فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
برند کارفرما؛ راهبرد نوین مدیریت سرمایه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برند کارفرما راهبرد مدیریت سرمایه ی انسانی، برای تمایز است. کارکرد اصلی برند کارفرما، جذابیت برای نیروهای کاری بالقوه ی بیرون سازمان و نگه داری استعدادهای درون ِسازمان است. تحقیق حاضر، در جست وجوی کاوش ادارک از مفهوم برند کارفرما، چالش های آن در ایران و هم چنین فرایند برندسازی آن است. در این راستا، با 26 نفر از مدیران و کارشناسان خبره ی منابع انسانی گروه صنعتی ایران خودرو مصاحبه ی نیمه ساخت یافته به عمل آمد و با استفاده از روش تحلیل محتوا، تم های اصلی مصاحبه استخراج شد. اغلب مصاحبه شوندگان، برند کارفرما را یک نیاز ضروری می دانستند. از نظر آنها برند کارفرما رابطه ی مستقیم با برند سازمان در بین مشتریان و سایر ذینفعان به وجود می آورد و برندسازی درونی و بیرونی یک سازمان به صورت توأمان تعیین کننده ی پیشرو بودن سازمان است. آنها معتقد بودند یکی از چالش های عمده ای که برندسازی کارفرما در سازمان های ایرانی با آن روبه رو است فقدان بازار آزاد به مفهوم واقعی و فقدان رقابت کسب وکار در سازمان های دولتی و شبه دولتی است.
مقاومت در برابر تغییر
منبع:
تحول اداری ۱۳۷۸شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
مدیریت عملکرد و سازوکارهای اجرایی آن در تولید کیفیت
حوزههای تخصصی:
مدیریت عملکرد بعنوان یک نگرش نوین مدیریتی نقش اساسی در هدایت و ترکیب مؤلفه های کیفیت در سازمان ایفاء و به شکل مطلوب و اثربخش بر فرآیند کیفیت ، مدیریت می نماید . با مدیریت عملکرد می توان زمینه ها و بستر لازم برای پیاده سازی مدیریت کیفیت فراگیر را فراهم نمود. در توسعه کیفیت عوامل و مؤلفه های مختلفی در سازمان درگیر هستند که اگر همه آنها به کار گرفته شوند کیفیت ، چند بعدی شده و مزیت رقابتی برای سازمان ایجاد می نماید. در این زمینه مدیریت عملکرد با یک روش جامع نگر کلیه عوامل و مؤلفه های ریز و درشت درگیر در کیفیت را مدیریت نموده و نهایتاً عملکرد مطلوبی از آنها بدست می آید . مدیریت عملکرد ضمن بهبود شایستگی فعلی افراد و کل سیستم برای کیفی کار کردن ، ایجاد ارتباط بین شایستگی فرد با کارکرد واقعی شان را نیز مدنظر دارد . با توجه به اهمیت مدیریت عملکرد در تولید و توسعه کیفیت پایدار در این مقاله که براساس تئوری های عمل تدوین یافته و مبتنی بر تجارب عملی نگارنده می باشد سعی برآن است مفهوم و مؤلفه های مدیریت عملکرد تبیین و سپس به بیان ساز و کارهای آن در توسعه کیفیت پایدار سازمان پرداخته شود.
آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش (مطالعه موردی استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی پدیده انتقال آموزش در آموزش های ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دوره های آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامد های این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی این فرایند اقدام گردید. در مرحله پایانی نیز به منظور اعتباربخشی نظریه پایانی از معیار های تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکت کنندگان)، شفافیت (توضیح روندکار) استفاده شد. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه مبنایی بود که محیط پژوهش (جامعه) شامل تمامی معلمان با سابقه در زمینه حضور در دوره های آموزشی ضمنخدمت بود. اطلاع رسان ها (نمونه) نیز شامل 23 نفر از معلمان استان خراسان رضوی بودکه براساس روش نمونه گیری هدفمند و قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه های عمیق نیمهساختارمند و روش تجزیه و تحلیل داده ها، روش پیشنهادی استراس و کوربین بود. نتایج حاوی دو پدیده محوری ""انتقال آموزش"" و ""یادگیری"" بود که متأثر از عوامل زمینه ای مؤثر یادگیری (یادگیرنده، آموزش دهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند. این دو پدیده شامل پیامدهای نیز بودند که به دو دسته پیامد برای معلمان (دید منفی و بی انگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمت ها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانش آموزان (بی نظمی و شلوغی در کلاس، بهره مندی از روش های کلیشه ای و تکراری، عدم بهره مندی از مطالب روز، دل مردگی و روزمرگی) تقسیم شدند.
بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر رضایت شغلی در مراکز علمی - پژوهشی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناور
حوزههای تخصصی:
امروزه برای ایجاد انگیزه ، رفتارهای مطلوب ، دستیابی به اهداف سازمانی و افزایش بهره وری نیروی انسانی ، مدیران سطوح بالای سازمان از راهبردهای نوین و کارآمد استفاده می کنند . یکی از راهبردها ، ایجاد فرهنگ سازمانی مطلوب به منظور هدایت رفتار نیروی انسانی در سازمان و خلق و انعکاس تصویر روشن از سازمان و مدیریت در فکر و اندیشه جامعه مصرف کنندگان کالا و خدمات سازمانی است .
تبیین رابطه ی شایستگی با سبکِ رهبری تحول آفرین مدیران در سازمان های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناخت رابطه ی شایستگی با سبک رهبری (با تأکید بر سبک تحول آفرین) مدیران به انجام رسیده است. برای این منظور در مرحله ی اول با مصاحبه ی عمیق با 16 نفر از مدیران و افراد با تجربه ی سازمان، به شمارش مؤلفه های شایستگی مدیران اقدام شد. در مرحله ی دوم تعداد 231 نفر از مدیران به عنوان نمونه تصادفی از واحدهای مختلف جهاد دانشگاهی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در مرحله ی اول از مصاحبه و در مرحله ی دوم برای سنجش شایستگی از پرسش نامه ی محقق ساخته براساس نتایج مصاحبه ها و در مورد سبک رهبری از پرسش نامه ی سبک رهبری چند عاملی (MLQ) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری مدل معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزار آماری لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که اولاً برای سنجش شایستگی باید به سه مؤلفه ی: شایستگیِ ارزشی، شایستگیِ حرفه ای و شایستگیِ شخصیّتی توجه نمود. در میان این سه مؤلفه ، مؤلفه ی شایستگی ارزشی، دارای بیشترین تبیین کنندگی است و شایستگی های شخصیّتی و حرفه ای در مرتبه های بعدی تبیین کنندگی قرار دارند. ثانیاً سبکِ رهبری تحول آفرین قابلیّت تبیین شایستگی مدیران را دارد. به عبارت دیگر، از سبک رهبری تحول آفرین برای پیش بینی و تبیین شایستگی مدیران می توان استفاده نمود.
بررسی تأثیر توانایی مدیریت بر سیاست تقسیم سود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست تقسیم سود و عوامل تأثیرگذار بر آن، از موضوعات با اهمیتی است که در ادبیات مالی مدرن به طور گسترده ای مورد بررسی قرار گرفته است. محققان در اغلب این پژوهش ها به برخی از ویژگی های شرکت اشاره کرده اند. نتایج پژوهش های اخیر نشان می دهد یکی از عوامل تعیین کننده سیاست تقسیم سود، ""توانایی مدیریت"" است. در ادبیات حسابداری، توانایی مدیریت یکی از ابعاد سرمایه انسانی شرکت هاست که به عنوان دارایی نامشهود طبقه بندی می شود. برخی محققان توانایی مدیریت را به عنوان کارایی مدیران نسبت به رقبا در تبدیل منابع شرکت به درآمد تعریف می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانایی مدیریت بر سیاست تقسیم سود است. جامعه آماری پژوهش را 118 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1386 تا 1393 تشکیل می دهد. سنجه توانایی مدیریت، بخشی از کارایی شرکت است که تحت تأثیر عوامل ذاتی شرکت قرار نمی گیرد. به منظور محاسبه و تحلیل اطلاعات توانایی مدیران از مدل ارائه شده توسط دیمرجان و همکاران (2012، 2013) استفاده شده است. آزمون فرضیه پژوهش نیز با استفاده از روش های آماری رگرسیون خطی چند متغیره و الگوی تحلیل پوششی داده ها صورت گرفته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان می دهد توانایی مدیریت تأثیر مثبت معناداری بر تقسیم سود شرکت دارد. به عبارت دیگر، مدیران تواناتر سود تقسیمی بیشتری را پرداخت می کنند. بر اساس بررسی های بیشتر میزان جریان های نقدی بر سطح تقسیم سود شرکت تأثیرگذار است. تأثیرگذاری جریان های نقدی بر سطح تقسیم سود بیانگر وجود حساسیت سود تقسیمی نسبت به جریان های نقدی است
