مطالب
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۰۳ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۸۵
3 - 12
حوزه های تخصصی:
وقوع خشکسالی های اخیر در ایران و شدت خسارت های وارد شده از ادامه آسیب پذیری نقاط شهری و روستایی حکایت می کند. کاهش آسیب پذیری روستائیان و شهرنشینان از طریق افزایش سطح تاب آوری و ارتقای انعطاف پذیری در برابر پیامدهای طبیعی ازجمله خشک سالی می تواند یکی از ویژگی های مدیریت، برنامه ریزی و توسعه باشد که این امر از طریق شناسایی عوامل تأثیرگذار بر تقویت تاب آوری امکان پذیر است. از آنجا که هدف تاب آوری، کنترل، کاهش آثار و پیامدهای مخاطرات و همچنین استفاده از این تهدیدها به عنوان فرصت است، پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل شاخص های خشک سالی در ارتباط با تاب آوری محلی به دنبال تحقق این موضوع انجام گردید. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی - تحلیلی است.
جامعه آماری شهرستان قلعه گنج استان کرمان با 495/ 74 نفر جمعیت است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 453 نفر به صورت تصادفی برآورد گردید و به تناسب تعداد جمعیت هر بخش بین آن ها تقسیم شد. جهت گردآوری داده های موردنیاز از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد.
به منظور تحلیل موضوع و تنظیم پرسش نامه، چهارچوبی از شاخص های خشک سالی در قالب 39 گویه و ده شاخص تاب آوری انتخاب و تدوین شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه به وسیله گروه متخصصان و کارشناسان و نیز روایی سازه تحلیل عاملی اکتشافی مورد تأیید قرار گرفت. میزان پایایی کل به وسیله آلفای کرونباخ 89/0 برآورد شد.
نتایج نشانگر این است که سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی بیشترین تأثیر را در تاب آوری در مقابل خشک سالی دارند. شاخص های مختلف اقتصادی و اجتماعی نیز ازجمله عوامل اثرگذار بر روی تاب آوری محلی شهرستان قلعه گنج محسوب می شوند. ابعاد تاب آوری با میزان 41/0 بر توسعه پایدار اثرگذار است. تاب آوری جامعه قلعه گنج نسبت به تاب آوری کلی از وضعیت مطلوبی برخوردار است؛ بنابراین لازم است ابعاد مختلف و زیربنایی تاب آوری در مواجهه با خشکسالی مشخص شود تا عموم مردم در برابر این وقایع تحمل پذیر شوند.
واکاوی تأثیرات اصلاحات ارضی بر ساختار اجتماعی روستایی (مورد مطالعه: روستای قلعه شیان، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وقوع اصلاحات ارضی در ایران تغییرات و پیامدهای مختلف اجتماعی و جغرافیایی در روستاهای کشور به وقوع پیوست. این تغییرات باعث بر هم ریختن ساختارهای اجتماعی در منطقه های روستایی شد. کمتر پژوهشی را می توان یافت که محققان در آن با نگاه محلی ساختارهای اجتماعی را بررسی کرده باشند؛ از این رو در پژوهش حاضر سعی شده است اثر های اصلاحات ارضی بر ساختار اجتماعی روستای قلعه شیان در استان کرمانشاه مطالعه شود. برای این منظور از پارادایم کیفی و روش توصیفی-اکتشافی بهره گرفته شد. جامعه مطالعه شده مطلعان و افراد بالای 50 سال سابقه سکونت در روستا بودند که زمین های آنان مشمول قانون اصلاحات ارضی شده بود. این افراد با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند بارز انتخاب و سپس داده ها با مصاحبه های عمیق فردی و نیمه ساختارمند جمع آوری شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا استفاده شد. طبق یافته های پژوهش ساختار اجتماعی روستای قلعه شیان تا قبل از اصلاحات ارضی به صورت طبقه حاکم (مالک، مباشر، کدخدا)، مستقل (میزان دار، کشاورزان مستقل و خوش نشین) و پیرو (میراب، جفتیار، مزور و ورزر) بود که بعد از اصلاحات ارضی، ساختار اجتماعی به صورت زمین دار (زمین داران بزرگ، زمین داران کوچک و آبخورها)، پیرو (کارگران کشاورزی و خوش نشینان) و تحصیلکرده ها (مروجان، معلمان، پزشکان و بهیاران) تغییر پیدا کرد. همچنین، نتایج نشان داد که برخلاف اینکه اصلاحات ارضی از میزان نابرابری های اجتماعی کاسته و تا حدی انتظارات مردم را برآورده کرده است، همچنان مالک، مباشر و کدخدا در بین مردم از منزلت و قدرت اجتماعی برخوردار هستند. با توجه به یافته های این پژوهش به برنامه ریزان و سیاست مداران توصیه می شود در جریان اصلاحات ارضی به عامل جغرافیایی در ساختاربندی اجتماعی توجه جدّی داشته باشند.
فضای کالبدی و کارکردهای نارین قلعه اردبیل در دوره قاجار
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
909 - 925
حوزه های تخصصی:
با سقوط حکومت صفویه، اردبیل رونق و جایگاه قبلی خود را از دست داد. با شکل گیری حکومت قاجار و آغاز جنگ های ایران و روسیه، اردبیل به خاطر نزدیکی به صحنه های نبرد موردتوجه عباس میرزا حکمران ایالت آذربایجان قرار گرفت و قلعه این شهر توسط مهندسان فرانسوی تعمیر و بازسازی شد. از این زمان به بعد، این قلعه که به نارین قلعه معروف بود، به کانون تحولات داخل شهر اردبیل تبدیل شد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخگویی به این پرسش هستیم که ساختار معماری نارین قلعه در دوره قاجار چگونه بود و این قلعه چه کارکردهایی داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که نارین قلعه اردبیل به عنوان یک دژ مستحکم شهری در دوره قاجار به حساب می آمد و مساحت وسیعی را شامل می شد. این قلعه اگرچه در ابتدای این دوره کارکرد دفاعی- امنیتی داشت، اما از دوره محمدشاه به بعد به عنوان مکانی برای حبس شاهزادگان یاغی تبدیل شد. در دوره های بعدی علی رغم این که همچنان از بخش هایی از این قلعه به عنوان زندان استفاده می شد، اما مقرّ حکومتی و مکان برگزاری مراسم های مختلف هم بود.
