فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۴۰, Issue ۱, Winter ۲۰۲۱
117 - 152
حوزههای تخصصی:
One of the most important needs in learning a second or foreign language is vocabulary acquisition. Certainly, failure to keep vocabulary in mind is a problem for both typically-developing learners as well as those with a learning disability (LD). This language demand requires teachers to use techniques in order to reinforce vocabulary recall. The current study is an attempt to investigate the effect of two post-teaching vocabulary learning techniques of diglot-weave and cooperative learning on vocabulary knowledge of LD students and to compare them with the common instruction of picture-word definition. To this end, 90 Iranian female LD students from 10 intact classes in two Junior Exceptional Schools in Shiraz were randomly assigned to one of the three groups. After the intensive teaching sessions, the test was administered to examine their vocabulary recall performance in each group and after a two-week interval, the same test was used to examine their vocabulary retention. The results by conducting the one-way ANOVA indicated that both experimental groups of diglot-weave and cooperative learning techniques outperformed the control group of picture-definition in the vocabulary recall and retention tests. However, there was no significant difference between the performance of diglot-weave and cooperative learning groups. Therefore, the findings of the present study could provide useful implications for foreign language teaching programs particularly in Special Education and students with LD.
رده شناسی آرایش سازه های متن سغدی بودایی «وسنتره جاتکه»؛ بر اساس مؤلفه های وابسته به اسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان سغدی از زبان های ایرانی میانه ی شرقی ست که به سه گروه مانوی، بودایی و مسیحی تقسیم می شود. در این پژوهش به بررسی آرایش سازه های متن سغدی بودایی «وِسَنترَه جاتَکَه» پرداخته شده است. تاکنون پژوهشی در باب رده شناسی زبان سغدی بودایی صورت نگرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و تحلیل ها از نوع کمی و کیفی است، گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای است. چارچوب تحلیل، مؤلفه های تحلیل آرایش سازه ی معرفی شده در دبیرمقدم (۱۳۹۲) و درایر (۱۹۹۲) است. از میان مجموع ۲۸ مؤلفه ی معرفی شده در این آثار، ۱۵مؤلفه ی وابسته به اسم بررسی شده اند. بر مبنای نظریه ی جهت انشعاب (BDT) برای زبان های گوناگون می توان دو وضعیت را متصور شد: راست انشعابی و چپ انشعابی. پس از بررسی۲۹۱۲ جفت عنصر وابسته به اسم موجود در متن، مشخص شد که زبان سغدی بودایی بر اساس فرضیه ی جهت انشعاب، گرایش به چپ انشعابی بودن دارد. به طوری که در ۵ مؤلفه راست انشعابی یا هسته آغاز است و در ۸ مؤلفه چپ انشعابی یا هسته پایان است.
Impact of Interventionist Dynamic Assessment on Iranian EFL Learners’ L2 Reading Comprehension and Classroom Engagement(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۹, Winter ۲۰۲۱
67 - 79
حوزههای تخصصی:
The current study investigated the impact of an interventionist model of dynamic assessment, using a repetitive process of pretest-teach-posttest design, on Iranian EFL learners’ reading comprehension and classroom engagement. To this end, 40 intermediate participants were selected through convenient sampling from among the English majors of a university in Kerman, Iran, and assigned to two control and experimental groups, each including 20 students. Then, during 4-month period, the experimental group was exposed to reading comprehension class, using an interventionist model of DA, while the control group did not receive ant dynamic assessment program. At the end of the treatment, the participants’ scores on the pretest and post-test were statistically compared. The obtained results revealed that the experimental group significantly outperformed the control group on the scales of reading comprehension skill. A change was also observed in the classroom engagement of the experimental group, but not for the control group. Indeed, the results showed that dynamic assessment can boost participants' performance in a practical and effective way, not only in terms of reading performance but also in terms of motivating more classroom engagement among EFL learners. This finding has implications for teachers to design more efficient courses which are the ultimate goal of education.
