فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۸۱ تا ۵٬۰۰۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهای اصلی سازمان های خدماتی برای کسب مزیت های رقابتی، بهبود کیفیت خدمات می باشد. امروزه کیفیت خدمات به یک عامل متمایزکننده و در واقع به رقابتی ترین اسلحه سازمان های خدماتی پیشرو تبدیل شده است. به طور کلی ، سازمان ها می توانند از طریق اقدامات مدیریت منابع انسانی محیطی را خلق کنند که رفتارهای مثبت کارکنان را تقویت نماید؛ و از این طریق موجب بهبود کیفیت خدمات شوند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تجربی روابط میان اقدامات مدیریت منابع انسانی، رفتارهای خدمتی، و کیفیت خدمات در رستوران ها و مغازه های غذای فوری می باشد. نتایج نشان می دهند که اقدامات منابع انسانی تا حدی، هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم و از طریق رفتارهای خدمتی، برکیفیت خدمات ادراک شده توسط مشتریان تأثیر می گذارند. این بدان معناست که رفتارهای خدمتی تاحدی در ارتباط میان اقدامات مدیریت منابع انسانی و کیفیت خدمات میانجی می باشند.
ارائه و تبیین شاخصهای انتخاب مدل رهبری نوین و نحوه یکپارچه سازی آن در سازمانها (مقایسه تطبیقی رهبری خدمتگزار و رهبری تحول گرا)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در ابتدا چیستی رهبری را مورد بررسی قرار داده و به تعاریف معروف در زمینه رهبری می پردازد. سپس با مرور اجمالی بر تئوری های رهبری، آن ها را در تقسیم بندی چهارگانه بررسی می نماید. در بخش چهارم طی معرفی مباحث نوین رهبری به معرفی دو مفهوم رهبری خدمتگزار و رهبری تحول گرا می پردازد، تا ضمن بررسی سبک ها و تئوری های رهبری طی یک قرن اخیر، معین نماید که چه شباهت ها و تفاوت هایی میان این دو مفهوم رهبری وجود دارند. در واقع بعضی افراد سؤال می کنند که آیا واقعا میان این مفاهیم تفاوتی وجود دارد یا خیر؟ این مقاله در بررسی این سؤال به تمرکز رهبران در این دو حیطه اشاره می کند و تفاوت های مفاهیم را به لحاظ نحوه تمرکز رهبر بیان می کند. فرض ابتدایی مقاله این است که رهبران تحول گرا تمایل دارند که بیش تر بر روی اهداف سازمانی متمرکز شوند، در حالی که رهبران خدمتگزار بیش تر بر روی پیروانشان متمرکز می شوند. به نظر می رسد که تمایل رهبر خدمتگزار در تمرکز بر پیروانش، اولین عاملی می باشد که رهبری خدمتگزار را از رهبری تحول گرا متمایز می سازد. از طرف دیگر، شباهت های زیادی هم میان دو مفهوم رهبری وجود دارد که درک روشنی از هر دو قالب کمک می نماید تا شباهت های زیاد و فرق مذکور را آشکار نماییم. در مرحله بعد به موضوع توسعه رهبری خدمتگزار پرداخته شده است که در آن، چالش هایی که دربرگیرنده رسیدگی و اندازه گیری تجربی، و تغییراتی که در تفکر معاصر در مورد رویکرد رهبری خدمتگزار روی می دهد. در نهایت، برای هر دو رهبری خدمتگزار و رهبری تحول گرا یک قالب مفهومی رهبری پویا پیشنهاد می نماید.
