فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
منبع:
مهرسال اول ۱۳۱۳ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
Comment introduire l''affiche publicitaire dans une classe de langue(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر آموزش ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لهجه بخارائی
حوزههای تخصصی:
Metadiscourse Markers Revisited in EFL Context: The Case of Iranian Academic Learners’ Perception of Written Texts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Moving in line with the postulation that metadiscourse (MD) markers help transform a dry and tortuous piece of text into a coherent and reader-friendly one, the researchers in the current study attempted to investigate the effect different metadiscourse markers might have on Iranian EFL learners’ perception of written texts. To this end, 120 undergraduate English students were given three different texts chosen from the most common textbooks in BA, along with their doctored versions (all MD-removed, interactive-removed, and interactional-removed). Each text duo was then accompanied by an 8-item questionnaire following Ifantido’s (2005) lead. The findings, overall, were indicative of the positive role of metadiscourse markers in bringing about EFL learners’ ameliorated text perception. Furthermore, data analysis via ANOVA and LSD tests revealed that texts with both interactive and interactional resources had more effect on learners’ perception. Moreover, it was found that interactive and interactional resources had more or less the same effect on learners’ reactions to texts. To sum it up, in line with the findings of the present study further evidence is garnered in favor of the postulation holding that metadiscourse markers bring about an increased amount of coherence and reader-friendliness in texts.
The Washback Effects of High School Third Grade Exam on EFL Teachersâ Methodology, Evaluation and Attitude(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract: The widespread use of test scores for different educational and social decision making purposes has made the washback effect of tests a distinct educational phenomenon (Cheng, 1997).The high school third grade final exam in the general educational system of Iran has for long been a high stake test designed to assess the achievement of high school graduates in different school subjects. The present study aimed to investigate the washback effect of this nation-wide exam on EFL teachers’ teaching methodology, assessment procedures, and attitudes towards different aspects of the educational system. For this purpose, a researcher made, validated questionnaire was administered to 160 EFL teachers. The results indicated that the third grade nation-wide final exam adversely affects EFL teachers’ teaching methodology and increases teaching to the test effect quite noticeably as they try to teach according to the content and format of the test. The results further showed an even stronger negative effect of the exam on EFL teachers’ assessment procedures. However, the teachers’ attitude towards different aspects of the educational system was not found to be as strongly affected as the other two variables. The findings of the study are of importance for testing and assessment bureaus in charge of extensive high stake tests development. Moreover, raising teachers’ awareness of the drawback of teaching-to-the test effect of such a high stake test might help them improve their teaching and evaluation practices.
Alternative Assessment Procedures in Iranian EFL Writing Classes: The Washback Effect and Learners’ Attitudes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the washback effect of three alternative assessment procedures, namely oral-conferences, portfolios, and corpora-based feedback on the writing achievement and attitudes of Iranian EFL university learners. The participants taking part in the study were 156 native Iranian students in a mixed Reading-Writing course. Through the two three-month semesters, the learners were studied in terms of three experimental and one control groups. It should be mentioned that revision was a major component of the pedagogy and learners were asked to incorporate feedback into their revision processes. The findings revealed that the aforementioned assessment procedures led to a significantly better performance of the participants and created a considerable change in their attitudes.