Text complexity of reading comprehension passages in the National Matriculation English Test in China: The development from 1996 to 2020
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer and Autumn ۲۰۲۱
142 - 167
حوزههای تخصصی:
This study examined the development of text complexity for the past 25 years of reading comprehension passages in the National Matriculation English Test (NMET) in China. Text complexity of 206 reading passages at lexical, syntactic, and discourse levels has been measured longitudinally and compared across the years. The natural language processing tools used in the study included TAALES, TAALED, TAASSC, and TAACO. To compare the differences across the years at various levels of text complexity, ANOVA and MANOVA tests were conducted. The results suggested that lexical level text complexity revealed the most evident changes throughout the years, lexical sophistication, density, and diversity levels of the most recent years of reading passages have increased remarkably compared to the early years. The syntactic level text complexity indicated a moderate elevation toward the recent years of reading passages. For the discourse level text complexity, regarding cohesion, insignificant fluctuation occurred throughout the years and the general trend was not necessarily increasing. Combined, the results indicated that text complexity of the reading comprehension passages in the NMET over the past 25 years had been steadily increasing by including more low frequency and academic vocabulary, diversifying vocabulary in the passages, and complicating sentence and grammatical structures. The results were further examined against the general curriculum standards and guidelines to analyze whether the changes were reflected in the policies. It showed that the exams required a much larger vocabulary size than the number indicated in the guidelines, suggestions for test designers and pedagogical practices were provided accordingly.
تأثیر سلسله مراتب رده شناختی شخص و شمار در تحول تاریخی ضمیرهای انعکاسی فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
89 - 114
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به بررسی تحول تاریخی ضمایر انعکاسیِ مبتنی بر «خود»، در زبان فارسیِ نو می پردازد. همراهی ضمایر شخصی پی بستی با «خود» در همه قرن های این دوره مشاهده نشده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر بر آن است که از منظر رده شناختی و با بهره گیری از سلسله مرتبه های جهانی نمایه سازی شخص و شمار، به بررسی ترتیب ظهور و چگونگی تحول این ضمایر بپردازد. به این منظور، پیکره ای منتخب از سه متن روایی از هر یک از یازده قرن این دوره تهیه شد و جمله های دربردارنده ضمایر انعکاسی شخصی استخراج گردید. فراوانی رخدادِ شخص ها و شمارهای مختلف این ضمایر و همچنین فراوانی نقش های گوناگون آن ها در هر قرن در جداولی نمایش داده شده است. بر مبنای پیکره مورد بررسی، نخستین نشانه همراهی ضمیر شخصی با «خود» در قرن هشتم هجری اتفاق افتاده است. همچنین بررسی پیکره نشان می دهد که همراهی ضمایر شخصی پی بستی با «خود» چه از منظر ترتیب ظهور و چه فراوانی رخداد دارای اولویت سوم شخص بر اول شخص و اول بر دوم شخص است و در نتیجه جان داری نقشی در این تحول ندارد. همچنین در مشخصه شمار اولویت با شمار مفرد است. افزون بر این، نخستین همراهی ضمایر پی بستی با «خود» در نقش ملکی و پس از آن در سایر تأکیدی ها و سپس انعکاسی بوده است.
