هدف از این پژوهش،بررسی نقش سبک تفکر معلمان در اثربخشی آموزشی کلاس درس از دید معلمان و دانش آموزان بود.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان و دانش آموزان مدارس مقطع ابتدایی شیراز بودند که از میان آنها 120 معلم و 360 دانش آموز از میان مدارس به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند.ابزارهای مورد استفاده پژوهش،پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ (1997) و مقیاس های اثربخشی آموزشی کلاس از دید معلم و اثربخشی آموزشی کلاس از دید معلم و دانش آموز(محقق ساخته) بودند.برای بررسی روایی و پایایی دو مقیاس نامبرده به ترتیب از روش روش تحلیل گویه و تحلیل عامل اکتشافی و برای سنجش پایایی آنها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید و نتایج نشان دهنده تایید روایی و پایایی مقیاس ها بود.به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از یافته های توصیفی میانگین، انحراف معیار، آزمون ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه به روش همزمان و آزمون ZR فیشر با استفاده از نرم افزار SPSS 19استفاده شد.یافته ها نشان داد هر سه سبک تفکر با اثربخشی آموزشی کلاس درس رابطه مثبت و معنادار داشتند.سبک تفکر قانونگذارانه و سبک تفکر اجرایی توانستند پیشبین مثبت و معنادار اثربخشی آموزشی کلاس باشند اما سبک تفکر قضاوتی نتوانست پیشبین معنادار اثربخشی آموزشی باشد.یافته ها همچنین نشان دادند که در بین همبستگی های سبک تفکر و اثربخشی آموزشی در نواحی چهارگانه تفاوت معناداری مشاهده نگردید. همچنین در بین کلاس های پنجم و ششم نیز تفاوت معناداری در همبستگی های سبک تفکر و اثربخشی آموزشی یافت نشد.این مسئله بیانگر نقش سبک تفکر معلمان در اثربخشی آموزشی کلاس درس بود