noticing the pragmatic forms namely noticing unnoticed forms, noticing the gap, and negotiation of form was observed during the collaborative task. This study suggests that teachers may need to provide learners with the opportunities for collaborative tasks along with input enhancement tasks in order to improve the pragmatic knowledge of the learners.
تقویت توانش بینافرهنگی از خلال متون ادبی و راهبردهای آموزش آن در زبان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانش بینافرهنگی در یادگیری زبان فرانسه اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا زبان و فرهنگ مانند دو روی یک سکه لازم و ملزوم یکدیگرند. به عبارت دیگر، یادگیری زبان تنها به یادگیری دستور و واژگان محدود نمی شود، بلکه زبان آموز برای برقراری ارتباط می بایست فرهنگ کشور مقصد را به خوبی بشناسد و به دیگری احترام بگذارد. از همین رو، آموزش فرهنگ در فرایند یادگیری زبان فرانسه امری ضروری به نظر می رسد. ادبیات فرانسه یکی از منابع غنی برای آشنایی با فرهنگ فرانسه محسوب می شود و مدرسان می توانند با به کارگیری متون ادبی در کلاس های درس، فرهنگ فرانسه را به زبان آموزان بیاموزند. آموزش زبان به کمک ادبیات صرفاً به کلاس های سطوح بالا محدود نمی شود؛ بلکه می توانیم از متون ساده ادبی نیز برای آموزش مقدماتی فرهنگ در سطوح پایین تر بهره ببریم. در این نوشتار نویسندگان سعی دارند به بررسی متون ادبی سطح مبتدی A1-A2 کتاب ادبیات گام به گام فرانسه و به بررسی جنبه های فرهنگی متون ادبی بپردازند. برای این منظور پس از معرفی توانش بینافرهنگی و اهمیت آن در جهان امروز، به تحلیل سه متن ادبی از قرن بیستم می پردازیم و آن ها را به کمک نظریه گیلیان لازار موردبررسی قرار می دهیم. سپس تکالیفی برای ارائه این نکات در کلاس درس ارائه می دهیم. در این تحقیق به این پرسش پاسخ خواهیم داد که ادبیات چگونه توانش بینافرهنگی زبان آموزان را تقویت می کند؟ و درنهایت به مدرسان زبان فرانسه پیشنهاد می کنیم متون ادبی را در روند آموزش بگنجانند و به کمک تکالیف، زبان آموزان را نسبت به مسائل فرهنگی کنجکاو کنند. térature progressive du français
توصیف واژنحویِ فعل در گویش مُلکی بشاگردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش«مُلکی» ازجمله گویش های رایج در منطقه گافر، پارمونْت و زنگیک از بخش های جنوبی بشاگرد است که به «مُلکی گال» معروف است. این گویش از گروه گویش های بشاگردی و وابسته به خانواده گویش های ایرانیِ جنوب غربی است که به لحاظ جغرافیایی در نقطه مرزیِ خانواده زبانیِ بلوچی واقع شده است؛ به همین جهت، از حیث مختصات زبان شناختی، حلقه پیوندِ این دو خانواده زبانی محسوب می گردد که به دلیلِ گسترشِ آموزشِ همگانی و هجوم رسانه ای و نفوذ فرهنگ شهری درمعرضِ زوال و نابودی قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، توصیف دستگاه فعلیِ گویش مُلکیِ رایج در این منطقه است. برای این هدف، مقولات دستوریِ مرتبط با فعل، شامل مقولاتِ واژنحویِ زمان دستوری، نمود، وجه، مطابقه و جهت در این گونه زبانی بررسی و توصیف شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد دستگاه فعلیِ این گویش از سازوکارهای واژنحویِ مجزا و متنوعی برای نمایش تمایزاتِ مربوط به مقولاتِ پنج گانه بالا بهره می گیرد که از آن جمله می توان به تمایز این گویش در کاربردِ واژه بست های فاعلی، واژه بست های عامل و کاربردِ ساختِ کُناییِ دوگانه در این گویش اشاره کرد. گردآوریِ داده های زبانیِ این گویش به شیوه مصاحبه (پرسش و پاسخ) و همچنین ضبط گفتار آزاد با پنج تن از گویشوران ساکن در این منطقه است که ازطریق گفت وگو با هشت مرد و هشت زن با میانگین سنیِ حدوداً پنجاه ساله کم/بی سواد به دست آمده است.