بررسی واقعیت روان شناختی سلسله مراتب گواه نمایی در فارسی به هنگام ادراک شنیداری جمله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این تحقیق واقعیت روان شناختی سلسله مراتب گواه نمایی در فارسی است که از مستقیم (دیداری) شروع می شود و به غیرمستقیم (نقل قول، استنتاج، استنباط و غیره) ختم می شود. در این پژوهش با به کارگیری روش تصمیم گیری واژگانی بیناحسی سعی شده است که نحوه پردازش جمله های حاوی عناصر گواه نما با برنامه نرم افزاری dmdx بررسی شود. چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر رمزگان چندبخشی/ چندگانه است؛ بدین معنی که نوع حواس درگیر به هنگام درک و تولید زبان در بازنمودهای زبانی مؤثر است. متغیر مستقل نوع گواه نما و متغیر وابسته زمان واکنش آزمودنی ها به محرک دیداری است. آزمودنی ها سی نفر دانشجوی 20 تا 22 ساله بوده اند که در دو گروه مرد و زن مرتب شده اند. نتیجه آزمون این است که در سلسله مراتب گواه نمایی در فارسی جمله های حاوی گواه نماهای مستقیم دیداری به طور معناداری دیرتر از دیگر انواع آن پردازش می شوند و گواه نماهای غیرمستقیم از بقیه سریع تر. تفاوت معنا داری میان زمان پردازش جمله های حاوی گواه نماهای حسی و غیرحسی دیده می شود. توجیه و توضیح این امر را می توان در فعال شدگی بخش های بیشتر در کورتکس به هنگام بازنمود و پردازش تصاویر ذهنی دیداری دانست که علاوه بر «حافظه» به «توجه» بیشتر نیازمند است. این درحالی است که استنتاج به نواحی کم تری از لب فرانتال محدود است. نتایج واقعیت روان شناختی سلسله مراتب گواه نمایی فارسی را تأیید می کند. از حیث بار شناختی تحمیل شده بر مغز، می توان در یک تقسیم بندی کلی گواه نماهای فارسی را به دو دسته حسی و غیرحسی دسته بندی کرد. هدف از این پژوهش به آزمون نهادن واقعیت سلسله مراتبی است که بیشتر در مبحث گواه نمایی ارائه می شود. این آزمون به شیوه ای تجربی تدوین و ارائه شده است.
The Interplay of Action, Context, and Linguistic vs. Non-linguistic Resources in L2 Pragmatic Performance: The Case of Requests and Refusals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Despite the critical relationships among pragmatic action, context, and linguistic vs. non-linguistic resources for producing various adjacency pairs in foreign or second language (L2) exchanges, their interplay has not been adequately investigated. Therefore, the present study examined these relations in the production of request-refusal adjacency pairs. The needed data were collected from 108 upper-intermediate to advanced EFL learners. Three hundred conversations were audio-recorded from learners’ role-plays that involved making request-refusal adjacency pairs. MAXQDA software was used for data transcription, codification, and analysis. Data analysis revealed that request-refusal adjacency pairs were co-constructed in discursive contexts through multiple turns using both linguistic and nonlinguistic turn construction units (TCUs). Learners significantly used more linguistic rather than nonlinguistic TCUs and more sentential and clausal TCUs than phrasal and lexical TCUs. Moreover, the use of pauses and continuers was significantly more than laughter, facial expression, and body language. These findings have some pedagogical implications for teachers to raise learners’ awareness of context, action, and linguistic and nonlinguistic TCUs in the production of speech act adjacency pairs.
بررسی اندیشه نگار مرکب M153+ M342در نگارش آغاز ایلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خط آغاز ایلامی قدیمی ترین سیستم نگارشی در فلات ایران است که به صورت گسترده در محدوده ذکر شده مورد استفاده قرار می گرفت. احتمالاً کاتبان برحسب نیاز، از این خط برای متون پیچیده و ساده استفاده می کردند. ساختار نگارشی بخش وسیعی از گل نبشته های باقیمانده که تحت عنوان متون استاندارد شهرت یافته اند نسبتاً یکسان است که این امر موجب شده شناخت بیشتری از این خط بدست بیاوریم. هدف از این پژوهش بررسی کارکرد اندیشه نگار M153 و اندیشه نگار مرکب M153+M342 در قسمت های مختلف لوح های استاندارد آغاز ایلامی است. نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری به روش پژوهشی کوشیده اند تا پس از شناسایی کاربرد متفاوت دو اندیشه نگار مرکب به بررسی علل قرارگیری این نشانه در قسمت های مختلف متن گل نبشته ها بپردازند. به طور کلی در نیمی از متون در انتهای کتیبه یک زنجیره نشانه آوایی و سپس اندیشه نگارM153+M342 آورده شده و در نیمی دیگر از متون این اندیشه نگار بعد از نگارش یک سیستم عددی به عنوان نشانه پایانی به متن لوح خاتمه میدهد. در نتیجه گمان میرود که نماد قبیله یا خاندانی باشد که در مواردی همراه با اسم آوایی (که شاید نشان اسم شخص خاصی از آن خاندان) نگاشته می شد. در مواردی دیگر بدون اسم آوایی، بعد از یک سیستم عددی، تنها با نشانه خاندان شخص طرف قرارداد یا پرداختی مشخص می شده است.