تأثیر سطوح ارزیابی بر بهبود کیفیت دوره های آموزشی شهرداری تهران با رویکرد ارتقای عملکرد اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برگزاری دوره های آموزشی در هر سازمانی، از جمله مسائل مهم مرتبط با سرمایه انسانی است که بر ابعاد مختلف عملکرد؛ از جمله عملکرد اقتصادی، تأثیرگذار می باشد. نظام آموزش هر سازمان نیاز به بازخورد و بررسی دارد تا نواقص آن برطرف گردد و بهره وری دوره های برگزار شده بالاتر رفته و توجیه و صرفه اقتصادی داشته باشد. در این راستا ارزیابی دوره های آموزشی می تواند کمک شایانی نماید. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر سطوح ارزیابی بر بهبود کیفیت دوره های آموزشی برگزار شده برای کارشناسان مالی شهرداری تهران می باشد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارشناسان مالی شهرداری تهران تشکیل می دهند که تعداد 143 نفر به عنوان حجم نمونه و به صورت تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه می باشد که با استفاده از روش های استاندارد، پایایی و روایی آن، مورد تأیید قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T-student و برای رتبه بندی، از آزمون فریدمن استفاده شده است. نهایتاً مشخص گردید هر پنج سطح ارزیابی آموزش بر روی بهبود کیفیت دوره های آموزشی، اثرگذار می باشد. همچنین نتایج به دست آمده از آزمون فریدمن نشان داده اند که سه سطح ارزیابی تغییرات رفتاری در شغل، شناسایی نتایج کلیدی آموزش و محاسبه بازگشت سرمایه (ROI)، اولویت اول تا سوم را به خود اختصاص می دهند؛ به عبارتی، نتایج به دست آمده از این سه نوع ارزیابی، بیانگر تأثیر بیشتر دوره های آموزشی برگزار شده می باشد.
مصاحبه با مدیر عامل تویوتا
حوزههای تخصصی:
هوش و هیجان رهبری
حوزههای تخصصی:
تسهیم دستاورد
منبع:
تدبیر ۱۳۸۰ شماره ۱۱۳
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش نظام ارزشیابی افسران بر کارآیی آنان در ستاد نزاجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع انسانی سازمان های نظامی در مقایسه با ابزار و تجهیزات و امکانات فیزیکی بهویژه در کشورهایی که سازنده اقلام عمده تجهیزاتی و جنگابزارهای راهبردی نیستند، حائز اهمیت فوقالعادهای است و این اهمیت ایجاب میکند، فرماندهان و برنامهریزان ستادی نیروهای مسلح به دانش و مهارت لازم در زمینه مدیریت این منبع راهبردی مجهز باشند و در واقع کمبودهای احتمالی ابزاری را که به ناچار در چارچوب جریان های سیاسی بینالمللی قرار دارند و در صورت وجود امکانات مالی و ارتباطات سیاسی امکان تهیه آن برای همه کشورها تا حدی مقدور نیست را با عامل انسانی که برخلاف ابزارها را چندین برابر میکند، جبران کنند. این پژوهش، کمّی و از نوع پژوهش میدانی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است. جامعه آماری پژوهش، جامعه آماری مورد مطالعه افسران (افسران جزء و افسران ارشد) ستاد نزاجا هستند. نمونه آماری با روش نمونهگیری طبقهای از بین جامعه انتخاب شده است. شاخصهای مطرح در قالب پرسشنامهای تدوین و داده ها جمعآوری گردیده است. نهایتاً محقق به این نتیجه رسیده است که ارزیابی سالانه بر کارآیی افسران مؤثر بوده و جهت بهبود کارآیی باید به ترتیب به عوامل قابلیتهای فردی، انگیزش، تعهد سازمانی و انضباط به عنوان عوامل مؤثر توجّه شود؛ لذا جا دارد که در مورد مدیریت این منبع راهبردی و در جهت جذب، نگهداری، آموزش و به کارگیری مؤثر آن اقداماتی شایسته انجام گیرد.
هم پایداری و ثبات سیستمها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"اگر «تعادل» در سیستمهای اجتماعی را توزیع بهینه منابع سیستم میان «بازیگران و اعضای نظام» بدانیم، به گونهای که اکثر آنها ضمن پذیرش جایگاه خویش برای تداوم کارکرد و بازده بهتر سیستم فعالیت کنند، در چنین نظامی«ثبات» طبیعتاً عبارت است از عدم وقوع مستمر و مکرر حوادث، رفتارها و تحریکاتی که میتوانند کارکرد یاد شده را مورد تردید قرار دهند.
