"مقالة حاضر به بررسی نسبت رسانه و زبان میپردازد. این نسبت را میتوان در قالب یک نسبت زبان شناختی و شناختشناسی (epistemology) در نظر گرفت. رویکردی نیچهای به زبان نشان میدهد که چگونه زبان از استعارهها شکل گرفته و چگونه در حوزة شناختشناسی، بنیاد فهم زبان را استعاره میسازد. استعاره در کاربرد ادبی، انتقال یک موضوع (یا پیام) به موضوع دیگری است که به ظاهر با موضوع اول مرتبط نیست، اما معنا و تجربة دیگری از آن را به دست میدهد. از سوی دیگر، با رویکردی مک لوهانی به رسانه، به سه سازة بنیادین رسانه اشاره میشود: انتقال، پیام (در قالب زبان گفتاری یا زبان تصویری) و معنا. وجود همین سه سازة بنیادین در یک ارتباط زبانی، نسبت زبان شناختی و شناختشناسی زبان و رسانه را مشخص میسازد؛ از آنجا که هرگونه «ارتباط زبانی» از یک «پیام» تشکیل شده است که از فرستنده به گیرنده «منتقل» میشود و «معنای» نهایی را میسازد، میتوان به این نتیجه دست یافت که بنیاد رسانه نیز چون بنیاد زبان بر استعاره است و به عبارت دیگر رسانه همان استعاره است.
"