Contrasting Groups Analysis of TOEFL® iBT Test Cut Scores and the Common European Framework of Reference (CEFR) Proficiency Levels: Kernel Density Estimation of an English Learners’ Corpus
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۱, Issue ۱, Winter and Spring ۲۰۲۱
88 - 102
حوزههای تخصصی:
Placing non-native speakers of English into appropriate classes involves mapping placement test scores onto proficiency levels based on predetermined cut scores. However, studies on how to set boundaries for different levels of proficiency have been lacking in the language testing literature. A top-down approach to standard setting in which a panel of experts set cut scores has dominated the typical standard setting procedure. A less utilized approach is to proceed bottom-up by clustering learners based on test scores. The purpose of this study was to fill this gap by examining Education Testing Services (ETS)’s mapping of TOEFL® iBT Test scores to the Common European Framework of Reference (CEFR) levels. The study examined TOEFL® iBT score data from ICNALE (International Corpus Network of Asian Learners of English) and conducted optimal Kernel Density Estimation to find peaks in the distribution of test scores. In addition to the number of peaks, the local minima of the resulting distribution were chosen as boundaries of cut scores for delineating different ability groups. This method of separating scores, also known as contrasting groups, finds clusters of test takers based on maximum differences in scores. The results showed that ETS’ guide for cut scores linking to CEFR levels was comparable to Kernel Density Estimation with some exceptions, namely two out of three cut scores were found to be similar. Implications are discussed in terms of test-centered versus examinee-centered method of standard setting and the need to consider the demographics of the examinee population in determining cut scores.
Intralingual Translation: A Study of Regular English and VOA Special English
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۳, Summer ۲۰۲۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
Intralingual translation is mainly motivated by the intention to modify the text to facilitate the listener's understanding. The present study attempts to examine the differences between VOA Special English and Regular English due to intralingual translation at the levels of phonology, lexicon, and syntax. To this end, 36 samples of passages of varying lengths dealing with academic discourse from non-modified (Regular English) and VOA’s modified (Special English) corpora were randomly selected and analyzed. The comparative analysis showed a significant difference between the modified and non-modified corpora in speech rate, syntax, and lexicon. Further investigation revealed that Special English was characterized by slower readings, increased pauses and tone units, more frequent and limited words, no idioms, repetitive and unmarked nominal clauses, and impersonal subjects in active voice structures. The findings of the study have implications for English teachers and material developers.
On the Representation of Bloom’s Revised Taxonomy in TOEFL iBT and IELTS Academic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The main objective of this qualitative-quantitative content analysis study was to compare IELTS Academic and TOEFL iBT four modules in terms of the cognition and knowledge dimensions of Revised Bloom’s taxonomy. To this end, two authentic tests including all major modules of speaking, listening, reading, and writing in each domain, namely iBT TOEFL and IELTS Academic exams were analyzed qualitatively and quantitatively. These tests were randomly selected from the collection of authentic tests available in trustworthy resources. The contents of these tests were codified using a coding scheme developed by Razmjoo and Kazempourfard (2012). In this coding scheme, English alphabets and numbers were assigned to levels of cognition and knowledge, respectively. The results indicated that in general TOEFL iBT codes are more inclined toward the higher orders of thinking and knowledge and the codes are not noticeably divergent; while, the majority of the codes in the IELTS Academic test are skewed toward the lower codes of the BRT. This shows the higher stance of the TOEFL iBT test concerning the higher orders of thinking and knowledge in the BRT. A significant difference was also found between the TOEFL iBT and IELTS Academic tests concerning the highest and the lowest levels of BRT.