واکاوی ویژگی های معماری قلعه های حاشیه غربی و جنوبی بیابان لوت کرمان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
225 - 257
حوزه های تخصصی:
استان کرمان باوجود برخورداری از آثار فراوان تاریخی، آن طورکه شایسته است مورد پژوهش قرار نگرفته است. یکی از بخش های دورافتاده این منطقه، حاشیه بیابان لوت است که به رغم وجود تعداد زیادی قلعه به جای مانده، تاکنون مطالعه ای جامع درمورد آن صورت نپذیرفته است. در این پژوهش سعی شده با هدف روشن ساختن ویژگی های معماری و علت تعدد قلاع به مطالعه و بررسی آن ها با روش توصی-تحلیلی و استدلال منطقی پرداخته شود. ابزار این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و میدانی از 140 قلعه موجود در منطقه بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد تعدد قلاع به دوعامل اقلیمی و امنیتی برمی گردد. آب فراوان و قرارگیری برسر راه های بازرگانی موجب ثروت منطقه شده بود. ازطرفی منابع آب نقطه ای و محدودیت آن ها موجب پراکندگی و ایجاد فاصله بین ساختارهای زیستی و افزایش ناامنی شده بود. براساس منابع تاریخی راهزنان بیابانگرد نیز در منطقه حضور گسترده ای داشته اند. تمامی این عوامل به علاوه فن های مقابله با طوفان های سهمگین شن موجب شده بود تا شهرها و روستاهارا در میانه حصارهای مرتفع بسازند و یا این که در درون و یا پیرامون آن قلعه ای برای استفاده در مواقع ضرورت ایجاد نمایند که این عوامل باعث تعدد قلاع در منطقه مورد بررسی شده است. این امر هم چنین موجب شده اکثریت قلاع منطقه کارکرد مسکونی داشته باشند و در داخل یا پیرامون شهرها و روستاها ساخته شوند و دیگر کارکردها و استقرارها از فراوانی کمتری برخوردار باشند. معماری قلاع و استحکامات دفاعی منطقه نیز، از معماری متداول قلاع فلات مرکزی، به جز در موارد استثنایی، پیروی می کند؛ بدین صورت که اکثر قلاع از هندسه مربع و مستطیل پیروی کرده و در مواردی برگرفته از شرایط اقلیمی و زمینه ای هندسه نامنتظم، ذوزنقه و متوازی الاضلاع شده است. مصالح مورداستفاده بوم آورد و به دلایل سهولت ساخت، سرعت تولید انبوه، هزینه کمتر و استتار، در قلاع دشتی، خشت و چینه و در قلاع کوهستانی، سنگ بوده است. اغلب برج ها در گوشه ها و میانه اضلاع با کارکرد دیدبانی، دفاعی و سازه ای ساخته شده و درمواردی برج هایی در میانه قلعه با کارکرد صرفاً دیدبانی دیده می شود. ساختار دفاعی اغلب قلاع نیز مبتنی بر حصار و برج است و هرچه بر ثروت و جمعیت قلاع مسکونی افزوده می شده تعداد لایه های دفاعی بیشتری ایجاد شده است.
بررسی تغییرات کاربری اراضی با تأکید بر پوشش جنگلی و اثرات آن بر فرسایش خاک با استفاده از طبقه بندی شی گرا و تکنیک چندمعیاره مارکوس مطالعه موردی: حوضه آبریز قلعه رودخان فومن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
167 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق آشکارسازی تغییرات کاربری و تخریب پوشش جنگلی و اثرات آن بر فرسایش خاک، در حوضه آبریز قلعه رودخان می باشد. بدین منظور ابتدا تغییر کاربری های صورت گرفته بین سال های 1371 تا 1402 با استفاده از تصاویر لندست و تکنیک طبقه بندی شی گرا استخراج شد و به کلاس های (کشاورزی، جنگل، مرتع، عوارض آبی و مسکونی) طبقه بندی شدند. در مرحله بعد، با شناسایی عوامل مؤثر در فرسایش منطقه و تهیه لایه های اطّلاعاتی هر معیار در GIS، استانداردسازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی، وزن دهی معیارها با استفاده از روش کرتیک و مدل سازی نهایی با استفاده از روش تحلیل چند معیاره مارکوس انجام شد. بررسی تغییرات کاربری حوضه نشان می دهد که پوشش جنگلی در سال 1371، با وسعت 17/222 کیلومترمربع ، بیشترین مساحت را در بین کاربری ها داشته که در سال 1402 وسعت آن به 03/205 کیلومترمربع کاهش یافته است. همچنین با نظر به نتایج حاصله؛ کاربری مسکونی با افزایش 17/27 کیلومترمربعی، بیشترین تغییر را در طول بازه زمانی 30 ساله مورد مطالعه داشته است. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش نیز به ترتیب؛ مساحت طبقه با پتانسیل فرسایش بسیار زیاد و زیاد از 04/18 و 05/31 درصد در سال 1371 به 52/22 و 34/32 درصد در سال 1402، افزایش پیدا کرده است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان، کاهش پوشش جنگلی و تبدیل آن به مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی و مراتع، همچنین؛ تبدیل اراضی کشاورزی به مناطق مسکونی و افزایش کاربری مسکونی و زراعی در حریم و بستر رودخانه ها، را مهّم ترین عوامل دخیل در افزایش پتانسیل فرسایش خاک حوضه، دانست.