تحلیل زبان شناختی «خروج آمریکا از برجام» در گفتمان های دو شبکه «العربیه» و «المنار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها نمی توانند مخاطبان خود را وادار سازند که «چگونه» بیندیشند؛ اما می توانند با به کارگیری مهارت هایی، آن ها را ترغیب کنند که به «چه موضوعی» فکر کنند، به همین منظور با برجسته سازی پیام هایی که در راستای اهداف آن هاست، توجه مخاطبان را به آن موضوع جلب می کنند. برای برجسته سازی پیام در رسانه ها، تکنیک های مختلفی وجود دارد که از جمله آن ها، تکنیک های زبانی است. پژوهش حاضر به تحلیل زبان شناختی خروج امریکا از برجام در گفتمان های دو شبکه « العربیه » عربستان و« المنار » لبنان با استفاده از الگوی ون دایک می پردازد. «برجسته سازی» و «حاشیه رانی» تکنیک هایی هستند که این دو شبکه تلاش کردند با بهره گیری از آن، قوت گفتمان خود را برجسته کنند ودرمقابل قوت غیر (دشمن) را به حاشیه ببرند و ضعف وی را برجسته کنند. داشتن ایدئولوژی متفاوت نسبت به برجام، معیار اصلی انتخاب این دو شبکه خبری بوده است. این شبکه ها تلاش کردند با استفاده از ابزارهای زبانی چون تکرار، مبالغه، تضاد، قصر و... به دنبال تأثیرگذاری بر مخاطب و اقناع وی باشند و به همین منظور با انتخاب دقیق حروف و واژگان به کار رفته در متن اخبار، واقعیت ها را به گونه ای دیگر نشان دهند و پیام پنهان مورد نظر خود را زیرکانه و غیرمستقیم به مخاطبان منتقل کنند.
استعاره های مفهومی در گونه علمی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداخل نحوی دوزبانه های تالشی-فارسی و فارسی-تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی برخورد زبانی و کشف انواع تداخل در میان دوزبانه ها به ما کمک می کند تا مشکلات و موانع آموزشی را شناسایی کنیم و به راه حل های علمی برای ایجاد و اجرای آموزش درست و به دور از تبعیض در میان گروه های قومی متفاوت با یک زبان رسمی دست یابیم. هدف این پژوهش، بررسی تداخل های نحوی فارسی و تالشی در میان دوزبانه های تالشی- فارسی، و فارسی- تالشی براساس تجزیه و تحلیل مقابله ای است. به علاوه، انواع تداخل ها، عوامل مؤثر بر رخداد آنها، و نیز نقش جنسیت در بروز این پدیده تبیین می شود. جامعه آماری این پژوهش بیست دوزبانه فارسی- تالشی، و بیست دوزبانه تالشی- فارسیِ هشت تا بیست ساله از دو جنسیت است که به روش نمونه گیری در دسترس از روستای تالشی زبان عنبران در استان اردبیل و مهاجران دوزبانه تالشی روستای عنبران در غرب استان تهران، شهرک آزادشهر و شهر قدس انتخاب شده اند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه ای حاوی پنجاه جمله فارسی و به همین شمار معادل تالشی آنها بوده است. داده های این پژوهش پس از گردآوری، آوانویسی و گلاس نویسی شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که جنسیت در ایجاد تداخل نحوی تأثیر معناداری ندارد. دوزبانه های دو گروه بیشتر تداخل ها را از زبان نخست به زبان دوم انجام داده اند و میزان تداخل در میان دوزبانه های فارسی-تالشی بیشتر از تالشی- فارسی است.
یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم از منظر فرضیه مبتدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه هایی که چگونگی تولید زبان با زبان آموز را تبیین می کند، نظریه پردازش پذیری (پینمان، 1998) است. این نظریه پیوست هایی دارد که یکی از آن ها فرضیه مبتدا است. این فرضیه به پیش بینی نحوه و روند مبتداسازی در مراحل گوناگون زبان آموزی اقدام می کند و آن را دارای سه مرحله می داند. براساس فرضیه مبتدا، زبان آموزان در مرحله اوّل تولید جملات به زبان دوم، تفاوتی میان نقش دستوری مبتدا و فاعل قائل نمی شوند. در مرحله دوم، افزوده ها در جایگاه آغازین ظاهر می شوند و در مرحله سوم، موضوع کانونی غیر فاعلی ای در این جایگاه قرار می گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر جلب توجّه معلّمان زبان فارسی به ضرورت آگاه کردن فارسی آموزان از ترتیب واژگانی کمابیش آزاد در جملات فارسی است. مسئله نوشتار پیش رو بررسی مبتداسازی در سطوح مختلف فارسی آموزی برمبنای فرضیه مبتداست. برای پرداختن به مسئله یادشده ، در ابتدا تعداد (48) فایل صوتی اجرای برخط آزمون تعیین سطح گفتار دو دوره دانش افزایی زبان و ادبیات فارسی براساس دستورالعمل ارزیابی تولیدات زبانی بنیاد سعدی سطح بندی شد؛ سپس تعداد (482) جمله دارای فاعل و ساخت موضوعی کامل از فایل های صوتی به منظور تحلیل استخراج شد. نتیجه تحلیل داده های نهایی این بود که فرضیه مبتدا درخصوص یادگیری زبان فارسی به تمامی صادق نیست.