بررسی راهکارهای زیبا شناسی کلامی در ترجمه زبان ممنوعه رمان «بدایه و نهایه» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای مناسب در ترجمه ممنوعیت های زبانی متون ادبی از عربی به فارسی، کاربرد شگردهای «زیباشناسی کلامی» است. این راهکار را می توان به گونه ای دیگر، بومی سازی نامید؛ این امر به مفهوم آن است که هنجارها و ارزش های موجود در متن زبان مبدأ و عناصر مربوط به آنها را به صورت مناسبی درمی آورد. از آنجا که یکی از راه های ارزیابیِ فرهنگی آثار ادبی ترجمه شده به فارسی، شناخت و تحلیل شیوه های زیباشناسی کلامی در تعبیرهای ناخوشایند آن است، در پژوهش پیش رو تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، راهکارهای زیباسازی کلامی در ترجمه واژگان ناخوشایند زبان عربی به ویژه در ترجمه ممنوعیت های زبانی رمان "بدایه و نهایه" اثر نجیب محفوظ مورد کاوش قرار گیرد و تا جای امکان واژ ه ها و جمله ها از ممنوعه بودن درآیند و راهبردهایی برای معادل گزینی آن ارائه شود . این رمان برگزیده شد؛ زیرا نمودهای ممنوعه زبانی نسبتاً بسیاری در آن دیده می شود. در این پژوهش از تقسیم بندی گونه های زبان ممنوعه در پژوهش شریفی و دارچینیان (1388) استفاده می کنیم که به مواردی چون واژ ه های مرتبط با روابط خصوصی زن و مرد، دختر و پسر پیش از ازدواج و... اشاره می کند. پس از در نظر گرفتن چارچوب نظری و عملی برای یافتن نمود زبان ممنوعه در زبان فارسی، از تقسیم بندی خوش سلیقه و همکاران (2018) بهره می بریم. نتایج پژوهش در 5 راهکار اصلی در ترجمه ممنوعیت های زبانی رمان بدایه و نهایه، نشان از ان دارد که: جانشینی با (33%) و حفظ، با (32%) به ترتیب پربسامدترین وحذف با (4%) کم بسامدترین شگرد در ترجمه پیشنهادی این رمان است.
بیماری «کووید-19» یا «ویروس چینی»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
65 - 87
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا در جهان، زیستِ روزمره انسان در پهنه کره خاکی را با تغییرات عمده ای مواجه ساخته و تمامی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی زندگی بشر را دستخوش دگرگونی کرده است. آن چه در این میان جالبِ توجه است چگونگی رویارویی ممالک جهان با این ویروس شوم و شیوه پرداختن به آن در جوامع گوناگون انسانی است که زمینه ساز تجارب متفاوتی برای گروه های انسانی در این کشورها شده است. پاره گفته «ویروس چینی» که به طور گسترده ای توسط برخی از زمامداران ایالات متحده آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد و تأکید بر منشأ چینی این ویروس که به طور فزاینده ای وارد حوزه عمومی جامعه آمریکایی شده است، در تقویت گفتمان مرکز گرا و سلسله مراتبی غرب علیه جمعیت های انسانی حاشیه ای و به ویژه چینی نقش عمده ای داشته است. پژوهش حاضر، بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و تکیه برچارچوب نظری تحلیل انتقادی گفتمان ون دایک (Van Dijk, 2008; Van Dijk, , 2015) به بررسی چگونگی رویارویی ایالات متحده آمریکا با مهاجران چینی بپردازد. افزون بر این، این پژوهش می کوشد تا نشان دهد چگونه « زبان » موردِ استفاده برخی دولتمردان آمریکایی و اصرار به انتساب ویروس کرونا به کشور چین، سبب احیای گزینشی حافظه تاریخی ملت آمریکا در مواجهه با مهاجران در سطح « شناختی » می شود. همچنین، این زبانِ موردِ اشاره با بازتولید تفکرات قالبی در جامعه، که همواره بر خارجی بودن بیماری و عناصر بیماری زا پافشاری کرده است، زمینه تقویت گفتمان های نژادپرستانه و تحقیر گروه های اقلیت در سطح « جامعه » را فراهم می آورد. در این میان، استفاده از اصطلاح «کووید-19» هنگام پرداختن به این بیماری به مثابه ابزاری موثر در جهت مقابله با گفتمان مرکزگرای غرب علیه شرق است.