بررسی انسجام در گفتمان روایتی کودکان طبیعی تک زبانه فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، در چارچوب نظریه انسجام هلیدی و حسن (1976) میزان تسلط کودکان تک زبانه فارسی زبان بر حروف ربط و ارجاع ضمیری به عنوان دو نوع از ابزارهای انسجامی مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور، 80 کودک در چهار رده سنی 3، 5، 7 و 9 سال از 2 مهدکودک و 4 مدرسه ابتدایی در تهران انتخاب شدند و با یک گروه 20 نفره از آزمودنی های بزرگسال به عنوان گروه کنترل مورد مقایسه قرار گرفتند. به منظور بررسی عملکرد این کودکان در استفاده از این ابزارهای انسجامی، دو آزمون تولید داستان با استفاده از دو کتاب مصّور کودک اجرا گردید. با در نظرگرفتن رشد انسجام دستوری، داستان های آن ها برحسب کاربرد این دو ابزار انسجامی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که کودکان 3 ساله از راهبرد اسمی استفاده کردند و برای ایجاد انسجام در داستان از حروف ربط زمانی استفاده کردند. کودکان 5 ساله از تعداد بیشتری حروف ربط زمانی استفاده کردند. داستان های روایت شده توسط آن ها با استفاده از راهبرد فاعل موضوعی از سازماندهی برخوردار بود. از 7 سالگی به بعد داستان های روایت شده آزمودنی ها پیچیده تر شدند و تنوع حروف ربط به طور معناداری افزایش یافت. کودکان از نشانگرهای زبانی مختلفی (راهبرد پیش مرجعی کامل) برای سازماندهی داستان به صورت یک واحد زبانی کل استفاده کردند. آن ها از ضمایر برای حفظ ارجاع استفاده کردند و همزمان با آن نیز تلاش کردند از ارجاعات واضح و بدون ابهام برای اشاره به شخصیت های داستان استفاده کنند و برای این کار از صورت های اسمی جهت تعویض ارجاع استفاده کردند.
Parlons francais! فرانسه صحبت کنیم
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه میان تفکر عمیق، گرایش های مدیرت کلاس، و ادراک راهبردهای یادگیری زبان در معلمان زبان انگلیسی با موفقیت دانش آموزان در یادگیری زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سه متغیر مهم در معلمان زبان انگلیسی و موفقیت دانش آموزان آنها در فراگیری زبان خارجی انجام گردید. بدین منظور، به 105 معلم زبان انگلیسی از شهرهای شیراز و همدان، سه ابزار جهت جمع آوری اطلاعات داده شد: ابزار آموزش تفکر عمیق ( اکبری، بهزادپور، و دادوند، 2010)، پرسشنامه ی نگرش ها و عقاید در کنترل کلاس ((Martin, Yin, & Baldwin, 1998، و پرسشنامه ی راهبردهای یادگیری زبان (Ardasheva & Tretter, 2013). همچنین نمره آزمون نهایی درس زبان انگلیسی2673 دانش آموز پایه سوم دبیرستان این معلمان جمع آوری شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط معناداری بین خصوصیات معلمان زبان انگلیسی و موفقیت زبان آموزان آنها وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که میان معلمان مرد و زن از لحاظ میزان تفکر و آگاهی از راهبردهای یادگیری زبان تفاوت معناداری وجود دارد؛ در حالیکه، هیچ تفاوت معناداری میان گرایش های مدیریت کلاس در بین این دو گروه مشاهده نشد. بعلاوه، تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که این متغیرها، می توانند حدود 47 درصد از واریانس موفقیت دانش آموزان را پیش بینی کند. در نهایت، با توجه به یافته های این پژوهش، پیشنهاداتی عملی جهت افزایش موفقیت زبان اموزان در کلاس های زبان ارئه می شود.
The Undergraduate English Translatin Major in Iran: A Program Evaluation ارزیابی یک مسئله: رشته لیسانس مترجمی در ایران
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر گویش نهاوندی
حوزههای تخصصی:
بررسی مقابله ای بروز پدیدة مک گرک در آزمودنی های فارسی و کردی کرمانشاهی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توهم درکی مک گرک، پدیده ای است که طی آن فرد به منظور درک بهتر گفتار، اطلاعات هر دو حوزة شنوایی و بینایی را با یکدیگر تلفیق می کند. بارزترین نمونه ای که در توضیح این پدیده ارائه می گردد، تلفیق هجای دیداری / ɑɡ/ با هجای شنیداری /bɑ/ بوده که منجر به درک هجایی مابین این دو هجا گردیده و افراد هجای /dɑ/ را به عنوان پاسخ برمی گزینند. با وجود این که این پدیده به عنوان پدیده ای همگانی در نظر گرفته نمی شود، اما توسط بیشتر افراد مورد آزمایش، تجربه شده و در زبان های بسیاری مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش حاضر نخستین پژوهشی است که به بررسی میزان رخداد تأثیر مک گرک در زبان های فارسی و کردی کرمانشاهی پرداخته است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا میزان بروز این پدیده در زبان های فارسی و کردی کرمانشاهی معنی دار می باشد؛ همچنین میزان تأثیر عامل جنسیت بر رخداد این پدیده چگونه است؟ 121 محرک شنیداری- دیداری به 120 نفر از آزمودنی ها (60 آزمودنی فارسی زبان و 60 آزمودنی کرد زبان) ارائه شد. نتایج، نشان از وقوع این پدیده در هر دو زبان دارد، با این تفاوت که وقوع این پدیده در زبان کردی نسبت به زبان فارسی معنادار می باشد. در زبان فارسی هنگامی که یک هجای شنیداری دولبی و یک هجای دیداری نرمکامی با یکدیگر ترکیب می شوند، بیشترین میزان همسان سازی اطلاعات دیداری و شنیداری صورت می پذیرد. این در حالی است که در زبان کردی ترکیب یک هجای شنیداری نرمکامی و یک هجای دیداری کامی منجر به رخداد بیشترین پاسخ تلفیقی شده است. تأثیر جنسیت (جنسیت ارائه دهنده و آزمودنی) نیز در این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج، نشان دهندة تأثیر معنادار جنسیت ارائه دهندة زن بر بروز این پدیده دارد.