گاهنگاری محوطه قلعه مدریشِ سیستان بر اساس مطالعه سفال های به دست آمده از بررسی روشمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
119 - 135
حوزه های تخصصی:
پهن دشت سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران، با داشتن شرایط مناسب زیستی، از جمله خاک حاصلخیز، مجموعه ای از رودخانه های دائمی و فصلی و موقعیت ارتباطی و تجاری به عنوان یکی از مهم ترین کانون های جوامع انسانی در دوران باستان شناخته می شده است. بر این اساس و با وجود انجام فعالیت های باستان شناختی محدود در این حوزه و فقر اطلاعات باستان-شناختی جامع از ادوار تاریخی منطقه، انجام یک مطالعه و بررسی روشمند بر روی یکی از مهمترین قلاع اسلامی این دشت ضروری می نماید. بدین منظور، حین پروژه بررسی و گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم سلسله تپه های بی بی دوست در تیر ماه سال 1395، بررسی روشمند قلعه مدریش که در بخشی از عرصه شمالی محوطه ی بی بی دوست واقع شده، با استفاده از روش نمونه برداری روشمند طبقه بندی شده شاخص ها، به انجام رسید. در این نمونه برداری تعداد 218 یافته ی باستانی مانند: قطعات شکسته سفال، ظروف سنگی، منگنیک (النگو شیشه ای) و قطعات شکسته ظروف شیشه ای برداشت شد. در راستای اهداف پژوهش تعداد 77 قطعه سفال شاخص انتخاب و مورد مقایسات گونه شناختی قرار گرفت. در این پژوهش سوال بنیادی عبارت است از این که: قدمت قلعه مدریش از طریق طبقه بندی، گونه شناسی و مطالعات مقایسه ای سفال مربوط به چه دوره یا دورانی است؟ روش گردآوری داده ها در این پژوهش به دو شیوه ی میدانی و اسنادی، و روش پژوهش توصیفی - تطبیقی است و نتایج براساس مطالعات مقایسه ای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در این محوطه به وضوح تاریخ استقرار سده های میانی 5 تا 9 ه.ق. و ارتباط فرهنگی این منطقه را با مناطق همجوار مانند خراسان بزرگ، افغانستان، کرمان و بلوچستان نشان می دهد. هم چنین گونه ی شاخص و پر تعداد سفالی این محوطه سفال های بدون لعاب با نقش کنده با نقوش هندسی است.
شیوه های سنتی استفاده از گیاهان خودروی مراتع توسط جوامع محلی (مطالعه موردی مراتع منطقه قلعه میران استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:گیاه مردم نگاری روشی برای شناسایی دانش استفاده از گیاهان بین مردم بومی بوده و با توجه به اینکه گیاهان از گذشته تاکنون در بسیاری از موارد بقا و معیشت جوامع مختلف را تضمین نموده اند، وابستگی و ارتباط بین آنها با گیاهان را نمایان می کند. در این مطالعه با توجه به غنای گونه های گیاهی و دانش بومی مردم محلی در خصوص گیاهان، منطقه قلعه میران شهرستان رامیان مورد بررسی قرار گرفته است.روش شناسی-اطلاعات مورد نیاز به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده همراه با مشارکت جمع آوری شد. مصاحبه ها به صورت هدفمند از خبرگان محلی صورت پذیرفت. درمجموع در این تحقیق گونه های مربوط به 10 خانواده گیاهی که مردم نسبت به آنها شناخت بیشتری داشتند و تعداد نقل و قول از آنها نسبت به سایر گیاهان بیشتر بود انتخاب گردید.یافته ها-نتایج بیانگر آن است دانش و کاربرد گیاهان بسیار متنوع بوده بطوری که از 15 گونه گیاهی انتخاب شده، 10 گونه استفاده دارویی- خوراکی، 3 مورد استفاده علوفه ای و 2 گونه خاصیت سمی داشته اند. علاوه بر آن مشخص شد مردم محلی گیاهان را با توجه به خصوصیات موفولوژیک و نیاز اکولوژیک نام گذاری کرده و اطلاعات بسیار ارزنده ای در خصوص مکان رویش گیاهان، شیوه بهره برداری و شیوه استفاده از گیاهان به عنوان خوراک، دارو، ابزار و سرپناه دارند و از آنها در زندگی خود استفاده می کنند.
بررسی اثرات برنامه های محرومیت زدایی در ارتقاء پایداری اجتماعی و اقتصادی در شهرستان قلعه گنج، پایلوت اقتصاد مقاومتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال شانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
137 - 162
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات برنامه های محرومیت زدایی در ارتقاء پایداری اقتصادی و اجتماعی در شهرستان قلعه گنج پایلوت اقتصاد مقاومتی کشور انجام شد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی می باشد جامعه آماری این پژوهش کل افراد شهرستان قلعه گنج بود که تعداد این جامعه آماری80000 هزار نفر می باشد و نمونه گیری تصادفی ساده برای تعیین تعداد افراد انتخاب شد. اطلاعات لازم جهت دستیابی به نتایج، از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه ی محقق ساخته از آلفای کرونباخ استفاده شد و روایی نیز از طریق روایی محتوایی و اکتشافی بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss از طریق آزمون های همبستگی و رگرسیون صورت گرفت. لازم به ذکر است که برای تحلیل اطلاعات، مورفولوژی شهر مدنظر و تحلیل ساختاری شهرستان قلعه گنج مورد بررسی قرار گرفت. استنتاج ها نشان می دهد که پیش فرض های مربوط به آزمون ها از میزان مناسب برخودارند. ارتباط محرومیت زدایی با ابعاد اقتصادی (پس انداز، اعتبارات، درآمد و اشتغال و بیمه) به ترتیب 73/0، 71/0، 61/0، 39/0 برآورد شد. ابعاد اجتماعی که شامل شبکه ها، مشارکت اجتماعی و همبستگی و انسجام اجتماعی به ترتیب با 67/0، 79/0 و 61/0 با محرومیت زدایی ارتباط دارند. ظرفیت و پتانسیل های شهرستان با ضریب 67/0 بر میزان موفق بودن برنامه های محرومیت زدایی اثر گذار نشان داده شد. بنابراین محرومیت زدایی در شهرستان قلعه گنج با اثرپذیری از ظرفیت بالقوه و بالفعل موجود در سطح شهرستان و حوزه نفوذ آن مدنظر نظام مدیریتی است و برای کاهش محرومیت و فقر باید بر روی این ظرفیت ها و پتانسل ها سرمایه گذاری صورت پذیرد.