موردکاوی: رهبری اثربخش یا مدیریت کارکردگرا
منبع:
تحول اداری ۱۳۸۵ شماره ۵۴
حوزههای تخصصی:
مدیر عامل: راهکارهای موفقیت صد روز اول یک مدیر عامل
حوزههای تخصصی:
بهترین شیوه برای، انتخاب استفاده و بهره مندی از خدمات مشاوران و راهنماها
حوزههای تخصصی:
تبیین عوامل مؤثر بر بهرهوری منابع انسانی در سازمانهای دولتی با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، هدف تحلیل عوامل مؤثر بر ارتقای بهره وری منابع انسانی در سازمان های دولتی و تعین اثرات مستقیم و غیرمستقیم عوامل مذکور در ارتقا و بهبود بهره وری در سازمان های موردنظر می باشد. متغیر وابسته در این بررسی بهره وری، منابع انسانی و متغیرهای مستقل، عواملی چون توسعه منابع انسانی و توانمند سازی آن ها، فناوری اطلاعات ، مهندسی مجدد فرآیندها، اصلاح و بازبینی روش های انجام دادن کار، CRM و میزان توجه سازمان و کارکنان به آن ، تشکل های گروهی رسمی و غیر رسمی، اعمال نظام مشارکت و انگیزش کارکنان و... می باشند که در قالب مدلی در این مقاله ارایه شده اند. نتایج اولیه حاصل از تحلیل مسیری اطلاعات نشان می دهد که برخی متغیرها بر روی ارتقای بهره وری منابع انسانی در سازمان های دولتی تأثیر مستقیم دارند؛ در حالی که برخی از متغیرها با تأثیر در عناصر سازمانی به طور غیرمستقیم موجب ارتقای بهره وری می شوند. در این تحقیق برای بررسی اثرات مذکور از روش تحلیل مسیر بهره گیری شده است. هدف تحلیل مسیری، بیان منطقی همبستگی های موجود بین مجموعه متغیرهایی است که مشمول روابط علی و معلولی می باشند. ویژگی برجسته آنالیز مسیری آن است که مدل آنالیز مسیری مشهود بوده و ضرایب آن قابل مقایسه هستند. نتایج حاصل از بررسی نشان می دهند که تاثیرات متغیرهای فناوری اطلاعات و ساختار سازمانی با ضرایب استاندارد545/0 و 427/0 نسبت به سایر متغیر ها بیش ترین تأثیر و متغیرهای تحقیق و توسعه وایجاد تشکل های گروهی کارکنان با ضرایب استاندارد 09/0 و 149/0 کم ترین تأثیر را بر بهره وری منابع انسانی در سازمان های عمومی و دولتی دارند.
سازوکارهای اندازه گیری عملکرد در بخش مراقبت از سلامت
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل موثر بر فرار مغزها (مطالعه موردی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه انسانی عامل موثری در رشد و توسعه اقتصادی ، پر کردن شکاف عمیق تکنولوژیکی ، کاهش نقش مزیت نسبی طبیعی و افزایش نقش مزیت نسبی اکتسابی کشورهای در حال توسعه ، محسوب میشود . به همین منظور سهم قابل توجهی از منابع آنها صرف آموزش نیروی انسانی میشود . اما زمانی که باید سرمایه انسانی مورد بهرهبرداری قرار گیرد ، به شکل فرار مغزها خارج شده و زیان جبران ناپذیری متوجه کشورهای در حال توسعه میکند . بنابراین شناسایی علل فرار مغزها میتواند در جلوگیری از خروج متخصصان و افزایش ضریب ماندگاری آنها موثر باشد ...
توصیه نامه شماره 125 (توصیه نامه مربوط به شرایط اشتغال افراد جوان در معادن زیرزمینی)
حوزههای تخصصی:
بهترین روش: بینش: مایکل هامر
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل رفتار شهروندی سازمانی و بررسی ارتباط آن با عملکرد سازمانی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناسایی عوامل موثر بر ایجاد شهروندی سازمانی و همچنین بررسی ارتباط مابین شاخص های رفتار شهروندی و عملکرد سازمانی بوده است، در این تحقیق برای شناسایی عوامل موثر بر شهروندی سازمانی با کاوش در ادبیات موجود از الگوی به نام البرات مورمن، ارگن، نیهف، اسمیت، وان سکاتر، مارک سی وان، اسمیت ...... و شش عامل را به عنوان عامل مهم تأثیرگذار بر رفتار شهروندی سازمانی بین کارکنان و مدیران شناسایی شد که این شش شاخص عبارتند از فداکاری، وظیفه شناسی، وفاداری، توجه، تحمل پذیری (جوانمردی) این و شش عامل را در سازمان های موجود به آزمون گذاشته شد تا وضعیت آنها از لحاظ میزان رفتار شهروندی و بررسی ارتباط این شاخص ها با عملکرد سازمان بررسی گردد. براساس آزمون رتبه ای فریدمن در سازمان های موفق و ناموفق شاخص وظیفه شناسی کارکنان بیشترین میانگین رتبه و تحمل پذیری (جوانمردی) کمترین میانگین رتبه بدست آمده است. آزمون T نشان داد که در این سازمانها از لحاظ شاخص های انسانی رفتار شهروندی (O CBI) یعنی شاخص های فداکاری، مشارکت (مدنی، اجتماعی، وظیفه ای و حمایتی) و توجه، تفاوت معناداری وجود ندارد، اما به لحاظ شاخص های سازمانی (O CBI) بین سازمانهای مذکور از لحاظ وظیفه شناسی، جوانمردی (تحمل پذیری) و وفاداری تفاوت معناداری وجود دارد.