همسانی ساختاری بند و گروه حرف تعریف: حالت و مطابقه در ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
301 - 324
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی حالت و مطابقه درون گروه حرف تعریف در ترکی آذری می پردازد. در ترکی آذری، بین هسته اسم (مملوک) و سازه مالک، در فرافکنی گروه حرف تعریف، نوعی همپراشی ساختواژی وجود دارد که از چند جهت مشابه مطابقه فعل و فاعل در فرافکنی گروه زمان/ متمم ساز است. این پژوهش ضمن برشمردن ویژگی های توصیفی این همپراشی، به تحلیل مطابقه هسته اسم و مالک در ترکی آذری، در چهارچوب نحو کمینه گرا، می پردازد. به طور مشخص، نتایج این پژوهش نشان می دهد که مطابقه هسته اسم (مملوک) با مالک، در گروه حرف تعریف ترکی آذری، مبتنی بر تبادل مشخصه های فای و حالت، در نتیجه رابطه تطابق، در همان پیکره بندی ساختاری است که مطابقه فعل با فاعل از آن بهره می گیرد. به این ترتیب، ضمن تایید فرضیه همسانی ساختاری فرافکن های گروه زمان و گروه حرف تعریف، استدلال خواهد شد که مطابقه و حالت در فرافکن های نحوی گوناگون از فرایندی واحد مشتق می شوند.
کاربست نظریه استعاره و مجاز مفهومی در سینما: مطالعه موردی فیلم برف روی کاج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی زبانی استعاره های مفهومی در پژوهش های متعدد ایرانی و غیرایرانی مطالعه شده است؛ اما آثار کمتری به بازنمایی های تصویری و سینمایی استعاره پرداخته اند. در این مقاله، مفهوم سازی های استعاری و مجازی فیلم برف روی کاج ها براساس نظریه استعاره و مجاز مفهومی و نظریه استعاره چندوجهی مورد بررسی قرار گرفت. بر همین اساس، تمامی صحنه ها و گفتگوهای فیلم موردنظر بررسی شده، استعاره ها و مجازهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به درون مایه اصلی اثر یعنی خیانت و عشق مربوط می شدند، تحلیل شدند. تحلیل های به دست آمده حاکی از آن است که برخی از استعاره ها همچون غم به مثابه تاریکی و رابطه عاطفی به مثابه ماده خوراکی به صورت تک وجهی و صرفاً برحسب نشانه های تصویری و برخی دیگر همچون عشق به مثابه سفر، کنترل/غیرت به مثابه بالا، انسان به مثابه گیاه (درخت کاج) و عدم وجود رابطه عاطفی به مثابه برف به صورت چندوجهی و برحسب ترکیبی از نشانه های تصویری و گفتاری یا ترکیبی از نشانه های تصویری و نوشتاری بازنمایی شده اند. همچنین در اثر سینمایی حاضر، دو مجاز معلول به جای علت و دارایی به جای دارنده نقش برجسته ای را در شکل گیری مفهوم سازی های استعاری ایفا کرده اند.
Evaluating Global EFL Coursebooks in the Iranian Context: A Multiliteracies Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Global EFL coursebooks are used in numerous educational contexts throughout the world based on the assumption that they are the optimal source of English educational input. Their widespread use calls for a systematic analysis of these coursebooks using a framework that can reveal their defining characteristics. One such framework is the knowledge process framework, which is based on the multiliteracies pedagogy. The present study deployed this framework in an attempt to analyze seven widely taught coursebooks in the Iranian context. The findings revealed that knowledge processes of "analyzing functionally" and "applying appropriately" were more frequent in the analyzed coursebooks and the other knowledge processes were present in lower numbers. Based on the findings of the study, EFL teachers in the Iranian context are encouraged to include more activities with the knowledge processes of "analyzing critically" and "applying creatively" to address the absence of these knowledge processes while teaching the global coursebooks.