بررسی تأثیر اندام اقلیمی کُلَک در تهویه طبیعی مسکن روستایی استان سیستان و بلوچستان؛ مطالعه موردی: روستای قلعه نو شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۴
59 - 74
حوزه های تخصصی:
مصرف زیاد انرژی در بخش ساخت و ساز در دنیای امروز باعث شده است که در کنار ضایعات عظیم منابع طبیعی تجدیدناپذیر، مشکلات محیط زیستی عدیده ای ایجاد شود. در این میان، معماری بومی توانسته است خود را با اقلیم سازگار کند. یکی از مناطق بومی کشورمان استان سیستان و بلوچستان است که یکی از مظاهر مسکن بومی این استان در مسکن روستایی آن یافت می شود و نمونه بی نظیر آن بهره گیری از سامانه های غیرفعال خورشیدی در بخش تهویه طبیعی است؛ بنابراین بازشناسی اندام های اقلیمی مسکن روستایی کشورمان که در پاسخ به نیازهای آسایش حرارتی ساکنین بوده است یکی از راهکارهای پاسخ به نگرش های جدید ساخت مسکن در روش های جدید ساخت است. در این نوع ساختمان ها تهویه طبیعی، انرژی کمتری مصرف می کند و آلودگی کمتری در قیاس با روش های جدید سرمایش دارد. یکی از اندام های اقلیمی مسکن روستایی این پهنه، کُلَک است که یک نوع بادگیر بومی مناطق زابل است. هدف این مقاله بررسی تأثیر این نوع بادگیر در تأمین آسایش حرارتی مسکن روستایی از طریق تهویه طبیعی است. در این مقاله در ابتدا با استفاده از روش پژوهش کیفی به صورت توصیفی - تحلیلی و سپس با بهره گیری از برداشت میدانی از الگوی مسکن روستایی روستای قلعه نو به بررسی روش های استفاده از باد در تهویه طبیعی مسکن روستایی این پهنه با استفاده از اندام اقلیمی کُلَک پرداخته شد. متغیر وابسته پژوهش، آسایش حرارتی و متغیر مستقل سرعت باد است. در ادامه با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالاتی محاسباتی (CFD) ، به تحلیل رابطه بین متغیرها پرداخته شد که درنهایت به بررسی تأثیر حالت های مختلف، یعنی وضع موجود (برداشت شده)، فرض وزش باد عمود بر دهانه کُلَک، فرض تهویه بدون بهره گیری از این اندام و رفتار باد در حالت کُلَک با ارتفاع بیشتر در فرایند بهینه سازی منجر شد. مطالعات نشان داد، عملکرد این نوع بادگیر در حالت وضع موجود بهترین عملکرد را دارد و نیز با بررسی شبیه سازی ها مشخص شد باید نکاتی از قبیل: محل قرار دادن پنجره ها و دریچه های مکش موردتوجه قرار گیرد.
ارزیابی اثرات مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر پارامترهای فیزیکو شیمیایی آب رودخانه قلعه رودخان- استان گیلان
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 136
حوزه های تخصصی:
اثر پساب مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر مؤلفه های فیزیک و شیمیایی آب رودخانه قلعه رودخان بررسی شد. در امتداد رودخانه 6 ایستگاه مطالعاتی انتخاب گردید 2 ایستگاه از انشعاب فوشه (به عنوان ایستگاه های شاهد) و 4 ایستگاه از انشعاب قلعه رودخان). پارامترها به فاصله زمانی هر 30 روز یکبار طی 9 ماه از مهر 93 لغایت خرداد 94 اندازه گیری شدند. شواهد نشان می دهد که بین پارامترهای فیزیکی آب (دمای آب، اکسیژن محلول و سرعت جریان) ایستگاه شاهد و دیگر ایستگاه ها اختلاف معناداری وجود ندارد (05/0 p> ). درعین حال، از نظر پارامترهای شیمیایی آب (نیتریت، نیترات، فسفات و آمونیوم) بین ایستگاه 1 قلعه رودخان (محل خروج پساب) و ایستگاه شاهد، اختلاف معنادار یافت گردید (05/0 p< ). همچنین هیچگونه اختلاف معناداری بین ایستگاه 4 قلعه رودخان و ایستگاه شاهد به جز در مؤلفه نیترات یافت نگردید. نتایج حاصل در مجموع نشان داد که رودخانه قلعه رودخان در شرایط این تحقیق، در طول دوره نمونه برداری از قابلیت خود پالایی مناسبی در ایستگاه های پایین دست برخوردار است.
تحلیل گفتمان دو روایت مختلف از رویداد تاریخی جنگ قلعه دمدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
21 - 44
حوزه های تخصصی:
شکل گیری ادراک و دریافت فرد از موضوعی یک فرایند نظام مند است که بازنمایی آن در زبان و نشانه ها با عنوان گفتمان مطرح می شود. روایت ها نیز به منظور بیان ادراک و دریافت افراد از پدیده ها و مسائل پدید می آیند؛ ازاین رو نسبت روایت و گفتمان به هم، این گونه قابل ترسیم است که روایت گفتمان خاصی را بازنمایی می کند. بر این مبنا گفتمان را باید عاملی درونی و زیرساختی تلقّی کرد که در جهت بخشی معنایی و حالت دهی به پیکره کلّی روایت نقش تعیین کننده دارد. از این جنبه قابل دریافت است که خاستگاه اختلاف دو روایت از یک رویداد نیز به گفتمان های متفاوتی مربوط می شود که به عنوان بافت و بستر از آنها پدید آمده اند. رویداد تاریخی جنگ قلعه دمدم نیز در تاریخ عالم آرای عباسی و رمان دمدم، اثر عرب شَمو، داستان نویس کُرد، به شکل دو روایت کاملاً متفاوت بازگو شده است؛ طوری که شخصیت اصلی به عنوان سوژه کنشگر، در این دو اثر دو هویت مختلف دارد و کنش ها و واکنش های وی در دو جهت کاملاً مختلف معناگذاری و ارزشگذاری شده است. در این پژوهش موقعیت سوژه، موضعگیری راوی و رویدادهای مهّم در دو روایت نامبرده از منظر تحلیل گفتمان بررسی شد و نتایج، دالّ بر این است که خاستگاه ارزش گذاری و معناگذاری های متفاوت در این دو روایت، به تقابل گفتمان های حاکم بر آنها مربوط می شود. روایت تاریخ عالم آرا مبتنی بر گفتمان حاکمیت محور است که رویکرد تمرکزگرایی در قدرت را دنبال می کند و روایت رمان دمدم نیز برآمده از گفتمان اقلیت محور است که خواهان تمرکززدایی از قدرت حاکمیت است.