کارکرد نشانه ای حروف غیرعامل در فهم ساخت نحوی از دیدگاه رضی استرآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حروف غیرعامل» حروفی هستند که تاثیر اعرابی ندارد؛ به همین علّت در آموزش نحو نادیده گرفته شده اند؛ بررسی ها نشان می دهد این حروف نقشی کلیدی، در شناخت ساخت نحوی و درک معنای متن دارند که می توان آن را «کارکرد نشانه شناختی- معنایی حروف غیرعامل» نامید. اگرچه نحوی ها گاهی با عنوان «معانی الحروف» به آنها پرداخته اند؛ اما بررسی سازمان یافته ای از کارکرد نشانه ای آن ها، به منظور درک ساخت نحوی وفهم دقیق معنای متن، انجام نشده است. از نظر رضی استرآبادی، جنبه نشانه ای- معنایی و ساختاری حروف یاد شده، جزء عمل نحوی آن ها به شمار می رود. این مقاله بر آن است که با توجه به اهمیت و گستردگی حضور این حروف در زبان عربی، با بهره مندی از نظر رضی استرآبادی، کارکرد نشانه ای آن ها را در فهم ساخت نحوی نشان دهد و به این پرسش پاسخ دهد که بر اساس دیدگاه نشانه شناسی، بارزترین کارکرد نشانه ای این حروف، در درک ساخت نحوی و فهم متن چیست !؟ برای پاسخ به این پرسش با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی متون مختلف و تجزیه و تحلیل دیدگاه این نحوی برجسته، پرداختیم که نتایج نشان می دهد: حروف غیر عامل در شناخت ساخت نحوی نقش درخوری دارد وبیانگر نوعی ارتباط بین دال ومدلول در دو بخش صورت ومحتوا است وبر این اساس، مهم ترین کارکرد نشانه ای آن را می توان در تمییز وتشخیص جایگاه دستوری کلمات و جملات دانست .
بررسی آموزش نوشتن در کتاب های درسی آموزش فارسی و نگارش دوره ابتدایی برمبنای رویکرد فرآیندمحور و برنامه قصد شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
27 - 48
حوزههای تخصصی:
نوشتن، پیچیده ترین مهارت زبانی است که در آموزش آن نیاز به فراگیری مهارت های شناختی و فراشناختی بسیاری است که با توجه به بعد عاطفی و اجتماعی محقق می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان پرداختن به این مهارت ها در برنامه درسیِ مورد نظر و کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی است. زیرا این منابع، مهمترین منبع های آموزش نوشتن در کشور به شمار می آیند. مبنای نظری پژوهش، رویکرد فرآیندمحور است. نمونه آماری پژوهش، کتاب فارسی (مهارت های خوانداری) و کتاب فارسی (مهارت های نوشتاری) پایه ششم بوده اند. این کتاب ها با روش تحلیل محتوای هدایت شده یا قیاسی بررسی شدند. کتاب ها از جنبه دارا بودن مهارت های پایه یا خرد، مهارت های سطح بالا یا کلانِ نوشتن، فرصت های نوشتن برای این مهارت ها و همچنین ایجاد اجتماعی از نویسندگان، تجزیه و تحلیل شدند. در استخراج و پردازش یافته ها از آمار توصیفی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب های فارسی پایه ششم، بیشتر به مهارت های خرد و پایه پرداخته می شود و نسبت به مهارت های کلان و سطح بالا کم توجهی یا بی توجهی می شود. نتایج همچنین نشان داد رویکرد غالب در این کتاب ها به آموزش نوشتن رویکردی برآیندنگر است و تناسبی میان ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری نوشتن وجود ندارد. بیشترین تأکید بر بعد رفتاری و کمترین تأکید بر بعد عاطفی است. برنامه قصدشده نیز رویکردی برآیند نگر دارد. هرچند رویکرد محتوای نوشته شده با برنامه قصد شده هماهنگ است، بی توجهی به رویکرد فرایندمحور که روشی مؤثر در امر آموزش به ویژه در آموزش مهارت نوشتن است، به عنوان کاستی فراگیر و آسیبی مهم باید مورد توجه متخصصان این حوزه قرار گیرد.