تأثیر روش تدریس درون دادمحور در مقابل برون دادمحور بر یادگیری و به یاد سپاری واژگان انگلیسی توسط فراگیران خردسال ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
123 - 145
حوزههای تخصصی:
تاکنون مطالعات بسیاری بر چگونگی یادگیری واژه توسط بزرگسالان در زبان دوم به انجام رسیده است. بسیاری از محققان معتقدند یادگیری واژه در بین فراگیران خردسال متفاوت بوده و شیوه های جدید آموزش زبان، مانند روش تکلیف محور که بر استفاده و تولید زبان دوم تأکید دارند، برای این افراد مناسب نیستند. هدف مطالعه حاضر، بررسی تطبیقی دو نوع روش تدریس (درون دادمحور در مقابل برون داد محور) بر یادگیری و به یادسپاری واژگان انگلیسی در میان فراگیران خردسال ایرانی است. 45 زبان آموز 6 تا 7 ساله به 3 گروه کنترل، درون دادمحور و برون دادمحورتقسیم شدند. در روش برون دادمحور، لغات مد نظر با استفاده از تکالیف برون داد محور به شرکت کنندگان آموزش داده شد. اما در روش درون دادمحور، لغات مد نظر به صورت تکالیف درون دادمحور به آن ها ارائه شد و هیچ گونه تولید زبانی از آن ها درخواست نگردید. پس از 4 هفته تدریس، دو نوع آزمون واژگانی (درک شنیداری و تولید) به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پس آزمون تأخیری از آنان گرفته شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون و پس آزمون با تاخیر درک شنیداری و تولید گروه درون داد و برون داد با هم یکسان است اما به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون و پس آزمون با تاخیر گروه کنترل بیشتر است. لذا بر اساس این نتایج می توان این گونه نتیجه گرفت که هر دو روش منجر به افزایش دانش درکی، شنیداری و تولیدی واژگان مد نظر در میان فراگیران گردیده است. به طور کلی، نتایج تأییدکننده نظر لانگ (2015) مبنی بر این نکته است که هر یک از روش های آموزش زبان، نقاط ضعف و قوت خود را دارند و ترکیب مناسبی از همه ی روش ها، با توجه به نیاز و مشخصات زبان آموزان می تواند نتایج مثبتی در پی داشته باشد.
Impact of Googling Techniques on Deaf and Hearing-Impaired Students’ L2 Writing Performance(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۸, Autumn ۲۰۲۱
95 - 107
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the syntactic errors that the Iranian deaf and hearing-impaired (DHI) make in their L2 writings. To this purpose, 60 male and female Iranian DHI students with different social status were selected, through convenience sampling procedure, as participants from among the students of a deaf community in Bandar Abbas, Iran. Their general writing performance was assessed through a proficiency test (pre-test) before they received a six-week writing instruction, in which they were provided with model written utterances and common syntactic points such as sentence order, word order, subject/verb agreement, etc. At the end of the treatment, they were given two topics and asked to write short paragraphs (post-test). Then, different syntactic errors were spotted, analyzed and categorized based on Keshavarz’s linguistic taxonomy of errors. The obtained results indicated that the writing quality of the participants improved from pre-test to post-test. It was also found that majority of the participants committed more syntactic omission errors than syntactic addition errors and syntactic substitution errors. It was further found that syntactic errors in written language were not affected by the gender and social class of the participants. The findings of this study provide empirical evidence for teaching syntactic order to deaf and hearing-impaired students in order to enhance their L2 writing performance.