نشانه شناسی سبک زندگی در داستان قلعه حیوانات بر پایه الگوی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان قلعه حیوانات اورول داستانی با تم سیاسی- اجتماعی است که در آن می توان شاهد هم آیی کنشی شخصیت های اصلی داستان در مسیر شکل گیری یک هدف مشخص (جامعه مستقل حیوانات) بود که این هم آیی کنشی در ادامه منجر به ظهور یک انقلاب و ایجاد یک جامعه مستقل حیوانی در سایه یک سلسله پارادایم الزام آور در مزرعه می شود. اما در ادامه روایت، هر کدام از شخصیت های کنش های نشانه گونه خاصی نسبت به جامعه مستقل حیوانات را از خود بروز می دهند که همین امر انتظار یکسانی سبک زندگی و نیز چگونگی رویکرد آن در این داستان را به چالش می کشد. به همین سبب پژوهش حاضر که با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی نوشته شده است، در پی این است که بر مبنای الگوی سبک زندگی اریک لاندوفسکی؛ نشانه شناس اجتماعی فرانسه، مسئله چگونگی سبک زندگی در داستان قلعه حیوانات را تحلیل و بررسی کند تا ضمن مشخص کردن یکپارچه یا متفاوت بودن گفتمان سبک زندگی در این داستان؛ چگونگی رویکرد آن را نیز که می تواند شامل مواردی چون: ایستایی، پویایی، تکرارمحوری و نیز فرایندی بودن یا نبودن باشد؛ تببین کند. یافته های این پژوهش بیان کننده این امر است که طبق پیش بینی پژوهشگران در این مقاله، گفتمان سبک زندگی در این داستان به شکل متفاوت نمود یافته است که در این بین سبک های زندگی آفتاب پرست و مرجع نشینی و سبک زندگی خرس، به ترتیب دارای بیشترین و کمترین بسامد هستند و نیز در بیشتر موارد رویکرد سبک زندگی در این داستان، رویکردی ایستا و غیرفرایندی است
کاخ قلعه شلمزار (در استان چهارمحال و بختیاری)، نمونه ی شاخص ترکیب الگوی معماری قجری با تزئینات و فرهنگ تصویری قومی- محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
156 - 173
حوزه های تخصصی:
برخی از بناهای شاخص معماری دوره قاجار دور از پایتخت و در مراکز قدرت محلی توسط فئودال ها و خوانین ساخته شد. این اقدام به هنرورزی های محلی و قومی که عمدتا در متن هنر و صنایع مفرشی خلاصه می شدند و ماندگاری بالایی نداشته و بر اثر فرسودگی خیلی زود از بین می رفتند، این فرصت را میداد تا در الگوی هنر و تزئینات معماری رسمی و مسلط این دوران تلفیق شده و ضمن ماندگاری بیشتر، تحول و صیرورت یابند. این الگوی التقاطی، به علت بهره گیری از فرهنگ تصویری قومی و محلی، خود بعدا به مأخذی برای استفاده ی هنرمندان هنرهای صناعی محلی و حتی سایر هنرمندان هویت خواه محلی در عصر معاصر تبدیل شد. در این روند «داد و گرفت» و استحاله شدن، جلوه ای شایان توجه از فرهنگ تصویری قومی- محلی ایرانی در تلفیق با هنر رسمی قاجار که با الگوهای فرنگی نیز ادغام یافته بود، بازتولید شد. بررسی اینگونه بناهای مجلل مستقر در مرکز حکومتهای محلی اقوام اصیل ایرانی (ترک و لر و کرد و بختیاری و...) در دوره ی قاجار، با رویکرد تحلیل نحوه تلفیق فرهنگ تصویری رسمی و ملی با فرهنگ تصویری محلی حائز اهمیت است. «کاخ قلعه ی شلمزار» در استان چهارمحال و بختیاری از جمله ی این نمونه-هاست. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و با شیوه گردآوری داده های میدانی و کتابخانه ای، سعی دارد به این پرسش که روند این تلفیق و دگرگونی چگونه و به چه نحوی صورت پذیرفته و ترکیب الگوهای محلی-قومی با الگوی قجری چگونه همپوشانی یافته اند، بپردازد. چیستی و چگونگی طرح و نقش و تزئینات زیبای این بنا که تلفیقی درخشان از نمونه های محلی- قومی بختیاری با الگوهای قجری هستند، نیز در این تحقیق از اهمیت محوری برخوردار است که بدان پرداخته خواهد شد. همچنین با رویکردی که مطرح می شود آن را به عنوان مؤلفه ای در جهت نو شونده گی و استحاله یابی هنرها و فرهنگ تصویری محلی- قومی ایرانیان با الگوهای مسلط رسمی و ملی از جمله قاجار که عمدتا ایرانی هم نبودند، نشان داده و تبیین کنیم. یافته های این تحقیق نشان می دهد که حکومت قاجار نه از روی رواداری، بلکه از روی اجبار به امتیاز دادن به قدرتهای محلی و خوانین ایلات و عشایر، باعث توسعه ی معماری و هنر در مناطقی بیرون از مرکز و پایتخت حکومت شد. در همان حال، موجب استحاله ی ظرفیتهای هنری محلی در هنر رسمی و مرکزی به محوریت معماری و تزئینات گردید. این فرصت، بازتولید و امتزاج با الگوهای رسمی که خود با رهآوردهای فرنگ نیز التقاط یافته بود را برای هنر و فرهنگ تصویری اقوام ایرانی فراهم ساخت. فرصتی که هنر و فرهنگ ایرانی همیشه آنرا مغتنم شمرده و ضمن اخذ از مهاجمین، در فرهنگ و هنر خویش با حفظ صبغه ایرانی آنرا استحاله داده بود.