بررسی رابطه صفات شخصیتی و انگیزشی مدیران با ارزیابی آنان از میزان موفقیتشان در سازمانهای دولتی شهر کرمان
حوزههای تخصصی:
با شناخت صفات شخصی مدیران موفق، ترسیم الگوی موفقیت در جامعه امکان پذیر گشته و صفات معینی که به رفتارهای مطلوب در سازمان منجر میشود، مشخص میشود. در این پژوهش از روش همبستگی و همچنین جامعه آماری که شامل کلیه مدیران سازمانهای دولتی شهر کرمان به تعداد 68 نفر بودند، برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه صفات شخصیتی، صفات انگیزشی و موفقیت مدیران استفاده شد. یافتههای حاصل از این مطالعه نشان داد که بین صفات شخصیتی مدیران مثل ابتکار، توانایی سرپرستی، اعتماد به نفس، قاطعیت و بلوغ و کمال با ارزیابی آنان از میزان موفقیتشان رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد، و بین برخی صفات شخصیتی مدیران مثل هوش، وابستگی با کارکنان و مردانگی با ارزیابی آنان از میزان موفقیتشان رابطهای وجود ندارد. از طرفی، بین صفات انگیزشی مدیران مثل نیاز به پیشرفت حرفهای و نیاز به خود شکوفایی با ارزیابی آنان از میزان موفقیتشان رابطه معنیداری وجود دارد، و بین برخی صفات انگیزشی مدیران مانند نیاز به قدرت، نیاز به پاداش مالی و نیاز به امنیت شغلی با ارزیابی آنان از میزان موفقیتشان رابطهای وجود ندارد. در نتیجه مدیرانی که ارزیابی مثبتی از موفقیت خود دارند دارای صفات شخصیتی و انگیزشی خاصی هستند که بهواسطه آن به رفتارهای مطلوب معینی در سازمان مبادرت میورزند. پی آمد این رفتار مطلوب موفقیت است.
بالندگی سازمانی، ارائه الگویی اثربخش برای بنگاههای کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطرح شدن رویکردهای گوناگون در زمینه بالندگی سازمانی، این پرسش اساسی را به وجود میآورد که در چه شرایط سازمانی، کدام رویکرد برای ایجاد تحول در سازمان اثربخش است؟ به منظور پاسخ به این سؤال اساسی، رویکردهای تحول سازمانی، بررسی و در سه گروه جای داده میشوند. گروه اول، رویکردهایی است که تحول سریع و از بالا به پایین و به کارگیری فناوریهای نوین اطلاعاتی را برای دگرگونسازی و بالندگی سازمان لازم میشمرند. نمونه بارز این گروه از رویکردها، مهندسی مجدد فرایندهای کاری است. گروه دوم، رویکردهایی است که به بهبود دائم فرایندها تأکید دارند و توجه به کیفیت فراوردههای صنعتی و خدماتی سازمان را از طریق برنامهریزی بهبود کیفیت حیاتی میشمرند. نمونه مهم این گروه از رویکردها، مدیریت کیفیت فراگیر است. گروه سوم به تغییر تدریجی از طریق یادگیری سازمانی به منظور آمادگی سازمان برای مقابله با هرگونه تحول محیطی توجه میکنند. سازمانهای یادگیرنده از نمونههای بارز این گروه از رویکردها میباشند.. پس از این دستهبندی با توجه به شاخصهای مهم تحول سازمانی، یعنی وضعیت مالی، بازار و مشتری، الگویی برای شرایط استفاده از هر رویکرد ارائه میشود. براساس این الگو، پس از تحلیل مالی، تحلیل بازار و تحلیل مشتری با توجه به عوامل مهم موفقیت که در راهبرد سازمان مشخص شده، معلوم میشود که باید از کدام رویکردهای تحول استفاده شود تا اثربخشی بیشتری به دست آید. این الگو از طریق مورد کاویهایی که در شرکتهای ایرانی انجام پذیرفته است، مورد آزمون قرار میگیرد.