Covert Interaction With the Text- Writer: An Approach to L2 Composition
حوزههای تخصصی:
Bilingual and Monolingual EFL learners’ Use of Writing Metacognitive Strategies and Writing Performance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Research has shown that writing skill of Iranian learners is not at a satisfactory level. One of the ways to develop writing ability is improving strategic behavior of learners. The current study set out to compare writing performances and patterns of using metacognitive strategies in bilinguals and monolinguals as well as senior and freshmen students. A total of 176 English major university students took part in the study (88 bilinguals and 88 monolinguals). Data were collected through three instruments: a background questionnaire, a writing metacognitive strategy questionnaire, and participants’ compositions. A two-way factorial ANOVA was used to analyze the data obtained through the strategy questionnaire. Since the composition data were not parametric two Kruskall-Wallis tests were employed for data analysis. The results revealed that bilinguals used more metacognitive strategies and had higher writing scores than monolinguals. In addition, seniors had better writing performance than freshmen while the difference between them in using strategies was not significant. Based on the results it can be concluded that teaching writing metacognitive strategies may result in better writing performance.
نگاهی به نقش جنسیت نویسنده در ارائه ی جزئیات در داستان بر اساس دستور نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضرتلاشی برای تعیین بسامد و نقش جزئیات، با رویکردی مقابله ای بین نویسندگان زن و مرد، در چارچوبʼ دستور نقشگرای نظام مندʻ است. دو داستانʼ تیله-شکسته ʻنوشته سیمین دانشور (1380) و داستانʼ همانطورکه بودʻ نوشته جعفرمدرس صادقی( 1385) داده های پژوهش حاضر هستند که بر اساس مفاهیم مطرح در ʼ فرانقش اندیشگانیʻ و نظام گذرایی بررسی شده اند. از آنجا که ارائه اطلاعات جزیی در دستور نقشگرا در قالب افزوده های حاشیه ای در متن بازنمایی می شود، ابتدا افزوده های حاشیه ای موجود در هر دو داستان استخراج و با توجه به اصول دستور نقشگرا و بافت زبانی طبقه بندی شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که دانشور نسبت به مدرس صادقی از افزوده های کمتری استفاده کرده است ولی تنوع افزوده های به کار رفته در آثار او، بیشتر است. در هر دو داستان تعداد افزوده های مربوط بهʼ مکانʻبیشترین میزان را به خود اختصاص داده است. در اثر نویسنده ی مرد هیچ افزوده ای مربوط بهʼ منبع و ظاهرʻ به چشم نمی خورد؛ در حالی که نویسنده ی زن، این افزوده ها را به کار گرفته است. دانشور تمام آن ها را به صورت نقل قول بیان می کند؛ بدین صورت که وی در روایت داستان از دهان شخصیت اول، در هر موقعیتی به خوبی حرف های دیگران را به خاطر می-آورد. به نظر می رسد بررسی متون ادبی از این منظر زوایای جدیدی از این آثار را در ادبیات داستانی، نقد ادبی و سبک شناسی آشکار می کند. معرفی این مقوله و کاربست آن در سبک شناسی داستان از دیگر اهداف جستار حاضر است.