ارزیابی شاخص های تاب آوری کالبدی بافت های فرسوده در برابر زلزله (مطالعه موردی: محله قلعه شهرستان دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شهرها به عنوان گسترده ترین ساخته دست بشر، همواره در معرض بلایا و سوانح طبیعی و انسانی بسیاری بوده اند. در این میان، زلزله اغلب تلفات جبران ناپذیری را بر این سکونتگاه ها و به ویژه بافت های فرسوده آن تحمیل کرده که لازم است تا مفهوم تاب آوری برای کاهش آثار زیانبار زلزله بیشتر مورد توجه قرار گیرد. هدف: در این راستا، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی شاخص های تاب آوری کالبدی بافت های فرسوده در برابر زلزله های احتمالی صورت گرفته است.روش شناسی پژوهش: روش این پژوهش آمیخته و در دو فاز کیفی و کمی است . فاز کیفی، با استفاده از روش شناسی نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با24 نفر از خبرگان انجام شده است. در فاز کمی از آزمون t تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شده است. در انتها نیز به منظور شناخت بیشتر از وضعیت شاخص های تاب آوری کالبدی، از طریق برداشت میدانی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه های مربوط به شاخص های تاب آوری کالبدی ارائه شد.قلمرو جغرافیایی پژوهش: منطقه پژوهش محله قلعه در شهرستان دزفول واقع در شمال استان خوزستان بوده است.یافته ها: تحلیل داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام پذیرفت و به ظهور 97 کد باز، 18 مفهوم در قالب 4 مقوله اصلی منجر گردید. نتایج نشان داد تاب آوری کالبدی بافت های فرسوده در برابر زلزله در محله قلعه شامل چهار مؤلفه افزونگی، تنوع، اتصال و استحکام می باشد.نتایج: بررسی وضعیت شاخص ها و مؤلفه های تاب آوری کالبدی محله قلعه شهرستان دزفول در برابر زلزله از دیدگاه کارشناسان، حاکی از این بود که تاب آوری کالبدی محله قلعه شهرستان دزفول و مولفه های آن در سطح نامناسبی قرار دارند و از نظر سطح تاب آوری، مولفه اتصال در رتبه اول، مولفه تنوع در رتبه دوم، مولفه افزونگی در رتبه سوم و مولفه استحکام در رتبه چهارم قرار دارد.
خلاقیت در فضای پیراشهری: درک معنا و مفهوم در بخش قلعه نو شهرستان ری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم کشور ایران، رکود و نابودی روستاها براثر عوامل مختلف ازجمله بیکاری، مهاجرت و سایر عوامل است، در این راستا، خلاقیت در روستا را می توان به عنوان یکی از رهیافت های جدید توسعه روستایی برای تولید وزندگی و جلوگیری از فروپاشی نواحی روستایی دانست. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف شناسایی و مفهوم شناسی ارکان، زیرساخت ها و شاخص های شکل گیری روستای خلاق در بخش قلعه نو شهرستان ری انجام شده است. تحقیق حاضر با توجه به هدف آن کاربردی و براساس روش انجام توصیفی و تحلیلی است، همچنین به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل BMW استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روستا های بخش قلعه نو در شهرستان ری ازلحاظ ارکان و زیرساخت ها در شرایط مطلوبی قرار دارند و می توانند در شکل گیری روستای خلاق بسیار مؤثر باشند، ولیکن درزمینهٔ شاخص های خلاقیت باید مطرح نمود، که در یک سری از معرف ها روستا های بخش قلعه نو در وضعیت نامطلوبی قرار دارند، بیشتر معرف های نامطلوب ناشی از وضعیت مدیریت و یا به عبارت دیگر حکمروایی نامطلوب روستایی می باشد. در ادامه نیز نتایج نشان داد در بین ارکان مطرح شده، فضای روستا با مقدار وزن 345/0 بالاترین وزن، در بین زیرساخت های مطرح شده، زیرساخت صنایع خلاق با مقدار وزن 366/0،، در بین شاخص های مطرح شده، شاخص ترویج و آموزش با مقدار وزن 378/0، بالاترین وزن را به خود اختصاص داده اند. درنهایت نتایج تحلیل فضایی سکونتگاه های روستایی نشان داد، روستای فیروزآباد بالاترین امتیاز و روستای قمی آباد پایین ترین امتیاز را دررسیدن به روستای خلاق به خود اختصاص داده اند.