رده شناسی نظام حالت اسم در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
7 - 41
حوزههای تخصصی:
بحث «اِعراب اسم» در نظریه های زبان شناسی تحت عنوان «حالت اسم» مطرح شده و انواع الگوهای حالت نمایی و نشانه های آن در زبان های مختلف جهان معرفی شده است. مقاله حاضر با هدف بررسی این الگوهای منظم (و نظام دستوریِ حاکم بر آن ها) در عربی قدیم و فصیح از منظر دسته بندی ها و اصطلاحات زبان شناسی با تکیه بر رویکرد رده شناسی زبان تدوین گردیده است. با تکیه بر ملاک های ساختاری و صوری (مبتنی بر صورت نهایی کلمه) دو الگوی کلی را می توان در حالت نمایی اسم در عربی تشخیص داد: 1) اسم های فاقد پسوندِ شمار (اسم های مفرد و جمع مکسر) که یک نظام سه عضوی حالت را تشکیل می دهند (حالت فاعلی، مفعولی و مضاف الیهی)؛ و 2) اسم های دارای پسوندِ شمار (اسم های مثنی، جمع مذکر سالم و جمع مؤنث) که از یک نظام دوعضوی تبعیت می کنند (حالت فاعلی و غیرفاعلی). پژوهش حاضر کوشیده است در هر بخش، رفتارهای غالب و نیز استثنائات را با نگاهی نظریه بنیاد توضیح دهد و در مواردی ضمن طرح انتقاداتی از صرف ونحو عربی، سؤالاتی را برای پژوهش های آتی مطرح کند.
مثنی و معدود در ایرانی میانه و نو
منبع:
پازند سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۸ و ۵۹
102 - 115
حوزههای تخصصی:
بقای برخی اشکال مثنی ایران باستان در عملکرد «معدود»، شکل خاصی از اسم که فقط بعد از اعداد استفاده می شود، به صراحت در سغدی تصدیق می شود، همانطور که در سال 1979 در مقاله ای تحت عنوان «درباره جمع و مثنی در سغدی» نشان دادم. در آن مقاله، فقط چند نکته در مورد انتقال احتمالی معدود در برخی دیگر از زبان های ایرانی مانند پشتو و اوستایی بیان کردم. در طی سال هایی که از انتشار آن می گذرد، من و دیگران متوجه شدیم که فرم هایی را که می توان به عنوان معدود توصیف کرد، می توان در خوارزمی و نیز در تعدادی از زبان های جدید ایرانی، اعم از شرقی و غربی یافت. ساخت واژه و واج شناسی تاریخی بیشتر این زبان ها کم شناخته شده است. در نتیجه، اگر کسی این شکل ها را جداگانه ببیند، دستیابی به نتیجه قطعی درباره منشأ آن دشوار است. بنابراین، هدف اصلی این مقاله، جدا از تمایل به ادای احترام به همکار عزیز و برجسته ام، جمع آوری تمام مطالب مربوطه در یکجا است تا بتوان به عنوان یک کل به آن نگاه کرد.
ترجمه طنز در دوبله فارسی سریال انیمیشن بچه رئیس: بررسی شیوه های ترجمه در دو محیط مقصد متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه طنز کلامی در محیط دیداری شنیداری چالشی جدی برای مترجمان است. هدف از این پژوهش، بررسی ماهیت چالش هایی است که ترجمه طنز را تحت تأثیر خود قرار می دهند. بدین منظور، عبارت های طنزآمیز چهارده قسمت از انیمیشن سریالی طنز بچه رئیس توسط پنج مترجم حرفه ای شناسایی شده و سپس ترجمه آن ها در دو کانال تلویزیونی نهال و جم جونیور مقایسه شدند. هدف از این مقایسه، شناسایی استراتژی های به کار رفته در ترجمه عبارات طنزآمیز بود. نتایج حاکی از آن است که بین هر پنج مترجم در زمینه شناسایی جوک ها، معماها، طنزهای زبانی، ادات سبکی، دست انداختن، تحقیر و تمسخر و نیز خودکوچک شماری توافق وجود داشته است. مرحله دوم تحقیق نشان داد که «ترجمه تحت اللفظی» پربسامدترین استراتژی در دوبله کانال جم جونیور و «جایگزینی» و «حذف» استراتژی های غالب کانال نهال بودند. همچنین نتایج نشان داد که کانال نهال، دیالوگ ها را به گونه ای ترجمه کرده که به فرهنگ کودکان ایرانی نزدیک باشد. به عبارت دیگر، ترجمه در این کانال مقصدمدار بوده است. این در حالی است که ترجمه کانال جم جونیور چیزی بین بومی سازی و بیگانه سازی است.