بررسی تطبیقی عوامل انسجام در ترجمه داستان ادبی «برف های کلیمانجارو» براساس رویکرد انسجام متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطبیق مقابله ای متون ادبی با بررسی عوامل انسجامی در متن مقصد پیوندی ناگسستنی دارد. یکی از اهداف زبان شناسی تطبیقی مقایسه متون مبدأ و مقصد و کشف نقاط ضعف و قوت ترجمه است. هدف این پژوهش، بررسی عوامل انسجامی متن در داستان برف های کلیمانجارو در دو متن مبدأ (انگلیسی)و مقصد (فارسی) است. بنابراین در بررسی مقابله ای این اثر، به برگردان واژگانی و ساختاری متن و سپس انتقال آن ازطریق فرایند ترجمه توجه شده ولی سایر جنبه های معنایی متن نیز بررسی شده است. از این رو، پژوهش حاضر در قالب نظریه انسجام متن هلیدی و حسن (1976) عناصر انسجام در کتاب داستان برف های کلیمانجارو (همینگوی، 2004) در دو متن با ترجمه (حسینی، 1396؛ دریابندری، 1378) را مورد بررسی قرار داده و نحوه انتقال عناصر طی فرآیند ترجمه متن انگلیسی و ترجمه آن با روش مقابله ای و تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که نحوه معادل سازی واژگان و عناصر انسجام، در ترجمه و بازآفرینی متن اصلی نقش بسزایی دارند و بیشترین بسامد وقوع در متن اصلی به زیرمؤلفه ارجاع اشاری و ارجاع شخصی تعلق دارد و در ترجمه عناصر ارجاع شخصی و پس از آن، پیوند افزایشی از بسامد وقوع بالایی در متن برخوردار بوده اند. نویسنده و هر دو مترجم به یک اندازه توانسته اند با بهره مندی از این عناصرِ انسجام متنی میان الفاظ و معانی پیوند ایجاد کنند.
بررسی استعاره های مفهومی خشم در قران کریم: نظریه های عصب-زیستی و کنش مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
35 - 64
حوزههای تخصصی:
دو گونه رویکرد برای بازنمایی هیجان در مغز وجود دارد: نخست، نظریه عصب زیستی و دوم، نظریه کنش مفهومی هیجان . در نظریه عصب زیستی، هیجان هایِ اصلی با مجموعه ای از شبکه هایِ منسجمِ درون مغزی برانگیخته می شوند که همانندیِ ساختی با دیگر حیوانات دارند؛ این شبکه ها به شبکه های ذاتی معروف اند. با این وجود، در نظریه کنش مفهومی هیجان، هر هیجان حالتی مغزی است که از تعامل حوزه خاص و عام مغز با دیگر شبکه های کنترل شناختی، سیستم های عصبی و پیوند های مغزی شکل می گیرد. از این رو، پژوهش حاضر با ماهیتی کیفی و به روش توصیفی تحلیلی است، در پی شناخت بخش های فعالِ قشرِ مخ در هنگام درکِ مفاهیم نیرو و حرکت در قالب استعاره با مفهوم خشم است. به این منظور، 80 استعاره مفهومی حوزه نیرو و حرکت در قرآن کریم با رویکرد شناختی به شیوه نمونه گیری تصادفیِ ساده، گردآوری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که واژه های نیرویی و حرکتی خشم همچون لعن، غضب، کظم، سخط، غیظ، تغیظ، غائظ و مغاضبه به عنوانِ حوزه های مبداء، در درک استعاری حوزه های مقصد مانند کفر، خواری، مسکنت، سقوط، خلف وعده، جایگاه پست، بشارت، صبر، نیکوکاری، بخشش، اعمال، انذار، نذیر، توبه، جهنم، برانگیختن، هیجان سازی، ظلم به نفس، نفرین و عذاب نقش دارند. همچنین مشخص شد که ناحیه های مختلف قشر مخ در هنگام پردازش خشم با واسطه پاسخ های متفاوت فعال می شوند. یافته ها نشان می دهند که درهنگام رویارویی با هیجان خشم، بازخورد ها و واکنش های گوناگونی بازنمایی می شوند که برگرفته از تعامل های نواحی، شبکه ها و پیوندهای متعدد عصبی در مغز است و در نهایت نظریه کنش مفهومی تأیید می شود. افزون بر این، بررسی داده های پژوهش نشان می دهد که مفهوم سازی خشم در قران گذرا و بافت محور است.