رمان زندگینامه ای به مثابه ژانری تلفیقی با نگاهی به روایت قلندر و قلعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان زندگینامه ای در جایگاه گونه ای مدرن در تاریخ پردازش های ادبی انسان، برونداد دگرگونی های اندیشگانی و تحولات اجتماعی بوده، روندی تطوری را پیموده است. پژوهش پیش رو، ضمن توجه به فرآیند گذار زندگینامه به رمان زندگینامه ای، بسترهای فکری فلسفی شکل گیری آن را تبیین می کند و در وهله بعد، برخی از ارزش های زیبایی شناختی رمان زندگینامه ای را معرفی می نماید. همچنین، پژوهش حاضر با بهره گیری از الگوی روش شناختی توصیف و تحلیلِ پیکره مورد مطالعه، نشان می دهد رمان زندگینامه ای در پرتو سرشت تلفیقی و خصلت میان رشته ای خود، گستره همکنشی های ادبیات با علم و هنر است به گونه ای که گاهی مفاهیم و نظام های فکری آن قلمروهای معرفتی، پیکره رمان را شکل می دهند و در نتیجه، مفهوم جدیدی با عنوان «ژانر تلفیقی» شکل می گیرد که همساز با جهان چندوجهی مدرن است. بر مبنای پژوهش حاضر، رمان زندگینامه ای در سطح محتوایی، ضمن چرخش از تاریخ به فرد، بر نقش انسان در ساختن تاریخ تأکید دارد و به این ترتیب، ارزش های زیبایی شناختی ویژه ای در آن رقم می خورند و با جایگزین کردن نمادپردازی به جای توصیف، امر ذهنی را به جای امر عینی می نشاند. در این سیاق، رمان قلندر و قلعه نوشته سیدیحیی یثربی به مثابه مصداقی بر رمان زندگینامه ای واکاوی شده است. در روایت موردمطالعه، ضمن کاربست رؤیاپردازی، شاعرانگی زبان که همساز با سرشت فلسفه اشراقی اند، نماد نیز در جایگاه عنصری مرکزی عمل می کند به گونه ای که تقابل نیروهای متعارض فکری در روایت به واسطه پردازش نمادها شکل می گیرد، نمادهایی که خود امتداد شبکه ای از تقابل های گفتمانی در لایه های عمیق تر روایت اند.
ارزیابی سریع ژئومورفیک برای بررسی پایداری کرانه رودخانه قلعه رودخان فومن، گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
139 - 153
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: فرسایش کناره ای رودخانه یکی از فرآیندهای ژئومورفیک است که بواسطه عوامل طبیعی و انسانی ایجاد می شود. این پدیده به عنوان یکی از انواع فرسایش آبی می تواند اثرات ژئومورفیک متعددی در رودخانه ایجاد نماید. افزایش فرسایش رودخانه همچنین باعث بی ثباتی رود و در نتیجه تغییر نوع جریان، تغییرات الگوی رودخانه و تغییر مسیر رودخانه می شود. تاکنون روش های متعددی از ارزیابی سریع ژئومورفیک برای بررسی فرسایش کرانه رود به کار گرفته شده است که یکی از رایج ترین و پرکاربرد در این ارزیابی ها، شاخص ناپایداری کانال ( CSI) است. هدف مطالعه ما شناخت قابلیت کاربرد شاخص پایداری کانال برای شناخت کرانه های حساس به فرسایش و ناپایدار در رودخانه قلعه رودخان فومن در گیلان بوده است.مواد و روش ها: رودخانه قلعه رودخان در غرب استان گیلان و در شهرستان فومن واقع شده است. این رودخانه از ارتفاعات شمال شرق آبادی سوته سرچشمه می گیرد و بعد از طی 40 کیلومتر از منطقه قلعه رودخان به دریای خزر می ریزد. مساحت حوضه 76/347 کیلومترمربع است. با هدف مطالعه فرسایش کناره ای و پایداری کناره رودخانه قلعه رودخان بخشی از مسیر رودخانه به طول تقریبی 5 کیلومتر در نزدیکی شهر فومن انتخاب گردید. در این محدوه 8 بازه مطالعاتی بر اساس شرایط رودخانه (تفاوت الگو و مورفومتری) و حساسیت آن به فرسایش کناره ای مشخص شد. سپس نقشه برداری از مقاطع، مورفومتری کانال، دانه سنجی رسوبات کرانه، وضعیت تراکم و چسبندگی رسوبات و بررسی ویژگی های پوشش گیاهی کرانه و دشت سیلابی برای هر بازه انجام گرفت. در هشت بازه با استفاده از شاخص پایداری کانال رود، وضعیت فرسایش کناره ای مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل متغیرهای اندازه رسوبات بستر، حفاظت بستر یا کرانه، درجه فروسایی، درجه محدودیت کانال، فرسایش کرانه رود، درصد حرکات توده ای، پوشش گیاهی درختی در ریپارین، وجود اشکال رسوبی و مرحله تکاملی کانال امتیاز دهی شدند.یافته ها و بحث: بر اساس یافته های شاخص پایداری کانال (CSI) در کرانه چپ و راست رودخانه قلعه رودخان نشان داد که مقادیر شاخص ها بین 5/18 تا 5/25 متغیر بوده است. بر اساس این مقادیر بازه های یک، دو، سه و چهار از نظر پایداری کانال در وضعیت بسیار ناپایدار (ناپایداری بسیارزیاد) و بازه های پنج، شش، هفت و هشت در وضعیت ناپایداری متوسط قرار دارند. بر پایه روش امتیاز نسبی جنس رسوبات بستر، حفاظت کرانه و پوشش گیاهی ریپارین مهم ترین عوامل موثر بر پایداری کانال بوده اند. بر اساس نمودار پاکس ویسکر پلات وضعیت سه متغیر درجه فروسایی کانال، شواهد موجود مبنی بر فرسایش کرانه، درصد ناپایداری و وجود اشکال رسوبی در بازه های مختلف متفاوت بوده و در نتیجه این عوامل باعث تفاوت حساسیت کرانه رودخانه قلعه رودخان فومن نسبت به ناپایداری شده است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که سه متغیر جنس رسوبات بستر، حفاظت کرانه و پوشش گیاهی ریپارین که در تمامی بازه ها یکسان بوده و از عوامل مهم تاثیرگذار در ثبات و پایداری کانال رودخانه به حساب می آیند. بر اساس یافته های فوق درصد حرکات توده ای کرانه، وجود اشکال رسوبی درون کانال، فروسایی بستر و مدل تکاملی رود از عوامل متغیر در هر بازه به شمار می روند که باعث تفاوت و تغییر وضعیت شدت فرسایش کناره ای و کانال رودخانه می شوند.