با پیدایش روز افزون «سیستمهای بیثبات کننده» در قرن بیستو یکم، ثبات نظامهای اجتماعی همواره در خطر نابودی است، به طوری که آنها گاهی اوقات برای گریز از «شوک و تزلزل» نیازمند بازسازی و تغییر هستند. در اینجا چند سؤال مطرح میشود:
ـ آیا همه سیستمهای انسانی، ثبات خود را در تغییر مییابند؟
ـ آیا تغییر و اصلاحات، تمام قسمتهای یک سیستم اجتماعی را متزلزل میسازد؟
ـ آیا میتوان چنان که ژ. شوالیه گفته، این سیستمها را به «تک ثباتی» و «دو ثباتی» و یا به قول آشبای به چند ثباتی، تقسیم کرد؟
به نظر ژ. شوالیه نظامهای تک ثباتی که تنها بر «ثبات ساختاری» تأکید دارند، زمینههای پذیرش اصلاحات را دارا هستند، چرا که ثبات خود را در «بر هم زدن موقت» سکون عناصر درونی مییابند، در حالی که نظامهای دوثباتی از قابلیت تغییر پذیری کمتری برخوردار هستند و در مقابل تغییر مقاومت میکنند؛ اما این امکان نیز وجود دارد که «رهبریت» سیستم برخی از زیر سیستمهای خود را در معرض تغییر قرار دهد و در برخی دیگر به «حفظ وضعیت موجود» بپردازد. دنبال کردن تحقیق درباره اینگونه مقولات نویسنده را به فرضیهای رسانده است که عنوان آن «ثبات در بحران» است. بر این اساس، محاصره یک سیستم اجتماعی توسط «سازمانهای بیثبات کننده» و قطع نسبی ارتباطات آن با محیط، موجب «داغ شدن» آن و پیدایش فضای بحرانی در درون آن می گردد.
در چنین فضایی فقط عناصری که از بحران ارتزاق میکنند، میتوانند با حفظ این وضعیت و «ارتزاق از عدم کارکرد نظام» ثبات خود را حفظ کنند. البته در صورتی که منابع سیستم، حداقل
به صورت محدود استمرار یابد."
معنویت به عنوان حلقة بین توانمندسازی و بروز رفتارهای کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمند سازی تأثیر زیادی بر کارایی و اثربخشی مدیریتی و سازمانی دارد و از سویی به نظر بسیاری از محققان و نظریه پردازان، نقشی که افراد کارآفرین در ایجاد مزیت رقابتی ایفا میکنند، قابل توجه است. چنانچه شرایطی فراهم شود که کارکنان بتوانند رفتارهای کارآفرینانه را در سازمان بروز دهند و به نتیجه برسانند، میتواند نوید بخش دستیابی به سازمانی کارآفرین باشد. مزایای معنویت کاری از قبیل افزایش خلاقیت، افزایش صداقت و اعتماد، افزایش تعهد سازمانی، بهبود نگرش های شغلی کارکنان، افزایش رضایت شغلی، مشارکت شغلی و ... میباشد. همه این موارد به صورت مستقیم و غیرمستقیم باعث بهبود عملکرد، سودآوری و اثربخشی سازمانی میشوند. این مقاله در تلاش برای بررسی تأثیر ابعاد توانمند سازی روان شناختی و معنویت کاری بر بروز رفتارهای کارآفرینانه درسازمان صنایع کوچک و شرکت شهرک های صنعتی ایران است. بر اساس مدل مفهومی به دست آمده از ترکیب سه متغیر توانمندسازی روان شناختی، معنویت کاری و بروز رفتارهای کارآفرینانه، شش فرضیة تدوین شد و با آزمون های آماری کلموگروف اسمیرنوف، آزمون همبستگی رتبه ای اسپیرمن، آزمون فریدمن، تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت. در انتها نیز مدل تحقیق بر اساس تحلیل مسیر بررسی شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است از این رو پس از گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه با 51 سؤال به تجزیه و تحلیل یافته ها پرداخته شد. جامعة آماری، سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران میباشد و 148 نفر از کارکنان این سازمان، واقع هفت استان (تهران، فارس، اصفهان، سمنان، خراسان شمالی، خراسان جنوبی و خراسان وضوی) به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. یافته ها نشان میدهد از آن است که بین سه متغیر بررسی در این پژوهش، رابطة مثبت و معناداری وجود دارد.