پژوهش حاضر با هدف مدل ارتباط گریزی سرمایه های انسانی: رویکرد مدل سازی ساختاری – تفسیری انجام پذیرفت. این پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم پرگماتیسم است که از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. در بخش کیفی جامعه آماری پژوهش 30 نفر از خبرگان و مدیران در سازمان های دولتی هستند که براساس روش نمونه گیری هدفمند و تا سرحد اشباع اطلاعات موردنیاز و کفایت نظری مورد بررسی قرار گرفتند. به علاوه جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، مدیران و خبرگان در سازمان های دولتی هستند که نظرات آن ها با بهره گیری از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری مورد ارزیابی قرار گرفت. در بخش کیفی پژوهش ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته است که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب نسبی روایی محتوا و آزمون کاپای-کوهن مورد آزمون قرار گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی نیز پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد مورد سنجش قرار گرفت. در بخش کیفی، داده های به دست آمده از مصاحبه با استفاده از روش کدگذاری زنده و در بخش کمی پژوهش، داده ها با استفاده تکنیک رویکرد ساختاری تفسیری تحلیل شد. نتایج پژوهش مشتمل بر معرفی سه پیامد اصلی ارتباط گریزی سرمایه های انسانی: عدم تعهد سازمانی، ترک خدمت و فرسودگی شغلی و تشریح چگونگی شکل گیری آنها است. برای مثال، عدم تعهد سازمانی ماحصل آمادگی ضعیف افراد، افزایش ترس و تردید و بی انگیزگی منابع انسانی است. بدین ترتیب، فقدان انگیزه کافی علاوه بر ایجاد جو بی اعتمادی در میان کارکنان سازمان، اجتناب آنها از ارتباط و تعامل با یکدیگر را نیز به دنبال خواهد داشت. که پیامد طی کردن این پروسه، ایجاد عدم تعهد سازمانی است. همچنین در پایان با توجه به یافته ها کاربردهای مدیریتی پژوهش برای سازمان های دولتی ذکر شده است.