تحلیل کمّی تأثیر تکتونیک و لیتولوژی بر نیمرخ طولی رودخانه ی قلعه چای
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
453 - 475
حوزه های تخصصی:
سیستم های رودخانه ای به مقدار زیادی تحت تأثیر تکتونیک فعّال قرار می گیرند و با استفاده از میزان انحراف آن ها می توان میزان و خصوصیّات فعّالیّت های تکتونیکی اخیر را تعیین نمود. نیمرخ طولی رودخانه ها بوسیله ی لیتولوژی، تجدید فرآیندهای فرسایشی ناشی از تکتونیک و پایین رفتن سطح آب متأثر می گردند. تغییرات دبی، ابعاد بار بستر و مقاومت لیتولوژیکی، ورود شاخه های فرعی و حرکات تکتونیکی در تکامل نیمرخ و تفسیر شکل عمومی نیمرخ طولی اهمیت دارند که می تواند یافته های با ارزشی را در مورد تحول و تغییرات محیط های رودخانه ای در طول زمان در پی داشته باشد. بررسی های نیمرخ طولی رودخانه ها در بسیاری از جنبه های کاربردی مانند مهار سیل، کیفیت و کارایی مخازن سدها، آبخیزداری و ... اهمیت می یابد. پژوهش حاضر، نقش تکتونیک و لیتولوژی در نیمرخ طولی رودخانه ی قلعه چای را مورد بررسی قرار داده است که شامل بخشی از ارتفاعات غربی کوه سهند می باشد. برای دستیابی به اهداف تحقیق، از شاخص های مورفومتری استفاده شده است که شامل: شاخص شیب طولی رودخانه(SL)، شاخص استاندارد شده SL SL/K))، شاخص تقعر، تجزیه و تحلیل منحنی هیپسومتری و انتگرال هیپسومتری می باشد. بررسی نتایج اندازه گیری شاخص ها نشان می دهد که منطقه از نظر تکتونیکی نسبتا فعال است و مقدار فعّالیّت در بخش های مختلف منطقه متفاوت است؛ بدین معنی که مطابق نتایج همه شاخص ها قسمت پایین دست حوضه فعال تر از سایر بخش هاست و همچنین با بکارگیری شاخص SL و شاخص تقعر و تلاقی سازندهای زمین شناسی با نیمرخ رودخانه، تأثیر لیتولوژی در نیمرخ طولی رودخانه به وضوح مشخص است.
تحلیل شبکه اعتماد در بین بهره برداران جنگل و مرتع حوزه آبخیز قلعه شاهین شهرستان سرپل ذهاب (مورد مطالعه: روستای نقاره کوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
53 - 77
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به تحلیل شبکه اعتماد بین بهره برداران محلی جنگل و مرتع روستای نقاره کوب در حوزه آبخیز قلعه شاهین شهرستان سرپل ذهاب پرداخته است. نوع پژوهش آمیخته موازی است. جامعه آماری بهره برداران جنگل و مرتع روستای نقاره کوب حوزه آبخیز قلعه شاهین شهرستان سرپل ذهاب (534 = N نفر) بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان 223= nنفر به صورت تصادفی، انتخاب شدند. سپس با رویکرد شبکه ای کل و با استفاده از تکنیک گلوله برفی 39 نفر از بهره برداران موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه ساختارمند تا رسیدن به اشباع داده و پرسشنامه تحلیل شبکه ای بود. شاخص های تراکم، اندازه، انتقال یافتگی، دوسویگی، مرکزیت و مفاهیم نقاط برشی و حفره های ساختاری موردمطالعه و یافته های این تحقیق با کمک نرم افزار UCINET و NetDraw، SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد میزان اعتماد بین بهره برداران محلی در سطح متوسط ارزیابی شد و در بین انواع اعتماد، اعتماد ارتباطی و اعتماد رویه ای بیشتر از دیگر انواع اعتماد بود و کمترین نوع اعتماد، اعتماد گرایشی بود. در شبکه اعتماد با تراکم پایین، پایداری شبکه (دوسویگی) متوسط بوده و افراد کمتری از طریق واسطه ها با هم در ارتباط هستند (انتقال یافتگی ضعیف) ازاین رو تعادل شبکه ضعیف بوده و سرعت گردش اطلاعات در شبکه متوسط تا پایین است. نتایج تحقیق، مؤید درصد بالای تمرکز در پیوندهای درونی نسبت به پیوندهای بیرونی است؛ بنابراین، الزامی است با تشکیل یک شبکه متعادل و پایدار اعتماد و در نظر گرفتن کنشگران کلیدی، بتوان به مدیریت مؤثر تضادها در این حوزه پرداخت.
از «قلعه چهر» کرمانشاه تا «تخت خان» ایلام (توارد محتوایی در مثنوی «بنای کهن» ترکه میر آزادبخت و مثنوی «تخت خان» علی اصغر عباسی آرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸ و ۷۹
121 - 143
حوزه های تخصصی:
«تخت خان» منظومه ای در قالب مثنوی از علی اصغر عباسی آرام، شاعر کردی سرای ایلامی است که از حیث بلاغت، ایجاز، سادگی و شیوایی، یکی از برجسته ترین اشعار اوست. در مقاله حاضر این مثنوی از نظر محتوا و مضمون با مثنوی «بنای کهن» ترکه میر آزادبخت، شاعر معروف لک زبان، از منظر صنعت توارد مقایسه شده است. این دو منظومه، اگرچه از نظر تعداد ابیات، تکرار و به کارگیری نحو فارسی با هم اختلاف دارند؛ اما از نظر به کارگیری توصیف ها، نوع مناظره، غمیاد، تلمیحات و ... به هم شباهت دارد؛ به گونه ای که با خواندن هریک از آنها، دیگری فرا یاد می آید. می توان گفت که عباسی آرام و ترکه میر دارای تجارب زیسته و محیطی مشترکی هستند که موجب آفرینش اشعاری با درون مایه های مشابه شده است. محور اصلی هر دو منظومه، ناپایداری و بی وفایی جهان است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه تحلیل محتوا انجام شده است.